خلیج فارس: به تازگی کنسرت گروه موسیقی «نو نوا» بوشهر در زادگاهش با استقبال قابل توجهی مواجه شد، کنسرتی که با قطعاتی از موسیقی نواحی و اقوام ایرانی بود.
در آستانه تور داخلی کنسرت گروه «نو نوا» میزبان علی احمدی سرپرست این گروه در پایگاه اطلاع رسانی «خلیج فارس» بودیم که ماحصل آن گفتگوی زیر شد:آقای احمدی، در ابتدا از گروه «نونوا» بگویید که در آستانه سی امین سالگرد شکل گیری اش می باشد.
ضمن تشکر از رسانه «خلیج فارس»، گروه نو نوا از سال 1370 ابتدا به نام جالبوت تشکیل شد ولی سال 1379 به «نو نوا» به معنای نوای نو تغییر نام داد. اولین آلبوم گروه نیز سال 1387 با نام «چیش انتظار» در تم موسیقی محلی منتشر شد. سال 1388 نیز آلبوم دوم گروه به نام «پیشکش» در قالب پاپ و بندری انتشار یافت.
پس از آن حدود 5 سال فعالیتی نداشتید و با وجود سابقه فعالیت تقریبا طولانی، از موسیقی محلی فاصله گرفته و به ایجاد گروه سرود معروف «نقطه سرخط» روی آوردید. چگونه به این مرحله رسیدید؟
مدتها قبلش در ذهنم بودم که گروه کرال بزرگی تشکیل دهم و طی 4، 5 سالی که از فضای اجرای موسیقی دور بودم، درگیر تحقیق و بررسی در خصوص آن شدم تا اینکه سال 1393 گروه بزرگ «نقطه سرخط» را تشکیل دادیم که اعضای آن 100 نفر بود و تا سال 96 اجراهای متفاوتی داشت.
چرا آن گروه که در فضای مجازی هم خوب دیده شد، ادامه نیافت؟
واقعیت همین بود که کنسرت های «نقطه سرخط» به طور میانگین 6 تا 8 سانس بود و سال چهارم که معمولا سال افت گروههاست، آن زمان 9 سانس اجرا داشتیم. دوست داشتیم گروه را به 300 نفر افزایش دهیم اما متاسفانه عدم حمایت ها مانع جدی ما بود.
در این خصوص بیشتر توضیح می دهید؟
در هرجای دنیا از تولیدات بخش کودک و نوجوان حمایت موثری می کنند، حتی در آن مقطع از جزیره کیش دعوت داشتیم که مشابه این گروه کرال که دیده شده بود را فعال کنیم، ولی تمایلم مثل امروز ماندن در بوشهر و کار هنری در زادگاهم بود. اما نه از شهرداری در آن ایام حمایتی دیده شد، نه اداره ارشاد. آموزش و پرورش هم به طور کامل خودش را کنار کشید، درحالی که بخش عمده اعضای این گروه پرمخاطب دانش آموزان بودند، ولی دریغ از یک سالن برای تمرین. این وضعیت درحالی بود که آغاز فعالیت بسیاری از هنرمندان از همین گروههای سرود مدارس و آموزش و پرورش بوده است.
بعد هم به سمت و سبک اجرای موسیقی نواحی گرایش پیدا کردید که کنسرت اخیر در بوشهر نشان داد به تکامل خوبی رسیده است.
از ابراز لطف شما درخصوص گروه ممنونم. البته ما قصد داشتیم زودتر کنسرت بوشهر برگزار شود که نهایتا به هفته اول آذر موکول شد. شروع اجرای موسیقی نواحی ما بعد از چند تمرین در همان گروه بزرگ «نقطه سرخط» بود که بازخورد خوبی از مخاطب گرفتیم و به سمت تنظیم قطعات و تمرینات بیشتر درخصوص آن رفتیم. منتها طی سه سال اخیر، کرونا و سپس محدودیت های پیش آمده برای کنسرت ها، مانع از شروع قوی تر اجرای گروه ما شد تا اینکه کنسرت شیراز و بندرعباس داشتیم که استقبال خوبی شد، در بوشهر هم همشهریان استقبال خوبی کردند. به زودی نیز تور کنسرت کشوری گروه «نو نوا» و اجرا در تهران خواهیم داشت.
بعد از آنکه محدودیت های کرونایی برداشته شد و مجوزهای کنسرت صادر شد، عدم فعالیت شما خصوصا در سال قبل خودخواسته بود یا مجوزی صادر نشد؟
دلیل اصلی اش این بود که بخاطر برخی ملاحظات ناشی از شرایط سال گذشته، به کنسرت ها مجوز داده نمی شد، البته ما سعی کردیم هنرمان را داشته باشیم، با این حال مورد کم لطفی قرار گرفتیم. دیواری هم کوتاهتر از بچه های موسیقی نبود و در شرایطی که همه فعالیت ها سر کار بود، فقط موسیقی تعطیل شده بود.
