محمد مهاجری
خلیج فارس: یک فعال رسانهای اصولگرا با تأکید بر اینکه اولین کاری که آقای پزشکیان باید انجام بدهد «رفع تحریمها» است، گفت: به نظر من آقای پزشکیان با اینکه گرایشهای اصلاحطلبی دارد، ولی گرایشهای اصولگرایانه هم دارد. بنابراین، ایشان وابسته به هیچ حزبی نیست و جبهه اصلاحات هم فقط ایشان را معرفی کرده است. هیچ کسی یا هیچ حزب و تشکیلاتی نمیتواند بگوید، چون ایشان کاندیدای ما بوده، موظف است که از ما وزیر بپذیرد.
به گزارش جماران، مشروح گفتوگو با محمد مهاجری را در ادامه میخوانید:
به نظر شما اولویتهای دولت آقای پزشکیان باید در چه زمینههایی باشد؟
آن طوری که خود ایشان مطرح کرده، اولویت دولت آقای پزشکیان بحث «معیشت» است. یعنی در واقع معیشت یک حرف کلی است و برای اینکه بتوان به جزئیاتش رسید، ایشان باید برای تثبیت قیمت ارز و فرآیندی که منجر به کاهش تورم شود، یک فکری داشته باشد. البته میدانید که کاهش تورم یک پروژه حداقل یکی دو ساله است؛ اما به هر حال باید شروع شود و برای مردم هم توضیح دهند که در چه بازه زمانی میتوانند تورم را کاهش بدهند.
بحث بسیار مه متر، در واقع مسائل اقتصادی قابل حل نیست؛ الّا اینکه مذاکرات برای رفع تحریمها انجام شود. شاید در بین حرفهایی که گفتم، مهمترین کاری که آقای پزشکیان به عنوان اولین کار باید انجام بدهد، موضوع «رفع تحریمها» است.
از ساعتی که خبر رسمی پیروزی آقای پزشکیان در انتخابات اعلام شد، شاخصهای بازار بورس سبز رنگ شدند و قیمت طلا و دلار هم کاهشی شد. این قضیه را چطور ارزیابی میکنید؟
یک بخشی از این روانی است و شاید در دو سه روز آینده دیگر این روند نزولی قیمتها ادامه پیدا نکند؛ حتی ممکن است اتفاقاتی هم در فضای اقتصادی کشور رخ بدهد که شاید هم یک مقداری نرخ دلار بالا برود. در هر حال فراموش نکنیم که هنوز دولت سیزدهم دارد فعالیت می کند. آن جوّ روانی که باعث شد نرخ دلار کاهش پیدا کند، جوّ مثبتی است و اگر وزرای آقای رئیسی بتوانند کاری کنند که کاهش قیمت دلار را تثبیت کنند و اجازه ندهند دوباره بالا برود، میتوان امیدوار بود که در آینده هم اتفاقات مثبت اقتصادی بیشتری بیفتد.
آقای پزشکیان تأکید داشت که میخواهد با همه جناحها و همه کارشناسان کار کند. در اخبار شنیدیم که آقای جلیلی هم به دیدار آقای پزشکیان رفته و آقای پزشکیان گفته که حاضر است برنامههای او را دریافت کند. نظر شما در این خصوص چیست؟
آقای جلیلی باید توضیح بدهد، آیا برنامههایی که دارد به تصویب مجلس رسیده است؟ ایشان اگر برنامهای دارد، مثل هر شهروند دیگری، میتواند پیشنهاد بدهد. درست است که ایشان ۱۳ میلیون رأی آورده، ولی در مقام پیشنهاد، یک فرد است. اگر هم ایشان چیزی به نام «دولت سایه» دارد، به نظر من خیلی مهم است که ایشان بگوید بودجه این دولت سایه از کجا میآید؟ تشکیلاتش چیست؟ و خروجیاش چیست؟ آیا شفاف است؟ چون تا آنجایی که من میفهمم، کارهایی که ایشان میکند شفاف نیست.
