مهسا بهادری
فقر یادگیری یکی از چالشهای نظام آموزش و پرورش در ایران است که کمتر مورد توجه قرار میگیرد. این در حالی است که دانش آموزانی که دچار فقر یادگیری هستند تفاوت چندانی با کودکان بازمانده از تحصیل ندارند.
اخیرا هم معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش گفته که ۴۰ درصد کودکانی که وارد مدرسه میشوند، به فقر یادگیری دچار هستند.
به گفته رضوان حکیمزاده، فقر یادگیری به شرایطی اطلاق میشود که دانشآموزان، با وجود حضور در مدرسه، مهارتهای پایه سواد را بهدرستی کسب نمیکنند. این مهارتها شامل خواندن، نوشتن، حساب کردن و سخن گفتن است.
البته میتوان گفت که یکی از دلایل این ماجرا به آموزش مجازی مربوط میشود که به دلیل کرونا یا آلودگی هوا، هیچ کس راهی برای جبران عقب ماندگی آموزشی دانش آموزان نداشت.
جدا از تاثیر وضعیت آموزش در دوره کرونا، آموزش در ایران ناکارآمدیهای دیگری هم دارد؛ از جمله اینکه محتوای آموزشی به درد دانش آموزان نمیخورد، مدارس جذابیت لازم و معلمان انگیزه ندارند و به نظر میرسد این عوامل کنار هم منجر به فقر یادگیری شده است.
زهرا خماریان، معلم، در گفتوگو با خبرآنلاین درباره دلایل فقر آموزشی در کشور، گفت: «یکی از علتهای اصلی فقر یادگیری دانشآموزان، سیستم ضعیف آموزش و پرورش است؛ چراکه معلمان آموزش خوبی نمیبینند، تعداد دانشآموزان و تراکم در کلاسها بالا است و به دلیل درگیریهای بالای خانوادهها با مسائل مختلف، بهویژه در مناطق کمبرخوردار، کمتر نمیتوانند به دانشآموزان کمک کنند. از طرف دیگر محتوای آموزشی کتابها زیاد است و معلمها وقت کافی برای جا انداختن مطالب به همه دانش آموزان ندارد.»
او با بیان اینکه تحولات اجتماعی سالهای اخیر باعث شده دانش آموزان امیدشان را نسبت به آینده از دست بدهند، گفت: «دانش آموزان امید و اعتماد به نفس برای ایجاد تغییر را از والدین میگیرند. از طرف دیگر محتوای کتابهای درسی هم مورد علاقه دانش آموزان نیست و این موضوع مقاومت ایجاد میکند و واکنش بچهها هم این است که به مدرسه بی میل باشند و کمتر یاد بگیرند. در پایههای بالاتر که دانش آموزان در دوره بلوغ هستند و شاهد تضادهای موجود در جامعه، خانواده و مدرسه میشوند هم این وضعیت تشدید میشود.»