خلیج فارس:شیخ ابراهیم زکزاکی، رهبر جنبش اسلامی نیجریه، همسر و فرزندان ایشان با حضور در جماران با حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی دیدار و گفتگو کردند.
خلیج فارس: حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در مراسم بزرگداشت سالروز شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی با اشاره به جنایت رژیم صهیونیستی در بمباران بیمارستان المعمدانی غزه گفت: سیاست اسراییلیها حاشا کردن جنایاتشان است. اما وقاحت بزرگتر، اقدام رییس جمهور امریکاست که در همان روز به آنجا میرود.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از جماران، سید حسن خمینی در مراسم بزرگداشت سالروز شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی گفت: اگر قرار بود همراهان سست عنصر کنار امام باشند، کار به جایی نمیرسید. بلکه شخصیتهایی نظیر آیت الله اشرفی اصفهانی بودند که آن حرکت پیروز شد.
کسانی که در آن کوره راه همراه امام بودند، بهتر از کسانی بودند که بعد از پیروزی، از روی طمع یا خوف همراه شدند.
این روزها دروغی را در مورد مالکیت یهودیان بر اراضی میگویند. اگر اینگونه است تمام سادات باید فردا مدعی اراضی مکه شوند!
دروغ دیگر این است که میگویند، این است که فلسطینیها اراضی خود را فروخته بودند. خودشان میگویند ما ۱۰ درصد زمینها را خریده بودیم. البته محققان میگویند فقط ۳ درصد.
دلیل دیگر این ظلم را هلوکاست میدانند. اگر اینطور است استان باواریای آلمان را میدادید تا ساکن شوند.
سید حسن خمینی: اگر یک کودک چشم آبی بلایی سرش بیاید، تمام عالم باید مطلع شود، اما خون خاورمیانه ایها مهم نیست!
یادگار امام با اشاره به جنایت رژیم صهیونیستی در بمباران بیمارستان غزه گفت: سیاست اسراییلیها حاشا کردن جنایاتشان است. اما وقاحت بزرگتر، اقدام رییس جمهور آمریکاست که در همان روز به آنجا میرود.
یادگار امام در مراسم بزرگداشت سالروز شهادت آیت الله اشرفی اصفهانی گفت: حرکت امروز مقاومت چیزی جز بذری که امام کاشت، یعنی بازگشت به هویتی دینی، نیست.
شرایط منطقه آبستن حوادث مهمی است و هر لحظه ممکن است اتفاق مهمی رخ دهد. در چنین شرایطی باید وحدت و انسجام را حفظ کرد.
باید اختلافات را کنار گذاشت. شرایط خاصی در دنیا پدید آمده و میتواند آبستن حوادث خوبی باشد.
یادگار امام با انتقاد از حکام عرب گفت:، اما روزگار فرق کرده است و امروز اینترنت و شبکههای اجتماعی باعث شده تا تیغ دروغهای آنها دیگر نبرد.
خلیج فارس: سید حسن خمینی در پیامی درگذشت داریوش مهرجویی و همسر وی را تسلیت گفت.
پیام سیدحسن خمینی برای درگذشت داریوش مهرجویی و همسرش به شرح زیر است:
بسمه تعالی
درگذشت فاجعه بار و تلخ کارگردان اندیشمند کشورمان جناب آقای داریوش مهرجویی و همسر گرامی شان بسیار تأسف برانگیز و خسارت بار است. تأسف از بابت فقدان هنرمندی ارزشمند که برای نسلهای مختلف و سالهای طولانی سخن ساز و اندیشه پرداز بود.
اینجانب ضمن عرض تسلیت به خانواده ایشان و جامعه هنری کشور و به ویژه به خانواده بزرگ سینمای ایران، از خدای متعال برای درگذشتگان، رحمت و مغفرت را مسألت دارم و امیدوارم هرچه زودتر مسبب یا مسببان این فاجعه مشخص گردیده و به مجازات لازم برسند.
