عبدالرحمن برزگر
پژوهشگران عرب تبار با برنامه ریزی و آموزش عرب سازی تا اینجا توانسته اند پس از ترجمه کتب مختلف و آثار ایرانی همچون کتاب خاندان آل مذکور اثر نویسنده بوشهری، علیرضا مظفری با ترجمه ای از احمد نهیرات اهل کردستان، از نام و آب خلیج فارس عبور کرده و پا به عرصه خشکی بگذارند.
آنچه که به اینگونه پروژه ها اصالت می بخشد و در محیط های دانشگاهی و ارائه منابع مورد وثوق در جهان قرار می دهد و اعتبار می بخشد همانا هویت سرزمین و تبار هر جامعه متمدنی است. قرار نیست در این مقاله کوتاه به معنای لغوی بپردازیم، همین بس که در راهبردهای اعراب دیگر به خلیج فارس موضوعی پر چالش نگاه نمی کنند بلکه از جنبه های علوم اجتماعی و بوم شناسی آن را پروژه ای قابل اتکا برای نسل های آینده در ایران و فراتر از آن تاکید می کنند.
اپلیکیشن ها و موتورهای جستجوگر زیادی هستند که با یک سرچ معمولی هر مخاطبی را هدایت می کنند. این به مدد کسانی است که با به کار بردن کلید واژه های معتبر و قابل اعتنا همچون خلیج فارس، خوزستان، بوشهر، بندرعباس نقشه ای را از پیش تعیین و ریل گذاری می کنند تا خودآگاه و ناخودآگاه دید و نظرگاه تغییر و در پژوهش حتا در یک واژه نیز موثر واقع شوند.
میزان سرچ کلید واژهها در موتورهای جستجو، تاریخچه حجم جستجو و تفکیک زمان و مکان سرچ، دریافتن کلمات کلیدی جدید، بررسی اطلاعات کلمات کلیدی و ارائه پیشنهادات روزانه، برای افزایش کلیک و بازدید کمک قابل توجهی به این اثر گذاری می کند.
ابزارهای به روز شده و فرمان دهی همچون به هوش مصنوعی در امکان بوجود آوردن این دامنه ی پر تکرار و وسیع موثر واقع می شود. گوئی یک لشکر سایبری صرفا برای به دام انداختن یوتیوپ، گوگل، تلگرام و… حقوق می گیرند تا محتواهای جعلی را در خصوص مناطق خلیج فارس به خوردشان دهند. گاهی ترجمه ترانسلیت گوگل هم به اشتباه می افتد که این تازه آغاز راه هویت زدایی از خلیج فارس و مرمان ساحل نشین تا سرزمین مکران در سیستان و بلوچستان و کرمان است.
به گفته محمدرضا صفدران، در واقع همانطور که من سرچ می کنم و پیدا می کنم، هوش مصنوعی بهتر از من این کار را انجام میدهد، تولید این محتواها و انتشار آن و کثرت شباهت آن باعث صحه گذاری مطلب میشود، AI و ابزارهایی مثل ChatGPT پاسخ سوالات کاربران را بر اساس محتواهای قابل دسترسی و موجود در اینترنت به کاربران ارائه میدهند و اینگونه عقاید و تفکرشان منتشر میشود!
در سایت «حفریات.کام» مقاله ای تحت عنوان بندر ریگ، داستان یک امارت عربی در ساحل شرقی خلیج عربی، نوشته ی جوانی به نام خالد بشیر اهل کشور اردن آمده که بطور کلی کرانه ی شرقی از دیلم تا دیر و سواحل همجوار تا بندر عباس نیز در نسخ تاریخی «العربی» بوده و تمام اقوام و نژاد نیز عرب تبار هستند، حتا در جایی می نویسد جزایر و شهرهای خوزستان به مرور به فارسی تبدیل می شود(البته این موضوع صحت دارد)، اما پهلوی دوم می خواسته هویت از دست رفته ایران در منطقه خوزستان بازیابی کند، چرا که قرن ها است که این موضوع به روابط بین ممالک عربی و ایرانی مهم بوده است.
فراتر از مبحث بهره بردن از سایت های مختلف، نشر اینگونه محتویات، مخاطب را با مطالب و جریانات ضد ایرانی و خشونت آشنا و به مراکز براندازی سوق می دهد که نیاز به بررسی همه جانبه است. مطالبی که آزادنه در فضای مجازی در گردش هست که آسیبش را بیش از فیلم های غیر اخلاقی می دانم.
همانطور که گفتیم خالد بشیر نویسنده اردنی، مناطق تحت کنترل و فرمانروایی اعراب در تاریخ معاصر خلیج عربی به نواحی ساحل غربی و جنوبی خلیج که کشورهای عربی کنونی خلیج عربی در آن قرار دارند و یا در ساحل شمالی آن می داند و اضافه می کند که امارت بنی کعب در اهواز قرار دارد، اما به نواحی نفوذی به سواحل شرقی خلیج فارس که امروزه در مرزهای کشور ایران قرار دارد نیز وسعت پیدا کرده است.
داستان میر مهنا را از آثار خورشید فقیه و سید قاسم یاحسینی از نویسندگان بوشهری استخراج می کند. البته که تمام این اراجیف ساخته و پرداخته یک سازمان عربی است، اما آگاهی در این زمینه نیز به متولیان امر کمک می کند که چگونه با آن روبرو و پاسخی متقن داده شود. خلاصه اینکه گروهی سازماندهی شده از آن طرف مرزهای آبی برای به سرقت بردن هویت ایرانی پا به خشکی گذاشته اند.
در این زمینه