نرجس سلیمانی
خلیج فارس:دویستوچهلونهمین جلسه شورای شهر تهران یکی از پرتنشترین جلسات پارلمان شهری پایتخت بود و درخواست «برکناری علیرضا زاکانی، شهردار تهران» توسط نرجس سلیمانی به تنش و درگیری لفظی بین برخی از اعضای شورای شهر تهران انجامید چراکه به مذاق حامیان زاکانی خوش نیامد
به گزارش «خلیج فارس» به نقل از هم میهن، محمد آقامیری، عضو شورای شهر تهران گفت: «احساس کردم این مطالب که ایشان گفتند مال شهر تهران نیست بلکه مال شهر دیگری است و انگار ایشان عضو شورای شهر تهران نیستند. در این دوره اتفاقات خوبی در شهر تهران افتاده که حتی اصلاحطلبان به آن اذعان دارند و آن را تحسین میکنند. احیای بیش از ۱۰۰۰ پروژه عمرانی که تعطیل شده بود را در این دوره اتفاق افتاد.»
او در بخش دیگری از صحبتهایش افزود: «من ناراحت میشوم میگویند کاری انجام نشده انگار ما باد هوا میخوردیم و زیر کولر در و دیوار را نگاه کردیم. اینکه چشممان را ببندیم و دهانمان را باز کنیم که نشد کار. این در شأن سردار سلیمانی نیست که فرزندش بیحساب و کتاب صحبت کند.»
این صحبتها آتش درگیری لفظی را روشن کرد و چند تن از اعضای شورای شهر تهران به استفاده از نام سردار سلیمانی برای توهین به دخترش اعتراض و اعلام کردند که خانم سلیمانی یکی از اعضای شورای شهر تهران است.
در میان درگیریها جعفر شربیانی، عضو هیئترئیسه شورای شهر تهران اعلام کرد که منافعتان به خطر افتاده که از نام سردار سلیمانی استفاده میکنید؟
او درباره این اظهارنظر خود به هممیهن گفت: «اتفاقی که یکشنبه در شورای شهر تهران افتاد از چند جهت تلخ بود. اول اینکه از ابتدای شروع به کار شورای ششم شهر تهران خنثیسازی نقد از شهرداری از درون خود شورای شهر تهران انجام میشود و نمایندگان این شورا که حامیان شهردار هستند به خود اجازه میدهند که نقد به عملکرد شهردار و شهرداری تهران را خنثی کنند.»
او در راستای تشریح دومین جنبه تلخ اتفاق رخداده در شورای شهر تهران، افزود: «جریان حاکم بر شهرداری و حامیان آن به خود اجازه میدهند که از هرگونه مقدسات ملی و مذهبی حتی حاج قاسم سلیمانی نیز عبور کنند. فارغ از اینکه فرزند شهید سردار سلیمانی، خانم سلیمانی عضو و رئیس یکی از کمیسیونهای شورای شهر تهران است.
او و یکایک اعضای شورای شهر حق دارند به نمایندگی از مردم، به نفع و برای استیفای حقوق مردم عملکرد مجریان را نقد کنند. یکی از مشکلات اصلی و اساسی ما قلدری مثالزدنی شهرداری تهران است که زیر بار هیچگونه نظارتی نمیرود و حاضر به پاسخگویی نیست. آنها به هر نوع نقدی جواب منکوبانهای میدهند و میخواهند صدای منتقد را خفه کنند.
عدهای از ابتدای دوره ششم مدیریت شهری دنبال آن هستند که در شورای شهر شکاف ایجاد کنند تا راه برای رسیدن به منافع سیاسی، جریانی، گعدهای و فرقهای خود پیدا کنند و توانستهاند این اتفاق را خوب رقم زنند. در این میان برای تعدادی از اعضای شورای شهر منافعی ایجاد شد که اتفاق جدید و پنهانی نیست. بارها درباره پستهایی که بین نزدیکان آنها توزیع شد و برخی از شهرداران و مدیرعاملان منسوب به آنها هستند. به همین دلیل وقتی صحبت از نقد و برگرداندن شهرداری به ریل درست میکنیم، یعنی جابهجایی شهردار و دور ماندن آنها از منافع سیاسی است.
