خلیج فارس: عکس پربازدید از یک کارمند زن فرودگاه در استرالیا که مبتلا به سندروم دان است با استقبال زیادی در فضای مجازی مواجه شده است.
خلیج فارس: در دوران قاجار (۱۱۶۴-۱۳۰۴ هجری شمسی) زنان در جایگاه پایینتری نسبت به مردان قرار داشتند.
تحقیقی مربوط به سال ۱۸۵۲–۱۸۵۳ میلادی از تهران نشان میدهد که حداکثر فقط یک درصد زنان صاحب ملک بودند و درصد کمتری حتی مغازه داشتند.
امکان تحصیل برای زنان بسیار محدود بودهاست. (اطلاعات زیادی دردست نیست، اما یک منبع میزان باسوادی زنان را تا سال ۱۳۰۴، ۳درصد میآورد) در باور عمومی این بود که زنان نمیتوانند باسواد شوند و مغز آنان قدرت پذیرش دانش را ندارد. باسوادی زنان ننگ محسوب میشد و بسیاری از زنان باسواد، آن را پنهان میکردند؛ مثلاً بعضی از همسران ناصرالدین شاه توانایی خواندن و نوشتن داشتند ولی شاه از این امر اطلاع نداشت.
عکس زیر عکسی دیده نشده از زن ایرانی در اندرون خانه در دوره ناصری است.
منبع: فرادید
خلیج فارس: تاثیر مواد غذایی در تعیین جنسیت جنین نقش قابل توجهی دارند تا حدی که متخصصان طب مدرن و طب سنتی برای پسردار شدن یا دختردار شدن توصیه های غذایی زیادی دارند.
توصیههای طب سنتی برای زنان پسرزا
نکته اول برای پسرشدن جنین
متخصصان طب سنتی برای زنان پسرزا به این نتیجه رسیده اند که :تعیین جنسیت جنین بسته به نوع لقاح و ترکیب گامت جنسی x زن با گامت جنسی x یا y مرد شامل دو نوع xx (دختر) و xy (پسر) است همچنین برای تعیین جنسیت باید شرایطی فراهم شود که بتوان نوع لقاح را تحت تأثیر قرار داد.
نکته دوم برای پسرشدن جنین
یکی از عوامل مهمی که در این زمینه می تواند نقش مؤثری داشته باشد, نوع تغذیه مادر است ، همچنین زنانی که تغذیه کامل تری دارند، امکان پسردار شدن در آنها بیشتر است.
رژیم غذایی تعیین جنسیت و زنان پسرزا
طبق مطالعات صورت گرفته نقش تغذیه در تعیین جنسیت جنین 75 تا 80 درصد به اثبات رسیده است و زنانی که قصد بارداری دارند باید دو ماه قبل از بارداری رژیم غذایی خود را شروع کنند. رژیم غذایی موجب تغییر یونی محیط درونی و محیط رحم و تغییر تمایل غشای “اووال” به اسپرم با محتوای جنسی خاص می شود.
رژیم غذایی و خوراکی های برای حاملگی زنان پسرزا
بر اساس طب قدیم خوردن بعضی غذاها مانند کاهو، توت فرنگی، خرما، هل، زعفران و… در هنگام باردار شدن منجر به پسردار شدن و مصرف ماست ترش و تخم مرغ به دختردار شدن منجر می شود. تغذیه نقش مؤثری در جنسیت جنین دارد زیرا مواد غذایی ارتباط مستقیمی با Ph رحم دارند. مواد غذایی حاوی کلسیم و منیزیم Ph رحم را کاهش و احتمال تولد نوزاد پسر را کاهش می دهند .
مواد غذایی توصیه شده برای پسر شدن جنین
مواد غذایی حاوی سدیم و پتاسیم با افزایش Ph رحم نقش مؤثری در تولد نوزاد پسر دارند. استفاده از رژیم غذایی تا حد زیادی به مواد غذایی موجود در هر کشور بستگی دارد اما هدف از آن تغییر تعادل بین یونهای سدیم، پتاسیم، منیزیم و کلسیم است.
منبع: برترینها
خلیج فارس: عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «عقل که نباشد!» در روزنامه اعتماد نوشت: آیا برای اصلاح جامعه وجود انگیزه خیرخواهانه نزد مسوولان کافی است؟ شاید متوجه شدهاید که در جوامع توسعه نیافته؛ انگیزههای مدیران و سیاستگذاران خیلی مهم تلقی میشود و وجود انگیزههای خیرخواهانه و صادقانه را شرط لازم و حتی کافی برای سیاستگذاری یا قانونگذاری خوب و موثر و کارآمد میدانند. ولی واقعیت چیز دیگری است، سیاستگذاری بسیار پیچیده است و انگیزه صادقانه و خیرخواهانه به تنهایی برای سیاستگذاری و تحقق اهداف خوب کافی نیست، چه بسا بر اثر ناآگاهی آثار و عوارض سیاستگذاری سادهلوحانه بسیار سنگین باشد. انگیزه خوب ناآگاهی را میپوشاند.
