مسکن
خلیج فارس: بر اساس مصوبه جدید دولت در خصوص اصلاحیه رفاهیات کارکنان دولت، در حالی کمک هزینه مسکن ماهانه ۱.۲ میلیون تومان شد که ۱۰ نوع پرداخت مناسبتی در طول سال (هر کدام ۱ میلیون تومان) قابل پرداخت است.
تسنیم نوشت: معاون اول رییسجمهور، مصوبه اصلاحی جدید رفاهیات کارکنان دولت را تحت عنوان “ضوابط اجرایی نحوه اعطای مزایای جانبی به کارکنان دولت در سال ۱۴۰۲” ابلاغ کرد.
این مصوبه جایگزین دستورالعمل قبلی است.
برخی از نکات مصوبه به شرح زیر است:
تاریخ اجرا این مصوبه از اول مهر ۱۴۰۲ خواهد بود.
مشمولین مصوبه مذکور کارکنان رسمی، پیمانی، قرارداد کارمعین و عناوین مشابه هستند.
رعایت سقف متوسط پرداخت خالص ماهانه الزامی است. (۵۵ میلیون تومان)
مزایای پرداختیهای باید در قالب رفاهی، معیشتی، تشویقی یا جوانی جمعیت باشد.
پرداختیها در سقف اعتبارات مصوب دستگاه انجام میشود.
شورای راهبری توسعه مدیریت دستگاههای اصلی (وزارتخانه یا سازمان مستقل) متولی ضابطهگذاری نحوه پرداختها هستند.
پرداخت خارج از سقف تعیین شده تحت عنوان سایر پرداختهای رفاهی مجاز است.
مبلغ کمکهزینههای مرسوم:
کمکهزینه غذای روزانه ۳۰ هزار تومان تعیین میشود.
کمک هزینه غذای کارکنان دارای فرزند دوقلو (تا ۳۶ ماهگی فرزندان) میتواند تا دو برابر باشد.
کمک هزینه مهد کودک ماهانه ۲۵۰ هزار تومان تعیین میشود. (مادران دارای فرزند ۶ سال و کمتر)
کمکهزینه ایاب و ذهاب در تهران ماهانه ۳۰۰ هزار تومان و در شهرهای دارای بیش از ۵۰۰ هزار نفر جمعیت ۲۰۰ هزار تومان تعیین میشود.
کمکهزینه مسکن ماهانه ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان تعیین میشود.
سایر مزایای جانبی:
دستگاهها مکلف به پرداخت هزینههای بیمه عمر و بیمه تکمیلی پرسنل هستند.
دستگاههای دارای رتبه عالی و خوب در جشنواره شهید رجایی میتوانند پاداش ۱۰ میلیون تومانی به کارکنان خود پرداخت نمایند.
پاداش رضایت مردم (موضوع سامانه مربوط) برای رتبههای عالی و خوب دوبار در سال به میزان ۱۰ و ۵ میلیون تومان قابل پرداخت است.
۱۰ نوع پرداخت مناسبتی در طول سال (هر کدام ۱ میلیون تومان) قابل پرداخت است.
حداقل پرداخت بابت ازدواج و فرزندآوری از ۲ تا ۶ میلیون تومان تعیین میشود.
پرداخت مزایای جانبی به کارکنان مشاغل آموزشی به نسبت ماههای کار تمام وقت قابل انجام است.
به بانوانی که در مرخصی زایمان هستند غیر از ایاب ذهاب و کمکهزینه غذای روزانه، مابقی مزایای جانبی قابل پرداخت است.
نکته مهم: هرگونه پرداخت نقدی و غیرنقدی در سامانه حقوق و مزایا ثبت شود.
منبع: برترین ها
خلیج فارس: تورمِ بخش مسکن در پنج سال اخیر کمرشکن بوده است و رویکردهای به ظاهر اصلاحیِ دولتها، نتوانسته بار سنگین هزینههای مسکن را برای فرودستان سبک کند؛ امروز اجارهخانه مهمترین دغدغهی دهکهای کمدرآمدِ فاقد خانه ملکیست، در واقع چیزی بیش از ۶۰ درصد مزدبگیران شاغل و بازنشستهی سراسر کشور از این مساله رنج میبرند.
به گزارش خلیج فارس؛ این دغدغه سال به سال پررنگتر شده تا جاییکه دیگر سقوطِ بینِ محلهای یا کوچ اجباری به حاشیهها، نمیتواند چارهساز حل این دغدغهی بزرگ باشد؛ حداقل دستمزد کارگر متاهل با تمام مزایا کمی بیشتر از ۹ میلیون تومان است و اگر در نظر بگیریم که کمترین نرخ سبد خوراکیها برای یک خانوار متوسط ۳.۳ نفره، حداقل ۷ تا ۸ میلیون تومان در هر ماه است، اوضاع بغرنجتر میشود: با یک یا دو میلیون باقیمانده، هیچ کجا نمیتوان یک آپارتمان کوچک اجاره کرد.
دادههای رسمی این ناترازی را نشان میدهند؛ شانزدهم مهرماه، بابک نگاهداری رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، از دادههای تجمیعیِ تورم بخش مسکن در پنج سال گذشته رونمایی کرد؛ او با یادآوری اینکه قیمت مسکن و اجارهبها در بازه زمانی ۵ ساله یعنی از سال ۹۷ تا سال جاری، ۱۰ برابر شده اظهار کرد: در سبد خانوارهای ایرانی، اصلیترین هزینه مسکن است و اگر نتوانیم تورم مسکن را کنترل کنیم، تلاشهای دولت برای مهار تورم در سایر حوزهها خیلی در زندگی مردم ملموس نخواهد بود.