به همین دلیل آنها نگران هستند و حتی حاضرند به حاج قاسم، مقدسات و گاه به حقوق مردم هم بتازند. شکاف در شورای شهر تهران هم موضوع جدیدی نیست. در انتصابات مهر ۱۴۰۰ این شکاف در شورای شهر تهران کاملاً مشهود است و رفتارهای تمامیتخواهانه شهرداری تهران و ضریب دادن برخی از حامیان آقای زاکانی در شورای شهر تهران سبب شد که روزبهروز این شکاف بیشتر و عمیقتر شود.»
خلیج فارس: در پی اظهار نظر نرجس سلیمانی درباره عملکرد زاکانی و انتقاد او از شهردار تهران روزنامه همشهری موضع گیری کرد. این روزنامه نوشت: عرف نیست رسانه مدیریت شهری در نقد عملکرد مدیران شهر بنویسد، اما در برخی موارد پای حق بزرگتری در میان است که سکوت در قبال آن اگرچه عرف است، خلاف شرع مسلم است. مگر ممکن است رسانهای وابسته به انقلاب و مردم باشد و در بزنگاهها سکوت کند؟ رسانهای که بهخاطر وابستگی تشکیلاتی یا سیاسی و اداری مقابل حق سکوت کند، در دنیا مقابل مردم و در قیامت باید به امام امت پاسخگو باشد.
سخن بر سر خطاهای مکرر در شورای شهر است. روز یکشنبه صحن شورای شهر شاهد حوادث تلخی بود، اما متأسفانه باید گفت این نخستینبار نیست. پیشبینی میکردیم با تذکر پدرانه و دلسوزانه رئیس شورای شهر یا تغییر شرایط سیاسی کشور و ضرورت همبستگی بیشتر بین نیرویهای انقلاب، اینقبیل رفتارها اصلاح و جبران شود، اما ماجرا بازهم به نحو دیگری رقم خورد.
سؤال این است که با کدامین حجت؟ با کدام حجت بعد از جشن مشارکت مردمی در انتخابات اینطور کام مردم را تلخ میکنیم؟ از این بالاتر هنوز چند صباحی از تذکر صریح و شفاف رهبر انقلاب درباره رعایت اخلاق و تقوا به مجلس شورای اسلامی نگذشته است؛ با کدامین حجت اعتنا نمیکنیم؟
وظیفه شورای شهر نظارت است، نقد است، گلایه است، تذکر و حسابرسی است. حق هم همین است. مردم نیز همین را انتظار دارند. اما نظارت با مچگیری فرق دارد، نقد با تخریب متفاوت است؛ تذکر، حرف گوشهدار و تندی و طعنه نیست، گلایه حرف غیرمنصفانه و خلافواقع نیست. این تفاوتها را نمیبینیم؟ اگرچه ایندست رفتارها منحصر به انگشتشمار و معدودی از نمایندههای محترم است، اما مردم این بداخلاقی را به کلیت شورای انقلابی منتسب میکنند.
اگر واقعا تفاوت نقد مشفقانه و تذکر دلسوزانه و گلایه مسئولانه با بداخلاقی و بیانصافی روشن نیست به اثر رفتارها توجه کنیم. ببینیم چرا ضدانقلاب اینقدر خوشحال میشود؟ ببینیم چرا سوت و کف میزند؟ چرا تشویق میکند؟ رفتار ما چه آوردهای برای دشمنان خبیث انقلاب داشته است؟
تنها برای نمونه، روز یکشنبه گفته شد طی ۳ سال گذشته مدیریت شهری هیچ دستاورد مهمی نداشته است؛ واقعا نداشته است؟ این نقد است؟ نظارت است؟ یا تکیهکردن به دروغ آشکار مجازی که از بیخ و بن تکذیب شده است و آنرا نشانه ضعف مدیریت شهری دانستن، اخلاق است؟ تقواست؟
خلیج فارس: اخیرا ویدیویی منتشر شده از فردی که به دوربین زل زده و پروسهای که برای رسیدن به پست معاونت شهرسازی منطقه یک پشت سر گذاشته را تعریف کرده.
