خلیج فارس: تصویری خاص از مهمانان امروز بیت رهبری یک روز بعد از حمله اسرائیل به ایران را ببینید. منبع:خبرآنلاین
رهبر انقلاب
خلیج فارس:یک رسانه اصولگرا به ادعای علی اکبر رائفیپور درباره نوشتن نامه به رهبر انقلاب و هامش ایشان در کنار این نامه واکنش نشان داد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تسنیم، علیاکبر رائفیپور چندی پیش در یکی از سخنرانیهای خود از نامهاش به رهبر معظم انقلاب و هامش ایشان در کنار این نامه خبر داده و ذیل آن چند ادعا مطرح کرده بود.
از جمله اینکه رائفیپور گفته بود، مقام معظم رهبری در هامش نامه به ایشان گفتهاند که «با عزم به مسیر خود ادامه بدهد»؛ او این ادعا را با این تفسیر همراه کرده بود که وقتی گفته میشود با عزم ادامه بده، یعنی سختیهایی هم دارد!
آقای رائفیپور این جملات را به نحوی مطرح میکرد که گویا مسیر ایشان مورد تایید کامل است و باید در مقابل منتقدانی که دارد، بویژه منتقدانی که در جبهه دلسوزان انقلاب هستند، مقاومت کند!
پیرو این مدعاها، دفتر رهبر معظم انقلاب به ایشان تذکر میدهد و مقرر میشود که آقای رائفیپور ادعای قبلی را به صورت علنی تصحیح کند.
به دنبال این ماجرا، وی در یک سخنرانی در اصفهان (پنجشنبه هفته گذشته)، به صورت کمرمق و کممفهومی این موضوع را بیان میکند. وی در سخنان خود میگوید که از او خواسته شده است که این موضوع را – یعنی ادعای غلطی که او از هامش نامه داشته- «تصریح» کند؛ حال آنکه از وی مشخصاً خواسته شده بود تصحیح کند؛ و تصریح با تصحیح تفاوت مشخصی دارد!
علیرغم آنکه سخنرانی اوّل، توسط برخی به صورت گسترده توزیع شده بود، اما این سخنرانی دوم که حاوی تصحیح -هرچند کمرمق- آن سخنرانی اولیه بود، عمداً یا سهواً چندان بازتوزیع نمیشود و تاکید بر این اصلاح، جایی در بسیاری از حسابهای فضای مجازی آقای رائفیپور تا این لحظه نداشته است.
وی در سخنرانی دوم خود اعلام میکند که منظور از «با عزم به مسیر خود ادامه بدهد» اصلاً شخص رائفیپور نیست بلکه یک خطاب کلی به کل مردم ایران است که یک مسیر حق را با عزم ادامه بدهند.
آقای رائفیپور البته هنوز جزییات کامل این هامش و اینکه چه رهنمودها و تذکراتی در آن بوده را اعلام نکرده است.
خلیج فارس: مدیرمسئول روزنامه کیهان درباره نقل قول اخیر رائفی پور از رهبر معظم انقلاب توضیحاتی ارائه داد.
حسین شریعتمداری نوشت: چندی قبل یکی از فعالان سیاسی بخشی از سخنرانی خود را که در جمع هوادارانش ایراد کرده بود، در فضای مجازی منتشر کرد. ایشان در اظهارات خود سخنی را به نقل از رهبر معظم انقلاب مطرح کرده بود که واقعیت نداشت و مصداق آدرس غلط به مخاطبان بود.
از آنجا که این نقل قول مخدوش میتوانست اذهان این و آن را از واقعیت دور کرده و به سمت و سوئی ببرد که به وضوح معلوم بود با دیدگاه حضرت آقا فاصله دارد، برآن شدیم درباره آن دست به بررسی و تحقیق بزنیم.
بررسیهای ما نشان داد که آنچه از قول رهبر معظم انقلاب نقل شده با واقعیت فاصله زیادی دارد. انتظار آن بود و هنوز هم هست که فعالان سیاسی از آثار و تبعات سوء و خطرآفرین بیدقتی در نقل قول از رهبر معظم انقلاب باخبر باشند و خدای نخواسته برای تأیید راه خود از ساحت مقدس حضرت آقا هزینه نکنند.
بیانات و نظرات رهبر فرزانه انقلاب برای همگان حجت و ملاک است و آن را معیار تشخیص سره از ناسره و تفکیک بایدها از نبایدها میدانند.