به گزارش خلیج فارس؛ برای اثبات این ایده ساده مثالهای فراوانی میتوان ارایه کرد هم از کشورهای دیگر و هم به نسبت بیشتری از کشور خودمان. مورد مشهور آن ممنوعیت مشروبات الکلی در امریکا در اوایل قرن بیستم است که با هدف حفظ اخلاق عمومی، متمم ممنوعیت خرید و فروش و تولید الکل به قانون اساسی اضافه شد.
فقط ۱۳ سال وقت لازم بود که متمم جدیدی به قانون اساسی اضافه و قبلی را نقض کردند. نه به این علت که مردم از فلسفه اولیه حفظ اخلاق عمومی عدول کردند یا خواهان رواج بیاخلاقی شدند، بلکه دیدند این منع موجب افزایش شدید قانونشکنی، گسترش روزافزون قاچاق، شکلگیری سازمانهای حرفهای و مافیا در امر قاچاق و فروش الکل و سایر اقلام ممنوعه، افزایش سایر جرایم، به ویژه از نوع سازمانیافته و جنایتکارانه و… شده است.
متوجه شدند که حداقل در این مورد، جرمانگاری الکل راهحل نیست. اهمیت آن، در این بود که فهمیدند این نامطلوبیت را نمیتوان از طریق قانونگذاری و جرمانگاری حل کرد، چه بسا نتایج بدتری هم داشته باشد.
مورد جالبی که به تجربه شخصی خودم مربوط است، ممنوعیت چاپ برخی کتابها پیش از انقلاب است. کتابهایی که اجازه چاپ نداشت برای جوانان قداست و حقانیت خاصی پیدا میکرد. کتابهایی که امروز حتی ارزش نگاه کردن هم ندارند ولی ممنوعیت آنها در آن رژیم توهم حقانیت را برای مفاد آن به وجود میآورد و اتفاقا یکی از علل سقوط آن رژیم همین سیاست سانسور بود که موجب شد جوانان آن کتابها را با ولع بخورند به جای آنکه بخوانند و تامل کنند! این مساله برای فضای مجازی کنونی ایران هم هست که مسدود شدن آن مردم را به سوی فیلترشکن سوق داده و این عوارض اخلاقی و سیاسی مهمی دارد.
همچنین سیاست سانسور ویرانگر است. اخیرا سخنان مدیر انتشاراتی ققنوس را میدیدم که توضیح میداد در دوره احمدینژاد و با لغو مجوز کتابهای آنان از جمله کتابهای عباس معروفی که پیشتر منتشر میشد، بازار زیرزمینی کتاب در کشور راه افتاد که همه این کتابها را چاپ میکردند و با قیمت مناسب میفروختند و ناشران هم به آنان اعتراض نمیکردند. ولی نکته جالب این است که همین ممنوعیتهای سلیقهای موجب شد که تشکیلات و بازار سیاه غیرقانونی شکل بگیرد و خود را محدود به کتابهای مذکور نکند، هر کتاب دیگری را هم که مشتری داشت، منتشر میشد.
کتابهایی که در شرایط عادی هیچ ناشری حاضر به انتشار آنها نبود. به یاد دارم هنگامی که کتاب آقای عباس میلانی درباره شاه به انگلیسی منتشر شد، تصور میرفت میدانستند که مجوز انتشار در داخل را نخواهد گرفت. پس کسانی پیدا شدند که با نرمافزار کامپیوتری آن را ترجمه کردند و به قیمت حدود ۳۰ هزار تومان در بازار فروختند که رقم بالایی بود و شنیدم که بیش از ۴۰ هزار نسخه از آن چاپ و فروخته شد. در واقع دولت سانسورکننده هم چوب را میخورد و هم پیاز را.
مساله حجاب در ایران نیز دچار همین وضع سیاستگذاری شده است. این نحوه مقابله با زنان نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بلکه اعتبار و حرمت حجاب و چادر را هم نزد دیگران از میان میبرد. چند روز پیش خانمی چادری توییتی به این مضمون زده بود که به چه دلیل هزینه این نوع برخورد را ما چادریها باید بدهیم که مورد نفرت و متلکگویی دیگران قرار بگیریم؟ جالب نظرات زیر توییت بود که اغلب آنان این رفتار را محصول سیاستهای رسمی میدانستند در نتیجه استفاده از چادر در حال کاهش است.
