خلیج فارس:علی مطهری نماینده ادوار مجلس نوشت: شهادت برای سرداران و افسرانی که در کنسولگری ایران در سوریه به لقاءالله رفتند آرزو بوده است، اما برای ما خسران است. چرا باید این عزیزان در تیررس رژیم اشغالگری که به هیچ قانون بینالمللی پایبند نیست اجتماع پیدا کنند؟
جنایت
خلیج فارس: مهرداد خدیر در هم میهن نوشت: به فوریت و سرعت مشخص نمیشود مرگ «الکسی ناوالنی» مهمترین منتقد و مخالف ولادیمیر پوتین در زندان (اردوگاهی در بالاتر از مدار قطب شمال) طبیعی بوده یا آن را هم باید یک قتل سیاسی دیگر در روسیه دانست؛ هرچند تبعید به آن سرزمین هم مجازاتی سنگین بود.
به گزارش خلیج فارس؛ در اینگونه موارد البته جدای این پرسش که مرگ طبیعی بوده یا قتلی رخ داده دو مورد دیگر هم به ذهن متبادر میشود: نخست اینکه با فرض طبیعی بودن آیا اهمالی در قبال سلامت زندانی شکل نگرفته (به سهو یا به عمد) و دیگر اینکه اگر به زندان نمیافتاد تا چه اندازه احتمال داشت این اتفاق روی دهد؟ قابل پیشبینی است که حکومت روسیه – که بعد از تجاوز به اوکراین و تقابل علنی با غرب و اعمال تحریمها توتالیترتر و امنیتیتر هم شده- این مرگ را طبیعی اعلام کند و حتی مدارک پزشکی هم ارائه دهد و مثلاً استناد کند به اینکه بعد از پیادهروی این اتفاق افتاده نه در زندان درحالیکه ما میدانیم کل آن اردوگاه و از جمله منطقهای که در آن پیادهروی میکرده، حکم زندان را دارد.
همچنین باز قابل پیشبینی است که مخالفان از آن به مثابه یک قتل سیاسی یاد کنند و مجامع حقوق بشری خواستار تشکیل کمیتههای حقیقتیاب شوند کما اینکه طی همین ساعات بعد از انتشار خبر چنین بوده است. این مرگ، اما اگر هم قتل سیاسی نباشد باز به اعتبار مرگ سیاستمدار مخالف در زندان – اردوگاهی در قطب شمال که با دوران استالین متناسبتر است- یادآور قتلهای سیاسی در روسیۀ امروز یا مرگهای مشکوکی است که از آنها بهعنوان قتل یاد شده ولو حکومت کنونی روسیه و قبلیها انکار کرده باشند و به این بهانه به دو نکته و هر دو در تابستان همین امسال میتوان اشاره کرد:
نخست: پنجم تیر امسال یکی از نشستهای «عصر دوشنبههای مجله بخارا» به انتشار کتاب «فرمان قتل؛ قتلهای سیاسی در روسیۀ امروز» نوشته «ایمی نایت» اختصاص داشت که با ترجمۀ خانم زینب کاظمخواه به پارسی برگردانده شده است. کتاب «فرمان قتل» ما را به پشت صحنۀ پر از جُرم و جنایتِ عرصۀ سیاست در روسیه میبَرَد و پرده از راز قتلهایی برمیدارد که حکومت روسیه طراحی کرده بود و روایتی از شیوههای حذف و سرکوب و وحشتآفرینیِ یک حکومت استبدادی مدرن به دست میدهد و میکوشد از معماهای جنایاتی واقعی در دنیای سیاست رازگشایی کند.
نایت در کتاب «فرمان قتل» دربارۀ روزنامهنگاران و فعالان سیاسی و سیاستمداران دموکراسیخواهِ منتقدی نوشته که به باور او به فرمان کرملین و با طراحی و توطئه دستگاه امنیتی به قتل رسیدهاند و نیز به قتلهای دیگری میپردازد که آنها را هم مرتبط با کرملین میداند. «فرمان قتل» همچنین روایتی مستند و گاه تکاندهنده از پیشینهای است از همدستی جنایت و سیاست در روسیه و جنایتهای سیاسی در این سرزمین از دوران تزارها تا عصر استالین و حالا در دوران پوتین انگار تلفیقی از هر دو را شاهدیم.
