خلیج فارس:یک شرکت هواپیمایی در آمریکا قصد دارد مسافرت هوایی طولانی مدت را برای مسافرانش دلچسبتر کند؛ مسافران این شرکت البته نه انسانها، بلکه سگها هستند. صاحبان خوش ذوق، شرکتشان را “بارک ایر” نامگذاری کردهاند. در زبان انگلیسی بارک به معنای پارس کردن سگ است.
سگ خانگی
خلیج فارس:جام جم آنلاین نوشت: سگ گردانی در پارکها و بوستانها در حال تبدیل شدن به یک معضل اجتماعی و بهداشتی است. در ورودی بسیاری از پارکها تابلوی ورود سگ ممنوع به چشم میخورد، اما به دلیل عدم توجه مسئولان خدماتی و انتظامی مستقر در پارکها، شاهد ورود روزافزون سگها به پارکها هستیم و عملا پارکها به حال خود رها شده اند. بعد از استعمال علنی مواد مخدر حالا سگ گردانی و تبدیل شدن به پاتوق سگها عملا خانوادهها را از حضور در پارکها محروم شده اند
خلیج فارس:این لحظه غیرمنتظرهای است که صحنه صلح آمیز حیات وحش به یک مبارزه دراماتیک شامل انسان ها، تمساح، ایمپالا و دستهای از سگهای خانگی تبدیل میشود.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو، این برخورد نفس گیر و ناراحت کننده توسط ادل اسنید، عکاس مشهور حیات وحش در حین بازدید از پارک ملی کروگر، ثبت شد.
وی در این باره میگوید: من در پارک کروگر بودم، از اسب آبی عکس میگرفتم که در کنارههای شن و ماسه زیادی که قابل مشاهده بودند، غوطه ور شده بودند. وقتی داشتم لنزم را روی یک اسب آبی عظیم متمرکز میکردم که صدایی غیرعادی توجهم را جلب کرد.
ما میبینیم که این تصاویر ترکیبی از تمساحها، سگ خانگی، ایمپالا و انسان است. اما این تنها ترکیب دیوانه کننده حیوانات نبود. ما یک ویدئوی باورنکردنی از نبرد بین گاوهای اهلی، تمساحها و اسب آبی داریم.
صدایی شبیه به مثل پارس کردن سگها را شنیدیم. ذهن ما به ما گفت نه، اما گوش هایمان آن را شنید. آیا واقعاً میتواند اینجا سگ باشد؟ ما به سرعت به سمت وسیله نقلیه خود عقب نشینی کردیم. در آن زمان بود که ما آن را دیدیم: سگ ها، نه وحشی، بلکه اهلی، در تعقیب ایمپالا در رودخانه. صحنه وحشت و هرج و مرج بود.
دوربینم را گرفتم و سعی کردم تا جایی که میتوانم عکس بگیرم. سگها بی امان بودند. آنها به دنبال ایمپالا وارد آب شدند. ایمپالا شجاعانه جنگید و تقریباً به سمت ساحل رودخانه فرار کرد، اما لحظاتی بعد تمساحها وارد صحنه شدند.
مبارزه شدید بود. یک تمساح سگی را قبل از اینکه سگ بفهمد چه چیزی به آن ضربه زده را گرفت، در حالی که بقیه سگها به تعقیب ایمپالا ادامه دادند.
در میان هرج و مرج، گروهی از مردم ظاهر شدند و شخصی سعی داشت سگها را صدا کند، اما دیگر دیر شده بود. دو سگ موفق به فرار شدند، اما یکی از آنها خوش شانس نبود.
با تماشای این اتفاق وحشت کردم. نه فقط به خاطر از دست دادن ایمپالا، بلکه برای سرنوشت سگ. این یک یادآوری آشکار بود که چگونه شکار غیرقانونی به صورت روزانه انجام میشود.
با احساس آمیختهای از نگرانی و غم صحنه را ترک کردم. چند بار شکارچیان غیرمجاز وارد پارکهای ملی ما میشوند و هیچ کس نمیداند؟
جان یک سگ از دست رفت؛ یک ایمپالا تا سرحد مرگ تعقیب شد. همه اینها به خاطر انسانهایی بود که به نظر میرسید هیچ احترامی برای قوانین پارک ملی کروگر یا تقدس طبیعت قائل نیستند.
این فقط یک مشاهده دیگر حیات وحش نبود. این یک مثال تلخ از تعامل انسان و حیات وحش بود که به خطا رفت.
این برخورد، همانطور که توسط ادل ثبت شده است، به عنوان یادآوری از تعاملات پیچیده بین حیات وحش و انسان است.
این نیاز به احترام و درک قوانین طبیعت و موجوداتی که از آنها تبعیت میکنند را برجسته میکند.