در عرض ۵ سال، هزینههای بخش مسکن حداقل ده برابر شده؛ هزینههای خرید مسکن را کنار میگذاریم، اگر سال ۹۷، اجارهی یک آپارتمان کوچک مثلاً یک میلیون تومان بوده، امروز برای اجارهی همان خانه که به نسبتِ پنج سال قبل مستهلکتر و قاعدتاً بیارزشتر شده، یک خانواده باید لااقل ماهی ۱۰ میلیون تومان در هر ماه به صاحبخانه بپردازد؛ هزینههای مسکن در طول فقط ۵ سال ده برابر شده، اما این تناسب در مورد دستمزد برقرار نیست:
در سال ۹۷، حداقل دستمزد با مزایا برای یک کارگر متاهل و دارای دو فرزند، حدود ۱ میلیون و ۴۸۰ هزار تومان بوده است؛ اگر قرار بر این بود که افزایش دستمزد همپای تورم –لااقل تورم بخش مسکن- حرکت کند، در سال ۱۴۰۲، حداقل دستمزد و مزایا برای کارگر متاهل باید به ۱۴ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان میرسید؛ در حالیکه امروز حداقل دستمزد و مزایای ماهانهی کارگرِ حداقلبگیر به زحمت کمی بیشتر از ۹ تومان است!
بنابراین وقتی در طول پنج سال، هزینههای مسکن ۱۰ برابر شده و این اعتراف رسمی رئیس مرکز پژوهشهای مجلس است، حداقل دستمزد کارگران شاغل و بازنشسته در همین مدت، فقط ۶ برابر افزایش یافته است! یعنی نه تنها دستمزد نسبت به تورم تجمیعیِ سبد هزینههای زندگی که امروز در کمترین حالت ۲۲ میلیون تومان است عقب مانده، بلکه از تورم ساده و یک بعُدی مسکن نیز جا مانده است. اگر کارگری در سال ۹۷ با هزار سختی میتوانست اجاره خانه بدهد، حالا با عقبافتادگی دستمزد از تورم بخش مسکن، پرداخت اجاره خانه برایش مقدور نیست.
به گفته پرویز زعیمی (فعال صنفی کارگران رشت)، جلو افتادنِ کرایه خانه از دستمزد کارگران فقط محدود به تهران نیست، در همه شهرهای کشور، با حقوق کارگری نمیشود اجاره خانه کرد.
او تاکید میکند: البته این دشواری فقط برای کارگران حداقلبگیر نیست، متوسطبگیران هم امروز در هزینههای اجاره خانه درماندهاند؛ فرض بگیرید شما ماهی ۱۵ میلیون حقوق میگیرید، وقتی ۸ تا ده میلیون تومان از این حقوق را «ناچارید» پای اجاره خانه بپردازید، چطور با ۵ تا ۷ میلیون کل هزینههای زندگی را تامین کنید؟
اثباتِ این ادعا که در هیچ کدام از شهرها، کرایهی یک آپارتمان کوچکِ مناسب برای یک خانوادهی متوسط با حقوق کارگری ممکن نیست، کار سادهایست؛ به سراغ سایت دیوار میروم و سه شهر را در سه نقطهی جغرافیایی متفاوت به عنوان نمونه انتخاب میکنم؛ تهران، رشت و زاهدان. نگاهی به قیمتها بیاندازیم:
تهران:
آپارتمان ۷۰ متری در منیریه: ۳۰۰ میلیون ودیعه، ۹ میلیون اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در خیابان بهار: ۲۰۰ میلیون ودیعه، ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در شهرک راه آهن: ۳۰۰ میلیون تومان ودیعه و ۱۵ میلیون تومان اجاره.
بنابراین در پایتخت، یک کارگر برای اجارهی یک آپارتمان ۷۰ متری باید ۳۰۰ میلیون تومان پول رهن جور کند و در بهترین حالت، هر ماه کل حقوقش را برای اجاره خانه به صاحبخانه بدهد؛ این کمترین قیمت در بازار است؛ در واقع ۹ میلیون پایینترین اجارهی ماهانه در تهران است، به شرطی که ۳۰۰ میلیون تومان پول پیش داشته باشی.
رشت:
آپارتمان ۷۰ متری در چهارراه گلسار: ۳۰۰ میلیون تومان ودیعه، ۷ میلیون تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در انصاری: ۲۰۰ میلیون تومان ودیعه، ۶ میلیون تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در تختی: ۳۵۰ میلیون تومان ودیعه و ۶ میلیون تومان اجاره.
بنابراین در شهر رشت، یک کارگر که ۳۰۰ میلیون تومان پول رهن جور کرده است، میتواند یک آپارتمان ۷۰ متری را با ماهی ۵ تا ۶ میلیون تومان اجاره کند؛ در نتیجه وقتی اجاره خانه را بدهد، فقط ماهی ۳ تا ۴ میلیون تومان برایش باقی میماند.
زاهدان:
آپارتمان ۷۰ متری در بزرگمهر: ۱۵۰ میلیون تومان ودیعه، ۵ میلیون تومان اجاره. آپارتمان ۷۰ متری در زیباشهر: ۲۵۰ میلیون تومان ودیعه، ۶ میلیون تومان اجاره.