قانون فرزندآوری نیز از همین نوع است و در عمل به نتیجه عکس منجر خواهد شد. مگر ساختار موجود از کودکان به دنیا آمده در سه دهه اخیر چه خیری برای خود دیده است که چشم امیدش به کودکان دهه ۱۴۰۰ است؟ اتفاقا هر چه جوانتر و کم سن و سالتر هستند رویکردهای منفیتری نسبت به ساختار دارند. ضمن اینکه در همین دو سال اخیر روند فرزندآوری منفیتر شده به جای آنکه مثبت شود.
پیشنهاد مشخص این است که حکومت از دخالت در این مساله دست بردارد که مشکل را بیشتر میکند. مساله فرزند کمتر زندگی بهتر دهه پنجاه را هم فراموش نکنید که اثر معکوس داشت. در این مورد به تجربه فاجعهبار رومانی نیز اشاره خواهد شد.
منبع: فرارو
خلیج فارس:حجت الاسلام سیدمحمدرضا میرتاجالدینی نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی در جلسه روز سهشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ صحن مجلس در جریان رسیدگی به جزئیات لایحه اصلاح ماده ۸۷ قانون مدیریت خدمات کشوری موسوم به افزایش تعطیلی آخر هفته به ارائه پیشنهاد اصلاح جزئی در این لایحه پرداخت و گفت: در تبصره یک این لایحه آمده است که «کارمندان میتوانند با موافقت دستگاه اجرائی ساعات کار خود را تا یک چهارم ساعت کار روزانه حداکثر ۱۰ ساعت در هفته تقلیل دهند و این موضوع با درخواست خود کارمندان و با موافقت دستگاه اجرایی است و البته با توجه به داوطلبانه بودن این موضوع، در میزان حقوق و دستمزد نیز تاثیر گذار است» بنده در راستای حمایت از خانواده و جوانی جمعیت و با موافقت برخی از نمایندگان زن مجلس پیشنهاد میدهم که این حکم در خصوص کارمندان زن متأهل به یک دوم و حداکثر ۲۰ ساعت تبدیل شود و این افراد بتوانند در شرایط خاص و در مواردی که احساس میکنند برای حضور در خانه و رسیدگی به فرزندان نیاز دارند، با حفظ کارمندی خود، در یک دورهای درخواست کنند که حدود ۲۰ ساعت اجازه داشته باشند در اداره و محل کار خود حاضر نشوند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، این نماینده مجلس شورای اسلامی افزود: ما همان مبنا و فلسفهای که برای همه کارمندان در نظر گرفته شده است را برای کارمندان زن در نظر گرفتیم که تسهیل و تکریمی نسبت به آنها و در جهت حمایت از خانواده و فرزندآوری و جوانی جمعیت است.
محسن زنگنه نماینده تربت حیدریه در مجلس شورای اسلامی در مخالفت با این پیشنهاد تاکید کرد: از دوستان عزیز میخواهم که نسبت به اصل ماده رای ندهند. اولا این کاهش ساعات کاری با توجه به اینکه پیشنهاد دولت ۴۲.۵ ساعت است و ما به ۴۰ ساعت کاهش دادیم، بار مالی دارد و بخش خصوصی به شدت مخالف این پیشنهاد است؛ یعنی در سال جهش تولید در حال افزایش هزینههای بخش خصوصی هستیم؛ این قانون دقیقاً مخالف شعار سال است و تمام تولید کنندگان و کارآفرینان با بخشهایی از آن مخالفند.
وی درباره تاکید این طرح بر تعطیلی شنبه نیز گفت: در نظام سنتی و فرهنگی ما ایرانیان پنجشنبه را چه بخواهید چه نخواهید برخی از خانوادهها به مسائل درونی خود اختصاص میدهند. در صورت تعطیلی شنبهها، عملاً تعطیلات آخر هفته به ۴ روز افزایش مییابد. باید از این امور با مردم مشورت کنیم و اجاره دهیم در فضای رسانه مردم در این باره نظر خود را ارائه دهند.
این نماینده مجلس شورای اسلامی با بیان اینکه «کلیات این طرح آفات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه دارد»، افزود: درباره پیشنهاد آقای میرتاجالدینی معتقدم که این پیشنهاد خیلی بدتر است چراکه گفته شده است که زنان متاهل تا ۲۰ ساعت در هفته کار نکنند در حالی که با این طرح که فکر میشود به نفع خانمها است همان بکارگیری آنها در ادارات نفی میشود.
