خلیج فارس:عکسی از همایون شجریان و جمعی از هنرمندان شناخته شده در عروسی سام درخشانی که تقریبا متعلق به ده سال پیش است و مجدد در فضای مجازی وایرال شده است را مشاهده کنید.
منبع:برترینها
خلیج فارس: نهال موسوی – محمدرضا گلزار در چند روز اخیر یک تک آهنگ به اسم «خراب کردی» منتشر کرد که با واکنشهای مختلفی همراه شده است. این قضیه جدای از واکنش کاربران در فضای مجازی به رسانهها هم کشیده شد و چند سایت درباره این آهنگ یا خود گلزار مطالبی را منتشر کردند که برخی انتقادی و بعضی دیگر در تشویق محمدرضا گلزار بود.
برای مثال همشهری آنلاین با تیتر «آقای گلزار چرا کامنتها رابستی؟ ما که چیزی نگفتیم» نوشت: «محمدرضا گلزار با انتشار قطعه موسیقی “خراب کردی” با همکاری مهراد جم بار دیگر بر سر زبانها افتاده است؛ یک موسیقی پر سر و صدا که بعضیها دوستش دارند و برخی هم مسخره اش میکنند! او با انتشار پوستر این موزیک ویدئو و بازخورد همراه با تمسخری که از مخاطبانش دریافت کرد، در پست بعدی و انتشار آهنگ، امکان نظر دادن طرفداران و منتقدانش را بست و اجازه نداد کسی درباره این آهنگ نظر بدهد.
این موضوع دستمایه حواشی در شبکههای مجازی شد و برخی با استوری کردن قطعه موسیقی گلزار از او سوال کردند که چرا اجازه ندادی ما درباره این آهنگ نظر بدهیم. برخی دیگر این اقدام او را غیرحرفهای تلقی کرده و گفتند هنرمند واقعی باید تاب و تحمل شنیدن نظر مخالفانش را هم داشته باشد. عدهای هم مخاطب آهنگ «خراب کردی» گلزار را خودش معرفی کردهاند!
به نظر میرسد حجم انتقادها به قدری بوده که این بازیگر ظرفیت مدیریت آن را از دست داده است. در همین زمینه برخی خبرگزاریهای رسمی هم در حمایت از این خواننده مطالبی را منتشر کردند و از مخاطابان خواستند اندکی با سعه صدر به فعالیت خوانندگی این بازیگر واکنش نشان بدهند.»
از طرف دیگر خبرگزاری ایسنا با انتشار مطلبی تحت عنوان «برای محمدرضا گلزار؛ مردی که میخواهد همهفن حریف باشد!» دفاع نامحسوسی از محمدرضا گلزار کرده است که جالب توجه است، در بخشهایی از مطلب ایسنا آمده است:
«درست است که از سال ۱۳۹۸ فعالیتهای سینمایی محمدرضا گلزار تقریبا متوقف شد اما او در عرصه مجریگری نیز تجربهآزمایی کرد و در سال ۱۳۹۷ اجرای مسابقه «برندهباش» را در شبکه سه سیما به عهده گرفت. «پانتولیگ» نیز دومین تجربه اجرای تلویزیونی او بود که در سال ۱۴۰۲ روی آنتن رفت. درست است که اجراهای تلویزیونی او شاهکار نبودند اما اجراهایی تلخ و زننده هم نبودند.
اما در این میان نمیتوان بعد ورزشی شخصیت او را نیز نادیده گرفت. در کنار فعالیتهای هنری، گلزار ورزش حرفهای نیز انجام میدهد تا جایی که در سال ۱۴۰۲ به عنوان عضو هیئت رئیسه انجمن پدل و سرپرست تیم ملی هم منصوب شد.
سمتی که برای خیلیها خوشایند نبود و حضور یک سلبریتی در فدراسیون را زیر سوال میبرد!
[…] در همه این سالها هرگاه محمدرضا گلزار در عرصههای اجرا، موسیقی و ورزش قدمی برداشت، از سوی جامعه منتقدان مورد عتاب قرار گرفت و معمولا با روی گشاده از او استقبال نشد.
اما برای یک بار هم که شده باید تلاش و پشتکار محمدرضا گلزار و حضور هدفمندش در عرصههای مختلف را دید و از او به عنوان انسانی پرتلاش که پیامهای منفی، ناخوشایند و بعضا توهینکننده را نادیده میگیرد و با قدرت به سمت هدفش میرود، قدردانی کرد. به افتخار آقای گلزار!»
گلزار را نمی توان یک ستاره بازیگری، موسیقی یا مجری توانایی دانست اما او هر جا حضور داشته باشد توجه و نگاه به همراه دارد.