بنابراین نقل قول مخدوش از حضرت ایشان میتواند به کسانی که این نقل قول نادرست را میشنوند، آدرس غلط بدهد و خدای نخواسته آنها را در تشخیص راه به بیراهه بکشاند.
رائفی پور از رهبر انقلاب نقل کرده بود که ایشان در پاسخ به نامه وی، توصیه داشته اند که با عزم کارتان را ادامه دهید.
خلیج فارس:مهدی نوروزی، معلم زبان انگلیسی آیتالله خامنهای گفت: وقتی اولین بار ایشان را زیارت کردم برای خود من خیلی جالب بود که اتاق مطالعه و کتابخانهشان با گلیم فرش شده بود.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تابناک، مهدی نوروزی، معلم زبان انگلیسی حضرت آیتالله خامنهای، در گفت و گویی به بیان خاطراتی درباره دستگیری رهبر انقلاب توسط ساواک، نحوه آشنایی خود با ایشان، سبک زندگی رهبری و… پرداخته است. در ادامه این گفت و گو را میخوانید.
وقتی به مشهد منتقل شدید، از طریق حاجآقا نیری با آیت الله خامنهای آشنا شدید. چطور شد که شما را برای تدریس زبان انگلیسی به ایشان معرفی کردند؟ چرا رهبر انقلاب در آن زمان میخواستند با زبان انگلیسی هم آشنایی پیدا کنند؟
حاج آقای نیری از دوستان بسیار صمیمی رهبر انقلاب بودند. ایشان مدتی در انجمن حجتیه بهعنوان استاد تدریس میکردند، اما بعد این انجمن ایشان را مضر تشخیص داده بود و لذا اخراج شدند. در مجموع حاج آقای نیری که بعد از مدتی شناختش نسبت به من بیشتر شده بود، پیشنهاد دادند که من به آقای خامنهای زبان تدریس کنم. خیلی خوشحال شده بودم. بالاخره تعریف آقای خامنهای را شنیده بودم، کتابهایی را که آن موقع نوشته و ترجمه کرده بودند، هم خوانده بودم. وقتی خدمت ایشان رسیدم، خوشحال بودند که ما بتوانیم با هم کار کنیم. هفتهای دو روز قرار میگذاشتیم و من میرفتم به ایشان زبان تدریس میکردم.
انصافا هم جدی بودند. درسهایی که میدادم، هفته بعد که میرفتم، ایشان منظم و دقیق با خطی زیبا تمرینهایشان را انجام داده بودند. به هر حال مشهد هم مرکز علمی و مذهبی بود و بسیاری از مسلمانان جهان از کشورهای مختلف برای زیارت حضرت رضا (ع) میآمدند. زائران خارجی هم دنبال افرادی میگشتند که با اسلام و تاریخ اسلام آشنا باشند، بنابراین با آقای خامنهای ارتباط داشتند. لذا ایشان که به شخصیتی مبارز شناخته شده بودند، تلاش کردند زبان انگلیسی را یاد بگیرند تا با آنها مستقیما ارتباط برقرار کند.
کمی درباره فضای منزل و ماشین و در کل سبک زندگی ایشان در آن دوره بگویید.
وقتی اولین بار ایشان را زیارت کردم برای خود من خیلی جالب بود که اتاق مطالعه و کتابخانهشان با گلیم فرش شده بود. با میزهای مطالعهای کوچک و کنار آن سماوری قرار داشت و همیشه بساط چای برقرار بود. کتابهایی که اطراف همین میز پراکنده بود، مثلا کتاب «جنگ نیشکر در کوبا» بود یا کتابی در رابطه با کودتای ۲۸ مرداد. البته بعدها کتابی از رهبری چاپ شد به نام «خون دلی که لعل شد» که مصاحبهای با ایشان است. به نظر من خواندن این کتاب برای شناختن رهبر انقلاب واجب است.
در این کتاب نوشته شده که چطور زندگی میکردند. مثلا وقتی میبینند طلبهها فرش ندارند، فرشهایشان را میفروشند و گلیم میخرند و بین طلبهها پخش میکنند. لذا زندگی ایشان ظاهرسازی نبود؛ دقیقا همان چیزی بود که من هم در رفتوآمد به منزل ایشان میدیدم. از پرده پارچهای که قسمت مهمانها و خانواده را از هم جدا میکرد، سادگی زندگی ایشان مشخص بود. یعنی این سادگی را واقعا در زندگیشان میدیدید.
