حوادث

خلیج فارس:رئیس آموزش و پرورش شهریار در استان تهران گفت: چهار دانش آموز دختر مقطع متوسطه در مدرسه فاز یک اندیشه شهریار بر اثر زیرگرفتن معلم مصدوم و روانه بیمارستان شدند.
محمد اکرمی گفت: صبح امروز شنبه ۸ مهرماه دانش آموزان دبیرستان دخترانه کوثر در فاز یک اندیشه، خیابان ارغوان نهم، هنگام مراسم صبحگاهی شاهد حادثه ای تلخ بودند، یکی از معلمان خانم سوار بر خودرو شاسی بلند جک اتومات همسرش وارد مدرسه و به دلایلی که هنوز مشخص نیست وارد صف دانش آموزان می شود.
وی اظهار داشت: این معلم بازداشت شده و علت حادثه از سوی مراجع ذیصلاح در دست بررسی است.
وزارت آموزش و پرورش روز شنبه نیز در اطلاعیه اعلام کرد: در پی مصدومیت ۴ نفر از دانشآموزان آموزشگاه کوثر در اندیشهی شهریار، آموزش وپرورش شهرستانهای استان تهران، علت این حادثه را خطای سهوی دانست و اعلام کرد: صبح امروز ۸ مهرماه ۱۴۰۲ همزمان با مراسم صبحگاه آموزشگاه کوثر واقع در فاز ۱ شهر اندیشه، همکار فرهنگی که با وسیله نقلیه شخصی به مدرسه آمده بود، به دلیل ناتوانی در کنترل اتومبیل اتومات خود، باعث بروز حادثه برای چهار نفر از دانشآموزان این مدرسه شد.
این اطلاعیه می افزاید: ۲ نفر از دانشآموزان به بیمارستان تامین اجتماعی شهریار و ۲ دانشآموز نیز به بیمارستان امام سجاد (ع) شهریار منتقل شدهاند.
در بخش پایانی این اطلاعیه آمده است حال عمومی دانشآموزان مساعد گزارش شده و جهت اطمینان بیشتر، آزمایشات تکمیلی در حال انجام است.
منبع: همشهری آنلاین
خلیج فارس: فرمانده انتظامی لارستان گفت: خانمی که به دلیل اختلافات خانوادگی با همکاری فرزندش اقدام به قتل همسر خود کرده بود، با سرعت عمل پلیس در کمتر از ۲ ساعت دستگیر شد.
به گزارش خلیج فارس، سرهنگ “سیدمحمد یوسفی در بیان جزئیات این خبر اظهار داشت: در پی اعلام خبری مبنی بر وقوع فوت مشکوک مردی ۴۶ ساله در یکی از محلههای شهرستان لارستان، بررسی موضوع به صورت ویژه در دستور کار مأموران انتظامی قرار گرفت.
وی افزود: با انتقال متوفی به پزشک قانونی و اعلام خانواده مبنی بر سکته، با اشاره به اقدامات تخصصی توسط کارآگاهان پلیس آگاهی مشخص شد دارای آثار خفگی روی گردن میباشد.
فرمانده انتظامی لارستان افزود: با پی بردن کارآگاهان به وجود اختلاف خانوادگی فی ما بین متوفی و همسرش، فرضیه قتل توسط همسر وی قوت گرفت.
سرهنگ “یوسفی” در ادامه تصریح کرد: ماموران ضمن هماهنگی با مرجع قضایی و با پیگیریهای صورت گرفته متهمه ۴۶ ساله به همراه فرزند (پسر) ۱۶ سالهاش را دستگیر و به یگان انتظامی منتقل کردند.
این مقام انتظامی با بیان اینکه متهم در مواجهه با شواهد و مدارک پلیس به قتل همسرش( از طریق خفه کردن) با همکاری پسر ۱۶ سالهاش به انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف کرد، گفت: متهمین برای سیر مراحل قانونی به مراجع قضایی معرفی شدند
اعتماد نوشت: تیر ماه سال جاری در پی شکایت مردی میانسال مبنی بر اینکه مدتی قبل در پارک با یک پسر جوان آشنا شده و او را به خانهاش دعوت کرده، اما پسر جوان پس از خوراندن نوشیدنی او را بیهوش و اموالش را دزدیده؛ پروندهای تشکیل میشود. پس از تشکیل این پرونده تعداد شاکیان افزایش مییابد. ماموران پلیس با توجه به شیوه سرقتهای متهم، فرضیه سریالی بودن سرقتها را مطرح میکنند. در ادامه با اظهارات شاکیان، ماموران پلیس متوجه میشوند؛ متهم با گرفتن فیلمهای مستهجن از قربانیان اخاذی هم میکرده. مدتی بعد وقتی شمار شکایتها به ۲۰ فقره میرسد و شاکیان مشخصات متهم را در اختیار پلیس قرار میدهند، او شناسایی و دستگیر میشود. متهم پس از دستگیری به جرایم خود اعتراف میکند.
