محمدباقر قالیباف
خلیج فارس: در آستانه انتخابات ریاست جمهوری فهرستی از مداحان کشور در طرفداری از محمدباقر قالیباف کاندیدای اصولگرای انتخابات منتشر شده است. این در حالی است که عدم حضور مشهورترین عضو این جامعه در لیست اعلامی مورد توجه قرار گرفته است.
در این باره بهروز شجاعی (روزنامه نگار) نوشت: حالا یک نکته هم برای این جوانان طرفدار جلیلی بگم که چرا منصور ارضی از جلیلی حمایت کرد و مثل بقیه نرفت سمت قالیباف؛ ایشان سال ۸۶ توهین زشتی به آقای قالیباف کرد… این توهین او هنوز در یاد خیلیها هست.
خلیج فارس: علی اکبر رائفیپور از حامیان سعید جلیلی در شبکه ایکس نوشت: مشارکت تا الان که این متن را مینویسم تغییر چندانی نکرده و حدود همان پنجاه درصد است.
۱- قالیباف در صورت ماندن سوم خواهد شد، لذا خود و اطرافیانش چارهای جز سر خط کردن افراد تاثیر گذار بر رأی مردم و فشار و جنگ رسانهای به کاندیداها برای اجماع نمیبینند.
ماندن در انتخابات نیر موجب وزن کشی میزان محبوبیتش خواهد شد و این یعنی مرگ سیاسی او!
لذا تا جایی که میشود مشغول ارائه تحلیلهای گوناگون برای مجاب کردن دیگر کاندیداها خصوصا جلیلی هستند تا به نفع جبهه انقلاب (بخوانید قالیباف) کنار بروند.
۲- با توجه به شناختی که از جلیلی دارم بسیار بعید است کنار برود آن هم به نفع قالیباف! لذا هر گونه تحلیلی مبنی بر نبود جلیلی در ادامه انتخابات؛ ابتر، خام و ناشی ازعدم شناخت صحیح شخصیت اوست.
۳- اگر جلیلی کنار نرود احتمالا قالیباف در روزهای پیش رو آش ریخته را نذر امام زاده کرده و به نفع جبهه انقلاب (بخوانید جلیلی) کنار برود، با این کار هم خودش را از مهلکه وزن کشی انتخاباتی رهانیده هم میتواند قدری نزد بدنه انقلابی گذشتهاش را سفید کند. (برای همین برخی هواداران جلیلی علاقهمند به ادامه حضور قالیباف هستند تا وزن رأی او مشخص شود)
همچنین در صورت پیروزی پزشکیان؛ الی الابد جلیلی یک فرد خودخواه و مقصر شکست جبهه انقلاب در انتخابات معرفی خواهد شد و در مقابل؛ قالیباف فداکار و ایثارگر!
۴- اگر اجماع صورت بگیرد به احتمال زیاد همان دور اول کار انتخابات تمام است و الا به دور دوم میرود.
۵- نتیجه اجماع با جلیلی یا قالیباف نیز متفاوت خواهد بود اما نه آنگونه که بوقچیهای ستادهای انتخاباتی و مسئولین نظرسازی میگویند.
پ ن: بعد از انتخابات حرفهای زیادی با شما مردم دارم.
خلیج فارس: محمدباقر قالیباف نامزد انتخابات ریاست جمهوری در طول مسیر تبریز به اهواز به برخی خبرها پیرامون کنارهگیریاش از انتخابات پاسخ داد.
او با تاکید بر اینکه این حرفها طبیعتا شایعه است، گفت: معمولا این بحثها همیشه بوده است. حتما در حال دنبال کردن ادامه راه هستم. یک وظیفه ملی است و در میدان آمدهام.
قالیباف تاکید کرد: در مناظرات هم گفتم که بتوانیم یک تحول اقتصادی جدی انجام دهیم. اگر جدی نبودم، در مجلس حضور داشتم و رئیس یک قوه بودم.
رئیس مجلس در ادامه افزود: اما امروز کشور در یک شرایطی است که باید قانون برنامه هفتم عملی شود و طرح 5 فوریتی که سپر حمایتی برای شرایط سخت معیشتی مردم است، امسال اجرایی شود و فشار را از روی مردم برداریم.
قالیباف با تاکید بر اینکه بعد از این اقدام در سال آینده بتوانیم کیک اقتصاد را بزرگتر کنیم، گفت: با رشد اقتصادی فشار به طور کامل برداشته شود و با سرمایهگذاری از داخل و رفع تحریمها شاهد پیشرفت جدی خواهیم بود.
او در پایان تاکید کرد که حتما تا آخر هستم.