پیش از حضور شما، رهبر انقلاب چند بار توسط ماموران ساواک دستگیر شده بودند. چطور عمل میکردید که ساواک نسبت به ورود شما به منزل رهبر انقلاب، حساس نشود؟
من شنیده بودم که دستگیر شدهاند، البته چند بارش را نمیدانستم. اما وقتی خدمت ایشان رسیدم در همان جلسهای که با هم درس میخواندیم، ساعت جلسه بعدی را هم با یکدیگر تنظیم میکردیم. بنابراین اینطور نبود که من همیشه یک روز و ساعت مشخص به منزلشان بروم که قضیه لو برود. ضمن اینکه مراجعین حاج آقا، روزی یکی دو نفر که نبودند. وقتی زنگ خانه را میزدم، یک نفر میآمد بیرون و بعد من میرفتم داخل. یا وقتی من میآمدم بیرون، یک نفر دیگر میرفت داخل؛ از دانشجویان و طلبهها گرفته تا مردم عادی. گاهی واقعا از این نظمی که وجود داشت لذت میبردم؛ یعنی ساعت درس ما که تمام میشد زنگ در خانه، همزمان برای ورود فردی دیگر، زده میشد.
در جایی اشاره کرده بودید که یک بار بعد از بیرون آمدن از منزل ایشان، دیده بودید فرزندانشان دوچرخهتان را سوار شدهاند یا چنین چیزی. برخورد جالبی بود. میشود دقیق بگویید چه اتفاقی افتاده بود؟ شما با دوچرخه منزل ایشان میرفتید؟
من دوچرخهای داشتم که دوچرخه واقعا بابرکتی بود. (لبخند) منزل ایشان هم با دوچرخه میرفتم و آن را جلوی در قفل میکردم و میرفتم داخل. یکی دو بار آمدم دیدم زنگ و چراغ دوچرخه دست خورده است. آقای خامنهای به هر حال چهار تا پسر داشتند که کوچک بودند. تصورم این بود که بچهها آمده بودند و با دوچرخه من بازی کرده بودند. البته قفل بود؛ نمیتوانستند سوار شوند جایی بروند، اما بالاخره در همان عوالم کودکانه خودشان دوچرخه را دستکاری میکردند. (میخندد)
دو نکته در خاطراتتان در زمان تدریس به آیت الله خامنهای بسیار مهم بود. یکی نظم ایشان و دیگری کتابهایی که در منزلشان میدیدید و گستره مطالعاتیشان. اگر موافق باشید در این زمینه هم برای خوانندگانمان بگویید.
من در خاطراتم هم نوشتهام که ایشان مطالعات گستردهای داشتند. یک روز از من پرسیدند شما کتاب «فونتامارا» را خواندهاید؟ گفتم بله خواندهام، چون در کیش یکی از دوستانم داشت و من از او گرفته بودم. کتابی دیگر را پرسیدند. گفتم نه. توصیه کردند حتما این کتاب را بخوانم.
مطالعات ایشان زیاد بود. یادم است یکی از کتابهایی که آن موقع چاپ کرده بودند، کتاب «از ژرفای نماز» بود که خیلی کتاب جالبی بود. یا ترجمه کتاب «آینده در قلمرو اسلام». وقتی در کیش بودم من هم کتابی نوشته بودم برای گروه سنی کودک و نوجوان به نام «وقتی که دیوار فرو میریزد». بنابراین من هم کتابم را بهایشان دادم و مطالعه کردند.
یادم است بعضی از لغاتی را که اشتباه نوشته بودم، تصحیح کرده بودند. به من گفتند کتاب خیلی خوبی است و اگر میتوانی برای سطح بچهها، از میرزا کوچک خان بنویس. ایشان مطالعاتش زیاد بود. در کتاب «شرح اسم» به قلم هدایتالله بهبودی نکتههای جالبی وجود دارد.
در همین کتاب نوشته شده که ایشان کتاب «بینوایان» را دو بار خواندهاند. در واقع اغلب این کتابهایی که مشهور است، ایشان خواندهاند. اگر کتاب «من و کتاب» را خوانده باشید، به بسیاری از مطالعات ایشان و نقدهایی که روی کتابها داشتند، اشاره شده است. خیلی کتاب جالبی است و من هم زمانی که در دانشگاه تدریس داشتم، این کتاب را بین دانشجویان توزیع میکردم. بنابراین مطالعات ایشان، هم قبل از انقلاب گسترده بود و هم بعد از انقلاب.
