سرقت

خلیج فارس:چندی پیش زنی جوان با نگرانی وارد یکی از کلانتری‌های شمال تهران شد و مقابل افسر نگهبان از سرقت خشونت‌باری که تجربه کرده بود، پرده برداشت. او گفت:در خانه بودم که ناگهان زنگ در به صدا درآمد. آیفون را برداشتم و مرد جوانی را دیدم که پشت در ایستاده بود و ادعا می‌کرد که پستچی است و بسته‌ای برایم دارد. به قصد تحویل گرفتن بسته، به پایین رفتم، اما او به سرعت چاقویی از جیبش بیرون آورد و با خشونت گردنبندم را قاپید و با موتورسیکلت فرار کرد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تسنیم، با ثبت شکایت در دادسرای ناحیه ۳۴ (ویژه سرقت)، پرونده‌ای تشکیل شد و تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل شدند. آنها به صحنه جرم رفته و پس از بررسی فیلم دوربین‌های مداربسته توانستند به شواهدی دست یابند که پلاک موتورسیکلت و هویت واقعی سارق را مشخص می‌کرد.
پس از دریافت حکم جلب، تیم پلیسی چندین مرتبه به آدرس‌هایی که مظنون در آنها سکونت داشت، سر زدند، اما اثری از او پیدا نکردند. تحقیقات گسترده‌تری آغاز شد و کارآگاهان موفق شدند از طریق بررسی شماره تماس‌های مرتبط با متهم و صحبت با اعضای خانواده‌اش، نشانی‌های جدیدی از محل حضور او به دست آورند. با این اطلاعات، سرنخی از او در محدوده سیدخندان پیدا شد؛ اما متهم که متوجه تعقیب‌های پلیس شده بود، بلافاصله مخفیگاهش را ترک کرد و به جای دیگری رفت. در نهایت، تلاش‌های مستمر تیم پلیسی نتیجه داد و توانستند محل اختفای او را در محله نارمک شناسایی کنند.
در جریان عملیات دستگیری، کارآگاهان هنگام نزدیک شدن به ساختمان، متوجه توقف خودرویی شدند که مردی با ظاهری آشفته و نشانه‌های اعتیاد از آن پیاده شد. او به شدت شبیه چهره فردی بود که در تصاویر مداربسته دیده بودند.

تیم پلیسی به او نزدیک شدند و درباره هویت و علت حضورش در آن محل از او سؤال کردند. مرد سعی داشت با پاسخ‌های پراکنده و گمراه‌کننده از دست پلیس فرار کند، اما کارآگاهان که به رفتار او مشکوک شده بودند، او را بازرسی بدنی کردند. در بررسی مدارک هویتی، مشخص شد که او همان سارق تحت تعقیب است.

متهم در همان بازجویی‌های اولیه، ضمن اعتراف به سرقت گردنبند شاکیه، به ۵ فقره سرقت گردنبند دیگر نیز اعتراف و فاش کرد که این سرقت‌ها را با همکاری ۳ نفر دیگر انجام داده است.

با این اعترافات، تیم پلیسی به سراغ همدستان او رفتند و پس از اخذ حکم جلب، سایر اعضای این باند را در محله‌های مختلف دستگیر کردند. آنها نیز به سرقت‌های متعدد دیگری از جمله گوشی‌قاپی در شمال تهران اعتراف کردند. طبق اظهارات متهمان، آنها اموال مسروقه را به دست‌فروشان و موادفروشان محله شوش می‌فروختند و در ازای آن مواد مخدر مورد نیاز خود را دریافت می‌کردند.

با صدور قرار قانونی از سوی مرجع قضایی متهمان به زندان اعزام شدند و سیر مراحل قانونی پرونده ادامه دارد.