به گزارش ایسنا، محمدرضا صباغیان نماینده مردم اردکان در مجلس در موافقت با پیشنهاد میرتاجالدینی با بیان اینکه «کانون آرامش در خانواده زن است، اما به مرور به دلیل حقوق و مشکلات اقتصادی زنان نیز مجبور شدند که مشغول به کار شوند»، اظهار کرد: متأسفانه امروز بیشترین آسیبهای اجتماعی موجود اعم از اعتیاد و طلاق و مشکلات دیگر به این دلیل است که زن مجبور است همراه با مرد از صبح تا پایان روز مشغول به کار شود. ما بجای حل کردن مشکلات اقتصادی جامعه زمان را بکار گرفتهایم در این شرایط موضوع تربیت فرزندان چه میشود؟
وی گفت: امروز یکی از مصیبتهایی که بر جامعه حاکم است این است که زنان را از وظیفه اصلیشان که در روایات و احادیث و قرآن وجود دارد با عناوین و دلایل مختلف جدا کردیم؛ بنابراین پیشنهاد میرتاجالدینی هم باعث میشود که زن مشغول به کار باشد، هم در جامعه باشد و هم بیمه داشته باشد و هم وقت کمتری را کار کند. با کاهش ساعت کاری زنان چندین هدف همزمان محقق میشود؛ هم مشکلات اقتصادی گاها حل میشود و هم اینکه کانون خانواده و تربیت فرزند مورد حمله قرار نمیگیرد.
پس از اعلام نظر مخالفت دولت و کمیسیون اجتماعی با پیشنهاد میرتاجالدینی، نمایندگان مجلس با تصویب این پیشنهاد مخالفت کردند.
خلیج فارس: سرطان پستان، یکی از بزرگ ترین تهدیدهایی است که در زندگی اغلب زنان وجود داشته و توجه به غربالگری های گاه و بیگاه برای آن، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ اما در یک مطالعه پژوهشی در این خصوص، محققان نشان داده اند که دیدگاه عمده زنان ایرانی درباره این بیماری از آن چه واقعا باید باشد، بسیار به دور است.
به گزارش خلیج فارس؛ امروزه سرطان پستان تقریباً ۱۲ درصد از کل مـوارد سـرطان در سراسـر جهـان را بـه خـود اختصـاص می دهد. بر اساس گزارش سازمان جهانی سلامت، سرطان پستان شایع ترین سرطان در بین زنان در ۱۵۸ کشور از ۱۸۳ کشور و اولـین یـا دومین علت اصلی مرگ و میر ناشی از سرطان زنان در اکثر نقاط جهان است. این بیماری در حال حاضر از سرطان ریه به عنوان عامل اصلی بروز سرطان جهانی در سال ۲۰۲۰ پیشی گرفته است و پنجمین علت اصلی مرگ و میر ناشی از ســرطان محسوب می شود. در کشور ما ایران نیز پیش بینی می شود که تعـداد مـوارد جدیـد سـرطان در ایـران از ۱۱۲ هزار مـورد ثبـت شـده در سال ۲۰۱۶ به ۱۶۰ هزار مورد در سـال ۲۰۲۵ افـزایش یابـد کـه نزدیک به ۴۳ درصد افزایش خواهد بود.
هدف سازمان جهانی سلامت در طرح ابتکار جهانی سرطان پسـتان یا به اختصار GBCI، کاهش مرگ و میر جهانی سرطان فوق به میزان ۲.۵ درصد در سال و در نتیجه جلوگیری از ۲.۵ میلیون مرگ ناشی از این بیماری در جهان بـین سـال هـای ۲۰۲۰ تا ۲۰۴۰ است. از نگاه سازمان جهانی سلامت، سه رکن مهم برای دستیابی به این هدف عبارتنـد از ارتقاء سلامت برای شناسایی به موقع، تشخیص به هنگام و مدیریت جامع سرطان پستان. بر اساس تحقیقات، ثابـت شـده اسـت کـه تشخیص به هنگام سرطان پستان از طریق غربالگری، کلید اصلی کاهش مرگ و میـر و عـوارض ناشی از این بیماری است. از این رو انجام تحقیقات بیشتر برای شناسایی درک زنان از سرطان پستان به منظـور شناسـایی مولفه های موثر بر تشخیص زودهنگام سرطان پستان بسیار حائز اهمیت خواهد بود.
در این خصوص، پژوهشگرانی از دانشگاه خوارزمی اقدام به انجام یک مطالعه پژوهشی پدیدارشناسانه کرده اند که در آن، دیدگاه زنان ایرانی در مورد سرطان پستان مورد بررسی علمی واقع شده است.
آن ها داده های مورد نیاز خود برای انجام این تحقیق را از طریق مصاحبههای نیمه ساختار یافته با ۳۹ زن ۲۰ تا ۴۰ ساله که به شیوه هدفمند انتخاب شده بودند، به دست آورده و سپس این داده ها را با روش های آماری، تجزیه و تحلیل نموده اند.
