خلیج فارس: عکسی از یک پهپاد حزب الله که توسط نیروی هوایی اسرائیل رهگیری شده در شبکه های اجتماعی پربازدید شده است. حزبالله اعلام کرده است که اهداف نظامی خاصی را مورد اصابت قرار داده است. در این حمله بیش از ۳۲۰ راکت و پهپاد شلیک کرده است و در مقابل اسرائیل ۵۰ نقطه را در جنوب لبنان بمباران کرد که بزرگترین درگیری حزب الله و اسرائیل از زمان اغاز جنگ محسوب میشود.
حزب الله لبنان
خلیج فارس:الکساندر پالمر؛ همکار برنامه جنگ، تهدیدات نامنظم و تروریسم در مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی است. او پیش از پیوستن به آن مرکز در افغانستان مشغعول به کار بود جایی که پیش و پس از خروج نیروهای نظامی بین المللی در آگوست ۲۰۲۱ میلادی تحلیلهای امنیتی به کارکنان نهادهای بشردوستانه و سازمان ملل متحد ارائه میکرد. او دارای مدرک کارشناسی ارشد در سیاستگذاری عمومی از مدرسه دولتی هاروارد کندی است.
به گز ارش فرارو به نقل از اندیشکده مرکز مطالعات استراتژیک و بین المللی، ترور “اسماعیل هنیه” رئیس دفتر سیاسی حماس در تاریخ ۳۱ جولای در تهران رهبران ایران را به سوی مسیری خطرناک سوق داده است. تهران گزینههای کمی جز تشدید تنش و درگیری پیش روی خود دارد همان طور که با حمله به اسرائیل در ماه آوریل انجام داد. آن حمله به مجموعهای از بیانیههای صادر شده منجر شد که اقدامات ایران را “بی ثبات کننده” میخواندند با این استدلال که این بخشی از یک استراتژی منطقهای است. این در حالیست که سیاستگذاران نباید در واکنش اجتناب ناپذیر تهران قصد و عمدی برای تشدید یا بی ثبات کردن بیشتر منطقه را ببینند بلکه باید آن را تلاشی برای احیای وضعیت موجود قلمداد کنند. در غیر این صورت اگر اقدام ایران را بازیگری با قصد عمدی برای تشدید بی ثباتی در منطقه قلمداد کنیم این تحلیل مسیر را برای بروز یک جنگ منطقهای که کمتر کسی از جمله ایران خواهان آن است هموار خواهد کرد.
ایران به دلایل سیاسی بین المللی و داخلی نیاز به پاسخ به حمله اسرائیل را احساس خواهد کرد. پاسخ ایران باید تاثیرگذارتر از حمله موشکی و پهپادی ۱۳ آوریل آن کشور باشد تا نیروهای رادیکال داخلی و نیاز استراتژیک ایران برای جلوگیری از حملات بیشتر اسرائیل در قلمرو خود را برآورده کند. با این وجود، ایران همزمان میخواهد از بروز یک جنگ گستردهتر خودداری ورزد که کار تقریبا ناممکنی را برای آن کشور پیش رو میگذارد: پاسخ دادن بدون ایجاد یک مارپیچ افزایشی تنش.
ایران پنج گزینه اصلی برای پاسخ دادن به اسرائیل در اختیار دارد. ایران میتواند هیچ کاری انجام ندهد، ایران میتواند اقدامات کم اهمیتی مانند حملات سایبری انجام دهد، ایران میتواند یک یا چند قتل هدفمند انجام دهد، ایران میتواند حملات آتش بار غیر مستقیم را علیه اسرائیل انجام دهد و در نهایت ایران میتواند از نیروهای نیابتی خود برای انجام حمله زمینی علیه اسرائیل استفاده کند.
دو گزینه اول تقریبا غیر قابل استفاده هستند. مقام عالی رهبری ایران عدم پاسخ دادن به اسرائیل را از نظر سیاسی غیر قابل قبول میدانند. علاوه بر آن، گزینه کشتار هدفمند علیه اسرائیلیها نیز کمترین احتمال انتخاب را از سوی ایران دارد. هم چنین، ایران میتواند از طریق شرکای غیردولتی خود مانند حزب الله لبنان، همراه با آنان یا حتی به تنهایی حملات غیر مستقیم را انجام دهد. در نهایت، ایران میتواند نیروهای نیابتی خود را برای انجام حملات زمینی متعارف بیشتر علیه اسرائیل تحت فشار قرار دهد. با توجه به رخداد ۷ اکتبر گزینه آخر شدیدترین گزنیه ممکن برای انتخاب است و در صورتی که ایران به صورت جدی خواستار اجتناب از وقوع جنگ باشد چنین تهاجم با شدت بالایی را در دستور کار خود قرار نخواهد داد.
تشدید تنش زمانی رخ میدهد که یک یا چند طرف بحران شدت عمل را افزایش دهند یا دامنه تلاش خود را گسترش دهند و قوانین نانوشته یک درگیری را نقض کنند. برای مثال، اسرائیل در ماه آوریل با ترور چند تن از نیروهای کادر عالی رتبه نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دمشق باعث تشدید تنش شد حملهای غیر عادی که در آن یک مرکز دیپلماتیک ایران را هدف قرار داد. ایران در پاسخ به آن اقدام باعث تشدید تنش شد و حمله موشکی و پهپادی بیسابقهای را علیه خاک اسرائیل انجام داد.
کشتار هدفمند علیه شخصیتی شبیه هنیه در اسرائیل احتمالا پاسخی بدون تشدید تنش را به دنبال خواهد داشت، اما چنین امکانی وجود ندارد. اسرائیل فاقد آن دسته از نمایندگان غیردولتی است که به تهران هدفی شبیه هنیه ارائه دهد. بنابراین، تهران احتمالا باید با هدف قرار دادن مقامهای سیاسی یا نظامی اسرائیل درگیری را تشدید کند. ایران هم چنین برای انجام چنین حملهای با مشکلات عملی مواجه است. ایران میتواند به شخصیتهای دولت اسرائیل در خارج از اسرائیل حمله کند، اما چنین حملاتی خطر تشدید درگیری را گسترش میدهد و با مشکلات عملی مواجه است: یک کشتار هدفمند یا بمبگذاری در یک سفارتخانه زمان بر است و نیاز به برنامه ریزی دارد امری که سیگنال بازدارندهای که ایران به دنبال ارسال آن است را تضعیف میکند.