به گزارش هم میهن، او به صراحت میگوید: «۳بار در دفتر آقای «ص»، مشاور شهردار تهران جلسه برگزار کردیم و بیش از ۸ بار در میز خدمت نمازجمعه با او جلسه گذاشتیم. جلسات مختلفی با شهردار منطقه یک هم داشتیم تا من معاون شهرسازی منطقه یک شوم. به همه و حتی به معاون شهردار تهران نیز بهعنوان معاون شهرسازی منطقه یک معرفی شدم. در آخر از من ۴۰۰ سکه طلا و ۴۵۰ هزار دلار پول بابت خرید یک ویلا در آلانیا که توسط محمدحسین خزعلی در حال ساخت است مطالبه کردند، در غیر اینصورت به آن پست نمیرسیدم. »
خرید و فروش پستهای شهرداری تهران به امروز و دیروز برنمیگردد. از دیرباز شائبه خرید و فروش پست وجود داشته اما تاکنون کسی آن را علنی نکرده بود و همیشه توسط مدیران ارشد شهری پایتخت انکار شده است. اما اینطور که از ظواهر امر و این ویدئو پیداست در این دوره از مدیریت شهری سطح مطالبات تغییر کرده و برای سرمایهگذاریها و خرید ملک در خارج از ایران (ترکیه و قبرس) رسیده است.
علیرضا زاکانی که در تمام دوران نمایندگی مجلس و مناظرات ریاستجمهوری از مبارزه با فساد گفته است حالا با پروندههای فسادهای مختلفی از جمله خرید و فروش پست در دوره شهرداریاش در تهران روبهروست؛ فسادهایی که برای ردگمکنی به خروج دلار از کشور رسیده است. آنطور که گفته میشود؛ «پستها در هر منطقه نرخ خود را دارد و بیشترین نرخ به منطقه یک در امور ساختوساز برمیگردد و حتی شهرداران نواحی نیز نرخ خود را دارد.»
اصل وجود تخلف را تایید میکنم
«خرید و فروش پستها در شهرداری» یکی از موضوعاتی است که کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر تهران درباره آن تحقیقات کرده است. نرجس سلیمانی، رییس این کمیسیون در پاسخ به سوال هممیهن مبنی بر این که نتیجه بررسی خرید و فروش پست در شهرداری چیست؟ گفت: «متاسفانه گزارشهای متعددی از بروز این اختلال در شهرداری به کمیسیون داده شد.
متعاقب آن ضمن بررسی و جلسات با تعدادی از اشخاص که در موقعیتهای مختلف با این مسئله مواجه شده بودند شکل گرفت و در حال حاضر مسئله در حال بررسی است. اصل موضوع وجود تخلفات را تایید میکنم. متاسفانه این مساله ریشههای تاریخی دارد و به دلایل متعدد در بعضی موارد به صورت محدود و داخلی در بخشهایی تبدیل به رویههای غلط و نامبارک نانوشتهای شده که در جزایر اختلال و فساد گسترش پیدا کرده است، همچون ویروس در فضاهای مبهم و بدون نور.»
از سوی دیگر حراست شهرداری تهران پس از انتشار این خبر پیگیری و صحتسنجی آن را در دستور کار خود قرار داد. شهرداری تهران نیز اعلام کرد که در آیندهای نزدیک به این مهم پاسخ خواهد داد و پاسخی به سوال هممیهن نداد. حتی تماس با برخی از اعضای شورای شهر تهران که به نوعی حامی زاکانی هستند نیز بیپاسخ ماند. یکی از معاونان شهردار تهران نیز در این مورد اظهارنظر نکرد.
انتشار تخلف در رسانهها
در این میان اما مهمترین وظیفه بر عهده شورای شهر تهران است. در صورت احراز این تخلف که گفته میشود مورد بررسی قرار گرفته است، برخورد شورای شهر تهران چیست؟
علیاصغر قائمی، عضو شورای شهر تهران به سوالات هممیهن درباره خرید و فروش پست در شهرداری پاسخ داده که در زیر آمده است:
آیا شورای شهر تهران درباره این موضوع تحقیق و تفحصی انجام داده است؟
شورای شهر تهران یعنی ۲۱ نفر. احتمال دارد هر کدام از این ۲۱ نفر اطلاعات متفاوتی داشته باشند. طبیعتاً باید در یک دورهمی این خبر را صحتسنجی کنیم تا مشخص شود که چند درصد این خبر دروغ و چند درصد درست است.
