گالیا حق پرست
اصولاً در ارتباط با تاریخ ایران به صورت عام و خلیج فارس به صورت خاص در دوره های تاریخی مختلف مقوله و کاربرد هویت ملی معنای متفاوتی را به ذهن القاء می کند.
بایستی به این نکته توجه داشت که مسائلی به مانند هویت ملی و هویت ایرانی در طول زمان شکل گرفته است. خلیج فارس را میتوان به عنوان آبراهی که بیشترین نقش را در تعاملات منطقهای و فرامنطقهای ایران داشته است، بخش مهم و جدایی ناپذیری از تاریخ ایران دانست که هویت ملی در آن برهه های مختلف زمانی از شروع نخستین تمدن ها در این منطقه شکل گرفته و به مرور دوام و بقا یافته است. دو عامل مهم میزان قدرت و سطح نفوذ ایران در عرصه های جهانی از دوران باستان تا به دوران معاصر بر روی حوزه-ی عملکرد و نقش خلیج فارس و پیوند آن با هویت ملی و سرزمینی ایران تاثیر فراوانی داشته است.
در واقع میتوان این گونه اذعان داشت که در دوران باستان خلیج فارس به عنوان یکی از مهمترین مرزها و خطوط دریایی ایرانشهر نقش اساسی را در تعیین و مرزبندی ایرانیان از غیر ایرانیان ایفا می نموده است (دریایی، 1391: 165) توجه شاهان باستانی ایران از داریوش گرفته تا اردشیر و شاپور اول و دوم ساسانی در محوریت قرار دادن خلیج فارس و میزان توجهی که این شاهان به ساخت و توسعه بنادر خلیج فارس در رقابت با دریای سرخ نشان میدادهاند خود بیانگر نقش پررنگ هویت ایرانی در خلیج فارس می باشد.
ایجاد نخستین سکونتگاه ها در سواحل خلیج فارس به ویژه کرانههای شمالی از خوزستان گرفته تا به لیان در بوشهر امروزی که خاستگاه یکی از مهمترین مراکز تمدنی ایلامیان در خلیج فارس به مرکزیت معبد تل پی تل به شمار میرود، نمود نخستین نشانه های هویت ایرانی در خلیج فارس است.
ارتباطی که میان شوش و هفت تپه در خوزستان با لیان و معبد تل پی تل که متعلق به یکی از معروف ترین خدایان ایلامی یعنی “کی ری ریشه” بوده برقرار می شد نشان از جایگاه خلیج فارس و تقدس آن در نزد ایلامیان بود. چرا که آنان خلیج فارس را دریای مقدس می دانستند(هینتس،1376: 50). با برتری یافتن سلطه و سیطره ی پارسیان در دوران هخامنشیان با توجه به نزدیکی پایتخت به دریای پارس و از طرفی جایگاهی که این دریا در سیاست های این امپراطوری ایفا نمود نام پارسیان از این مقطع تاریخی به این دریا اطلاق گردید و به نوعی عنصر هویت پارسی _ایرانی از این مقطع تاریخی به شکل قاطع تری در خلیج فارس خود را نشان داد.
به طوری که از این زمان به بعد و در دوران دیگر امپراطوری های پارسی به ویژه ساسانیان خلیج فارس به عنوان یک آبراه هویتبخش نقش جدایی ناپذیری در سیاست های کلان اقتصادی و سیاسی و حتی مذهبی آنان ایفا نمود. کشفیات سالیان اخیر باستان شناسی در هر دو کرانه شمالی و جنوبی خلیج فارس نشان از سکونتگاه های ایرانی در این مناطق دارد.
اسامی جزایر و بنادر باقی مانده در کتیبه ها و اماکن تاریخی موجود همه و همه نشان از نقش برتر هویت ایرانی در خلیج فارس دارد که نشأت گرفته از سیاست حاکمان پارسی بوده است. آثار تمدنی و فرهنگی موجود در کرانه های شمالی خلیج فارس و حتی جنوبی آن بیانگر ارزش و اهمیت خلیج فارس در ابعاد اقتصادی و سیاسی تاریخ ایران از دوران باستان تا به دوران اسلامی و حتی معاصر می باشد.
علیرغم وجود قومیتهای گوناگون در خلیج فارس به ویژه اعراب مهاجر، که از شبه جزیره عربستان به دنبال موج های مختلف مهاجرتی بدین نواحی آمده بودند، به دلیل غنای فرهنگی و تمدن ایرانی، این اقوام به مرور در فرهنگ غالب که همان فرهنگ و تمدن پارسیان بود هضم و جذب شدند و هویت ایرانی به گفتمان غالب در خلیج فارس تبدیل گردید.
در ایران مباحثی چون هویت و هویت ملی با نگاه جدید، اصولاً از دوران قاجار به ویژه مشروطیت به بعد در منظومه فکری و سیاسی ایرانیان وارد شده است و با نهادینه شدن مفاهیمی چون “ملت” و “دولت” موجب شکل گیری و تقویت گونه ای از خودآگاهی ملی گردید که در جستجوی هویت ملی ایران و پیوند آن با دوره های درخشان تاریخ بود. در ایران نگاه و باور به هویت بر مبنای دو اصل شخصیتهای تاثیرگذار و نیز قدرت های برتر شکل گرفته بود.
———————————–
منابع:
– دریایی ، تورج (1391) ناگفته های امپراطوری ساسانی، ترجمه آهنگ حقانی ، محمو فاضلی بیرجندی ، انتشارات کتاب پارسه ، تهران
– _ هینتس ، والتر (1376 ) دنیای گمشده ایلام ، ترجمه فیروز فیروز نیا ، ویراسته منصوره کاویانی ، انتشارات شرکت علمی و فرهنگی، تهران