خلیج فارس:صادق زیباکلام، استاد دانشگاه در توئیتی خطاب به مسعود پزشکیان نوشت: همانند هاشمی رفسنجانی که با اتمام جنگ جلوی نابودی کشور را گرفت، شما هم به دشمنی با آمریکا پایان دهید.منبع:برترین ها
هاشمی رفسنجانی
خلیج فارس:مرکز اسناد انقلاب اسلامی با اشاره به سفر آیت الله هاشمی رفسنجانی به اتحاد جماهیر شوروی نوشت:
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛در دوران جنگ تحمیلی، بهخاطر تحریمهایی که علیه ایران به اجرا درآمده بود، تهیه اسلحه و تجهیزات نظامی کار راحتی نبود و کشورها بهسختی اقدام به فروش تسلیحات به ایران میکردند. در همین راستا، وقتی هاشمی رفسنجانی رئیس وقت مجلس، جانشین فرمانده کل قوا در جنگ هم شد، تصمیم گرفت به مسکو برود.
پیش از عزیمت هاشمی رفسنجانی، علی جنتی بهعنوان مسئول دفتر او و بهزاد نبودی بهعنوان معاون پشتیبانی و لجستیک ستاد فرماندهی کل قوا عازم مسکو میشوند. فرماندهان نظامی شوروی که در آن زمان کمونیستها بودند، به آنان میگویند واگذاری اقلام نظامی یک تصمیم سیاسی است که باید بهوسیله مسئولان سیاسی گرفته شود. به همین خاطر، قرار شد تا خود هاشمی رفسنجانی عازم کرملین شود.
علی جنتی در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است، سفر مذکور را یک سفر موفق ارزیابی میکند؛ زیرا هم گورباچف میپذیرد که بر خلاف پروتکلها، شخصاً برای استقبال از هاشمی رفسنجانی به فرودگاه برود و هم ایران موفق شد همه آنچه که از تجهیزات نظامی میخواست، تأمین شود.
جنتی که خودش نیز در این سفر هم حضور داشت، گفته است: «مذاکرات خیلی خوبی در مسکو صورت گرفت بخشی از مذاکرات خصوصی بود که فقط جناب آقای ولایتی و سفیر ما در مسکو حضور داشتند. این مذاکره بیشتر روی همکاریهای نظامی صورت گرفته بود. بعدها جناب آقای هاشمی از این ملاقات اظهار رضایت کرد و فرمود که همهٔ آنچه ما میخواستیم در این سفر تأمین شد. البته بعدها هم خبرگزاریها روی حدسی که خودشان داشتند اعلام میکردند که قرار است شوروی به ایران میگ ۲۹ و تانکهای تی ۷۲ بدهد.»
گمشدن متن سخنرانی هاشمی رفسنجانی
علی جنتی در بخشی دیگر از خاطرهاش، به حضورشان در کاخ کرملین و ضیافت شامی که گورباچف برای هیئت ایرانی تدارک دیده بود، اشاره میکند و میگوید:
«این کاخ برای من خیلی دیدنی بود. زیرا از کاخهای بسیار قدیمی بود که آن را بهصورت بسیار مدرنی تجهیز کرده بودند. نوع پذیرایی از هیئت ایرانی در این کاخ بسیار جالب بود در هنگام ورود آقای گورباچف بهاتفاق آقای هاشمی رفسنجانی با یکایک میهمانان که حدود سیصد نفر بودند دست دادند و حدود ۱۲۰ تا ۱۳۰ نفر پیشخدمت نیز بانظم خاصی پذیرایی میکردند. در آن شب، طبق معمول، میزی به رهبران دو کشور اختصاص دادهشده بود و دو طرف باید سخنرانی میکردند. آقای گورباچف سخنرانی خودش را کرد و نوبت به آقای هاشمی رسید. متن سخنرانی که برای جناب آقای هاشمی تنظیم شده بود در سفارت جامانده بود به هر صورت گفتند که در دسترس نیست.