خلیج فارس: سریال پلیسی «خواب و بیدار» که اولین بار در سال ۸۱ از شبکه اول به روی آنتن رفت، از فردا شب از شبکه آی فیلم پخش خواهد شد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا؛سریال «خواب و بیدار» به کارگردانی و نویسندگی مهدی فخیم‌زاده و تهیه‌کنندگی سیدجمال ساداتیان از فردا شب دوشنبه، ۱۴ آبان‌ماه هرشب ساعت ۲۰ روی آنتن شبکه آی فیلم می‌رود. این سریال جایگزین سریال پلیسی «نوار زرد» خواهد شد.

«خواب و بیدار» اولین بار در سال ۸۱ در ۲۲ قسمت از شبکه یک سیما به روی آنتن رفت.

مهدی فخیم‌زاده، رویا نونهالی، دانیال حکیمی، محمد صادقی، حبیب دهقان نسب، لادن طباطبایی، لیلا برخورداری، کامران تفتی، اردشیر تفتی و… از بازیگران این سریال پلیسی هستند.

داستان «خواب و بیدار» درباره دختری به نام توران است (رؤیا نونهالی) که به ناتاشا شهرت دارد و یک تبهکار حرفه‌ای می‌باشد. او پس از سال‌ها به ایران بازمی‌گردد. ناتاشا با عبدالله پلنگ که یک خلافکار سابقه‌دار بوده و سال‌هاست کار خلاف را کنار گذاشته‌است، شروع به سرقت مسلحانه می‌کنند و پلیس در پی دستگیری آن‌ها است که… .

سریال «خواب و بیدار» طی این سال‌ها بارها از شبکه آی فیلم و تماشا بازپخش شده است.

خلیج فارس: تحقیقات در پرونده ۸ عضو یک باند سرقت که نقشه دستبرد به خانه ها را می کشیدند و فرش های نفیس میلیاردی را به سرقت می بردند، ‌تکمیل و به صدور کیفرخواست سنگین منجر شد. بر اساس کیفرخواست صادر شده، برای ۸ سارق حرفه ای درخواست مجازات حد یعنی قطع دست شده است.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین؛این پرونده از اوایل تابستان سال ۱۴۰۰ شروع شد. در آن زمان کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در جریان فعالیت یک باند تبهکار قرار گرفتند که به خانه های اعیانی شمال تهران دستبرد می زدند.

سارقان پس از شناسایی خانه‌های مورد نظرشان، زمانی که کسی در آنجا حضور نداشت وارد خانه می‌شدند و همه اموال باارزش ازجمله فرش‌های نفیس را به سرقت می‌بردند. اعضای این باند علاقه زیادی به فرش های نفیس داشتند و در خانه یک تاجر، ‌ فرشی نفیس و شناسنامه دار به ارزش ۵ میلیارد تومان را دزدیدند. بررسی دوربین های مداربسته نشان می داد که اعضای این باند در قالب گروه های ۴ یا ۵ نفره وارد خانه ها می شدند و در همه سرقت ها از کلاه و نقاب استفاده می کردند تا چهره شان در دوربین ها ثبت نشود اما در نهایت یک اشتباه از سوی سرکرده باند، مهم ترین سرنخ را به دست پلیس داد؛ سرکرده گروه در آخرین سرقت فراموش کرده بود، ‌ نقاب به صورت بزند و همین موجب شده بود تا دوربین مداربسته، چهره او را ثبت کند. وی مجرمی سابقه دار به نام رسول بود که بارها به جرم سرقت، زندانی شده بود. ماموران پاتوق های او را زیر نظر گرفته و موفق شدند دستگیرش کنند. با دستگیری وی، همدستانش که ۷ نفر بودند نیز دستگیر شدند. با انجام تحقیقات بیشتر مشخص شد که یکی دیگر از سرکرده های این گروه، مردی اهل کشور عراق است که اعضای گروه، فرش های نفیس را به دست او می رساندند تا در آنجا فرش های نفیس را بفروشند.

