خلیج فارس:برنامه تلویزیونی «شیوه» و علی انتظاری (مهمان این برنامه) بابت توهین به مهسا امینی در آنتن زنده از مردم عذرخواهی کردند.
صداوسیما
خلیج فارس: محمدرضا یزدانپرست (مجری شناختهشده) درباره رفتار متناقض مسئولان صداوسیما نوشت: مجریان تلویزیون اگر واژهای انگلیسی استفاده کنند، ارزیابان و ناظران نامه میزنند و تذکر میدهند و حتی گاهی، تهیهکننده را جریمه میکنند، اما اگر حامی مالی، نامی تمامانگلیسی هم داشته باشد، برای تلویزیون مانعی ندارد.
نام “لایفاستار” که اسپانسر برنامه المپیک۲۰۲۴ و همچنین ورزشکاران ایران در پاریس است، به کرات، بیش از موهای سرتان، توسط مجریان تکرار میشود، اما چون “پول” داده است، همه قوانین و بخشنامهها و آییننامهها، برایش دور میخورند، چون با “پول”، توانسته آنها را بخرد!
خلیج فارس:مصطفی کواکبیان دبیرکل حزب مردم سالاری، در بخشی از گفتگویی که از صدا و سیما پخش شد، گفت: مرجعیت رسانهای که برخی از دوستان گفتند حقیقتا فقط بحث مطبوعات نیست، یک بخشی هم بحث تلویزیونهای اینترنتی است که همه آنها بدون استثنا در اختیار دستگاههای دولتی است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، وی افزود: ما، چون خودمان اقدام کردیم به نتیجه نرسیدیم. اگر قرار است مرجعیت واقعی رسانه ایجاد شود باید از انحصار صدا و سیما در بیاید و گونهای باشد که اصحاب رسانه بتوانند حرف هایشان را بگویند.
خلیج فارس:سریال «سالهای دور از خانه» از دیشب روی آنتن شبکه تماشا رفت. شبکه تماشا برای جایگزین کردن باکس سریالهای شرقی در هفته گذشته یک نظرسنجی برگزار کرد و از مخاطبانش خواست بین سریالهای «سالهای دور از خانه»، «تاجر پوسان»، «امپراتور دریا» و «اوک نیو» یکی را انتخاب کنند.
به گزارش «خلیج فارس» به نقل از دنیای اقتصاد، در همین رابطه ۲۷هزار نفر پیام دادند و از این میان ۵۱درصد درخواست کردند مجموعه «سالهای دور از خانه» که در ایران با نام «اوشین» شناخته میشود روی آنتن برود. این نظرسنجی اگرچه با مشارکت طیف وسیعی از مخاطبان انجام نشده، اما احتمالا میتوان از نتایج آن به شناخت دقیقتری از مخاطبان صداوسیما رسید.
اوشین که بود؟
«سالهای دور از خانه» به نویسندگی هاشیدا سوگاکو و کارگردانی مجموعهای از فیلمسازان، یک سریال ژاپنی بود که از چهارم آوریل ۱۹۸۳ تا ۳۱ مارس ۱۹۸۴ ساخته شد و در سالهای دهه ۶۰ در قالب ۷۷ قسمت ۵۰دقیقهای در کنداکتور سیمای ایران قرار گرفت. این سریال با اقبال گسترده مخاطبان ایرانی روبهرو شد. این مجموعه روایت زندگی دختربچه فقیری است که روزی صاحب و مالک بزرگترین فروشگاههای زنجیرهای در ژاپن میشود و مشکلات و سختیهای ژاپن را در زمان جنگ جهانی دوم به تصویر میکشد.