گویا یکی دو کتاب هست که خود ایشان به شما هدیه دادند. هنوز آنها را دارید؟
یادم نیست جلسه چندم تدریس زبان انگلیسی بود که ایشان یک رمانی به من دادند به نام «تام پین». انصافا هم کتاب خوبی بود و هنوز هم در کتابخانهام دارم. یک روز دیگر کتاب «ناصر» را دادند و توصیه کردند که بخوانم. ایشان برای من درباره ناصر، توضیح دادند و اشتباهاتی که داشت. سید قطب را اعدام کرده بود و ایشان میگفتند این اشتباهی بزرگ بود. کتاب نهجالبلاغه به زبان انگلیسی را هم به من هدیه دادند.
بعد از انقلاب هم ارتباط شما با رهبر انقلاب همچنان ادامه داشته و بهعنوان مشاور ایشان در نیروی هوایی، خاطرات فراوانی دارید. چرا نوشتن خاطراتتان را ادامه ندادید؟ قصد ندارید جلد دوم خاطراتتان را هم بنویسید و منتشر کنید؟
من خودم بسیار علاقهمند هستم به نوشتن خاطرات بعد از انقلاب. برای اینکه برخی از نکات را فراموش نکنم تقریبا ۱۶۰ عنوان نوشتهام که یادم نرود. مخصوصا دوران ریاستجمهوری حضرت آقا، با ایشان ارتباط داشتم. اما قضیه این است که قبل از انقلاب به خاطر جو امنیتی شدیدی که بود، ارتباط زیادی با دیگران نداشتم و هر چه در کتابهایم مینوشتم، آن چیزهایی بود که به ذهنم میرسید.
اما بعد از انقلاب مقام رهبر انقلاب در منزلی که در خیابان ایران داشتند، من، آقای فلاحیان، محسن رضایی و عدهای دیگر از دوستان را که در اطلاعات کار میکردند، خواستند و فرمودند که به ما خبر دادهاند قرار است کودتایی شود. ما ستادی تشکیل دادیم و دوستان نیروی زمینی و دریایی را هماهنگ کردیم و به لطف خدا کودتا خنثی شد.
از این قضیه گرفته تا حمله آمریکا به طبس. آن زمان واقعا در مرکز این اتفاقات بودم. نوشتن خاطرات آن دوره هم مستلزم این است که نزدیک با ۵۰ نفر از دوستان بهخصوص حاج آقای فلاحیان جمع شویم تا نظرات همه را جمعآوری کنیم، چون من نمیتوانم تنها نظرات خودم را بنویسم. اما متاسفانه هنوز این زمینه فراهم نشده است تا من بتوانم خاطرات بعد از انقلاب را بنویسم و منتشر کنم.
خلیج فارس:فرزند شهید سپهبد قاسم سلیمانی در نامهای به رهبری انقلاب اسلامی، «کنش و مدیریت آگاهانه و زمانشناسانه» ایشان را «بزرگترین معلم و الگوی این دوران پرالتهاب» توصیف و آن را «کلاسی بصیرتزا برای نسل خود» معرفی کرد.
متن این نامه به شرح زیر است:
«محضر مبارک پدر حکیم و عزیزم حضرت آیتالله العظمی خامنهای
با سلام و تحیت
ضمن آرزوی صحت و سلامتی برای آن وجود نازنین و عرض تسلیت به مناسبت شهادت مجاهد بزرگ امت اسلام، جناب حجتالاسلام و المسلمین سیدحسن نصرالله به ذهنم رسید در میان طوفان حوادث و ابتلائات این روزها، سخنانی را با جنابعالی از باب همدردی و همدلی در میان بگذارم.