با دستگیری اعضای باند، پلیس بین‌الملل برای بازداشت مرد عراقی وارد عمل شد اما با وجود انجام تحقیقات، ‌ردی از او به دست نیامد. از سوی دیگر سرکرده اصلی باند در تحقیقات گفت که با اعضای فامیل و بستگانش، باند سرقت از خانه ها را تشکیل داده است. او گفت: وقتی باند خانوادگی تشکیل دادیم و برای نخستین بار به خانه ای دستبرد زدیم، ‌یک فرش دستباف سرقت کردیم. به دنبال مشتری گشتیم اما چون این فرش ها شناسنامه دارند، ‌فروششان سخت. سرانجام از طریق یکی از آشنایانم با مرد عراقی آشنا شدم و او نقش فروش را به عهده گرفت. وی ادامه داد:فرش‌ها را داخل وانت می‌گذاشتیم و می‌بردیم لب مرز ایران و عراق. در آنجا مرد عراقی محموله را تحویل می‌گرفت و پولش را نقد پرداخت می‌کرد. ارزش فرش ها بالای ۵۰ میلیارد تومان بود اما تعدادشان دقیق یادم نیست.

وی ادامه داد: من آنقدر حرفه‌ای هستم که ۲ بار توانستم از دست پلیس فرار کنم. حتی یک‌بار در جریان تعقیب و گریز ۵ماشین در خیابان را تخریب کردم و تلاشم برای فرار موفقیت آمیز بود اما در آخرین سرقت اشتباه کردم که آن هم به‌خاطر بی‌خوابی بود. چند شب بود نخوابیده بودم و تمرکز نداشتم و فراموش کردم نقابم را موقع ورود به خانه مالباخته به‌صورت بزنم و در نهایت لو رفتم.

وی گفت: من با پولهای سرقتی، ولخرجی و خوشگذرانی کردم. برای خودم پورشه خریدم و با اجاره کردن ویلاهای لاکچری به سفرهای مختلف می رفتم اما در نهایت عاقبتم شد دستگیری و رفتن به زندان.

با تکمیل تحقیقات در این پرونده، بازپرس دادسرای ویژه سرقت برای ۸ عضو این باند که دستگیر شده اند، درخواست اشد مجازات یعنی مجازات حدی و قطع دست کرده است. پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه فرستاده شد تا به زودی سارقان حرفه ای، پای میزمحاکمه بروند.

مجازات حدی؛ ‌قطع ۴ انگشت

بر اساس ماده ۲۶۸ قانون مجازات اسلامی، سرقت در صورتی که دارای تمام شرایط زیر باشد، موجب حد است:

۱. شیء مسروق شرعا مالیت داشته باشد. یعنی در عرف، ارزش و قیمت معاملاتی داشته باشد و بتوان آن را «مال» ‌ نامید.

۲. مال مسروق در حرز باشد. قانون می‌گوید حرز، مکان متناسبی است که مال عرفا در آن از دستبرد محفوظ می‌ماند.

۳. سارق هتک حرز کند. طبق قانون، هتک حرز عبارت از نقض غیر مجاز حرز است که از طریق تخریب دیوار یا بالا رفتن از آن یا باز کردن یا شکستن قفل و امثال آن محقق می‌شود.

۴. سارق مال را از حرز خارج کند.

۵. هتک حرز و سرقت، مخفیانه باشد.

۶. سارق، پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد. یعنی اگر پدر یا پدربزرگ پدری یک فرد اقدام به سرقت از او کند، دست این پدر یا پدربزرگ را نمی‌توان قطع کرد. بنابراین این استثناء شامل حال مادر، مادربزرگ پدری و مادری و پدربزرگ مادری نمی‌شود.

۷. ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حرز، معادل قیمت ۳.۵۵۲ گرم طلای مسکوک باشد.

۸. مال مسروق از اموال دولتی یا عمومی، وقف عام یا وقف بر جهات عامه نباشد.

۹. سرقت در زمان قحطی صورت نگیرد.