چه کسانی میخواهند اوشین را ببینند؟
سریال اوشین یا همان «سالهای دور از خانه» را کسانی به خاطر میآورند که امروز ۴۰ سال و بیشتر دارند. سریالی که در سالهای میانی دهه ۶۰ در ایران روی آنتن رفت، از نخستین و معدود سریالهای خارجی بود که صداوسیمای ایران بعد از انقلاب برای مردم پخش میکرد و بسیار مورد توجه قرار گرفت و محبوب شد. مثلها و متلهای بسیاری پیرامون این سریال در فرهنگ عامه ایران شکل گرفت و جامعه ایرانی بعد از انقلاب، یکیاز نخستین سریالهای خارجی این دوره را پیگیرانه تماشا میکرد و در گفتارها و تعاملات روزمره شهروندان، غیر از موضوع تلخ و شکننده جنگ تحمیلی، حرفها و تحلیلهای بسیاری درباره قصه این سریال نیز شنیده میشد.
این سریال را بیشتر قشر جوان و طبقات متوسط ایران در دهه ۶۰ دنبال میکردند؛ خانوادهها و زوجهای جوانی که کودکان زیر ۱۰ سال داشتند و شاید تنها سرگرمی این نسل و این قشر از شهروندان در سالهای جنگ به شمار میرفت.
اما حالا نسل نخست بینندگان این سریال، دستکم بیش از ۴۰ سال دارند و به نظر میرسد نظرسنجی سیما بهنوعی تکمیلکننده این فرضیه است.
در نظرسنجی یادشده، ۲۷هزار نفر شرکت کرده و ۵۱درصدشان گفتهاند که تمایل به دیدن سریال اوشین دارند. این یعنی احتمالا بیش از ۱۳هزار نفر از این تعداد پاسخگو، دستکم بیش از ۴۰ سال دارند. این یک نشانه برای تحلیل مخاطبان تلویزیون است. اینکه مخاطبان سیما عمدتا شهروندان متولد دهههای شصت، پنجاه، چهل، سی و … هستند. به این اعتبار، نسل جوان و نوجوان امروزی کمتر رسانه ملی را میبینند و احتمالا ارتباطی چندان با آن ندارند.
راستیآزمایی
آیا این ادعای مطرحشده درست است؟ در سال ۱۳۹۹خبرگزاریهای ایران گزارشهایی را از وضعیت مخاطبان صداوسیما منتشر کردند که شورای عالی انقلاب فرهنگی بر مبنای یک نظرسنجی انجام داده بود. آن تحقیق با حضور یک نمونه ۱۵هزار و ۶۰۶نفری به صورت مصاحبههای رودررو و در ۳۱ استان کشور انجام شده بود.
در این نظرسنجی آمده که افراد در سطح تحصیلات ابتدایی و متوسط بیشتر از افراد بیسواد یا دارای تحصیلات عالی، خانهدارها بیشتر از دیگر گروههای فعال این پیمایش و همچنین افراد در پایینترین رتبه منزلت شغلی و در قشر متوسط اقتصادی بیشتر از دیگران از تلویزیون استفاده میکنند.
همچنین بر اساس دادههای نظرسنجی افراد در سن ۴۱ تا ۶۴سال بیشتر از دیگر گروههای سنی (گروه ۱۵ تا ۲۵سال و گروه ۲۶ تا ۴۰سال) از برنامههای صداوسیما استفاده میکردند. این شاخص، درست بودن فرض نخست را درباره اینکه مخاطبان برنامههای سیما از نسل چهلسالهها به بعد هستند، تقویت میکند. نکته دیگر اینکه نظرسنجی یادشده در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است، یعنی ۴ سال پیش؛ پس احتمالا با توجه به رخدادهای این مدت و بالا رفتن سن پاسخگویان، میتوان گفت مخاطبان رسانه ملی حالا پیرتر هم شدهاند و نسل جوان کمتر رغبتی به تماشای برنامههای این رسانه دارند. به نظر میرسد تلویزیون در سالهای اخیر در وضعیت بسیار عجیبی به سر میبرد و اصلا نتوانسته مخاطبان گستردهای از نسل جوان را جذب خود کند. آمارها گویای این نکته است و اگر روند فعلی ادامه پیدا کند حتما وضعیت عجیبتر هم خواهد شد. صداوسیما با بودجهای کلان در این سالها نتوانسته پاسخگوی نیازهای مردم باشد و رسانهها بارها درباره کاهش مرجعیت رسانهای آن گزارشهای مهمی را منتشر کردهاند.