نتایج این تحقیق نشان می دهند که زنان ایرانی، ماهیت سرطان پستان را یک بیماری ترسناک، علامت دار، شرمآور و پیش رونده دانسته و احتمال ابتلاء ادراکشده سرطان پستان در مورد خودشان را به دلیل باورهای سببشناسیشان از این بیماری، بسیار اندک ارزیابی مینمایند!
در این باره، جعفر حسنی، استاد و پژوهشگر گروه روانشناسی بالینی دانشگاه خوارزمی و همکارانش می گویند: «زنان سرطان پستان را یک بیماری علامت دار تصور کرده و بر وجود علایم قابل لمس مانند تـوده و همچنین مشاهده خونریزی و ترشح و بدشکلی و یا احساس درد اشاره دارند. آن ها تنها زمانی نیاز به مراجعه به پزشـک یـا انجـام غربـالگری را لازم مـی داننـد کـه ایـن علایـم را در خـود دیده باشند».
این محققان می افزایند: «زنان در بیان علّت بروز بیماری فوق، بیش از هر چیز به وجود زمینه هـای ارثـی توجـه داشـته و سرطان پستان را یک بیماری وراثتی ارزیابی می نمایند و در صورت نداشتن آن در میان خانواده نزدیک، خود را از ابتلای به سرطان پستان مصون می داننـد».
همچنین طبق این تحقیق، زنان جوان، فراوانی بروز سرطان در سنین بالاتر را یکی دیگر از دلایل مصونیت و آسیب ناپذیری خود به بیماری سرطان پستان قلمداد می کنند. این در حالی است که بر خلاف باور فوق، سرطان پستان در زنان ایرانی با سن متوسط در تشخیص ۴۹.۴ سال، در مقایسه با سن ۶۲ سال در ایالات متحده، رفتار متفاوتی دارد.
به گفته حسنی و همکارانش، «در باور زنان مشارکت کننده در این پژوهش، یکی دیگر از عوامل مهم ابتلاء به سرطان، عوامل روانشـناختی اسـت. زنـان دو مسیر برای تأثیر عوامل روانشناختی متصور هستند. نخست آن که تجربه حالات عاطفی و هیجانی ناخوشایند مانند استرس و اضطراب را در بروز سرطان، مهم ارزیابی کرده و دوم آن که فکر کردن به وجوه منفی زندگی و از جمله خود بیماری را باعث به وجود آمدن بیمـاری سـرطان پسـتان ارزیابی کرده اند. آن ها فکر کردن به سرطان و صحبت از آن را به نوعی فراخوان بیماری دانسته و ترجیح می دهند به بیماری سرطان پستان فکر نکنند».
به اعتقاد مجریان این پژوهش، «نتـایج مطالعه فوق کمـک ارزشـمندی بـه شـناخت ادراک زنـان ایرانـی از بیمـاری سرطان پستان داشته و می تواند تلویحات سودمندی ماننـد ضـرورت توجـه بـه بـاور نیرومنـد مصون پنداری حاصل از نداشتن زمینه های وراثتـی و پرهیـز از اندیشـیدن بـه سـرطان پسـتان، ترسـناکی و شـرم آور تلقـی کـردن بیماری فوق و اجتنـاب از رفتارهـای غربـالگری بـرای عدم مواجهه با بیماری در میان زنان و باور ایشان به علامت دار دانستن سرطان پستان که مـانعی برای غربالگری های پیشگیرانه است، داشته باشد».
گفتنی است، یافته های این پژوهش که می توانند در مـداخلات معطوف به افزایش آگاهی و ارتقاء رفتارهای پیشگیرانه اثـربخش تـر در میـان زنـان ایرانـی و درنهایت کاهش مرگ های ناشی از تشخیص دیرهنگام این بیماری نقش موثری داشته باشند، در «پژوهشنامه زنان» که فصلنامه ای متعلق به پژوهشگاه علومانسانی و مطالعاتفرهنگی است، منتشر شده اند.
منبع: ایسنا
خلیج فارس: این دوچرخهها متعلق به یک کسبوکار جدید یا همان استارتاپ هستند که قبلتر بنیانگذار آن در نخستین رونمایی از دوچرخه برقی اشتراکی ایران از ورود این دوچرخهها به خیابانهای تهران طی ماههای آینده خبر داده بود، حالا بهنظر میرسد این اتفاق افتاده است، طوریکه از عکسها برمیآید ارائه خدمات از طریق این دوچرخههای برقی اشتراکی به شهروندان شروع شده است.
