خلیج فارس: قاب سوزناک و بدون شرح از دریاچه ارومیه را ببینید.
منبع:برترین ها
خلیج فارس: بغض گلوگیر خبر خشکشدن دریاچه ارومیه هنوز رهایمان نکرده بود که خبرها یکی پس از دیگری از خشکی هورالعظیم حکایت دارد. فرآیندی که هر چند مدتهاست کلید خورده اما حالا گسترش مییابد و تیر خلاص را به این تالاب بزرگ که به عروس تالابهای خوزستان شهره است، شلیک میکند.
به گزارش خلیج فارس؛ اما آنچه در این خبر بیشتر مایه تاسف است، اینکه خشکی نه به جبر روزگار و کم بارشی و هزار دلیل ریز و درشت دیگر-که میتوانند هر کدام عوامل پررنگی باشد- که به طمع نفت، دامان این منطقه را گرفته است.
حضور شرکتهای نفتی برای استخراج نفت از بستر این تالاب هر چند خبر جدیدی نیست و پیشتر نیز به واسطه استخراج نفت از دو حلقه چاه، بخشهایی از این تالاب خشک شده بود، اما، چند ماهی است که این حضور به بهانه حفر ۲۰ حلقه چاه جدید در فاز اول و ۱۲ حلقه چاه دیگر در فاز دوم پررنگتر شده است.
سازمان محیط زیست اگرچه هنوز اجازه حفر چاههای جدید را نداده و این استخراج را منوط به شرط و شروطی کرده، اما گزارشها نشان میدهد حقابه این تالاب به اشکال مختلف آب میرود و زمینههای خشک شدن آن هر روز بیش از روز قبل فراهم میشود. خشکی که به نظر برخی از فعالان محیط زیست، تعمدی و در اثر تبانیهایی برای گسیل نکردن حقابه به این تالاب رخ داده و به نابودی قریبالوقوع آن خواهد انجامید.
مقصران خشکی روزافزون تالاب
در حالی که تحریمهای مختلف سبب شده؛ نفت ایران به سختی و با قیمتی بسیار کمتر از ارزش واقعی آن به فروش برود که تکاپو برای یافتن میادین نفتی جدید و اقدام برای استخراج از آن با شدت هر چه تمامتر ادامه دارد. حتی اگر این استخراج به قیمت آسیب هر چه بیشتر به محیط زیست آسیبدیده کشور باشد.
تالاب هورالعظیم مهمترین تالاب نه تنها در ایران که به جرات میتوان گفت در خاورمیانه و آسیای جنوبغربی است. وسعت این تالاب یک میلیون هکتار بوده که در یک توافق اعلام نشده و خاموش بین دولت ایران و عراق از قبل از انقلاب تلاش شد، محدود شود تا بتوانند اکتشافات نفتی داشته باشند.
حقابه هورالعظیم به اشکال مختلف آب میرود و زمینههای خشک شدن آن هر روز بیش از روز قبل فراهم میشود. خشکی که به نظر برخی از فعالان محیط زیست، تعمدی و در اثر تبانیهایی با هدف توسعه میادین نفتی رخ داده و به نابودی قریبالوقوع آن خواهد انجامید
در حالی سد کرخه بخشی از گناه خشکی این تالاب را به گردن دارد که در سالهای اخیر بخش بزرگی از تالاب در سمت ایران و عراق به روشهایی چون عدم تخصیص حقابه، خشک شد تا استخراج، هزینه کمتری برای شرکتهای نفتی به دنبال داشته باشد.
وسعت این تالاب در سمت ایران گرچه در روزگاری حدود ۴۰۰ هزار هکتار بود، اما حالا به ۵ حوضچه محدود شده با وسعتی کمتر از 100 هزار هکتار در معرض خاموشی است. در سمت عراق نیز وضعیت بهتر از این نیست و این تالاب از ۶۰۰ هزار هکتار به حدود ۳00 هزار هکتار آب رفته است. به گفته کارشناسان؛ تالاب هورالعظیم در مجموع به حدود ۵ میلیارد متر مکعب آب به عنوان حقابه از سمت ایران و عراق نیاز دارد تا بتواند دوام کند. میزانی که ایران باید حدود ۱.۵ میلیارد متر مکعبش را از محل کرخه و عراق مابقی را از محل دجله و فرات بپردازد.
در حالی صدام اولین کلنگ نابودی هورالعظیم را بر زمین زد که پس از او دولت ترکیه با ساخت سدهای متعدد در بالادست، عملا حقابه ورودی تالاب را کاهش داد. اما ماجرا در ایران هم بهتر از دو کشور همسایه نبود و کشاورزی بی حساب و کتاب در اراضی ایران سهم حقابه را برای این تالاب محدودتر از همیشه کرد.
وقتی وزارت نفت وارد میدان شد
اما همه این اقدامات در کنار، تصمیم وزارت نفت در سال ۱۳۸۹مبنی بر خشکاندن بخش مهمی از تالاب هورالعظیم آثار بسیار مخرب بر این تالاب گذاشت. به طوری که امروز این تالاب بیشتر از همیشه به نابودی نزدیک شده است.
برخی فعالان محیط زیست مدعیند، وزارت نفت از آن زمان اجازه آبگیری حوضچههای ۳ و ۴ و ۵ تالاب هورالعظیم را نمیدهد و تنها آبی که وارد این محدوده میشود؛ زهاب نیشکر است که در تابستانها و پس از تبخیر، منتهی به انباشت نمک روی سطح بستر تالاب میشود. حوضچههایی که در بستر آنها میدان نفتی سپهر شناسایی شده و ایران مترصد حفر 32 حلقه چاه نفت در آن است.
بغض گلوگیر خبر خشکشدن دریاچه ارومیه هنوز رهایمان نکرده بود که خبرها یکی پس از دیگری از خشکی هورالعظیم حکایت دارد. فرآیندی که هر چند مدتهاست کلید خورده اما حالا گسترش مییابد. آنچه در این خبر بیشتر مایه تاسف است، اینکه خشکی نه به جبر روزگار و کم بارشی و هزار دلیل ریز و درشت دیگر؛ که به طمع نفت، دامان این منطقه را گرفته است
این در حالی بود به اعتقاد کارشناسان این حفاری میتوانست با هزینه و خساراتی بسیار کمتر از آنچه امروز شاهد آن هستیم صورت بگیرد، به طوری که به جای استخراج عمودی نفت، از طریق حفاری افقی و همچنین ایجاد تاسیسات نفتی در خارج از تالاب انجام و خسارات وارده به تالاب در حداقل ممکن قرار میگرفت.
حتی شرکتهای ژاپنی در مطالعات میدانهای نفتی آزادگان جنوبی و شمالی، حداقل تعداد چاه و کار در محیط آبی را پیشنهاد کردند و هرگونه احداث تاسیسات را نیز خارج از تالاب درنظر گرفته بودند.
تیر ۱۴۰۰، احمد لاهیجانزاده معاون محیط زیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیط زیست گفته بود: «ژاپنیها حاضر بودند برای استخراج نفت در حوزههای آزادگان و یادآوران با تکنولوژی سطح بالا، همانند استخراج در دریا از این حوزهها بهرهبردای کنند، اما چینیها حاضر به انجام این کار نشدند و به خاطر ارزانتر شدن پروژه پیشنهاد خشک شدن هور را دادند که متاسفانه شورای عالی امنیت ملی هم آن را میپذیرد».
اسفند سال ۹۴ نیز معاون محیط طبیعی اداره کل حفاظت محیط زیست خوزستان گفت که «پیمانکاران شرکت نفت ۷۰ درصد تالاب را تخریب کردهاند، برای این که به تاسیسات نفتی آسیب نرسد و مخازن ۳، ۴ و ۵ تالاب برای فعالیت میدانهای نفتی خشک نگه داشته شد و اجازه ورود آب به این قسمتها داده نشد».
حتی دریغ کردن آب از این تالاب تا حدی پیش رفت که در سیل سال ۱۳۹۸ که میشد آن را برای احیای تالاب هورالعظیم بهرهبرداری کرد، این آب به زمینهای کشاورزی و خانههای مردم و حتی بخش عراقی تالاب هدایت شد تا به دایکها و دکلهای نفتی آسیبی نرساند.