درست در همان روزها و در تیرماه ۱۴۰۲ جهان از خبر شورش ۲۴ ساعتهای درون ارتش روسیه و علیه فرماندهی در مسکو هم شوکه شد و این انتظار شکل گرفت که اندکی بعدتر سناریوی حذف رهبر شورشیان گروه واگنر هم اجرا شود.
دیری نپایید و دو ماه بعد و در ۵ شهریور این انتظار برآورده شد و موضوع دوم قابل یادآوری به بهانة مرگ الکسی ناوالنی همین نکته است.
وقتی خبر رسید جت شخصیِ «یوگنی پریگوژین» رئیس گروه واگنر سقوط کرده روزنامة گاردین نوشت: روش نوینی به لیست بلندبالای ترورهای کرملین افزوده شد و تیتر تندی هم بر پیشانی مطلب نشست: «۲۰ سال قساوت» با این تیتر فرعی: «پوتین چگونه مخالفان خود را ساکت میکند؟»
آن گزارش شروعی کوبنده داشت: «از لباس زیرِ آغشته به نوویچوک و چای پولونیوم تا ترور مخالف با چکاندن ماشه، کشتار و حذف منتقدان و مبارزان هربار به شکلی متفاوت رخ داده است. داستان مخالفت هر چه که بوده، در خلال حکمرانیِ ۲۳ سالة ولادیمیر پوتین، منتقدان کرملین، روزنامهنگاران و جاسوسان فراری به دلیل سرکشی و مخالفت با حکومت با رفتارهای بیرحمانهای از این دست مواجه شدهاند.»
هرچند کرملین این اتهام را رد کرد (چندان که اتهام قتل الکسی ناوالنی را هم رد خواهد کرد)، اما بد نیست یادآوری کنیم در آن گزارش چند نوع قتل سیاسی به حکومت روسیه نسبت داده شد و از جمله به مسمومسازی و بهصورت مشخص به همین مورد ناوالنی که مسموم شد، اما زنده ماند و تبعید شد و نوشتند:
«این روش که به فوریت و بیامکان شناسایی صورت میپذیرد به قاتل اجازه میدهد از صحنه بگریزد. مرگ الکساندر لیتویننکو که در سال ۲۰۰۶ در لندن درگذشت مثالی برای این فقره بود: مرگ بر اثر مسمومیت با پولونیوم.»
چراکه اندکی قبلتر خود به خبرنگاران گفته بود اگرچه اتحاد شوروی فروپاشیده، اما سرویس امنیت فدرال روسیه (افاسبی) هنوز در حال کار با آزمایشگاههای مربوط به سموم آن دوران است و تحقیقات در بریتانیا نیز احتمال قتل با مسمومیت را جدی دانست.
۱۰ سال بعد سرگی اسکریپال- جاسوس دوجانبة بریتانیا -، اما از مسمومیت با عامل شیمیاییِ اعصاب موسوم به نوویچوک جان سالم به در برد.
نکتة قابل توجه در قبال این ترور، اما این بود که کمی پس از سوءقصد به اسکریپال که او را نکشت پوتین این جاسوس دوجانبه را خائن و بهدردنخور لقب داد و در مصاحبهای جداگانه اظهار داشت که «میتواند هر چیزی را ببخشاید جز خیانت.»
دربارة الکسی ناوالنی هم گفته شد در مرداد ۱۳۹۹ خورشیدی در خلال پرواز از سیبری به مسکو بدحال و کمی بعد نیز برای معالجه به آلمان منتقل شد. پزشکان آلمانی دریافتند ناوالنی با «نوویچوک» مسموم شده است. بهبود یافت، اما به روسیه بازگشت.
در تحقیقاتی که تارنمای بلینگکت انجام داد دستکم ۸ فرمان بَرِ سرویس امنیتی روسیه شناسایی شدند که ظاهراً در مسمومیت ناوالنی دخالت داشتهاند. (یکی از عواملی که گفته میشود در مسمومیت ناوالنی دخالت داشته، در تماس تلفنی با رهبر مخالفان به نقش خود در این توطئه اعتراف کرد).