گزینه «من زن هستم» پذیرفته نمیشد
به گزارش خلیج فارس؛ با وجود شروع بهکار این دوچرخهها و امکان استفاده از آنها در تهران، اما آنطورکه بهنظر میرسد زنان همچنان نمیتوانند از این دورچرخههای برقی اشتراکی استفاده کنند، در بخش قوانین و مقررات استفاده از این دوچرخههای برقی درباره شرایط استفاده از آن نوشته شده که «کلیه کاربران باید بیشتر از ۱۸ سال و کمتر از ۷۵ سال داشته باشند. تحت هیچ شرایطی حساب کاربری یک فرد نباید در اختیار غیر -شخص ثالث دیگری- قرار گیرد (افراد زیر ۱۸ سال، بانوان فاقد گواهینامه موتور برای موتورسواری). در هنگام بروز هرگونه اتفاق یا حادثهای کلیه مسئولیت آن بر عهده صاحب حساب کاربری ست.»
درحالی در متن قوانین استفاده از این دوچرخههای برقی نوشته شده زنان فاقد گواهینامه موتور برای موتور سواری نمیتوانند از این دوچرخههای برقی استفاده کنند که عملاً در ایران به زنان گواهینامه موتور ارائه نمیشود.
گفته میشد که اولین تجربه دوچرخه اشتراکی در تهران نیز به دلیل مسائل مربوط به دوچرخهسواری زنان تعطیل شد.
پیش از این شهردار سابق تهران نیز در گفتوگویی در کافه خبر در این باره گفت: دوچرخه سواری کوچکترین پروژه ما برای کیفی سازی شهر بود، اما بزرگترین نبود. البته پروژه مهمی بود، به این دلیل که سال ۱۳۹۶ یک نظرسنجی از مردم تهران درباره بزرگترین مشکلات این شهر انجام شد، از نظر تهرانیها آلودگی و ترافیک بزرگترین مشکل این شهر بود و طبیعی بود که کنترل آلودگی و ترافیک اولین پروژه شهرداری باشد، تامین و تجهیز حمل و نقل عمومی یکی از روشهای حل این مشکلات بود، اما یکی از روشهای دیگر که بُعد کیفی داشت دوچرخه سواری وتوسعه مسیرهای پیاده و دوچرخه سواری بود.
پیروز حناچی در پاسخ به این موضوع که «گفته میشد یکی از فشارهایی که روی شهرداری بود، تعطیل شدن پروژه دوچرخه سواری بیدود به خاطر دوچرخه سواری زنان بود، که البته در نهایت هم تعطیل شد» افزود: این حساسیت همواره وجود داشت، ولی بیدود به این دلیل در زمان ما دچار محدودیت نشد، البته دستگاههای نظارتی بیرون به آنها (مسئولین بیدود) فشار آوردند، برای همین آنها با نرمافزار بیدود کاری کردند که اگر شما گزینه «من زن هستم» را انتخاب میکردید نرمافزار شما را نمیپذیرفت.
منبع: خبرآنلاین
خلیج فارس: روزنامه کیهان در یادداشتی حوادث بازی پرسپولیس و سپاهان را دلیل خوبی برای جلوگیری از ورود زنان به استادیوم دانست.
این روزنامه نوشت: در جریان بازی دو تیم سپاهان و پرسپولیس که همچون بازیهای چند وقت اخیر با حضور تماشاگران خانم برگزار شد، صحنههایی در روی سکوها خلق شد که از شدت وقاحت قابل طرح نیست.
اما آنچه میتوان با عرض تأسف بدان اشاره کرد؛ فحاشی و توهینهای بسیار زشت و غیر اخلاقی تعداد زیادی از تماشاگران منتسب به یک تیم علیه زنان تماشاگر منتسب به تیم مقابل بود. به کارگیری چنین الفاظی خطاب به بانوان حاضر در ورزشگاه در حالی بود که این صحنهها و الفاظ فرسنگها با روح حاکم بر اصل ورزش فاصله دارد. البته از سوی دیگر شاهد برخی صحنههای واکنشی زشت و زننده از سوی تعداد معدودی از زنان هم بودیم.
در کنار این؛ انتشار ویدئویی از صحبتهای زشت و زننده یک به اصطلاح لیدر تیم علیه زنان و دختران حاضر در ورزشگاه واکنشهای گسترده اعتراضی مردمی را در پی داشت.
حال سؤال اینجاست؛ آیا فحاشی و توهین در ورزشگاههای محل برگزاری مسابقات فوتبال در کشورمان یک اتفاق بدون سابقه و حادثهای غیر قابل پیشبینی است و یا اینکه با توجه به شرایط ناخوشایند جو استادیومهای ورزشی فوتبال در کشورمان در سالهای گذشته و انواع و اقسام درگیریها، توهینها، سنگپرانیها و… میتوان آن را اتفاقی قابل انتظار در ادامه حوادث تلخ گذشته دانست؟
کسانی که اندکی با جو ورزشگاههای به خصوص فوتبال در کشورمان آشنا باشند یا اخبار و حواشی فوتبالمان را دنبال کنند گواهی بر این ادعا خواهند بود که در سالهای گذشته و هفته به هفته شاهد حواشی تلخ و دلسردکننده و پررنگتر از متن در خلال بازیهای لیگ بوده و هستیم.