ایشان بعد از صحبت آقای گورباچف ایستاد و شروع کرد به صحبتکردن. ما که از متن مکتوب سخنرانی اطلاع داشتیم دیدیم که تقریباً همهٔ آنچه را در متن مکتوب آمده بود، ایشان بدون اینکه متن در اختیارش باشد بیان کرد. این امر هم برای هیئت ما و هم هیئت طرف مقابل جالب بود که رئیس کشوری بدون اینکه از رو بخواند مطالبی را خیلی دقیق و منظم آن هم در آن سطح بیان میکند.»
خلیج فارس:اگر ایران نازنین ما، اسلام عزیز ما و تشیع شریف ما امروز بیش از هر زمان دیگری در خطر است، یکی از دلایلش شیوع آن دسته از افکار تکفیری در سپهر این سرزمین و در ساحت این دین و مذهب است که تا پیش از این، نظایرشان را در میان سلفیها و داعشیها میدیدیم.
به گزارش «خلیج فارس» به نقل از عصر ایران، آیت الله غلامرضا فیّاضی، عضو هیئت امنای مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی است؛ موسسهای که توسط آیت الله مصباح یزدی در قم تاسیس شد و در سپهر سیاسی ایران، به تولید جبهه پایداری انجامیده است.
اخیر ویدئویی از او منتشر شده که ۳ نفر از مسلمانان شیعه معاصر که از قضا دو تن شان هم لباسان او هستند را کافر و غیر شیعه و ملعون خوانده است.
او در این ویدئو -که زمانش مشخص نیست- با لحن تاکیدی خاصی مرحوم دکتر علی شریعتی را با پسوند “لعنه الله علیه” یاد میکند، میگوید که حجه الاسلام سیدمحمد خاتمی، شیعه نیست و مرحوم آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی هم ملعون است و تاکید میکند اگر او ملعون نباشد، کس دیگری ملعون نیست.
در این که او درباره دین و مذهب و ملعون بودن این افراد، پرت و بلا گفته تردیدی نیست و سخنانش آنقدر بی مایه و موهن است که حتی ارزش پاسخگویی ندارد (هر چند برخی پاسخش را هم داده اند)، اما دو نکته زیر را نمیتوان نگفت:
۱ – اگر ایران نازنین ما، اسلام عزیز ما و تشیع شریف ما امروز بیش از هر زمان دیگری در خطر است، یکی از دلایلش شیوع آن دسته از افکار تکفیری در سپهر این سرزمین و در ساحت این دین و مذهب است که تا پیش از این، نظایرشان را در میان سلفیها و داعشیها میدیدیم و خدا را شاکر بودیم که ایران و اسلام شیعی از این آفت مهلک، مصون است. با این حال، در کمال تاسف شاهد بروز این پدیده در میان خودمان هستیم و این یعنی خطری بزرگ برای آینده این سرزمین.
وقتی در چنین سطحی از روحانیت، چنان سطحی از لعن و تکفیر صورت میگیرد، خروجی آن در سطح جامعه میشود همین دو قطبیهای خانمانسوزی که مصداق هایش را هر روز در ساحتهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی شاهدیم و بدبینیها و نفرتهایی که سکه رایج جامعه شده اند.
اگر امثال بهشتی و امام موسی صدر و طالقانی جاذبههای دینی و مذهبی برای ورود فوج فوج مردم به دین بودند (یدخلون فی دین الله افواجا)، معممهایی که تصور میکنند تقسیم کننده بهشت و دوزخ بین مردم اند و آنها هستند که تشخیص میدهند که چه کسی ملعون است و چه کسی نیست، عاملان خروج فوج فوح مردم از دین خدایند.
۲ – موسسهای که این شخص عضو هیات امنا و استادش هست، سالانه صدها میلیارد تومان پول نقد از بودجه عمومی یعنی از جیب مردم میگیرد. همین امسال مبلغ ۴۳۷ میلیارد تومان بودجه به این موسسه اختصاص داده شده است؛ به عبارت دیگر در هر ساعت از شبانه روز مردم ایران ۵۰ میلیون تومان به این موسسه میپردازند و این هم خروجی اش!
آیا مردم ایران باید پول بدهند تا تکفیریان و لاعلان نوظهور پرورش یابند و تخم کینه و نفرت در جامعه بپراکنند؟ آیا مردم ایران راضی اند؟!