داستان، اما به مسمومسازی محدود نبود و روشهای دیگر هم از این قرار برشمرده شد: یکی قتل به ضرب گلوله و دیگری با ظاهر خودکشی و در این قِسم مشهورترین مورد آن مرگ بوریس برزوفسکی – رقیب پوتین- بود؛ جنازه حلقآویزشدة او را در حمام خانهاش در منطقة آسکوت انگلستان یافتند درحالیکه اندکی بعد از روی کار آمدن پوتین در سال ۲۰۰۰ به بریتانیا تبعید شده بود. تصاویر کالبدشکافی نشان داد برزوفسکی خود را نکشته است.
دربارة هیچیک از این موارد البته نمیتوان با قاطعیت نظر داد، ولی وقتی موارد متعددی وجود دارد ظن بیشتر میشود و سیاست در آن سامان با جنایت قرین در نظر میآید.
هرچند مخالفان این نظریه میتوانند بگویند چرا پوتین باید دست به چنین اقدامی بزند درحالیکه توجه به روسیه و اوکراین مانند گذشته نیست و در آستانة انتخابات ترسیم چنین تصویری از روسیه به سود او تمام نمیشود.
در اصل مرگ او البته تردیدی نیست و اینکه حالا الکسی ناوالنی مرده و اصرار بر اینکه بعد از پیادهروی بوده شکها را مرتفع نمیکند چراکه سه سال قبل هم او را مسموم کرده بودند و وقتی یک زندانی سیاسی با این درجه از اشتهار بینالمللی در زندان/اردوگاه چشم از جهان میبندد نخستین احتمالی که به ذهن متبادر میشود همین است که طبیعی نبوده ولو طبیعی بوده باشد و کافی است کتاب «فرمان قتل» را خوانده باشید تا هم به این نتیجه برسید و هم برخی ادعاها و توضیحات و توجیهات را پیشاپیش حدس بزنید.
خلیج فارس: مردی که در اقدامی جنونآمیز پسر مهندسش را به قتل رسانده، مدعی شد این جنایت را در دفاع از خودش مرتکب شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتمادآنلاین؛ متهم که مردی میانسال است اول مدعی شده بود آزارهای پسرش باعث شد دست به قتل بزند و جسد پسرش را مثله کند اما حالا مدعی شده در دفاع از خودش مرتکب قتل شده است.
یک سال قبل زنی به ماموران گزارش داد فرزندش گم شده است. او گفت: پسرم مهندس جوانی است که تازه از استرالیا به ایران آمده است.
این زن گفت: پسرم ناگهانی گم شده است. من بیرون از خانه بودم، وقتی آمدم پسرم نبود. از پدرش سوال کردم گفت نمیداند سیاوش کجا رفته است. به تلفن پسرم هم زنگ زدم اما جواب نداد.
تحقیقات ماموران نشان داد سیاوش و پدرش در خانه با هم بودهاند و تلفن همراه آنها بعد از گم شدن سیاوش یک جا آنتن داشته است. به همین دلیل پدر سیاوش بازداشت شد. هرچند مرد میانسال مدعی بود نمیداند پسرش کجاست اما تناقضگوییهای او باعث شد پلیس پی به حقیقت ببرد.
مرد میانسال به نام فریدون در نهایت لب به اعتراف گشود. او گفت: پسرم سالها استرالیا زندگی کرد و مدتها آنجا درس خواند و برای خودش کسبوکاری به راه انداخت؛ اما دوستانش از او کلاهبرداری کردند و هرچه پول داشت از دست داد. سیاوش به ایران برگشت. به خاطر ورشکستگی بزرگی که تجربه کرده بود، وضعیت روانی خوبی نداشت و همه اعضای خانواده را اذیت میکرد. او هر روز در خانه دعوا و درگیری راه میانداخت. روز حادثه من و پسرم با هم دعوا کردیم، آنقدر از دستش عصبانی شدم که او را زدم و یکدفعه متوجه شدم پسرم نفس نمیکشد. کسی در خانه نبود. برای اینکه جسد را بیرون ببرم مثله کردم و هر قطعهاش را در گوشهای از شهر رها کردم.
