در دنیای امروز، بسیاری از ما درگیر سبکهای زندگیای شدهایم که بیشتر از آنکه برآمده از علایق و نیازهای واقعیمان باشند، تحت تأثیر جریانهای عمومی و فرهنگی شکل گرفتهاند. قهوه خوردن، باشگاه رفتن، کافهگردی، و حتی ویپ کشیدن، بهنوعی به یک بستهی کامل از سبک زندگی مدرن تبدیل شدهاند؛ بستهای که اگر یکی از اجزایش را کنار بگذاری، انگار از جریان روز عقب ماندهای. اما سؤال اینجاست: چرا این سبکها را انتخاب میکنیم؟ آیا واقعاً به آنها علاقه داریم، یا فقط به این دلیل که این کارها نشانهی مدرن بودن و بهروز بودن هستند، خود را مجبور به انجامشان میکنیم؟
این مقاله، نقدی است بر تقلید از سبکهای زندگی بدون درنظرگرفتن علاقه و نیازهای فردی. مسئله اینجاست که اگر انتخابهای ما از روی آگاهی و میل شخصی نباشند، نهتنها به رضایت و خوشبختی نمیرسیم، بلکه بهتدریج از هویت واقعی خود دور میشویم.
بدون فکر تقلید نکنیم
این روزها همه چیز به نوعی نماد تبدیل شده است. فنجان قهوه در دست، نشانهی روشنفکری و سبک زندگی شیک است. باشگاه رفتن، یعنی اهمیت به سلامت و تناسباندام. ویپ کشیدن، شده بخشی از همین تصویر مدرن! اما آیا این رفتارها واقعاً از میل درونی ما سرچشمه میگیرند، یا صرفاً چون دیگران انجامش میدهند، ما هم وارد این جریان میشویم؟
تناقض جالبی در این ماجرا وجود دارد. ورزش کردن، بهطور منطقی باید به سلامتی کمک کند، اما مصرف ویپ بهشدت برای سلامتی مضر است. پس چطور ممکن است این دو رفتار در کنار هم، به بخشی از سبک زندگی مدرن تبدیل شوند؟ پاسخ ساده است: چون مدرن بودن، بیشتر از اینکه به معنای منطقی و سالم بودن باشد، به معنای “تقلید از جریان روز” است. ما بدون اینکه این تناقض را درک کنیم، بهراحتی همهی این رفتارها را کنار هم قرار دادهایم.
اصالت یعنی انتخاب، نه تقلید
مشکل اصلی اینجاست که سبک زندگی، بهجای اینکه از درون ما و بر اساس نیازها و علاقههایمان شکل بگیرد، از بیرون به ما تحمیل شده است. ما قهوه نمیخوریم چون عاشق طعم آن هستیم؛ قهوه میخوریم چون در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، قهوهنوشیدن با یک کتاب در دست و منظرهی باران، نشانهای از سبک زندگی ایدهآل است. به باشگاه نمیرویم چون واقعاً ورزش را دوست داریم؛ میرویم چون بدن خوشفرم و عضلانی، تبدیل به معیار جذابیت شده است.
اما اگر قهوه را دوست نداریم، چرا باید بنوشیم؟ اگر به ورزش علاقه نداریم، چرا باید خودمان را مجبور به رفتن به باشگاه کنیم؟ این رفتارها وقتی ارزشمند هستند که با میل شخصی و نیاز درونی همراه باشند. قهوهخوردن برای کسی که عاشق عطر و طعم آن است، لذتبخش است؛ اما برای کسی که فقط به خاطر گرفتن عکس در اینستاگرام این کار را میکند، چیزی جز اتلاف وقت و هزینه نیست.
سبک زندگی شخصی، مهمتر از سبک زندگی مدرن
اینکه سبک زندگی مدرن با تمام اجزای متناقضش وارد زندگی ما شده است، به این معنا نیست که مجبوریم همهی آن را بپذیریم. مدرن بودن یعنی آگاه بودن؛ یعنی انتخاب هوشمندانه. قهوه، باشگاه، ویپ و کافهگردی، اگر از دل علاقه و نیاز واقعی ما برنیایند، نهتنها به خوشبختی و آرامش منجر نمیشوند، بلکه ما را از خود واقعیمان دور میکنند.
واقعیت این است که زندگی هرکس باید بازتاب شخصیت و علایق واقعی او باشد. اگر کسی اهل قهوه نیست، نیازی نیست به خاطر جریانهای روز، خود را مجبور به نوشیدن آن کند. اگر کسی از باشگاه رفتن خوشش نمیآید، نیازی نیست صرفاً به خاطر فشار فرهنگی و اجتماعی، وارد این مسیر شود. سبک زندگی مدرن اگر واقعاً قرار است کیفیت زندگی را بالا ببرد، باید با نیازها و علاقههای فردی هماهنگ باشد.
زندگی، نه نمایش
زندگی یک صحنهی نمایش نیست که مجبور باشیم مطابق با آنچه دیگران از ما انتظار دارند، عمل کنیم. قهوهخوردن، باشگاه رفتن، یا کافهگردی، اگر بر اساس میل و علاقهی شخصی باشد، ارزشمند است. اما اگر فقط به خاطر دیدهشدن و تأییدگرفتن از دیگران باشد، بهمرور ما را از خود واقعیمان دور خواهد کرد.
قبل از اینکه چیزی را وارد زندگیمان کنیم، بهتر است از خود بپرسیم:
آیا واقعاً از این کار لذت میبرم؟
آیا این انتخاب برای من مفید است؟
اگر این ترند از بین برود، آیا باز هم این کار را انجام میدهم؟
اگر پاسخها به این سؤالات مثبت نیستند، شاید بهتر باشد تجدیدنظر کنیم. مدرن بودن یعنی انتخاب آگاهانه، نه تقلید کورکورانه. اصالت یعنی اینکه جرات داشته باشیم بگوییم “نه”، حتی اگر جریان عمومی چیز دیگری بگوید.
نتیجهگیری
زندگی واقعی، فراتر از نمایشهای اینستاگرامی و تقلید از جریانهای روز است. سبک زندگی، چیزی نیست که از بیرون به ما تحمیل شود؛ بلکه باید از دل علاقهها و نیازهای شخصیمان شکل بگیرد. اگر قهوه را دوست نداریم، نخوریم. اگر ورزش کردن برایمان لذتبخش نیست، خود را مجبور به باشگاه رفتن نکنیم. اگر ویپ برایمان مضر است، نیازی نیست به خاطر هماهنگی با جریانهای مدرن، آن را وارد زندگیمان کنیم.
زندگی واقعی، جایی است که در آن خودمان باشیم، نه نسخهای کپیشده از دیگران. اگر قرار است سبک زندگی مدرن را بپذیریم، باید آن را بر اساس میل و نیاز واقعیمان بازتعریف کنیم. زندگی، چیزی فراتر از یک فنجان قهوه در دست و ویپ بر لب است. زندگی، یعنی خود واقعی بودن.