سید حسن خمینی
منبع: جماران
خلیج فارس:حجتالاسلام والمسلمین سید حسن خمینی طی سخنانی در آیین رونمایی از کتاب «به روایت دیگران» یادبود مرحوم حسین عبداللهی مدیرمسئول فقید روزنامه آرمان ملی، گفت: شاید در همه ادوار بحث رسانه مهم بوده و اگر در تاریخ شعرا یا خطبا و وعاظ ارج و قربی داشتند، به خاطر این بوده که نقش رسانه را بازی میکردند. در دروان معاصر نیز گرچه رسانههای بصری از مدتی قبل وجود داشته اند، اما امروز به علل بسیار متفاوتی، موضوع رسانه دارای تأثیر مضاعف شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از جماران، یادگار امام یادآور شد: یک زمانی شاید امپراتوری رسانهای جهان در اختیار چند خبرگزاری خاص بود که با استفاده از انوع روشها مطالب را قلب میکردند؛ به گونهای که به راحتی جای خادم و خائن عوض میشد. البته در این زمینه باید توجه داشت که ممکن است برای کسانی که موضوع خبر هستند نتوانید حقیقت را قلب کنید، ولی برای مخاطبانی که بیرون هستند میتوان حقیقت را قلب کرد.
وی با اشاره به ارزان شدن توزیع خبر در دنیای امروز، اظهار داشت: وجود شبکههای اجتماعی فضای کار رسانه را بسیار متفاوت از قبل کرده است؛ به این معنا که همه شهروندان میتوانند پیرامون یک سوژه کار خبری کنند.
سید حسن خمینی با اشاره به کارنامه مدیرمسئول فقید «آرمان ملی» یادآور شد: آقای عبداللهی یکی از کسانی بود که با احساس وظیفه در روزگاری که صدایی نبود یا برخی صداها کم بود یا احساس میکرد لازم است به وسیله رسانه این صدا را به گوش کسانی برساند، آستین همت بالا زد. او تقریبا از هیچ شروع کرد و کار خود را پیش برد و در یک مقطعی روزنامه آرمان بسیار ارزشمند و تأثیرگذار شد؛ تا آخر هم در این مسیر ثابت قدم ماند.
وی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به عملیات طوفان الاقصی، گفت: امروز یکی از بحثهایی که در رابطه با رسانهها باید صحبت کرد، بحث فلسطین است. یک زمان هیچ رسانهای نبود که اخبار این قطعه مظلوم از دنیا را پوشش بدهد و همه امکانات رسانهای در اختیار امپراتوری خبری بود؛ مسلمانان از اعماق جان میسوختند، ولی جهان یکطرفه اتفاقات را میدید؛ ۵۰ سال ظلمی که به مسلمانان فلسطین میشد، در قالب نوعی شعبده بازی رسانهای غربیها گم بود. آنها پدیدهی «سامی ستیزی» و اتفاقاتی که هیتلر رقم زده بود را عَلَم کرده بودند و با اتکا به آن، هرکسی در هر جایی علیه آنان حرف میزد و اعتراض میکرد که یهودیها مسلمانان را میکشند، میگفتند شما ضد یهودی هستید.
یادگار امام ادامه داد: در قضیه کشتار یهودیان، چشم آبیها آنها را کُشتند، اما یهودیها وقتی قرار است انتقام بگیرند به اهالی فلسطین ظلم میکنند! وقتی امپراتوری رسانهای شکست، این فضای یکسویه تا حد زیادی از بین رفت.
وی گفت: نسبت به اتفاقی که روزهای گذشته در منطقه غزه افتاد، با همه شیرینیهایی که به خاطر پیروزیها دارد، باید بسیار با دقت، حکمت و شجاعت تدبیر شود. کسانی که تدبیرگر این امور هستند این اتفاق و عوارضی که ممکن است بر آن پیش بیاید را با دقت و البته با حکمت و شجاعت پی بگیرند.