۱۰ . صاحب مال از سارق نزد مرجع قضایی شکایت کند. یعنی اگر همه شرایط وجود داشته باشد اما صاحب مال، شخصا شکایتی نداشته باشد و مثلا سارق را پلیس دستگیر کرده باشد، نمی‌توان دست سارق را قطع کرد.

۱۱. صاحب مال قبل از اثبات سرقت، سارق را نبخشد.

۱۲. مال مسروق قبل از اثبات سرقت، تحت ید مالک قرار نگیرد. یعنی اگر قبل از ثابت شدن سرقت در مرجع قضایی، مالک مال مسروقه به این مال دسترسی پیدا کند و در اختیار او قرار بگیرد، دیگر نمی‌توان دست سارق را قطع کرد.

۱۳. مال مسروق قبل از اثبات جرم به ملکیت سارق در نیاید. یعنی ممکن است سارق، مال را از مالک آن بخرد. در این صورت نمی‌توان حکم را اجرا کرد.

۱۴. مال مسروق از اموال سرقت‌شده یا مغصوب نباشد. یعنی اگر فردی مالی را از فردی که خودش هم آن مال را دزدیده یا به زور تصاحب کرده است سرقت کند، دزد دوم مشمول مجازات حد نیست.

در ادامه باید به این موضوع اشاره کرد که «حد سرقت» به این شکل است که در مرتبه اول، چهار انگشت دست راست سارق از انتهای آن قطع می‌شود به طوری که انگشت شست و کف دست باقی بماند. در مرتبه دوم، پای چپ سارق از پایین برآمدگی قطع می‌شود به نحوی که نصف قدم و مقداری از محل مسح باقی بماند. در مرتبه سوم، سارق حبس ابد می‌شود که در این مورد، تحت شرایطی امکان آزادی از زندان وجود دارد و در مرتبه چهارم، اعدام خواهد شد حتی اگر سرقت در زندان رخ دهد.

خلیج فارس:فرمانده انتظامی استان یزد از کشف سرقت ۲۰۰ میلیاردی و دستگیری سارقان در یزد خبر داد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از صدا و سیما، سردار عباسعلی بهدانی فرد گفت: با وصول پرونده سرقت اسناد و مدارک از قبیل چک، سفته و سند به ارزش ۲۰۰ میلیارد ریال از نمایشگاه اتومبیل در حوزه شهرستان یزد، بلافاصله موضوع به صورت ویژه در دستورکار کارآگاهان اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی استان قرار گرفت.

وی افزود: با اقدامات و تحقیقات جامع اطلاعاتی و فنی در کمتر از ۷۲ ساعت ۲ سارق حرفه‌ای شناسایی و با هماهنگی قضائی، طی عملیات غافلگیرانه و منسجم پلیسی دستگیر و کلیه اسناد مسروقه از آن‌ها کشف شد.

بهدانی فرد ادامه داد: در تحقیقات و بازجویی‌های تخصصی بعمل آمده از سارقان و با توجه به مستندات و قرائن جمع آوری شده، سارقان به جرم خود اعتراف و انگیزه خود از سرقت را اختلاف مالی با شاکی بیان کردند.

فرمانده انتظامی استان با بیان اینکه اسناد مکشوفه به مالباخته تحویل داده شد، تصریح کرد: شهروندان با نصب تجهیزات ایمنی، خود پیشگیری کنند و در صورت برخورد با هرگونه موارد مشکوک مراتب را به مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ اطلاع دهند.

خلیج فارس: با تشدید حملات هوایی اسرائیل به مناطق ضاحیه جنوبی بیروت در هفته های گذشته و تخلیه اکثر خانه ها از سوی شهروندان ساکن در مناطق جنوبی بیروت، خانه های خالی این مناطق طمع دزدها را برای سرقت افزایش داده است.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از عصرایران؛طی روزهای گذشته شهروندان بیروتی ابتکار عمل را به دست گرفته و برخی دزدها را که وارد خانه های خالی شده و اقدام به سرقت کرده بودند را گرفته و با بستنشان به تیرهای برق و درختان در وسط شهر مجازات کرده اند.