مجوزی داده نمیشود، اما …
در شرایطی وضعیت تالاب هر روز به سمت خشکی بیشتر پیش میرود که اجرای فاز توسعه میدان نفتی سپهر به روش فعلی مد نظر وزارت نفت یعنی، حفاری عمودی و بر اساس گزارش سایت دیدهبان ایران؛ به خشک کردن حداقل ۱۸ هکتار از تالاب هورالعظیم نیاز دارد؛ تالابی که همین حالا بر اثر فعالیتهای نفتی گسترده در چهار میدان نفتی اطراف آن و البته عدم تامین کافی حقابه توسط وزارت نیرو با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکند و حالا وزارت نفت بهدنبال خشک کردن بخشهایی از آن است که در ورودی رودخانه کرخه قرار دارند و خشک کردن این بخشها میتواند در بلندمدت به نابودی کل تالاب منجر شود.
هرچند مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست هنوز هیچ مجوزی برای اجرای طرح توسعه میدان سهراب صادر نکردهاند و تاکید دارند که پیش از اجرای هر پروژه نفتی جدیدی در محدوده هورالعظیم، باید مطالعات ارزیابی توان اکولوژیک تالاب انجام شود، اما در سالهای قبل مجوز محیطزیستی حفر ۲ حلقه چاه در قالب ایجاد ۲ محوطه سرچاهی (پَد) در این میدان نفتی داده شده و در حال حاضر، مجری طرح توسعه میدان نفتی سهراب که یک شرکت خصوصی است که زیر نظر وزارت نفت فعالیت میکند، برای حفر ۲۰ حلقه چاه جدید در فاز اول و ۱۲ حلقه چاه دیگر در فاز دوم درخواست مجوز کرده است.
به اعتقاد کارشناسان با وجود مقاومتهای سازمان حفاظت محیط زیست در برابر توسعه میدان نفتی سهراب در محدوده هورالعظیم، به نظر میرسد با توجه به سوابق اجرایی پروژههای نفتی و غیرنفتی که بهنحوی به مجموعهها و نهادهای قدرتمندی مرتبطند، عملیات حفر چاه و بهرهبرداری با وجود تخریب بیشتر تالاب ادامه یابد.
منبع: توسعه ایرانی
خلیج فارس: «مالچپاشی دریاچه ارومیه آغاز شد»؛ ۴۸ ساعت بعد از مخابره این خبر، نهتنها کسی عهدهدار مسئولیت اجرای این پروژه نمیشود بلکه دیگران را به جنگ روانی متهم میکنند. این در حالی است که اولین بار این خبر از یک شبکه تلویزیونی منتشر شد. شاید متولیان امر گمان نمیکردند یک گزارش ویدئویی کوتاه از یک شبکه استانی چنین بازتاب ملی داشته باشد که ۲۴ ساعت بعد از آن مجبور شوند دستور توقفش را صادر کنند.
شرق نوشت: پربیراه نیست اگر از این غافلگیری مدیران استانی و مسئولان احیای دریاچه ارومیه این نتیجه را بگیریم که آنها هیچگاه سطح اهمیت این دریاچه برای افکار عمومی ایران را درک نکردند. چه اینکه حالا مدیرکل روابطعمومی سازمان حفاظت محیط زیست در واکنش به این ماجرا با تأکید چندباره روی اجرای این پروژه در «۶۰ متر و به صورت تحقیقاتی» سعی در کوچک جلوهدادن این اتفاق دارد. این در حالی است که چنین خبری برای افکار عمومی ایران و علاقهمندان به طبیعت و محیط زیست ایران پازلی در کنار سایر پازلهایی است که خبر از مرگ دریاچه ارومیه در شمال غرب ایران میدهد.
ماجرای مالچپاشی چیست
روز دوشنبه شبکه سهند در استان آذربایجان شرقی گزارشی ویدئویی از شروع پروژه مالچپاشی در سواحل دریاچه ارومیه در شهرستان عجبشیر منتشر کرد که در آن مسئولان محلی با «تحقیقاتی» خواندن این پروژهها، هدف از آن را جلوگیری از فرسایش خاک و تثبیت پوشش گیاهی در منطقه عنوان میکنند. همچنین چند بار در این گزارش ویدئویی اعلام میشود که که این مالچها تجزیهپذیر و سازگار با محیط زیست هستند و به پوشش گیاهی و جانوری منطقه آسیبی نمیرسانند. بااینحال، در تصاویر شیوه مالچپاشی بسیار ابتدایی و با شلنگهایی با قطر کم انجام میشود که شباهتی به اجرای چنین پروژههایی در شرایط استاندارد ندارد. مهمتر اینکه در این گزارش اساسا اشارهای نمیشود که این مالچها از چه جنسی هستند و چه نوع سازگاری با زیستبوم منطقه دارند. حجم اجرای پروژه چقدر است و چه مطالعاتی آنها را به انجام چنین اقدامی واداشته است. طبیعی است که چنین اقدامی با سؤالهای زیادی که ایجاد شده، واکنش عمومی را به همراه دارد.
شاید مهمترین سؤال این است که ماجرای «مالچپاشی» از کجا وارد پروژههای احیای دریاچه ارومیه شد؟
یک بار در اوایل تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه در دهه ۹۰ پروژهای مطالعاتی درباره مالچپاشی در دریاچه ارومیه انجام شد که نتایج حاصل از آن تحقیقات هم به خودی خود پرونده این ایده را بست و دیگر صحبتی از مالچپاشی دریاچه ارومیه به میان نیامد. حالا و در حالی که بعد از یک تابستان سخت و یک زمستان کمبارش همه از پایان دریاچه ارومیه حرف میزنند یکباره اجرای پروژهای، چون مالچپاشی ولو در ابعادی تحقیقاتی چه معنی دارد؟
مالچپاشی شروع نشده متوقف شد
۲۴ ساعت بعد از انتشار خبر مالچپاشی در ساحل دریاچه ارومیه مسئولان استانی در آذربایجان شرقی میگویند این اتفاق «بدون مجوز» انجام شده است. تلاشها برای گفتگو با مدیران استانی سازمان حفاظت محیط زیست در آذربایجان شرقی بینتیجه بود، اما معاون طبیعی سازمان حفاظت محیط زیست در آذربایجان غربی در گفتگویی اعلام کرد که آنها کاملا از ماجرای مالچپاشی بیخبر بودهاند و تازه روز گذشته تیمی را به منطقه اعزام کردند تا از کم و کیف ماجرا باخبر شوند. مساحت بیشتری از دریاچه ارومیه در استان آذربایجان غربی قرار دارد و به همین دلیل از زمان تشکیل ستاد احیای دریاچه ارومیه کلیه امورات مرتبط با این دریاچه و پروژههای احیا در این استان متمرکز بود. بااینحال به نظر میرسد در دولت سیدابراهیم رئیسی و محدودشدن ستاد احیا از یک ستاد ملی به ستادی استانی دیگر از این انسجام خبری نیست.
چنانکه مدیرکل محیط زیست طبیعی در استان آذربایجان غربی بهطور کامل از اجرای این پروژه در بستر دریاچه ارومیه اظهار بیاطلاعی میکند و میگوید که آنها هم بعد از انتشار گزارش ویدئویی در جریان ماجرا قرار گرفتهاند. در نهایت عصر روز گذشته مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی از توقف مالچپاشی در ساحل دریاچه ارومیه خبر داد.