لاجرم در زاهدان نیز برای اجارهی یک آپارتمان ۷۰ متری باید حداقل ۱۵۰ میلیون تومان پول رهن جور کنی و ماهی ۵ میلیون تومان اجاره خانه بدهی؛ از دستمزدِ ۹ میلیون تومانی فقط ۴ میلیون تومان برای باقی هزینههای زندگی باقی میماند….
دادههای بالا که از آخرین آگهیهای سایت دیوار تهیه شده، نگرانکننده است؛ در تهران حداقل ۱۰۰ درصد دستمزد پای اجاره خانه میرود، در رشت ۶۶ تا ۷۰ درصد و در شهری مانند زاهدان حداقل ۵۵ تا ۶۰ درصد. و این به شرطیست که حداقل ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان پول برای رهن یا همان ودیعه تهیه کرده باشی.
با این حساب، آنهایی که مدام دادِ «دستمزد منطقهای» سر میدهند و مدعی هستند در شهرستانها به خصوص در نقاط دورافتاده، هزینههای زندگی خیلی پایین است، بهتر است به این اطلاعات نگاهی بیندازند؛ در دورافتادهترین شهرها با این دستمزد فعلی نمیشود زندگی کرد چون اگر مستاجر باشی باید لااقل ۶۰ درصدِ حقوقت را برای اجاره خانه بپردازی.
وقتی دادههای مستدل و به روز ثابت میکند که در دورافتادهترین شهرها ۵۵ درصد حداقل دستمزد صرف هزینههای مسکن میشود، کارگران چطور باید زندگی کنند؟ چرا دستمزدها به اندازهی خط فقرِ واقعی افزایش نمییابد تا کارگران نه برای مسافرت و تفریح، لااقل برای اجاره خانهای که آخر هر ماه باید به صاحبخانه بدهند، دست و دلشان نلرزد…..
منبع: ایلنا
خلیج فارس: رویای مهاجرت به کانادا و تجربه زندگی بیدغدغه و دور از تورم، هفته گذشته با انتشار ویدئو یک کاربر شبکههای اجتماعی به چالش کشیده شد.
به گزارش خلیج فارس؛ ویدئو توسط دختری گرفته شده که ظاهرا مدتها پیش جلای وطن کرده و الان ساکن کانادا است، اما تورم و رشد قیمتها باعث شده دوربین سلفی موبایل خود را روشن کرده و به دیگر ایرانیها توصیه کند برنامه مهاجرتشان را عوض کنند، چون «کانادا دیگه واقعا جای زندگی نیست»!
علت این توصیه را هم تورم و گرانی عنوان میکند و میگوید سه، چهار تا سیبزمینی را ۳.۵ دلار خریده و خود کاناداییها هم دیگر نمیتوانند گوشت و مرغ بخرند. در این گزارش سعی میکنیم بدون تعصب یا هرگونه پیشداوری، مسائل مالی که ممکن است مهاجران ایرانی در کانادا، استرالیاو استانبول ترکیه پیش رو داشته باشند را با کمک گرفتن از دادههای سایت numbeo بررسی کنیم.
مقایسه هزینههای مهاجرت به ونکوور کانادا
مهاجرت به ونکوور کانادا از منظر اقتصادی میتواند تا حدودی عجیب باشد، چون قیمت مصرفکننده در این شهر ۱۵۰ درصد بیشتر از تهران است و اگر اجاره را هم لحاظ کنیم اختلاف از ۲۰۰ درصد عبور میکند.
اجاره خانه در ونکوور کانادا بهطور میانگین ۳۳۸ درصد گرانتر از تهران است و برای مواد غذایی باید ۲۴۲ درصد بیشتر از تهران هزینه بپردازید. غذا خوردن در رستورانهای ونکوور هم ۲۷۲ درصد بیشتر خرج روی دستتان میگذارد. شاخص قدرت خرید مردم ونکوور با این وجود نسبت به ساکنان تهران ۳۵۲ درصد بالاتر است.
درآمد مردم تهران بهطور متوسط ماهیانه ۲۴۰ دلار است؛ یعنی چیزی حدود ۱۲ میلیون تومان، اما میانگین درآمد ساکنان ونکوور کانادا، سه هزار و ۲۸۲ دلار محاسبه میشود. قیمت خانه در تهران برای خریداران تقریبا متری ۱۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان آب میخورد که تقریبا معادل دو هزار ۲۵۰ دلار میشود. قیمت یک مترمربع خانه در ونکوور کانادا به ۱۱ هزار و ۲۶۷ دلار میرسد.
اجاره خانه یکخوابه در مناطق متوسط به بالای شهر تهران، بهطور متوسط ماهی ۴۶۵ دلار است. برای اجاره واحدی مشابه در ونکوور کانادا باید دو هزار و ۵۰ دلار هزینه پرداخت کرد. اگر خانواده پرجمعیتی داشته باشید، طوری که محتاج خانهای سهخوابه شوید، در تهران باید ماهی ۹۱۶ دلار (معادل رهن کامل ۱.۵ میلیارد تومانی) بپردازید. اجاره خانه سهخوابه در محلههای متوسط به بالای در ونکوور کانادا ماهیانه سه هزار و ۶۵۸ دلار هزینه خواهد داشت.