بنابراین، کسی که کار شفاف نمیکند، بگوید من برای فلان چیز مملکت پیشنهاد هم دارم، اول ایشان برادریاش را ثابت کند و بعدا میتواند حرف بزند.
ارزیابی شما از هیأت دولت احتمالی آقای پزشکیان چیست؟ با توجه به اینکه آقای پزشکیان نامزد رسمی جبهه اصلاحات بوده، آیا جبهه اصلاحات جایگاهی در دولت ایشان دارد یا همان طوری که بارها در تبلیغات انتخابات تأکید کرد، یک دولت ملی از همه کارشناسان کشور تشکیل میدهد؟
به نظر من آقای پزشکیان با اینکه گرایشهای اصلاحطلبی دارد، ولی گرایشهای اصولگرایانه هم دارد. بنابراین، ایشان وابسته به هیچ حزبی نیست و جبهه اصلاحات هم فقط ایشان را معرفی کرده است. هیچ کسی یا هیچ حزب و تشکیلاتی نمیتواند بگوید، چون ایشان کاندیدای ما بوده، موظف است که از ما وزیر بپذیرد.
ضمن اینکه برداشتهای اخیر من از جبهه اصلاحات این است که خیلی از آنها آدمهای معتدلی شدهاند؛ بر خلاف قبل که آدمهای تندروی بودند، اخیرا دنبال روشهای اعتدالی هستند. به هر حال آنها هم میتوانند کاندیداهایشان را معرفی کنند و حتما آقای دکتر پزشکیان فرآیندی تعریف خواهد کرد که بتواند وزرای خودش را معرفی کند.
خلیج فارس: محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت:
جناب آقای محمدباقر قالیباف
با سلام
تلاشتان برای رئیسجمهور شدن بعد از چند دوره و پس از ۱۹سال باز هم ناکام ماند و باید به همان سقف پرواز فعلی که ریاست مجلس است بسنده کنید. کاش به قولی که به نمایندگان داده بودید پایبند میماندید و نامزد نمیشدید و اینقدر بد نمیباختید.
حالا که اشتباهی بزرگ از پس اشتباهات متعددتان کردهاید و شکست خوردهاید بیایید تا فرصت هست، گذشته را جبران کنید.
در انتخابات اخیر جزو ۴کاندیدایی بودید که اصطلاحا در «جبههانقلاب» قرار داشتید. من و شما خوب میدانیم که این نام فریبا یک دروغ بزرگ بیش نیست و دیدید که در انتخابات اخیر مجلس بخشی از همین جبهه انقلاب بداخلاقیهایی کرد که در تاریخ بعداز انقلاب سابقه نداشت. این را گفتم تا توجهتان را به این نکته معطوف کنم که شما را در «جبهه انقلاب قرار دادهاند تا هرچه علیهتان انجام گرفت جرات نکنید به این اسم توخالی و پفکی پشت کنید.
حالا و در مرحله دوم انتخابات، در برابر یک انتخاب بزرگ قرار گرفتهاید. یکی تسلیم شدن به همین جبهه انقلاب و دفاع از آقای سعید جلیلی و دوم برائت جستن از آن و ایستادن در سمت درست تاریخ.
یک سمت تاریخ آن است که از اندیشه افراطیگری و طالبانیسم و ارتجاع و تحجر دفاع کنید و سمت دیگر تاریخ آن است که به این تفکر (که پشت صحنهاش را میشناسید) پشتپا بزنید.
شخصا آقای جلیلی را به دلیل همه نگاههای مرتجعانه و بسته ش و کارنامه مردودش عنصری مضر برای ایران میدانم اما تا همین هفته پیش اورا فردی اخلاقی میپنداشتم که آن هم در مناظره چهارم به هم ریخت و متاسفانه بیادبیاش را نسبت به آقای پورمحمدی دیدیم. و دریافتیم تنها ویژگی مثبتش هم در لحظهای هوا شد.