خلیج فارس: مناظرهها تمام شد، خب چون در این دوره مناظرهها شکل میزگرد داشت، طبیعتا جنجال زیادی ایجاد نشد. آن مناظرههای رودروی سال ۸۸ کیفیت دیگری داشتند اما حالا و علیرغم تمامی آن چه که گفته شد، نگاهی سریع و مختصر و گذرا داریم به کیفیت حضور کاندیداها در مناظرههایی که گذشت:
مصطفی پورمحمدی: اصلا همین اول اسمش را آوردیم، چون اگر قرار باشد بدون تعارف روند افراد حاضر در این میزگردها را بررسی کنیم، پورمحمدی در یک لیگ دیگر ارائه کرد و حضور داشت. او به موقع و به اندازه و با هوش بالا موقعیت مناسب را پیدا میکرد، او موفق شد تصویر تازهای، خلاف آن چه که از او شنیده میشد، ارائه دهد. او در مناظرهها قطعا و قاعدتا برنده بلامنازع بود، اگر رای نیاورد، مربوط به پایگاه رای رقباست، نه کمکاری او در مناظرهها. اگر به تسلط او شک دارید، به آن کنایهاش به جلیلی رجوع کنید.
قالیباف: تمام تلاشش را کرد که عملگرا نشان دهد، وارد هیچ حاشیهای نشد. اگر آن حواشی مربوط به دخترش نبود، تقریبا در این دور از انتخابات از او حاشیه خاصی ندیدیم، نوعی از اطمینان و آرامش را ارائه داد که تصویر تازهای از او بود، او به مانند پورمحمدی موفق نبود، اما شکست هم نخورد، میانه و وسط ایستاد. یکی دو وعده چشمگیر هم داد، مثل آن چه که درباره اتباع گفت. اما در مجموع احتمالا به سبد رایش از راه مناظرهها چیزی اضافه نکرد.
زاکانی: اگر به طرفدارانش برنمیخورد، باید بگوییم که خیلی دچار حاشیه شد. به هر نوع حاشیهای تن داد، در اغلب جدلها در نهایت بازنده بود، تقریبا چیزی برای ارائه نداشت. اوج شکست آنجا بود که پزشکیان به او گفت: “تا آخر میمونی دیگه؟” او هم گفت: “میمونم که شما رئیس جمهور نشی”
بیشتر از آن که ارائه دهد، کُری خواند،رجز خواند، جدل کرد، نسخه دمده احمدینژاد شد. باخت، سنگین باخت.
قاضیزاده هاشمی: دورترین وعدهها را داد، انگار از جهان دیگری الصاق شده بود. کاملا در درک و دریافت فضا گنگ و مبهم بود، نهایت توجهی که جلب کرد در رنگ پیراهنش بود. در گفتوگوهای جدلی، حرارت و میزان استدلال لازم را نداشت. انضمامی و گاها کسلکننده.
پزشکیان: گاهی در اوج بود، گاهی بسیار ضعیف! زبان بدنش مدرن نیست، مشخص نیست قرار است نماینده طیف مدرن جامعه باشد، یا سنتیها؟ همه چیز بود و هیچ چیز نبود. گاهی صراحت و صداقتش دلربایی میکرد و گاهی استیصالش در بیان آن چه که باید میگفت و نمیتوانست(یا نمیخواست) ناامیدکننده بود. او اندازه ظرفی که برایش درنظر گرفتند، شاید نبود. یک احتمال هم این است شاید استراتژی اطرافیانش این بوده که او را این گونه ارائه دهند.
جلیلی: کوتاه و گویا آن که مناظرهها از او تصویری واقعیتر ارائه داد، انگار دیگر “سایه” جواب نبود، درآمد اما آیا به نفع او شد؟ نمیدانیم.
خلیج فارس: در بخشی از مناظره ها، پزشکیان گفت: آقای قاضی زاده گفت آقای جهرمی اینترنت را چه کار کرد. آقای جهرمی تلفن کرد و گفت زمانی که ایشان وزیر بودند، آقایان جلیلی و قالیباف عضو شورای امنیت ملی بودند و دستور قطع از آنجا آمد و ایشان (جهرمی) را هم دادگاهی کردند. در حادثه خونین زاهدان، شماها ان افرادی که کشته شدند را شهید اعلام نکردید. من عوام فریبی میکنم؟ خیلی از وعدههایی که میدهید عملی نمیشود.
مصطفی داننده
این روزها بحث کنارهگیری سعید جلیلی به نفع قالیباف یا برعکس، در جریان اصولگرایی بسیار مطرح است. اصولگرایان متوجه رشد رأی مسعود پزشکیان، نامزد اصلاحطلبان شدهاند و دوست ندارند یکدستی که در حاکمیت به وجود آوردهاند و تصور میکردند دیگر پایانی برای آن نیست، به اتمام برسد و پزشکیان ردای ریاست جمهوری را به تن کند.
یک مشکل اساسی در این میان این است که هواداران جدی این دو، سایه نامزد طرف مقابل را با تیر میزنند. برای آنها معنا ندارد که بهطور مثال سعید جلیلی به نفع قالیباف از انتخابات کنار بکشد. آنها میگویند تا به حال شده است استقلال یا پرسپولیس به نفع یکدیگر از یک رقابت کنار بکشند؟ نه، آنها هیچ نقطه اشتراکی با هم ندارند و به خاطر همین تا آخرین نفس با هم رقابت میکنند.
