خلیج فارس: «عبدالرسول عمادی» معاون سابق وزیر آموزش و پرورش و رییس ستاد انتخاباتی دکتر مسعود پزشکیان درخصوص خبرهای ضد و نقیض پیرامون انتصاب ها در دولت جدید یادداشتی انتقادی منتشر کرد.
به گزارش «خلیج فارس»؛ در این یادداشت آمده:
«مجاهدان جمعه و مجاهدان شنبه مدام به دنبال زنبیل گذاری هستند اما بدبختانه این روزها معلومنیست زنبیل را کجا باید گذاشت.
ستاد انتخاباتی که تعطیل شده است و خود آنها که در ستاد فعالیت می کردند هم عمدتا جزو زنبیل به دستان هستند.
هر کسی که اندک احتمالی برود که اندک تاثیری بر انتخاب وزیر و فلان رییس دارد این روزها وقت های ملاقاتش پر است. خانه دار و بچه دار همه زنبیل برداشته و آمده اند. تقریبا هر کسی که به درد بخشداری همنمی خورد می خواهد استاندار شود و آنها که استاندار بوده اند هم به کمتر از معاونت رئیس جمهور و یا حداقل وزارت قانع نمی شوند.
ظاهرا کارگروه هایی برای انتخاب وزرا تشکیل شده یا در حال تشکیل است و زنبیل داران در به در به دنبال اعضایشان می گردند و هر چه همگفته شود که هنوز اینکارگروه ها شکل نگرفته، افراد قانع نمی شوند چون زنبیل ها سنگین هستند و باید هر چه سریعتر در محل مناسب قرار داده شوند.
به نظرم باید یک رشته روان شناسی زنبیل داری در دانشگاهها تاسیس بشود تا معلوم کند که چرا آدمها به وضع فعلی خود قانع نیستند و باید حتما در وضع مناسب تری! قرار گیرند. این وضع ایده آل کجاست تا آدم در نهایت در آن آرام بگیرد.
در ایام تبلیغات انتخابات پست های چند روزه ای مثل حکممیر نوروزی توزیع می شد و چه سر ودستی می شکستند خلق الله برای دریافت ابلاغ از ستادها.
ستاد نامزدها که تاسیس می شد پشت سرش انواع ستادهای موازی هم درست شد و آدم هایی همبودند که در خانه ذهن خودشان یک ستاد کشوری برای فلان نامزد درست می کردند و شما که در خانه ات نشسته بودی یا ناگهان ابلاغی دریافت می کردی که بر مبنای آن شخصی شما را به عضویت در شورای سیاست گذاری ای تخیلی منصوب کرده است و اگر الان اعلام شود که هر کس ابلاغ خود را رو کند تعداد ابلاغ ها از سی میلیون شرکت کننده در انتخابات کمتر نباشد!
این روزها در اطراف رئیس جمهور منتخب چند دسته آدم ها هست.
یک) ژنرال هایی بازنشسته و هفتاد سال به بالا که خیلی به جوانگرایی معتقدند اما آدم هشتاد ساله را همجوان می پندارند و آدم شصت ساله را که تک و توکی موی سیاه هم در سر و ريشش باشد مشکوک الحال تلقی می کنند. آنها اول به عنوان شورای راهبری یا راهبردی یا چیزی مثل این وارد می شوند و معیار و ملاک برای وزیر و فلان می نویسند بعد هم آن معیارها مصداقی جز خودشان پیدا نمی کند و مثل آقای نعمت زاده که مسئول ستاد آقای حسن روحانی بود و جوان تر از خودش در حوزه صنعت نیافته بود، می شوند وزیر و بعد هم در جلسات خوابشان می برد.
دو) جوان ترهایی که ریش سفیدان را دعوت به خویشتن داری می کنند و می گویند ژنرال ها باید در مقاممشاور باقی بمانند و وزارت را به جوان ترها بدهند اینان حرف درستی می زنند ولی چون مصداق وزیر آن هم نه برای یک وزارت خانه بلکه چندین وزارت خانه و معاونت رئیس جمهور خودشان و تنها خود خودشان هستند جوان گرایی شان دروغ است؛ جوانی از نظر آنها هم به زیر شصت سال تسری داده نمی شود.
سه) جوان ترهایی حدود پنجاه ساله که در دولت اصلاحی یا اعتدالی مدتی اندک بر مصدر کار بوده اند اما الان به یکباره گام را چنان بلند برداشته اند که آدم نگران فاق تنبانشان می شود. اینجماعت خود را در اندازه استاندار معرفی می کنند تا در حوضچه معاونتی یا فرمانداری ویژه یا ناویژه ای به آرامش برسند.
مجاهدان – چهمجاهدان جمعه و چه مجاهدان شنبه- کلا حاضر یراق مناصب اند و ملاک توزیع مناصب را همین مجاهدت های ایام انتخابات می دانند نه توانایی ها و شایستگی ها.
مجاهدت ها همالبته عمدتا ادعایی است. مجاهدانی مدعی تاج بخشی به رئیس جمهور منتخب هستند که در روستای خودشان رقیب رییس دولت، دوبرابر رای داشته است.
در ایام تبلیغات شخصی با بنده تماس گرفت و از این مجاهدت خود پرده برداشت که چند صد خانواده را که تحریمی بوده اند راضی به رای دادن کرده است، اما در انتهای تماس گفت این تماس بینمن و شما بماند و کسی نداند که من به شما زنگزده ام! چون ممکن است بعد از انتخابات تضییقاتی برایم فراهم کنند!
خلاصه اینکه کارنامه ادعایی مجاهدان جمعه و شنبه چندان پر و پیمان است که اگر تعداد آدم هایی که اینمجاهدان مدعی آوردنشان پای صندوق هستند جمع زده شود، بعید است که رای آقای پزشکیان چیزی کمتر از هشت صد میلیون بشود!
القصه به نظرم رئیس جمهور باید به مجاهدان بگوید آجرکم الله و اجرکم عندالله و فی امان الله. اول اتوبوس اتوبوس مجاهدان را به خانه ها بفرستد تا رنج و خستگی مجاهدت از تن به در کنند و سپس کابینه ای چابک و متخصص بچیند و به قول خودش دستورالعمل بدهد دست شان تا کار کنند و نظارت کند تا اگر کار خوب پیش نمی رود، قبل از ابن که خسارت حضور آنها جبران ناپذیر شود از قطار دولت پیاده شان کند.