در مطلبی سال گذشته به این اشاره داشتم که «چه بخواهیم و چه نخواهیم، رضا گلزار سلبریتی است حتی در روز عروسی»، یک سلبریتی مهمترین وجه مشخصه اش اسم اوست که برند شده است. فرمول مشخصی هم ندارد یک نفر با اقدام به خودکشی ساختگی و گریه و زاری سلبریتی میشود (دنیا جهانبخت)، دیگری با تابو شکنیهای مختلف (امیرتتلو) و یکی مانند گلزار با پکیجی از چهره زیبا، موسیقی، شایعات، حاشیه، عروسی و …
در واقع سلبریتی شخصی است که خودش برند شده است و به همین دلیل حضور اسم او در هر جایی و به هر دلیلی توجه برانگیز است، خبر، حاشیه و نگاه به همراه دارد و طبیعتا در جهان امروز افزایش تعداد بازدید، لایک، کامنت و…
آنچه که برای یک سلبریتی حائز اهمیت است این است که هر از گاهی باید یک فعالیت داشته باشد تا بازار توجه به اسم و برند خودش را گرم کند، حال میتواند نشان دادن مراسم روز عروسیاش باشد یا انتشار یک تک آهنگ موسیقی که بسیاری به آن نقد دارند.
برای گلزار این توجه و به صدا در آمدن اسم او مهمترین اتفاق است تا بتواند از این راه سرمایهگذاران، تهیه کنندگان تلویزیون و … را متقاعذ کند که او استحقاق دریافت فلان رقم را دارد و البته همیشه طرف مقابلی هم وجود دارد که گلزار را میخواهند و دلیل تمام این اتفاقات این است که او صرفا یک بازیگر، خواننده، مجری و … نیست بلکه او یک سلبریتی است.
خلیج فارس: در چند وقت اخیر انتصابها و انتخابهای فدراسیونهای ورزشی بسیار پرماجرا بوده است. از پست نایبرئیسی فدراسیون دوومیدانی که به زهرا محمودوند مجری شبکه ورزش سپرده شده است تا انتخاب محمدرضا گلزار به عنوان سرپرست تیم ملی پدل و حالا انتخاب سالار عقیلی، هنرمند موسیقی به عنوان عضو هیئت رئیسه فدراسیون وودبال (گلف). این نخستین بار نیست که سلبریتیها به ورزش ایران پا گذاشتهاند و بعضا عهدهدار منصبهای مهمی هم شدهاند. سؤال، ولی این است که حضور سلبریتیها چه ارزشافزودهای برای این فدراسیونها دارد؟ آیا حضور آنها در بلندمدت به شناسایی این ورزشها کمکی خواهد کرد؟ آنها چه دستاوردی برای ورزش ایران خواهند داشت؟
ستارههای سینما در ورزش
ستارههای سینما حضور پررنگی در این عرصه داشتهاند؛ از مهران مدیری و داریوش ارجمند تا پژمان بازغی و علیرام نورایی و چندین و چند مصداق دیگر. پنج سال پیش بود که مهران مدیری به عنوان رئیس کمیته هنرمندان فدراسیون بیلیارد و بولینگ منصوب شد. هاشم اسکندری، رئیس فدراسیون وقت دلیل انتصاب مهران مدیری را برگزاری «ستارگان بیلیارد» بیان کرد تا مدیری بتواند در راه جذب ستارهها به این جام، کمکحال فدراسیون باشد. آذرماه سال ۱۳۹۶ در حکمی از سوی مسعود سلطانیفر، وزیر ورزش و جوانان وقت، داریوش ارجمند به عنوان عضو هیئت رئیسه فدراسیون ورزشهای پهلوانی و زورخانهای منصوب شد.
پژمان بازغی در آذرماه ۱۳۸۸، مدت کوتاهی را به عنوان مشاور و مسئول فرهنگی تیم پرسپولیس در دوره مدیریت حبیب کاشانی پشت سر گذاشت. علیرام نورایی دیگر بازیگری بود که مسئولیت مشابه پژمان بازغی را هرچند بسیار کوتاه برای تیم فوتبال ملوان بندرانزلی، در خردادماه ۱۳۹۱ و در دوره مدیریتی حسین هدایتی عهدهدار شد. پرچمدار حضور سلبریتیها در یک فدراسیون، اما فدراسیون تنیس است. این فدراسیون ابتدا با دعوت امیر جدیدی بازیگر مطرح سینما به تیم ملی روی زبانها افتاد. جدیدی سالهاست در رشته تنیس به صورت تخصصی فعالیت میکند، اما بعدها دعوت فدراسیون تنیس را رد کرد و حضور در تیم ملی را نپذیرفت.
حضور محمدرضا گلزار، چهره شناختهشده سینمای ایران به دعوت رئیس فدراسیون تنیس در هیئت رئیسه رشته پدل هم که متعلق به چند ماه قبل است. رضا گلزار سرپرست تیم ملی پدل شد و پس از حضور او در فدراسیون تنیس، میلاد کیمرام نیز در حکمی به عنوان مشاور این فدراسیون و عضو کمیته ساحلی منصوب شد. آخرین انتصاب حضور یک سلبریتی در فدراسیونهای ورزشی نیز مربوط به سالار عقیلی است. «سالار عقیلی، از مفاخر موسیقی و هنر آواز کشور با قبول دعوت مهرداد جمشیدی، دبیر کل فدراسیون و سرپرست انجمن وودبال طی حکمی از سوی حمید عزیزی، رئیس فدراسیون گلف به عنوان عضو هیئت رئیسه انجمن وودبال منصوب شد» این متن خبری است که چند روز پیش روی خروجی سایت فدراسیون گلف قرار گرفت.