دزدها همچنین در این مناطق خودروها و موتور سیکلت های رها شده را نیز سرقت می کنند و برخی از دزدهای تصاویر زیر اقدام به سرقت موتور سیکلت و یا خودرو کرده بودند.

شهروندان بیروت و نیروهای میدانی حزب الله تلاش دارند نظم را بر مناطق جنوبی بیروت حاکم کنند و بر همین اساس به عنوان یک مجازات بازدارنده و قبل از تحویل دزدها به نیروهای پلیس، برای عبرت دهی به دیگر دزدها آنها را یک روز در سطح خیابان بسته و با الصاق پلاکاردهایی روی آنها، دزدی را دلیل این اقدام عنوان کرده اند.

خلیج فارس:پزشک متخصص که با همدستی دستیارش برادرش را به قتل رسانده و جسدش را از بین برده بود، به قصاص، زندان و دیه محکوم شد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتمادآنلاین؛قضات دادگاه، دستیار متهم اصلی را هم به ۱۵ سال حبس محکوم کردند.

این پرونده هولناک با شکایت زنی به نام مینا به جریان افتاد. او گفت: شوهرم حمید که پزشک است گم شده و از او خبر ندارم. او هر روز بعد از مطب به خانه می‌آمد و اگر می‌خواست جایی برود، حتماً خبر می‌داد.

تحقیقات ماموران نشان داد تلفن حمید آخرین بار حوالی شمال تهران روشن بوده و بعد از آن خاموش شده است. تحقیقات پلیس نشان داد او از مدت‌ها قبل با برادرش صابر اختلافات شدید داشت. وقتی ماموران سراغ صابر که پزشک متخصص است، رفتند، او مدعی شد از برادرش خبر ندارد اما وقتی رد تلفن او نیز همان جایی پیدا شد که آخرین بار تلفن برادرش در آنجا آنتن داشت، دیگر نتوانست ملاقات با برادرش را انکار کند.

صابر این بار مدعی شد برادرش را دیده اما بعد که از او جدا شده، دیگر خبری از او ندارد. پلیس فهمید در همان ساعاتی که حمید گم شده، صابر چند باری با تلفن شخصی به نام کامران ارتباط گرفته است. به این ترتیب کامران هم بازداشت شد و این‌ بار کامران بود که لب به اعتراف گشود.

او گفت: من دانشجوی پزشکی هستم و برای دکتر صابر هم کار می‌کردم. مدتی قبل صابر ساختمانی را در خیابان فرشته اجاره کرد. او می‌دانست که برادرش قصد اجاره مطب دارد و به من گفت خودم را منشی یکی از دوستانش معرفی کنم و با او تماس بگیرم. من به حمید گفتم برای کلینیک کودکان به دنبال ساختمان هستم. به این بهانه حمید را به ساختمان خیابان فرشته کشاندیم. صابر به محض ورود حمید با اسلحه ساچمه‌ای به او شلیک و بعد به او داروی بیهوشی تزریق کرد. بعد هم حمید را با زنجیر روی یک ویلچر بستیم و به اتاقی واقع در طبقه سوم ساختمان منتقل کردیم.

کامران ادامه داد: صابر می‌خواست از برادرش امضاهایی بگیرد. برای همین سه روز حمید را در همان حالت نگه داشتیم. صابر حدود ۱۰۰ امضا و چک و مبایعه‌نامه از او گرفت. بعد از سه روز گفت دیگر باید او را به قتل برسانیم. خودش یک رگ دست برادرش را زد و من رگ دست دیگرش را زدم. بعد هم رگ پاهایش را زدیم. وقتی مطمئن شدیم که دیگر نفس نمی‌کشد، مطابق نقشه قبلی جسد را تکه‌تکه و سپس با چرخ گوشت بزرگی که در مطب بود، آن را چرخ کردیم. بخش‌هایی از جسد را به عنوان غذای حیوانات در سطح شهر پخش کردیم.

