خلیج فارس: مهدی قایدی با انتشار عکسی از خودش،محبی و طارمی به پیروزی ایران مقابل کره شمالی واکنش نشان داد.این سه بازیکن روی سه گلی که ایران وارد دروازه حریف کرد نقش داشتند.
منظور قایدی از عدد 48 اشاره به شماره پلاک شهر بوشهر دارد.
خلیج فارس- حسن قاسمی: بازیکنان بوشهری همه کاره تیم ملی در بازی مقابل کره شمالی بودند.
به گزارش خلیج فارس؛ در جریان مقدماتی جام جهانی، ایران در شرایطی به مصاف کره شمالی رفت که 3 بازیکن استان بوشهری در ترکیب ثابت وارد زمین شدند.
این مسابقه که به میزبانی لائوس برگزار شد، در دقیقه 29 گل نخست ایران با هماهنگی بوشهری ها رقم خورد، طوری که طارمی کاپیتان تیم ملی با یک پاس عالی، مهدی قایدی را در موقعیت مطلوبی قرار داد تا دیگر ملیپوش بوشهری با یک ضربه تمام کننده تور دروازه کره شمالی را بلرزاند و گل تمام بوشهری را به فوتبال ایران هدیه کند.
شماره 9 تیم ملی ایران در دقیقه 41 هم دوباره همین کار را انجام داد؛ این بار او پشت قوس محوطه جریمه جایگیری کرده بود تا خلق موقعیت کند و محبی دیگر بازیکن بوشهری را صاحب توپ کرده و او هم با شوت زمینی گل دوم را بزند.
ستاره اینتر سازنده گل سوم هم شد؛ این بار در حالی که طارمی پا به پای قایدی با سرعت بالا از سمت چپ زمین حرکت میکرد و انتظار میرفت خودش با شوت فنی گلزنی کند، تصمیم گرفت توپ را به سمت مخالف ببرد تا محبی بازهم با شلیک دیدنی از پشت محوطه جریمه گل بزند.
پس از اخراج شجاع در نیمه دوم، دفاع ایران پراشتباه ظاهر شد ، طوری که گل نخست کره شمالی با اشتباه طارمی وارد دروازه بیرانوند شد.
بازیکن بوشهری البته ضربه پنالتی را هم خراب کرد.
طارمی در روزی که علاوه بر اتفاقات پرشمار در ایجاد موقعیت، شانس گلزنی، پاس گل، گرفتن و خراب کردن پنالتی، 37 لمس توپ، 24 پاس با دقت 67 درصدی، 8 بار تصاحب توپ در محوطه جریمه حریف، دو شوت دفع شده، یک پاس بلند صحیح، یک برد در دوئل زمینی، دو موفقیت در دوئل هوایی و دو بار گرفتن خطا داشت، در دقیقه 81 از زمین بیرون رفت تا حالا امیدوار به پایان این روند در بازی آینده برابر قرقیزستان باشد؛ دیداری که برای او خوشیمن بوده و در مسابقه رفت تجربه باز کردن دروازه آنها را داشته است.
خلیج فارس:رقابتهای اروپایی با آغاز وقفه دیدارهای ملی ماه نوامبر به صورت موقت تعطیل شد تا بازیکنان فرصت این را داشته باشند که در اردوهای تیمهای ملی کشورشان حضور پیدا کنند در مسابقات مختلفی که در پیش دارند به میدان بروند.
باشگاه اینتر با انتشار بیانیهای در سایت رسمیاش درباره وقفه دیدارهای ملی ماه نوامبر و بازیکنان ملی پوش این تیم اطلاع رسانی کرد که یکی از مهدی طارمی است که قرار است به اردوی تیم ملی ایران برای دو بازی مهم پیش رو اضافه شود.
در این بیانیه آمده است: پس از تساوی با ناپولی در سن سیرو، زمان سومین وقفه دیدارهای ملی این فصل رسیده است. تیم سیمونه اینزاگی در فاصله وقفه دیدارهای ملی قبلی و ماه نوامبر هفت بازی برابر رم، یانگ بویز، یوونتوس، امپولی، ونتزیا، آرسنال و ناپولی انجام داد و توانست پنج پیروزی و دو تساوی به دست آورد.
منبع:فرارو
بعد از ژاپنیها، تیم کره جنوبی حضور دارد. ارزش تیم کره جنوبی این روزها ۱۵۷ میلیون یورو برآورد شده است. اختلاف کره با ژاپن هم همین حالا با مرور همین عدد و رقم به اندازه کافی زیاد به نظر میرسد ولی از اینجا به بعد فاصله نجومی میشود؛ چراکه ارزش بازیکنان تیم ملی ایران در بازار نقلوانتقالات جهانی ۴۹.۱ میلیون یورو برآورد شده که اصلا قابل مقایسه با دو رقیب دیگر نیست. البته این موضوع هم به آن معنی نخواهد بود که عدد و ارزشگذاری ذکرشده، عینا همان رقمی است که در بازار رعایت میشود.
مثلا ارزش مهدی طارمی که این روزها در باشگاه اینتر توپ میزند، ۱۰ میلیون یورو قید شده است. واضح است که با توجه به سنوسالی که مهدی طارمی دارد، تیمی در اروپا حاضر نمیشود چنین رقمی را برای او بپردازد. با وجود این، ارزش طارمی در یکی، دو سال گذشته نصف هم شده است. طارمی زمانی که در باشگاه پورتو بازی میکرد و در اوج دوران فوتبالش بود، ۲۰ میلیون یورو ارزشگذاری شده بود. هرچند دست آخر آنقدر ماجرای ترانسفر او به باشگاهی دیگر طولانی شد که نهایتا بهعنوان بازیکن آزاد از این تیم پرتغالی جدا و راهی فوتبال ایتالیا شد.