دستاورد سلبریتیبودن در ورزش
حالا که در ادوار مختلف حضور سلبریتیها در عرصه مدیریتی ورزش بیشتر شده، سؤال این است که عایدی و ارزشافزوده این حکمزدنها برای فدراسیونهای ورزشی چیست؟ جلب توجه؟ بیشتر دیدهشدن رشتههای نوپا؟ اگر از علاقه سلبریتیها به این رشته بگذریم، ظاهرا دلیل حضور آنها در رشتههایی مانند وودبال و پدل آشنایی بیشتر افراد جامعه با چنین رشتههایی است که میتوانند مدالآور باشند، اما خیلی شناختهشده نیستند پس طبیعی است که اگر حضور یک سلبریتی بتواند دستاوردی در این زمینه داشته باشد و باعث بیشتر شناختهشدن رشتهای مانند وودبال شود، فدراسیونها دریغ نخواهند کرد.
از سوی دیگر حضور سلبریتیها باعث جذب اسپانسر در این رشتهها خواهد شد، وعدهای که رضا گلزار در نشست خبریاش در فدراسیون تنیس داده بود. «مطمئن باشید که تیم ملی پدل سال آینده سورپرایزهایی دارد و دنبال کارهای بینالمللی برای این رشته هستیم. درباره جذب اسپانسر هرکاری که بتوانم دریغ نخواهم کرد و به دنبال طراحی شبکه به منظور پخش زنده مسابقات پدل هستیم». این در حالی است که دلیل حضور برخی دیگر از سلبریتیها صرفا علاقه آنها به این رشته عنوان شده است و احتمالا تنها به دلیل جلب توجه خواهد بود. مسئلهای که رئیس یکی از فدراسیونهای ورزشی بر آن تأکید کرد و شاید بتوان خوشامد و بیشتر دیدهشدن رؤسای یک فدراسیون را هم دلیل دیگری برای این مسئله عنوان کرد.
البته نباید نفع مالی احتمالی سلبریتیها را هم در این موارد نادیده گرفت. سؤال اصلی که باید پرسیده شود این است که حضور درازمدت سلبریتیها در ورزش چه نفع و دستاوردی داشته است؟ از حضور هدیه تهرانی در تایچی چوان تا حضور ارجمند در ورزشهای زورخانهای چه دستاوردی برای این دو رشته داشته است؟ باشگاه پرسپولیس چقدر از حضور پژمان بازغی استفاده کرد؟ سؤالاتی که شاید پاسخش را هیچکس نداند. درخصوص رشته پدل و حضور گلزار در این رشته به عنوان سرپرست، ارسلان محمدی، سرمربی تیم ملی پدل مدعی شده بود که امسال تور جهانی پدل را به میزبانی کشورمان برگزار خواهیم کرد و حضور رضا گلزار در این زمینه به ما کمک خواهد کرد و آوردن اسپانسر که امروزه نیاز همه رشتههای ورزشی برای شرکت در مسابقات به شمار میرود را با جدیت دنبال خواهد کرد و میتوان با حضور او منتظر هرچه بیشتر شناختهشدن پدل ماند.
برنامههایی که احتمالا دیگر سلبریتیها هم برای حضور مقتدرانه در فدراسیونهای ورزشی دارند یا به عبارت درستتر باید داشته باشند! ادعایی که از سوی فدراسیونها به عنوان دلیل انتخابهایشان مطرح شد و باید منتظر ماند و دید چقدر به حقیقت خواهد پیوست.
منبع: روزنامه شرق
خلیج فارس:نشست علمی عفاف و حجاب امروز بیست و چهارم اردیبهشت ماه با حضور امیرحسین بانکیپور نماینده مجلس و اقبالی جامعه شناس و مدیر پژوهشکده زوج برگزار شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تبیان؛ بانکیپور، نماینده مجلس درباره وظایف شرعی و عرفی مردم برای رعایت حجاب گفت: حکومت اسلامی بر مدار احکام اسلامی تشکیل شده و امر به معروف و نهی از منکر هم وجود دارد این بخش عملی مربوط به حاکمیت است. حاکمیت باید جلوی منکرات اجتماعی را بگیرد در فضای اجتماعی وقتی فردی بدون حجاب بیرون میآید حاکمیت باید جلوی او را بگیرد. مثلا دوران گذشته وظیفه حاکمیت این بود که اگر کسی در فضای عمومی جلوی شرب خمر را بگیرد حالا اگر اتفاقی در همان باشد باید این کار را بکند.