«اعتماد» در همین راستا به جزییات روز دادگاه پرداخته است. در ابتدای دادگاه شاکیان خواستار اشد مجازات برای متهم شدند و هر کدام از اتفاقی که برایشان افتاده توضیحاتی را ارایه کردند.
اظهارات شاکیان
شاکی اول (مردی جوان): فروردین امسال یک فرد ناشناس برایم پیام ارسال کرد. در آن پیام نوشته شده بود: «جان عمویت در خطر است.» متهم قبل از این پیام، با عمویم آشنا شده و به خانه او رفته بود. متهم در خانه عمویم او را بیهوش میکند و از او فیلمهای غیراخلاقی میگیرد. او غیر از عمویم از من هم اخاذی کرده است.
شاکی دوم (مردی حدودا ۷۵ ساله): چند ماه پیش در پارک دانشجو نشسته بودم که پسری جوان به سمتم آمد و کنارم نشست. حدود یکی، دو ساعت با هم حرف زدیم و او موفق شد اعتماد مرا جلب کند. وقتی میخواستم به خانه برگردم به او تعارف کردم و متهم هم پذیرفت. به خانه که رسیدیم، میخواستم برایش شربت درست کنم که او از من خواست خودش شربت درست کند. شربت را که خوردم بیهوش شدم. صبح روز بعد به هوش آمدم و متوجه شدم برخی اموال و پولهای نقدی که در خانه داشتم، سرقت شده بود.
شاکی سوم (زنی ۷۰ ساله): در پارک نزدیک خانهمان قدم میزدم که متهم سراغم آمد و گفت اگر اجازه میدهید با هم قدم بزنیم. من هم که فکر کردم جوان موجهی است، پذیرفتم. دو ساعتی با هم قدم زدیم و صحبت کردیم. موقع برگشت، چون ماشین نداشت او را به خانهاش رساندم. مقابل خانه بابت اینکه او را رسانده بودم از من خواست تا چند دقیقهای به خانهاش بروم و مهمانش باشم. وقتی به خانهاش رفتم چای آورد. چای را که خوردم بیهوش شدم. چند ساعت بعد به هوش آمدم و دیدم داخل ماشینم هستم. متهم دستبند و گردنبند طلای مرا سرقت کرده بود. او چند روز بعد با من تماس گرفت و گفت باید مبلغی به او بدهم تا فیلمهایی که از من گرفته را پخش نکند.
شاکی چهارم (مردی ۷۰ ساله): اواسط خرداد ماه جاری همسرم مسافرت رفته بود. یک روز صبح برای خرید به سوپرمارکت رفتم. در مسیر با متهم آشنا شدم. او خودش را دانشجو معرفی کرد. ظاهرش به قدری ساده بود که حرفهایش را باور کردم. به من گفت از شهرستان به تهران آمدم و دنبال نان حلال هستم. به او گفتم در یکی از شهرستانها در حال ساخت و ساز هستم و میتوانم برایش کار پیدا کنم. سپس او را برای صبحانه به خانه دعوت کردم. نمیدانم متهم در چای من چه چیزی ریخت که بیهوش شدم. در مدتی که بیهوش شده بودم، همسرم با من چندین بار تماس گرفت، اما، چون تماسهایش بیجواب مانده بود از دخترمان خواست تا به خانه بیاید و جویای حالم شود. بیش از ۲۰ ساعت بیهوش و سه روز در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری بودم، چون دیابت دارم نزدیک بود جانم را از دست بدهم. وقتی از بیمارستان مرخص و به خانه برگشتم، متوجه شدم متهم طلاهای همسرم، ظروف گرانبها، پول نقد و کارت بانکم را سرقت کرده است. او از حسابم ۸ میلیون تومان برداشت کرده بود. متهم حتی لوازم ماشین یکی از همسایههایمان که داخل پارکینگ بود را دزدید.
