خلیج فارس:سردار فتح الله جعفری – موسس یگان زرهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: ایران در آغاز جنگ دو عملیات ناموفق داشت به همین دلیل دیگر عملیات تهاجمی در دستور کار قرار نگرفت. هفتم دی ماه سال شروع جنگ، آیتالله خامنهای نماینده وقت امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع، نامهای انتقادی به بنی صدر نوشت و پس از آن بود که فعالیتهای ایران هم آغاز شد.
بنی صدر
سابقۀ سانحه هلیکوپتر برای رؤسای جمهور ایران
خلیج فارس: هر چند تا لحظۀ تحریر این نوشته اخبار تکمیلی دربارۀ سانحۀ هوایی برای بالگرد حامل حجت الاسلام سید ابراهیم رییسی رییس جمهوری در بازگشت از نقطۀ صفر مرزی با آذربایجان شرقی در ورزقان (106 کیلومتری تبریز) دریافت نشده، اما این سانحه یادآور دو سانحه برای دو رییس جمهوری قبلی است و آقای رییسی از این حیث سومی به حساب میآید.
به گزارش خلیج فارس؛ مورد اول سانحه برای ابوالحسن بنیصدر اولین رییس جمهوری ایران در تابستان 1359 بود.
مورد بعدی سانحه برای محمود احمدینژاد ششمین رییس جمهوری ایران بود که بعد از سید محمد خاتمی و قبل از حسن روحانی عهدهدار ریاست جمهوری بود.
جالب این که در آخرین پیام تلویزیونی در سال 92 و هنگامی که اولینهای دوران خود را برمیشمرد یکی از اولینهای ادعایی همین بود که من اولین رییس جمهوری ایران هستم که بالگرد او دچار سانحۀ هوایی شده! در حالی که اولا به گواه مطلب بالا اولین نبود و ثانیا اولین در این فقره که در آن فاعلیتی نداشته قابل فخر فروشی نبود.
ماجرا از این قرار بود که روز یکشنبه ۱۲ خرداد هلیکوپتری که حامل محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری وقت ایران در واپسین ماه های مسؤولیت او در ارتفاعات البرز دچار سانحه شد والبته آسیبی به سرنشینان این هلیکوپتر نرسید.
او برای افتتاح یک پروژه تونل جادهای به این منطقه رفته بود اما بالگرد حامل او و همراهان پیش از رسیدن به محل و در نزدیکی محل پروژه دچار سانحه شد.
نهایتا امیدواریم این سانحه هم ختم به خیر شود و در صورت وقوع، تلفاتی دربرنداشته باشد.
در این مطلب آمده است.
عذرا حسینی در سال ۱۳۴۰ در همدان با ابوالحسن بنی صدر ازدواج میکند، بنابرآنچه در کتاب خاطرات علی جنتی آمده است، عذرا حسینی در سالهای پیش از انقلاب شخصیت شناختهشدهای در بین مبارزان نامآشنای انقلاب نبوده است. جنتی در کتاب خود به نقل از محمد منتظری درباره حضور هاشمیرفسنجانی در منزل بنیصدر پیش از انقلاب جملهای را بیان کرده که مؤید این موضوع است.
او نوشته است: «من به اتفاق آقای هاشمی، روزی در منزل بنیصدر، مشغول گفتگو بودیم. نزدیک ظهر دیدیم خانمی که حجاب هم ندارد، میز غذا را میچیند. بعد از اینکه میز غذا آماده شد، بنیصدر به ما تعارف کرد که غذا آماده است. برای صرف غذا سر میز نشستیم. همان خانم با لباس بسیار نامناسب و زننده روبهروی ما نشست. آقای بنیصدر گفت ایشان خانم بنده هستند.» البته همین موضوع حجاب عذرا حسینی هم در زمان کاندیداتوری بنیصدر چالشساز میشود. پس از اینکه پیرامون حضور جلالالدین فارسی در اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری منع به وجود میآید و حزب جمهوری اسلامی هم نتوانست آیتالله بهشتی را کاندیدا کند، هاشمیرفسنجانی موضوع حجاب عذرا حسینی را به میان میآورد و بهنوعی مخالف انتخاب فردی بوده که همسرش حجاب مدنظر هاشمی را نداشته، اما با مخالفت امام خمینی روبهرو میشود.
آنچه درباره عذرا حسینی میتوان گفت این است که او نه پیش و نه پس از انقلاب و بهویژه در دوران ریاستجمهوری همسرش، فعالیت سیاسی مستقیمی نداشته و پس از عزل بنیصدر و خروج رئیسجمهور معزول، نام عذرا حسینی به میان میآید و همسر بنیصدر بازداشت میشود، اما با ورود آیتالله بهشتی به ماجرا دستور آزادی او صادر میشود.
آیتالله موسویاردبیلی، دادستان اسبق انقلاب در مصاحبهای که با خبرآنلاین انجام داده، درباره آزادی عذرا حسینی گفته است: «بعد از ماجرای پنهان شدن بنیصدر و فرار او مسئلهای پیش آمد. کمیتههای انقلاب اسلامی سودابه سدیفی (همسر یکی از نزدیکترین یاران بنیصدر) را به اتفاق همسر بنیصدر شناسایی و دستگیر کرده بودند. من از این قضیه مطلع نبودم. اما علیالظاهر شهید بهشتی مطلع شده بودند و با وجود همه آن سوابق دوستانه و عمیقی که بین ما وجود داشت، آقای بهشتی بر سر من فریاد کشیدند و گفتند که شنیدهام که شما همسر بنیصدر را دستگیر کردهاید، ما با بنیصدر اختلافاتی داریم و اگر خطاهایی هم کرده باشد هنوز به خطاهای او یک دادگاه صالح رسیدگی نکرده است، اما حتی اگر آن دادگاه صالح رسیدگی کند و بنیصدر را مجرم بداند هم هیچکس در ایران حق جسارت و تعرض به حقوق همسر ایشان را ندارد… شهید بهشتی به من مهلت دادند و گفتند که ظرف کمتر از ۲۴ ساعت همسر بنیصدر باید آزاد بشود.»
نکته مهم دیگر درباره عذرا حسینی این است که ظاهراً او در مقاطعی روی شخصیت سیاسی بنیصدر تاثیر داشته است. بنیصدر در جایی از کتاب «خیانت به امید» درباره عزلش از فرماندهی کل قوا نوشته است: «در من روحیه سیاوش بود. به خانه که آمدم، قیافه تو پر از تصمیم بود، پر از پرخاشگری بود، … قیافه مقاومتکننده پرامیدی بود که ناممکن را ممکن میشمارد، قیافه زن بود. قیافه هنرمندی که در حال ایجاد هنر بزرگی است: ناممکن را داشتی ممکنی بزرگ میساختی… تصمیمم عوض شد. تصمیم گرفتم رستم بگردم و نگذارم بهدستم بند بگذارند.» عذرا حسینی هم درباره آن روز نقل کرده: «سعی کردم خونسردی خود را حفظ کنم و در موقع ورود او چهرهای نشان ندهم که از آن آثار ترس، نگرانی و اندوه خوانده شود. با صورتی گشاده و خندهای بر لب و با آرامش از او استقبال کردم. او را دلداری دادم. اما اضافه کردم که در مقابل تندرویها و یکهتازیها باید ایستاد.»