او ادامه داد: ما پارادایمی داریم که در مسیر جریانهای انقلاب وجود داشته که توجه به مسائل عقلی و دینی دارند و حجاب موضوعی است که فرد در هر دایرهای که قرار دارد، با افراط و تفریطهایی که ممکن است رخ دهد باید مواظب باشیم که در همان گفتمانها و چارچوبها حرکت کنیم.
این نماینده مجلس گفت: ما دو سال است با چالش حجاب برخوردهایم، این به معنا نیست که مسئله حجاب را نداشتیم، دو سال است که چالش ایجاد شده. چالشها آسیبزننده هستند، اما مقدمه بالندگی ما هم خواهند بود. امروزه در سبک زندگی ما دشمن پیشروی کرده، اما فرهنگ اسلامی ایرانی به حدی قوی است که در زمینه حجاب پیشرفت خواهد کرد و قوی خواهیم شد.
او درباره روش عقلانی در برخورد با شهروندان در زمینه رعایت حجاب افزود: اگر با این چالش با صبر و مقاومت برخورد کنیم یعنی عقلانی و با دستورات دینی جلو برویم قطعا قوی ظاهر میشویم. به اعتقاد من کسانی که در اغتشاشات به خیابانها آمدند غارتگر نیستند بلکه غارتزده هستند، چون امیدشان غارت شده است. این فرد غارتزده را نباید برخورد غارتگرانه داشت.
بانکیپور ادامه داد: غده سرطانی افرادی که به خیابانها آمدند نیستند اول باید این غده سرطانی پخش شده را آزاد کنیم تا بتوانیم آن را درمان کنیم، بیحجابی غدهای است که جوانان ما را درگیر کرده، اول باید جوانان را از این غده سرطانی آزاد کنیم.
این نماینده مجلس درباره قوانین و لایحه حجاب هم توضیحاتی را ارائه کرد و گفت: من مطمئنم که منشا فساد از غیرفساد جدا خواهد شد، ما در مجلس به این نتیجه رسیدیم که اول کاری کنیم ۹۰ درصد کسانی که بی حجاب شدند از منشا فساد جدا شوند.
ما در لایحهای که داریم سعی میکنیم کسی را دادگاهی نکنیم که کرامت شهروند زیر سوال برود، جریمه هم به گونهای است که جنبه کیفری ندارد، تدبیر ما این است که با دو جریمه این را به درستی حل کنیم. وقتی میشود با این کارهای کم هزینه مبحث را جمع کنیم پس به اتفاقات بزرگتر نیاز نداریم.
او درباره اعتراضات برخی از انقلابیها گفت: اینکه سوپر انقلابیها میگویند برجام فرهنگی کردید و عقب نشینی کردید، تفکرات اشتباهی است؛ ما قوانین را براساس بازدارندگی قرار دادیم و مهمتر بحثهای فرهنگی است و زیرساخت پاساژها، خیابانها و … در قانون دیده شود. ما فقدان قانون حجاب را داشتیم اصل قانون البته بوده است، اما از نظر مجازات و وظایف دستگاهی در این زمینه خیلی قوانین لازمالاجرایی وجود نداشت.
این عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی افزود: پیش از این قانون وسیع بود، اما باید توجه داشته باشیم حجاب هم ابعاد گسترده دارد، من همیشه که با فعالان حجاب و عفاف صحبت میکردیم، حرفمان این بود که قانون درست و درمان برای حجاب وجود نداشت، اما در این دو سال تصمیمات جدی شد تا قوانین را به درستی اجرا کنیم و اتفاقا نظر تمام قوهها و حتی دولت با این لایحه موافق بود و اصلا این لایحه به نوعی خرد جمعی بوده است.
بانکیپور، نماینده مجلس در ادامه گفت: برای موارد اصلاحی با نهادها صحبت کردیم که بتوانیم لایحه را درستتر اجرا و ایراداتی که وجود داشت را اصلاح کنیم. همچنین اگر کسی با خارجیها ارتباط داشته باشد و فراجا که اطلاعات خوبی در این زمینه بدست آورده، این ارتباط را با سازمانهای معاند که ترویج به کشف حجاب میکنند، تایید کند جریمه نقدی و حبس درجه ۴ خواهند داشت، ما نسبت به این آدمها کوتاه نمیآییم.
البته درباره سلبریتیها و فعالیت در فضای مجازی هم همین است که اگر با معاندان در ارتباط باشد با جریمه شدیدی مواجه خواهند شد. ما با معاندان مماشات نخواهیم کرد. نکته این است که ما به زندگی خصوصی کسی کار نداریم این قوانین فقط مرتبط با انزار عمومی است.
او درباره جریمههای سلبریتیها گفت: هرگاه یک سلبریتی، اینفلوئنسر یا افرادی که شهرتی سیاسی و فرهنگی دارد تخلفی در زمینه حجاب و بیحجابی داشته باشد، قطعا جرمش با شهروند عادی فرق دارد و متفاوت است؛ البته در جرایم دستهبندی صورت گرفته که من دسته ضعیفتر را اعلام میکنم. اگر تنها مرتکب جرم بیحجابی شوند علاوه بر محکومیت به حداکثر جریمه نقدی درجه سه، از سهام موجود بانکی، اموال منقول و غیر منقول انجام میشود.