هزینه خورد و خوراک و آشپزی هم در ونکوور کانادا بهشکل ملموسی بیشتر از تهران تمام میشود. ساکنان تهران برای یک کیلو برنج درجه یک ایرانی تقریبا ۱۲۵ هزار تومان پول میدهند که بهمنظور مقایسه باید آن را معادل ۲.۵ دلار در نظر گرفت. قیمت همین مقدار برنج در ونکوور کانادا چهار دلار است. قیمت یک کیلو فیله مرغ در تهران و ونکوور کانادا به ترتیب ۳.۱۳ دلار و ۱۳.۴۳ دلار گزارش شده و اگر در تهران بابت یک کیلو گوشت گوساله بهطور متوسط ۹.۲۵ دلار، معادل ۴۶۲ هزار و ۵۰۰ تومان پول بدهید، در ونکوور همین مقدار گوشت گوساله ۱۴.۶۷ دلار خرج دارد.
قیمت سیبزمینی در ویدئو کاربری که کل حاشیهها را رقم زده، ۳.۵ دلار ذکر شده. خودش تاکید دارد سه، چهار تا سیبزمینی برداشته که احتمالا درشت بودهاند و بههمین دلیل یک کیلو وزن داشتهاند. همین مقدار سیبزمینی را اگر باکیفیت باشد و مرغوب، میشود در تهران حدود ۵۰ سنت (نیمدلار) یا بهعبارتی ۲۵ هزار تومان خرید.
مقایسه هزینههای مهاجرت به سیدنی و استانبول
مهاجرت به استانبول یکی از گزینههای پیشروی ایرانیها است. بررسیها نشان میدهد زندگی در این شهر بیشتر با فرهنگ ایرانی هماهنگی دارد و از نظر اقتصادی هم شباهتهایی پیدا میشود.
قیمت مصرفکننده در استانبول با احتساب اجاره خانه ۲۳ درصد بیشتر از تهران است و اجاره یک خانه حدود ۳۰ درصد بیشتر از تهران تمام میشود. برای خرید موادغذایی و رفتن به رستوران در استانبول مجبور میشوید به ترتیب ۳۰ و ۳۸ درصد بیشتر از پایتخت ایران پول خرج کنید. با این حال قدرت خرید ساکنان تهران ۴۸ درصد پایینتر از ساکنان استانبول است.
استانبول شهری است که یک وعده فستفود در آن برای هر نفر ۷.۲۴ دلار هزینه برمیدارد و صرف یک وعده غذای برای دو نفر در رستوران ۳۲.۶ دلار آب میخورد. هزینه همین کارها در تهران به ترتیب چهار دلار و ۲۵ دلار خواهد بود.
قیمت گوشت گوساله در استانبول بهطور متوسط کیلویی ۱۴.۴۲ دلار و قیمت مرغ بهطور متوسط کیلویی ۵.۲۱ دلار گزارش شده است. همچنین برای سیبزمینی و پیاز باید در استانبول تقریبا ۶۰ تا ۷۰ سنت پول خرج کنید، ولی قیمت برنج در استانبول کیلویی ۱.۶ دلار و در تهران کیلویی ۲.۵۵ دلار است.
اجاره ماهیانه خانهای یکخوابه در محلههای متوسط به بالای استانبول ۳۲ درصد گرانتر از تهران است و اگر در همین محلهها طالب اقامت در خانهای سهخوابه باشید، باید ماهی هزار و ۳۱۶ دلار یعنی ۳۰ درصد بیشتر از تهران پول بدهید.
قیمت خانه در تهران ۲۰ درصد ارزانتر از استانبول است و اگر اصراری روی خرید خانه در محلهای متوسط به بالا نداشته باشید میتوانید در تهران ۱۶ درصد کمتر از استانبول هزینه بدهید. میانگین درآمد ساکنان استانبول ۶۰ درصد بیشتر از میانگین درآمد مردم تهران است.
مهاجرت به سیدنی استرالیا میتواند شبیه مهاجرت به ونکوور کانادا باشد. قیمت مصرفکننده در این شهر بدون اجاره خانه، ۱۵۰ درصد و با احتساب اجاره خانه ۲۰۰ درصد گرانتر از تهران است. برای اجارهنشینی در سیدنی استرالیا مجبور هستید ۳۵۰ درصد بیشتر از تهران هزینه کنید و قیمت مواد غذایی تقریبا ۲۳۰ درصد گرانتر است. ساکنان سیدنی تنها به این دلیل از عهده پرداخت هزینهها و خرج و مخارج برمیآیند که قدرت خریدشان به لطف درآمد سه هزار و ۷۴۶ دلاری، ۴۰۰ درصد بیشتر از تهرانیهاست.
مهاجرت به سیدنی استرالیا اگر درست و با فکر برنامهریزی شود، میتواند درآمد شما را نسبت به تهران، هزار و ۴۵۸ درصد افزایش دهد اما بخشی از این پول را باید بابت اختلاف هزینهها بپردازید. مثلا در سیدنی قیمت یک وعده فستفود سه تا چهار برابر تهران است و برای یک وعده غذای دو نفره در رستوران باید عوض ۲۵ دلار، حدودا ۷۷ دلار پول بدهید.
قیمت برنج در تهران و سیدنی اختلاف چندانی ندارد، اما برای یک کیلو فیله مرغ باید سه برابر و برای یک کیلو گوشت گوساله باید ۱.۵ برابر تهران هزینه کرد. اجاره ماهیانه خانهای یکخوابه در محلههای متوسط رو به بالای تهران نسبت به سیدنی استرالیا ۳۴۲ درصد ارزانتر تمام میشود و اگر قصد اجاره کردن واحدی سهخوابه را در چنین محلههایی داشته باشید، باید در سیدنی چهار تا پنج برابر تهران پول داشته باشید. قیمت یک مترمربع خانه هم در سیدنی استرالیا شش تا هفت برابر تهران است.