با احترام به طیف هواداران ریشهدار و فوتبالی و اخلاق مدار باید گفت تقریباً ورزشگاهی در بین ورزشگاههای برگزاری مسابقات فوتبال کشورمان نیست که به نوعی در آن شاهد حاشیههای آزاردهنده و درگیری لفظی یا فیزیکی و توهین به تماشاگران مقابل یا بازیکنان و مربیان حریف و داور و… نباشیم. اهل فن حتماً اذعان میکنند که به دلیل جو ناخوشایندی که بیان شد، سالهاست بسیاری از هواداران قدیمی و خانوادهها نه خود در ورزشگاه حاضر میشوند و نه اجازه حضور به فرزندانشان میدهند.
در این شرایط به طرز عجیبی به یک باره در یکی دو سال اخیر در ادامه برخی تلاشهای جسته و گریخته قبلی، مسئله حضور زنان در استادیومهای فوتبال مطرح شد و شاهد بودیم از سوی برخی رسانههای داخلی و خارجی، چهرههای سیاسی و فعالان حوزه زنان، سلبریتیها و… به آن دامن زده میشد.
عجیب آنکه مسئله حضور زنان در استادیوم که شاید جزو ۲۰ مطالبه اصلی زنان و دختران کشورمان نیز نبود تبدیل شد به یک مطالبه مثلاً سراسری و الزام آور! برخی فشارهای فدراسیون جهانی را بهانه کردند و برخی برای تحقق این مطالبه بر شیپور برابری زنان و مردان دمیدند. به نوعی شاهد یک مسئلهسازی هدفمند بودیم که مثل همیشه برخی از مسئولان کشور نیز با شیرجه در این جریان متلاطم و مسئلهسازی کاذب، وارد بازی شدند!
در این بین از همان ابتدا بارها هشدار داده شد که این مطالبه کاذب نسبتی با واقعیت مطالبات زنان جامعه ندارد و حتی اگر فرضاً این یک مطالبه جدی هم باشد جو ورزشگاههای فوتبال کشورمان که متاسفانه به علت شرایط غیر فرهنگی آن بسیاری از مردان نیز از آن گریزان هستند، شرایط مناسب برای حضور همراه با حفظ کرامت و شأن زنان را ندارد.
مدافعان حضور زنان در این چنین ورزشگاههایی در پاسخ مدعی بودند که اتفاقاً حضور بانوان در استادیوم جو نامناسب و غیر فرهنگی را به طور خودکار کنترل میکند! و البته گاه مثل آنچه چند هفته قبل در ورزشگاه اراک گذشت، نیز شاهد حوادث عجیبی هستیم که قابل پیشبینی هم نیست. جالب اینکه اصرار به حضور زنان در ورزشگاههای برگزاری فوتبال مردان در شرایطی است که سالهاست لیگ فوتبال و فوتسال زنان کشورمان در سطح بالایی برگزار میشود اما معمولاً یا تماشاچی ندارد یا اندک بانوان تماشاچی در محلی این بازیها حاضر میشوند.
نداشتن شرایط حضور همراه با حفظ کرامت زنان در استادیومها موضوعی است که در نامه روز گذشته وزیر ورزش به رئیس فدراسیون فوتبال به صراحت مورد گوشزد قرار گرفته است. البته باید پرسید که اگر شرایط برای حضور زنان در استادیومها فراهم نبوده چرا اجازه آن صادر شده تا شاهد چنین حوادث تلخی باشیم؟!
اتفاقات شامگاه چهارشنبه نشان داد که متاسفانه نه تنها حضور بانوان در ورزشگاه از شدت فضای مسموم و ناسالم نکاست بلکه در اتفاقی تاسفانگیز شاهد زشتترین و شرمآورترین صحنهها و توهینها و زیر پا گذاشتن کرامت بانوان نیز بودیم. این در حالی است که حفظ کرامت زنان یک اصل مهم و قطعی در فرهنگ ایرانی و اسلامی ماست و نباید بازیچه بیتدبیری عدهای کارناشناس و برنامهریز به دور از واقعیتهای جامعه شود.
اتفاقات این روزها و سالهای اخیر در ورزشگاهها ریشه در کم توجهی یا فراموشی مقوله فرهنگ و مدیریت صحیح در فوتبال و ورزش کشور دارد؛ موضوعی که بارها از سوی سرویس ورزشی روزنامه کیهان و هفته نامه کیهان ورزشی به طور ویژه و موشکافانه مورد تحلیل و بررسی و تذکر قرار گرفته است.