خلیج فارس:حسین شریعتمداری، مدیرمسؤول مؤسسه کیهان از دعوت صداوسیما از ظریف برای حضور در برنامه تلویزیونی انتقاد کرد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فارس، امروز رئیس سازمان صداوسیما از حضور امشب محمدجواد ظریف در یک برنامه تلویزیونی خبر داد و توضیح داد که ظریف بهعنوان «رئیس شورای راهبردی دولت چهاردهم» و برای اطلاعرسانی درباره فرایند انتخاب وزرا به تلویزیون دعوت شده است.
در همین راستا، خبرنگار فارس در تماس با حسین شریعتمداری، مدیرمسئول کیهان نظر ایشان را در این خصوص جویا شده است.
شریعتمداری در ابتدا گفت: دعوت از آقای ظریف یک اقدام نامتعارف است و فاقد توجیه منطقی و قانونی است. کاش صداوسیما از جناب پزشکیان برای حضور در سیما دعوت میکرد. مخصوصاً آن که کنفرانس خبری از قبل اعلام شده ایشان به تعویق افتاده و معلوم نیست چرا هنوز انجام نشده است.
وی افزود: آقای ظریف مسئولیت رسمی ندارند و جایگاه کنونی ایشان یک جایگاه درونحزبی است و از این روی دعوت از آقای ظریف نمیتواند توجیه قابلقبولی داشته باشد.
مدیرمسئول کیهان در ادامه گفت: به اعتقاد بنده، جناب ظریف قبل از حضور یکطرفه در تلویزیون باید به چند سؤال درباره عملکرد خود توضیح بدهند و کاش برادر عزیزمان جناب آقای جبلی قبل از دعوت از آقای ظریف برای حضور یکطرفه، از برخی کارشناسان برای پرسش چند سؤال راهبردی از ایشان نیز دعوت به عمل میآوردند.
شریعتمداری در پاسخ به این سؤال که چه پرسشهایی موردنظر است و چرا طرح آنها ضرورت دارد، گفت: در کارنامه آقای ظریف چند نقطه مبهم وجود دارد که توضیح ایشان درباره این نقاط مبهم از یکسو به نفع نظام و از سوی دیگر به نفع جناب پزشکیان است که در آینده به آن بیشتر خواهم پرداخت.
خلیج فارس:سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاع رسانی دولت، به خبرهای مطرح شده درباره احتمال حضورش در صداوسیما پاسخ داد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از جماران، سپهر خلجی، رئیس شورای اطلاع رسانی دولت در پاسخ به اخباری که در ارتباط با احتمال حضورش در صدا و سیما پس از پایان دولت مطرح شده است، اظهارداشت: اینها شایعه است، نباید به شایعات توجه کرد.
وی درباره اینکه بعد از اتمام دولت به کجا خواهد رفت، گفت: جا زیاد است، برای خدمت کردن از سر کوچه تا کنار مرز، همه جا بستر خدمت است.
خلیج فارس: ۷ مهر ۱۴۰۰ پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیما شد و مدتی بعد وحید جلیلی را به عنوان قائم مقام خود در امور فرهنگی و دبیر ستاد تحول رسانه ملی منصوب کرد. همچنان واژه «تحول» را میشنویم اما به عنوان مخاطب، نشانههایی پررنگ از تحقق این شعار در شبکهها نمیبینیم. نه خبری از سریالهای جذاب است و نه آمار رضایت مخاطبان حکم به موفقیت برنامهها و سریالها میدهد. این در حالی است که مدیران فعلی صداوسیما، تصمیمگیران شبکه خانگی نیز هستند و بیم آن میرود که پلتفرمها به روزگار سیاهِ سیما دچار شوند.