حالا که صحبت از مهدی طارمی شده، بد نیست اشاره شود که او گرانترین یا به صورت دقیقتر، ارزشمندترین بازیکن ایران به لحاظ مالی در بازار نقلوانتقالات است.
بعد از مهدی طارمی هم گرانترین بازیکن تیم ملی ایران این روزها، سردار آزمون است. او روزگاری که در زنیت توپ میزد، مشتریان خاص خودش را داشت. آن روزها ارزش سردار آزمون در بازار تا ۲۵ میلیون یورو افزایش پیدا کرده بود ولی این روزها قیمت او هم افتاده و فقط هشت میلیون یورو ارزشگذاری شده است. سردار آزمون که بعد از فوتبال روسیه ترجیح داد وارد اروپای واقعی شود، دو تجربه ناکام در باشگاه لورکوزن و رم داشت ولی دست آخر مجبور شد به فوتبال آسیا برگردد و باشگاه شبابالاهلی امارات را برگزیند.
برای تفاوت رقم درجشده بهعنوان ارزش بازیکن و رقمی که باشگاهها حاضر به پرداخت آن هستند، همین سردار آزمون میتواند گزینه خوبی باشد. او که از فوتبال اروپا به باشگاهی در امارات پیوست، به نظر میرسید میتواند بیشتر از ارزش کنونی قیدشده برای باشگاهش درآمدزایی کند، ولی جالب است که باشگاه شبابالاهلی فقط با پنج میلیون یورو سردار آزمون را به خدمت گرفت. این به آن معناست که با وجود ارزش هشت میلیون یورویی سردار آزمون در بازار نقلوانتقالات، رقمی که باشگاه مقصد و مبدأ برای ترانسفر او توافق کردهاند، باز هم کمتر است. به غیر از این دو نفر که مطابق با انتظار گرانقیمتترین بازیکنان تیم ملی به شمار میرفتند، مهدی قایدی در رتبه سوم ایستاده است.
قایدی هم دیگر بازیکن ایرانی شاغل در فوتبال امارات است که این روزها یکی از اعضای ایرانی باشگاه اتحاد کلبا به شمار میرود. قایدی رشد درخوری داشته و این روزها در بازار چهار میلیون یورو ارزشگذاری شده است. واضح است که با توجه به سنوسال کمتر او در مقایسه با دو ستاره دیگر تیم ملی ایران، این عدد برای او درج شده و مشخص نیست اگر در آینده قرار باشد او به باشگاهی دیگر نقل مکان کند، طرفین با چه عددی به توافق میرسند. فارغ از مسئله افت ستارههای اصلی تیم ملی و مسنترشدن آنها، اینکه چرا تیم ملی فوتبال ایران ارزانتر هم شده، ارتباط مستقیمی با فاصلهگرفتن بازیکنانش از فوتبال اروپا دارد.
علیرضا جهانبخش که روزگاری گرانقیمتترین بازیکن تاریخ باشگاه برایتون به شمار میرفت، تا همین هفته گذشته بدون تیم بوده و بهتازگی با باشگاه هیرنفین به توافق رسیده است. ارزش این روزهای علیرضا جهانبخش در بازار ۲.۵ میلیون یورو برآورد شد درحالیکه او در روزهای اوجش رقمی نزدیک به ۱۸ میلیون یورو داشت. سامان قدوس و یکی، دو ستاره روزهای نهچندان دور تیم ملی فوتبال ایران نیز اسیر چنین افتی شدهاند.
قیمت کلی تیم ملی ایران در حالی افت کرده که پیشتر در روزهای اوجش هم باز فاصله درخوری با دو تیم ژاپن و کره جنوبی داشت. البته پیشتر فاصله بیشتری نسبت به تیمهای رده چهارم به بعد داشت که این یکی رفتهرفته کمتر شده است؛ امارات با ۴۰ میلیون و ازبکستان با ۳۷ میلیون یورو در تعقیب تیم ملی ایران به لحاظ ارزشگذاری در بازار نقلوانتقالات جهانی هستند.
منبع: روزنامه شرق
خلیج فارس:مهدی طارمی، مهدی قایدی و علیرضا جهانبخش با پروازی مشترک و جداگانه از امارات راهی لائوس شدند و خود را به کادرفنی تیم ملی در این کشور معرفی کنند. این 3 ستاره چندین ساعت پس از استقرار ملیپوشان در هتل محل اقامتشان، وارد لائوس شدند و به ایران نیامده بودند.
سایر بازیکنان و کادر تیم ملی شب گذشته ساعت ٢١:۴۵ تهران را به مقصد ویانتیانه لائوس ترک کرده بودند و پس از طی مسافتی 7 ساعته صبح امروز وارد لائوس شدند.
تیم ملی ۲۴ آبان ماه از ساعت ۱۵:۳۰ به مصاف کره شمالی خواهد رفت.
منبع:فرارو
خلیج فارس:مشهورترین لژیونر فعلی فوتبال ایران، یک تناقض عجیب را در تیم باشگاهیاش با خود به همراه دارد. او در حالی برای حضور در اردوی تیم ملی ایتالیا را ترک کرد که انگار بازی در رقابتهای داخلی این کشور با سبک و سیاق وی جور درنمیآید! اینتر در حالی بازی بزرگ این هفته سری A را با تساوی برابر ناپولی صدرنشین به پایان رساند که سهم مهاجم ایرانیاش از حضور در میدان، کمتر از ۱۵ دقیقه بود.