پلیس متوجه شد تکههای جسد مثلهشدهای چند روز قبل پیدا شده که متعلق به سیاوش است. آزمایشهای دیانای نیز این را تایید کرد؛ اما سر سیاوش پیدا نشد. این در حالی بود که پزشکی قانونی افسردگی را در متهم تشخیص داد اما او را مسئول اعمال خود دانست.
با تکمیل تحقیقات و شکایت مادر مقتول، پرونده به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد؛ اما پیش از جلسه رسیدگی مادر مقتول فوت کرد و دخترش به عنوان وارث او در دادگاه حضور یافت. او گفت: من از پدرم گذشت میکنم و درخواست هیچ مجازاتی برای او ندارم.
وقتی نوبت به متهم رسید، او اتهامش را رد کرد و گفت: من بهعمد دست به قتل نزدم از خودم دفاع کردم. پسرم من را هل داد و به زمین انداخت. او با چاقو به من حمله کرد و من هم در دفاع از خودم او را زدم.
متهم در پاسخ به این سوال که جسد را چرا مثله کرد گفت: خانهای که ما در آن زندگی میکنیم ویلایی است. ترسیدم همسایهها از سروصدا متوجه شوند چه اتفاقی افتاده است برای همین جسد را مثله کردم تا تکهتکه بیرون ببرم. با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.
خلیج فارس: ۱۷ آذر ماه جاری حدود ساعت ۸ الی ۹ شب در روستای کورانه سرو مردی در پی مشاجره خانوادگی عروس خود را به قتل میرساند. طبق اخبار رسمی که اعلام شده متهم قصد داشته همسر خود را به قتل برساند، اما عروس خود را به اشتباه به قتل رسانده است.
به گزارش خلیج فارس؛ پیگیریها نشان میدهد طی سه هفته اخیر ۴ زن و دختر به قتل رسیده اند. این جنایتها در «کرمانشاه، تهران، ارومیه و مشهد» رخ داده است و متهمان آن «همسر، نامزد، پدر شوهر و پدر» این زنان و دختران جوان بودهاند.
«رویا. ا» زن جوان ۲۴ ساله که به گفته یکی از اقوام نزدیک او در «هجده، نوزده سالگی» ازدواج کرده بود یکی از موارد قربانیان خشونتهای خانوادگی است. او به دست پدرشوهرش به قتل رسیده است.
این فرد نزدیک به خانواده، میگوید: «اینکه اعلام شده رویا به اشتباه به قتل رسیده، معنایی ندارد. رویا را پدرشوهرش به قتل رسانده است. اگر اشتباهی در کار بود یک تیر شلیک میشد نه سه تیر!»
این حادثه که در بخش صومای برادوست ارومیه به وقوع پیوسته با بالا گرفتن تنش پدرشوهر رخ داده و منجر به قتل عروس ۲۴ ساله خانواده شده است و پس از شلیک سه گلوله متهم از محل جنایت متواری میشود.
پس از این جنایت سامان غنیزاده، فرمانده این استان از دستگیری قاتل مسلح که عروس خود را در یکی از روستاهای ارومیه به قتل رسانده بود، خبر میدهد و میگوید: «به دنبال وقوع قتل زنی جوان با اسلحه گرم کارآگاهان پلیس آگاهی وارد عمل میشوند و تحقیقات لازم را شروع میکنند. سرانجام متهم در مخفیگاهش دستگیر و در بازرسی از او یک قبضه اسلحه کلاش و مهمات مربوطه کشف میشود.»
این جنایت نیز مانند تمام جنایات دیگر که در آن زنی به قتل میرسد، واقعیت تا حدودی مخفی مانده است و اهالی در پیگیریهای «اعتماد» یا میگویند هیچی نمیدانند یا هر کسی یک چیز میگوید.
یکی از اهالی، مدعی است: «رویا چند وقت پیش به خاطر اختلافاتی که با خانواده پدریاش داشت مدتی از خانه پدرشوهرش رفته بود تا اینکه دوباره برگشت و این اتفاق رخ داد.»، اما حالا یکی از اقوام نزدیک رویا در راستای این حادثه از جزییات ماجرا توضیح میدهد.