سایر شکات: با تعریف همین سناریو برای متهم تقاضای اشد مجازات کردند.
اظهارات متهم
وقتی متهم مقابل قضات ایستاد، ادعا کرد؛ مبالغی که دزدیده کمتر از آنچه شاکیان مدعی شدند، است. او در ادامه در دفاع از خود گفت: «من هیچ کدام از شاکیها را آزار ندادم. فقط برای اینکه بعدا از من شکایت نکنند از آنها فیلم غیراخلاقی گرفتم. من فقط سرقت چند کارت عابر بانک را قبول دارم و مبالغ سرقتی در حدی نیست که شاکیها عنوان کردند.»
متهم در مورد جزییات ماجرا گفت: «اهل همدان هستم و تا کلاس هشتم بیشتر درس نخواندم. خانوادهمان وضع مالی خوبی ندارد و پدرم کارگر فصلی است. برای همین اکثر مواقع بیکار بود. ما حتی گاهی یک وعده غذای درست و حسابی نداشتیم که بخوریم، چون فرزند اول خانواده هستم، میخواستم کمک خرج خانواده باشم. به همین خاطر شش ماه پیش تصمیم گرفتم برای کار به تهران بیایم. اوایل مدتی را در خانه یکی از اقوام ساکن بودم، اما بعد از مدتی ناچار شدم به مسافرخانه بروم. یک ماه بعد در یک کارگاه تولیدی کفش مشغول به کار شدم. بخش زیادی از حقوقی که دریافت میکردم را برای خانوادهام میفرستادم، اما نه مشکلات من حل میشد و نه خانوادهام.
اواخر موتورسیکلت قسطی خریده بودم، ولی نمیتوانستم قسطهای موتور را پرداخت کنم. همین شد که به فکر سرقت افتادم. در فضای مجازی یا پارکهایی مثل پارک دانشجو و سفرهخانهها افراد مسن را شناسایی و به آنها نزدیک میشدم. میگفتم دانشجو هستم و وضع مالی خوبی ندارم. برخی از آنان مرا به خانهشان دعوت میکردند و من در فرصتی مناسب در نوشیدنی آنها قرص خوابآور میریختم و وقتی بیهوش میشدند کارت بانکیشان را سرقت میکردم. رمز کارتشان را به این بهانه داشتم؛ قبل از اینکه خانه آنها بروم برایشان خرید میکردم و میگفتم؛ بعدا پول خرید را حساب میکنم. وقتی آنها میخواستند پول خریدی که انجام داده بودم را از کارت بانکیشان بپردازند، رمز کارت آنها را حفظ میکردم تا بتوانم در زمان مناسب پول را از حسابشان انتقال بدهم، اما ادعای برخی شکات که میگویند؛ از خانهشان سرقت کردم را قبول ندارم.»
او در خصوص اظهارات یکی از شاکیان که گفت متهم مرا به خانهاش دعوت کرده، توضیح داد: «من خانهای برای یک روز اجاره و او را به خانهام دعوت کردم تا بتوانم نقشه سرقت را عملی کنم… در بعضی مواقع از طعمههایم فیلمهای غیراخلاقی میگرفتم تا بتوانم از آنها اخاذی کنم. میدانستم این زنان و مردان از ترس آبرویشان شکایت نمیکنند.»
مجازات سرقت و انتشار فیلمهای مستهجن
عوامل تشدید مجازات در مواد ۶۵۱ تا ۶۶۰ قانون سرقت یا دزدی یک عمل مجرمانه و غیرقانونی است که در ماده ۲۶۵ قانون مجازات اسلامی تعریف شده است. مجازات تشدید سرقت اینگونه بیان شده اند؛ سرقت در شب، تعدد سارقان، سرقت مسلحانه، بالا رفتن از دیوار، شکستن حرز، استفاده از عنوان با لباس مستخدم دولت، مامور دولتی قلمداد کردن، به کار بردن کلید ساختگی، سرقت از محل مسکونی، سرقت همراه با آزار یا تهدید و غیره….