وی ادامه داد: عملیات طوفان الاقصی کار بسیار بزرگی است و برای اولین بار است که مظلومیت مدافعانه فلسطینیها به مظلومیت مهاجمانه تبدیل شده است. همچنین این اتفاق که انحصار رسانه شکسته و مظلوم هم دارای تریبون شده و میتواند صدایش را برساند، توان ظالمان را به شدت پایین آورده و حتی در خود رسانههای غرب، اروپا و آمریکا آن گونه که سابقا از یک کشته، کشتهها ساختند، الآن نمیتوانند حرفی بزنند؛ چرا که علاوه بر عقلایشان، رسانهها هم به میدان میآیند و شبکههای اجتماعی هم وارد میشوند.
سید حسن خمینی گفت: اسرائیل در طول این سالها یاد گرفته بود یکجانبه مطالبه کند و مثل یک بچه لوس که پدر و مادری مثل آمریکا و اروپا دارد، به همه چنگ میانداخت و هرکسی هم میآمد او را تأدیب کند، جیغ و داد میکرد و فریاد میزد! هیچ وجدانی از کشته شدن هیچ قومی راضی نیست، اما اینگونه صحیحی نبود که در این مدت اگر یک اسرائیلی یا آمریکایی کشته میشد همه دنیا باید به تشییع جنازه میرفت، اما ۲۰۰ نفر فلسطینی کشته میشد و هیچ واکنشی نشان داده نمیشد!
وی یادآور شد: تعداد کشتهای که این دفعه از صهیونیستها روی زمین مانده، خونشان رنگینتر از شهدای فلسطینی در طول این سالها نیست؛ اما قدرت رسانهای آنها از بین رفته است. یک موقعی اگر این اتفاق میافتاد چه فریادها و نالههایی سر میدادند، اما امروز باید علتها را بررسی کنند که چرا به چنین نقطهای رسیدهاند که امت اسلامی از چنین اتفاقی جشن میگیرد و مبارک تلقی میکند؟ کشتن افراد باعث شادی نمیشود؛ اما اینکه یک مظلوم توانسته روی پای خودش بایستد، شادیآور است.
یادگار امام با بیان اینکه امروز ممکن است یک نفر بتواند کار یک رسانه چند صد نفری را به تنهایی انجام بدهد، اظهار داشت: بحث فلسطین مهم است و به نظرم روزهای بزرگی را پیش رو داریم؛ اتفاقات مهمی پیش رو است. ممکن است دسیسههای بزرگی چیده باشند و بچینند؛ ولی باید محکم و شجاع باشند و مسئولین امر حکیمانه این اتفاقات را رصد کنند و یک نکته را هم در نظر داشته باشند که هر اتفاقی بیفتد، مهم انسجام، همدلی، همراهی و عزم راسخ مسلمانان در پیمودن مسیری است که صحیح میدانند و در ایران هم احیانا اگر طمعی نسبت به کشور باشد، که ان شاءالله نیست، عزم جزم و یکپارچگی ملی میتواند پاسخ بسیار خوبی برای آن باشد.
خلیج فارس:یادگار امام هجمهها را دلیل بر زنده بودن امام دانست و تأکید کرد: کسی فحشها به سمتش میرود که از سوی دیگر عشقها متوجه او باشد.
به گزارش «خلیج فارس» به نقل ازجماران، حجتالاسلام و المسلمین سید حسن خمینی در مراسم سی و پنجمین سالگرد تأسیس مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، گفت: به نظرم امام جزء مظلومترین شخصیتهایی است که امروز در جامعه ما حضور دارد. تعبیر «حضور دارد» برای این است که اگر امام زنده نبود این مقدار مورد عشق مردم نبود و همچنین این مقدار مورد هجمه دشمنانش واقع نمیشد. امام به مرحوم آقای صانعی گفته بودند که «آدم زنده فحش میخورد»؛ به خاطر اینکه به هر حال جای یک عده را تنگ میکند. اگر فحش میخورید دلیل بر این است که زنده هستید و کسانی از وجود شما در رنج هستند.