بازخوردهای کنسرت اخیر در بوشهر چگونه بود؟
طی دو شبی که در مجتمع فرهنگی کنسرت داشتیم، استقبال خیلی خوبی صورت گرفت. سعی کردیم با قطعات خاطره انگیز از موسیقی نواحی ایران و اجرای استاندارد آن، جزو گروههایی باشیم که تماشاگر در پایان کنسرت با رضایت از سالن خارج می شود. ناگفته نماند کنسرت موسیقی در بوشهر سخت است، به دلیل وجود موسیقی هیجانی، خیام خوانی ها و کوچه های موسیقی، با وجود آن سبک هیجانی مردم از اجرای گروه «نو نوا» استقبال کردند و برخی که مطلع نشده بودند، پیگیر بودند مجددا چه زمان کنسرت گروه برگزار می شود که تمایل داریم بعد از تور کشوری که داریم، در صورت دریافت مجوز، مجددا در بوشهر کنسرت داشته باشیم.
سورپرایزتان در کنسرت بوشهر هم برای بسیاری از مخاطبان جالب بود و اتفاقا برخی کلیپ های همخوانی با آن را در صفحات اینستاگرامی شان منتشر کردند.
این سورپرایز که بازخوانی قطعات موسیقی دهه 60 بود، در تست های قبل با بازخورد خوبی مواجه شد و حتی در یکی از موسیقی های کارگاهی گروه، یک مخاطب خانم ما به شدت احساسی شد و گریه کرد که به گفته خودش با این اجرا، وی را به سال های کودکی اش بردیم. البته این سورپرایز سری دومی هم دارد که در آینده اجرا می شود.
در صحبت های تان در کنسرت بوشهر گلایه کردید مردم برای خوانندگان غیربومی که پلی بک اجرا می کنند صف می گیرند ولی نسبت به گروههای بومی کم لطفی می شود. فکر نمی کنید بخشی از این ماجرا به برندسازی و شهرت خوانندگان مطرح مرتبط است که باید شما هم بیشتر روی آن کار کنید؟
قطعا برندسازی ها و شهرت آنها موثر است، بخشی هم حمایتی است که از گروههای فولکلور نمی شود. مثلا گروههای مرکزنشین با حمایت هایی که از آنها می شود، حداقل 400 میلیون تومان برای تولید محتوا و انتشار آن در فضای مجازی هزینه می کنند. چون آدم های توانمندی برای حمایت پشت سرشان است. کافی است این پول را در قالب تسهیلات ارزان قیمت با تنفس به ما دهند، می توانیم بهترین سفیر برای بوشهر باشیم. درحالی که وام های 4 درصد با تنفس به ما نمی دهند.
البته درباره اجرای پلی بک برخی خوانندگان، فکر می کنم مخاطب متوجه این موضوع نمی شود، وگرنه واکنش نشان می دهد.
قبول دارم. اینها به اندازه ای حرفه ای کار می کنند که مشخص نیست و صدابرداران همراه خودشان است تا پلی بک ها را پوشش دهند. مثلا اگر در برخی تمرینات فوتبالی تمارض تمرین می شود، برخی گروههای موسیقی هم برای پلی بک تمرین می کنند. این درحالی است که در مجوز کنسرت ها از ما و همه گروهها تعهد می گیرند که پلی بک اجرا نکنیم. اگر مسئولیت داشتم، در قالب انجمن موسیقی یا کارشناسی که به همه چیز کنسرت کار دارد و نظارت می کنند، اجازه اجرای پلی بک از سوی خوانندگان پایتخت نشین در بوشهر را نمی دادم. آن وقت ما یک ساعت اجرای موسیقی نواحی با انواع لهجه های متفاوت اجرا می کنیم.
آن هم بدون داشتن رونوشت و کاغذ.
اتفاقا مخالف هرگونه کاغذی در حین کنسرت هستم، چون تمرکز را به هم می ریزد.
این هماهنگی که 12 قطعه موسیقی نواحی اجرا کنید، چه مدت به دست آمده؟
حدود 3 سال تمرین با ترفندهای مختلف به اینجا رسیدیم که 12 قطعه موسیقی از عربی و ترکی بگیرید تا لری، کردی، بلوچ، خراسانی و… اجرا شود که با رعایت همه لهجه ها و استانداردها باشد. به جرات می گویم مشابه ما گروهی در کشور که این تعداد و کیفیت موسیقی نواحی اجرا کند نداریم. اگر بگویید گروه رستاک، آن هم فقط چند قطعه شمالی یا جنوبی داشت، اینطور نبود که از ترکی، لری، خراسانی، بلوچی، هرمزگانی و… را اجرا کند، آن هم قطعاتی که از چند موسیقی پرمخاطب هر منطقه تلفیق شده است. برای رسیدن به استانداردها هم لهجه ها و تلفظ های هر منطقه را با اساتید همان منطقه کنترل و نهایی کردیم. می توانم به جرات بگویم پشت هر اجرای مثلا 3 دقیقه ای از موسیقی هر ناحیه ایران، 3 کار تمرین و فعالیت گروه خوابیده است.