«شهنام اشتری» روز سهشنبه در جمع خبرنگاران با اشاره به انتشار خبر شروع عملیات مالچپاشی در بستر دریاچه ارومیه در برخی رسانههای استان، افزود: طبق بررسیهای انجامشده این اقدام بدون انجام هماهنگی و اخذ مجوزهای لازم از سوی سازمان حفاظت محیط زیست و ستاد احیای دریاچه ارومیه انجام شده است. وی اظهار کرد: به محض آگاهی از اصل موضوع، همکاران اداره محیط زیست شهرستان عجبشیر با حضور در محل نسبت به ممانعت و توقف عملیات اقدام کرده است. اشتری ادامه داد: بر اساس مصوبات ستاد احیای دریاچه ارومیه، انجام هرگونه عملیات اجرائی و تحقیقاتی مرتبط با فعالیتهای احیا و کنترل پیامدهای بحران دریاچه ارومیه باید با هماهنگی ستاد مذکور و کسب مجوزهای لازم انجام شود. مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی در همین رابطه در گفتگو با ایرنا با اعلام اینکه بررسی این موضوع آغاز شده است تا منافع یا آسیبهای مالچپاشی مشخص و سپس اقدامات لازم انجام شود، گفت: در صورت اثبات منافع زیستمحیطی، مجوز آن صادر میشود. همان میزان که انتشار گزارش مالچپاشی با اطلاعات غیردقیق و مبهم سؤال ایجاد کرده بود، پاسخهای شهنام اشتری، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان شرقی نیز مبهم و پر از سؤال بود. اگر چنین پروژهای «تحقیقاتی» است، بر اساس چه مطالعاتی اجرا شده و به دنبال دستیابی به چه اهدافی است؟ اگر نبوده، چگونه کسی چنین پروژهای را اجرا کرده و تبلیغات اجرای آن از رسانه ملی پخش شده است. در این میان، واکنش میثم سعیدی، مدیرکل روابطعمومی سازمان حفاظت محیط زیست نیز درخور توجه است. او در یک شبکه اجتماعی نوشته: «خاکپوش یا مالچ غیرنفتی تنها در مساحت ۶۰ مترمربع از دریاچه ارومیه و به منظور تحقیقات انجام شده است؛ لذا تیتر و توییتهایی مبنی بر اینکه «مالچپاشی در دریاچه ارومیه آغاز شد»، جنگ روانی است برای فشار بر افکار عمومی. فریب سربازان رسانههای چرک دشمن را نخورید». این در حالی است که این جنگ روانی را در ابتدا صداوسیما رقم زده و از سوی دیگر همین اظهارات چندگانه مسئولان مردم و رسانهها را سردرگم کرده است. چه اینکه اگر به گفته میثم سعیدی این یک «پروژه تحقیقاتی» است، چرا مدیرکل استان گفته که بدون مجوز است و باید متوقف شود؟
آذربایجان غربی کویر مرکزی ایران نیست
حسام احمدیبیرگانی، عضو هیئتعلمی دانشکده منابع طبیعی دانشگاه ارومیه است و به صورت تخصصی روی ریزگردها و مسائل مربوط به دریاچه ارومیه تحقیق میکند. او در سال ۹۴ مسئول مطالعه و ارزیابی پروژه مالچپاشی تحقیقاتی در دریاچه ارومیه بود و میگوید پرونده مالچپاشی در همان تحقیقات بسته شده است. او میگوید: در همان دهه ۹۰ هم بعد از انجام مطالعات به سازمان حفاظت محیط زیست در زمان معصومه ابتکار اعلام کردند چنین پروژهای با اقلیم آذربایجان غربی سازگاری ندارد و این استان مانند استانهای مرکزی ایران نیست که برای تثبیت ریزگردها به مالچپاشی نیاز داشته باشد؛ چراکه میزان بارش در این استان با نواحی مرکزی ایران متفاوت است و از همین رو نیاز به مالچپاشی ندارد و پوشش گیاهی تشکیلشده به اندازه کافی کار تثبیت ریزگردها را انجام میدهد.
او در بخش دیگری از صحبتهایش به پروژه اجراشده اشاره میکند و میگوید اطلاعات ما از این پروژه در حد همین ویدئوی کوتاهی است که منتشر شده که از آن هم چیزی معلوم نیست. تنها میبینیم عدهای با شلنگ در حال مالچپاشی هستند که بهشدت خندهدار و غیراستاندارد است. در ضمن هیچ اشارهای نمیشود که جنس مالچ استفادهشده چیست یا اینکه چه شرکتی آن را انجام میدهد. به هر حال پروژههای تحقیقاتی باید پیشزمینههایی داشته باشد که به پرسشها پاسخ دهد، نه اینکه بر پرسشها بیفزاید.
دریاچه ارومیه را مومیایی کنید
حسین آخانی، استاد دانشگاه تهران و از چهرههای شناختهشده محیطزیستی ایران است که سالها در زمینه دریاچه ارومیه، مالچپاشیهای جنوب ایران و سایر مخاطرات محیطزیستی ایران اظهار نظر کرده و تلاش میکند با آگاهیبخشی، افکار عمومی را نسبت به مسئله محیط زیست حساس کند. وقتی با او تماس گرفتیم، با ناراحتی میگوید که دیگر علاقه یا انگیزهای برای اظهارنظر در این زمینه ندارد؛ چرا که سالهاست در این زمینه روشنگری کرده و از وضعیت بهوجودآمده ناامید است. این را میتوان از آخرین پست کانال تلگرامیاش نیز فهمید که در جواب خبرنگاری نوشته: کار خوبی میکنند. در مصر باستان خدایان و مردگانشان را مومیایی میکردند. مگر ما چیمون از مصر باستان کم داره؟ مالچپاشی کنند، ولی تو رو به خدا خوب مالچ بپاشند تا لااقل نسلهای آینده بتوانند جنازه مومیایی دریاچه را که پیدا کردند، نگویند سمبل شده. اینجا را کم نگذارید، بناست قرنها در تاریخ بماند.
نویسنده: سامان موحدی راد / فرارو
خلیج فارس: رئیس شاخه زمین شناسی فرهنگستان علوم میگوید: «ناپدید شدن ابرهای باران زا در شمال باختری ایران و تداوم آنها در نواحی همسایه ترکیه را میتوان به ترکیبی از توپوگرافی، گردش جوی و سامانه های اقلیمی موضعی نسبت داد. این عوامل به تفاوت در توزیع بارندگی در منطقه کمک میکنند و در نتیجه سطوح مختلف بارش بین شمال غرب ایران و نواحی ترکیه ایجاد میشود.»
به گزارش خلیج فارس؛ میگویند ابر دزدی شده، اگر هم ابرها را ندزدیده باشند، پس لابد نمیگذارند که ابرها بیاید سمت ایران، و اینها شده دلایل کوههای بدون برف و زمستان خشک و بیبارش در ایران که از مرزهای ترکیه شروع شده و به همه جا هم سرایت کرده است. اما اگر از متخصصان و کارشناسان این حوزه سوال کنید، با دلایل علمی این حرفها را رد میکنند.
بهانه این بحثها هم عکس زیر بود، دو کوه در خط مرزی دو کشور ایران، یکی برفی و دیگری خشک
مهدی زارع، استاد پژوهشگاه زلزلهشناسی و رئیس شاخه زمین شناسی فرهنگستان علوم از جمله کسانی است که این شایعات اخیر ابردزدی در شبکهها اجتماعی را رد میکند. او در پاسخ به این سوال که علت اصلی ناپدید شدن ابرهای باران زا در شمال باختری ایران و تداوم آنها در نواحی همجوار ترکیه چیست، میگوید: «رشتهکوههای زاگرس که در جنوب غربی ایران و جنوب شرقی ترکیه در کنارهها اثری از سایه باران ایجاد میکنند. این مانع توپوگرافی باعث میشود ابرهای باران زا قبل از رسیدن به سمت شمال غربی ایران پراکنده شوند و این منطقه با بارش کمتری باقی بماند.»
او به وجود سامانههای اقلیمی محلی، مانند سامانههای پیشانی که میتواند بر توزیع بارندگی در منطقه اثر بگذارد، اشاره و اظهار میکند: « هنگامی که یک سامانه پیشانی پربارش به شمال باختری ایران نزدیک میشود، ممکن است با شرایط نامساعدی مانند هوای خشک یا باد عمودی مواجه شود که میتواند سامانه پیشانی را ضعیف کرده و باعث شود ابرها قبل از رسیدن به ایران از بین بروند. در مقابل، مناطق همسایه ترکیه برای توسعه و نگهداری ابرهای باران زا مساعدترند و در نتیجه بارش در آن مناطق بیشتر است.»