مقایسه درآمد و هزینه در تهران با استانبول، ونکوور و سیدنی
هزینه و درآمد | تهران | ونکوور | سیدنی | استانبول |
فستفود یک وعده | چهار دلار | ۱۹.۷۳ دلار | ۱۴.۶۸ دلار | ۷.۲۴ دلار |
غذا دونفره در رستوران | ۲۵ دلار | ۸۰.۴ دلار | ۷۶.۶۱ دلار | ۳۲.۵۹ دلار |
برنج یک کیلو | ۲.۵۵ دلار | ۴.۰۷ دلار | ۲.۴۵ دلار | ۱.۵۹ دلار |
فیله مرغ یک کیلو | ۳.۱۳ دلار | ۱۳.۴۳ دلار | ۸.۵۴ دلار | ۵.۲۱ دلار |
گوشت گوساله یک کیلو | ۹.۲۵ دلار | ۱۴.۶۷ دلار | ۱۴.۱۴ دلار | ۱۴.۴۲ دلار |
سیبزمینی یک کیلو | ۵۰ سنت | ۳.۳۵ دلار | ۲.۵ دلار | ۷۰ سنت |
اجاره واحد یکخوابه | ۴۶۵ دلار | دو هزار و ۵۷ دلار | دو هزار و ۵۷۰ دلار | ۶۸۸.۲۸ دلار |
اجاره واحد سهخوابه | ۹۱۶ دلار | سه هزار و ۶۵۷ دلار | چهار هزار و ۳۱۳ دلار | هزار و ۳۱۶ دلار |
یک مترمربع مسکن | دو هزار و ۲۵۰ دلار | ۱۱ هزار و ۲۶۷ دلار | ۱۴ هزار و ۹۳۷ دلار | دو هزار و ۸۵۰ دلار |
میانگین درآمد | ۲۴۰ دلار | سه هزار و ۲۸۲ دلار | سه هزار و ۷۴۶ دلار | ۶۱۰ دلار |
منبع: فرارو
خلیج فارس: ایرانیها در بازار مسکن ترکیه، «رکورد معکوس» به ثبت رساندند؛ خرید خانه (آپارتمان) از سوی متقاضیان دارای «تابعیت ایران» در این کشور به «پایینترین میزان» از ۲۰۱۸ تاکنون رسیده است. دادههای مرکز آمار ترکیه از حجم معاملات خرید مسکن توسط خارجیها در این کشور، نشان میدهد، طی سه ماه منتهی به پایان اوت، میانگین ماهانه حجم خرید ملک توسط ایرانیها به ۳۱۵ واحد مسکونی رسید که هم از «نقطه اوج خرید» -که در ماههای ۲۰۲۱ با ثبت «میانگین ماهانه نزدیک به ۹۰۰ واحد» رقم خورد- بسیار کمتر است و هم حتی کمتر از سالهایی است که اقتصاد ایران و اوضاع اقتصادی ترکیه، شرایط نرمال داشتند (قبل از ۲۰۱۸). روند حضور سرمایهگذاران ایرانی در بازار املاک ترکیه در قامت خریدار انواع خانه (ویلا و آپارتمان) حاکی است، تا پیش از نیمه ۲۰۱۸ -مقطعی که خروج یکطرفه آمریکا از برجام عاملی برای افزایش ریسک در اقتصاد و تشدید انتظارات تورمی بین فعالان اقتصادی در ایران شد- ایرانیها عمدتا با نگاه «توریستی»، در ترکیه سرمایهگذاری ملکی انجام میدادند که آن زمان، حجم خریدها در حدود ماهانه ۴۰۰ تا ۵۰۰ واحد مسکونی بود.
به گزارش خلیج فارس؛ اما از زمان بروز «ریسک غیراقتصادی» در نیمه ۲۰۱۸ به بعد، «نبض خرید» خانه در ترکیه با «نگاه غالب سرمایهگذاری» در کنار «نگاه سنتی توریستی»، تند و تندتر شد تا جایی که «نااطمینانی به آینده قیمتها در اقتصاد کشورمان» تحت تاثیر «جهش دلار» و سپس «هیجان خریدهای سرمایهای دلار و سکه و مسکن»، گروهی از ایرانیها را برآن داشت، «بازار املاک ترکیه» را به عنوان پناهگاه امن برای «حفظ ارزش واقعی سرمایه» در برابر تورم عمومی و تورم عمومی آتی (با توجه به چشماندازی که از بابت انتظارات تورمی در سالهای اخیر وجود داشت) انتخاب کنند. این تصمیم با «سقوط ارزش لیر در برابر دلار»، شارژ اساسی شد. به این ترتیب، همزمانی «شرایط نامتعارف اقتصادی» در ایران و ترکیه طی ۲۰۱۸ به بعد باعث شد در سال ۲۰۲۱ – نیمه دوم عصر جهش قیمتها در اقتصاد ایران که از اوایل ۹۷ شروع شد- میانگین ماهانه خرید مسکن در ترکیه از سوی ایرانیها «رکورد بیشترین حجم» را به ثبت برساند و به تقریبا ۲ برابر روند گذشته برسد؛ حدود ۹۰۰ واحد در برابر کمتر از ۵۰۰ واحد مسکونی.