اگر این خبر صحت داشته باشد، شورای شهر تهران در راستای وظایف نظارتی خود چه اقدامی انجام میدهد؟
کمیسیون نظارت و حقوقی شورای شهر تهران باید این موضوع را دنبال کند. من هم در فضای مجازی این ویدئو را دیدم و اطلاعات بیشتری ندارم که بتوانم به صورت قاطع اظهارنظر کنم.
مدیران دوره ششم شهری پایتخت بهویژه علیرضا زاکانی، سالهای سال است که شعار ضدفساد سر میدهند. اگر خرید و فروش پستها در شهرداری صحت داشته باشد، اعضای شورای شهر تهران بهویژه اعضای منتقد، با زاکانی چه برخوردی میکنند؟
اگر صحت داشته باشد طبیعتاً چاره کار استیضاح آقای زاکانی است. اما نمیتوان بدون مستندات درباره این موضوع اظهارنظر کرد. باید کمی تأمل کنیم تا تحقیقات کاملی صورت گیرد و صحت و سقم آن مشخص شود.
اگر این خبر صحت داشته باشد، به نظر شما حامیان زاکانی در شورای شهر تهران، با استیضاح او موافقت میکنند؟
بعید میدانم که مخالفتی در این مورد صورت گیرد چراکه این موضوع برای حوزه مدیریت شهری قابل تأمل است.
خلیج فارس:این هفته خبری درخصوص ساختوساز بزرگمقیاس در محوطه پارک جنگلی چیتگر و ضلع غربی دریاچه منتشر شد. گفته میشد قرار است موزهای به نام سردار سلیمانی در این محل ساخته شود که از دوره مدیریت شهری پنجم کلنگ آن به زمین شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اکوایران، نرجس سلیمانی رییس کمیسیون نظارت شورای شهر تهران در پاسخ مکتوب به این پرسش که «پس از شهادت سردار سلیمانی نمادهایی از ایشان در نقاط مختلف بنا شده، اما به تازگی مشخص شده در دوره گذشته مدیریت شهری بخشی به نام سردار سلیمانی در بخشی از پارک جنگلی چیتگر به بنایی به نام موزه سردار سلیمانی بنا شود. از نگاه شما به عنوان یکی از فرزندان ایشان چنین اقدامی که احتمال دارد با مسائل زیست محیطی تلاقی پیدا کند مورد تایید یادگاران سردار است؟» گفت:
ای دل چه اندیشیدهای در عذر آن تقصیرها
زان سوی او چندین وفا زین سوی تو چندین جفا
زان سوی او چندان کرم زین سو خلاف و بیش و کم
زان سوی او چندان کشش چندان چشش چندان عطا
در پاسخ به پرسش چندبخشی و ذوابعاد شما در حد وسع و بضاعت پاسخ گو خواهم بود، البته در هنگام پاسخ گویی از حداقل سه منظر مختلف باید صحبت کرد، اول یک شهروند ساکن تهران، دوم نماینده مردم در شورای شهر و سوم به عنوان فرزند یک شخصیت که پرسش در ارتباط با مسالهای در ارتباط با ایشان مطرح شده است.