زارع ادامه میدهد: «ناپدید شدن ابرهای باران زا در شمال باختری ایران و تداوم آنها در نواحی همسایه ترکیه را میتوان به ترکیبی از توپوگرافی، گردش جوی و سامانه های اقلیمی موضعی نسبت داد. این عوامل به تفاوت در توزیع بارندگی در منطقه کمک میکنند و در نتیجه سطوح مختلف بارش بین شمال غرب ایران و نواحی ترکیه ایجاد میشود.»
چرا دریاچه ارومیه آب ندارد اما وان آب دارد؟
از جمله مقایسههایی که این روزها در شبکههای اجتماعی انجام میشود و تاکید زیادی هم بر آن میشود، مقایسه دریاچه ارومیه و دریاچه وان در ترکیه است، که یکی بیآب دشه و دیگری همچنان پر آب است.
دکتر زارع در مقایسه این دو دریاچه میگوید: «در نتیجه مقایسه عوامل مرتبط با سطح آب در این دریاچهها که شرایط جغرافیایی و اقلیمی مشابهی دارند اما سیاستهای مدیریتی متفاوتی بر محیط انها حاکم بوده میتواند راه مناسبی برای شناسایی علل کاهش آب دریاچه ارومیه باشد. مقایسه این متغیرها ممکن است به توضیح تفاوتهای مشاهده شده در رفتار دریاچههای ذکر شده در ده دهه ابتدایی سده بیست و یکم کمک کند. پارامترهای هیدرومتری و اقلیمی، و همچنین شاخص تفاوت طبیعی شده گیاهی و شاخص تفاوت عادی جریان آب، دما و تبخیر و تعرق در دو دریاچه اساساً روندهای یکسانی را نشان میدهد، اما این توضیح قانع کنندهای برای تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه نیست. نتایج بررسیها نشان داده که پروژههای سدسازی و انحراف آب، گسترش کشاورزی آبی و ژرفای کم دریاچه ارومیه در بیشتر بخشها از عوامل اصلی کوچکشدن و خشکی دریاچه ارومیه نسبت به دریاچه وان بوده است.»
او همچنین به اثر باد عمودی ناشی از نمک و متان بر روی دریاچه ارومیه در شمال باختری ایران نیز اشاره میکند و ادامه میدهد:« برخی محققان براین باورند که ترکیب نمک و متان در محیط دریاچه خشک شده شرایط جوی منحصر به فردی را ایجاد میکند که به شکلگیری بادهای عمودی کمک میکند. وجود نمک در دریاچه ارومیه منجر به تشکیل بادهای عمودی میشود. تبخیر آب از سطح دریاچه با نهشته شدن نمک غلیظ و سایر مواد معدنی، هوای بالای دریاچه را در مقایسه با هوای اطراف متراکمتر و سنگینتر میکند. این اختلاف چگالی باعث ایجاد یک ناحیه منجر به تشکیل جریانهای صعودی میشود. این جریانهای صعودی میتوانند الگوهای باد عمودی را ایجاد کنند.»
متان در دریاچه ارومیه
مسالهای دیگری هم در میان است که از سوی استاد پژوهشگاه زلزلهشناسی مطرح میشود. دریاچه ارومیه حاوی گاز متان هم هست که ممکن است به اثرهای باد عمودی کمک کند. متان گازی است که اثر گلخانهای قوی در جو ایجاد میکند و تخمین زده میشود که حدود 25 درصد در گرم شدن دما منجر به تغییرات اقلیمی نقش داشته باشد. اما عملکرد آن بسیار متفاوت از دی اکسید کربن (گاز گلخانهای شناخته شدهتر) است. متان یک گاز گلخانهای قوی است که میتواند گرما را در جو به دام بیندازد. با رسیدن انرژی خورشید به سطح دریاچه، گرم و دمای هوای بالای آن افزایش یافته است. متان با به دام انداختن مقداری از گرمای تابش شده از سطح دریاچه، این اثر گرم شدن را بیشتر کرده است. اختلاف دما بین سطح دریاچه و ارتفاعات بالاتر می تواند جریان های همرفتی را ایجاد کند که منجر به الگوهای باد عمودی می شود.
به گفته زارع اثرات ترکیبی نمک و متان –چنانچه میزان آن زیاد تشخیص داده شود-در دریاچه ارومیه محیطی مساعد برای شکل گیری بادهای عمودی ایجاد می کند. جریانهای صعودی ناشی از اختلاف چگالی ناشی از غلظت نمک، همراه با جریانهای همرفتی ناشی از تغییرات دما احتمالی ناشی از متان، منجر به حرکت عمودی تودههای هوا میشود.این بادهای عمودی می توانند پیامدهای مختلفی برای الگوهای اقلیمی محلی داشته باشند و بر تشکیل ابر، الگوهای بارش و حتی بر پراکندگی آلایندهها در جو اثر بگذارند.
چه کسی دریاچه ارومیه را خشک کرد؟
در پاسخ به شایعههای مطرح شده، این موضوع هم قابل تامل است، فرض بگیریم ابرها دزدیده میشود، پس دریاچه ارومیه را چه کسی خشک کرد؟
رئیس شاخه زمین شناسی فرهنگستان علوم در جواب میگوید: « علت اصلی تبدیل ارومیه به بستر دریاچه خشک شده دخالت انسان بوده است، عوامل اقلیمی هم اما به میزان کمتری نقش داشته اند، در حالی که عوامل انسانی نقش تعیین کنندهای داشته اند. در میان مداخلات انسانی، ساخت بزرگراه شهید کلانتری از وسط دریاچه نیز در خشکی دریاچه اثر داشته است ولی ساخت سدهای متعدد روی رودخانههایی که به این دریاچه میریزند به شدت به این فاجعه کمک کرد.»
او ادامه میدهد: « کاهش آب زیرزمینی نیز عامل مهمی برای خشک شدن دریاچه است. تجزیه و تحلیل روزهای غبارآلود درحوضه ارومیه، تنوع گرد و غبار بین سالی و فصلی را در کل غرب ایران نشان می دهد. این موضوع نشان می دهد که گرد و غبار حوضه ارومیه عمدتاً تحت اثر فعالیت گرد و غبار منطقه ای است، و تاکنون بستر خشک شده دریاچه به میزان کمتری در افزایش بار گرد و غبار نقش داشته است. جریان باد غالب غالباً جنوب غربی است که گرد و غبار شور ارومیه را به سمت شمال میبرد و شهر تبریز را تحت تأثیر قرار میدهد.»
خلیج فارس: این روزها خبرهایی از قطعی شدن خشک شدن دریاچه ارومیه به گوش میرسد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، آخرین تصاویر ماهوارهای از دریاچه ارومیه نشان میدهد که در فاصله یکسال اخیر از سطح ۸۷۸ کیلومتر مربعی آب دریاچه ارومیه، حدود ۸۰ درصد خشک شده و حالا فقط ۱۷۰ کیلومتر مربع و معادل ۴درصد از سطح آب دریاچه به جا مانده که مساوی با مرگ قطعی ششمین دریاچه آب شور جهان است.
بر اساس آخرین گزارش مرکز تحقیقات سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف با عنوان «آنالیز تراز، سطح و حجم دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهوارهای» که آبان امسال منتشر شده،تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه از سال ۱۳۹۴ تا سال ۱۴۰۲ با استفاده از ماهواره LANDSAT مورد بررسی قرار گرفته است.
به گزارش روزنامه اعتماد به استناد دادههای این گزارش، آبان سال ۱۳۹۴ دریاچه ارومیه به بدترین وضعیت رسیده بود و سطح آب آن به ۶۹۳ کیلومتر مربع کاهش یافته بود اما به فاصله یکسال و به دنبال آغاز فعالیت کارگروه نجات دریاچه ارومیه از سال ۱۳۹۲، سطح آب دریاچه به ۲۰۸۹ کیلومتر مربع افزایش یافت اگرچه در آبان ۱۳۹۶ هم باز کاهش ۵۰۰ کیلومتر مربعی سطح آب دریاچه نسبت به سال پیش از آن ثبت شده اما دو سال بعد و در آبان ۱۳۹۸ سطح آب دریاچه به ۳۱۰۲ کیلومتر مربع رسیده که نشان از تاثیر اقدامات احیا دارد. اما تصاویر سالهای بعد، دیگر امیدوارکننده نبوده و در آبان ۱۴۰۰ حدود ۹۰۰ کیلومتر مربع از سطح آب دریاچه کاسته شده که این کاهش در سالهای بعد هم ادامه داشته تا در آبان ۱۴۰۱، سطح آب دریاچه به کمتر از ۸۸۰ کیلومتر مربع رسیده است. با استناد به آخرین نتایج رصد وضعیت دریاچه ارومیه میتوان گفت که ظرف ۲۵ سال اخیر و از سال ۱۳۷۷ تاکنون، به میزان ۹۷ درصد از سطح آب دریاچه ارومیه کاسته شده است.