طارمی که مشخصا به عنوان بکآپ دو مهاجم اصلی نراتزوری به ترکیب اضافه شده، آمار ۱۰ بازی در لیگ را به ثبت رسانده، اما مجموع دقایق بازیاش به ۲۳۲ دقیقه رسیده که نشان میدهد او بازیکن رزرو تیم است. البته اوضاع در لیگ قهرمانان به شکل عجیبی متفاوت است و طارمی در هر ۴ بازی اینتر در این رقابتها به میدان رفته و این حضور به ۳۳۵ دقیقه میرسد. برخلاف سری A، او در اروپا موفق به گلزنی هم شده و دو پاس گل هم برای همتیمیهایش ساخته است. به نظر میرسد سیمونه اینزاگی روی کاربرد این مهاجم ۳۲ ساله برای رقابتهای جانبی حساب کرده و او باید امیدوار باشد آنقدر بدرخشد که اینتر به همین زودی از لیگ قهرمانان حذف نشود چراکه فرصت بازیاش از آنچه هست، کمتر خواهد شد!
منبع: دنیای اقتصاد
خلیج فارس:در سالهای گذشته خیلی از ورزشکاران و سینماگران و خوانندههای ایرانی با وجود زندگی در ایران برای داشتن اقامت کشورهای دیگر تلاش کردند. این اقدامت کم و بیش به گوش مردم میرسید، اما شاید به خاطر فضای سیاسی خوشبینانهتر دهههای قبل یا نبود شبکههای اجتماعی یا هر دلیل دیگری چندان برجسته نمیشد. اما در چند سال گذشته شرایط متفاوت شده است. به بیان ساده مردم درست یا غلط تصور میکنند آدمی در جایگاه یک سلبریتی پولدار وقتی برای گرفتن اقامت کشوری خارج اقدام میکند یک هدف دارد: اینکه وقتی دید هوا پس است فلنگ را ببندد و در برود. این ذهنیت در مورد فرزندان مسوولان که در کشورهای خارجی روزگار میگذرانند هم وجود دارد. مردم میگویند اگر چنین نیست چرا تلاش میکنید پاسپورت یک کشور دیگر را داشته باشید؟ شما که پول دارید و در کشور خودتان هم زندگی میکنید و هر وقت دوست داشته باشید، میتوانید به سفرهای خارجی بروید، پس چرا دنبال اخذ شهروندی هستید؟
در این نوشته به صورت مشخص در مورد سه کاپیتان ورزش ایران صحبت میکنیم. میلاد عبادیپور، مهدی طارمی و علیرضا جهانبخش.
در سال ۱۳۹۹ خبر رسید میلاد عبادیپور، کاپیتان تیم ملی والیبال ایران که در تیم اسکرابلچاتوف لهستان بازی میکرد، اقامت لهستان را گرفته است. البته این کلمه اقامت مترادف شهروندی یا همان داشتن پاسپورت یا دوتابعیتی شدن است؛ منتها به نسبت عبارات دیگر بار منفی ندارد. میلاد عبادیپور در توضیح این اتفاق گفت: باشگاه به مناسبت نودمین سالگرد تاسیس تیم این تابعیت را به من هدیه داد که قطعا عبارت دقیقی نبود.
در اردیبهشت امسال و در کشاکش پیوستن مهدی طارمی یکی از کاپیتانهای تیم ملی فوتبال به باشگاه اینتر یک روزنامه پرتغالی فاش کرد مهدی به دنبال دریافت شهروندی کشور پرتغال است. روزنامه اوجوگو نوشت: «طارمی در ابتدای سال جاری میلادی مجوز اقامت دائم در کشور پرتغال را به دست آورده که یکی از شروط اساسی برای اخذ تابعیت این کشور است.»
همین چند روز پیش علیرضا جهانبخش، کاپیتان دیگر تیم ملی فوتبال ایران هم رسما اعلام کرد به دنبال گرفتن اقامت هلند است و اصلا به خاطر همین همه پیشنهادهای خارج از لیگ هلند خود را رد کرده و این فصل پیراهن هیرنفین را به تن خواهد کرد. جهانبخش روز ۱۷ آبان در استوری اینستاگرامش نوشت: «بعد از حدود ۳ ماه که از نقل و انتقالات تابستونی و عدم انتخاب تیم من گذشته در طول این مدت نقل قول، شایعات و نظرات مختلفی رو شنیدم. اما واقعیت ماجرا این هستش که من بعد از ۸ سال زندگی در کشور هلند این شرایط برام به وجود اومد که برای اقامت کشور هلند اقدام کنم بعد از مشورت با خانواده و از اونجا که این کشور مثل خانه دوم من هستش تصمیم به انجام این کار گرفتم. به دلیل طول کشیدن پروسه اداری و مسیری که باید سپری میشد اجازه خروج از این کشور و امضای قرارداد در کشور دیگر رو نداشتم.»
