رعایت کامل مفاد این نشریه از طرف دستگاههای اجرایی، مهندسان مشاور، پیمانکاران و عوامل دیگر در طرحهای عمرانی الزامی است.
این، یک جمله از نشریهی ۱۰۱ سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور میباشد که اگر به چند مورد ذکر شده در این یادداشت از ۶۶۶ صفحهی نشریه، در زمان اجرای راهها توجه شود، دیگر نیاز به هیچ بازسازی و تعمیر نخواهد بود.
این نوشتار به همین سبب نگاشته شده تا اینکه اول شخص اجرایی شهرستانهای جم و کنگان یعنی “فرمانداران” بر رعایت آن تاکید و عوامل را بر دقت در اجرای آن ملزم کنند.
یادمان هست که جادهی جم به فیروزآباد در زمان عبور در برخی نقاط، عملکردی چون ماساژور معاینه فنی خودرو داشت و سه ماهی آن را بستند تا اصلاح شود و طولی نپایید که با بهبه، آن را همین ابتدای سال ۱۴۰۲ افتتاح کردند.
پیشنهاد میکنم به دقت، محدودهی تونل تا پلیس راه فراشبند را برانید تا متوجه شوید که این همه زحمت، جز حیف سرمایه و اتلاف وقت، چیزی به همراه نداشت و جاده، مشابه روزهای ماقبل اصلاح شده است!
تنها دلیل این اتفاق هم، غفلت از جملهی اول همین یادداشت است و دیری نخواهد پایید تا اینکه مناقصهای برگزار، جادهای بسته، مردم سختی بکشند و سرمایهای دوچندان صرف شود.
داستان راه جم به سیراف و بلعکس دقیقا” مشابه راه جم به فیروزآباد هست؛ چرا که از لحاظ مهندسی ژئوتکنیکی (مشخصات فیزیکی و شیمیایی زمین و خاک)، هر دو راه یک شاخصه دارند و مشخصات کلی زمین همچون پوسته و گوشته در طول این دو مسیر و اصول مبانی طرح شبیه هم میباشد.
عاملی متمایز که اهمیت راه جم به سیراف بالاتر میبرد، قرارگیری آن در محدودهی دو شهرستان جم و کنگان است که میطلبد کارگروهی منسجم، فراتر از مشاور طرح و زیر نظر مستقیم فرمانداران دو شهرستان تشکیل شود تا عواقب کنونی، دامنگیر آیندهی این مسیر ترانزیتی نشود.
متاسفانه، به هر دلیلی در ابتدای طراحی راه جم به سیراف، به ظاهر، مبانی طراحی (یعنی خودروهای طرح، سرعت طرح، حجم ترافیک و گنجایش) به خوبی دیده نشده است و راهی که طراحی شده، به نظر با حداقل استاندارهای لازم طراحی راه به مرحلهی اجرا رسیده است.
این مهم بدون شک، اصلیترین دلیل حال و روز کنونی این جاده است که میطلبد، مسئولان اجرایی هر دو شهرستان (جم و کنگان) با گرفتن مشاورین زبده، مطالعات طرح اصلاح پروژه را رصد و این مهم را مجدد بررسی کنند.
دیگر عاملی که بلای جان این راه و دیگر راههای مشابه است، مبحث عملیات خاکی است. (جادهی جم به پالایشگاه یادتان هست؟)
در اینجا، خاکریزی و متراکم کردن خاک بر اساس نشریهی مذکور حرف اول را میزند و به تراکم کمتر از ۹۵ و ۱۰۰ درصد رضایت نمیدهد؛ هرچند که از خاکبرداری هم نباید غافل بود.
عاملی پیدا ولی در عمل نامحسوس هم هست که دلیلی بر حال و روز اینچنینی جادهها بهویژه جادهی جم به سیراف و آن هم غفلت از اجرای ناصحیح برم (ایجاد ترانشهها) و تخلیهی آبهای سطحی و کنترل سیلابهاست.
ریزشهای پیدرپی دیوارههای همجوار جادهها، متورم شدن لایههای زیرین و رویهی آسفالت، راهبندانهای همزمان با باران و لغزندگی جادهها، ناشی از گلولای سطحی که به وفور در کمترین بارشها با آن به ویژه در ورودی و خروجی تونلها مواجهیم، به دلیل غفلت و عدم اجرای ناصحیح این مهم است.
و نکتهی پایانی این یادداشت و این نشریه، به علائم و تجهیزات هشدار دهنده و اطلاعرسانی اختصاص دارد.
علائمی که نبود آن در باند دوم ادامهی مسیر جم به سیراف در محدودهی جم تا دارالمیزان، سالهاست که علاوه بر جان باختن ۱۰ها نفر، حیف و میل بیت المال و باعث فشار مضاعف بر محور کناری است و تصدیقی بر پاراگراف نهم است که به راحتی، مبانی طرح نادیده گرفته میشود!