در مورد نمادهای ساخته شده متاثر از شخصیت شهید سلیمانی چند وجه وجود دارد، یکی از وجوه تعداد زیاد سردیسها و تندیسها است چه در تهران و چه در شهرهای مختلف و حتی خارج از مرزهای جغرافیایی جمهوری اسلامی ایران این ساختهها در چند قالب شکل گرفته اند یکی توسط مردم بنا به علاقه شخصی و دیگری با حمایت و مساعدت مجموعههای فرهنگی و مذهبی و سومین مورد توسط نهادهایی که به انحا مختلف از بودجه عمومی و بیت المال استفاده میکنند، آنجائیکه نمادها دارای کارکرد هستند مثلا مدرسه، مرکز فرهنگی، مسجد، مجموعه ورزشی و نظایر آن که اصولا بحثی نیست و به نظر میرسد قاطبه جامعه این نوع تکریم از هر شهید را جایز و محترم میشمارد و قابل ترویج نیز میباشد، اما دسته دیگری از نمادها و سمبلهای انقلابی نیز در ارتباط با شهید سلیمانی شکل گرفته که سابقا هم مرسوم بوده و در عین داشتن وجه نمادین کارکرد هم دارد مثل آبخوریها یا حجم سازیهای دارای وجوه معماری اسلامی ایرانی و نظایر آن که فرصتی برای عرضه تواناییهای هنرمندان و طراحان در بستر انقلابی فراهم آورده است، اما دسته دیگری از نمادهای مورد بحث که حداقل از نظر خود شهید سلیمانی محل تامل بوده است و بنیان این توجه نیز فاصله این شاخه از هنر با اصول متعالی هنر اسلامی ایرانی بوده است.
تمایل خارج از عرف به ساخت سردیس، تندیس و دیگر اشکال مجسمه سازی بصورت واقع گرایانه است، با قوت و بدون تردید شهید سلیمانی نه تنها تندیس گری از خود را جایز نمیدانست بلکه نسبت به صرف هزینه برای تصویرگری جسم مادی اش پریشان و ناراحت نیز میبود، اگر استفاده از ظرفیت محبت و مودت مردم در جهت تقویت ساختارهای هنری جامعه را کنار بگزاریم هیچ دلیلی برای تکرار صورتگری سه بعدی از شهید سلیمانی قابل دفاع نیست.
آنچه در باب شهدا اصل است سیره و روش زندگی شهدا است به نقل از خود شهید منظور باید، چون شهید زندگی کرد تا شهید شد و این برای همه شهدا عزیز صادق و جاری است، البته وقتی از زاویه مدیریت یک جامعه نگاه میکنیم در کشوری که رشته مجسمه سازی بصورت رسمی وجود دارد و سالیان دراز در حال تربیت مجسمه ساز هستیم وقتی یک فرصت و زمینه فعالیت بر اساس کشش جامعه و ابرام متخصصان و تمایل مدیران همه هم راستا در جهت استفاده از یک ظرفیت فراملی ایجاد میشود نمیتوان به سادگی موج ایجاد شده خواست ناشی از برآیند نیروهای موثر را کنترل نمود و بهترین روش مدیریت خواست جامعه به سمت بهترین شکل بیان است.
در مورد نماد از شهدا روشهای بسیاری در طول تاریخ انقلاب اسلامی به کار گرفته شده، اما بنا به دلایل درست هیچگاه تندیس گری و مجسمه سازی ترویج نشده بوده است، اما این سد تنظیم کننده مسیر به جهات موثرتر هنری و فرهنگی بعد از شهادت شهید سلیمانی به عنوان یک سرباز خانه کرده در قلب اکثریت قاطع جامعه شکسته شد در واقع علاقه، احترام و تعلق خاطر مردم و مسولین به یک خادم بی ریا موجب گردید بعضی از رفتارهای صحیح و جهت دهنده در کمبود ظرف زمان برای طغیان ابراز محبت بی دریغ مردم از دستور کار خارج شوند، البته در مواردی دلایل فرعی دیگری را نیز میتوان برشمرد که در این گفتار به آنها نمیپردازیم. در هر صورت جامعه در وضعیت پیش گفته به تمام اشکال در دسترس سعی در تکریم جایگاه قهرمان و خادم خود داشته است.
موج عظیم این ابراز همبستگی آنچنان قدرتمند است که تمام روشهای ممکن برای انتقال پیام جامعه که در حقیقت تعظیم جایگاه سربازی است بکار گرفته شده است، اما امروز با گذشت زمان باید بتوانیم بین آنچه صحیح است و باید اشاعه داده شود با دیگر ظرفهای با درجه اهمیت کمتر و بعضا نه تنها فاقد اهمیت بلکه موجب سطحی نگری به مقام شامخ شهادت و رستگاری تفاوت قائل شد، به بیان ساده بسیاری از مجسمههای ساخته شده بر اساس جسم مادی شهید سلیمانی اساسا بایستی ساخته نمیشدند و بهترین کاری که امروز میشود با آنها انجام داد جمع آوری آنها و نگهداری در یک فضای موزه ایی برای بررسی تاریخی موضوع و دیگر تاملات فرهنگی و جامعه شناسی مد نظر است.