مسلما حق هر فردی در دنیاست که برای آینده خود و خانوادهاش بهترین برنامهریزیها را انجام بدهد. همانطور که مثلا رامبد جوان با وجود اینکه در برنامههای تلویزیونیاش همه را به ماندن در ایران تشویق میکرد فرزندش را در کانادا به دنیا آورد تا بتواند برای او اقامت این کشور را بگیرد. از سمت دیگر هر انسانی حق دارد مهاجرت کند، تابعیت مضاعف بگیرد یا کارهای شبیه به این. قطعا همه این افراد برای تصمیم خود دلایل منطقی هم دارند؛ مثلا عبادیپور میگوید برای تسهیل تردد در کشورهای اروپایی و راحتی جابهجایی بین باشگاههای قاره سبز اقامت لهستان را گرفته است. رسانهها میگفتند طارمی میخواهد اقامت پرتغال را بگیرد تا به عنوان سهمیه اروپایی راهی اینتر شود که البته چنین هم نبود، چراکه روزنامه توتو اسپرت چاپ ایتالیا فاش کرد: «مهاجم جدید اینتر با وجود تلاش برای اخذ تابعیت پرتغال به عنوان بازیکنی غیر اتحادیه اروپا از پورتو به اینتر پیوست.» جهانبخش هم میگوید هلند خانه دومش است و حالا که شرایط گرفتن اقامت آن کشور فراهم شده چرا این کار را نکند؟
آنچه این وسط باقی میماند، مدیریت افکار عمومی است. همانطور که گفته شد مردم به واسطه شرایط خاص سیاسی و اجتماعی ایران، به خاطر فشار اقتصادی و به دلیل وضعیت منطقه خاورمیانه که همیشه درگیر تنش است و این روزها ایران هم قاطی ماجرا شده ذهنیت خاصی نسبت به ماندن در ایران و تلاش برای مهاجرت دارند. نرخ علاقه به مهاجرت هم که هر روز در حال افزایش است. حال در چنین شرایطی وقتی میبینند کاپیتانهای تیمهای ملی به عنوان یکی از نمادهای همبستگی و امید ایرانیان به راحتی از گرفتن اقامت کشورهای دیگر میگویند احساس بدی پیدا میکنند. خیلیها در این شرایط احساس «تنها گذاشته شدن» میکنند.
نمیشود به کسی که قصد گرفتن اقامت کشورهای دیگر را دارد، گفت: نرو! آنچه باید تغییر کند حتما فضای کلی حاکم بر کشور است. آنچه باید تقویت شود میزان امید مردم نسبت به آینده است. در عین حال نمیتوان منکر مسوولیتهای اجتماعی که روی دوش چهرههای سرشناس ناخواسته گذاشته شده است، شد. به هر حال مردم اینها را میبینند و سبک زندگیشان را تقلید میکنند. از طرف دیگر نباید فراموش کرد که اگر عبادیپور شده کاپیتان تیم ملی والیبال، اگر طارمی شده ستاره اینتر یا جهانبخش به لیگ برتر انگلیس راه پیدا کرده و سالها در هلند فعالیت کرده با امکانات همین کشور و مالیات همین مردم بوده است. بستن بازوبند کاپیتانی تیمهای ملی پرطرفدار و تیمی این مسوولیتها را بیشتر هم میکند. خیلیها شاید بپرسند شما بازوبند کاپیتانی تیم ملی کشوری را بر بازو مینشانید که به شهروندیاش قناعت ندارید؟ آیا ایران برای شما کافی نیست؟ اینجاست که آدم میتواند یاد یکی از شعرهای ماندگار استاد محمدعلی بهمنی بیفتد که همین چند ماه پیش از دنیا رفت:
تا گُل ِ غُربت نرویاند بهار از خاک جانم
با خزانات نیز خواهم ساخت خاکِ بیخزانم!
منبع: روزنامه اعتماد
شیرو ستمدیده
در یکی دو هفتۀ اخیر انتقاد مطبوعات ورزشی ایتالیا از عملکرد ضعیف مهدی طارمی در اینترمیلان بالا گرفته و این موج انتقادی، از ایتالیا به ایران نیز رسیده است!
انتقادها وارد است. یعنی طارمی در این یازده هفتهای که از آغاز سری آ گذشته، کار مهمی در اینترمیلان انجام نداده است. با این حال باید گفت که این انتقادها تا حد زیادی محصول چهار سال حضور پرفروغ او در پورتو است.
طارمی با توجه به عملکردش در پورتو، قطعا موفقترین لژیونر تاریخ فوتبال ایران بوده. هیچ لژیونر ایرانی دیگری تا به حال نتوانسته مثل طارمی در پورتو، هم نمایش درخشانی داشته باشد، هم بازیکن ثابت تیمش باشد، هم اینکه حضورش در ترکیب اصلی تیم تداوم داشته باشد.
مثلا مهدی مهدویکیا با اینکه هشت سال در هامبورگ بازی کرد، ولی بارها دچار این مشکل شد که خودش را به مربی تیم ثابت کند تا بتوان بازیکن فیکس هامبورگ باشد. زمانی هم که بازیکن ثابت تیم بود، کیفیت بازی و سطح درخشش و موفقیتش در حد طارمی در چلسی نبود.
علی دایی و علی کریمی هم در بایرن مونیخ، اولا نتوانستند مدت قابل توجهی بازی کنند، ثانیا در کل بازیکن ثابت تیم نبودند. علی دایی یکسال در بایرن مونیخ دوام آورد و 33 بار برای این تیم بازی کرد و فقط 6 گل برای بایرن زد. اما طارمی چهار سال برای پورتو بازی کرد و 122 بار برای این تیم به میدان رفت و 64 گل زد. آماری خیرهکننده.
علی کریمی اما دو سال در بایرن مونیخ حضور داشت و 42 بار برای این تیم به میدان رفت و 4 گل زد. البته کریمی هافبک بود و انتظار گلزنی چندانی از او نمیرفت ولی دو فصل بوندسلیگا یعنی 76 بازی. اگر بازیهای جام حذفی آلمان و لیگ قهرمانان اروپا را هم به 76 بازی بودنسلیگا اضافه کنیم، 42 بازی کریمی برای بایرن به خوبی نشان میدهد که او بازیکن فیکس تیم نبود.
اگرچه نیازی به این جمع و تفریقها نیست. همه یادشان است که علی کریمی در بایرن مونیخ نتوانست در سطح واقعی خودش بازی کند و برای یک دورۀ طولانی بازیکن فیکس این تیم باشد. ولی طارمی در پورتو به لحاظ کیفی حتی فراتر از سطح سابق خودش بازی کرد.