رویا چند سال بود که ازدواج کرده بود و چند فرزند داشت؟
۵ سالی میشد که ازدواج کرده بود و یک فرزند چهار ساله داشت.
از جزییات حادثه بگویید.
پدر شوهر رویا اعتیاد داشت. چند روز قبل از این حادثه با همسرش اختلاف پیدا کرده بود و از روزی که رویا دوباره به خانه پدر شوهرش برگشته بود مرتب او را اذیت میکردند. آن شب هم متهم با همسرش مشکل داشته که به رویا سه تیر شلیک میکند.
عنوان شده که تیر به صورت اشتباهی به رویا برخورد کرده؟ یعنی متهم قصد داشته به همسرش شلیک کند، اما اشتباهی به عروسش شلیک کرده است؟
اشتباهی در کار نبوده، چرا که اگر اشتباه بود سه تیر شلیک نمیشد و یک تیر شلیک میشد.
رویا با همسرش مشکل داشت؟
نه، اتفاقا مشکلی هم نداشتند. فقط یک مدت از خانه پدر شوهرش رفته بودند تا زندگی مستقلی داشته باشند. خانواده همسر رویا او را خیلی اذیت میکردند و رویا هم هر بار قهر میکرد و از خانه آنها میرفت تا اینکه دوباره به خانه آنها برمیگردد و این اتفاق میافتد.
همسر رویا شب حادثه کجا بود؟
برادر شوهر رویا او را به یک بهانه از خانه بیرون برده بود.
با این وجود یعنی نقشه قبلی برای قتل وجود داشته است؟
بله، هجدهم آذرماه هم جنازه رویا را از پزشکی قانونی تحویل گرفتیم و او را به خاک سپردیم. آن طوری که ما دیدیم و شنیدیم گویا از عمد رویا را به قتل رسانده است.
قتل زنان و دختران معمولا با یک توجیه اخلاقی همراه است. مردانی که همسر، خواهر، فرزند دختر، مادر، دختر عمو و… را ملک خود میپندارند و به دلیل تفاوت در اعتقادات و عملکرد زن مورد نظر او را به قتل میرسانند. این قتلها معمولا به دلیل پیوندهای خانوادگی مشترک میان اطرافیان قاتل و مقتول یا به همراه داشتن تایید نزدیکان مقتول مجازاتی به دنبال ندارد.
قتل زنان و دختران خشونتی است که اغلب بر پایه عبور زن از خط قرمزهای خانوادگی و از سوی مردان خانواده بر زنان اعمال میشود. هرچند گزارش رسمی درباره آمار این خشونت وجود ندارد و نمیتوان گفت آمار وقوع آن در کشور زیاد یا کم است، اما اغلب این قتلها در مناطق جغرافیایی که زندگی طوایفی وجود دارد و مردان خانواده پیرو قوانین نانوشته طایفه هستند، رخ میدهد. گرچه که قوانین ما نیز در مواردی اجازه قتل زن توسط مثلا همسرش را داده است. همچنین طبق گفته برخی کارشناسان؛ لایحه موسوم به «صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت» طوری تدوین شده که در مقابله با خشونتها و قتلهای خانوادگی یا ناموسی کارآمدی ندارد. در اکثر موارد انگیزه قاتلان از این قتلها بیان نمیشود و حتی در برخی از این قتلها، شکایات علیه قاتلان به جایی نمیرسد.
قتل ۴ زن و دختر طی سه هفته
از ابتدای آذرماه تاکنون و طی سه هفته بر اساس اخبار منتشر شده؛ ۴ زن و دختر به قتل رسیدهاند. این جنایتها در «کرمانشاه، تهران، ارومیه و مشهد» رخ داده است و متهمان آن «همسر، نامزد، پدرشوهر و پدر» قربانیان خشونت خانوادگی بودهاند.
۴ آذر ماه ۱۴۰۲ یک زن جوان اهل روستای رحمانآباد شهرستان کنگاور در استان کرمانشاه توسط همسرش به قتل میرسد. متهم بازداشت و در اعترافات خود عنوان میکند که همسرش را به خاطر اختلافات خانوادگی به قتل رسانده است. به گفته برخی اهالی این زن قصد جدایی از همسرش را داشته است.