ایران احتمالا با حملات غیرمستقیم آتش پاسخ میدهد که تا حدودی با حمله موشکی و پهپادی آوریل قابل مقایسه است. نیروهای نیابتی ایران در حال حاضر درگیر کارزار تشدید تدریجی حملات علیه اسرائیل هستند. بنابراین، پاسخ باید مستلزم افزایش تلاش برای ارسال سیگنال بازدارنده مورد نظر باشد. در نتیجه، ادامه چرخه تشدید تنش را به دنبال خواهد داشت و احتمالا حتی میتواند به یک جنگ فاجعه بار بین اسرائیل و حزب الله لبنان بیانجامد. حمله متعارف مستقیم از سوی نیروهای ایرانی نیز سیگنال روشنی را ارسال خواهد کرد.
ایران میتواند شرکای غیردولتی خود در سوریه یا لبنان را هدایت کند تا به خاک اسرائیل تهاجمات زمینی انجام دهند. شباهت هرگونه حمله زمینی با حمله حماس علیه اسرائیل در تاریخ ۷ اکتبر ان را به پر شتابترین گزینه موجود تبدیل میکند.
جلوگیری از یک جنگ گستردهتر در خاورمیانه مستلزم ارزیابی دقیق محدودیتهای رفتار ایران است و نه باور به این فرض که رفتار تشدید کننده تنش لزوما به معنای قصد و نیت عمدی ایران برای تشدید بی ثباتی است. ایالات متحده باید بر این اساس واکنش نشان دهند و به دنبال به حداقل رساندن خسارات ناشی از واکنش ایران و خودداری از پاسخهای تشدید کننده خود باشند.
خلیج فارس: ارتش اسرائیل عصر امروز به ضاحیه بیروت (پایتخت لبنان) حمله کرد. حمله به وسیله پهپاد انجام شد و یک ساختمان چند طبقه مورد هدف قرار گرفت.
به گزارش عصرایران، رسانه ها می گویند هدف حمله، یک فرمانده ارشد حزب الله (فواد شُکر معروف به حاج محسن) بود اما منابع می گویند او نجات یافت. رویترز هم خبر داد این حمله اسرائیل، ناکام ماند.
یک منبع امنیتی لبنان گزارش داد هدف حمله هوایی روز سه شنبه اسرائیل به حومه جنوبی بیروت ، یک فرمانده ارشد حزب الله بود. بعد از این حمله، ارتش اسرائیل مسوولیت این حمله را برعهده گرفت.
ارتش اسرائیل در بیانیه ای مسوولیت این حمله را برعهده گرفت و آن را واکنش به حمله به منطقه مجدل الشمس در جولان اعلام کرد.
خبرگزاری ملی لبنان گزارش داد این حمله اسرائیل، شورای حزب الله را در منطقه حریک بیروت مورد هدف قرار داد.
حمله پهپادی اسرائیل به ضاحیه بیروت
این خبرگزاری از ثبت تلفات غیرنظامیان در این حمله خبر داد.
شمار زیادی از مردم و حامیان حزب الله با تجمع در محل حمله، علیه اسرائیل شعار دادند.
خبرنگاران می گویند ساختمانی که مورد حمله قرار گرفت شامل دو طبقه است و به طور کامل تخریب شد. این حمله با یک پهپاد انجام شد که 3 موشک شلیک کرد. این حمله مشابه حمله ای بود که پیش از این یکی از رهبران حماس را در حومه شهر بیروت هدف قرار داده بود.
یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل پس از این حمله گفت: حزب الله از خط قرمز عبور کرد.
وزارت خارجه آمریکا تایید کرد که ایالات متحده به تلاش های دیپلماتیک خود برای جلوگیری از تشدید درگیری بین اسرائیل و حزب الله در پی این حمله ادامه خواهد داد.
حمله پهپادی اسرائیل به ضاحیه بیروت
حمله پهپادی اسرائیل به ضاحیه بیروت
بیانیه حزب الله لبنان درباره حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در سوریه
خلیج فارس:جنبش حزب الله لبنان در بیانیهای ضمن محکوم کردن حمله اسرائیل به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه اعلام کرد که این حمله بدون مجازات نخواهد ماند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایرنا، حزب الله لبنان در بیانیهای حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق را محکوم و آن را نشانگر تداوم حماقت صهیونیستها دانست.
در این بیانیه ضمن عرض تسلیت به دولت و ملت ایران برای شهادت سردار سرتیپ «محمدرضا زاهدی» و چند مستشار نظامی ایرانی در این حمله، بر تداوم حرکت محور مقاومت تاکید شده است.
حزب الله لبنان افزوده است: ما کاملا معتقد هستیم که خون بیگناه این شهدا، باعث عزم بیشتر برای مقاومت و مقابله با دشمن اسرائیلی خواهد شد.
در پایان این بیانیه تاکید شده است که مسلماً این جنایت که کنسولگری ایران را هدف قرار داد بدون مجازات و انتقام از دشمن اسرائیلی نخواهد ماند.
رسانههای دولتی سوریه عصر دوشنبه از حمله هوایی ارتش رژیم صهیونیستی از سمت منطقه جولان اشغالی به کنسولگری ایران در مجاورت سفارت جمهوری اسلامی ایران در شهر دمشق خبر دادند.در همین رابطه، روابط عمومی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در اطلاعیهای از شهادت سرداران محمدرضا زاهدی و محمدهادی حاج رحیمی و پنج تن از همراهان در جنایت تروریستی رژیم صهیونیستی در حمله موشکی به کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در دمشق خبر داد.
