امید زاهد
قدیمیها – یادشان به خیر باد – حرفهای خوبی میزدند: «کار آن کرد که تمام کرد» یا «مزد تمام و یا منّت تمام». قریب 5 سال از طرح حوزه هنری استان بوشهر درباره انتشار کتابهایی در حوزه فرهنگ و هنر بوشهر میگذرد. طرحی که شعلهی امید را در دلها روشن کرد؛ ولی افسوس که خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود! و چراغ امید و امیدواری را در دلها خاموش کرد!
نوزدهم خرداد ماه سال 1399 بود که خبرگزاری صدا و سیما با تیتر “رونمایی از شناختنامه هنر، فرهنگ و تمدن استان بوشهر” به استقبال این طرح فرهنگی رفت.
خبر به این شرح بود: “در آیینی از شیوهنامه هنر، فرهنگ و تمدن استان بوشهر در حوزه هنری بوشهر رونمایی شد. تا پیش از این افراد آثار خود به رشته تحریر درآورده و به حوزه هنری ارائه میدادند، اما از این پس باید براساس ۳۰ موضوع اعلام شده و بر اساس نظر شورای علمی فعالیت کنند. با این روش از دوباره کاری و انتشار تالیفات با عناوین مشابه پیشگیری شده و اتلاف وقت و سرمایه نیز نخواهیم داشت.
پارساییفر مدیر حوزه هنری بوشهر ادامه داد: بناست دو بار در سال فراخوان علمی انتشار یابد و همه پژوهشگران از سراسر کشور و دنیا میتوانند آثار خود را برای بررسی و تصمیم گیری در شورای علمی ارائه دهد.
مدیر حوزه هنری بوشهر بیان کرد: طبق برنامهریزی صورت گرفته تا سه ماه آینده ۵ جلد کتاب و تا پایان سال ۲۰ جلد کتاب مرتبط با محتوای این شناختنامه منتشر میشود.»
چهارسال بعد این گفتهها تا حدودی به ثمر نشست؛ اما به چه ثمر نشستنی و به چه قیمتی!
5 عنوان کتاب با شمارگان بسیار اندک در اردیبهشت 1402 چاپ و سپس رونمایی و کتابها یک روز بعد در بازار کمیاب و نایاب شدند! گویی اصلاً کتابی منتشر نشده بود! و در آن شب همه چیز تمام شد و به هزار و یک شب نرسید!
پس از پایان مراسم مشخص شد کتابها صرفاً برای رونمایی به تعداد بسیار اندک چاپ شده است و فردای آن روز نیز مدیریت حوزه هنری بوشهر تغییر یافت!
اکنون نویسندگان باقی ماندهاند و کتاب های نصف و نیمه منتشر و چاپ شده و نشده! برخی کتاب ها هم صرفاً عنوانهایشان در سایت کتابخانه ملی ثبت شد، اما هیچگاه به زیور طبع آراسته نگردید و با چشم انداز پیش رو بعید به نظر میرسد این طرح ادامه یابد.
با پیگیری بیشتر، وقتی نگارنده با انتشاراتی که نامش در کتابم درج شده تماس گرفتم از بیخبری خودش درباره کتاب خبر داد و گفت ما فقط مجوز دادهایم و اصلا چنین کتابی را منتشر نکردهایم.
همچنین وقتی شماره تلفن شخصی را که در یکی از شهرها اقدام به چاپ تعدادی از کتابها کرده است، یافتم، او درخواست کرد برای چاپ باید هزینه به روز کتاب را برایم واریز کنید تا برایتان به تعداد دلخواه چاپ نمایم!!! حال آنکه طبق قرارداد علاوه بر تحویل دادن 15 جلد کتاب به هر نویسنده، میبایست به تعداد معین از سوی حوزه هنری بوشهر، کتاب منتشر و پخش میگردید و به دست مخاطبش میرسید که البته نرسید!
سخن دیگر اینکه تکلیف کتابهایی که در سایت کتابخانه ملی به نام حوزه هنری بوشهر ثبت شدهاند و نویسندگان آن دیگر قادر به چاپ آن نیستند و عملا پدیدآورندگان نمیتوانند برای آثار تالیفی خودشان اقدامی نمایند، چیست؟
همچنین هزینههایی که برای این طرح در نظر گرفته شده بود و چندین پرسش دیگر… . اکنون با گذشت 5 سال از تشکیل شناختنامه هنر، فرهنگ و تمدن استان بوشهر، حوزه هنری همچنان بدون توجه به آن همه تعهدات و قراردادهای فیمابین خودش و نویسندگان قرار دارد! قراردادهایی که میبایست به آن پایبند باشد و طبق قراردادها به انتشار کتابها مبادرت نماید.
لابد این هم از عجایب روزگار ماست. حوزه هنری بوشهر خودش عَلَم و درفش چاپ و نشر را برافراشت و نویسندگان را به این دستاویز در این حلقه دام بلا گرد آورد، لااقل میتوانست با پایبندی به حقوق مولفان و نویسندگان آثار پژوهشی که باارزشترین کالای زندگی خودشان یعنی وقت و زمان را برای آن صرف کردند، به چاپ کتاب ها سر و سامانی میداد و به نتیجهای درخور میرساند! و حداقل چراغی نمیافروخت تا این چنین نویسندگان آثار و هم کتابهایشان را به ثمن بخسی، فدای توفان رویدادهای ناگوارِ روزگارّ غدار کند که
“حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد/ زمانه را سندی و دفتری و دیوانی است”
و در پایان فاعتبروا یا اولی الابصار؛ پس عبرت بگیرید ای دارندگان دانش.