با این حال نکته این است که پورتو بایرن مونیخ نیست. به غیر از مهدویکیا که در مجموع در هامبورگ موفق بود، وحید هاشمیان هم به مدت سه سال در بوخوم نسبتا موفق بود (یعنی در حد مهدویکیا در هامبورگ) اما وقتی که از بوخوم به بایرن مونیخ رفت، مثل دایی فقط یکسال در بایرن دوام آورد. او طی آن یکسال فقط 9 بار برای بایرن بازی کرد و هیچ گلی هم نزد.
اگرچه پورتو در سطحی بالاتر از بوخوم و هامبورگ قرار دارد، ولی هر طور حساب کنیم، پورتو همسطح بایرن مونیخ نیست. یعنی اگر رئال مادرید و بارسلونا و میلان و یوونتوس و منچستریونایتد و لیورپول و اینترمیلان و منچسترسیتی و آرسنال و چند تیم دیگر را تیمهای باشگاهی درجهاول فوتبال اروپا بدانیم، پورتو یک سطح پایینتر قرار میگیرد.
بنابراین باید گفت تا کنون هیچ یک از لژیونرهای فوتبال ایران نتوانستهاند رد یک تیم درجهیکِ اروپایی حضور موفقی داشته باشند. اگر طارمی در اینترمیلان تا آخر ناموفق باشد، به سرنوشت وحید هاشمیان و علی دایی و علی کریمی دچار شده.
اگر طارمی در اینتر تا آخر با همین دستفرمان پیش برود، ناکامیاش در حد ناکامی وحید هاشمیان در بایرن مونیخ خواهد بود. ولی اگر کمی بهتر شود، در حد علی دایی یا حداکثر علی کریمی در بایرن مونیخ عمل کرده.
تکرار تجربۀ پورتو در اینتر، برای طارمی سخت است چون اساسا بازیکنان فوتبال ایران در سطح اول فوتبال اروپا نیستند؛ اگرچه ما عادت داریم زیاد از خودمان تعریف کنیم! ولی به هر حال طارمی میتواند در اینترمیلان خیلی بهتر از یازده هفتۀ اخیر ظاهر شود. به ویژه اینکه در بازیهای تدارکاتی پیشفصل عملکرد خوبی در اینتر داشت.
مارادونا در خاطراتش نوشته فوتبال ایتالیا با هر کشور دیگری تفاوت دارد چراکه در ایتالیا با مدافعانی بسیار سرسخت و قدرتمند مواجه میشوی. به نظر میرسد سطح بالاتر مدافعان لیگ ایتالیا نسبت به لیگ پرتغال، یکی از مشکلات مهدی طارمی در اینترمیلان است. از دست رفتن اعتماد به نفس هم مشکل دیگر طارمی به نظر میرسد. شاید مشکلاتی تاکتیکی هم با اینزاگی – مربی اینتر – دارد.
در هر صورت اگر طارمی تکانی به خودش ندهد و تا آخر فصل همین طور پیش برود، بعید است که سال آینده هم در اینتر باشد. قراردارد او دو ساله است ولی اینکه اینتر بازیکنی تا این حد – فعلا بیخاصیت- را برای دو فصل تحمل کند، از عجایب است.
شاید استفاده از یک روانشناس خبره در این ایام سخت به کار مهدی طارمی بیاید. ولی به هر حال او و دوستدارانش باید بپذیرند که فوتبال همین است. ریوالدو ستارۀ برزیل در جام جهانی 2002 بود اما وقتی پس از قهرمانی برزیل در جام جهانی به میلان رفت، متوجه شد آنجلوتی هیچ علاقهای به بازی او ندارد و یک فصل سرشار از ناکامی را در میلان تجربه کرد و در سال 2003 به برزیل برگشت.
ریوالدو زمانی که به میلان رفت 30 ساله بود. طارمی در 32 سالگی به اینترمیلان پیوسته. اگر او به سرنوشت ریوالدو دچار شود، احتمالا ایستگاه غمانگیز اینترمیلان، نقطۀ پایانی بر حضور او در فوتبال اروپا خواهد بود.
ولی حتی اگر این طور شود، مهدی طارمی در پورتو به قدری خوب بوده که او را بیتردید باید موفقترین لژیونر تاریخ فوتبال ایران دانست. او در پورتو عالی بود. زیاد گل میزد و خوب بازی میکرد. هیچ یک از مهاجمان و حتی هافبکهای فوتبال ایران در اروپا این طور درخشان نبودند.
تا پایان این فصل سری آ 27 بازی باقی مانده است. بازیهای جام حذفی فوتبال ایتالیا هم فرصتی برای طارمی است. در لیگ قهرمانان اروپا نیز اینترمیلان تا کنون فقط 4 بازی انجام داده. شاید مهدی در ادامۀ فصل، بتواند خودش را پیدا کند و از وضع کنونی به وضعیتی در خور نامش برسد.
منبع: عصرایران
خلیج فارس:روزنامه گاردین در گزارشی ویژه، به تحلیل نخستین شکست اروپایی آرسنال پرداخته و با استفاده از تیتر “پنالتی بحثبرانگیز چالهاناوغلو پیروزی اینتر مقابل آرسنال را رقم زد” نوشته است که مهدی طارمی و هاکان چالهان اوغلو نقش مهمی در پیروزی اینتر برابر توپچیها داشته اند.
در متن این گزارش آمده است: مشکلات میکل آرتتا همچنان در حال افزایش است. در هفتهای که با استعفای غیرمنتظره ادو، مدیر ورزشی، شوکه شدند، آرسنال روند شکستناپذیری خود در لیگ قهرمانان اروپا را از دست داد، پس از آنکه هاکان چالهاناوغلو رکورد خود در عدم از دست دادن پنالتی برای اینتر را حفظ کرد و تنها گل بازی را در دیداری پرتنش به ثمر رساند.