اما یکی از جرایم روزافزون که در دادسراها و محاکم کیفری مطرح میشود، انتشار و سوءاستفاده از فیلم و عکسهای خصوصی و خانوادگی دیگران و اخاذی از آنهاست. انتشار فیلم و تصاویر خصوصی دیگران، بدون رضایت آنها در اکثر مواقع موجب هتک حرمت افراد و بردن آبروی آنها میشود. در نتیجه قانونگذار نیز در این راستا این عمل را جرم دانسته و برای آن مجازات تعیین کرده است تا بدین وسیله هم از قربانیان جرم انتشار فیلمها و عکسهای خصوصی دیگران حمایت کرده و هم تا اندازهای با ارعاب و ترساندن بزهکاران این جرم از وقوع آن در جامعه جلوگیری کند. این نکته حایز اهمیت است که صرف گرفتن فیلم و عکس در قانون ما مجازاتی ندارد، اما انتشار این فیلم یا عکس در فضای مجازی و اپلیکیشنهای اینترنتی بدون اجازه صاحب آن جرم است. حتی اگر دستی در فیلم و عکس نبرند و آن را به همان شکل منتشر کنند. پس میتوان گفت دست بردن در فیلم و عکس دیگران و تغییر دادن آن هم مجازات دارد و اگر فیلم یا عکس دیگری شکل مستهجن پیدا کند، مجازات بیشتر خواهد شد. اگر شخصی صرفا تهدید کند که فیلم شما را منتشر میکند و این کار را انجام ندهد و برای ترساندن و باجگیری از شما این کار را بکند، باز هم مرتکب جرم شده است.
خلیج فارس: زمستان سال گذشته به دنبال مراجعه چند زن و مرد سالخورده به پلیس و ثبت شکایت مبنی بر سرقت و اخاذی از آنها با شیوهای مشابه فرضیه سرقتهای سریالی از سوی یک نفر قوت گرفت. مأموران با دستور قضایی شناسایی عامل سرقتها را در دستور کارشان قرار دادند.
به گزارش خلیج فارس؛ بررسیهای اولیه حاکی از آن بود که افراد مالباخته معمولاً در فضای مجازی یا بوستانها و سفره خانههای پایتخت با پسری جوان آشنا و قربانی سرقت او شدهاند.
یکی از شاکیها که مردی ۷۴ ساله بود در تشریح ماجرا گفت: عصر در پارک دانشجو نشسته بودم که پسری حدوداً ۲۲ ساله به نام نیما کنارم نشست و سر صحبت را باز کرد و یک ساعتی باهم حرف زدیم و گرم گرفتیم و در نهایت به او اعتماد کردم. وقتی میخواستم به خانه برگردم به او تعارف کردم و نیما هم همراهم آمد. میخواستم شربت درست کنم که او به قصد احترام خواست تا خودش شربت درست کند، اما شربت را که خوردم بیهوش شدم و دیگر چیزی نفهمیدم و صبح به هوش آمدم و متوجه شدم تعدادی از اموال خانه و پولهای نقدی که در خانه داشتم سرقت شده است.
زن ۶۹ سالهای هم در توضیح شکایتش گفت: در پارک قدم میزدم که نیما به سراغم آمد و گفت اگر تنها هستید باهم قدم بزنیم من هم چون فکر میکردم جوان موجهی است پذیرفتم و دو ساعتی باهم قدم زدیم و صحبت کردیم و بعد از آن چون ماشین نداشت او را به خانهاش رساندم اما با اصرار از من خواست تا چند دقیقهای به خانهاش بروم و چای میهمانش باشم. وقتی به خانهاش رفتم و چای خوردم بیهوش شدم.. چند ساعت بعد به خودم آمدم و متوجه شدم در داخل خودروام هستم اما دستبند و گردنبندنم سرقت شده است، اما چند روز بعد نیما با من تماس گرفت و با تهدید به اینکه از من فیلم سیاه تهیه کرده قصد اخاذی داشت.