حالا عکسی از این دریاچه متعلق به سالهای دهه پنجاه منتشر شده که حسرتبرانگیز است.
خلیج فارس:آخرین تصاویر ماهوارهای از دریاچه ارومیه نشان میدهد که در فاصله یکسال اخیر و از آبان ۱۴۰۱ تا آبان ۱۴۰۲، از سطح ۸۷۸ کیلومتر مربعی آب دریاچه ارومیه، حدود ۸۰ درصد خشک شده و حالا فقط ۱۷۰ کیلومتر مربع و معادل ۴درصد از سطح آب دریاچه به جا مانده که مساوی با مرگ قطعی ششمین دریاچه آب شور جهان و بزرگترین دریاچه داخلی ایران است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از روزنامه اعتماد؛این تصاویر که موید مرگ دریاچه ارومیه است درحالی منتشر شده که شهریورماه امسال سخنگوی صنعت آب مدعی شده بود: «دریاچه ارومیه خشک نشده و شایعاتی که در خصوص خشک شدن کامل دریاچه ارومیه منتشر شده، صحت ندارد و هماکنون حجم این دریاچه به یک میلیارد و ۳۶۰ میلیون مترمکعب رسیده در حالی که در سال ۱۳۹۴ این عدد یک میلیارد مترمکعب بوده و ارتفاع آب حدود ۹سانتیمتر بیشتر از سال ۱۳۹۴ و وضعیت دریاچه ارومیه از سال ۱۳۹۴ بهتر است چنانکه در مهرماه سال ۱۳۹۴ تراز دریاچه ارومیه ۱۲۷۰.۰۴ بود، اما اکنون این عدد به ۱۲۷۰.۱۸ رسیده که این نشاندهنده افزایش تراز دریاچه ارومیه است. مساحت دریاچه ارومیه هزار کیلومتر است در حالی که این عدد در سال ۱۳۹۴ حدود ۷۰۰ کیلومتر بوده است.»
طبق آخرین گزارش مرکز تحقیقات سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف با عنوان «آنالیز تراز، سطح و حجم دریاچه ارومیه با استفاده از تصاویر ماهوارهای» که آبان امسال منتشر شده و نسخهای از آن هم به دست خبرنگار اعتماد رسیده، تغییرات سطح آب دریاچه ارومیه از سال 1394 تا سال 1402 با استفاده از ماهواره LANDSAT مورد بررسی قرار گرفته است. به استناد دادههای این گزارش، آبان سال 1394 دریاچه ارومیه به بدترین وضعیت رسیده بود و سطح آب آن به 693 کیلومتر مربع کاهش یافته بود.
اما به فاصله یکسال و به دنبال آغاز فعالیت کارگروه نجات دریاچه ارومیه از سال 1392، سطح آب دریاچه به 2089 کیلومتر مربع افزایش یافت اگرچه در آبان 1396 هم باز کاهش 500 کیلومتر مربعی سطح آب دریاچه نسبت به سال پیش از آن ثبت شده اما دو سال بعد و در آبان 1398 سطح آب دریاچه به 3102 کیلومتر مربع رسیده که نشان از تاثیر اقدامات احیا دارد. اما تصاویر سالهای بعد، دیگر امیدوارکننده نبوده و در آبان 1400 حدود 900 کیلومتر مربع از سطح آب دریاچه کاسته شده که این کاهش در سالهای بعد هم ادامه داشته تا در آبان 1401، سطح آب دریاچه به کمتر از 880 کیلومتر مربع رسیده است. با استناد به آخرین نتایج رصد وضعیت دریاچه ارومیه میتوان گفت که ظرف 25 سال اخیر و از سال 1377 تاکنون، به میزان 97 درصد از سطح آب دریاچه ارومیه کاسته شده است.
نویسندگان این گزارش هم با نگاهی به همین تصاویر ماهوارهای، امید بستن به احیای دریاچه به دلیل مشکلات ناشی از سوءمدیریتها و تامین نشدن اعتبارات مورد نیاز احیا را بیفایده دانسته و نوشتهاند: «اگرچه بررسیهای دقیق کارشناسی با اجماع محققین حوزههای مختلف دانش بر این باور بودند که تحقق احیای دوباره دریاچه ارومیه در یک بازه زمانی ۱۰ ساله امکانپذیر است، لکن به دلیل نبود امکان تامین کامل و به موقع اعتبارات دولتی جهت پروژههای مورد نیاز از یک سو و نارساییهای ساختاری در دستگاههای مجری – بهطور اخص؛ وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان حفاظت محیط زیست – برنامه با تاخیری سهساله مواجه شد. با وجود تمامی این شرایط، وضعیت دریاچه ارومیه ابتدا در سال ۱۳۹۶ شمسی تثبیت شد به این معنا که خطر خشکی کامل دریاچه رفع شد و شواهد بهبود در شرایط دریاچه مشاهده شد.
و پس از آن، تا سال ۱۳۹۹ در مسیر برنامههای احیا قرار گرفت؛ وقایعی که تاییدی مجدد بر این واقعیت بودند که همانگونه که انسان در خشک شدن دریاچه ارومیه نقش اصلی را داشته، در بازگرداندن شرایط به وضعیت پیشین نیز نقش کلیدی را بر عهده دارد.پس از سال ۱۳۹۹ شمسی تاکنون به دلیل تضعیف چارچوبهای نظارتی بر مصارف آب در حوضه آبریز دریاچه ارومیه و تعلل در بهرهبرداری از پروژههای سختافزاری به اتمام رسیده به منظور احیای دریاچه ارومیه، مجددا شرایط دریاچه در وضعیت بحران قرار گرفته و تمامی نگرانیهای بهداشتی سلامتی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی که در سال ۱۳۹۳ نسبت به موضوع دریاچه ارومیه وجود داشت، دوباره رخنمون شده به نحوی که در دورههای مقایسهایهفتساله، تراز دریاچه ارومیه طی سال آبی 80 -1379- تا 86- ۱۳۸۵ ، با بارش متوسط سالانه ۳۴۲ میلیمتر، ۱۰۳ سانتیمتر کاهش تراز، طی دوره هفت ساله 87- ۱۳۸6 تا ۱۳۹3-۱۳۹2، با بارش متوسط ۳۰۴ میلی متر، ۲۷۵ سانتیمتر کاهش تراز و در دوره هفتساله اجرای اقدامات طرح ملی نجاتدریاچه ارومیه بین سالهای ۹۴- ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۰- ۱۳۹۹ با بارش متوسط ۳۲۷ میلی متر، ۶۱ سانتیمتر افزایش تراز در پایان سال آبی داشته است.
در ادامه نیز طی دوسال آبی 1401-۱۴۰0 و ۱۴۰2-1401 مجددا دریاچه ارومیه با شدت یافتن افت تراز و کاهش ۸۳ سانتیمتری در دوسال اخیر مواجه شده است. با استفاده از تصاویر ماهوارهای Landsat و توسعه کد GEE مساحت دریاچه ارومیه در تاریخ آبانماه سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۲، نتایج سطح آب موجود در دریاچه ارومیه در ۷ آبان ۱۴۰۲ به عدد ۱۷۰ کیلومتر مربع رسیده که نسبت به سطح متناظر با تراز اکولوژیک این دریاچه ۴۳۳۳ کیلومتر مربعی، تنها ۴ درصد وسعت آن باقی مانده است. این سطح کمتر از یک چهارم آن مقداری است که پیش از این در سال ۱۳۹۴ به عنوان کمترین سطح دریاچه ثبت شده بوده است.»