امروز اما، «تب خرید خانه در ترکیه» بین ایرانیها فروکش کرده است. این اتفاق را «رکورد معکوس حجم خرید» تایید میکند. تعداد واحدهای مسکونی که ایرانیها در ترکیه طی ماه ژوئیه سال جاری میلادی خریداری کردند رقمی معادل ۲۷۲ واحد بوده که کمترین میزان (رکورد کاهشی) در مقایسه با دو دوره قبل از ۲۰۱۸ و بعد از ۲۰۱۸ محسوب میشود ضمن آنکه در سه ماه ژوئن، ژوئیه و اوت، میانگین خریدها زیر ۴۰۰ واحد بوده است.
رمزگشایی از یک سقوط
اما این به نوعی «سقوط» نبض خرید مسکن در ترکیه توسط ایرانیها، چطور رقم خورد و چه پیامی دارد؟ بررسیها نشان میدهد، «کاهش و سپس ثبات نرخ دلار» در ایران طی چهار ماه گذشته که خود ناشی از یکسری تحولات اقتصادی و سیاسی در کشور از جمله «تغییر ریل موضوع مرتبط با برجام از فاز ابهام بر سر آینده آن به مسیر توافق» بوده است، «مهمترین عامل برای چرخش نگاه ایرانیها به بازار املاک ترکیه» در ماههای اخیر محسوب میشود. در ماههای اخیر، اقتصاد ایران، «ریزش قیمت در عمده بازارهای دارایی» که پیشتر پایگاه خریدهای سرمایهای شده بود را به خود دید. بازدهی خرید سکه که از سالهای ۹۷ به بعد، عمدتا سهرقمی شده بود، طی نیمه اول ۱۴۰۲، منفی ۱۰ درصد شد. نرخ دلار نیز طی نیمه اول امسال تنها ۳ درصد افزایش پیدا کرد.
قیمت مسکن نیز در سه ماه گذشته، یا کاهشی بود یا ثبات ماهانه داشت. این ریزشها و ثبات نسبی بازارهای دارایی در پی «فروکش انتظارات تورمی» و تاحدودی فاصلهگرفتن فعالان اقتصادی و عموم جامعه از «نااطمینانی به آینده قیمتها» اتفاق افتاده است. اکنون، قطع شدن «تب خانه در ترکیه» را نیز میتوان به عنوان یک «دماسنج خارجی از انتظارات در ایران»، نشانهای از «پایان هیجان خرید سرمایهای دارایی (ملک)» در جامعه تلقی کرد. همانطور که در ماههای اخیر «خروج تقاضای سرمایهای از بازار مسکن تهران و دیگر کلانشهرها» باعث شد روند رشد ماهانه قیمت ملک متوقف شود، افت تقاضای خرید سرمایهای از سوی ایرانیها در بازار املاک ترکیه نیز باعث افت سنگین معاملات از سوی این افراد شده است.
با این حال، «تغییر شرایط اقتصادی و ریسک غیراقتصادی» در ایران، همه علت «افت شدید دما در بخش ایرانی بازار مسکن ترکیه» نیست؛ در اقتصاد ترکیه نیز طی ماههای اخیر، تحولاتی امیدوارکننده از بابت «عزم سیاستگذار برای کنترل تورم» بروز کرد که خود به «افت چشمگیر سرعت رشد قیمت مسکن در ترکیه» در حال حاضر منجر شده است.
نرخ بهره تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ترکیه، بهخاطر آنچه «تحلیل عجیب اردوغان درباره رابطه نرخ بهره و رشد اقتصادی» مطرح بود، همواره پایین نگه داشته شد. این سیاست پولی از یکسو به سقوط سریالی ارزش لیر در برابر دلار و از سوی دیگر به صعود نرخ تورم عمومی در این کشور تا نزدیک ۱۰۰ درصد منجر شد. اما در ماههای اخیر، بانک مرکزی ترکیه نرخ بهره را به حداقل ۵/ ۲ برابر قبل افزایش داد که البته هنوز تا سطحی که بتواند تورم را کنترل کند، فاصله دارد.
اما همین «تحول در سیاست پولی ترکیه»، اثر خود را بر تورم عمومی و تورم مسکن در این کشور گذاشته است. تورم مسکن ۱۹۰ درصدی در اواخر ۲۰۲۲ در ترکیه، امروز تا سطح ۱۰۰ درصد کاهش پیدا کرده است و تورم عمومی نیز در حال حاضر حدود ۶۰ درصد است که این هم، افت چشمگیر پیدا کرده است. سرمایهگذاران خارجی با رصد وضعیت موجود اقتصاد ترکیه از دوربین تورم، اینطور تحلیل میکنند که «به احتمال زیاد، آینده قیمت املاک مثل دو سال گذشته نخواهد بود».
در این میان، البته روند تغییرات ارزش لیر در برابر دلار، فاکتور تاثیرگذار بر معادلات پیشروی سرمایهگذاران میتواند باشد. اما از منظر سرمایهگذاران ایرانی متقاضی خرید ملک در ترکیه، احتمالا «آینده نرخ دلار در ایران»، وزن بیشتری در مقایسه با «آینده لیر در برابر دلار» دارد. به بیان دیگر، از آنجا که «انتظارات تورمی» ناشی از شرایط داخلی از جمله «جهش دلار»، نقش «محرک اولیه» در سالهای اخیر برای ورود سنگین ایرانیها به بازار مسکن ترکیه را بازی کرد، اکنون تغییر نقش آن، میتواند به شکل معکوس عمل کند.