در این مطلب که به کوشش “تیویبان” گردآوری شده، شرایط تلویزیون و بخشی از دلایل قهر مخاطب مرور شده. حتما اینها همه دلایل نیستند و مسائلی چون نگاه تک بعدی به جریانهای سیاسی را نباید از یاد برد. فعلا رویکرد مطلب، جنبههای سرگرمی تلویزیون است که اگر تقویت شود، مخاطب را با خود همراه خواهد کرد. مخاطب یعنی ما مردمان معمولی که دست صداوسیما توی جیبمان است و حق داریم مطالبهگر باشیم؛ هرچند رویکردهای آن در دوران مختلف در تضاد با خواستههایمان باشد!
سریالهای غیر کمدی
در سه سال و چند ماه اخیر فقط نام سرزمین مادری فراگیر شده که این سریال هم محصول دوران ضرغامیست. ضمنا نباید فراموش کرد که پخش آن ابتدا در بستر تلوبیون شروع شد و همین به دیده شدن سریال کمک کرد. آثار قابل دفاعی هم در این سالها ساخته نشد.
سریالهای کمدی
چندی پیش اشاره کردیم که از فروردین ۱۴۰۰ تا تابستان ۱۴۰۳ در مجموع ۲۷ سریال کمدی از شبکه های مختلف پخش شدهاند که فقط دو مورد از آنها را می توان موفق دانست: «نون خ ۳» و «زیرخاکی ۲». فراموش نکنیم این دو سریال به ترتیب نوروز و خرداد ۱۴۰۰ روی آنتن رفتند؛ یعنی پیش از شروع فعالیت مدیریت کنونی صداوسیما. پس متاسفانه در دوران فعلی، حتی یک کمدی موفق به چشم نمیخورد. آیا «پایتخت» کمی جبران خواهد کرد؟
نابودسازی برندها
خندوانه: بر اساس اظهارات اخیر رامبد جوان، خود مدیران مقصر ساخته نشدن ادامه این برنامه هستند.
عصر جدید: مدیران زیر بار تعطیلی آن نمیروند اما بر اساس روایتهای موثق، امکان ساخت سری جدید آن باتوجه به سختگیریها وجود ندارد.
کتاب باز: اولین اقدام عجیب مدیران جدید، تعطیل کردن برنامه سروش صحت بود.
دورهمی: مقصر ابتدایی، خود مهران مدیری بود ولی مدیران نیز راهکاری درست برای پخش قسمتهای باقی مانده اتخاذ نکردند.
ناکامی در برندسازی
مدیران فعلی با هیاهو سر کار آمدند و تصمیم گرفتند برندهایی تازه تاسیس کنند. این دورخیز فقط در قالب دو برنامه مناسبتی رمضان و محرم یعنی «محفل» و «حسینیه معلی» به بار نشست. صف برنامههای ناکام اما طولانیست: خودمونی ،برمودا، پانتولیگ، سید خندان، بگو بخند، شب خوش، معرکه، هموطنز، شصتادیا و… عجیب آن که اکثر اینها کپی همان برنامههاییست که مهر توقیف خوردند؛ مثل خندوانه و دورهمی.
بازی دو گانه با چهره ها
مسئولان تلویزیون در آغازین روزهای فعالیت اعتقادی به چهره ها نداشتند اوضاع که خراب شد چاره را در همکاری دوباره با آنها دیدند و دستمزدها را چند برابر کردند؛ از جیب من و شما البته! رئیس صدا و سیما بارها قول بازگرداندن نود و استفاده از ظرفیت فردوسی پور در گزارشگری را داد اما به وعدهاش عمل نکرد عادل نیز برای همیشه از تلویزیون رفت. محمدرضا گلزار نتوانست رونق را با «پانتولیگ» به شبکه سه بازگرداند.
از جواد رضویان، مهران غفوریان، کامران تفتی و امثالهم نمیتوان توقع جذب مخاطب حداکثری داشت. رضا رشیدپور میخواست بازگردد اما محمدرضاشهبازی، مجری معتمد مدیران مانع شد. داریوش فرضیایی فعلا در شبکه خانگی فعالیت دارد و فرزاد حسنی فقط ویژه برنامه سال تحویل شبکه نسیم را اجرا کرد.
