نادر کریمی
در جریان مرحله اول انتخابات ریاست جمهوری، عدم مشارکت 60 درصدی در رایدهی اعلام شده است. نگارنده با تعدادی از کسانی که انتخابات را تحریم کرده یا اصولا شرکت در انتخابات و رای دادن را بیفایده میدانستهاند گفتوگو کرده است.
نخست اینکه همه تحریمکنندگان انتخابات را نمیتوان در یک سبد ریخت و در مورد انگیزه و هدف ایشان یکسان و همانند سخن گفت. هرچند که تاثیر و خروجی عدم شرکت در رای دادن به هر حال یکسان است و نمیتوان در مورد کارکرد رای ندادن، تمایز قائل شد.
برخی که با عدم مشارکت در انتخابات، بیاعتبار کردن نظام جمهوری اسلامی ایران و برانداختن آن را هدف گرفتهاند، تاکنون به این هدف حتی نزدیک هم نشدهاند. چنانکه هیچ نشانهای از تزلزل در ساختار حکومت کشورمان وجود ندارد و به همین دلیل دلبستن به فروپاشی یا برافتادن حاکمیت ایران، مبنای عقلی ندارد.
البته بسیاری از خارجنشینان و همفکران ایشان در داخل کشور با حرارت از حتمی و قریبالوقوع بودن تغییر نظام در ایران سخن میگویند اما هیچیک از ایشان تقویم معین و تعهدآوری برای این تغییر ارائه نمیکنند و مسوولیت وعدههایی که میدهند را برعهده نمیگیرند.
ضمن آنکه مخالفان که در خارج از ایران دعوت به عدم شرکت در انتخابات میکنند و با این اقدام، تسهیل براندازی جمهوری اسلامی ایران را هدف گرفتهاند، خود مشروعیت و مقبولیت یکدیگر را مطلقا قبول ندارند تا آنجا که حتی از برگزاری اجتماع و گردهمایی مشترک نیز امتناع میورزند و هر یک از این گروهها بهطور تمامیتخواهانه، تمام حکومت در ایران را میخواهد و به کمتر راضی نیست.
پس از براندازی، هدف دیگری که برخی در انتخابات شرکت نکردهاند، اصلاح رفتارهای جمهوری اسلامی است.
با این فرض صحیح که رفتارهای کنونی یا دستکم برخی رفتارهای حکومت، حتی مورد تایید همه آن 40 درصد رایدهنده نیست، پرسش مهم آن است که آیا آن 60 درصد تحریمکننده با عدم شرکت در انتخابات میتوانند حاکمیت را به تغییر مسیر و تغییر برخی اهدافشان وادار سازند؟
تاکنون چنین اتفاقی رخ نداده و همه چهار انتخابی که در سالهای گذشته انجام شده و کمتر از 50 درصد واجدان شرایط در آن شرکت کردهاند، به روشنی پیام نارضایتی رایدهندگان را به گوش مقامات ارشد رسانده و آنها به خوبی خبر از نارضایتی مردم دارند، اما چه تغییر محسوسی در تصمیمات شان رخ داده است؟
در واقع سادهترین و بیخطرترین اعتراض آن است که افراد و شهروندان معترض در انتخاباتها شرکت نکنند و بعد در محافل خصوصی اعتراض کنند، نق بزنند و به بخت بد خود یا به مقامات فحش بدهند و لعنت بفرستند.
در مقابل، همان مقاماتی که مخاطب و پدید آورنده این اعتراضها هستند، چه خواهند کرد؟ بدیهی است که این مقامات دلیل یا اجباری نمیبینند که به این اعتراضها یا حتی تظاهراتهای کوچک و بزرگی که با هیجان در خارج از کشور برگزار میشود، توجه کنند.
مانند همه نقاط جهان که شهروندان توانستهاند خواستههای خود را به حاکمیت دیکته کنند، مردم ایران نیز برای به کرسی نشاندن حرف خود باید وارد میدان شوند، خواستههای خود را بهطور علنی و موثر مطرح سازند، از آن دفاع کنند و برای عملیاتی و اجرایی شدن آن بکوشند.
اگر ایرانیان جمعه آینده با اکثریت بیشتری به میدان بیایند و از نامزدی که توانایی اصلاح دارد حمایت کنند، می توان به رساندن پیام و اعتراض به وضع موجود امید داشت، ولی اگر در بر همان پاشنه بچرخد و عدم حضور در پای صندوقهای رای ادامه یابد، باید منتظر تصمیم گیری عناصر جبهه پایداری بر امورات مان باشیم.