به این ترتیب، کیفرخواست علیه متهمان صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در جلسه رسیدگی پدر و مادر حمید گفتند که حاضر به گذشت از پسرشان نیستند و خواستار قصاص و مجازات هر دو متهم هستند.

هرچند صابر در دفاعیاتش قتل را قبول نکرد و مدعی شد که کامران مرتکب قتل شده اما انکارهای کامران و سایر مدارک باعث شد تا قضات او را در قتل مجرم تشخیص دهند. به این ترتیب، پزشک متخصص به جرم قتل به قصاص، به خاطر آدم‌ربایی به ۵ سال زندان، به خاطر اخذ سند به عنف، به ۲ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق و به جرم جنایت بر میت به پرداخت یک دهم دیه کامل محکوم و همدستش کامران به خاطر معاونت در قتل به ۱۵ سال زندان، به خاطر آدم‌ربایی به ۲ سال زندان، به خاطر سرقت به ۲ سال زندان، به خاطر اخذ سند به عنف به ۶ ماه حبس و ۳۰ ضربه شلاق محکوم کردند. او همچنین به خاطر مشارکت در جنایت بر میت نیز به پرداخت یک دهم دیه کامل محکوم شد.

خلیج فارس:خواستگار قلابی که با معرفی خود به عنوان خلبان و پزشک و مهندس از دختران ثروتمند سرقت می‌کرد، در آخرین قرار ملاقات با یکی از دخترها درگیر شد و رد خون او را به دام انداخت.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از روزنامه ایران؛ اواسط مرداد، دختر جوانی با ورود به شعبه ششم دادسرای ویژه سرقت، از مردی شکایت کرد که تحت عنوان خواستگار، وسایل با ارزش او را به سرقت برده بود. او در تحقیقات گفت: مدتی قبل در کانال تلگرامی با مرد جوانی به نام آریا آشنا شدم، او خودش را خلبان پروازهای خارجی معرفی کرد و بعد از مدتی که از دوستی‌مان گذشت، با آریا قرار گذاشتم.

او با خودروی بنز به دنبالم آمد و فکر کردم پولدار است. بعد از مدتی از من خواستگاری کرد. یک روز که با او بیرون بودم، به قصد رفتن به سرویس بهداشتی کیف و گوشی تلفن همراه آیفونم را در اختیارش قرار دادم. اما وقتی برگشتم خبری از او نبود. داخل کیفم چند سکه طلا و مقداری پول هم بود.

با شکایت دختر جوان، تحقیقات پلیسی آغاز شد و در بررسی‌ها، کارآگاهان با شکایت‌های مشابه مواجه شدند.

تمامی مالباختگان در کانال تلگرامی با آریا آشنا شده بودند و مرد جوان خود را خلبان، پزشک، بازیگر، تاجر، ورزشکار و…معرفی کرده و اعتماد آنان را جلب و در فرصت مناسب سرقت می‌کرد.

در ادامه تحقیقات برای دستگیری متهم، دختر جوانی با پلیس تماس گرفت و گفت: مردی که خودش را پزشک معرفی کرده بود از من خواستگاری کرد و زمانی که با او به یک پارک رفتم، قصد تعرض به من را داشت.

اما من با او درگیر شدم و با سنگی که روی زمین افتاده بود، چند ضربه به سرش زدم و فرار کردم. ولی گوشی تلفن همراه و کیفم را به سرقت برد.

مأموران با حضور در محل، به جست و جوی میدانی پرداختند و با رد خون مرد جوان مواجه شدند.

آنها رد خون را تعقیب کرده و مشخص شد که سارق چند متری پیاده رفته و بعد سوار یک خودرو شده و فرار کرده است.

زمانی که کارآگاهان به بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل پارک خودرو پرداختند، موفق شدند خودروی پژو متهم فراری را شناسایی کرده و بدین ترتیب هویت او به دست آمد. پس از هماهنگی‌های لازم با بازپرس پرونده، کارآگاهان پلیس پایتخت وارد عمل شده و خواستگار قلابی بازداشت شد.