خلیج فارس: شامگاه روز گذشته، اسرائیل مدعی شده بود که یکی از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان را در جنوب این کشور ترور کرده است. تلویزیون اسرائیل ادعا کرد که ارتش این رژیم فرمانده یگان پهپادی حزبالله لبنان را در جنوب این کشور ترور کرده است.
به گزارش خلیج فارس؛ یک منبع وابسته به حزب الله لبنان ادعای اسرائیل مبنی بر ترور مسؤول واحد گشت زنی حزب الله را تکذیب کرد.
خبرگزاری الجزیره نیز به نقل از حزب الله لبنان اعلام کرده است: «ادعای اسراییل مبنی بر هدف قرار دادن فرمانده واحد پهپادی و گشت زنی حزب الله یا مقام عملیات هوایی حزب الله را رد میکنیم و مسئول واحد گشت زنی حزب الله هرگز مورد سوءقصد قرار نگرفته است.»
همچنین المیادین به نقل از رابط رسانهای حزبالله گفته است که شایعات مبنی بر اینکه دشمن صهیونیستی فردی را بهعنوان مسئول یگان گشت زنی حزب الله ترور کرده است، تکذیب میکنیم.
در بیانیه حزب الله که در المیادین منتشر شده، آمده است در حمله به شهرک خربه سلم در جریان تشییع پیکر یکی از فرماندهان حزب الله، هیچ فرمانده دیگری هدف ترور قرار نگرفته است و هر گونه ادعایی در این ارتباط تکذیب میشود.
شامگاه روز گذشته، اسرائیل مدعی شده بود که یکی از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان را در جنوب این کشور ترور کرده است. تلویزیون اسرائیل ادعا کرد که ارتش این رژیم فرمانده یگان پهپادی حزبالله لبنان را در جنوب این کشور ترور کرده است.
منبع: مهر
خلیج فارس:یک زن لبنانی و سه نوهاش روز سهشنبه، دو روز پس از کشته شدن در حمله پهپاد اسرائیلی که خودروی آنها را هدف قرار داد، در زادگاهشان در جنوب لبنان به خاک سپرده شدند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو، صدها مرد و زن با حمل چهار تابوت آنها را در خیابانهای روستای عیناتا تشییع کردند. تابوتها بعداً برای دفن در قبرستانی در روستای بلیدا منتقل شدند.
پوسترهای بزرگ سمیره عبد الحسین أیوب، ریماس محمود شور (١٤ ساله)، تالین محمود شور (١٢ ساله) و ولیان محمود شور (١٠ ساله) در قبرستانی در جنوب شرقی بلیدا به نمایش گذاشته شدند. مادر این سه دختر به نام هدی عبدالنبی حجازی در این حمله مجروح شده و همچنان در بیمارستان تحت درمان است.
در پی حمله پهپادی که منجر به کشته شدن این چهار نفر شد، حزبالله اعلام کرد که کریات شمونا در شمال اسرائیل را موشکباران کرده است که یک صهیونیست کشته شده است.
مقامات حزب الله هشدار داده اند که اگر اسرائیل غیرنظامیان لبنانی را بکشد، با حمله به اهداف غیرنظامی مقابله به مثل خواهد کرد.
پس از آغاز جنگ اسرائیل و حماس، نیروهای اسرائیلی و شبهنظامیان گروه حزبالله لبنان و متحدانش به مدت یک ماه در امتداد مرز درگیر شدهاند. این درگیریها از زمانی تشدید شد که اسرائیل حمله زمینی به غزه را آغاز کرد.
خلیج فارس: این در حالی است که ساکنین کمتعداد این کشور کوچک، اما مهم خاورمیانه بار دیگر پس از گذشت ۱۷ سال از جنگ ۳۳روزه تموز، چشمِ نگران خود را به آسمان و رسانهها دوختهاند که آیا بار دیگر آسمانشان محل جولان جنگندههای اسرائیلی خواهد شد و شیپور جنگ را در کشورشان خواهند شنید.
هم میهن نوشت: این عروس خسته که سالهاست روی آرامش را به خود ندیده و امروز علاوه بر بحران اقتصادی، در پی ناکامی از انتخاب رئیسجمهور، درحالیکه دولت مستقر آن نیز دولت موقت و پیشبرد امور است و در آستانه فروپاشی سیاسی قرار گرفته، بههیچعنوان مؤلفههای یک بازیگر آماده برای ورود به درگیری نظامی را در خود ندارد. لبنان پیش از شلیک هر موشک و بمبی، به کشوری جنگزده میماند.
یک تاجر لبنانی که مدیریت یک شرکت آموزش مدیران را برعهده دارد در این رابطه به خبرنگار پلیتیکو میگوید: «مردم خسته شدهاند و نمیتوانند بیشتر از این تحمل کنند. ما چهار سال سخت را با بحران اقتصادی گذراندهایم. مردم وعدههای غذایی خود را حذف میکنند و به سختی میتوانند زندگی کنند. ما انفجار بندر بیروت، پاندمی کرونا و یک سقوط مالی را داشتیم. از خدا میخواهم که با جنگ دیگری مواجه نشویم.»
نخستوزیر موقت و رئیس دولت پیشبرد امور لبنان روز دوشنبه (۱۶ اکتبر) گفت که هیچ طرفی علاقهای به راهاندازی یک جبهه جنگی جدید از جنوب لبنان ندارد. وی تأیید کرد که دولتش با چندین «بازیگر نگران» در تماس است تا اوضاع را در لبنان آرام نگه دارد و «از عواقب جنگ جاری در غزه» فاصله بگیرد. میقاتی روز یکشنبه نیز در بیانیهای اعلام کرد که «تلاشهای دیپلماتیک برای توقف حملات اسرائیل به لبنان و جلوگیری از سرایت درگیری غزه به این کشور ادامه دارد».