۹ آذر ماه یک دختر ۱۷ ساله توسط نامزد خود با ضربات متعدد چاقو در یکی از خیابانهای مشهد و در مقابل انظار عمومی به قتل میرسد.
۱۷ آذر ماه یک زن جوان اهل ارومیه به دلیل مشاجره خانوادگی توسط پدرشوهر خود به قتل میرسد.
۱۹ آذرماه همشهری اعلام کرد که دختری ۲۱ ساله ساکن تهران به دلیل اینکه قصد داشت تنها در خانه مجردی زندگی کند توسط پدرش با ضربات چاقو به قتل میرسد.
متهم در مورد انگیزهاش اعتراف کرد که به شدت مخالف زندگی جداگانه دخترم بودم، چون از آبروریزی و حرف و حدی مردم میترسیدم.
منبع: اعتماد
به گزارش خلیج فارس؛ «محیا. ن» ظهر روز حادثه در حال بازگشت به خانه بود که ناگهان توسط «فرهاد. ک» با چاقو تهدید و سپس به قتل رسید. برخی اهالی که متوجه ماجرا شده بودند از سوی متهم تهدید شدند که اگر کلامی از ماجرا به کسی حرفی بزنند، کشته خواهند شد. ساعاتی پس از مفقود شدن محیا، خانواده او نگران شدند و شروع به پرس و جو از اهالی کردند. آنها در حین پرس و جو از طریق برخی اهالی مطلع میشوند که دخترشان آخرین بار در یکی از جادههای اطراف فیرورق دیده شده است.
خانواده محیا، تمام باغهای اطراف جاده را گشته، ولی در نهایت با جسد دخترشان روبهرو و موضوع را به پلیس اطلاع میدهند. کیومرث پاکدل، فرمانده انتظامی خوی در مورد این حادثه گفته که «شامگاه پنجشنبه ۱۸ آبان خبر قتل دختر جوانی در یکی از باغهای اطراف فیرورق به پلیس اعلام شد و رسیدگی به پرونده در دستور قضایی و انتظامی خوی قرار گرفت. پس از شناسایی و دستگیری یکی از عاملان قتل، متهم اصلی پرونده نیز که متواری شده بود، دستگیر و تحویل مراجع قضایی شد.» این در حالی است که پلیس درباره عاملان قتل و انگیزه متهم تاکنون توضیحی نداده است.
فصل اول: مرا اعدام کنید
یک منبع آگاه که نخواست نامش در گزارش عنوان شود در مورد جزییات بیشتر به «اعتماد» میگوید: «روز حادثه محیا همراه یکی از دوستانش در حال قدم زدن کنار باغهای میوه فیرورق بوده که فرهاد؛ متهم اصلی را میبیند. متهم به او میگوید؛ اینجا چه کار دارید؟ اما محیا جواب متهم را میدهد. به همین خاطر فرهاد به سمت محیا حمله میکند. در همین حین دوست محیا فرار میکند و به سمت مدرسه اشرفی اصفهانی میرود. همیشه کنار مدرسه مردی به نام اکبر میایستد و سیبهای زیردرختی باغهای اطراف را از کشاورزان خریداری میکند. دوست محیا، ماجرا را برای اکبر تعریف و میگوید؛ فرهاد با چاقو به سمت محیا حمله و او را تهدید به مرگ کرده است. اکبر سریع خودش را به آنجا میرساند، اما فرهاد او را هم به مرگ تهدید و او هم فرار میکند. فرهاد با چاقو محیا را به قتل میرساند و او را به آتش میکشد.
متهم پس از این اقدام هولناک نزد فردی به نام «اردشیر. گ» میرود و ماجرا را برای او تعریف میکند و به اردشیر میگوید؛ من میخواهم فرار کنم و تو شتر دیدی، ندیدی… متهم به برادرش زنگ میزند و برادرش او را با موتور به سلماس میرساند. شب حادثه پلیس برادر فرهاد را بازداشت میکند و او هم به ماموران اظهار میکند که فرهاد به سمت سلماس متواری شده است.» این منبع آگاه در ادامه میگوید: «هنوز بازسازی صحنه جرم صورت نگرفته و متهم نیز در مورد انگیزهاش فعلا گفته که محیا به او بیادبی کرده است.