حالا وقت تصمیم شماست. اینک که حذف شدهاید میتوانید در رفتاری ناپسند و البته قابل انتظار! به هواخواهان خود بگویید به تفکر خطرناک طالبان رای دهند و نیز میتوانید کاملا سکوت و حتی از رقیب آقای جلیلی حمایت کنید.
اصلا مهم نیست که رایدهندگان به شما در مرحله اول در مرحله دوم به کدام کاندیدا رای میدهند. مهم این است که شما از خودتان برای آینده چه شخصیتی برمیسازید.
تاریخ سخت بیرحم است و نگاه نمیکند به اینکه چه کسانی امروز بنام رفیق و همراه به شما باریکلا میگویند. اگر طرف درست تاریخ بایستید، گلیم خود را از بدنامی رهانیده آید و اگر طرف غلط بایستید نه فقط به لعنت تاریخ گرفتار میشوید که از چندروز دیگر سرزنش فرزندان این آب و خاک را باید تحمل کنید، حتی اگر جلیلی همچون شما ببازد.
هوادارن جلیلی گمان میکنند اگر رئیسجمهور شود «عمق راهبردی»اش کارستان میکند
خلیج فارس: فعال سیاسی اصولگرا در نوشت: لابد آقای جلیلی و هوادارانش گمان میکنند که اگر او رئیسجمهور شود «عمق راهبردی» اش کارستان میکند و ایران از روز شنبه بعد به اوج تاریخی خود میرسد. و همین خودش دلیل است که نباید به سود آقای قالیباف کنار برود.
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا، با اشاره به نظرسنجیهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، در کانال تلگرامی خود نوشت:
لابد الان ستادهای نامزدها مشغول مرور رقمهاییاند که از نظرسنجیها درآمده و هرکدام دارند ان را تحلیل میکنند.
لابد دارند به این فکر میکنند که کی به نفع کی کنار برود تا دستیابی به پاستور راحتتر باشد. لابد اصلاحطلبان تحلیلشان این است که جناح مقابل خداخدا میکند که مردم کمتری پای صندوق رای بیایند تا همچون ۱۳۹۸و۱۴۰۰.۱۴۰۲ در انتخابات مهندسیشده با نتیجه مطمئن، به هدفش برسد.
لابد آقای جلیلی و هوادارانش گمان میکنند که اگر او رئیسجمهور شود «عمق راهبردی» اش کارستان میکند و ایران از روز شنبه بعد به اوج تاریخی خود میرسد. و همین خودش دلیل است که نباید به سود آقای قالیباف کنار برود.
لابد تصور باند آقای قالیباف این است که حالا و بعد از ۱۹سال حق اوست که مزه ریاستجمهوری را بچشد زیرا مدیری با تجربه است و باید جلیلی که حتی یک روز کار اجرایی نکرده به نفع او کنار بکشد.
لابد قالیبافیها و پزشکیانیها گمانشان این است که سعید جلیلی یعنی همان احمدینژاد اما از نوع بیتجربهاش با یک قبیله افراطی تندرو که اگر رئیسجمهور شود باید هرصبح و شام بر سجاده نشست و برای هلاک نشدن مملکت دعا کرد.
لابد جلیلیچیها هم گمانشان این است که اگر قالیباف روی کار بیاید باید با ارزشهای انقلاب خداحافظی کرد و اگر به کرسی ریاستجمهوری رسید هر روز علیه او افشاگری کرد. و اگر پزشکیان رئیس شود باید شمشیر را از رو بست چون نهجالبلاغه خواندنش همان قرآن برسر نیزه کردن صفین است.
لابد تحلیل بعضیها این است که نتیجه انتخابات نه در۸تیر که در۱۵تیر رقم میخورد. و چنین کفته میشود که اگر جلیلی همراه پزشکیان به مرحله دوم برود، بخشی از قالیبافیها پزشکیانی میشوند و آرای خاکستری هم تحریک میشوند که به هرقیمت، راه جلیلی را ببندند.