گرفتار در بحران
لبنان در چند سال گذشته تحت بدترین بحران اقتصادی در تاریخ خود قرار گرفته است. از زمان آغاز اعتراضات گسترده در سال ۲۰۱۹ به دلیل افزایش هزینههای زندگی، این کشور با افزایش نرخ بیکاری و یکی از بالاترین نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی در جهان مواجه است. رکود اقتصادی و تورم که باعث کاهش ۹۰درصدی لیر شده، ۸۰ درصد مردم را به زیر خط فقر کشانده است.
در این سالها، استانداردهای زندگی به میزان قابلتوجهی کاهش یافته و قطعی برق به مدت ۲۲ ساعت در شبانهروز به یک امر عادی تبدیل شده است. در همین حال احساس بیعدالتی بر زندگی مردم سایه انداخته چراکه با گذشت نزدیک به سه سال، هیچکس در این کشور در خصوص انفجار بندر بیروت در تاریخ ۴ اوت ۲۰۲۰، مجازات نشده است.
عدم موفقیت پارلمان برای انتخاب جانشین میشل عون که در ۳۱ اکتبر ۲۰۲۲، با پایان دوره ریاستجمهوری کاخ بعبدا را ترک کرده است نیز در یک سال گذشته به تمامی بحرانهای این سالها افزوده است؛ درحالیکه دولت فعلی این کشور نیز به صورت موقت و رئیس بانک مرکزی نیز بهطور موقت تصدی این پست را برعهده دارد. ذخایر خارجی کشور از ۳۰ میلیارد دلار قبل از بحران سال ۲۰۱۹ به ۸/۶ میلیارد دلار کاهش یافته است که فقط یک میلیون دلار بیشتر از ۷/۶ میلیارد دلاری است که جامعه جهانی برای کمک به لبنان در بازسازی زیرساختهای پس از جنگ ۲۰۰۶ اختصاص داده بود. همین موارد نیز موجب شده است تا تحلیلگران بر این باور باشند که در صورت وقوع جنگ، لبنان دیگر فرصتی برای بازسازی خود نخواهد یافت. کارشناسان معتقدند کشوری که پیش از وقوع هر جنگ احتمالی به ورشکستگی دچار شده است، قادر نخواهد بود تا هیچ وامی از سوی جامعه بینالملل دریافت کند.
بحران دولت موقت و خلأ سیاسی در یک سال گذشته موحب شده است تا نبیه بری، رهبر جریان امل و رئیس پارلمان لبنان روز سهشنبه هفته گذشته طی سخنانی خواستار انتخاب رئیسجمهور در سریعترین زمان ممکن شود. این سیاستمدار کهنهکار در این خصوص افزود: «در مواجهه با اتفاقاتی که در منطقه میگذرد و تشدید تجاوزات اسرائیل به فلسطین، غزه و لبنان، فرصتی برای انتخاب رئیسجمهور پیش روی ماست. آیا نباید از آن استفاده کنیم؟»
انگشت اتهام به سوی ایران؛ تحمل عواقب جنگ را نداریم
با توجه به بحرانهای متعدد لبنان، نیروهای سیاسی نیز در اظهارات و بیانیههایی از آغاز تنش در فلسطین اشغالی، نسبت به ورود بیروت به جنگ احتمالی هشدار میدهند؛ بلوک نوسازی، فالانژ و جمهوری قوی وابسته به احزاب حرکت استقلال به رهبری میشل معوض، کتائب به رهبری سامی جمیل و نیروهای لبنانی به رهبری سمیر جعجع که بخش قابلتوجهی از نیروهای مارونی لبنان به جز جریان ملی آزاد را در برمیگیرند، در بیانیهای با عنوان «نه به جنگ»، بهصورت تلویحی انگشت اتهام خود را به سوی ایران گرفته و تهران را متهم میکنند که «میخواهد لبنان را به هزینه خود و مردمش به عرصه درگیری و مذاکره تبدیل کند تا نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد». در ابتدای این بیانیه آمده است: «براساس اشتیاق ما برای حفاظت از لبنان و مردم، در یکی از خطرناکترین بحرانهایی که منطقه از سر میگذراند و قرار است کل کشور را تحت تأثیر قرار دهد و براساس ناکامی مستمر از انتخاب رئیسجمهور و در نتیجه خالی بودن کرسی وی و اعتراف صریح دولت مبنی بر اینکه حق تصمیمگیری در مورد صلح و جنگ را ندارد، همانطور که رئیس دولت و تعدادی از وزرای آن اعلام کردند، همچنین براساس اظهارات پیدرپی مقامات یک کشور منطقهای که میخواهد لبنان را به هزینه خود و مردمش به عرصه درگیری و مذاکره تبدیل کند تا نفوذ خود را در منطقه گسترش دهد و ما را وارد جنگی کند که تحمل عواقب آن را نداریم».
در این بیانیه آمده است: «موضع قاطع ما در کنار مردم فلسطین است که بار دیگر در معرض ویرانی، کشتار، آوارگی و خونریزی قرار دارند که فراتر از همه بشریت است؛ بنابراین ما از جامعه جهانی میخواهیم که حداکثر فشار را برای توقف جنایات اعمال کند. راهحل پایان دادن به خشونت و اجرای تمام قطعنامههای بینالمللی برای یافتن راهحلی عادلانه و پایدار برای مسئله فلسطین و ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی براساس سرزمینی برای صلح مندرج در ابتکار صلح عربی اعلام شده در فراخوان اجلاس سران بیروت در سال ۲۰۰۲ است.»
احزاب مارونی ۱۴ مارس در بیانیه خود میافزایند: «لبنان، از طریق ارتش و نیروهای نظامی خود، طبق قانون اساسی، این حق را دارد که از هر وجب و هر شهروند در خاک لبنان در هنگام حمله دفاع کند، اما ما مطلقاً از کشاندن لبنان به جنگی که بهای آن برای لبنان بسیار بالا خواهد بود، خودداری میکنیم. به فداکاریهای جانانه خود در راه آرمان فلسطین ادامه میدهیم، اما حاضر نیستیم هیزمی در آتش منافع کشور دیگری باشیم؛ کشوری که تلاش میکند به قیمت خون فرزندان ما و ویرانی کشور ما به دستاوردهایی دست یابد. این کشور و متحدانش در لبنان عامل فروپاشی کاملی بودند که بر سر ما آمد.»