دوربرگردان یا تحول؟
یلدای سال پیش شبکههای مختلف پذیرای مهمانان مطرح شدند؛ همانها که مدتی به دلیل اتفاقات اجتماعی ۱۴۰۱ و همچنین عدم علاقه مدیران از تلویزیون دور بودند مسئولان سیما و رسانه های همسو به به و چه چه راه انداختند؛ گویا فتح مهمی داشته اند آنها از تحقق «تحول» گفتند ولی رسانه های منتقد تعبیری بهتر یعنی دوربرگردان را به کار بردند. تلویزیون در نوروز ۱۴۰۳ نیز به سنت همیشه سراغ چهره ها رفت و نتیجه هم .گرفت بعد از آن اما بار دیگر آنتن سوت و کور شد و اگر فوتبال و انتخابات نبود محتوایی قابل تامل در شبکه ها یافت نمیشد.
معمای چابک سازی
محمد سرافراز در دوران کوتاه ریاست خود بر صدا و سیما، تصمیم به چابک سازی داشت و چند شبکه را حذف و ادغام کرد عبدالعلی علی عسگری اما سیستم را به قبل بازگرداند پیمان جبلی نیز همان راه را ادامه داده و به شبکههای بی خاصیت دست نزده است. در دوران جبلی شاهد تاسیس مراکز جدید مثل سیمرغ بودیم که خروجی آن سریال ضعیفی چون چرخ گردون» بوده است. دفتر فیلمنامه ذیل معاونت سیما هم تاسیس شده که این نیز مصداق موازی کاری با سیما فیلم است.
سال گذشته گروههای فیلم و سریال شبکه های اصلی حذف و مدیران آنها در چهار گروه با موضوعات تخصصی در مرکز سیمافیلم مشغول به کار شدند. نتیجه این تصمیم از بین رفتن رقابت میان شبکهها بوده. ماموریت شبکهها در دوران ریاست جبلی تغییر کرده و مثلا شبکه دو شبیه به شبکه افق شده است!
خلیج فارس: تصویر مسعود پزشکیان، رئیسجمهور منتخب این روزها و پس از پیروزی او در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری به کرات در قاب تلویزیون مشاهده میشود، اما آنچه روز دوشنبه، ۱۸ تیرماه از اخبار ساعت ۱۴ پخش شد و توجه برخی را به خود جلب کرد، تصویری از همنشینی پزشکیان در کنار سیدمحمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات بود. در این بخش خبری هرچند نام سیدمحمد خاتمی مستقیماً به میان نیامد، اما با عنوان «رئیس دولتهای هفتم و هشتم» نام برده شد.
اتفاقی که سیدمحمد بهشتیشیرازی، مدیر سابق فرهنگی و سیدمحمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب اگرچه آن را اتفاقی خجسته میدانند، اما تاکید میکنند که به طریق اولی نمیتوان به نشانهای از تغییر سیاستهای کلی سازمان صداوسیما تعبیرش کرد. هرچند به قول سیدمحمد بهشتیشیرازی، آدمی به امید زنده است و همچنان میتوان امیدوار بود که سازمان صداوسیما به لزوم برداشتن گامهایی بلند به سوی جامعه پی برده و خود را از وضعیت رسانه طیفی خاص بودن برهاند و چنان که نامش را یدک میکشد به رسانه ملی تبدیل شود.
یک سابقه طولانی
به گزارش هم میهن، سابقه ممنوعالتصویری و ممنوعالبیانی سیدمحمد خاتمی امری نه مربوط به دیروز و امروز است که رد پای آن را در خبرها دستکم از اوایل دهه ۹۰ میتوان پی گرفت. بهعنوان مثال در خبری که تیرماه ۱۳۹۳ از زبان جواد کریمیقدوسی، عضو جبهه پایداری و نماینده وقت مشهد در روزنامه شرق منتشر شد، او در گفتوگویی با این روزنامه گفته بود پس از حوادث سال ۱۳۸۸ حکم ممنوعالتصویری، ممنوعالخروجی و ممنوعالبیانشدن سیدمحمد خاتمی به شورایعالی امنیتملی ابلاغ شد، مثل حکم حصر خانگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی که پیشتر به همان شورا ابلاغ شده بود.