یادگار امام با تأکید بر اینکه امام زنده است، افزود: این امام امروز مظلوم است. به نظر من چرایی مظلومیت ایشان را در چند عامل باید دید. یک اینکه بخش زیادی از مردم او را نمیشناسند. شرایط او را درک نکردهاند و در پرتو اشراق او نبودهاند. در دورههای گذشته شاگردان امام بودند که امام را میشناختند و بیان میکردند. امروز کسانی که امام را با چشم سر دیده باشند بالای ۵۰ سال هستند و اگر علاوه بر مشاهده، درک کرده باشند، بالای ۷۰ سال دارند. جامعهای که امام به آن آمد، دیوانه نبودند که ۹۸ درصد از آنها با او همراه شدند! بلکه حسی از او داشتند. قاطبه مسلمانان جهان، شیعیان و حتی مستضعفان عالم این فرد را در اعماق جانشان پذیرفتند و با او ارتباط قلبی ایجاد کردند.
وی یادآور شد: شاید از حلقه شاگردان امام و کسانی که درس علمی امام را درک کردهاند، معدودی باقی مانده باشند؛ ان شاء الله خدا همه آنها را به سلامت بدارد، ولی بالأخره این تقدیر است که تعداد آنها کمتر شود. پس مظلومیت اول این امام است که ناشناخته است و یاران ایشان نتوانستند بخش بزرگی از این معلومات را به بعدیها منتقل کنند. اگر هم علم را بتوان منتقل کرد، حس را نمیشود. سال گذشته چندی قبل از سخنرانی مشهور ۱۴ خرداد مقام معظم رهبری در حرم امام که تعابیر بلندی را در خصوص امام به کار بردند، خدمت ایشان بودم. ایشان گفتند، «من ماندهام چگونه و چه چیزی را به نسل جدیدی بگوییم که بفهمند امام چیست؟!»، اما واقعیت این است که بخشی از آن منتقل شدنی نیست؛ به خاطر اینکه شما در یک حسی بودهاید که نمیتوانید آن را منتقل کنید.
سید حسن خمینی اظهار داشت: دومین بُعد مظلومیت که اتفاقا از اولی مهمتر است، این است که امام مسئول اموری شناخته میشود که ربطی به او ندارد. از بعد فوت امام تا کنون پنج دولت گذشته و باز هر آنچه امروز واقع شود به امام منسوب میشود. انسان مسئول اعمال خودش است، نه مسئول اعمالی که ۳۰ سال بعد از او واقع شده است! خوب یا بد، مسئولیت آن اعمال به امام ربطی ندارد. مگر مسئولیت هر آنچه بعد از پیامبر (ص) اتفاق افتاد با پیامبر (ص) بود؟! انقلاب یک کار بسیار بزرگی بود و نتیجهای هم داشت. اما اینکه شما هر چیزی را به پایهگذار یک مجموعه نسبت بدهید مبنای عقلی، شرعی، اخلاقی و عرفی ندارد.