این بیانیه با این جملات به پایان میرسد که «نه به جنگ، نه به کشاندن لبنان به سوی ویرانی، نه به کسی که حاکمیت لبنان و تصمیم جنگ و صلح را کنترل میکند. نه به کشاندن ما به ماجراهای ناشناختهای که لبنان هیچ علاقهای به آن ندارد.»
ولید جنبلاط، رهبر پیشین حزب سوسیالیست ترقیخواه که خاستگاه عمده نیروهای دروزی در لبنان است و امروز ریاست حزب را به پسرش تیمور سپرده، در واکنش به احتمال ورود لبنان به جنگ میگوید: «فکر نمیکنم بتوانیم از این موضوع فرار کنیم». این کهنهسرباز صحنه سیاست در لبنان و رهبر اقلیت ۳۰۰هزار نفری دروزیان، آمریکا را مقصر اصلی بحران کنونی در خاورمیانه میداند چراکه از خواست فلسطینیها برای داشتن کشوری مستقل غفلت کرده است. وی همچنین از واشنگتن میخواهد ناوهای خود را از منطقه خارج کند. جنبلاط میگوید که او و پسر ارشدش تیمور در کوههای شوف، خانه اجدادی دروزیهای لبنان، در ۴۰ کیلومتری بیروت، آماده میشوند تا پناهندگان را پذیرا شوند. او تاکید کرد که در صورت بازگشت کشور به جنگ، این پناهگاه برای همه، چه شیعه، سنی یا مسیحی باز خواهد بود.
جبران باسیل، رهبر جریان میهنی آزاد، یکی از قدرتمندترین احزاب در پارلمان لبنان و متحد روزهای نهچندان دور حزبالله نیز که در فرآیند انتخاب رئیسجمهور در این کشور با این حزب و متحدش امل دچار اختلاف شده است، ضمن محکومیت اقدامات اسرائیل و همدردی با مردم فلسطین، هشدار داد که تشدید درگیری بین لبنان و اسرائیل خطر درگیری را در پی دارد که به «کمربندی از آتش» گسترش یابد. این مسیحی مارونی که بهعنوان وزیر خارجه و وزیر انرژی لبنان خدمت کرده است، داماد میشل عون، رئیسجمهور سابق این کشور است. این سیاستمدار مطرح لبنانی با اشاره به بحران اقتصادی و سیاسی که بسیاری از عملکردهای دولت لبنان را سلب و آن را فقیر کرده است، گفت: «جنگ یک تهدید بزرگ است؛ تهدیدی برای موجودیت دولت، نهادهای آن و مردم که در حال حاضر ضعیف شدهاند». جریان میهنی آزاد نیز در نخستین ساعات آغاز عملیات حماس در اراضی اشغالی طی بیانیهای از همه طرفهای سیاسی خواست «بهگونهای عمل کنند که لبنان را از پیامدهای جنگ در فلسطین محافظت کند و از اثرات منفی آن که با امواج آوارگی و پناهندگی آغاز میشود و همچنین آنچه که جنگ جاری در فلسطین ممکن است ایجاد کند، فاصله بگیرد».
نگاه پژوهشگر
گفتگو با محمد خواجویی مدیر گروه لبنان مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه
از همبستگی با فلسطین تا ترس از تکرار جنگ
مدیر گروه جامعه و سیاست در لبنان در مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه در گفتگو با هممیهن گفت، با بررسی فضای حاکم بر احزاب، چهرههای سیاسی و افکار عمومی لبنان میگویند مردم و چهرههای لبنانی هرچند با مقاومت فلسطینی اعلام همبستگی کرده و با آن همدردی میکنند، اما بحران اقتصادی و تجربه جنگ ۲۰۰۶ موجب شده تا بر این امر اذعان داشته باشند که «لبنان دیگر تحمل یک جنگ مجدد را در این شرایط بیسابقه اقتصادی ندارد». این تحلیلگر مسائل لبنان معتقد است، حزبالله نیز این موضوع را درک کرده است.
لبنان بهعنوان بخشی از محور مقاومت، امروز با بحرانهایی مواجه است که موجب شده تا هرگونه گمانهزنی در خصوص گسترش جبهههای درگیری نظامی در منطقه، به موضوعی نگرانکننده برای بیروت بدل شود و این موضوع در مواضع احزاب و چهرههای سیاسی کاملاً مشهود و شفاف است. جو حاکم بر جامعه لبنان چه نگاهی به جنگ در غزه دارد؟
تحولات غزه در سطح افکار عمومی و جامعه لبنان نیز مانند همه کشورهای اسلامی و عربی دیگر، بازتاب گستردهای پیدا کرده است و شاهد یک نوع همدردی با مردم فلسطین در سطح عمومی بودیم که فارغ از خطکشی سیاسی مشهود بود. همچنین شاهد فعالیتهای مردم و همینطور فعالان رسانهای در فضای مجازی هستیم. چهبسا حتی در این زمینه لبنانیها به نسبت جوامع دیگر عربی فعالتر بوده و هستند و دلیلش این است که بهطور کلی مسئله اسرائیل و فلسطین برای لبنانیها بسیار ملموستر از باقی ملتهای منطقه است چراکه لبنان هم تجربه اشغالگری اسرائیل را داشته و قریب به دو دهه درگیر اشغالگری بوده، هم درگیر جنگ با اسرائیل در ابعاد مختلف بوده که اوجش در سال ۲۰۰۶ بود و بعد هم در این تلاطم بوده که درگیریها مقطعی پیش آمده و نوعی از یک فضای پرتنشی را تجربه کرده است. از طرفی دیگر، با توجه به حضور جامعه فلسطینی پناهجو در اردوگاههای لبنان، مردم این کشور با مسئله فلسطین بیشتر درگیر شدند و حتی آثار و تبعات منفی حضور پناهجویان را لبنانیها بیشتر از سایر ملتهای عرب حس کردهاند؛ بنابراین وقتی تحولی در فلسطین رخ میدهد، لبنانیها آن را ببشتر لمس میکنند و فضای لبنان بیشتر از همه کشورهای عربی نسبت به این موضوع واکنش نشان میدهد؛ بهویژه این مسئله در میان مسلمانان لبنان ببشتر به چشم خورده است. هرچند نمیتوانیم بگوییم در افکار عمومی مسیحیان این موضوع مطرح نشده، اما باید به سابقه تاریخی مسئله فلسطین و نزاع میان مسیحیان و گروههای فلسطینی که منجر به جنگ داخلی شد، توجه کنیم که بهرغم آن باز هم ما شاهد نوعی همدردی مسیحیان در رابطه با رنجی که مردم فلسطین تحمل میکنند، بودیم.