نویسندگان این گزارش همچنین نوشتهاند: «نگرانی عمده در موضوع فعالیت برای احیای دریاچه ارومیه معطوف به این است که روند اقدامات انجام شده، همواره سیر به جلو ندارد و تغییر در مدیران عالی و مدیران میانی به تغییر در پارادایم فکری منجر شده و در نتیجه رویکردهای چندگانه و عمدتا غیرعلمی و فرافکنانه اتخاذ میگردد. امری که جز به تعویق افتادن امر احیای دریاچه ارومیه، به تبعات گسترده بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی منجر شده و به سرمایهسوزی اجتماعی در افکار عمومی منتهی میگردد.نکته دیگر آن است که در ایران، موضوع خشک شدن دریاچهها و تالابها منحصر به دریاچه ارومیه نیست. در چند دهه گذشته، شادگان، هورالعظیم، بختگان، تشک، پریشان، هامون، جازموریان، گاوخونی و دهها دریاچه و تالاب دیگر در نقاط مختلف کشور با چالشی مشابه مواجه بوده و هستند.
لکن آنچه دریاچه ارومیه را در میان آنها به یک موضوع با اولویت بسیار بالا تبدیل میکند دو موضوع است؛ وسعت بسیار زیاد دریاچه ارومیه که مساحتی بالغ بر ۵۷۰ کیلومتر مربع در محدوده پارک ملی تقریبا برابر با وسعت استان البرز است که بستر خشکشده آن را به یک کانون بسیار بزرگ تولید گردوغبار در محدوده شمال غرب تبدیل میکند و همچنین، نمکی بودن بستر خشک شده دریاچه ارومیه که خسارات بهداشتی، صنعتی، اجتماعی و اقتصادی متعاقب بروز توفانهای گردوغبار برخاسته از آن را تشدید کرده و غیرقابل جبران میکند.»
از دیگر تصاویر این گزارش، روند تغییرات تراز دریاچه ارومیه در فاصله سال 1374 تا 1402 است که شیب نگرانکنندهای دارد و محققان در تحلیل نتایج این تصویر اشاره میکنند که در طول یکسال اخیر، دادههای زمینی ثبت تراز دریاچه ارومیه منتشر نشده و به همین سبب، محققان با معادلسازی اطلاعات موجود از سنوات قبل، این نمودار را ترسیم کردهاند و در ادامه، نوشتهاند: «با توجه به عدم انتشار دادههای زمینی ثبت تراز دریاچه ارومیه در یکسال اخیر با بهرهگیری از ترازهای برداشت شده زمینی در سنوات قبل و داشتن مساحت معادل آنها و یافتن مساحت دریاچه ارومیه در تاریخ مدنظر در بازه سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱ که با استفاده از سنجش از دور گردآوری شدند، ترسیم نمودار حال حاضر ممکن شد. بنا بر گفتوگوی خبری دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه با برنامه تلویزیونی تهران۲۰ در تاریخ ۱۷ مهر ۱۴۰۲ تراز دریاچه ارومیه در این روز برابر با ۱۲۶۹,۸۰ متر از سطح دریاهای آزاد عنوان شده که کمترینتر از ثبت شده در این روز برای دریاچه ارومیه از سال ۱۳۴۵ تاکنون بوده است.»
از دیگر تصاویر این گزارش، نموداری است که تغییرات حجم دریاچه ارومیه بر حسب میلیون متر مکعب در فاصله سالهای 1392 تا 1402 را نشان میدهد که به استناد این تصویر، بیشترین حجم آب دریاچه در سال 1398 با ذخیره 5719 میلیون متر مکعب و سال 1399 با ذخیره 5467 میلیون متر مکعب بوده و محققان در تحلیل این نمودار گفتهاند: «تا پیش از سال جاری، کمترین میزان حجم ثبت شده آب برای آبانماه در دریاچه ارومیه مربوط به سال ۱۳۹۴ (440 میلیون متر مکعب) بوده ولی با توجه بهشدت افت تراز دریاچه ارومیه در دوسال اخیر، حجم کنونی آب داخل دریاچه ارومیه کمتر از میزان آن در تاریخ مشابه سال ۱۳۹۴ شده است. برآورد میشود که حجم آب موجود در دریاچه ارومیه به حدود عدد ۴۵ میلیون متر مکعب رسیده است.»
روند کاهشی بارش حوضه آبریز دریاچه ارومیه در 50 سال اخیر به عنوان عامل تاثیرگذار در خشک شدن دریاچه هم، در این گزارش مورد توجه قرار گرفته و نمودار مربوط به این روند نشان میدهد که از سال 1352 تا سال 1371 روند بارش در این حوضه، کاهش نسبی داشته اما در فاصله سالهای 1371 تا 1374، وضعیت بارش بهبود نسبی یافته تا اینکه از سال 1374 کاهش بارش، شیب بسیار تندی داشته و از سال 1401 تاکنون هم به پایینترین میزان در 50 سال اخیر رسیده است. محققان در تحلیل این روند نوشتهاند: «همچنان و با وجود اذعان به اثرات گستردهتر عوامل انسانی اعم از توسعه روزافزون مصارف بخشهای مختلف، به خصوص مصارف بخش کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه ارومیه، در برخی اظهارنظرات افزایش یا کاهش تراز دریاچه ارومیه در برخی دورههای عملکردی، به تغییرات شگرف بارش یا دما نسبت داده میشود.
بنا بر آخرین گزارش منتشر شده توسط سازمان هواشناسی میتوان به چند گزاره دست یافت؛ در دورههای مقایسهای هفت ساله تراز دریاچه ارومیه طی سال آبی 80-79۱۳تا ۸6-۸513، با بارش متوسط سالانه ۳۴۲ میلی متر شاهد ۱۰۳ سانتیمتر کاهش تراز طی دوره هفت ساله ۸7-۱۳۸613تا ۱۳۹3-۱۳۹2 ، با بارش متوسط ۳۰۴ میلیمتر کاهش ۲۷۵ سانتیمتر کاهش تراز و در دوره هفتساله اجرای اقدامات طرح ملی نجات دریاچه ارومیه بین سالهای94-۱۳۹۳ تا ۱400-۱399 با بارش متوسط ۳۲۷ میلیمتر شاهد ۶۱ سانتیمتر افزایش تراز در پایان سال آبی بوده است. در دوره پیوسته افت تراز دریاچه ارومیه بین سالهای ۱۳۷۴ تا ۱۳۹۳ تراز این دریاچه بهطور متوسط سالانه ۴۰ سانتیمتر افت داشته است. طی دو سال آبی، اخیر مجموعا تراز دریاچه ارومیه ۸۳سانتیمتر کاهش یافته است. بارش سال آبی ۱۴۰2-۱۴۰1 به لحاظ رتبه در بین سالهای کم بارش حوضه آبریز دریاچه ارومیه، طی ۵۰ سال اخیر رتبه ۱۲ را به خود اختصاص داده است. به لحاظ متوسط دما سال آبی ۹7-۹613گرمترین سال آبی ۵۰ سال اخیر بوده است.»
خلیج فارس: اگر چه پیشتر و پس از انتشار گزارشی در روزنامه «اعتماد» مبنی بر احتمال مرگ دریاچه ارومیه و همچنین انتشار نتایج پژوهشی در دانشگاه شریف که از نزدیکبودن نابودی همیشگی این ریه تنفسی شمال غرب کشور حکایت داشت، مسوولان دولت کنونی از عزم خود برای مقابله با این روند سخن گفتند، اما حالا روایت یک مسوول مرتبط در صداوسیمای ایران حرف دیگری دارد؛ این سخنان را دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه مطرح کرد و گفت که «آخرین وضعیت دریاچه از لحاظ مساحت آن تقریبا ۶۰۶ کیلومتر مربع، از نظر حجم آب ۵۸۰ میلیون متر مکعب و از نظر تراز هم ۱۲۶۹، ۸۰ است.»