با این دستگاه تفکر حالا میتوانیم در مورد بخش دوم پرسش شما وارد پاسخ گویی شد اصولا آیا سردارشهید سلیمانی در اندازهای هست که نیازمند موزه و مرکزی برای تامل و تدبر در سیره و منش باشد به گواهی جامعه بله، اما اینکه این محل تماس دائمی بین شهروندان و شهیدسلیمانی در کجا و به چه شکل باید ایجاد شود مسائل متعددی باید در نظر گرفته شود.
به عنوان مثال در شهر تهران به عنوان یک خوشه شهر با قریب به ده میلیون نفر شهروند ساکن و تعداد قابل توجهی شهروند موقت روزانه و تمایل عمومی مردم به شناخت و حفظ رابطه با فرهنگی که شهید سلیمانی به عنوان یک گل معطر که بر دامنه آن روییده است چگونه باید عمل کرد.
آنچه الان در ضلع جنوبی دریاچه خلیج فارس با آن مواجه هستیم را در این راستا باید مورد تحلیل قرار داد، قبل از ورود به این مساله دو مورد به روز از تصمیمات در بوستانهای شهر من جمله در بوستان قیطریه و بوستان لاله را باید مد نظر قرار دهیم، در واقع همان جامعهای که شهید سلیمانی را به عنوان نماد و نشان سرباز خود بر میکشد با صدایی رسا درخواست میکند که بوستانها و فضاهای سبز را در پیرامون مساجد گسترش دهیم، ترکیب حیاط سبز پیرامون مساجد، تکایا و فضاهای فرهنگی و مذهبی نیاز امروز تهران آلوده و گرفتار دارای مشکلات متعدد است که با همه این اوصاف در منظر جهانی خود را پایگاه دفاع از مظلوم و پاسدار ارزشهای الهی و انسانی میداند، اما در پیجویی این تلاشها برای توسعه فضای سبز و فضاهای فرهنگی و مذهبی بصورت توامان باید با ظرافت بسیار عمل نمود.
هیچ شهروندی با هیچ گرایشی از هر قوم و قبیلهای مخالف توسعه فضای سبز پیرامون مساجد نیست و نخواهد بود و این الگو در صورت بر مدار قرار گرفتن میتواند تمام ظرفیت عظیم شهروندان را نیز در تلاش برای ترویج سبک زندگی مورد نظر ایران اسلامی پای کار بیاورد، اما کافی است در روش عملیاتی کردن به قول معروف شیپور را از سرگشادش بنوازیم، قطعا نمیتوان انتظار داشت که هماهنگی و هم افزایی نتیجه کار باشد، در مورد یادمان شهید سلیمانی نیز باید با همین سادگی و خلوص مطلب را مورد مداقه قرار دهیم، در دوره مدیریت شهری قبل همزمان با موج عظیم تندیس سازی شورای شهر و شهردار تلاش کرده اند به نحوی که خود تشخیص داده اند نسبت به تکریم جایگاه شهید منظور شهروندان واکنش مناسب نشان بدهند از قضا شهردار خود فارغ التحصیل رشته معماری و از السابقون حوزه هنر، معماری و شهرسازی بوده و در شورای شهر نیز اساس فعالیت مبتنی بر دلدادگی صرف نبوده و تدبیر و تامل درخوری معطوف به این امر گردیده است به گونهای که شهردار وقت به عنوان یک متخصص دو محل را یکی در تپههای عباس آباد و دیگری را در کنار دریاچه خلیج فارس رسما پیشنهاد میدهد و شهید سلیمانی را جزو دستاوردهای انقلاب اسلامی برمی شمارد؛
دلایل دیگری را نیز برای ساخت یک یادبود معماری با همکاری ستاد عتبات بر میشمارد و زمان پایان احداث را نیز یکسال بر میشمارد، البته از آن تاریخ چند سال گذشته است و هنوز یادبودی ساخته نشده است، اخیرا حرف و حدیثهایی راجع به اینکه شهرداری بدون مالکیت داشتن در زمین غیر (منابع طبیعی) چنین طرحی در انداخته است به گوش میرسد و در زمانی که شهروندان نگران از کاهش عرصههای محدود سبز در شهر خود هستند، مسائل و موارد زیست محیطی در محدوده مجموعه در حال ساخت مورد پرسش شهروندان قرار گرفته است، پاسخ اینجانب به این موضوع سه وجه دارد در وجه اول از زمان تخصیص این محل برای این فعالیت به عنوان یک نفر از فرزندان سرباز وطن نگرانی خود را از محل مورد نظر در وهله اول، طراحی انجام شده که ظاهرا بر اساس مسابقه بین المللی ادعا میشود انجام شده، اما تا کنون حداقل اینجانب علیرغم پیگیریهای مکررهیچ دسترسی به اسناد مسابقه نداشته ام و از طرفی تعداد شرکت کنندگان نیز در هالهای از ابهام قرار دارد و بارها معماران مختلفی در مراجعه حضوری از اینکه فرصت برابری برای شرکت در طراحی در چنین مسابقهای نداشته اند به اینجانب گله نموده و ابراز ناراحتی نموده اند.