همچنین در اعترافتش به ماموران گفته؛ مرا اعدام کنید تا راحت شوم. متهم یکی، دو سال پیش یک سگ و تولهاش را زنده زنده آتش زد، اما خب پرونده مختومه شد.»
فصل دوم: وقتی محیا دیر کرد، از اهالی سراغ او را گرفتند
پدر مهیا حال مساعدی ندارد. با این حال توضیحات کوتاهی ارایه میدهد. او در مورد حادثه رخ داده میگوید: «محیا فرزند آخرم بود. آن روز ظهر به همراه دوستش به کتابخانه رفته بود. در حال بازگشت به خانه متهم را میبیند و او هم بدون هیچ دلیلی به دخترم حمله و گوش او را میبرد و دخترم را به قتل و سپس به آتش میکشد. وقتی ما متوجه شدیم محیا دیر کرده و به خانه نیامده از اهالی سراغ او را گرفتیم. تا اینکه متوجه شدیم او توسط فرهاد در اطراف باغهای میوه تهدید و به قتل رسیده است. متهم بعد از قتل دخترم را آتش زده است. ما اصلا هیچ خصومتی با قاتل نداشتیم. نمیدانم چرا متهم این جنایت را مرتکب شده است!»
فصل سوم: خانهمان در خوی به خاطر زلزله خراب شده، برای همین مجبور شدیم به خانه برگردیم
عموی محیا نیز در مورد این جنایت که بدون انگیزه مشخصی رخ داده میگوید: «محیا هنگام برگشت به خانه تصمیم میگیرد از یک راه میانبر که جزو کمربندی شهر به حساب میآید، برگردد. آنجا فرهاد محیا را میبیند و بعد از حمله با چاقو، با سنگ به سر محیا ضربه محکم میزند. سه، چهار روز پیش پزشکی قانونی بودیم. آنجا به ما گفتند؛ متهم با سنگ به سر مقتول ضربه زده است. سپس چوب و برگ درختان را روی پیکر بیجان برادرزادهام ریخته و او را به آتش کشیده است. متهم همشهریمان است و او را میشناسیم؛ متاهل است و دو فرزند دارد، ولی نمیدانیم چرا این کار را کرده است. شنبه، پزشکی قانونی جنازه محیا را به ما تحویل داد و او را به خاک سپردیم.» او در ادامه میگوید: «قبلا متهم یک سگ و تولهاش را آتش زده بود. قاضی در مورد پروندهاش حکم داد، اما بزرگان محل پیش قاضی رفتند و ریش سفیدی کردند تا او بخشیده شود. قاضی هم متهم را بخشید و بازداشت نشد.»
فصل آخر: از ابتدای آبان تاکنون دست کم ۹ زن و دختر توسط مردان به قتل رسیدند
بررسی «اعتماد» از اخبار منتشر شده نشان میدهد که از ابتدای آبانماه تاکنون دست کم ۹ زن و دختر توسط «همسر و برادر» خود در شهرهای «امیدیه، بابل، انزلی، زابل و شیراز» با انگیزههای ناموسی یا اختلافات خانوادگی به قتل رسیدند، اما مورد آخر؛ قتل محیا در شهرستان فیرورق استثنا بود. این دختر ۱۴ساله توسط مردی از اهالی فیرورق با انگیزه نامشخص به قتل رسید.
هفته اول آبانماه زنی جوان در شهرستان امیدیه به دست برادرش با شلیک دو گلوله به قتل رسید.
۶ آبانماه زنی ۲۰ساله اهل ارومیه توسط برادرش با انگیزه ناموسی خفه و به قتل رسید.
۸ آبانماه زنی ۳۷ ساله با ضربههای چاقو در شهر بابل توسط همسرش به قتل رسید. متهم پس از به قتل رساندن همسرش، سراغ مادر سالمند خود رفت و او را نیز به قتل رساند و بعد هم خودکشی کرد.
۱۱ آبانماه زنی جوان اهل روستای بشمن از توابع انزلی استان گیلان در بیمارستان جانش را از دست داد. این زن جوان در اواخر مهرماه توسط همسرش با انگیزه ناموسی به آتش کشیده شده بود.