شرایط کنونی اقتصادی ترکیه از منظر «قدرت دلار در برابر لیر» و «سطح فعلی تورم مسکن»، زمینه لازم و حداقلی برای جذب سرمایهگذار خارجی در بازار مسکن را دارد اما اینکه چرا ایرانیها در همین شرایط، از بازار املاک ترکیه پا پس کشیدهاند، به «تغییر شرایط اقتصادی در ایران» برمیگردد؛ همان محرک اولیه. و البته، چشمانداز اقتصاد ترکیه که از روی «بهبود خفیف در ماههای اخیر»، قابل ترسیم است (نسبت برابری دلار به لیر در هفتههای اخیر در سطح ۲۷ قرار داشت که نشان میدهد، نرخ دلار در این کشور نسبت به سال گذشته همین موقع حدود ۵۲ درصد افزایش یافته است).
وضع موجود و همچنین وضعیت ۲۰۱۸ تا ابتدای ۲۰۲۳، یک پیام دیگر نیز دارد. تب خرید خانه در ترکیه از سوی ایرانیها، اکنون متوقف شده است اما چنانچه محرکهای این تب، به هر دلیل فعال شوند، وضعیت میتواند به دوره قبل از سه ماه اخیر برگردد. به این ترتیب، همانطور که «خط قرمز» سیاستگذار به منظور «ثباتبخشی به بازارهای داخلی»، باید «مهار تورم» و «از بین بردن ریسکهای اقتصادی و سیاسی تولید انتظارات تورمی» باشد، برای جلوگیری از خروج سرمایه نیز عینا همین حریم سیاستی باید در نظر گرفته شود.
منبع: دنیای اقتصاد
ساکنان ویلاهای مصادرهای و ساختمانهای دولتی، درکی از بیپناهی جوانان ندارند!
در خاطرات افرادی که مکرر نزد حکام رفتهاند، از این موارد زیاد است که نزد او چیزی را میگفتند و دور از او نظر متفاوتی داشتند. امروز هم همین رفتار را به شکلهای گوناگون از خود بروز میدهیم.
چندی پیش خبری منتشر شد که یکی از مناطق شهرداری تهران قراردادی را منعقد کرده که چند صد واحد مسکونی ۲۵ تا ۳۵ متری را بسازد. هنوز خبر منتشر نشده بود که وااسلامای عدهای بلند شد که این مغایر فلان سیاستهاست، باید خانههای بزرگتر دراختیار مردم قرار دهیم، فرزندآوری چه میشود؟ مهمان و صِلِه رحِم و… چه خواهد شد و هنوز صبح شام نشده بود که خبر را تکذیب کردند تا مبادا عرش آرزوهای برخی به لرزه درآید و خوشبختانه با تکذیب خبر، ساخت واحدهای آپارتمانی و ویلایی هزار متری در دستور کار آقایان قرار گرفت. همان ویلاهایی که متناسب با فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی است و چیزی هم که زیاد داریم، زمین است که خداوند عطا فرموده.
نتیجه این رفتار چه خواهد شد؟ طبعا بیمسکنی و بدمسکنی و چند درد بیدرمان دیگر. درنهایت هم کار به آنجا خواهد رسید که مثل برخی کشورهای جنوب شرق آسیا، به جای واحدهای ۲۵ تا ۳۵ متری واحدهای ۵/۲ متری با ارتفاع یک متر و به صورت کشویی که شبیه قبر است را وارد کنیم تا حداقل مردم بدون محل خواب نباشند. همان نتیجهای که در جریان جنگهای اول و دوم ایران و روسیه رخ داد، چراکه همچنان آن نقایص فرهنگی وجود دارد.
مساله این است که به جز چند جامعه، همه کشورهای جهان با مشکل مسکن مواجه هستند و بهطور مشخص مسکنهای شهری. این را میدانیم که بهترین مسکن از نوع ویلایی آن است که یک طبقه، چند اتاق خوابه با محیط سبز و آرام باشد و بتوان در حیاط آن استراحت کرد و کبابی هم به سیخ کشید و احتمالا برخی سبزیجات را هم از روی تفنن و سرگرمی کاشت. درنهایت هم جا برای ۴ تا ۵ فرزند هم داشت. حالا از خواب بیدار میشویم میبینیم که در آپارتمان تنگ و تاریک ۵۰ متری هستیم و مدت اجاره سر آمده و قادر به پرداخت مبلغ اجاره جدید نیستیم و باید گیوهها را بالا بکشیم و دنبال خانهای کوچکتر در منطقهای دورتر بگردیم. یا آنکه بیدار میشویم میبینیم هنوز در خانه پدر و مادر هستیم، نامزد ما نیز در خانه پدری خودش است یا اصلا نامزد نداریم، کار هم نداریم و تا لنگ ظهر در رختخواب هستیم، به امید عبور از امروز. یا شال و کلاه میکنیم برای رفتن از کشور و یا…
آن روزی که آپارتمانها در شهرهای ایران ساخته شد خیلیها میگفتند کی در آنجا زندگی خواهد کرد؟ امروز خیلیها دارند خانه یک یا دو طبقه خود را میفروشند تا به آپارتمان بروند. این نه فقط ناشی از الزامات زندگی جدید است، بلکه ضرورتهای اقتصادی و اجتماعی نیز آن را تحمیل میکند. زمانی بود که آشپزخانه اُپِن پذیرفتنی نبود، امروز بدون آن واحد مسکونی روح مناسب را ندارد. ما در هر لحظه در حال انتخاب هستیم. انتخاب میان موقعیتها و امکانات گوناگون. این الزامات است که ما را از فکر داشتن واحدهای مسکونی مستقل، حیاطدار، باغچهدار و بزرگ دور میکند و به سوی آپارتمانی با اندازه کوچک و حتی دارای خدمات مشاعی، مثل لباسشویی، یا آشپزخانه مشترک سوق میدهد.