از نظر سیاسی شرایط کمی متفاوت و ویژه است و باید دقیق بررسی شود. در میان بیشتر احزاب مسلمان، چه شیعه و چه گروههای اهل تسنن شاهد این بودیم که بیانیههایی دال بر محکومیت اسرائیل صادر کردند و بر این امر تاکید کردند که اگر لازم باشد جنگی رخ دهد ما ناگزیر هستیم که همراهی کنیم که موضع آقای جنبلاط بهرغم اختلافاتش با حزبالله مصداقی برای این موضوع است. البته برخی احزاب مسیحی، در مواضعشان کمتر در محکومیت اسرائیل سخنی به میان آوردهاند و بیشتر بر این موضوع تاکید دارند که لبنان در این تنش درگیر نشود. با این حال فراتر از این مسئلهی همراهی، مسئله این است که آیا لبنان اساساً درگیر این جنگ میشود؟ که در این زمینه شاهد نوعی احتیاط هستیم؛ یعنی گروههایی که در عین همبستگی با ملت فلسطین، این کلیدواژهها را تکرار میکنند که باید لبنان را از تبعات منفی جنگ دور کنیم، برخی به همین سطح اکتفا میکنند و جمله مبهمی را مطرح میکنند و برخی دیگر تصریح بیشتری دارند و حتی از حزبالله خواستهاند که خود را وارد جنگ نکند و گفتهاند لبنان با تمامی مشکلات اقتصادی و تجربیات تلخ جنگ، نباید بار دیگر وارد جنگ با اسرائیل شود. حتی برخی نقد را از این فراتر برده و این مسئله را عنوان کردهاند که امروز تصمیم به ورود و عدم ورود به جنگ در دست حزبالله قرار دارد و این حزب سرنوشت کشور را در دست گرفته است. داخل احزاب همراه با حزبالله کمتر شاهد این هستیم که تاکیدی برای نقشآفرینی حزبالله در جنگ صورت بگیرد به این معنا که در کنار حمایت از فلسطین، شاهد نوعی احتیاط در فضای لبنان هستیم که در عین حال تاکید میشود که اگر هم جنگی رخ دهد، ما باید از مقاومت دفاع کنیم. به نظر میرسد شرایط امروز لبنان باعث نوعی وضعیت خاص و ویژه شده که تصمیمگیری برای حزبالله را قدری دشوار کرده است.
آیا احتیاط و نقشآفرینی محدود حزبالله در دو هفته گذشته ناشی از همین نگرانی احزاب و جامعه است یا این گروه مقاومت، مؤلفههای دیگری را برای این نوع از بازیگری مدنظر دارد؟
واقعیت این است که توازن قدرتی از سال ۲۰۰۶ به بعد میان حزبالله و اسرائیل شکل گرفت و دو طرف توانستند قدرت تخریبی بالای خود را به رخ یکدیگر بکشند و این قدرت تخریبی امروز به مراتب بیشتر نیز شده است چراکه خبرها حاکی از آن است که حزبالله قریب به ۱۵۰ هزار راکت بعضاً نقطهزن در اختیار دارد و جنگجویان این حزب نیز بین ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر تخمین زده میشوند و مقامات حزبالله آن را ۱۰۰ هزار نفر اعلام کردهاند. بنابراین، این قدرت تخریبی و توازن وحشت میان دو طرف یک نقطه قوتی را به حزبالله داده و آن نقطه قوت این است که بگوید این توانایی مقاومت بوده که موجب شده پس از سال ۲۰۰۶ اسرائیل به خودش اجازه تجاوز به لبنان را ندهد. با این حال این نقطه قوت بهنوعی به نقطه ضعف حزبالله نیز تبدیل شده است؛ به عبارتی این بازدارندگی زمانی ارزش دارد که شما نخواهید از آن استفاده کنید. این توانایی نظامی زمانی ارزش دارد که نخواهید توازن را از بین ببرید. به بیان بهتر رسیدن به این نقطه موازنه و این قدرت بازدارندگی حزبالله را نسبت به ورود به یک جنگ گسترده محتاط کرده است.