هرچند در خردادماه ۱۳۹۴ غلامحسین محسنیاژهای، سخنگوی وقت قوه قضائیه ایران اعلام کرد ممنوعالتصویری و ممنوعالبیانی محمد خاتمی براساس مصوبه شورایعالی امنیت ملی نیست و بهدستور دادستانی است. او این خبر را بعد از آن اعلام کرد که حسن روحانی، رئیسجمهور وقت اعلام کرد شورای امنیت ملی هیچ مصوبهای درخصوص ممنوعالتصویری یا ممنوعالخبری نداشته و این دروغ است و هرکسی که این مطلب را انتساب داده، باید مجازات شود. با این همه ممنوعالتصویری سیدمحمد خاتمی در مقاطعی هم در سازمان صداوسیما شکسته شده است ازجمله در سال ۱۳۹۳ در برنامه مستندی که «عصر خمینی (ره)» نام داشت و در شبکه افق پخش شد.
لزوم برداشته شدن گامهایی بلند از سوی صداوسیما
سیدمحمد بهشتی، از مدیران سابق میراث فرهنگی نیز اگرچه این اتفاق را مثبت ارزیابی میکند، اما عقیده دارد که نباید از رخ دادن آن ذوقزده شد مبادا اتفاقی صرفاً سهوی بوده باشد و با عدم ادامه آن و گشوده نشدن روزنههای دیگر سرخوردگی ایجاد شود. بهشتی در این مورد به «هممیهن» میگوید: «اگر این اتفاق تکرار شود، استمرار یابد و در عمل شاهد نشانههای بیشتری باشیم که بر تغییر رویکرد سازمان صداوسیما دلالت میکنند، میتواند امیدبخش باشد، اما فراموش نکنید که ممکن است صرفاً سهوی بوده باشد و برای همین نباید از وقوع آن ذوقزده شد و برای قضاوت در موردش عجله کرد.»
او در پاسخ به این سوال که آیا اساساً چشمانداز مثبتی را درخصوص تغییر سیاستهای کلی سازمان صداوسیما در دوران ریاستجمهوری مسعود پزشکیان مشاهده میکند یا خیر؟ میافزاید: «طبیعتاً اگر روز شنبه ۱۶ تیرماه نام دیگری بهعنوان چهاردهمین رئیسجمهور ایران اعلام میشد قطعاً شرایط به گونه دیگری بود و بهواسطه آن میتوان انتظار داشت که خبرهای بهتری هم در راه باشد. هرچند مجدداً تاکید میکنم که آنچه اکنون نیازمند آنیم اندکی صبر و تأمل است و پیشگیری از ذوقزدگی مبادا سرخوردگی به همراه آورد.»
بهشتی همچنین با اشاره به اینکه سازمان صداوسیما نهفقط پس از اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ که به عقیده او قریب به ۲۰ سال است مرجعیت رسانهای خود را از دست داده است، ادامه میدهد: «سازمان صداوسیما دهههاست به محفلی خصوصی تبدیل شده است که چراغش تنها برای خودیها میسوزد بیآن که اتفاق تازهای در آن رخ دهد. ضمن اینکه فراهم شدن زمینه آشتی دوباره جامعه با صداوسیما به این سادگیها نیست. جامعه ما امروزه نیازهای خود را از منابع متعدد و بیشماری تامین میکند و برای همین صداوسیما جهت آشتی دوباره با جامعه باید قدمهایی بسیار بلند به سمت آن بردارد تا دوباره اعتماد جامعه را به خود جلب سازد. درنتیجه تصور میکنم صرف پخش تصویر و ذکر نام سیدمحمد خاتمی با عنوان «رئیس دولتهای هفتم و هشتم» را نمیتوان اتفاقی آنچنان مؤثر دانست و تصور کرد که صرف چنین اقداماتی میتواند بار دیگر صداوسیما را به رسانه ملی تبدیل سازد.» او در پایان تاکید میکند، برداشته شدن این گامها صرفاً شامل جنبههای سیاسی نیست و جنبههای فرهنگی و اجتماعی را نیز شامل میشود. بهگونهایکه صداوسیما بتواند مرجعیت رسانهای خود را بازیابد.