و اگر قالیباف و پزشکیان مرحله دومی شوند کل اصولگرایان میآیند پشت قالیباف و کار تمام میشود. و البته که در این حالت چرا باید طرفداران جلیلی رای سفید و باطله ندهند؟ مگر نه اینکه از نگاه تکلیفگرای آنها رای به قالیباف میتواندخلاف شرع هم باشد؟
لابد اصلاح طلبها دریافتهاند که حتی با ۵ سال قبلیشان تفاوت دارند و بدنه اجتماعیشان هم چرا همراهیشان نمیکند و اگر بخواهند آنها را پای صندوق بیاورند باید روی «رای لج» حساب کنند و چنین رایی شمشیر دو دم است چون اگر به هدف خود نرسند، چیزی از آبرو برای اصلاحطلبان نمیگذارند.
و بالاخره لابد که نه، حتما در همه تحلیلهای بالا، مردم فقط در شکل برگ رای دیده میشوند.
خلیج فارس: سه مناظره تلویزیونی در جریان برنامههای صداوسیما برای انتخابات چهاردهم برگزار شده است. رصد نظرسنجیها، واکنشها و اظهارنظرهای تحلیلگران و چهرههای سیاسی نشان میدهد که مناظرات ۱۴۰۳ نسبت به ادوار پیشین انتخابات، جذابیت کمتری برای مخاطبان داشته است. اما همه چیز در کاهش جذابیت این برنامه تلویزیونی برای مردم خلاصه نمیشود. در این دوره از مناظرهها و دیگر برنامههای تبلیغاتی، برخی وعدههای عجیب مطرح شده است که در جای خود، میتواند مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. پنجشنبه و جمعه هفته گذشته (۳۱ خرداد و ۱ تیر) دو مناظره برگزار شد. فرارو برای تحلیل این دو مناظره با محمد مهاجری روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا گفتگو کرده است.
مهاجری درباره وعدههای برخی نامزدهای انتخاباتی مثل فرستادن مردم به مسافرت، اعطای اعتبار طلا و ارزان کردن بنزین به فرارو گفت: «در ایام انتخابات نامزدها سعی میکنند وعدههای آس خودشان را رو کنند. اما این وعده دادنها، نشاندهنده کوتاه بودن ایده آدمهایی است که وارد انتخابات ریاست جمهوری شدند. به جای این که به موضوعات اقتصادی به شکل کلان فکر کنند، اقدام به جا انداختن موضوعات خیلی خرد میکنند. مرحوم آقای رئیسی مقداری از این موضوع فاصله گرفته بود. درسته که وعده دادند سالانه یک میلیون مسکن میسازیم و نساختند، اما فضا مقداری روشنتر بود. اما این که بعضی نامزدها میگویند ما گوشت میدهیم یا اینکه یارانه با اعتبار طلا پرداخت میکنیم و مسافرت میفرستیم، نشان دهنده بزک کردن بعضی از وعدهها و شعارهاست. تصور میکنم که اینها مخاطبانشان را ساده فرض میکنند. چرا که اگر از کف جامعه خبر داشتند، میدانستند که این صحبتها توهین به شعور مردم است.»