حزبالله زمانی که تنها یک نیروی میلیشیا بود، توانایی بالاتری برای تحرک داشت و خود را در جنگ میدید، اما از سال ۲۰۰۰ به این سو به این علت که لبنان در وضعیت تثبیت قرار گرفته، حزبالله هم از یک گروه شبهنظامی فراتر رفته و یک حزب سیاسی دارای رسانه و مدرسه و دانشگاه و رسانه است که این موارد، بهراحتی به آن اجازه نمیدهد وارد یک جنگ فراگیر شود که در نهایت تمامی دستاوردهایی که برای خود و برای لبنان به دست آورده به یکباره از دست بدهد. به همین علت است که از ابتدای این جنگ شاهد نوعی احتیاط در رفتار حزبالله چه در زبان مقاماتش و چه در نحوه ورودش به جنگ بودیم. بهعبارتی حزبالله در یک وضعیت دشواری میان دو نقش قرار گرفته است؛ یک نقش لبنانی است که سلاح دارد و این سلاح برای لبنان بازدارندگی ایجاد کرده و اگر وارد جنگ فراگیر شود باید در لبنان شاهد تلفات گستردهای باشد و این وضعیت برای حزبالله دشوار خواهد بود تا خود را برای دیگر احزاب و جریانات اثبات کند چراکه تا پیش از این میگفت من خوبم به این علت که توانستم برای لبنان بازدارندگی ایجاد کنم، اما اگر این بازدارندگی از بین برود و لبنان تخریب شود دیگر دست بالایی برای این حزب باقی نمیماند. نقش بعدی و در واقع بخش دشوار این است که حزبالله خودش را بخشی از محور مقاومت میداند که در بخشی، ایران و در بخش دیگرش گروههای فلسطینی وجود دارند و بهنوعی هم سرنوشتی برای خودش و گروههای فلسطینی و حتی ایران در نظر گرفته است. به همین دلیل هم وقتی اتفاقی برای حماس میافتد، این نقش دوم حزبالله بهعنوان جزئی از محور مقاومت برجسته میشود و نمیتواند نسبت به این تحولات ساکت بماند. به همین خاطر تلاش میکند یک سطحی از نقشآفرینی را داشته باشد و تا حدودی نیز تا امروز به سمت درگیری محدود رفته است تا اعلام کند در کنار فلسطین ایستاده است.
حالا سوال این است که اگر سطح حملات اسرائیل فراتر رفته و برای مثال جنگ زمینی در غزه آغاز شود، آن زمان حزبالله چگونه شرایط را مدیریت خواهد کرد و چه واکنشی نشان خواهد داد؟
این یکی از بزرگترین تصمیماتی است که حزبالله از بدو تاسیساش با آن مواجه شده چراکه اگر حزبالله بخواهد فاکتور لبنان را در نظر بگیرد طبیعتاً احتمال ورودش به یک جنگ فراگیر با اسرائیل بسیار کم است، اما اگر نقش منطقهای غالب شود نمیتواند حماس را نادیده بگیرد و میخواهد مانع از شکست حماس در جبهه غزه شود. به نظر میرسد تا الان حزبالله از طریق درگیریهای محدود که احتمالاً با ورود اسرائیل به غزه چتر آن گستردهتر خواهد شد، تلاش کرده هر دو سوی این وجه را ببیند به این معنا که هم لبنان را وارد یک جنگ فراگیر نکند و هم خودش را ساکتِ این فضا و شرایط نشان ندهد. با این حال اگر کار به سطحی وارد شود که حملات اسرائیل شدت بگیرد آن زمان تصمیمگیری دشوار است. امروز در فضای روزنامهنگارها و جریانات نزدیک به حزبالله اینگونه توضیح میدهند که ما امروز با حماس همسرنوشت هستیم. اگر این گروه سقوط کند، اسرائیل در مرحله بعد به سوی لبنان خواهد آمد به این معنا که در تلاش هستند تا مسئله حماس را بهنوعی با منافع ملی لبنان گره بزنند. چراکه صرف مسئله فلسطین، بهرغم وجود فضای همدردی، به حزبالله مشروعیت حضور در جنگ را نمیدهد و ممکن است حتی از سوی افکار عمومی نیروهای همراه خود نیز مورد نقد قرار بگیرد چراکه معتقدند جنگ اسرائیل رنج بالایی برای لبنان ایجاد خواهد کرد. به همین خاطر میخواهند اینطور بیان کنند که ورود احتمالی حزبالله به جنگ در راستای منافع لبنان است و به همین خاطر نیز یکی از حوزههای تمرکز حزبالله در درگیری با اسرائیل متوجه مزارع شبعا و تپههای کفرشوبا شده که به مداخله خود مشروعیت بدهد.
با این حال من همچنان بر این باور هستم که با توجه به اینکه هم ایران و هم حزبالله و هم آمریکا در عین افزایش تنشها علاقهای به ورود به جنگ فراگیر ندارند، احتمال آغاز آن را بسیار پایین میدانم، اما معتقدم شاید یک اقدام نسنجیده فضای جنگ را شعلهور کند. به نظر میرسد مداخله حزبالله بهصورت تدریجی و تحت تاثیر تحولات غزه خواهد بود و اگر اسرائیل وارد غزه و درگیر جنگ شهری شود و حماس بتواند حزبالله را در آن جبهه درگیر کند، آن زمان حزبالله نیازی نمیبیند تا تنش را در مرز افزایش دهد و همچنین امروز شاهد هستیم که سایر جبهههای مقاومت در عراق و یمنی در تلاش هستند تا بار این امر را میان خود و حزبالله تقسیم کنند.