همچنین محرومیت از شغل (حضور در پروژههای مختلف بازیگری و تبلیغاتی) تا ۳ ماه، ممنوعیت از خروج کشور تا دو سال و محرومیت کاری تا دو سال را خواهند داشت. البته به غیر از بیحجابی اگر ترویج بیحجابی هم داشته باشند قطعا مجازات خواهند شد که جریمه آن متفاوت است.
بانکیپور درباره نحوه شناسایی افراد رهگذر با دوربینها هم توضیح داد: بیشتر ارگانهایی که دوربین دارند با فعالیت فراجا میتوانند تصاویر افرادی که رهگذر هستند و بیحجاب را شناسایی کنیم.
این نماینده مجلس درباره فعالیتهای فرهنگی رسانهها هم توضیح داد: البته ما باید سلبریتیهایمان را تربیت کنیم تا بتوانند به مملکت خودشان خدمت کنند. حتی در هالیوود هم اینگونه نیست سلبریتیها باید تضمین بدهد و محدودیتهایی را رعایت کند.
همچنین پیوست فرهنگی دست رسانهها است، چون رسانههای معاند به وظایف خودشان به خوبی عمل میکنند، اما در این مدت رسانههای همراه کوتاهی کردند وظیفه من به عنوان قانونگذار اعمال قوانین است، اما رسانهها فعالیت فرهنگی خوبی ندارند. اصل کار این قوانین نیست ما باید کار فرهنگی گسترده کنیم.
بانکیپور گفت: باید این را درنظر یگیریم که تمامی سیسمونی، اسباببازی، کیف مدرسه و لوازمالتحریر که امروز در جامعه میبینیم، همه معرف بیحجابی هستند و ما در حد یک تراکت کار حجاب انجام میدهیم، باید به لحاظ فرهنگی کاری کنیم که در دراز مدت اصلاح سبک زندگی داشته باشیم.
باید معرف شریعت و حجاب باشیم
اقبالی، جامعهشناس فرهنگی و مدیر اندیشکده زوج، درباره عرفیات و شرعیات حجاب در کشور و برخورد در زمینه بیحجابی با مردم در این نشست گفت: ما کمتر از یک دهه است که با کشف حجاب روبهرو هستیم و به عنوان پرچم هویتی گروهی مقابل حکومت وجود دارد و راهکارهایی دفعی برای این مساله نیاز داریم.
این جامعه شناس ادامه داد: پدیده بیحجابی سیاسی مرزها را روز به روز تغییر میدهد و اتفاقا جز اقلیت است که بیشتر تهران هم درگیر این موضوع است. دو رویکرد در بدنه حکمرانی داریم، اول اینکه ببینیم مواجه با گشتارشاد قدیم به چه صورت بوده و مسایل آن را حل کنیم، دوم هم مواجه هوشمند با موضوع است تا بتواند کارآمدتر باشد و بازدارندگی داشته باشد. خودم هم معتقدم مواجه هوشمندتر میتواند بهتر کمک کند.
او گفت: خارج از حجاب شرعی یعنی چه؟ اینکه یک نفر یک تار مویش بیرون باشد یعنی عدول از حجاب و آن یک نفر هم لباس بدننما میپوشد عدول از حجاب شرعی است. درباره نظام اسلامی ما رسالتی روی دوش حکومت میبینیم که از لحاظ عفیفانه محفوظ است.
نمیشود ما با پول نهاد مملکت پاساژ بزنیم و مانتوی پاره پاره و کوتاه بفروشم و بعد طلب حجاب داشته باشیم. اما ما چیزی داریم که کشف حجاب بعد از اغتشاشات است که پروژه مدیریت شده خیلی آگاهانه است. شما تصور کنید موضوع سگگردانی جوری شده که خانواده پارک نمیتوانند بروند ما باید جلوی این موضوعات را بگیریم.
اقبالی ادامه داد: تصور این است که ما حاکمیت یکدست داشتیم که همه پایبند به شریعت و حجاب بودند، اما گاهی دیدم که در جهت مخالف هم حرکت شده است و انگار این عرصه به دست کسانی سپرده که اعتقادی به حجاب و اینگونه شریعتها نداشتند. زمانی بود که خالصسازی داشتیم و بیشتر بچه حزبالهیها بودند، اما این حکومت و مدیریت فضا را باید یکدست کنیم. بخشی از جامعه که کارمند هستند نگاهها و نگرشهایشان و همچنین سبک زندگیشان تغییر کرده و ما شاهدیم که دامنه تغییرات فرهنگی زیاد شده است.
خلیج فارس: محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا یادداشتی در کانال تلگرامی خود تحت عنوان «سلبریتی بدشانس سال۱۴۰۳» منتشر کرده که متن آن به شرح زیر است:
سلبریتی سال، بی تردید حجت الاسلام کاظم صدیقی است. اما تبدیل شدن او به سلبریتی فقط بخاطر سند زدن باغ مجاور حوزه علمیه نبود.