وی افزود: «عدهای میآیند و در قالب یک پروژه برای نامزدها این طرحها و وعدهها را مینویسند. در حالی که از واقعیتهای جامعه بیخبر هستند. خروجی این بیخبری یک پکیج تبلیغاتی مانند این چیزی است که در حال حاضر مشاهده میکنیم. خود آنها هم میدانند که این وعدهها قابلیت اجرا ندارد. مگر مردم نمیتوانند خودشان گوشت بخرند؟ پول در جیبشان باشد، هر آنچه نیاز دارند و دلشان میخواهد را خریداری میکنند. به جای این که به راهکارهای توانمندی اقتصادی مردم بپردازند، این صحبتهای گوشت و طلا را مطرح میکنند.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به پرداخت یارانه با اعتبار طلا، تاکید کرد: «برای مثال، همین موضوع طلا؛ وقتی که از اعتبار طلا حرف میزنید و میگویید سالانه N تن طلا در میان مردم جامعه توزیع میشود، بلافاصله آدمهایی ماشین حساب را به کار میاندازند، محاسبه میکنند و بعد نشدنی بودن این وعدههای شما را نشان میدهد. نکته بعدی این است که صاحبان این وعدهها، چرا ایدههای خود را در اختیار آقای رئیسی نگذاشتند؟ آنها که از لحاظ فکری و تشکیلاتی به یکدیگر بسیار نزدیک بودند. آنها واقعا شناختی نسبت به وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه ندارند. فکر میکنند با این گونه شعارها میشود قلب مردم را به دست آورد. آقای قاضی زاده هاشمی دور قبل قرار نبود سه روزه بورس را درست کند؟ چند نفر به او اعتماد کردند؟ کمتر از یک میلیون نفر. ببینیم سرنوشت وعده ارسال گوشت درب منزل و اعتبار طلا چند رای برای آقای زاکانی جمع میکند. از میان نامزدهای تندروی اصولگرا سعید جلیلی را صادقتر و منطقیتر از دیگران میدانم. جلیلی در مناظره جمعه کمی الفاظ را پیچاند، اما با صداقت و صراحت از گشت ارشاد و صیانت دفاع کرد؛ بنابراین آن رای که به نام جلیلی به صندوق ریخته میشود، حلال و منطبق بر شعارهای واقعی اوست. البته یک سری وعدههایی هم داد که به اندازه دیگران اتوپیایی نبود و حالت کمدی پیدا نکرد.»
مهاجری ادامه داد: «به نظرم پورمحمدی در بین کاندیداها متینتر و موقرتر حرف میزند و نشان میدهد که حرفهایش بر اساس مطالعه است. مشخص است که یک تیم، عملیاتی بودن صحبتهای پورمحمدی را بررسی کردند. گاهی اوقات هم که در موضع منتقد مینشیند، میتوانیم بگوییم مشکلات و نقدهای مطرح شده احصاء و مطالعه شده است.»
سردبیر پیشین روزنامه کیهان با اشاره به عملکرد پزشکیان در مناظرهها گفت: «آقای پزشکیان در مناظره سوم، بهتر ظاهر شد. شاید بتوانیم بگوییم مناظرهایتر ظاهر شد. پزشکیان به زبان عامه مردم صحبت میکند بر نهجالبلاغه مسلط است و فکر میکنم طی این مناظره آخر درخشان ظاهر شد.»
وی ادامه داد: «جای دیگر هم نوشتم که قالیباف سیاست آسه برو آسه بیا را پیاده میکند. این نامزد انتخابات از دو جهت تحت فشار و هجمه است؛ یک طرف اصولگرایان تندرو هستند که الان پشت جلیلی، زاکانی و قاضی زاده هاشمی جمع شدند. طرف دیگر هم اصلاحطلبان هستند. اگر دقت کنید قالیباف در مناظرهها سعی میکند با کسی کاری نداشته باشد و جواب انتقادها را نیز نمیدهد. چون میداند یک کف رای دارد که نباید از دست برود. چون راهی برای بالا بردن میزان رای خود بلد نیست، مثل تیم فوتبالی که نتیجه مساوی بدون گل برایش نتیجه خوبی محسوب میشود، نه به نزدیکی دروازه حریف میرود و نه حمله میکند. صرفاً حواسش هست که گل نخورد. معتقدم قالیباف به یک انتخابات دو مرحلهای فکر میکند و احتمالاً برداشتش این است که به مرحله دوم خواهد رفت؛ چه با پزشکیان و چه با جلیلی. در چنین سناریویی، قالیباف شانس خود را در این مرحله میبیند و به چشم رقابت اصلی به آن نگاه میکند.»