اعتماد نوشت: او اگر چه علاقهای به تفسیر و مقایسه این اعداد با ماهها و سالهای پیشین نداشت و حتی مدعی بود که شرایط دریاچه بهتر شده، اما بررسیهای خبرنگار «اعتماد» نشان میدهد که شرایط حتی از پیشبینی پژوهشها هم حالا بدتر شده است. این سخنان درحالی است که پیشتر و نیمه نخست شهریور امسال رییس سازمان محیطزیست در حاشیه یک نمایشگاه به خبرنگار «اعتماد» گفتهبود که این دولت اجازه مرگ دریاچه را نمیدهد و حتی اشارهای به برنامههای خود و دولت برای پیشگیری از مرگ دریاچه هم داشت. گزارش پیشرو با انتشار پاسخهای «علی سلاجقه» به پرسشهای خبرنگار «اعتماد» سراغ اطلاعات تازه میرود و تلاش میکند در پایان تصویری شفاف از شرایط کنونی این دریاچه ارایه دهد.
نیمه نخست شهریور همین امسال و در روزهایی که سخن از احتمال مرگ دریاچه ارومیه تا پایان شهریور مطرح بود، «علی سلاجقه» رییس سازمان حفاظت محیطزیست در حاشیه بازدید از نمایشگاه دستاوردهای دولت، به چند پرسش خبرنگار «اعتماد» پاسخ داد.
او در آن روز یعنی ششم شهریور در پاسخ به پرسشی درباره شرایط کنونی دریاچه و برنامه دولت و سازمان محیطزیست برای حفظ همین حداقلهای کنونی دریاچه به «اعتماد» گفته بود: «ستاد ملی احیای دریاچه ارومیه دیروز با حضور معاون محترم رییسجمهوری تشکیل شد و تصمیمهای مهمی برای حفظ دریاچه گرفته شد. الان حجم دریاچه حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب است که قرار شد با توجه به اینکه میزان مصرف آب کشاورزی کم میشود؛ از لحاظ استفاده آب، تا پایان شهریور حقابهها از چند سد و تصفیهخانه تبریز رها شود و به یک میلیارد و خردهای برسد، پس از آن هم که بارشهای پاییزی از راه میرسد و شرایط دریاچه بهتر خواهد شد، دولت اجازه خشکشدن دریاچه را نمیدهد.»
نکته مهم این بخش از سخنان سلاجقه همین وعده رساندن حجم دریاچه به حدود یک میلیاردمترمکعبی است که بررسیهای ساده و همچنان روایت مسوولان مرتبط نشان میدهد نه تنها این وعده تاکنون محقق نشده که حتی شرایط هم بدتر شده است؛ موضوعی که در ادامه بیشتر به آن پرداخته میشود، اما پیش از آن نگاهی به پاسخ سلاجقه درباره برنامه سازمان او در حالت کلی دولت سیزدهم برای حفظ دریاچه داشته باشیم. او در همان روز در پاسخ به پرسش خبرنگار «اعتماد» درباره بحث سدهای تازه و انتقاد کارشناسان و فعالان محیطزیست از ساخت چنین سدهایی هم گفت که قرار نیست سد تازهای ساخته شود: «الان سد چپرآباد در حال بهرهبرداری است و حقابه هم به دریاچه میرسد. این سد پروژهای تازه نیست و حالا به بهرهبرداری رسیده است. پروژههای سختافزاری از قبل بوده و هیچ پروژه سختافزاری دیگر اضافه نمیشود و بحث پروژههای نرمافزاری و مدیریتی است که با هدف حفظ دریاچه پیش خواهد رفت.» پیش از بررسی اعداد رسمی تازه مطرحشده از سوی مسوولان، اما خوب است گریزی به شرایط آن روزهای دریاچه و همچنین پیشبینیهای مطرحشده در گزارش تابستان امسال روزنامه «اعتماد» داشته باشیم.
اواخر تیر امسال روزنامه «اعتماد» در گزارشی نتایج پژوهشی را منتشر کرد که با هدف ارایه دادههای قابل اتکا نسبت به روند تغییرات دریاچه ارومیه طی سالهای اخیر و پیشبینی وضعیت دریاچه ارومیه در پایان سال آبی جاری (شهریور ۱۴۰۲) از سوی طرح تحقیقاتی دریاچه ارومیه و همکاری مرکز سنجش از دور دانشگاه صنعتی شریف تهیه شدهبود. یکی از مهمترین نتایج آن پژوهش اطلاعاتی درباره تراز دریاچه ارومیه بود که میگفت این عدد به پایینترین مقدار آن در ۶۰ سال گذشته رسیده است.
پژوهشگران آن بررسی البته در گزارش خود نوشتند که با توجه به انتشارنیافتن دادههای زمینی ثبت تراز دریاچه ارومیه در یک سال اخیر، با بهرهگیری از ترازهای برداشتشده زمینی در سنوات قبل و داشتن مساحت معادل آنها و یافتن مساحت دریاچه ارومیه در تاریخ مدنظر در بازه سالهای ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱ که با استفاده از سنجش از دور گردآوری شدند، ترسیم نمودار تراز دریاچه ممکن شد. آنها همچنین در گزارش خود نوشتند که همبستگی قابل قبول نتایج با دادههای زمینی تا سال ۱۴۰۱ نمایانگر صحت الگوریتم پیادهسازی شده و قابلیت اعتماد به تراز محاسبه شده برای سیزدهم خرداد ۱۴۰۲ است. اما با لحاظ کردن چنین جزییاتی، نتیجه دقیقا چه میگفت؟ یکی از نتایج مهم میگوید که «تراز دریاچه ارومیه در ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ کمترین تراز ثبتشده در این روز برای دریاچه ارومیه از سال ۱۳۴۳ تاکنون بوده است.»
به عبارت سادهتر، نخستین نکته گزارش از رسیدن تراز این دریاچه به پایینترین عدد در ۶۰ سال گذشته حکایت داشت؛ حتی پایینتر از روزهایی که عملا اعلام شدهبود این دریاچه درحال مرگ است و هنوز ستاد احیا و نجات دریاچه هم شکل نگرفته بود. بخش مهم دیگر نتایج آن پژوهش هم به موضوع حجم دریاچه میپرداخت که دراین مولفه هم نتایج از یک بحران بزرگ حکایت داشت؛ گراف مرتبط با این بخش میگفت که حجم دریاچه ارومیه به پایینترین مقدار خود در یک دهه گذشته رسیده و حتی از سال ۹۴ هم کمتر است.
گزارش میگفت «تا پیش از سال جاری کمترین میزان حجم ثبت شده آب برای خردادماه در دریاچه ارومیه مربوط به سال ۱۳۹۴ بوده است، ولیکن با توجه بهشدت افت تراز دریاچه ارومیه در دوسال اخیر، حجم کنونی آب داخل دریاچه ارومیه کمتر از میزان آن در تاریخ مشابه سال ۱۳۹۴ شده است.» خلاصه نتایج آن بررسی را، اما میتوان در این دو نکته اساسی خلاصه کرد: «۱- بنا بر روند افت تراز دریاچه ارومیه در فصل تابستان، تراز آب دریاچه ارومیه در پایان شهریور سال آبی جاری به عدد بین ۱۲۶۹.۸۰ تا ۱۲۶۹.۹۰ متر از سطح دریاهای آزاد خواهد رسید. ۲- پیشبینی انجام شده برای محدوده قرارگیری تراز دریاچه ارومیه در پایان شهریور ۱۴۰۲، بیانگر ثبت کمترین میزان تراز این دریاچه در ۶۰ سال گذشته خواهد بود.»
علاوهبراین توضیحات «عیسی کلانتری» رییس پیشین سازمان محیطزیست هم درگفتوگو با «اعتماد» نکات دیگری از شرایط این دریاچه را آشکار میکند.