در ادامه مأموران دریافتند شاکیها همگی اظهار داشتند متهم از آنها فیلم سیاه تهیه و با این ترفند اخاذی کرده است. بنابراین در نهایت با مشخصاتی که شاکیها در اختیار پلیس قرار داده بودند نیما شناسایی و بازداشت شد و در همان بازجوییهای اولیه اتهامش را پذیرفت و در توضیح به مأموران گفت: از وقتی یادم میآید فقیر بودیم و حتی یک وعده غذای درست و حسابی نداشتیم که بخوریم. پدرم کارگر فصلی بود و من به ناچار زمانی که ۱۶ ساله بودم از همدان به تهران آمدم تا کار پیدا کنم و کمک خرج خانوادهام باشم. یک ماه پس از آنکه به تهران آمدم در یک کارگاه تولیدی مشغول کار شدم و حدوداً ۷ میلیون تومان هم حقوق میگرفتم که بخش زیادی از آن را برای خانوادهام میفرستادم اما مشکلات من و خانوادهام حل نمیشد تا اینکه وسوسه سرقت از افراد سالمند به سراغم آمد و با طراحی نقشهای خودم را دانشجو جا میزدم و به سراغشان میرفتم و پس از فریب دادنشان از آنها سرقت میکردم. نقشهای که کشیده بودم خیلی کارساز بود و در اغلب مواقع موفق میشدم در کمتر از ۲۴ ساعت از طعمههایم سرقت کنم.
معمولاً قبل از رفتن به خانه طعمههایم سعی میکردم به بهانهای آنها را وادار به خرید کنم تا رمز کارتشان را متوجه بشوم و بعد از بیهوشی آنها کارت بانکیشان را با خیال راحت خالی میکردم. اگر هم قرار بود آنها به خانهام بیایند من خانهای یک روزه اجاره میکردم و بعد هم از آنجا میرفتم. البته تهیه فیلم سیاه هم به این علت بود که مالباختهها از من شکایت نکنند.
با اعتراف صریح متهم و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه ششم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه شاکیها خواستار اشد مجازات برای متهم شدند.
یکی از آنها که مرد ۷۵ سالهای بود، گفت: صبح روز حادثه برای خرید وسایل صبحانه به سوپرمارکت رفته بودم که در مسیر با این متهم آشنا شدم او خودش را دانشجو معرفی کرد و گفت اینجا تنهاست وقتی گفت صبحانه نخورده چون ظاهرش موجه بود دلم برایش سوخت و برایش مقداری خوراکی خریدم. بعد برای صرف صبحانه به خانهام دعوتش کردم او از من خواست تا کاری برایش پیدا کنم که به او گفتم در شهرستان کار سراغ دارم. اما او در چای من قرص خواب آور ریخته و بیهوشم کرد. وقتی بعد از ۳۰ ساعت به هوش آمدم دیدم طلاهای همسرم، پول نقد و ۸ میلیون تومان از کارت حقوقم، یک دستگاه دریل و کامپیوتر ماشین همسایهمان را سرقت و فرار کرده است. چون به دیابت مبتلا هستم بعد از اینکه به هوش آمدم ۳ روز در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان بستری شدم.
در ادامه متهم به جایگاه رفت و گفت: اتهام تعرض به شاکیها را قبول ندارم. فقط برای اینکه آنها نتوانند از من شکایت کنند از آنها فیلم گرفتم. سرقتهایی هم که انجام دادم در حدی که شاکیان ادعا میکنند نبوده است.
با پایان جلسه رسیدگی به این پرونده قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
خلیج فارس: دختری که آثار وحشتناک شکنجههای هولناک بر پیکرش خودنمایی میکرد درباره این ماجرای تکان دهنده لب به سخن گشود.
به گزارش خلیج فارس؛ ظهر جمعه گذشته، خبر تکان دهنده ای نیروهای انتظامی را به تکاپو انداخت. سر و صدای بیسیمهای پلیس از یک ماجرای وحشتناک در روستای خلق آباد مشهد حکایت میکرد. اهمیت موضوع که به جان دختری ۱۳ ساله گره خورده بود، موجب شد تا خودروهای گشت انتظامی آژیرکشان به طرف روستا حرکت کنند. هر لحظه امکان داشت خبر دلخراشی از آن سوی بیسیمها به گوش برسد !دلهره عجیبی در دلهای باورمندان به امنیت به راه افتاده بود. افسر گشت، پدال گاز را به کف اتاق خودرو چسباند. رانندگان عبوری با شنیدن آژیرهای ممتد پلیس، راه عبور را میگشودند تا این که بالاخره خودروهای انتظامی مقابل منزلی با دیوارهای آجری توقف کردند.