وی با بیان اینکه نمیتوان مسئولیت تمام وضعیت موجود را به سبد امام گذاشت، یادآور شد: امروز مشکلاتی، چون تورم و گرانی بسیار سنگین است. اما آدرس غلط دادن نسبت به ریشه ها، مصداق همان مظلومیتی است که اشاره کردم. در مقابل برخی که میگویند سرمنشاء همه مشکلات انقلاب ۵۷ است، باید پاسخ داد که اصلا چرا میگویید انقلاب ۵۷؟ بگویید انقلاب مشروطه! چرا هرکسی دلش میگیرد، بازه زمانی آن را به ۴۴ سال میبرد؟ اتفاقاتی در هر بازه زمانی افتاده که مسئولیتش با متصدیان آن دوره است. اما بعد از آن دوره به قدری فراز و فرود بوده که مثلا مگر میتوانید تمام جزئیات وضع موجود را به سه دولت قبل وصل کنید؟! در حالی که در خصوص کلیت انقلاب همه سختیها را به ۱۰ دولت قبل وصل میکنید! معرفی اصل انقلاب و اندیشه امام به عنوان علت العلل مشکلات کنونی در صورتی صحیح است که بتوان با استدلال به اثبات رساند وضع موجود نتیجهی منطقی، قطعی و ناگزیر آن مسیر است، ولی اگر معتقد باشیم وضع موجود حاصل اتفاقا انحراف از آن مبانی است، دیگر نمیتوان تمام گذشته را تخطئه کرد و زیر سوال برد.
وی، هجمهها را دلیل بر زنده بودن امام دانست و تأکید کرد: کسی فحشها به سمتش میرود که از سوی دیگر عشقها متوجه او باشد.
یادگار امام تأکید کرد: سومین عامل مظلومیت هم بحث این است که اتفاقا برخی مدافعان امام مدافع خودشان هستند؛ از امام دفاع نمیکنند که از امام دفاع کرده باشند، امام را سند اعمال خودشان میکنند. امامی هم که دائما ترویج و دفاع میشود در مقام دفاع از امام نیست، بلکه در مقام دفاع از من گوینده است. این گروه به امام کد نمیدهند که امام را زنده نگه دارند، بلکه از ایشان کد میآورند که خود را از انتقادات مبرا کنند؛ لذا اگر انتقاداتی به آنها وارد باشد، به امام هم وارد میشود. به همین جهت مسئولیت مؤسسه تنظیم ونشر آثار امام خمینی (س) سنگین است؛ و البته به اندازه توانش.
وی افزود: ما مجموعه کوچکی هستیم، ولی خداوند عنایتی کرده و سرمایههایی داریم که باید آنها را برای رفع این مظلومیت به کار بگیریم. یک ویژگیهای درونی باید در خودمان ایجاد کنیم و اول از همه این است که واقعا دوستان همت و عزمشان را بالا ببرند و جوّزده نشوند. عوامزدگی امروز گریبان همه روشنفکران ما را گرفته و آنها گرفتار کامنت و لایک شدهاند؛ اگر حرفی بزنند که احیانا کامنت و لایکشان کم شود، میترسند و نمیگویند. البته به محض اینکه یک جایی از آنها را میبندند تعداد لایک و کامنتها در شبکههای اجتماعی تغییر میکند! اتفاقی که در مورد کمپ منافقین در آلبانی رخ داد. گرچه از قبل هم معلوم بود اینها به صورت گروهی کار میکنند و موج میسازند.
یادگار امام با بیان اینکه برای فضاسازی در شبکههای اجتماعی عدهای پول میگیرند و گروهی هم از روی اعتقاد کار میکنند، اما ما نباید در اعتقاد خودمان جا بزنیم، تأکید کرد: انسان باید عقیدهاش را بگوید و در راه خود ثابت قدم باشد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود ضمن اشاره به عملکرد موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، با تشکر از مدیران قبل و تقدیر از مدیریت فعلی موسسه اولویتهای این موسسه در سال پیش رو را تشریح کرد و بر ضرورت پاسخگویی به شبهات مختلف در خصوص شخصیت امام راحل تأکید کرد.
خلیج فارس:سیدحسن خمینی گفت: بحران بزرگ در طول سالهای زیاد این بود که بین دو گزاره اشتباه گرفتهایم. فکر کردیم هرچه مردم میگوید درست است؛ نه، هرچه مردم میگویند باید اطاعت شود ولو غلط باشد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از جماران، بخشهای مهم سخنان او را در ادامه میخوانید:«تئوری اصلاحطلبی» باید ایجابی سخن بگوید و باید بگوید من چه چیزی میخواهم، نه اینکه چه چیزی نمیخواهم. این را تعریف کنید؛ احزاب باید مانیفست ایجابی داشته باشند. جبههها میتوانند مانیفست سلبی داشته باشند؛ پیرامون نخواستن یک امری دعوا است و حول آن دور همدیگر جمع میشوند؛ ولی حزب نمیتواند مانیفست ایجابی نداشته باشد.