در صحبتی که در کنسرت بوشهر داشتید، گلایه کردید که یکی از بزرگان موسیقی بوشهر مانع اجرای شما در کیش شده است. ذهنیت به فرد خاصی می رود. در این خصوص می توانید شفاف تر صحبت کنید؟
گلایه ما این است که به صورت حرفه ای در موسیقی نواحی در حال فعالیت هستیم، ولی همان فردی که با گلایه من ذهنیت شما به سمت وی رفته، طی ده سال گذشته از کنسرت های «نقطه سر خط» تا امروز اسم گروه نو نوا را نمی آورد، با وجود اینکه کارها می بیند. این بار اول نیست. این درحالی است که گروههای معمولی بوشهر که یک قطعه هم اجرا کرده اند، مورد مرحمت آنها هستند، ولی گروه «نو نوا» مورد کم لطفی واقع می شود. هرچه خواننده در بوشهر هست، اسم شان آورده شده ولی گروهی به این بزرگی که این همه زحمت پشت آن است حمایتی نمی شود، به نظرم این کار غرض ورزی و حسادت است.
مخاطب این انتقاد «محسن شریفیان» است؟
بله. ایشان خود را پرچم دار موسیقی جنوب و بوشهر می داند، ولی حمایتی نمی کند. ما هم بخشی از همان آدم ها هستیم. به نظرم تکلیف را مشخص کند و بگوید از افراد خاصی حمایت می کنم. در کیش کنسرت داشتیم و از سوی منطقه آزاد همه هماهنگی ها شده بود، ولی اجرای گروه ما را لغو کرده و سایر گروههای بوشهر اجرای شان پاپرجا بود. وقتی این موارد را کنار هم می گذاریم، ذهنیت به کدام سمت می رود؟ تنها گروهی که لغو شد «نو نوا» بود. این برای نخستین بار نبود. در عسلویه و جم هم وقتی اجرای موسیقی است، حمایت نمی کنند و فقط خودشان و گروههای نزدیک شان حضور دارند. این درحالی است که اگر در قالب اجرای برنامه صنایع نفتی از ما و سایر هنرمندان حمایت شود، نیاز به تسهیلات و کمک های دیگر هم نیست.
چرا گروههای موسیقی محلی در سالیان اخیر کم کارتر شدند؟
واقعیت این است که در سالیان قبل شهرداری در قالب برنامه های مختلف از گروههای موسیقی استفاده می کرد، ولی شکل برنامه ها تغییر کرده و به سمت سبک دیگری حرکت کرده اند که صرفا از مداحان استفاده می شود. از طرفی، در سنوات قبل، بسیاری از شرکت ها در مناسبت های مختلف برنامه داشتند، ولی امروز آن دسته از شرکت هایی که برنامه دارند هم از تهران گروه می آورند. کاش مسئولان استان روی این موضوع دقت می کردند و از هنرمندان بومی بیشتر در برنامه ها استفاده می شد.
یک دلیل دیگر هم این است که گروههای محلی روی استعدادیابی برای خوانندگان و موزیسین های جدید کمتر وقت می گذارند. ترانه های خوبی هم استفاده نمی شود. دوره ای ترانه سراهایی مثل علی عمرانی، امید غضنفر، علی هوشمند و فرج کمالی داشتیم که گروهها به خوبی از نظر شعر تغذیه می شد، ولی به دلایل مختلف الان از این عقبه دست مان خالی است. همین روند باعث شده گروههای محلی کارهای تولیدی شان هم طی یک دهه اخیر کمتر شده و به کپی از روی هم رو آورده اند که نیاز است فکر اساسی شود.
سخن پایانی؟
به طور ویژه از شرکت گنندگان کنسرت اخیر در بوشهر سپاسگزارم که هرچند در همان ایام کنسرت های پاپ هم بلیط فروشی می شد، ولی در برنامه ما حضور یافتند. تشکر ویژه ای هم از اعضای گروه دارم که در هر شرایطی مانند یک خانواده همراه هستند و به دنبال اهداف بزرگتر در کنار هم هستیم. همچنین از برند پوشاک اومینا که لباس اعضای گروه ما که تقبل کردند، لباس هایی که هرکدام مربوط به یک قومیت کشور بود و طراحی و دوخت دشواری داشت. امیدواریم شاهد حمایت های بیشتری از هنرمندان استان باشیم.