مهاجری درباره حضور نامزدهای پوششی و هزینهسازی آنان گفت: معتقدم نبود احزاب چنین وضعیتی را رقم میزند. تصور کنید ۵ حزب حرفهای و منسجم وجود داشته باشد و ۵ نامزد با سابقه، نگاه و مانیفست مشخص با یکدیگر رقابت کنند. در چنین حالتی، مسیر انتخابات مشخص است. اما در این انتخابات که درگیر آن هستیم، چهار نامزد وجود دارند که دارای همپوشانی با یکدیگر هستند، اما به شدت با یکدیگر اختلاف دارند. اختلافات آنها در جریان انتخابات مجلس که اخیراً برگزار شد، خودش را به خوبی نشان داد. از سال ۱۴۰۰ جریان خالصساز فضایی را به وجود آورد که دیگر رقیبی وجود نداشت. وقتی رقیبی وجود ندارد، جناح حاکم درگیر رقابتهای درونگروهی و درونگفتمانی میشود. البته این به اصولگراها محدود نیست. اصلاحطلبان هم چنین وضعیتی داشتهاند. در دولت دوم آقای خاتمی و در جریان انتخابات نهم اصلاحطلبان با یکدیگر درگیر شدند. کاندیداهای اصلاحطلب سایه هم را با تیر میزدند و هیچ کس حاضر نبود به خاطر دیگری کنارهگیری کند.
این تحلیلگر سیاسی در پایان تاکید کرد: «در ۱۴۰۳ این جناح با پدیدهای تحت عنوان پزشکیان روبرو شد. احتمالا فکر نمیکردند پزشکیان تائید صلاحیت شود. چرا که در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ رد صلاحیت شد و در انتخابات مجلس دوازدهم هم اگر نظر رهبری نبود، حذف میشد. حضور پزشکیان این نگرانی را برایشان به وجود آورد که ممکن است تحرکی در جامعه به وجود بیاید، مشارکت بالا برود، اصلاحطلبان پیروز انتخابات شوند و ۹۲ یا ۷۶ دوبارهای رقم بخورد. سونامی انتخابات همیشه برای اصولگرایان نگرانکننده است. این که چرا شاهد حضور نامزدهای پوششی هستیم، از یک طرف بر میگردد به ساختار سیاست در کشور و از طرف دیگر به نداشتن متر و معیار مشخص در جریان بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان. بخشی از این تائید صلاحیتها به سلایق شخصی اعضای شورای نگهبان بر میگرد.»
محمد مهاجری: وسط این همه تبلیغات و دعوای انتخابات دنبال برنده میگردید؟
یک فعال سیاسی: ابروباد و مه و خورشید و فلک در کارند تا آقای قالیباف به پاستور برود
خلیج فارس:محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت؛ ابروباد و مه و خورشید و فلک در کارند تا آقای قالیباف به پاستور برود. اگر همین خودش دلیل بر این نباشد که او رئیس جمهور خوبی نیست، دلایل محکمتری هم وجود دارد.
به حلقه اطراف آقای قالیباف نگاه کنید. ۵ نفر که بتوانند مثلا وزیرخارجه یا اقتصاد یا صنعت یا آموزش وپرورش یا ارتباطات بشوند و طبقه متخصص جامعه قبولشان داشته باشد، میبینید؟
آقای قالیباف خیلی روی شفافیت مانور میدهد و تلاش میکند تلاشهایی را که در این زمینه انجام گرفته به نام خود سند بزند، اما آیا کتمانگری در زمینه خودروهای شاسی بلند، املاک نجومی شهردای، داستان قائم مقامش در شهرداری و… کافی نیست برای اینکه او را رئیس جمهور خوبی ندانیم؟ (قطعا ورود به مسائل زندگی خصوصیاش را غیراخلاقی میدانم هرچند توضیح ندادن در باره آنها هم ضعف اوست)
همه حرفهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی قالیباف را از سال ۱۳۸۴ تا امروز جمع کنید. بیش از نصف ورق دفتر مشق دانش آموزان میشود؟ آیا حرفهای تکراری، روبنایی، بیمطالعه و شعاری کافی نیست که رای دهندگان اسمش را روی برگ رای ننویسند؟
او در زمینه سیاست خارجی چه میداند؟ آیا جز جوگیرشدن در زمستان ۱۳۹۹ برای به تصویب رساندن مصوبهای که امید اکثر مردم را با هوا کردن برجام به یاس تبدیل کرد، هنر دیگری هم دارد؟ شاید سفر او به مسکو و تلاش ناکامش برای دیدار با پوتین به عنوان دستاورد تلقی گردد اما آخرش معلوم شد این دستاورد را یک عضو ساده کمیسیون امنیت ملی مجلس هم میتوانست کسب کند!