با اشاره سرگرد علی محمدزاده (رئیس کلانتری خلق آباد) که فرماندهی مستقیم عملیات را به عهده داشت، عوامل انتظامی وارد منزل مسکونی شدند، اما فقط ابزار و آثاری از شکنجههای هولناک را یافتند که درون پذیرایی و اتاق دیده میشد. حالا نه از دختر ۱۳ ساله خبری بود ونه شکنجهگر شیشهای در آن جا حضور داشت .این موضوع عملیات پلیس را وارد مرحله جدیدی کرد؛ چراکه فرضیه قتل دختر مذکور، دلها را تکان میداد. گزارش اختصاصی روزنامه خراسان حاکی است در این هنگام بود که عوامل انتظامی در خیابانهای اطراف پراکنده شدند و جست وجوهای تخصصی را برای یافتن خودروی پژو پارس آغاز کردند.آنان در بازرسی از منزل به سرنخهایی از یک خودروی سواری رسیده بودند که متعلق به مرد شیشهای بود و احتمال میرفت که او دخترش را به مکان نامعلومی انتقال داده باشد!
دقایقی بعد دامنه جست وجوها به خیابان یاس رسید و نیروهای انتظامی خودرو را به صورت پارک شده در حالی پیدا کردند که نرگس( دختر ۱۳ ساله) در صندوق عقب آن محبوس شده بود. به محض این که نیروهای انتظامی او را از صندوق عقب پژو پارس بیرون کشیدند ناگهان دختر نوجوان جیغ وحشتناکی کشید و زخمهای هولناک شکنجههای پدر بر پیکرش نمایان شد. او بیش از ۲ ساعت بود که در گرمای سوزان ظهر جمعه ،به سختی درون صندوق عقب خودرو نفس میکشید، ولی از ترس پدرش حتی نمیتوانست از رهگذران احتمالی کنار خیابان هم کمک بخواهد.
طولی نکشید که بانوان پلیس او را به مرکز درمانی انتقال دادند و عملیات را برای یافتن مرد ۴۲ ساله شیشهای با دستورات قاطع قاضی نیره عابدینزاده( معاون دادستان مرکز خراسان رضوی) ادامه دادند و موفق شدند او را نیز در حالی دستگیر کنند که مقادیر زیادی مواد مخدر صنعتی به همراه یک قبضه کارد از داخل خودرو کشف شد.
نرگس دختری که آثار وحشتناک شکنجههای هولناک بر پیکرش خودنمایی میکرد پس از انجام درمانهای اولیه، درباره این ماجرای تکان دهنده گفت :پدرم به مواد مخدر صنعتی( شیشه و کریستال) اعتیاد دارد و به همین خاطر مدام مادرم را کتک میزد تا حدی که دیگر مادرم تحمل خود را از دست داد و به مکان نامعلومی فرار کرد ،ولی پدرم مرا به عنوان گروگان در منزل نگه داشت. او هر روز که از مدرسه به خانه باز میگشتم مرا ابتدا با کابل و شیلنگ به شدت شلاق میزد و بعد هم با سیم داغ نقاط مختلف پیکرم را میسوزاند به گونه ای که فریادهایم به آسمان میرسید، ولی او علاوه بر دستها، پارچهای را هم بر دهانم میبست تا صدایم را کسی نشنود!
بسیاری از روزها به خاطر درد زخمهای عمیق نمیتوانستم به مدرسه بروم! که پدرم از همین فرصت استفاده میکرد و از آثار شکنجههای وحشتناک خودش با گوشی تلفن عکس میگرفت و برای مادرم ارسال میکرد تا به این طریق او را مجبور به بازگشت کند! پدر شیشهایام حتی به دیگر خواهران و برادرم نیز رحم نمیکرد و حتی بدن برادر ۱.۵سالهام را میسوزاند تا به مادرم اتهام بزند! دیگر هیچ جای سالمی روی بدنم وجود نداشت و حتی برای رفتن به سرویس بهداشتی هم مشکل داشتم فقط از درد به خود میپیچیدم، ولی جرئت اعتراض نداشتم؛ چراکه دوباره باید میلههای آهنی داغ را تحمل میکردم!