افرادی لابد در لباس مشاوران دلسوز با ناشیگریهای خود، پروژه سلبریتیسازی را تکمیل کردند و با راهنماییهای غلط، او را در دامی انداختند که هر لحظه تنگتر شد و همچنان ادامه دارد.
دوستانی که نقش خالهخرسه را بازی کردند حتی در ویدیوی عذرخواهی آقای صدیقی، او را به سمت حقبهجانب بودن سوق دادند. حال آنکه اشتباه شیخ فقط در اعتماد نابجا نیست. ریشههای عمیقتری دارد که چه در جایگاه مدیریت حوزه بماند چه نماند، در آینده آشکارتر خواهد شد.
اتفاقا ماجرای آقای صدیقی فرصت طلایی است برای بزرگان روحانیت و حوزههای علمیه که سازوکار حاکم و جاری را مورد مطالعه قرار دهند و نگذارند میراث بزرگانی، چون شیخ عبدالکریمحائری، آیتالله بروجردی و دیگران توسط افرادی که به اعتراف خود، ساده لوحانه به این و آن اعتماد میکنند بر باد رود. لااقل در موضوع مورد بحث باید میزان اهلیت علمی آقای صدیقی برای تاسیس و مدیریت چنین حوزهای روشن شود.
مطمئنا بسیاری از روحانیون عالیرتبه، طلاب و حتی طلبههای مدرسه آقای صدیقی از اقدامات و عملکرد او متاسف و متاثرند. این تاسف و تاثر آنگاه افزوده میشود که عدهای با انقلابی خواندن او بدنبال ماستمالی کردن قضیه اند.
گفته اند «حسنات الابرار، سیئات المقربین» پس اگر آقای صدیقی انقلابی است جرمش بسیار بزرگتر از دیگران است. توقع آن بود که مدافعان باندی-جناحیاش خصوصا بخاطر انقلابی بودنش خودشان مدعی او میشدند و دستکم او را بخاطر ناتوانی در مدیریت و شبهه سوء استفاده، وادار به کنارهگیری میکردند.
حالا معلوم شده که صدیقی یک فرد نیست بلکه یک جریان سیاسی است. این جریان آنقدر طلبکار است که میخواهد چنین جا بیندازد که انقلابیون میتوانند خطا کنند و کسی هم حق ندارد به آنها بگوید بالای چشمشان ابروست.
خلاصه آنکه اگر دوستان نادان، شیخ را به مسیری که مصلحت خودش و روحانیت بود هدایت میکردند و ضربه موثری را که او به روحانیت و نظام زد، گوشزد میکردند الان او ناگزیر نبود که برای جبران هر اشتباه، یک اشتباه تازه مرتکب شود.
خلیج فارس: پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیما روز چهارشنبه در حاشیه جلسه هیات دولت در جمع خبرنگاران اظهار داشت: بعد از تعیین شعار سال توسط رهبر معظم انقلاب جلسه کارشناسی در حوزه برنامه ریزی صدا و سیما تشکیل شد و شورای معاونان به طور مفصل برای راههای تحقق جهش تولید با مشارکت مردم بحث و بررسی کردند.
به گزارش خلیج فارس؛ وی ادامه داد: در نهایت مقرر شد مصادیق مشارکت مردم در افزایش تولید معین شود و همچنین قوانین و اسناد بر زمین مانده که تحقق شعار سال منوط به اجرای آن است، در دستور کار فوری قرار گیرد.
رئیس سازمان صدا و سیما دیگر مواردی که میتواند به تحقق شعار سال کمک کند نیز گفت: نحوه تولیدات رسانه ملی با کمک و مشارکت مردم تا قبل از پایان هفته دوم فروردین توسط مسئولان و کارشناسان این سازمان بررسی میشود.
جبلی یادآورشد: براساس سند تحول رسانه ملی امسال و در ایام تعطیلات نوروزی ۲ تنوع قابل توجه شامل تنوع در تولیدات برنامهها اعم از برنامههای سرگرمی و نوروزی و حضور میهمانان در برنامهها داشتیم.
وی اضافه کرد: به همین دلیل براساس بازخوردهای اولیه امسال افزایش بیش از ۸ درصدی مخاطبان برنامههای نوروزی را نسبت به سال گذشته شاهد بودیم.
رئیس سازمان صدا و سیما اظهار داشت: هزینههای برنامهها به صورت معمول در قالب قرارداد کلی شبکه با تهیه کننده و حامی مالی است و جزئیات قراردادها در اختیار این سازمان نیست و با پرداختهای غیر معقول موافق نیستیم. رویههای غلط که از دورههای قبل صدا و سیما رواج داشته به تدریج در دست اصلاح است.
منبع: ایرنا
خلیج فارس: اگر چه بسیاری از سلبریتیها سرنوشت تراژیکی داشتهاند؛ اما بررسیهای پس از مرگشان از نکات غافلگیر کنندهای در خصوص مرگ آنها پرده برداشته است.