این دیدار برای آرتتا بسیار ناامیدکننده بود. او بهطرز عجیبی بعد از نیمهاول کارت زرد گرفت و نزدیک بود که از کنار زمین اخراج شود، در حالی که تیمش در جستجوی گل تساوی بود. با وجود عملکرد بهبودیافته در نیمه دوم که در آن آرسنال موفق به کسب ۱۴ کرنر مقابل هیچ کرنر از سوی اینتر شد، این تیم دومین شکست پیاپی ۱-۰ خارج از خانه را متحمل شد.
آخرین باری که آرسنال برای رویارویی با اینتر به این استادیوم بزرگ سفر کرد، حدود ۲۱ سال پیش بود و یکی از شبهای خاطرهانگیز اروپایی تاریخ خود را رقم زد. ادو در کنار ری پارلور در خط میانی حضور داشت و تیم آرسن ونگر با پیروزی ۵-۱ به کار خود پایان داد، که گل انفرادی درخشان تیری آنری آن را در فصل شکستناپذیران به اوج رساند. اما این بار، با وجود تسلط آرتتا و تیمش پس از فشارهای اولیه میزبان، این نتیجه تکرار نشد.
آرسنال اکنون در شش بازی اخیر خود در تمامی رقابتها سه بار شکست خورده است و این روند پیشرفت اولیه آنها در این فصل را متوقف کرده است. تنها نکته مثبت بازگشت کاپیتان، مارتین اودگارد، در دقایق پایانی بازی بود؛ او پس از ۱۲ بازی به دلیل مصدومیت مچ پا، در این دیدار حضور داشت.
در غیاب دکلان رایس، توماس پارتی به نقش هافبک مرکزی بازگشت و بن وایت در خط دفاعی اصلی حضور داشت که تا قبل از این بازی در شمال ایتالیا در سه دیدار لیگ قهرمانان هیچ گلی دریافت نکرده بود. اینتر اکنون با چهار کلینشیت در جمع هشت تیم برتر لیگ قهرمانان قرار دارد و آرسنال در جایگاه دوازدهم است.
سرمربی اینتر، سیمونه اینزاگی، پنج بازیکن کلیدی خود را برای پیروزی مقابل ونتزیا در روز یکشنبه استراحت داده بود، از جمله چالهاناوغلو و مهدی طارمی که هر دو نقش مهمی در این بازی داشتند. اینزاگی گفته بود که تیمش برای خنثی کردن تهدیدهای هجومی آرسنال تلاش خواهد کرد که مالکیت توپ را حفظ کند، اما این قهرمان ایتالیا بود که ابتکار عمل را به دست گرفت. تنها ۱۰۰ ثانیه از بازی گذشته بود که دنزل دومفریس با شوتی محکم به تیرک دروازه داوید رایا کوبید و سپس چالهاناوغلو ضربهای از راه دور را به نزدیکی تیر زد.
آرسنال برای پیدا کردن ریتم خود دچار مشکل بود و یک مداخله بهموقع از گابریل مگالائس لازم بود تا پاس زمینی خطرناک طارمی به داخل محوطه را دفع کند. این مدافع برزیلی پس از هل دادن کاپیتان اینتر، لائوتارو مارتینز، در حالی که آرسنال برای زدن اولین کرنر خود آماده میشد، کارت زرد دریافت کرد. آرتتا از این فرصت توقف بازی استفاده کرد تا دستورات تاکتیکی به یورین تیمبر و گابریل مارتینلی بدهد، احتمالاً برای کاهش خطر دامفریس.
پیش از اینکه کاپیتان موقت تیم اولین شوت در چارچوب آرسنال را در دقیقه ۲۷ به ثبت برساند، این بازیکن برزیلی نتوانست از بازی عالی بوکایو ساکا بهره کافی ببرد. سانتر خطرناک مارتینلی نیز تنها چند سانتیمتر با برخورد به سر میکل مرینو فاصله داشت؛ مرینو در این برخورد ضربهای به سرش دریافت کرد، چرا که یان زومر، دروازهبان اینتر، توپ را با مشت دفع کرد، اما VAR اعلام کرد که هیچ خطایی صورت نگرفته است که این تصمیم باعث خشم آرتتا شد.
با وجود تلاشهای اولیهشان، اینتر هنوز داوید رایا را به چالش نکشیده بود، اما فرصت آنها درست در آستانه نیمه اول فرا رسید، زمانی که داور، ایستوان کوواچ، به دلیل برخورد توپ با دست مرینو پس از شلیک والی طارمی از فاصله نزدیک، پنالتی اعلام کرد. مرینو، هافبک اسپانیایی، تقریباً کاری نمیتوانست انجام دهد، و چالهاناوغلو با آرامش پنالتی را به گل تبدیل کرد تا میزبان را پیش بیندازد.
مگالائس نتوانست از بازی عالی بوکایو ساکا بهره کافی را ببرد و سپس کاپیتان موقت اولین شوت در چارچوب آرسنال را در دقیقه ۲۷ پس از حرکت از جناح راست به سمت داخل ثبت کرد.
این آخرین حرکت مرینو در شب بود؛ او در نیمه دوم با گابریل ژسوس تعویض شد و کای هاورتز به میانه میدان رفت. آرسنال مصمم به پیدا کردن راهی برای بازگشت به بازی بود، چرا که مارتینلی توپی را به کنار تور زد و ویلیام سالیبا هم پرشی ناموفق از روی یک کرنر داشت، در حالی که دروازه خالی بود. آنها تقریباً از کرنر بعدی خود گلزنی کردند، زمانی که گابریل در تیر نزدیک یک ضربه سر زد، اما دنزل دومفریس توپ را از روی خط دروازه بیرون کشید.