یکی از نکات قابل توجه در جنگ ۲۰۰۶ حزبالله با اسرائیل، همراهی مردم و افکار عمومی لبنان با جبهه جنگ بود و مقاومت لبنان در کسب مقبولیت و مشروعیت با چالش خاصی مواجه نشد. چه تفاوتی میان شرایط در ۲۰۰۶ و ۲۰۲۳ وجود دارد؟
سال ۲۰۰۶ شرایط خاصی داشتیم و هنوز فضای لبنان تحت تاثیر سال ۲۰۰۰ و پایان اشغالگری اسرائیل بود و هنوز در آن دوران تجربه اشغالگری اسرائیل را داشت، اما امروز لبنان بیش از آن دوره درگیر مسائل داخلی شده است و درگیر بحران اقتصادی بیسابقه شده که حتی در جریان جنگ داخلی ۱۵ ساله نیز رخ نداده بود و همین امر لبنانیها را در مواجهه با اسرائیل محتاطتر کرده است. در سال ۲۰۰۶ شاید ملاحظات داخلی کمتر فاکتوری برای لبنانیها بود و تجربه لبنان طی سالهای گذشته از نظر ثبات نسبت به مشکلات امنیتی این فضای نزاع و درگیری را از لبنان دور کرده و تمایل به عدم تکرار تجربیات جنگی باعث شده که استقبال نسبت به جنگ بالا نباشد. درگیر شدن لبنانیها با مسائل داخلی و تغییر اولویتهای عموم جامعه باعث شده که قدری در این موضوع نسبت به سال ۲۰۰۶ متفاوت باشند. لبنانیها در سال ۲۰۰۶ تجربه آن میزان حجم تخریب را در یک جنگ نداشتند و الان میتوانند استناد کنند اسرائیل چگونه در سال ۲۰۰۶ به نوعی لبنان را در بسیاری مناطق شخم زد و پیش از ۲۰۰۶ این تجربه وجود نداشت و به همین خاطر شاید آن شور حماسی و حمایت از مقاومت پررنگ بود. همچنین تا پیش از جنگ ۲۰۰۶ جنگها زمینی و پارتیزانی بود، اما جنگ ۲۰۰۶ مبتنی بر حملات هوایی بود و با توجه به همین تجربه، امروز تصاویر سال ۲۰۰۶ همچنان مقابل دیدگان لبنانیها قرار دارد. من در این مدت با بدنه جامعه صحبت کردهام که هرچند فضای حمایت از فلسطین بسیار پررنگ است، اما همزمان این بحث را مطرح میکنند که اسرائیل به چیزی رحم نمیکند پس ما باید آگاه باشیم به دنبال جنگ نرویم. بسیاری از مردم لبنان بر این نکته اذعان دارند که لبنان دیگر تحمل یک جنگ مجدد را در این شرایط بیسابقه اقتصادی ندارد. در سفر به لبنان دیدهام که نهاد دولت عملاً فلج شده است و کارمندهای دولت شاید در یک ماه تنها سه، چهار روز در محل کار حضور پیدا کنند چراکه دولت توان پرداخت حقوق را ندارد. چنین وضعیتی امروز در لبنان وجود دارد و ساختارهای سیاسی و اجتماعی دچار اضمحلال شده است. جنگ میتواند کشور را به سطحی از نابودی بکشاند که امکان احیای آن به سادگی وجود نداشته باشد و من معتقدم حزبالله نیز این موضوع را درک کرده است. من دلیل محافظهکاری حزبالله را متوجه همین مسائل میدانم.
خلیج فارس: در ادامه حمایتهای دولت آلمان از رژیم صهیونیستی که در حملات تلافیجویانهاش علیه غزه در پی عملیات گسترده «طوفان الاقصی» توسط جنبش مقاومت فلسطین علیه اراضی اشغالی مرتکب جنایت جنگی، از جمله بمباران غیرنظامیان و محاصره انسانی این منطقه شده است، «اولاف شولتس» صدر اعظم آلمان امروز در یک کنفرانس خبری مشترک با ملک عبدالله دوم، شاه اردن در برلین، با تلاش برای مقصر دانستن ایران و حزبالله لبنان در گسترش تنشها در این جنگ گفت: «صراحتا به حزبالله و ایران هشدار میدهم که در این درگیری دخالت نکنند.»
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا، این اظهارات شولتس در پی برخی درگیریها میان رژیم صهیونیستی و حزبالله لبنان در مرزهای شمالی اراضی اشغالی به دنبال اقدامات متجاوزانه رژیم صهیونیستی علیه خاک لبنان مطرح میشود.
«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران در گفتوگویی تلویزیونی در این باره تاکید کرده که «جمهوری اسلامی ایران هیچ گاه از جنگ استقبال نکرده است. تلاش ما متمرکز بر احقاق حقوق فلسطینیها و عدم گسترش جنگ است.»
وی تاکید کرد: تلاشهای زیادی در منطقه در حال انجام است که دامنه جنگ گسترش پیدا نکند.
امیرعبداللهیان با اشاره به گفتوگوی تلفنی اخیرش با وزیر امور خارجه ایرلند گفت: امشب با وزیر امور خارجه ایرلند به صورت تلفنی رایزنی کردم، او حامل پیامی از سوی غرب برای ما بود. در این گفتگو به وزیر خارجه ایرلند گفتم که به طرفهای غربی بگوید منصفانه عمل کنند. من به ایشان گفتم که ما به نیروهای مقاومتی دستور نمیدهیم و آنها راسا تصمیم میگیرند.»
وزیر امور خارجه ایران، با این وجود، تاکید کرد: در این گفتوگوی تلفنی تاکید کردم اگر جنایتهای جنگی رژیم صهیونسیتی متوقف نشود، جبهههای جدیدی گشوده میشود و این موضوع اجتناب ناپذیر خواهد بود.
حمایت کشورهای اروپایی و آمریکا از رژیم کودککش صهیونیستی در حالی ادامه دارد که بر اساس آمارها شمار شهدای حملات چند روز گذشته علیه مردم نوار غزه به بیش از ۲۶۷۰ نفر رسیده است که اغلب آنها را زنان و کودکان تشکیل میدهند.
اما مقامات این کشورها تلاش میکنند با گرفتن انگشت اشاره خود به سمت ایران به دلیل حمایتهای معنویاش از جنبش حماس بر این واقعیت سرپوش بگذارند که تجاوزات، اشغالگری، خشونت و شهرکسازیهای صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی طی بیش از هفت دهه گذشته دلیل اصلی خشم مردم فلسطین و شکلگیری عملیات حماس علیه صهیونیستها در هفته گذشته بوده است.
رژیم صهیونیستی نیز در پاسخ به این عملیات غافلگیرانه وضعیت جنگ اعلام و حملات جنایتکارانه خود را علیه مردم بیدفاع غزه آغاز کرد و تاکنون به آن ادامه داده است.
در این میان، دولت آلمان آشکارا و قاطعانه از این جنایات رژیم صهیونیستی حمایت کرده و حتی مدعی شده است که اسرائیل حق دفاع از خود دارد. آلمان در راستای این موضع حمایتگرانه خود از رژیم صهیونیستی مهمات و پهپاد در اختیار آن نیز قرار داده است.