مرگ همیشه اتفاقی غم انگیز است، بخصوص وقتی برای شخصی شناخته شده رخ میدهد.
به گزارش روزیاتو، گرچه بسیاری از سلبریتیها سرنوشت تراژیکی داشتهاند، اما بررسیهای پس از مرگ شان از نکات غافلگیر کنندهای در خصوص مرگ آنها پرده برداشته است.
ایمی واینهاوس
این خوانندهی بریتانیایی در سال ۲۰۱۱ در سن ۲۷ سالگی از دنیا رفت. پیکر بی جان او در حالی در تختخوابش کشف شد که چند بطری ودکا هم در نزدیکی او وجود داشت.
در جریان کالبد شکافی واینهاوس معلوم شد او به ازای هر ۱۰۰ میلی لیتر از خونش، ۴۱۶ میلی گرم الکل در خونش داشت. این در حالی است که ۳۵۰ میلی گرم الکل برای بروز مشکلات تنفسی کافی است. نتیجهی کالبد شکافی او این بود که علت اصلی مرگ این خوانندهی مشهور زیاده روی در مصرف الکل بود.
لیزا ماری پریسلی (دختر الویس پریسلی)
لیزا ماری پریسلی در سال ۲۰۲۳ در سن ۵۴ سالگی درگذشت. مرگ نابهنگام او دنیا را در شوک فرو برد و گزارشات اولیه حاکی از آن بود که او در خانهی خود دچار حملهی قلبی شده بود. این امر باعث گمانه زنیهایی دربارهی ارتباط این اتفاق با مرگ پدر مشهورش، الویس پریسلی شد که او نیز از بیماری قلبی رنج میبرد. با این حال، دلیل اصلی مرگ لیزا ماری تا ۷ ماه بعد فاش نشد. کالبد شکافی نشان داد که او بر اثر یک انسداد رودهی جزئی جان خود را از دست داده بود. عوارض ناشی از یک جراحی کاهش وزن قبلی منجر به شکل گیری بافت زخم در رودهی کوچک لیزا ماری شده بود، امری که باعث انسداد رودهی او شده بود. انسداد روده اگر درمان نشود میتواند منجر به بافت مردگی یا پرفوراسیون (سوراخ شدن بافت) و در نهایت، مرگ شود.
لیزا ماری پریسلی در صبح روز حادثه، دچار دل درد شده و سپس بر اثر حملهی قلبی ناشی از انسداد روده، جان خود را از دست داده بود. علیرغم اننتقال فوری او به بیمارستان، لیزا ماری پس از چند ساعت درگذشت. نتیجهی آزمایشات سم شناسی از وجود مسکن اکسی کدون به مقدار استاندارد و درمانی و همینطور وجود داروی ضد روانپریشی کوئتیاپین در خون او حکایت داشت. با این حال، تأکید شده بود که این مواد نقشی در مرگ لیزا ماری نداشتند. پزشکی قانونی به این نتیجه رسیده بود که لیزا ماری پریسلی بر اثر عوامل طبیعی جان باخته بود.
رابین ویلیامز
این بازیگر و کمدین شناخته شده در سال ۲۰۱۴ در سن ۶۳ سالگی درگذشت. او از مدتها قبل با چالشهای روحی درگیر بود و علاوه بر این، مبتلا به بیماری پارکینسون تشخیص داده شده بود.
ویلیامز بر اثر خفگی جان خود را از دست داده بود و در خون او داروهای ضد افسردگی و پارکینسون پیدا شد. با این حال، کالبد شکافی او معلوم کرد این بازیگر مشهور نه به پارکینسون، بلکه به بیماری «زوال عقل با اجسام لویی» دچار بود، بیماریای که به دلیل شباهت نشانه هایش، اغلب با پارکینسون اشتباه گرفته میشود.
پل واکر
بازیگر فیلمهای «سریع و خشن» در سال ۲۰۱۳ در جریان یک سانحهی رانندگی شدید در سن ۴۰ سالگی جان باخت. او در زمان وقوع این تصادف سوار بر یک خودروی پورشه کاررا جی تی بود.
طبق اعلام پزشکی قانونی، پیکر واکر در حالت تدافعیای به نام «حالت بوکسوری» کشف شده بود که نشان میداد واکر در زمان مرگ دستهای خود را برای محافظت از سر و صورتش بالا آورده بود. دلیل مرگ او «ترکیب آثار صدمات تروماتیک و سوختگی» اعلام شد.
کری فیشر
کری فیشر که با ایفای نقش «پرنسس لیا» در سه گانهی اصلی «جنگ ستارگان» شناخته میشود، در سال ۲۰۱۶ در سن ۶۰ سالگی درگذشت.
او در حین یک سفر هوایی دچار حملهی قلبی شده و فوراً به بیمارستان منتقل شده بود. با این حال، طولی نکشید که فیشر جان خود را از دست داد. علت رسمی مرگ او آپنه خواب (اختلال وقفه تنفسی در خواب) اعلام شد. اما نتیجهی آزمایشات سم شناسی معلوم کرد ترکیبی از مواد مخدر مختلف در خون او وجود داشت، از جمله الکل، متادون، کوکایین، اکستازی و داروهای آرام بخش.