وای کاش در بودجه آینده، دولتی که رئیس آن بر عدالت علی (ع) و حراست از بیت المال تاکید ویژه و صادقانه دارد، مانع از سراریز شدن پولهای مردم بینوا به سمت چنین جریانهایی شود، ولو آن که او را هم لعنت و نفرین کنند!
خلیج فارس: در ۲۸ فروردین ۱۳۷۴، علی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران در راس هیاتی ۱۰۰ نفره عازم هند شد. در آن سفر قراردادهای مهم تجاری بین دو کشور به امضا رسید. بنری که در تصویر میبینید، بنری است که دولت وقت هند در شهر نصب کرده بود؛ بنری که روی آن نوشته شده «زندهباد روابط دوستانه ایران – هند»
سرنوشت قالیباف شبیه هاشمی مدل ۸۴
مصطفی داننده
داستان قالیباف در انتخابات ۱۴۰۳ به شدت شبیه هاشمی رفسنجانی در سال ۸۴ است. در بسیاری از نظرسنجیهای آن سال، هاشمی رأی اول مردم بود و باقی با فاصله کم یا زیاد، بعد از او قرار گرفته بودند. هاشمی در آن زمان مانند دهه ۹۰ محبوب نبود و این موضوع را رقبای او میدانستند. همه آنها بر این باور بودند که اگر بتوانند رأی خود را تا حدی برسانند که همراه با هاشمی به مرحله دوم انتخابات بروند، میتوانند سیاستمدار کارکشته ایران را شکست دهند.
تحلیلها درست بود. احمدینژاد به همراه هاشمی به دور دوم آمد و توانست ۷ میلیون رأی بیشتر از هاشمی بیاورد و رئیس جمهور ایران شود. اصلاحطلبان با علم به این موضوع حتی به هاشمی پیشنهاد دادند تا «شیخ اصلاحات»، یعنی مهدی کروبی، به جای او به رقابت با احمدینژاد برود، چون میدانستند هاشمی فاتح این میدان نخواهد بود.
حالا چرا میگویم حال و هوای قالیباف در این انتخابات شبیه به هاشمی است؟ چون به نظر میرسد انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری هم مثل دوره نهم به دور دوم خواهد رفت. آنگونه که از شواهد پیداست، هیچکدام از نامزدها حائز اکثریت آرا نیستند و نمیتوانند نظر مثبت ۵۰ درصد به علاوه یک را به خود جلب کنند و راهی پاستور شوند.
قالیباف با توجه به سابقه سیاسی و همچنین ریاست مجلس، شانس بیشتری نسبت به رقبای دیگر برای رفتن به دور دوم دارد. در میان تمام نامزدها، مردم او را بیشتر میشناسند. او چهره آشناتری برای مردم نسبت به سعید جلیلی یا قاضیزاده هاشمی است.
از آن سو، سعید جلیلی هم رأی سنتی خود را دارد. او میتواند با همان رأی سنتی که چیزی حدود ۵ میلیون نفر است، راهی دور دوم شود. البته این احتمال وجود دارد که یکی از این دو به نفع دیگری با فشارهای سیاسی کنار برود. البته احتمال این مسئله با وجود اختلاف فکری شدید جریان قالیباف با جریان جلیلی بعید به نظر میرسد. هر دوی اینها فکر میکنند اگر این دوره را از دست بدهند، دیگر رنگ ریاست جمهوری را نخواهند دید.
از سوی دیگر مسعود پزشکیان قرار دارد. نامزد جریان اصلاحات که به نظر میرسد اوضاع به شدت بهتری نسبت به همتی، نامزد دوره گذشته انتخابات دارد. وزیر بهداشت دولت سید محمد خاتمی، توانسته تا حدودی سبد رأی مشخصی را برای خود دست و پا کند. پزشکیان و جریان اصلاحات این امید را دارند که با شکستن رأی اصولگرایان میان قالیباف و جلیلی، او با یکی از اینها به دور دوم برود.
رفتن انتخابات به دور دوم، میتواند به معنای پیروزی پزشکیان باشد و شکست رقبا. بیایید احتمالات را با هم بررسی کنیم و در نهایت به نتیجه نهایی و دلیل شباهت قالیباف و هاشمی مدل ۸۴ برسیم.