قالیباف بعد از دوران دفاع مقدس، هیچ سابقه شگرف و افتخارآفرینی ندارد، هرچند که در دوران فرماندهی نیروی انتظامی موفقتر از اخلاف و اسلاف خود عمل کرده. با این حال او در شهرداری تهران آثاری از خود به جا نگذاشته که در افکار عمومی پایتخت نشینان، برجسته باشد. حتی اگر کار قابل قبولی هم صورت گرفته حتما در فساد عیسی شریفی، غرق و مضمحل شده است.
قالیباف نشان داده مجلس را پادگان میبیند و نمایندگان نیز سرباز و امربر هستند. اما در طرف مقابل، نمایندگان چنین وقعی به او نگذاردند و رئیس مجلس را از چهرهای که میتوانست پارلمانتاریست باشد، فقط به یک اداره کننده جلسه تنزل دادند.
قالیباف هرگز چهره پرنفوذ سیاسی نبوده و اوج آن در انتخابات اخیر مشاهده شد. او با اینکه با جبهه پایداری زدوبند کرد و دوستان نزدیکش را هم قربانی ائتلاف با این تشکیلات کرد، در تهران فقط ۴۰۰ هزار رای آورد که نسبت به دوره قبل مجلس، حدود یک میلیون کاهش داشت. سوای این، قالیباف هرگز در فضای سیاسی کشور به عنوان یک متفکر سیاسی جدی گرفته نشده است؛ نزد اهل فرهنگ و هنر جایگاهی ندارد؛ فاقد ایده اقتصادی است و نزد اقتصاددانان کشور در حد رئیس مجلس، با نفوذ نیست و با اینکه در دانشگاه درس میدهد، دانشگاهیان خیلی تحویلش نمیگیرند؛ در گروههای مرجع مانند روحانیون نیز برد چندانی ندارد و…
اینها و دلایل دیگر باعث میشود او حتی اگر رای بیاورد، رئیس جمهور خوبی نباشد. هرچند او را به مراتب از مرحوم شهید رئیسی عملیاتیتر و قدرتمندتر میدانم و در اکثر اختلافات اساسی که در ماههای آخر عمر آن مرحوم با او داشت، قالیباف را محق میدانم.
پ. ن: در روز تایید صلاحیتها، دونفر از روزنامه نگاران منتقد آقای قالیباف روانه زندان شدند که پیش از این به افشاگری در باره قالیباف دست زده بودند. با آن دو همکار رسانهای قطعا سلیقهام همراه نیست و کارشان را نمیپسندم اما آقای قالیباف میتوانست فقط یک ژست بگیرد و اعلام کند شکایت خودش را از آنها پس میگیرد. او این کار را هم نکرد و یک دلیل دیگر بر خوب نبودنش برای پست ریاست جمهوری اضافه کرد.
محمد مهاجری: دولت سیزدهمیها با چنگ و دندان دنبال حفظ قدرتشان هستند!
خلیج فارس: محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار اصولگرا در روزنامه هم میهن نوشت:
انتخابات ریاستجمهوری یک پروسه ۶ ماهه تا یکساله است که به یک پروسه یکماهه تبدیل شده است. بنابراین طبیعی است تمام افراد و گروههایی که تصمیم دارند وارد این انتخابات شوند، دچار یک دستپاچگی، عجله و شتاب میشوند.