داستان این دو هم همین است. برای آنها، همنشینی با پزشکیان آسانتر از نشستن کنار یکدیگر است. این معنا در طرفداران سعید جلیلی بسیار جدیتر هم هست. آنها کنار رفتن به نفع قالیباف را نمیپذیرند. میخواهم توجه شما را به انتخاب رئیس مجلس دوازدهم جلب کنم. ۲۴ نماینده در یک حرکت عجیب در انتخاب رئیس مجلس در صحن پارلمان، رأی باطله دادند. آنها حاضر نشدند روی کاغذ نام کسانی را بنویسند که با آنها زاویه فکری و سیاسی دارند. آنها رأی باطله دادند تا به قالیباف، ذوالنور و متکی رأی ندهند. تازه ذوالنور از نظر فکری به آنها بسیار شبیه است، اما او هم وقتی پای رسیدن به کرسی مهمی مثل ریاست مجلس باشد، قربانی میشود.
ثابتی، نماینده تهران در مجلس و همراه همیشگی جلیلی، که در یکی از برنامههای تلویزیونی که اعضای خانواده نامزدها به ویژه دختران حضور دارند، به جای یکی از دختر یا همسر جلیلی در آن برنامه حاضر شد، در مورد رأی باطله خود اینچنین نوشته است: «حدود سه هفته قبل در جلسه مفصلی با حضور خود دکتر قالیباف در عین احترام، با صراحت استدلال کردم که چرا با ریاست وی بر مجلس جدید موافق نیستم و توضیح دادم که پیام رأی مردم تهران در ۱۱ اسفند تغییر بود.
همانجا گفتم که اگر این اتفاق تکرار شود، نه فقط آنهایی که در انتخابات شرکت نکردند بلکه بخش قابلتوجهی از کسانی که در انتخابات شرکت کردند نیز سرخورده خواهند شد و این مسئله باعث کاهش بیشتر سرمایه اجتماعی نیروهای انقلابی خواهد شد و القای انسداد سیاسی به جامعه خواهد کرد. در واقع با تکرار این مسئله مردم خواهند گفت که انگار حضور در انتخابات باعث تغییر نمیشود، چون وقتی که به یک نفر چه ۱ میلیون و ۲۰۰ هزار رأی میدهیم (سال ۹۸) و چه ۴۵۰ هزار رأی (سال ۱۴۰۲)، باز هم سرجایش هست، پس مسیر تغییر در مناسبات سیاسی کشور از چه راهی است؟ البته، نقدهای دیگری نیز داشتم اما یکی از اصلیترین دلایلم برای رأی ندادن به آقای قالیباف علیرغم همه زحمات ایشان در مجلس یازدهم همین مسئله بود.»
کار آنقدر جدی است که ممکن است در صورت رفتن انتخابات به دور دوم، برخی از این هواداران برای رأی ندادن به جلیلی یا قالیباف به مسعود پزشکیان رأی بدهند. هواداران قالیباف میگویند که حداقل پزشکیان و افراد همراه او توسعهگرا هستند و جلیلیچیها هم میگویند که حداقل پزشکیان سادهزیست است و همانی است که نشان میدهد.
به زبان ساده میتوان گفت که آنها باخت در مرحله اول را بهتر از کنارهگیری به نفع نامزد دیگر میدانند و به هیچ عنوان حاضر نیستند زیر بار این خفت بروند. همانطور که در بالا گفته شد این مسئله برای هواداران سعید جلیلی بسیار جدیتر است. چون آنها معتقدند تکلیف را نباید قربانی مصالح سیاسی کرد. در انتخابات ۱۴۰۰ اگر سید ابراهیم رئیسی نامزد نبود، قطعاً جلیلی تا پایان راه میرفت و حاضر به کنارهگیری نبود. همین اتفاق برای قالیباف هم در سال ۹۶ افتاد.
نکته دیگر هم این است که این دو خود را نزدیکتر از هر زمانی به ریاست جمهوری میبینند. قالیباف به جز سال ۸۸، در تمام انتخابات ریاست جمهوری به عنوان نامزد شرکت کرده است و سعید جلیلی هم در انتخابات ۹۲ و ۱۴۰۰ حضور داشته و ۱۱ سال است که به قول خودش دولتی در سایه هم تشکیل داده است.
فرصت زیادی تا پایان روزهای تبلیغات و رسیدن روز رأیگیری باقی نمانده است و باید دید بالاخره این دو چهره شناختهشده جریان اصولگرا چه تصمیمی میگیرند. شاید آنها با خودشان میگویند کاش ما هم مثل زاکانی بودیم و میتوانستیم راحت به نفع دیگری از صحنه رقابت خارج شویم.
منبع: عصرایران
خلیج فارس: مناظره چهارم انتخابات ریاستجمهوری با موضوع سیاست خارجی از ساعت ۲۰ آغاز شد.
در خلال این مناظره محمدباقر قالیباف در خصوص بحث ترانزیت هوایی با به تصویر کشیدن نقشهای هوایی، تاکید کرد: در حوزه ترانزیت هوایی از یک درآمد بزرگ محروم شده ایم که این در یک سال قابل جبران است.