اگر پزشکیان و قالیباف به مرحله دوم برسند، جریان اصولگرا در وهله اول دچار یک شوک اساسی میشود. آنها بعد از انتخابات ۱۴۰۰ انتظار چنین اتفاقی را نداشتند. آنها تصور میکردند که تا سالها میتوانند قوه مجریه را در اختیار داشته باشند. همین سرخوردگی باعث میشود بخشی از سبد رأی آنها وارد انتخابات نشود، چون تصور میکنند پیروزی رقیب قطعی است.
از طرف دیگر رأیدهندگان به سعید جلیلی به شدت مخالف قالیباف هستند. آنها حتی حاضرند به پزشکیان رأی بدهند اما در برگه رأی نام قالیباف را ننویسند. آنها میگویند حداقل پزشکیان یک زندگی سالم و بدون حاشیه اقتصادی دارد.
قالیباف بعد از شکست احتمالی، روزگار سختی در مجلس هم خواهد داشت. شاید ریاست او در سال دوم تمدید نشود و نامزد ناکام مجبور باشد کنار دیگر نمایندگان در صحن بنشیند و صندلی ریاست را به فرد دیگری واگذار کند.
اما اگر جلیلی راهی دور دوم شود، آن زمان است که طرفداران قالیباف که به دنبال “مدیر اجرایی” هستند تا “مدیری که در شعارهای خود زندگی میکند”، رأی خود را به صندوق پزشکیان میاندازند. چون فکر میکنند از نظر فکری شبیهتر به نماینده تبریز در مجلس هستند تا دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی.
در صورت سوم، اگر جلیلی و قالیباف به صحنه بیایند، شاهد یک “اصولگرا کُشی اساسی” خواهیم بود. اشاره به ماجراهای قالیباف در دوران مدیریت شهرداری و ریاست مجلس میتواند یک زلزله سیاسی را رقم بزند و این رفتار از جبهه پایداری که حامی جلیلی است بر میآید که تمام زندگی قالیباف را روی دایره بریزند و آینده او را به حراج بگذارند. مردم هم نشان دادهاند که در این زمانهها معمولاً سمت آدمی که پشت او حرف زیاد است، نمیایستند.
اینها را گفتم تا بنویسم نامزدی که همراه قالیباف به دور دوم میآید، میتواند مانند احمدینژاد در سال ۸۴، به پیروزی خود مطمئن باشد. هرکسی در برابر قالیباف قرار بگیرد، برنده دور دوم انتخابات است، مثل دوره نهم که هر کسی در برابر هاشمی قرار میگرفت، پیروز بود.
البته دوست داشتیم در سال ۸۴، مهدی کروبی آن نامزدی بود که در برابر هاشمی قرار میگرفت تا حداقل تاریخ ایران مسیر متفاوتی را تجربه میکرد و الان هم امیدواریم که پزشکیان فاتح نهایی این رقابت باشد تا دوباره شاهد تصمیمات احساسی و به دور از منطق نباشیم.
منبع:عصرایران
خلیج فارس:میزگرد رونمایی و بررسی روزنوشتهای مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۸۰، با عنوان «افراط در اختلاف» روز سهشنبه ۱۸ اردیبهشت برگزار شد. در این میزگرد، آقایان حسین علایی، سید رضا صالحیامیری، محسن هاشمیرفسنجانی و محمد عطریانفر حضور داشتند و هرکدام از زاویه نگاه خود به بحث و تحلیل دربارهی کتاب و نیز شخصیت مرحوم هاشمیرفسنجانی پرداختند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از شرق، در ابتدای نشست محسن هاشمی با تمرکز بر تفاوت نگارش و متن خاطرات مرحوم هاشمی در خاطرات سال ۱۳۸۰ با خاطرات پیشینش، بر این نکته تاکید داشت که آن مرحوم سال به سال در خاطرهنویسی به جای پراکندهگویی، موضوعات مهم را در خاطراتشان مطرح میکردند. در ادامه هم میزان سانسور و ممیزی خاطرات و نحوهی اعمال آن برای انتشار پیش کشیده شد و مشخصا به برخی محدودیتها در اینباره از زمان روی کار آمدن دولت سیزدهم اشاره کردند که در دولت روحانی این محدودیتها وجود نداشت. به گفتهی محسن هاشمی، بخشی از این ممیزی به دلیل مسائل امنیتی و برخی هم ناظر به سلیقهی سیاسی بود.