در این میان افرادی که دارای تجربه و سابقه کار حزبی، سیاسی و انتخاباتی هستند، به لحاظ متشکل کردن تشکیلات انتخاباتی و تدوین برنامههایشان موفقتر عمل میکنند؛ البته با توجه به فضای ایجادشده و در مدت کوتاه پیشرو این امکان متصور نیست که کاندیداهای ریاستجمهوری یک مانیفست قوی و برنامه کلان و آیندهنگر تهیه کنند.
در انتخاباتی که با سرعت و عجله برگزار میشود، اتفاقات هم سریع پیش میرود و سرعت این اتفاقات گاهی مسبب رقم خوردن سرنوشتی میشود که شاید مورد توقع و انتظار نیست. بنابراین گمان میکنم نتیجه این انتخابات قابل پیشبینی نیست. البته منظور این نیست که در دورههای قبل همه چیز قابل پیشبینی بوده اما این بار نتیجه انتخابات مبهم است و با جناحهای مختلف که گفتوگو کردم، هیچ کسی نمیتواند تحلیل دقیق و جامعی ارائه دهد. بهعنوان یک اصولگرا میگویم؛ دلیل حضور بیش از حد کاندیداها این است که جریان اصولگرایی فروپاشیده است.
اینکه تصور کنیم این افراد جلسهای برگزار کرده و تصمیم گرفتهاند که به صورت فلهای ثبتنام کنند، اشتباه است. ثبتنام بیش از حد انتظار نشاندهنده آشفتگی است که به آن اشاره کردم. ثبتنام نماینده مجلس که چند ماه پیش در انتخابات ۱۰هزار رای نیاورده اما کاندیدای ریاستجمهوری شده است، مبتذل و خندهدار نیست بلکه تراژدی است و حاکی از آن است که اصولگرایان نمیدانند با آینده خود چهکار کرده و در تاریخ چه وجههای از خود ثبت میکنند.
چندی پیش خبری منتشر شد که آقای محسن رضایی به دنبال ائتلاف است، بخشی از آن خبر تکذیب شد. اما موضوع این است که آقای محسن رضایی میتواند چنین نقشی را ایفا کند؟
من به شدت تردید دارم. متاسفانه امروز جریان اصولگرایی رهاست و کسی در این جریان به حرف کسی گوش نمیدهد. بنابراین انتظار ائتلاف دور از ذهن است. در این میان جریانهایی هستند که انتخابات را مهندسی میکنند البته نهفقط این انتخابات را بلکه انتخابات مجالس ۱۳۹۸ و ۱۴۰۲ و انتخابات ۱۴۰۰ را مهندسی کردند و حتی دنبال این بودند که انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ را هم مهندسی کنند اما زورشان نرسید. با این وجود، در این روزها مهندسان انتخابات سخت مشغول کارند.
از سوی دیگر چند نفر از دولت آقای رئیسی که دست بر قضا ضعیفترین و ناتوانترین هستند و در جریان اصولگرایی جایگاهی ندارند و کسی آنها را تحویل هم نمیگیرد، برای ثبتنام اقدام کردند و نمیدانند که با این اقدام آنها دولت وارد انتخابات میشود. در حقیقت فعالان سیاسی باید این موضوعات را مطالبه کنند، چراکه با این حجم ورود وزرا و معاونان آقای رئیسی به انتخابات، شائبهعدم سلامت انتخابات مطرح میشود.
چه تضمینی وجود دارد و چرا باید وزیر فرهنگ و ارشاد یا وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که هزاران میلیارد بودجه در اختیار دارد و نظارت زیادی هم روی آن نیست، این رفتار شائبهبرانگیز را از خود نشان دهند؟ معنای این ثبتنامها این است که دولت موقت فعلی با چنگ و دندان به دنبال حفظ قدرت است. ورود اصولگرایان، وزرا و دولتیها به انتخابات ریاستجمهوری نیز حاکی از آشفتگی است.