واقعیت آن است که جو نامناسب استادیومهای فوتبال به شدت متاثر از فضای مدیریتی فوتبال و نظام باشگاهداری کشورمان میباشد. وقتی گاه بر سر یک صحنه داوری یا مشکوک بارها و بارها شاهد بیانیهنویسی مدیران باشگاهها علیه یکدیگر و توهین و تهمت آنها نسبت به هم هستیم، مگر میشود این رویه به سکوها کشیده نشود؟ وقتی که هر فصل صدها میلیارد تومان برای هر کدام از باشگاههای بزرگ فوتبالمان هزینه میشود و تنها مسئله مهم، برد و باخت و از میدان به در کردن رقیب میشود و توجهی به هزینه کردن برای ارتقای فرهنگی ورزشگاهها نمیشود چه انتظاری از جوانان و نوجوانان هیجان زده و گاه پیرانی که بزرگی کردن را فدای جوگیریهای زود گذر میکنند میرود؟
اما نکته اصلی اینکه، مسئله تلاش برای برجسته کردن مطالبه کاذب حضور زنان در ورزشگاهها را باید در ادامه تلاشی پر دامنه دانست که در سالهای اخیر تلاش میکند، این باور غلط را در ذهن دختران و زنان جامعه وارد کند که سقف موفقیت و کرامت زن، شبیه شدن به مردان در رفتار و پوشش و… است.
نویسنده: عباس شمسعلی
خلیج فارس:حسن خجسته باقرزاده، امزد انتخابات مجلس دوازدهم اظهار داشت: در موضوع زنان همیشه گفتهام که در طول تمام این سالها میشود ادعا کرد که درباره زنان، مردان تصمیم گرفتهاند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از نسیم آنلاین، وی با اشاره تلویحی به بحث قانون حجاب و تصمیم گیری برای زنان پرداخته است.
بخشی از گفتگوی او را در ادامه میخوانید:
– در موضوع زنان همیشه گفتهام که در طول تمام این سالها میشود ادعا کرد که درباره زنان، مردان تصمیم گرفتهاند. یک مثال ساده بزنم. مثلا در آن زمان که مدرسه راهنمایی بود و دبیرستان، دخترها باید روسریشان را برنمیداشتند. خوب در مدرسه همه خانم بودند. چرا برندارند؟ این یک تصمیم مردانه است.
– اگر خانمها هم در تصمیمگیریها باشند حرفهای دیگری دارند. پیشنهادم این است که هر قانونی در حوزه فرهنگ میخواهیم بنویسیم، از داخل خانواده به قانون نگاه کنیم. از خانواده نگاه کنیم.
– خوب شما جامعه شناسی خواندید دیگر. ما چند تا نهاد داریم؟ حکومت است. دولت است. آموزش است. اقتصاد است. این چهار نهادهای اولیه است. درست است؟ حالا دین هم گاهی میگویم صریحا. یعنی به هر حال یک اعتقادی است. نهادهای بعدی نهادهای ثانویه هستند. نهادهای ثانویه. نهادهایی که برای رفع نیاز پیش میآیند. پس نهاد خانواده، نهاد اولیه است.
– خدا رحمت کند یکی از اساتید ما در دانشگاه تهران میفرمودند که همان کومونهای اولیه جامعه اولیه بشری که پیدا شد، دو تا قانون به ناچار پیدا شد. یک قانون تقسیم شکار بود؛ که بالاخره جگرش را که بخورد. حالا به تعبیر ما. قانون دوم رابطه با زنان بود. بعد ایشان میفرمودند که قانون دوم را زنها وضع کردند. حالا ایشان ادله داشت. پس معلوم میشود موضوع مهمی است. یعنی موضوعی که در فطرت زن خدا گذاشته که میگوید در این مسایل تسلیم هر چیزی نباش. این مال چه زمانی است؟ مال کومونهای اولیه. پس معلوم میشود یک هستی دارد.
– خدا آیت الله جوادی آملی را حفظ کند. کتاب زن در آینه جمال و جلال را بخوانید و ببینید مثلا ایشان به استناد آیات قرآن درباره زن چه چیزهایی آورده است. کراماتی که زن دارد. توصیههایی که به مردان درباره زنان شده است. من فکر کنم مثلا ما اگر زن را با آن هستی که اینجا است تفسیر کنیم یک معنای دیگر دارد. قوانین هم یک شکل دیگر میشود. نوع رابطه اجتماعی با زن هم همینطور. ما بعضی از حوزهها را «فرآوری» نکردیم و یکی از حوزههای خیلی خیلی مهم، حوزه زنان است.