مارتین اودگارد که در کنار زمین برای گرم کردن مشغول بود، با دقت نظارهگر بازی بود، هرچند اینتر با یک تعویض سهگانه در دقیقه ۶۰ نیروی تازهای به میدان آورد. سپس آرتتا به دلیل برداشتن توپ در حالی که هنوز در زمین بود کارت زرد عجیبی دریافت کرد و اینتر یک ضربه آزاد به دست آورد. داور رومانیایی چند دقیقه بعد و پس از اعتراض آرتتا به یک تصمیم دیگر، به او آخرین اخطار را داد، در حالی که خشم او در حال افزایش بود. آرتتا گفت: «مکالمه جالبی بود.»
هاورتز یک فرصت طلایی برای تساوی داشت، زمانی که ارسال لئاندرو تروسارد به او رسید و او از فاصله هشت یاردی ضربه زد، اما تلاشش ضعیف بود و یان بیسک توانست بهموقع توپ را بلاک کند. آرتتا ابتدا به نوجوان اتان انوانری برای الهام گرفتن روی آورد، وقتی که هاورتز دچار جراحتی شد که به بخیه نیاز داشت، پیش از اینکه اودگارد در وقتهای اضافه وارد میدان شود. اما دفاع اینتر همچنان مستحکم باقی ماند و آنها با یک کلینشیت دیگر خود را برای بازی حساس آخر هفته مقابل ناپولی آماده کردند. برای آرسنال که قرار است یکشنبه به لندن برود و با چلسی روبهرو شود، ناامیدیها همچنان ادامه دارد.
منبع: ورزش سه
خلیج فارس:تغییر شرایط، ذات سرنوشت است. حتی آنها که با ثبات عمل میکنند، میدانند تداوم طولانی ثبات هم میتواند با سرعت خیره کنندهای در هم فرو بریزد و همه مختصات یک وضعیت دچار دگرگونی شود. پیش از این و در دوران بازی مهدی طارمی در پورتو خیلی با این تیترها مواجه میشدیم؛ «گلزنی طارمی برای پورتو»، «درخشش ستاره ایرانی در لیگ پرتغال»، «طارمی نجاتبخش تیم کونسیسائو شد» و تیترهای دیگری که نشان از جایگاه ویژه گلزن تیم ملی ایران در تیم سابق باشگاهیاش داشت. او در پورتو دوران اوجش را سپری میکرد و بهترین نسخه خودش را به نمایش میگذاشت، چون در جایگاه درست قرار گرفته بود. این روزها، اما تیترهایی دیگری درباره طارمی میبینیم؛ «طارمی روی نیمکت»، «برد اینتر در غیاب مهاجم ایرانی»، «فرصت کوتاه طارمی برای درخشش در ترکیب نراتزوری». تیترهای دیگری هم به تدریج با لحنی تندتر و با مایهای از انتقاد دنیای ستاره ایرانی اینتر را هدف قرار میدهند. آخرین تیتر اختصاصی مربوط به مهدی طارمی به انتقاد برگومی از این بازیکن مربوط میشود.
انتقال به اینتر
شیوه جدایی ستاره بوشهری فوتبال ایران از پرسپولیس را به یاد میآوردیم و این ما را در مورد تصمیمهای او در فوتبال اروپا نگران میکرد. با این حال طارمی بدون حاشیه و دردسر چندانی راهی پرتغال شد و به پورتو وفادار بود و در این تیم درخشید. طارمی یکی از ستارههای اصلی پورتو در دوران حضورش در این باشگاه به شمار میرفت و خیلی زود هم نامش بر سر زبانها افتاد و شایعات پیوستنش به تیمهای بزرگتر شروع شد. تا وقتی چنین شایعههایی مطرح نشده بود، همه چیز خوب جلوه میکرد و ستاره ایرانی پورتو حتی در آخرین فرصتهای باقی مانده از دهه سوم زندگی هم در حال رشد نشان میداد. با این حال شروع شایعات همانا و درگیر شدن با خبرهای زرد همان! طارمی به ادعای اکانتهای طرفداریاش از لیگ برتر انگلیس و البته بهترین تیمهایش مشتری داشت تا رئال مادرید در لالیگا! صحت و سقم این شایعات هرگز قابل استناد نبود و فقط منتظر ماندیم تا ببینیم در نهایت کدام تیم مقصد بعدی اوست. در نهایت اینتر به عنوان خریدار مهدی طارمی معرفی شد و باز هم جدایی و شیوه جدایی او موجب قهر یک سرمربی و تنگ شدن عرصه برای ستاره خط حمله تیم ملی ایران بود. حتی انتقال طارمی به اینتر هم برای ماهها تایید و تکذیب میشد تا در نهایت او را با پیراهن نراتزوری دیدیم و مطمئن شدیم این دیگر دستپخت اکانتهای هواداری نیست. انتقال به اینتر، اما در همان ابتدا برای کارشناسان سوالها بسیاری ایجاد کرد. مهدی طارمی در کلاس جهانی توپ میزند و مهاحمی خطرناک و با قابلیتهای متعدد به شمار میرود، اما آیا اینتر مقصدی مناسب برای اوست؟ تیمی با لائوتارو مارتینس ار آرژانتین و مارکوس تورام از فرانسه، مهاجمان فینالیستهای جام جهانی را در ترکیبش میبیند. چگونه میتواند به مهدی طارمی میدان بدهد؟! در پاسخ به این سوال برخی معتقد بودند اینزاگی به شدت به شیوه چرخشی علاقهمند است و همه بازیکنانش را مورد بهرهبرداری قرار میدهد. پاسخ، گویا در خط حمله مصداق روشنی ندارد و اینزاگی این روزها خیلی روی ستاره ایرانی تیمش حساب نمیکند.