او که از سال ۱۳۹۲ تا اواخر تیر پارسال مدیر اجرایی ستاد احیای دریاچه ارومیه بود و یکی از آگاهترین کارشناسان نسبت به اعداد و ارقام مرتبط به این دریاچه است، در اینباره به «اعتماد» گفته بود: «در دو سال گذشته یعنی روزهایی که دولت جدید سر کار آمده است، ارتفاع دریاچه ۹۷ سانتیمتر پایین آمده است. دو سال پیش دریاچه ارومیه ۳، ۹۳ میلیارد مترمکعب آب داشت، اما الان حجم آب آن به ۷۰۰ میلیون مترمکعب رسیده است. علاوهبراین سطح آب دریاچه دو سال پیش در همین موقع ۳۱۰۰ کیلومتر مربع بوده و الان به۹۲۰ کیلومترمربع رسیده است؛ یعنی با این حساب تا پایان تابستان در دریاچه آبی نخواهد بود و دریاچه احتمالا تبدیل به باتلاق خواهد شد.» درباره اعداد و ارقام مرتبط با دریاچه ارومیه، سخنان معاون محیطزیست و واکنشش به گزارش «اعتماد» هم نکات مهمی را افشا میکند.
اواخر تیر امسال «مجتبی ذوالجودی» معاون محیطزیست دریایی و تالابهای سازمان حفاظت محیطزیست که با «ایلنا» سخن میگفت، ضمن تایید کاهش ۰.۹۷ میلیارد متر مکعبی حجم آب دریاچه، در توضیح دلیل این کاهش هم گفت: «باتوجه به افزایش شدت تبخیر در ماههای گرم سال که غالبا تا اواخر مهرماه ادامه خواهد یافت، پیشبینی میشود با ادامه روند کنونی تبخیر آب از سطح دریاچه، تراز دریاچه ارومیه در ماههای آتی کاهش یابد و به کمتر از ۱۲۷۰ متر برسد.» رسیدن تراز دریاچه به عدد ۱۲۷۰ متر یکی از اعداد منتشر شده در گزارش «اعتماد» بود که از زبان معاون سازمان محیط زیست هم تکرار شده است.
او همچنین درباره مساحت و حجم آب این دریاچه هم گفته بود: «براساس تصاویر ماهوارهای لندست، مساحت عرصه آبی دریاچه ارومیه در این سطح تراز برابر یکهزار کیلومتر مربع است که نسبت به زمان مشابه در سال گذشته ۸۰۱ کیلومتر مربع کاهش یافته است. همچنین حجم آب در وضعیت فعلی دریاچه ارومیه براساس اعلام شرکت آبمنطقهای استان آذربایجان غربی، ۱.۳۶ میلیارد مترمکعب برآورد شده که این حجم نیز نسبت به زمان مشابه در سال گذشته حدود ۰.۹۷ میلیارد متر مکعب کمتر شده است.» با این اعداد و ارقام درباره تراز و حجم دریاچه و همچنین پیشبینیها درباره پاییز امسال حالا سراغ اعداد تازه برویم؛ سخنان دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه آن هم در یک برنامه تلویزیونی.
بررسی اعداد اعلامشده از زبان مسوولان و گریز به موارد پیشتر مطرحشده برای درک اهمیت اعداد تازه اعلامشده است؛ دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه که هفته پیش به برنامه «تهران بیست» تلویزیون رفته بود، در بخشی از سخنان خود اعدادی اعلام کرد که در نوع خود حیرتآور است و از کاهش شدید حجم دریاچه ارومیه حکایت دارد.
پیش از پرداختن به این اعداد خوب است یادآوری کنیم که پیشتر سلاجقه به «اعتماد» گفتهبود که حجم دریاچه به یک میلیارد مترمکعب در اوایل مهر خواهد رسید و معاون او هم حجم دریاچه را ۱.۳۶ میلیارد متر مکعب اعلام کرده بود، اما حالا مسوول اصلی مرتبط با این پروژه حجم دریاچه را حدود ۵۰۰ میلیون متر مکعب عنوان میکند. «محمد صادق معتمدیان» دبیر کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه و استاندار آذربایجان غربی هفته پیش در یک برنامه تلویزیونی درباره وضعیت دریاچه ارومیه گفت: «آخرین وضعیت دریاچه از لحاظ مساحت آن تقریبا ۶۰۶ کیلومتر مربع، از نظر حجم آب ۵۸۰ میلیون متر مکعب و از نظر تراز هم۱۲۶۹، ۸۰ است. در واقع در پایینترین سطح تراز خود قرار دارد. بارشهایی که در چند روز اخیر رخ داده است، شرایط را کمی متفاوت کرده است. امیدواریم با تکمیل برنامههای سختافزاری و شرایط اقلیمی مناسبی هم که داریم منجر به بهبود وضعیت دریاچه شود. در شرایط فعلی با توجه به عقبه آن وضعیت مناسبی نیست. با مجموعه برنامههای در نظر گرفته شده قطعا شرایط بهتر خواهد شد.»
همین چند جمله به خوبی شرایط بحرانی این دریاچه را به استناد آمار و ارقام روایت میکند و به عبارتی ساده شرایط از آنچه پیشبینی میشد حتی بدتر شده و دریاچه رسما به نفسهای آخر رسیده است. بخش دیگر سخنان معتمدیان، اما امیدواریهای او به آینده و کاهش مصرف آب در حوزه کشاورزی است: «متاسفانه زمانی که ما مشغول به کارهای سختافزاری بودیم توجهی به حوزه نرمافزاری و کشاورزی نشده است. تقریبا در ۱۵، ۱۶ سال گذشته بیش از ۱۴۰ هزار هکتار اراضی ما در بخش کشاورزی توسعه پیدا کرد یا اراضی دیم به آبی تبدیل شده یا اراضی ملی بوده که به دلیل عدم نظارت تبدیل به باغات یا اراضی کشت و زراعت تبدیل به باغات شده است. در مجموع شاید بیش از ۱.۵ میلیارد متر مکعب، آب مازاد در حوضه آبریز تحویل داده شده است، در حالی که ما باید مدیریت مصرف و تغییر الگو داشته باشیم. ۱.۵ میلیارد آب مازاد هم اضافه شده که بخشی از مشکلات امروز ناشی از همین موضوع است.»
او در این باره ادامه داد: «تقریبا ۹۰ درصد از بخش اصلی مصرفکنندههای ما در بخش کشاورزی است. طی بررسیهای صورت گرفته در این استان وجود سه محصول در آذربایجان غربی تقریبا ۵۷ درصد از آب تولیدی استان را مصرف میکند. سیب ۱۷ درصد، یونجه ۳۲ درصد و مابقی هم مربوط به چغندرقند است. در تولید سیب رتبه اول، یونجه رتبه دوم و چغندر هم رتبه اول کشوری را داریم. به جای اینکه به سمت اصلاح الگوی کشت برویم و این موضوع را مدیریت کنیم، مصارف کشاورزی را به سمت تولید محصولات پر آب دِه هم بردیم.» این سخنان البته تازه نیست و پیشتر هم بارها ازسوی کارشناسان و در نقد عملکرد مسوولان بیان شده و قاعدتا انتظار از مسوول مرتبط به احیای دریاچه این است که گزارش دهد چقدر مانع از این مصرف شدید حقابه دریاچه در بخش کشاورزی شده است.
بهنظر میآید بخش مهم سخنان این مسوول و استاندار آذربایجان غربی که دراین دولت مسوولیت ستاد احیای دریاچه هم به او واگذار شده، کاهش شدید حجم دریاچه است؛ چنین حجمی اگر چه از نصف شدن حجم دریاچه در چند ماه گذشته حکایت دارد، اما به عبارتی بیانگر مرگ ریه تنفسی شمال غرب کشور و بزرگترین دریاچه داخلی ایران است؛ چنین حجمی برای چنان وسعتی عملا یعنی نبود آب در این دریاچه و تبدیل دریاچه ارومیه به باتلاقها و حوضچههایی جدا از هم. حالا شاید امیدها به پاییز و بارشهای آن باشد تا کمی و تنها کمی این حوضچههای جدا از هم را ارتباط دهد و حجم و مساحت دریاچه را گسترش دهد؛ اینبارشها هراندازه زیاد هم باشد، اما جایگزین تصمیمهای مدیریتی نخواهد بود و تجربه امسال به خوبی به همه نشان میدهد که اگر زودتر حقابه دریاچه تامین نشود و این میزان کشاورزی کاهش نیابد، بهزودی حتی خبری از همین باتلاق هم نخواهد بود و توفانهای نمکی زندگی را از ساکنان شمالغرب کشور خواهد گرفت.