از سویی دیگر براساس مصاحبه شهردار محترم وقت تهران ساخت این بنای یادبود قرار بوده با همکاری ستاد عتبات به انجام برسد که حداقل از منظر اینجانب به عنوان یک شهروند محل پرسش بزرگتری است که محل بودجه ساخت این پروژه را در هالهای از ابهام قرار میدهد، چون علیرغم درخواست مکرر از بزرگواران در ستاد عتبات تا کنون پاسخ قانع کنندهای در مورد اینکه محل هزینه در این پروژه از چه محلی است دریافت نکرده ام.
در نهایت میرسیم به اینکه آیا اصول زیست محیطی در این پروژه رعایت شده است؟ با توجه به جمیع جهات در جایگاه شهروند اصولا ساخت یادبود برای هر شهیدی را در زمینی که بر اساس اسناد بالادستی من جمله طرح جامع و تفصیلی برای این نوع فعالیت اختصاص نداشته باشد کار اشتباهی میدانم هرچند در مورد پروژه اخیر الذکر باید اول توضیح و توجیه مدیریت شهری دوره قبل را شنید و بعد بر اساس پاسخ آن مجموعه جمع بندی نمود.
از منظر عضو شورای شهر و عضو و رئیس کنونی کمیسیون نظارت و حقوقی اصولا هر نوع فعالیت ساختمانی را در زمینی که مالکیت آن محل مناقشه باشد و سازنده و بهره بردار پروژه و همچنین محل هزینه ساخت پروژه کاملا روشن نباشد از اساس به صلاح نمیدانم.
از منظر سوم به عنوان یکی از فرزندان شهید سلیمانی فقط میتوانم نظر شخصی خودم را به اشتراک بگذارم و نظر هرکدام از دیگر فرزندان را باید از خودشان مستقلا جویا شوید.
به نظر اینجانب همانطور که فرصت مناسب برای اهل شعر، فرهنگ و هنر حتی تندیس گری در ارتباط با شهید سلیمانی فراهم گردید، انتظار میرفت مسابقه طراحی این یادبود فرصتی مناسب برای جامعه معماران و هنرمندان باشد که با توجه به مراجعات و بازخورد جامعه معماران به نظر میرسد فاز مسابقه طراحی به شکل مناسب به اطلاع اهل فن نرسیده است.
در مورد محل یاد بود و موزه هم در صورتیکه در اسناد بالادستی محل مذکور برای چنین دست طرحهایی اختصاص داشته است ساخت آن را در این محل جایز میدانم و اگر زمین و فضای اختصاص یافته فاقد امکانسنجی مناسب و یا موجب مداخله در وضعیت اکو سیستم محلی و بطور خلاصه زیست بوم پارک چیتگر باشد ادامه این امر را از اساس امری خطا و دور روش و منش شاگرد مکتب خمینی کبیر، سرباز، ولی فقیه و سرباخته ارجمند ملت میدانم. ومن الله التوفیق و علیه التکلان