آمار مایوس کننده
۱۱ هفته از لیگ ایتالیا در این فصل سپری شده و ۹ بازی در کارنامه مهدی طارمی میبینیم؛ ۹ بازی البته با شمار دقایقی به شدت مایوس کننده! مهاجم ایرانی نراتزوری تاکنون ۲۷۲ دقیقه برای تیمش درون میدان بوده و با نظر به گذشتن ۱۱ هفته از سریآ به هیچ وجه آمار قابل قبولی به شمار نمیرود. به این آمار نگرانکننده برای دقایق بازی مهدی طارمی باید یک حقیقت مهیب را هم اضافه کرد؛ از یک مهاجم چه چیزی میخواهیم؟ به وضوح معلوم است؛ مهاجم باید وظیفه گلزنی را به دوش بکشد. یک مهاجم در هر حالی برای پذیرفته شدن، برای مقبول افتادن و برای دوری از فشار باید ماموریتش را درست انجام دهد و گل بزند. در این صورت حتی اگر در سایر ویژگیهای فنی هم خوب نباشد، باز هم او را مورد تمجید قرار میدهند و فشار زیادی احساس نخواهد کرد. مهدی طارمی، اما هنوز حتی یک بار هم برای اینتر در سریآ گلزنی نکرده و با عبور هفتهها و ماهها بدون گلزنی، رفته رفته شرایط سختی را در اینتر پیدا میکند. برای بهتر دیدن شرایط منفی و مایوسکننده این بازیکن به بررسی چند مهاجم تعویضی دیگر در سریآ و آمار آنها میپردازیم. تامی آبراهام را میشناسیم. مهاجم انگلیسی میلان مورد غضب کادر فنی تیمش هم قرار گرفت و در پیراهن روسونری چندان محبوب نیست. آبراهام ۲ بازی کمتر از طارمی در کارنامه دارد، اما حدود صد دقیقه بیشتر از مهاجم ایرانی اینتر در زمین حاضر بوده و یک گل و یک پاس گل را به نشانه مهاجم بودنش ثبت کرده است. اکافور، دیگر بازیکن خط حمله میلان هم تا اینجای فصل ۹ بار در زمین قرار داشته، اما باز هم شمار دقایق بهتری نسبت به طارمی دارد و نشانه مهاجم بودن، یعنی گلزنی را از خودش بر جای گذاشته است. پدرو، ستاره اسپانیایی لاتسیو حتی به طور تخصصی مهاجم به شمار نمیرود و در کنارههای خط حمله بازی میکند. او با حضور در ۷ مسابقه و حتی با دقایقی کمتر از طارمی تا اینجای فصل ۳ گل و یک پاس گل را به نام خودش ثبت کرده و آمار بهتری نسبت به مهاجم ایرانی اینتر دارد. فقط یک پاس گل برای مهدی طارمی، نتیجه تلاش او برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی تیمش نام دارد و این آمار سر و صدای رسانههای ایتالیایی را به مرور در آورده و اولین انتقادهای جدی نسبت به عملکرد طارمی در حال ارائه شدن است.
اولین انتقاد جدی
«همه ما از طارمی انتظار بیشتری داشتیم. او در بازیهای پیش فصل قهرمان تیم بود. درست است آن بازیها دوستانه بودند، اما او خودش را به عنوان یک قهرمان معرفی کرد. احساس میکنم در حال حاضر با تیم همراه نیست. طارمی در جام حذفی بازی خواهد کرد؛ همانطور که اینزاگی این کار را سال گذشته هم با مهاجمان ذخیره انجام داد.» این انتقاد صریح، نسبتا تند و البته مایوس کننده برگومی از مهدی طارمی است که رفته رفته فشار را روی این بازیکن زیاد میکند. رسانههای کوچک دیگری هم نسبت به عملکرد طارمی واکنش داشتهاند و باید منتظر بود و دید پاسخ این واکنشها توسط طارمی چگونه ارائه میشود. دوران و سن و فصل پیشرفت کردن، سریعتر شدن و رسیدن به نقاط اوج ویژه و بزرگتر شدن برای مهدی طارمی تقریبا سپری شده و او مثل مهاجمان بزرگ جهان در این سن و سال فقط میتواند بهترین نسخه خودش را به نمایش بگذارد. عرصه در تیمی مثل اینتر برای ستاره ایرانی در حال تنگتر شدن است. مدافعان ایتالیایی شاید دست او را خواندهاند و حتی تبحرش در گرفتن پنالتی را هم نشان نمیدهد. البته هنوز فرصت برای از بین بردن آمار منفی و ساکت کردن انتقادها وجود دارد، اما برخی معتقدند نام اینتر و سرمربی موفقش شاید باعث شده باشد مهدی طارمی در انتخاب تیم دقت کافی را به کار نگیرد و صد البته رقابت با تورام و مارتینس حتی برای مهاجمانی بزرگتر از طارمی هم آسان به نظر نمیرسد. شاید باید منتظر همان پسر سختکوشی باشیم که از بوشهر خودش را به پرسپولیس رساند و آقای گل فوتبال ایران شد. مهدی طارمی در این گرفتاری یک بار دیگر باید کودک شود، رویا ببافد، تلاش کند و به نتیجه مطلوب برسد. مهاجم ایرانی اینتر در این باشگاه شرایط مبهمی دارد.
منبع:فوتبال ۳۶۰