۱۵ آبانماه فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان اعلام کرد که دختری ۱۶ساله در زابل توسط همسرش با سلاح کلت کمری به دلیل اختلافات خانوادگی به قتل رسیده است.
۱۶ آبانماه فرمانده انتظامی شیراز اعلام کرد که یک مرد همسر و دختر هشت ساله خود را به قتل رساند. متهم پس از بازداشت، مشکلات خانوادگی را انگیزه خود برای انجام این اقدام عنوان کرده است.
۱۸ آبانماه دختری ۱۴ساله اهل شهرستان فیرورق خوی توسط مردی از اهالی شهرشان با انگیزه نامشخص به قتل رسید. هرچند شنیدهها حاکی است که متهم انگیزه خود را از قتل محیا، بیادبی او عنوان کرده است.
منبع: اعتماد

خلیج فارس:مرد جوان که همسرش را که در یک مدرسه غیر انتفاعی سرایدار بوده، به قتل رسانده، در تازهترین ادعای خود شنیدن صداهای عجیبی را که به او دستور قتل دادهاند عامل این جنایت دانست.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایران، رسیدگی به این پرونده از ساعت ۶ بعد از ظهر ۲۲ شهریور و با گزارش قتل زنی در یک مدرسه غیرانتفاعی آغاز شد. با گزارش این خبر بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شده و با جسد زن ۴۰ ساله در طبقه همکف مواجه شدند.
بررسیها نشان میداد مقتول سرایدار مدرسه است و به همراه شوهر و دو فرزندش در آنجا زندگی میکند و عامل جنایت همسر مقتول است و این قتل در مقابل چشمان وحشت زده فرزندانشان رخ داده است. در ادامه تحقیقات فاتل فراری در انباری که محل کارش بود شناسایی و دستگیر شد.
وی در تازهترین اعترافاتش گفت: ۱۵ سال قبل به شیشه و متادون معتاد شدم، بیش از ۱۰ بارهمسرم مرا در کمپ بستری کرد تا ترک کنم، اما بیفایده بود. هر بار که از کمپ خارج میشدم بلافاصله به سراغ مواد میرفتم. ۵ سالی میشود که مدام صدایی میشنوم که میگوید: همسرت دروغ میگوید و میخواهد به تو خیانت کند.
بچه هایت را کتک بزن. حتی صداها در خواب هم به سراغم میآید و مدام در گوشم این حرفها را نجوا میکنند. زمانی که مواد را ترک میکنم این صداها بیشتر میشود و حتی برای فرار از صداهای آزاردهنده به روانشناس و روانپزشک هم مراجعه کردهام، اما فایدهای نداشت.
متهم ادامه داد: روز حادثه از محل کارم به خانه آمدم. همسرم در حال آشپزی بود مثل همیشه باهم جر و بحثمان شد. همانطور که من و همسرم باهم دعوا میکردیم، دوباره صداها را شنیدم که به من میگفتند زنت میخواهد طلاق بگیرد و با شخص دیگری ازدواج کند.
اگر او را نکشی، از تو طلاق میگیرد. مدتی قبل خواهر همسرم به من چاقویی هدیه داده بود، آن را برداشتم و با چاقو به جانش افتادم. فتانه فرار میکرد و من در تعقیبش تا طبقه اول مدرسه آمدم و او را با ضربات چاقو از پا درآوردم. وقتی همسرم را به قتل رساندم صداها در گوشم نجوا کردند: خوب کاری کردی که او را کشتی. آنقدر صداها زیاد بودند که صدای بچه هایم را نمیشنیدم که التماسم میکردند تا مادرشان را رها کنم.
الان هم صداها را میشنوم که به من میگویند کار اشتباهی نکردی، پشیمان نباش، اما من خیلی پشیمانم و دلم میخواهد هر چه زودتر قصاص شوم.
این در حالی است که متهم برای بررسی صحت روانی به پزشکی قانونی معرفی شده است. بدین ترتیب بازپرس محمدرضا صاحب جمعی دستور تشکیل هیأت سه نفره پزشکی قانونی و بررسی صحت روانی او را صادر کرد.