بهشتی وضعیت کنونی سازمان صداوسیما را، سازمان یکسانشده با خاک ارزیابی میکند که نیازمند برپایی دوباره است. او انجام این کار را ابداً آسان نمیشمارد، اما تاکید میکند که انسان به امید زنده است.
اتفاقی خجسته، اما نه نشان تغییر سیاستهای کلی
سیدمحمدعلی ابطحی، فعال سیاسی اصلاحطلب و مدیر رادیو در دهه ۱۳۶۰ اتفاق رخ داده، پخش تصویر و ذکر نام سیدمحمد خاتمی با عنوان «رئیس دولتهای هفتم و هشتم»، در بخش خبری ساعت ۱۴ را اتفاقی خجسته میداند، اما تاکید میکند که بهشخصه نمیتواند آن را بهعنوان تغییر سیاستهای کلی سازمان صداوسیما تعبیر کند.
ابطحی در این مورد به «هممیهن» میگوید: «چراکه در طول نزدیک به دو دهه گذشته آنقدر محدودیتهای گستردهای درخصوص انتشار دیدگاهها و صوت و تصویر سیدمحمد خاتمی در این رسانه اعمال شده است که پخش یک تصویر و ذکر نام آن هم با عنوان «رئیس دولتهای هفتم و هشتم» را بتوان تعبیر به گشایش فضا و تغییر سیاستهای کلی این رسانه کرد. هرچند امیدوارم چنین باشد. سیدمحمد خاتمی چه در دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران در سال ۱۳۹۶ با کلیدواژه «تکرار میکنم» و چه در دوره اخیر انتخابات ریاستجمهوری نشان داد که همچنان یکی از تاثیرگذارترین افراد در عرصه سیاست است. این تاثیرگذاری شاید بتواند ریشه مخالفتها با او را به ما بنمایاند. او در عین حال که سالها تحت فشار سایبری داخلی و همزمان فشار ضدانقلاب خارجی قرار داشته و دارد، اما همچنان از تاثیری غیرقابل انکار برخوردار است. امید من این است که تغییراتی که در سازمان صداوسیما ایجاد خواهد شد فراتر از پخش تصویر و اشاره به نام سیدمحمد خاتمی با عنوان «رئیس دولتهای هفتم و هشتم» باشد.»
او در پاسخ به این سوال که آیا چشمانداز امیدوارانهای برای بازگشت مرجعیت سازمان صداوسیما، بهویژه مرجعیت از دست رفته پس از اعتراضات پاییز ۱۴۰۱ میبیند یا خیر؟ میافزاید: «آنچه ما معمولاً مشاهده کردهایم از این قرار است که معمولاً جریان یکدستشده سازمان صداوسیما در قبال هر شخصیتی خارج از این جریان رفتاری آسیبزننده از خود نشان داده است. عکس این اتفاق نیز مشاهده شده است و بهعنوان مثال در دوران ریاستجمهوری آیتالله سیدابراهیم رئیسی شاهد حمایتی یکپارچه از سوی سازمان صداوسیما از ایشان بودیم. ضمن اینکه باید اشاره کرد ما نتیجه وقوع اعتراضات پاییز سال ۱۴۰۱ را به عینه در کاهش مشارکت در چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری مشاهده کردیم. هرچند امید ما همواره به داخل است و امیدواریم این تغییر و تحولات نهتنها در رسانه که در تمام موارد رخ دهد.»
آنچه درمجموع به نظر میرسد اینکه باید منتظر ماند و دید که آیا اتفاق رخ داده را میتوان به گشایش روزنهای و تغییر وضعیتی در سیاستهای یکجانبه سازمان صداوسیما تلقی کرد یا تنها اتفاقی زودگذر بوده است که دنبالهای نخواهد داشت؟