امروز خرید خانه در تهران یک رویای دستنیافتنی است. با حداقل حقوق میتوان سالانه شاید فقط ۲ متر خانه خرید که اگر یکسوم آن را پسانداز کند که نمیتواند، بیش از ۱۳۰ سال طول میکشد که خانه ۸۰ متری بخرد. بنابراین فرصت را برای ساخت واحدهای آپارتمانی کوچک از دست ندهید. داشتن یک سرپناه ۲۵ متری هزار بار بهتر از نداشتن آن است. بهتر از ناامیدی از داشتن یک سرپناه است. برای آمارسازی ساخت یک میلیون واحد مسکونی هم بهتر است. وظیفه اصلی خود را باید در بهبود اقتصاد گذاشت.
تا هنگامی که رشد اقتصادی طولانیمدت و پایدار و در اندازههای ۷ تا ۸ درصد و حتی دو رقمی ایجاد نشود، وضع مسکن روزبهروز بدتر خواهد شد که بهتر نمیشود. همه میدانیم که زندگی در چنین واحد مسکونی سخت است، ولی سختتر از آن نداشتن سرپناه است. تصمیمات را براساس وضعیت و مطلوبیت سیاستمداران نمیگیرند، بلکه باید محدودیتهای اقشار نیازمند و محروم را رعایت کرد. آنان که میگفتند ما میتوانیم و جنگ ایران و روس را راه انداختند، هیچکدام در جنگ کشته نشدند و متحمل هزینهای نیز نشدند. اگر در ساخت مسکن ارزان و کوچک دیر جنبیده شود، زمان از دست خواهد رفت. آنان که در ویلاهای مصادرهای و ساختمانهای بزرگ دولتی یا اجارهای که مجلس اجاره آن را میپردازد، نمیتوانند درکی از بیسرپناهی نسل جوان داشته باشند. براساس هِرم نیازها داشتن سرپناه مقدم بر ازدواج و تولید نسل است.
آنانی که نرفتهاند اطراف تهران تا خانه بخرند یا اجاره کنند حق ندارند دستور ازدواج و فرزندآوری دهند. اگر لازم بود یک گزارش از تغییرات قیمتی و اجاره در اطراف تهران در همین دو سال اخیر تقدیم خواهد شد. هر چند فایده ندارد و خواهند گفت بروند در کویر چادر بزنند. هیچ کمبودی بدتر از بی خردی و بیمسوولیتی نیست.
منبع: اعتماد
خلیج فارس: روزنامه کیهان هم درباره مهاجران افغان هشدار داد.
این روزنامه نوشت: با توجه به استفاده قابل توجه مهاجرین افغان از منابع و یارانههای پنهان اعم از مواد غذایی و مسکن و حملونقل عمومی و بهداشت، لزوم کنترل ورود ایشان و ساماندهی اتباع قانونی ساکن کشورمان و همچنین اخراج مهاجرین غیرقانونی که در دو سال گذشته افزایش داشته است احساس میشود.
محمد خوشچهره: به رئیسی گفتم تحقق وعده یک میلیون مسکن در سال محال است
روزنامه شرق به نقل از محمد خوش چهره اقتصاددان و نماینده پیشین مچلس درباره وعده ساخت سالانه یک میلیون مسکن توسط دولت سیزدهم نوشت: من همان موقع در جلسهای به رئیسجمهور گفتم اینکه شما گفتهاید، یک وعده و آمال شماست که دعا میکنم اتفاق بیفتد، اما تجربه و تخصص من نشان میدهد محال است این اتفاق رخ دهد؛ چون در مسکن یکسری اقدامات آنی باید صورت پذیرد.
به رئیس جمهور گفتم: اینکه گفته میشود چهار میلیون واحد مسکن ساخته شود، یک اقدام بلندمدت است، اما اقدامات کوتاهمدت شما کجاست؟ شما باید جلوی سوداگری زمین و افزایش قیمت اجارهها را میگرفتید تا یک فرصت تنفس برای اقشار فرودست مهیا کنید. در دولت قبل نیز همین حرف را ما گفتیم، اما یکباره در رسانهها دیدیم که گفتهاند اجارهها نباید از ۲۵ درصد بیشتر افزایش پیدا کند، آنهم بدون اینکه ابزار کنترلی در اختیار داشته باشند. اگر میخواهیم یک تصمیم سیاستگذار را قضاوت کنیم، باید ببینیم تصمیمات آنی او چیست.
خلیج فارس:رئیس مرکز توسعه و عمران وزارت راه و شهرسازی در صفحه مجازی خود از اتصال دو سکوی دیوار و شیپور به سامانه املاک و اسکان خبر داد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبر فوری؛سید جواد سادات در صفحه مجازی خود نوشت: در دوازدهمین جلسه شورای عالی مسکن که با حضور رئیس جمهور و وزیر راه و شهرسازی برگزار شد، ضمن ارائه گزارشی از اتصال کامل دو سکوی دیوار و شیپور به سامانه املاک و اسکان، مقرر شد که کاربران در این سکوها بتوانند آگهی با اصالت (تایید شده) منتشر کنند.
در گام بعدی، این سکوها به سامانه ثبت رایگان قرارداد اجاره وزارت راه و شهرسازی نیز متصل خواهند شد تا به این ترتیب کابران بتوانند علاوه بر ثبت آگهی در این سکوها، قرارداد اجاره رایگان خود را نیز دریافت کنند.