ولیّ عزیز و رهبر مقتدر! گرچه ما همچنان داغدار حادثهٔ بزرگ شهادت حاجقاسم هستیم و آن فراق و مصیبت همواره برایمان سوزناک است و حوادث نیز، بر آتش آن میدمد، اما شهادت یار و مونس پدر عزیزم جناب سیدحسن نصرالله جام غم را پر خون کرد. ما با شهادت ایشان یکبار دیگر حاجقاسم را از دست دادیم؛ یکبار دیگر مصیبتزده شدیم و داغدار. چه اینکه هرکس محبت، الفت و دوستی آن دو را بداند، امروز حس و حالی مشابه دارد؛ مگر نه اینکه شهید ما او را «آیتی الهی» میدانست و حاضر بود جان را فدایش کند و مگر نه اینکه سید عزیزمان حاضر بود خود را فدا کند تا حاجقاسم بماند. آه و افسوس بر این فراق و جدایی. آری به تعبیر زیبای مولوی: جان گرگان و سگان هر یک جداست متحد جانهای شیران خداست
با همه این تفاسیر وقتی این داغ با حوادث تاریخ اسلام و مصائب اهل بیت، دوران پیروزی انقلاب اسلامی، دفاعمقدس، رحلت امام و ابتلائات پس از آن و به ویژه دورهٔ پر التهاب یکسالۀ اخیر در کنار هم قرار میگیرند، درسآموز و تأملبرانگیز میشوند و داغ مصیبت تبدیل به حماسه میشود و طرحی نو برای زیستن، زندگی، ادامه مسیر و طی طریق پیشنهاد میدهد. شهید سلیمانی در یکی از مهمترین سخنرانیهای اواخر عمر با برکت خود، دو عنصر مهم را سرچشمۀ پیشرفت یک کشور و ملت تعریف کرد. دو عامل اساسی و سرنوشتساز؛ «رهبری و انسانهای فداکار». تاریخ و اوضاع امروز کشور و منطقه، به خصوص حوادث یکسال گذشته، یکبار دیگر اهمیت این دو عامل را پیشروی همهٔ مردم قرار داد.
الحق و انصاف رفتار، کنش و مدیریت جنابعالی بهعنوان رهبری آگاه و زمانشناس بزرگترین معلم و الگوی این دوران پرالتهاب است و برای نسل ما که عموماً با دیدی تاریخی به حوادث نگاه نمیکنیم، کلاسی بصیرتزاست. نسل ما از شما آموخت چگونه میتوان با صبر، توکل و استعانت از خدای متعال در دل همهٔ مصائب، مقاومت و ایستادگی کرد. نسل ما از شما آموخت چگونه میتوان با پایداری و نظر به قلهها، در دل بحران فرصت آفرید و قدرت خلق کرد. نسل ما از شما آموخت چگونه میتوان با تکیه بر قدرت ایمان، انتقامی سخت از جانیان تروریست گرفت و بهرغم تهدید، هیمنهٔ پوشالی آنان را فروریخت. نسل ما از شما آموخت چگونه میتوان با تکیه بر قدرت مردم و پس از حادثۀ دردناک بالگرد رئیسجمهور شهید، انتخاباتی پرشور و سرمایهآفرین برگزار کرد. نسل ما از شما آموخت چگونه میتوان در میان تهدید رژیم کودککش و تروریست، با دلی آرام و مطمئن نماز جمعۀ تهران را اقامه کرد؛ از قرآن گفت و در قنوت برای نصرت مسلمین دعا کرد.
حکیم مظلوم و وارسته! پس از همهٔ این آزمونها و سختیها، امروز ملت ایران بیش از گذشته دل درگرو آرمانها، اهداف عالی و تدابیر رهبر آگاه خود دارند. این را میتوان به روشنی در گفتوگو با آحاد مردم به چشم دید. آنچه در «نماز جمعهٔ نصر»نیز رخ داد دلالتی بر عزم استوار و ارادهٔ قوی مردم بود؛ همان مردمی که شهید سلیمانی حاضر بود با افتخار دست آنان را ببوسد و جان خود را هزاران بار فدای آنان کند. او حقیقتاً ملت ایران را واجد همان دو عنصر مهم میدانست. معتقد بود مردم ایران مردمی فداکار و ایثارگرند و رهبر آن نیز رهبری حکیم، مدبر و وارسته. شهید عزیزمان پیوسته تا آخرین روزهای حیات شهیدانهٔ خود، ما را به تأمل و تدبر در بیانات و اعتماد به تصمیمها و دستورات جنابعالی توصیه کردند. پدر مجاهدم این توصیهٔ عاقلانه را با زبانی پر از مهر و عاطفه در وصیتنامهٔ پر مغز خود، برای تاریخ به یادگار گذاشتند و توصیه کردند همگان، شما را «عزیز جان» بدانند و «دور این رهبر حکیم و مظلوم» بگردند.