سردار حسین علایی هم بر نقش مرحوم هاشمیرفسنجانی در گذار کشور از شرایط خطرناک ۱۱ سپتامبر و معرفی ایران به عنوان محور شرارت متمرکز شد. به گفتهی ایشان، در متن خاطرات مرحوم هاشمی اشارهی چندان زیادی به این موضوع نشده و در اخبار و گزارشها هم نقش ایشان به شکل روشنی قابل تبیین نیست، بهخصوص که سردار علایی عنوان کردند مرحوم هاشمی در آن برهه دیگر سمت اجرایی هم نداشتند.
سردار علایی در ادامهی سخنانش، ارجاعی هم به موضوع اختلاف فرماندهان نظامی با دولت دوم خاتمی در سالهای ابتدایی دههی ۸۰ شمسی داشت و به گفتهی او، مرحوم هاشمیرفسنجانی اساسا به عنوان یک میانجیگر در برهههای مختلف و مشخصا سال ۸۰ عمل کرده و همواره به دنبال تعامل بین همهی جریانهای سیاسی و حتی بدنهی نظامی بود.
سید رضا صالحیامیری هم در این نشست از نگاه کلانتر به تبیین شخصیت مرحوم هاشمی به عنوان فردی صاحب گفتمان و پتانسیل مدیریت و راهبری (leadership) ورود کرد. صالحیامیری سخنانش را با مطرحکردن چند ویژگی بارز مرحوم هاشمیرفسنجانی ادامه داد و پیرو آن، درخصوص نگاه نخبهپروری و آیندهمحوری ایشان نکاتی را هم بیان کرد.
محمد عطریانفر هم با یک تبیین تاریخی به فراز و فرودهای زندگی مرحوم هاشمی و نقش او، چه در دوران قبل از انقلاب، چه در دوران جنگ و پس از آن اشاره داشت و تاکید کرد که مرحوم هاشمیرفسنجانی به عنوان یک چهرهی کلیدی و یار نزدیک امام، اساسا در بنیانگذاری انقلاب نقشآفرینی کردند.
خلیج فارس:مرحوم هاشمی رفسنجانی از ابتدای شکل گیری دولت موقت در جریان آن قرار داشت و حکم نخست وزیری بازرگان نیز در کنار امام، توسط او خوانده شد. وی که عضو شورای انقلاب بود، در دولت موقت نیز به سمت معاونت وزارت کشور منصوب شد. رفسنجانی در خاطرات خود در اینباره نوشته است:
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از انتخاب، در جلسههای ۱۷، ۲۰ و ۲۱ تیرماه ۱۳۵۸ شورای انقلاب مطرح شد، از جمع اعضای شورا، آیتالله خامنهای، به معاونت وزارت دفاع منصوب شدند و آیتالله مهدوی کنی و من، به خاطر آشنایی و ارتباطی که با کمیتههای انقلاب و سپاه پاسداران داشتیم، در وزارت کشور معاونت این دو بخش را برعهده گرفتیم و آقایان محمدجواد باهنر و ابوالحسن بنیصدر هم با توجه به ارتباط کاری و شناختی که وجود داشت، در معاونت وزارتخانههای آموزش و پرورش و امور اقتصادی و دارائی، قرار گرفتند.
در این تصویر آقایان: هاشمی رفسنجانی، ابراهیم یزدی، یدالله سحابی، حاج سید جوادی و صادق قطب زاده حضور دارند.
روایت هاشمی رفسنجانی از تظاهرات طرفداران آیتالله مصباح یزدی در قم
خلیج فارس:آیت الله هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز چهاردهم اسفندماه ۱۳۷۹ درباره روز دیدار با یک بازیگر و دادگاه تاجزاده و اعتراضات طرفداران مصباح یزدی نوشته است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، متن کامل خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی را در ادامه بخوانید.