وقتی دیگر تحمل این شکنجهها برایم دلخراش شد مخفیانه با مادرم تماس گرفتم تا مرا نجات دهد او هم با اورژانس اجتماعی بهزیستی تماس گرفته بود و این گونه ماجرای شکنجههای پدرم لو رفت، ولی اگر نیروهای انتظامی اندکی دیرتر مرا در صندوق عقب خودرو پیدا میکردند دیگر با پیکر بیجانم روبه رو میشدند و…
حسین (متهم ۴۲ ساله شیشهای) نیز در بازجویی های تخصصی نیروهای کلانتری خلق آباد مشهد، به شکنجههای هولناک فرزندانش اعتراف کرد و مدعی شد برای بازگرداندن همسرم به زندگی مشترک ،این کارها را انجام میدادم.
درخور یادآوری است با دستور ویژه مقام قضایی، متهم مذکور در حالی روانه زندان شد که دو فرزند ۲ و ۶ ساله وی در بهزیستی نگهداری میشوند و دختر ۱۳ ساله نیز به بهزیستی انتقال یافت. بررسیهای بیشتر درباره این ماجرای وحشتناک همچنان ادامه دارد.
به گزارش خلیج فارس؛ سرهنگ محمد رازقی در خصوص ابطال معاینه فنی خودروهای دودزا توسط کارشناسان پلیس راهور تهران بزرگ توضیح داد.
وی بیان داشت: قبلاً در اطراف مراکز معاینه فنی تیمهایی پلیس راهنمایی و رانندگی به صورت محدود در کنار کارشناسان معاینه فنی حضور داشتند و در محل با تجهیزاتی که در اختیار داشتند جهت صدور معاینه فنی مخصوصاً برای وسایل نقلیه سنگین اقدام میکردند.
معاون عملیات پلیس راهور تهران بزرگ افزود: طرحی که از امروز شروع میشود تمامی کارشناسان پلیس راهور تهران بزرگ، نسبت به ابطال آن دسته از خودروهایی که شرایط لازم را برای داشتن معاینه فنی ندارند و خودروی آنان دودزا میباشد اقدام میکنند.
وی گفت: مثلاً اگر وسیله نقلیهای تصادف کرده باشد و شرایط اولیه خود را از دست داده باشد و یا خودرو دودزا باشد و یا از نظر ظاهری شکل خود را از دست داده و چراغهای آن درست کار نمیکند خودرو متوقف مشمول این طرح خواهد شد.
سرهنگ رازقی افزود: الان همکاران بنده این اختیار را دارند که برابر قانون و در همان لحظه به صورت سیستمی نسبت به ابطال معاینه فنی اقدام کنند.
وی گفت: کارشناسان پلیس راهور تهران بزرگ همچنین به مالک وسیله نقلیه که معاینه فنی خودروی وی ابطال گردیده اعلام میکنند که نسبت به اخذ مجدد معاینه فنی پس از رفع اشکال و رفع نقص فنی اقدام نمایند چرا که اگر این کار انجام نگیرد تردد خودرو در طول روز توسط دوربینها اعمال قانون خواهد شد و مبلغ ۵۰ هزار تومانی که برای کسانی هست که اصلاً برای اخذ معاینه فنی مراجعه نکردند برای خودروی مذکور نیز در نظر گرفته خواهد شد.
معاون عملیات پلیس راهور تهران بزرگ به رانندگانی که به هر دلیلی وسایل نقلیه آنها شرایط معاینه فنی را از دست دادهاند و خودروهای آنان دودزا میباشد خواست به دلیل اینکه همکاران بنده با دسترسیهایی که دارند میتوانند همان لحظه معاینه فنی خودروهای مذکور را در سیستم ابطال نمایند، هرچه سریعتر نسبت به اخذ معاینه فنی و رفع نقص خودروی خود اقدام کنند.
وی از رانندگان خواست برای اینکه هوای شهر آلوده نشود و وسیله نقلیه آنان مورد اعمال قانون قرار نگیرد نسبت به رفع نقص خودروهای خود اقدام. به مراکز معاینه فنی مراجعه کرده و معاینه فنی مجدد دریافت نمایند.
منبع: مشرق
سرهنگ مؤمنی ادامه داد: همچنین در این اطلاعیه چنین آمده که «چنانچه در مهلت اعلام شده اقدامی توسط مالک و متصرف به عمل نیاید وسایل نقلیه مذکور در حکم “رها ” شده تلقی و برابر مقررات توسط مراجع قانونی تعیین تکلیف خواهند شد».
منبع: مشرق