مرحوم آقای مطهری جمله لطیفی دارد که میگوید «آفت روحانیت ما عوامزدگی است»؛ چرا که روحانی بالای منبر میرود و مردم یا باید به او اقتدا کنند یا وجوهاتی بدهند و این ممکن است باعث ایجاد حالتی در روحانیت شود که مطابق ذوق شنوندگانش سخن بگوید؛ لذا این آفت روحانیت است که به خاطر مرید گرفتار خودسانسوری شود.
امروز روشنفکران و کنشگران ما حرفشان را نمیزنند، بلکه موضع گیریها به خاطر کامنت و لایک گرفتار خود سانسوری شده است.
هرچه اکثریت میگویند باید عمل شود، گرچه ممکن است غلط باشد. اما در عین حال، جریانات سیاسی وقتی از قدرت کنار میروند، نباید در موج اجتماعی بیفتند؛ بلکه باید تلاش کنند تا حرفشان را بزنند و سپس به سپهر عمومی برگردند و مردم را مجاب کنند. اما امروز این روند در عملکرد احزاب کجا است؟ یعنی باید ببینیم که چه مقدار جریانات سیاسی ما خودسانسوری میکنند؛ این در حالی است که هر کس باید حرفش را بزند و وقتی از زندان و داغ و درفش نمیترسد، نباید از فحش و فضیحت هم بترسد؛ و الّا این ترس به اندازه همان ترس غلط است.
بخش زیادی از نیروهای سیاسی کشور ما از اینکه حرفی میزنند و فحشی میشوند هراس دارند. همین باعث میشود که حرفها زده نشود و طبیعتا کسانی که بیرون گود سیاست هستند فقط تزریق انتقاد میکنند. اگر این چرخه نتیجه مثبت داشت خوب بود، ولی مسأله اینجاست که این چرخه به هیچ جایی نمیرسد.
در جریان وقایع سال قبل هرکسی حتی سردمداران آن حرکتها وقتی آمدند تا یک جریان اثباتی ایجاد کنند، ضربه دیدند و از بین رفتند. یعنی تا وقتی فحش میدادند برای آنها هورا کشیده میشد، اما وقتی خواستند طرح و ایدهای را بسازند، نتوانستند.
یکی از شاخصههای انقلاب اسلامی این است که در مدت زمان کوتاهی نظام قبل را خراب کرد و سپس نظام جدید را ساخت، چون قاطبه جامعه امام را قبول کرده بودند. بدانید که ساختن بهتر از نساختن است؛ یک بنایی بسازید، چون روی یک بنای ساخته، با تمام ایرادات احتمالی، میتوان زندگی کرد، اما با فقط خراب کردن، چیزی باقی نمیماند؛ لذا فردای خراب کردن ممکن است اهدافی، چون تجزیهطلبی مطرح شود.
من هر جایی صحبت شده به همه گروهها گفته ام که روش اصلاحطلبانه یعنی برای رسیدن به هر نظری که داریم، از مسیر انتخابات و نهایتا مقاومت منفی استفاده میکنیم؛ و به سمت خشونت، براندازی، جنگ، نزاع و کودتا نمیرویم. اما در عین حال بدانیم که «روش اصلاحطلبانه» همه هویت اصلاحطلبی نیست؛ چرا که جریان رادیکال هم میتواند روش اصلاحطلبانه داشته باشد. یعنی برای اجرای یک برنامه و اندیشه افراطی از روش اصلاح طلبانه استفاده کرد.
