خلیج فارس:سرود ای شهید مطهر در همان سالهای آغازین پیروزی انقلاب ساخته و اجرا شد. سرودی که در غم از دست دادن معلم شهید، مرتضی مطهری، توسط شاعر انقلاب، حمید سبزواری، سروده شد و ملودی زیبای محمدعلی راغب آن را به سوگنامهای تاثیرگذار تبدیل کرد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین، محمد گلریز به عنوان خواننده این سرود ماندگار در خصوص شکلگیری قطعه شهید مطهری میگوید: «یک سال بعد از شهادت استاد مطهری این قطعه توسط احمدعلی راغب ساخته شد و مجتبی میرزاده آن را تنظیم کرد. اول قرار نبود این کار را من بخوانم، ولی آخرین شبی که باید ضبط این سرود به اتمام میرسید و روز بعدش در اختیار حضرت امام (ره) قرار میگرفت و سپس در حزب جمهوری اسلامی پخش میشد، از من خواستند تا کار را بخوانم. من بدون تمرین برای ضبط به استودیو بل رفتم. متأسفانه کار آنطور که میخواستیم پیش نمیرفت.»
گلریز با یادآوری جزئیات آن شب میگوید: «ناراحت بودم و برای قدم زدن از استودیو بیرون رفتم. در دلم گفتم «خدایا قسمت میدهم، به باطن این شهید که اگر قرار است من بخوانم، کار را انجام دهم، وگرنه که هیچ». در آن لحظه انگار یکی به من گفت پاشو و برو بخوان! وقتی شروع کردم یکضرب این آهنگ را خواندم و کار نهایی درآمد.»
سرود «ای مجاهد، شهید مطهر» از جمله سرودهایی بود که امام خمینی (ره) علاقه خاصی به آن داشت. گلریز در ادامه میگوید: «بعد از ساخت این اثر، حضرت امام خمینی (ره) ما را به حضور پذیرفتند. حضور یک گروه موسیقی در مقابل امام بسیار خاص بود. رفتار ایشان مهر تأییدی بود بر ادامه کار آهنگسازان و خلق آهنگهای ماندگار و کمنظیر. آن روز امام برای خداحافظی دو دست خود را به نشانه دعا بالا گرفتند و دو بار فرمودند خدا در پناه اسلام حفظتان کند. بعدها از مرحوم احمد خمینی، پسرشان، شنیدم که هر زمان این سرود پخش میشود امام بسیار متأثر میشوند و اشک میریزند و بارها این سرود را گوش کردهاند.»
سرود شهید مطهر بهصورت کاست پخش شد و آن سالها ۴ میلیون کاست از آن به فروش رسید.
متن سرود:ای مجاهد شهید مطهر
مرتضی را، چون آیینه مظهرای شهید ره حکمت و علم
خون تو حافظ دین و دفتر
در عزای توای بحر تقوا
دیده در خون دل شد شناور
گریه بر ناله ره بسته و غم
میگدازد دلم را به مزمر
خامه لرزد در کف من از غم تو.
چون سرایم ماجرای ماتم تو
در شگفتم من چه گویم خدایا
تا که غم نشکند داغ من را
در عزای جانگزایت
سینه سوزد چو کانون اخگر
بشکند دست آن کس که بر کند
زین چمن آن درخت تناور
حیف از آن نوبهارآفرین باد
کز خزان ستم گشته پرپر
هر شب و روز دیده بارد گوهر پاک
از غم توای امید خفته در خاک
خشم امت ز سوگ تو جوشید
بی تو رهبر سیه جامه پوشید
خود نمیری که مردن تو را نیست
زندهای زنده تا صبح محشر
نقش هر دفترت زندگی ساخت
زندگی از تو زاید مکررای خطیب دلنواز نکته پرداز
عندلیب نغمه ساز کرده پروازای دریغا! مکتب از علم
جانفزا نکتههایت ز منبر
در غم تو من چه گویم
زان که این گونه فرموده رهبر:
حاصل عمر من رفته از دست
پاره قلب من رفته از بر
رفتی و مانده داغ تو در دل
رفتی و مانده یاد تو در سر