می خواستم مهاجرت کنم

آریا، انگیزه‌اش از این سرقت‌ها را مهاجرت به کانادا اعلام کرد و گفت: یکی از دوستانم یک روز تعریف کرد با دختر پولداری آشنا شده و قصد ازدواج دارد. من هم تصمیم گرفتم با فریب دختران پولدار با ترفند ازدواج ازآنها سرقت کنم. می‌دانستم دخترها به پزشکان، خلبان‌ها و مهندس‌ها و تاجران زودتر اعتماد می‌کنند.

من هم خودم را با این عناوین معرفی کرده و پس از جلب اعتماد نقشه‌ام را اجرا می‌کردم. با این شیوه از 7 دختر سرقت کردم.

می‌خواستم با گذشته‌ام که فقط فقر و بدبختی بود خداحافظی کرده و با پول‌ها به کانادا مهاجرت کنم، درس بخوانم و واقعاً پولدار شوم اما یک وسوسه شیطانی باعث شد اشتباه کنم و گرفتار شوم.

خلیج فارس:روز اول شهریور امسال دختر جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن خواهرش خبر داد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از روزنامه ایران؛ روز اول شهریور امسال دختر جوانی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن خواهرش خبر داد. این دختر در اظهاراتش گفت: خواهرم امروز از خانه بیرون رفت اما دیگر برنگشت و تلفنش نیز جواب نمی‌دهد.

در حالی که تلاش برای یافتن دختر ۱۶ ساله ادامه داشت صبح روز بعد کارگران میدان میوه تره‌بار با جسد سوخته دختر جوانی در فضای سبز زیر پل اتوبان حکیم مواجه شدند. از آنجا که بخشی از صورت دختر نوجوان سوخته بود موضوع به پلیس اعلام شد و خیلی زود تیم جنایی به محل کشف جسد رفتند. هیچ مدرک شناسایی که هویت او را برملا کند به‌دست نیامد. اما در بررسی‌های میدانی، کارآگاهان کفش‌های کتانی و کمربندی پیدا کردند که به نظر می‌رسید متعلق به مقتول باشد.

با توجه به اعلام ناپدید شدن دختر نوجوانی از سوی خانواده‌اش در روز قبل از این حادثه خیلی زود مشخص شد جسد متعلق به همان دختر ۱۶ ساله گمشده است.

در ادامه تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی به سراغ دوربین‌های مداربسته اطراف محل جنایت رفتند. بررسی دوربین‌های شرکتی که در همان حوالی بود نشان داد ساعت ۲ بامداد دختر نوجوان با پسر جوانی سوار بر موتورسیکلت به محل آمدند و وارد فضای سبز شدند اما یک ساعت بعد پسر جوان به تنهایی برگشت و سوار بر موتورسیکلت شد و رفت. اما دقایقی بعد دوباره برگشت و مقداری بنزین از موتورش کشید و وارد فضای سبز شد.

در ادامه تحقیقات خواهر مقتول به مأموران گفت: خواهرم مدتی بود که با پسری به نام سهیل آشنا شده بود و روز حادثه هم با او قرار داشت. اما وقتی خواهرم ناپدید شد با او تماس گرفتم که گفت تهران نیست و به شهرستان رفته است.

بنابراین تلاش‌ها برای دستگیری سهیل آغاز شد و درنهایت کارآگاهان دریافتند پسر جوان دروغ گفته و در تهران خانه یکی از اقوامش مخفی شده است که موفق به شناسایی مخفیگاه او شدند اما زمانی که برای دستگیری او اقدام کردند، با مقاومت پسر جوان مواجه شدند تا اینکه سرانجام با شلیک تیرهوایی او را دستگیر کردند.