مراقب باشیم که نقدها میزان سود را کم بر نشمارد یا فقط به قسمت ضررها اشاره نکند؛ مانند بازی فوتبال که شما میگویید با این ترکیب داخل زمین نرو، چرا که چهار تا گل میخوری. این سخن ممکن است درست باشد، ولی آیا غیر از این است که پنج تا گل هم میزنم؟
ما در سالهای پس از انقلاب اگر گل خوردهایم، گل هم زدهایم. کدام یک از وقایع تاریخی، نمادهای تاریخ و انسانهای بزرگ، «صد درصدی» و بی نقص بودهاند؟! غیر از معصومین که ما عصمت آنها را قبول داریم. آن وقت شما فقط روی آن ۱۰ درصد غلط دست میگذارید؟ در دنیایی که همه ۱۰ درصد هستند، داشتن یک ۹۰ درصد بی نظیر است؛ ولی متأسفانه برخی از ما از آن ۹۰ درصد دفاع نمیکنیم.
به نظر من بحران بزرگ در طول سالهای زیاد این بود که بین دو گزاره اشتباه گرفتهایم. فکر کردیم هرچه مردم میگوید درست است؛ نه، هرچه مردم میگویند باید اطاعت شود ولو غلط باشد. ولی اگر باید اطاعت شود، نباید بگویم درست است، اگر غلط است باید بگویم غلط است. اگر یک توییت میگذارید، هزار نفر بگویند غلط است، ولی اگر شما معتقدید که درست است، آن را بگذارید. توییت بعدی آن هزار نفر میشوند ۹۰۰ نفر و بعد میشوند ۸۰۰ نفر. اگر کمتر نشدند، هم نشدند؛ شما حرفتان را زده اید!
همه فکر میکنند این دو گزاره با هم یکسان است و لذا به محض اینکه میگویند مردم ملاک حقیقت نیستند، میگویند پس مردم را کنار بگذاریم. از طرف دیگر میگویند، چون باید از مردم اطاعت کرد، پس هرچه میگویند درست است. هر دو اینها غلط است. اما راه سوم این است که اکثریت مردم هرچه میگویند باید حکومت کند، ولی اگر از نظر من غلط باشد، من آن سخن را حتی اگر همه بگویند نمیپذیرم. گالیله رو به زمین گفت همه هم بگویند، من میگویم تو میچرخی؛ همه هم بگویند زمین مرکز جهان است، من میگویم تو مرکز جهان نیستی.
ملاک اطاعت اکثریت است که تجربه بشر نشان داده این کمهزینهترین راه است.
انتخابات به شرطی انتخابات است که منشأ تغییر باشد؛ و الّا انتخابات، انتخابات نیست. انتخابات فقط وقتی است که مردم احساس کنند اگر زید بیاید زندگی آنها فرق میکند با اینکه عمرو بیاید. اگر قرار باشد هیچ تغییری نشود، جامعه چرا باید رأی بدهد؟! قرار است رأی بدهید که در زندگی شما تأثیر داشته باشد. فرض کنید بگویند اگر این آقا شهردار شود شهر من بهتر اداره میشود و اگر او شهردار شود شهر من خراب میشود؛ عقل من اقتضا میکند که به این رأی بدهم.
اگر انتخابات بتواند منشأ تغییر شود، هر عقلی میگوید که شرکت کنم. اما اگر انتخابات منشأ تغییر نباشد، وضع عراق پیش میآید که هیچ فیلتری در انتخابات وجود ندارد و قانون انتخابات شان مثل سوئد است و حتی سهمیه ویژه به زنان داده اند، اما در آخرین انتخابات آنها درصد کمی از واجدین شرایط هم شرکت نکردند. برای اینکه مردم عراق میگویند هر کدام از اینها که سر کار بیایند هیچ فرقی در زندگی ما ندارد؛ و از دید آنها همه گزینهها فاسد هستند.