طاهره عبدالهی
دستور اخیر رئیسجمهور در خصوص توقف موقت پروژه پتروشیمی میانکاله، در شرایطی که نگرانیهای بسیاری پیرامون توسعه صنعتی وجود داشت، امیدی نو در دل حامیان محیطزیست بهوجود آورد. این اقدام نهتنها نشاندهنده توجه به محیطزیست، بلکه بیانگر این است که توسعه پایدار میتواند با تأمل، گفتوگو و بررسی پیامدهای بلندمدت کشور، تحقق یابد.
این توقف، تنها یک دستور اداری نبوده است؛ بلکه نتیجهی مطالبهگری آگاهانه، تلاشهای رسانهای مؤثر و همراهی متخصصان و فعالان محیطزیست است. صدای میانکاله شنیده شد و این حرکت بهعنوان یک پیروزی نمادین برای حفاظت از محیطزیست محسوب میشود.
اما سوالی مهم در این میان مطرح است: آیا جنوب کشور، بهویژه منطقه عسلویه، نیز چنین فرصتی برای شنیده شدن داشته است؟
عسلویه، با وجود نقش حیاتیاش در رشد و توسعه اقتصادی کشور، سالهاست که با مشکلات جدی زیستمحیطی دست و پنجه نرم میکند. از آلودگی شدید هوا و آب گرفته تا فرسایش زمین و تهدیدات جدی برای سلامت ساکنان محلی. این منطقه به نمادی از تقابل میان توسعه صنعتی و ظرفیتهای طبیعی تبدیل شده است.
در یادداشت قبلیام تحت عنوان “فریاد خاموش مادران عسلویه؛ وقتی که شهد عشق سمی میشود“، از دردهای بیصدای مادران این منطقه نوشتم. مادرانی که زندگی خود را در کنار شعلههای بیپایان صنایع میگذرانند و با نگرانیهای فراوان، آینده فرزندانشان را مینگرند. این فریاد خاموش همچنان بیپاسخ مانده است.
طبق گزارشهای وزارت بهداشت، میزان فلزات سنگین در شیر مادران عسلویه تا ۲۰ برابر حد استاندارد جهانی افزایش یافته است. این آمار به معنای آن است که نوزادان این منطقه، پیش از آنکه نخستین گامهای خود را بردارند، با بیماریهایی دست و پنجه نرم میکنند که تنها به دلیل زیستن در این خاک آلوده به وجود آمده است.
در چنین شرایطی، نقش مسئولیت اجتماعی صنایع بهشدت حیاتی است. پتروشیمیها باید مسئولیتپذیری خود را نه بهصورت اقدامات نمادین، بلکه بهطور ملموس و در عملکرد روزمره خود نشان دهند. کاشت چند درخت یا برگزاری یک همایش زیستمحیطی، هرچند حرکتهای قابل تحسینی هستند، نمیتوانند جایگزین کاهش واقعی آلایندگی، بهبود سلامت جامعه محلی و شفافسازی دادههای زیستمحیطی شوند.
در این راستا، ضروری است که نهادهای نظارتی مانند اداره کل حفاظت محیطزیست استان، با دقت و حساسیت بیشتر، نظارت بر اجرای مسئولیتهای زیستمحیطی را تقویت کرده و از مطالبات مردمی حمایت کنند. فعالان محیطزیست نیز باید با استناد به دادهها و شواهد علمی، جلوی اقدامات نمایشی را بگیرند و برای تحقق تغییرات واقعی تلاش کنند.
در پایان، این زمان مناسب است تا از تجربه میانکاله درس بگیریم؛ نه بهمنظور توقف توسعه، بلکه برای آنکه توسعهای پایدار و هماهنگ با ملاحظات زیستمحیطی و همراهی مردم را در دستور کار قرار دهیم. جنوب کشور، همانطور که منابع نفتی خود را در اختیار توسعه کشور قرار داده، نیازمند نفس کشیدن، حیات و امید است.
در این زمینه