بریتانی مورفی
بریتانی مورفی با نقش آفرینی هایش در دههی ۱۹۹۰ و اوایل دههی ۲۰۰۰ به شهرت رسید. او در سال ۲۰۰۹ در سن ۳۲ سالگی بر اثر یک بیماری قابل درمان درگذشت: ذات الریه.
بر اساس گزارش پزشکی قانونی، کم خونی مورفی که بر اثر خونریزیهای قاعدگی به وجود آمده بود، دستگاه ایمنی بدن او را ضعیف کرده بود و مقابله با این عفونت ویروسی را برایش دشوار ساخته بود. بعد از مرگ مورفی، پدرش خواستار ارائهی یک گزارش سم شناسی شد که نتیجهی آن از وجود مقادیر زیادی فلزات سنگین در خون او حکایت داشت، امری که این احتمال را مطرح ساخت که مورفی بر اثر مسمومیت درگذشته بود. با این حال، این احتمال از سوی یک پزشک سم شناس برجسته رد شد.
هیث لجر
هیث لجر در سال ۲۰۰۸ در ۲۸ سالگی درگذشت.
کالبد شکافی لجر نشان داد که عملت مرگ اوردوز تصادفی بر اثر ترکیبی از داروهای تجویزی بود. بر اساس گزارش پزشکی قانونی، لجر بر اثر «مسمومیت شدید با ترکیبی از آثار اکسی کدون، هیدروکودون، دیازپام، تمازپام، آلپرازولام و دوکسیلامین» جان خود را از دست داده ود.
مایکل جکسون
خبر درگذشت «سلطان پاپ» در سال ۲۰۰۹ دنیا را در شوک فرو برد. او در زمان مرگ ۵۰ سال داشت.
دلیل مرگ مایکل جکسون مصرف دوز مرگباری از داروی پروپوفول (نوعی داروی بیهوشی قوی) بود که توسط پزشک او، کنراد موری تجویز شده بود. او بعداً به همین دلیل در قتل غیر عمد گناهکار شناخته شد. علاوه بر پروپوفول، داروهای دیگری هم در خون جکسون یافت شد، مانند میدازولام، دیازپام، لیدوکایین و افدرین. کالبد شکافی جکسون همچنین نشان داد که هیچ مشکل آناتومیکی که باعث مرگ وی شده باشد، وجود نداشت.
برندون لی (پسر بروس لی)
برندون لی در سال ۱۹۹۴ بر اثر اصابت تصادفی گلوله از یک اسلحه در جریان ساخت فیلم «کلاغ»، در سن ۲۸ سالگی جان خود را از دست داد.
یک گلولهی کالیبر ۴۴ درون ستون فقرات او کشف شد. از این اسلحه قرار بود برای یک صحنهی نمای نزدیک استفاده شود، اما متأسفانه به درستی تنظیم نشده بود.
منبع: خبرآنلاین
خلیج فارس: محسن سهرابی فعال رسانهای با انتشار پستی در شبکه ایکس نوشت: ۴۰ تا ۵۰ میلیارد تومان هزینه فروغی و جبلی برای حضور سلبریتیها در برنامه شب عید شبکه ۳
داویدز: ۴.۲ میلیارد
حامد بهداد: ۱ میلیارد
مهدی طارمی: ۱ میلیارد
سعید عزت الهی: ۸۰۰ میلیون
علی پروین: ۷۰۰ میلیون
علی قلی زاده: ۵۰۰ میلیون
محمد محبی: ۴۵۰ میلیون
هزینههای شب عید تلویزیون در چند روز گذشته به یک مسئله رسانهای تبدیل شده است.
خلیج فارس:ویژهبرنامههای نوروزی صداوسیما مثل سالهای قبل میزبان چهرههای سرشناسی بود. طی شبهای گذشته شاهد حضور چند ستاره تیم ملی هم در این برنامهها بودیم. بازیکنانی که بعد از هماهنگی با کادرفنی تیم ملی از اردو بیرون زدند تا چند ساعتی میهمان صداوسیما باشند. این ستارهها معمولا حاضر به انجام مصاحبه آن هم از نوع تلویزیونی نیستند، با این حال مبالغی که به آنها برای حضور در تلویزیون پیشنهاد شد، به حدی بود که آنها را راضی به حضور کند.
به گزارش «خلیج فارس» به نقل از تجارت نیوز، شنیدهها حاکی از آن است که بعضا یکی از ستارههای مطرح تیم ملی برای حضور در یکی از شبکههای تلویزیون چیزی حدود یک میلیارد تومان دریافت کرده و یکی دیگر از بازیکنان تیم ملی هم ۸۰۰ میلیون برای انجام مصاحبه پول گرفته است. در این بین البته بازیکنانی هم بودند که با این ارقام راضی به حضور در تلویزیون نشدند و به نوعی قید دریافت این پول را زدند.