مدیران کمیته امداد امام آمدند. آقایان [حبیبالله]عسکراولادی و [سیدرضا]نیری، گزارش دادند و گفتند، ظرفیت کمیته برای ایجاد اشتغال، خالی است و دولت اگر به جای دادن اعتبارات اشتغال، به اُرگانهایی که قادر به جذب آن نیستند، به کمیته میداد، نتایج بهتری داشت. گفتند، با مدیریت خوب شما، مجمع تشخیص مصلحت، کمیته امداد را از یک بحران، به خاطر استانی شدن اعتباراتش در بودجه نجات داد.
من هم صحبت مفصلی دربارۀ خدمات ۳۵ گانه کمیته داشتم و قدردانی کردم و خواستم، در اجرای طرح فقرزدایی که بناست دولت به مجلس ببرد، فعال باشند و راه اصلی فقرزدایی را رونق اقتصادی و سازندگی و سرمایهگذاری و فعال کردن بخش خصوصی و ایجاد اشتغال و سپس بیمه بیکاری خواندم.
آقای جهانگیر الماسی، کارگردان سینما و تئاتر و بازیگر و نویسنده آمد و شرحی از خدمات هنریاش داد و خواست که برای پیاده کردن آرمانهای هنریاش برای انقلاب و ایران، کمک کنم. آقای عباس ملکی [از دفتر مشاورت رهبری در امور بینالملل]آمد و استمداد کرد، برای تهیه مطالبی در اقتصاد به منظور رونق بخشیدن به اقتصاد کشور که میخواهد برای اظهارنظر، در اختیار [داییاش]آقای [محمد]فاضل لنکرانی [از مراجع تقلید]بگذارد.
از کم نتیجه بودن سیاست خارجی دولت آقای [سید محمد]خاتمی، گفت و به خصوص در آسیای میانه و قفقاز و خلیج فارس و گفت، آنچه در جنوب داریم، محصول سیاست و عمل شما در حل مشکل روابط با عربستان سعودی است. گفت، بناست جلسهای از رؤسای جمهور فعلی و سابق ترکیه، در ترکیه تشکیل شود و میخواهند از شما دعوت کنند. گفتم، پس از رسیدن دعوت، نظر میدهم.
عصر آقای طه هاشمی [مدیرمسئول روزنامه انتخاب]آمد. دربارۀ طرح مسئله نواندیشی دینی توضیحات داد که اخیراً روزنامه انتخاب طرح کرده است و باعث خشم بخشی از جناح راست شده و طرفداران آقای [محمد تقی]مصباح [یزدی]در قم، علیه او تظاهرات کردهاند.
گفت، این یک اقدام فکری است و نه سیاسی و عملی؛ از فشار بیشتر، نگران است. مشورت کرد؛ گفتم، توضیح بدهد که این را برای کل طرفداران انقلاب اسلامی گفته و نه برای جدا کردن بخشی به عنوان نواندیشی. دربارۀ اوضاع سیاسی و انتخابات، مذاکره شد.
[آقایان کساییان، دزاشیب و تاجیک]، سه نفر از جانبازان قطع نخاعی آمدند که در کار اقتصادیشان شکست خوردهاند. استمداد کردند؛ به بنیاد مستضعفان نوشتم که کمکشان کنند.
امروز، دادگاه آقایان [مصطفی]تاجزاده، معاون سیاسی و زیرکشور و [آیتالله]آزرمی، فرماندار تهران را به جرم تخلف در انتخابات تهران، محکوم کرده و باعث خشم چپها شده است. مطرح شده که آقای [عبدالواحد]موسویلاری، [وزیر کشور]هم باید در دادگاه ویژه روحانیت جواب بدهد. مبادله نامهها و بیانیههای تند، بین مجلسیان و قوه قضائیه هم ادامه دارد.
آقای [عباس]ملکی، در صحبتهایش گفت که امروز عقلای جامعه به بطلان سمپاشیهای چپها علیه شما پیبردهاند و میگویند، فلانی در این همه تبلیغات منفی، سالم بیرون آمد و تبدیل به شخصی رویینتن شده است.