حقیر به عنوان فرزند کوچک شما و قطرۀ کوچکی از مردم ایران، در میان این دنیای پرآشوب و پرحادثه، پند و وصیت پدر را فراموش نخواهم کرد [انشاءالله] و از خدای متعال میخواهم این جان ناقابل را به جان گرانمایهٔ پدر شهیدم، عموی مجاهدم سید مقاومت و شهیدان طریق قدس ملحق کند. [بمنه و جوده و کرمه]
فرزند کوچک شما زینب سلیمانی»
خلیج فارس:جواد موگویی، نویسنده و گزارشگر ایرانی این روزها در بیروت به سر میبرد. او در روایتی از گپ و گفت چند ایرانی که در روزهای جنگ اخیر خود را به لبنان رسانده اند نوشته است. موگویی همچنین به حضور سید عطاءالله مهاجرانی در این جمع اشاره کرده؛ او در صفحه اینستاگرامش نوشته است:
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛در اتاق ایرانیها – در اردوگاه آوارگان- نشستیم به قلیانکشی که دکتر مهاجرانی سررسید!
او هم دست کمی از اینها ندارد! پیرمرد از خیابانهای لندن پاشده آمده در خرابههای بیروت، روایت مقاومت بنویسد!
بسته گز از کیف درآورد: «از لندن آوردم! شنیدم چنین جمع ایرانی در اینجا جمع شده، آمدم حرفهایتان را بشنوم.»
هرکسی قصه آمدنش را گفت. سیدداوود خواست ۱۸تیر و دهه۷۰ را بکشد وسط، سیدکمیل درگوشی اشاره کرد: «دکتر الان خودی و انقلابیه. باید جذب بشه!»
من دکتر را انداختم به خاطرهگویی. از نامه معروف آقایخامنهای به او در سال۶۹ پرسیدم:
«جنگ تمامشده بود، بوشپدر به ایران پیام مذاکره داده بود. من مقالهای با تیتر «مذاکره مستقیم» نوشتم. حرفی از رابطه نزدم. آیتالله خامنهای در نمازجمعه نسبت به رابطه با آمریکا واکنش نشان داد. ناگهان موجی از توهین و تکفیر علیهام براه افتاد. میداندار هم مهدی نصیری سردبیر کیهان بود. از بیت رهبری زنگ زدند گفتتد آقا بین دونماز نامهای در حمایت از شما نوشته. آقا بزرگوارانه بخاطر توهینهای سایرین از من عذرخواهی کردند. »
دنیا چرخشها دارد! حالا مهاجرانی در خرابههای بیروت فریاد مقاومت سر میدهد و نصیری رابطه که هیچ، میگوید باید تسلیم شویم!
حرف بچهها به زدن و نزدن موشکها رسید، دکتر گفت رهبری در نمازجمعه حرف آخر را زد: «نه تعلل میکنیم نه شتابزده.»
بحث رسید به جلیلی-قالیباف. دکتر گفت «الان وقت این حرفها نیست. بچسبید به مقاومت.»
این جنگ عجیب ما را دور هم جمع کرده…
مشاور فرمانده سپاه: سردار قاآنی در چند روز آینده از رهبر انقلاب نشان فتح دریافت خواهد کرد
خلیج فارس:مشاوره فرمانده سپاه گفت که تا چند روز آینده حضرت آیتالله خامنهای به «سردار قاآنی» نشان فتح اهدا خواهند کرد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، «سردار ابراهیم جباری» در جمع خبرنگاران تاکید کرد که «سردار قاآنی» فرمانده سپاه قدس انقلاب اسلامی در سلامت کامل هستند و انشاءالله در روزهای آینده از حضرت آقا نشان فتح دریافت میکنند.
وی در پاسخ به سوالی درباره سخنان روز سهشنبه «شیخ نعیم قاسم» معاون دبیر کل حزبالله تصریح کرد: صحبتهای روز گذشته نعیم قاسم در لبنان نوید پیروزی و موفقیت و آمادگی روزافزونتر را میدهد.
جباری اظهار کرد: آقای نعیم قاسم گفتند که اگر ضعف و اشکالی بود، جبران کردیم.
وی تاکید کرد که در حملات شب گذشته سوریه هیچ ایرانی نبوده است.
خلیج فارس: سایت دفتر رهبر انقلاب پوستری با عنوان «۷۰ سال به عقب» منتشر کرده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، رهبر انقلاب در نماز جمعه نصر که در تاریخ ۱۳مهرماه برگزار شد، فرمودند: «مجاهدت مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونی را هفتاد سال به عقب برگرداند.»