پسر جوان که ابتدا منکر جنایت بود، در برابر مدارک پلیسی به قتل دختر ۱۶ ساله اعتراف کرد و به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی پایتخت او در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

گفت‌وگو با متهم

چرا این دختر را کشتی؟

به من توهین کرد و گفت بچه سرراهی. گفت تو بی‌پدر و مادری من هم عصبانی شدم. چون من در بهزیستی بزرگ شده‌ام به این کلمه حساسیت داشتم وقتی به من توهین کرد یک سنگ برداشتم و او را زدم بعد هم برای اینکه لو نروم جسدش را سوزاندم.

چطور با این دختر آشنا شده بودی؟

او قبلاً با دوست صمیمی من به نام امیر دوست بود اما امیر به خاطر درگیری و سرقت به زندان افتاد. بعد از این اتفاق چندباری با این دختر تلفنی صحبت کردم و کم کم به او علاقه‌مند شدم و پیشنهاد دوستی دادم.

بعد چه اتفاقی افتاد؟

شب حادثه با او بیرون رفتیم و شام خوردیم. او حال خوبی نداشت می‌گفت قرص مصرف کرده است. آنطور که شنیده بودم او بیش فعالی داشت و تحت درمان بود. البته می‌گفت کلاس‌های بازیگری می‌رود و می‌خواهد بازیگر شود. آن شب کلی صحبت کردیم و بعد راهی پل حکیم شدیم و در فضای سبز نشستیم کمربند و کفش هایش را درآورد و به طرفی پرت کرد. می‌گفت حالش آشوب است بعد ناگهان به من فحاشی و توهین کرد و گفت بچه سر راهی.

بعد از قتل کجا رفتی؟

به خانه یکی از اقوامم رفتم.

موتور مال خودت بود؟

نه موتور مال امیر بود چون دنبال کار بودم با موتور او در یک رستوران به عنوان پیک کار می‌کردم. اوضاع مالی من اصلاً خوب نبود و حتی به خاطر شرایط مالی بدی که داشتم، سال 99، یکی ازکلیه هایم را فروختم.

خلیج فارس:شهریورماه امسال، مرگ مشکوک زن سالخورده‌ای در یکی از خانه‌های قدیمی جنوب تهران به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ گزارش داده شد.

به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تسنیم، به‌دنبال اعلام این خبر، تیم بررسی صحنه جرم راهی محل حادثه شدند و جسد زن سالخورده‌ای را مشاهده کردند که بر اثر ضرب‌وجرح به قتل رسیده بود، بررسی‌های اولیه نیز نشان می‌داد که طلا‌های مقتوله سرقت شده است و مأموران کلانتری منطقه سارق را به‌صورت اتفاقی دستگیر کردند.

بدین ترتیب مرد جوان هدف بازجویی قرار گرفت و ماجرا را این‌طور توضیح داد: مقتوله مادربزرگ نامزدم است؛ قصد داشتیم به‌زودی با یکدیگر ازدواج کنیم، اما پولی نداشتیم، در این میان نامزدم مدعی شد مادربزرگش طلا‌های زیادی در خانه نگهداری می‌کند که نقشه سرقت را طراحی کردیم.

متهم در ادامه گفت: روز حادثه به‌همراه دوستم راهی خانه موردنظر شدیم، پس از اینکه زن سالخورده درب را باز کرد او را هدف ضرب‌وجرح قرار دادیم و دستانش را با طناب بستیم، سپس طلا‌ها را سرقت کردم و پا به فرار گذاشتیم، اما پس از اینکه مسیر خود را از همدستم جدا کردم میان راه توسط پلیس دستگیر شدم، نمی‌خواستم مرتکب جنایت شوم و پشیمان هستم.

کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران پس دریافت این اطلاعات خیلی مهم، بی‌درنگ متهمان دیگر پرونده را در عملیات‌های جداگانه دستگیر کردند و سپس مأموریت یافتند با اقدامات اطلاعاتی تحقیقات خود را در رابطه با این جنایت هولناک ادامه دهند.

متهمان جهت روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند و تحقیقات همچنان ادامه دارد.