خلیج فارس:جمعی از دبیران احزاب و فعالان سیاسی؛ عصر دوشنبه (۱۱ دی ۱۴۰۲) با آیت الله «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور، دیدار و گفتگو کردند.
خلیج فارس:محمدعلی ابطحی، چهره اصلاحطلب، میگوید: خاتمی می تواند یکی از راهحلهای افزایش مشارکت در انتخابات باشد. اما در حال حاضر شرایط وجود ندارد که سکوت خاتمی شکسته شود، برای چه کاری؟ برای جامعهای که ابتدا باید زمینه مشارکت آن فراهم شود، آن وقت سکوت و غیرسکوت مطرح میشود، وقتی زمینه مشارکت فراهم نیست، کسی هم در راستای افزایش مشارکت تلاش نمیکند، دیگر سکوت و عدم سکوت مفهوم خاصی ندارد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، «امید بخشی به جامعه» این کلید واژهای است که محمد علی ابطحی از آن به عنوان کلید حل مسئله مشارکت در انتخابات یاد میکند، اما او بر این باور است که در حال حاضر قدرت در دست افرادی است که به دنبال مشارکت حداکثری نیستند.
عضو مجمع روحانیون مبارز تاکید دارد برای حضور مردم در انتخابات باید شرایطی فراهم شود؛ «امیدبخشی به جامعه با حضور افراد مختلف، تغییراتی در سیاست خارجی که منجر به رفع تحریم شود و یا در فضای فرهنگی حذف فیلترینگ در جامعه و در مجموع اقداماتی که حس تحول از آنها در جامعه ایجاد شود، بسیار موثر است چراکه در هر صورت باید حس خوب به جامعه منتقل شود.»
در ادامه، گفتگوی محمدعلی ابطحی، چهره سیاسی اصلاحطلب را می خوانید:
آقای ابطحی! حدود ۲ ماه به انتخابات مجلس دوازدهم باقی مانده، اما موضع احزاب اصلاحطلب در هالهای از ابهام قرار دارد، فکر میکنید رویکرد کلان جریان اصلاحات حضور در انتخابات و صندوق محوری باشد یا رویکرد جامعه محوری و بازسازی بدنه رأی در اولویت قرار خواهد گرفت؟
در انتخابات آینده، مسئله اصلاحطلب و غیراصلاحطلب نیست بلکه مسئله این است که جامعه به صورت عمومی در انتخابات حضور پیدا میکند یا خیر، به عبارت دیگر جامعه تمایل به مشارکت و رقابت دارد یا خیر. نکته حائز اهمیت این است که برای مشارکت و رقابت شرایطی لازم است که این شرایط را رهبر انقلاب هم در اول سال و هم اخیراً بر روی آن تأکید داشتند، اما به اعتقاد بنده به دلیل اینکه مجموعهای قدرت را در اختیار دارند، علاقمند نیستند که با مشارکت فراوان حلقه قدرت از آنها خارج شود و به همین دلیل اگر اینها علاقمند به رهبری و تبعیتکننده از اظهارات ایشان بودند که رهبری در ابتدای سال همین مواردی را گفته بودند که امروز میگویند، برای این کار ستادی تشکیل میدادند، راهکارهایی ارائه میکردند، حرفهای مصلحانی که برای مشارکت بیشتر، آشتی بیشتر مطرح کرده بودند را عملیاتی میکردند؛ لذا تصور بنده این است که فرمایشات رهبری درباره انتخابات بر روی زمین خواهد ماند و بدنه قدرت حاکمیت همچنان که از ابتدای سال عزمی برای به وجود آوردن رقابت در آنها مشاهده نمیشود که فضای جامعه را متحول کنند، از این پس هم نه میتوانند و نه میخواهند که چنین اقدامی را انجام دهند والا ایجاد رقابت به حس خوب و نفس اجتماعی احتیاج دارد که متأسفانه در حال حاضر فاقد آن حس خوب و نفس اجتماعی است.
یعنی فکر میکنید امیدی به رقابتی شدن فضای انتخابات وجود ندارد؟
در حال حاضر راهحلی وجود ندارد و تنها در صورتی میتوان این اقلیت قدرتمند را کنار زد که فضای رقابتی شکل بگیرد، رقابت هم به مشارکت احتیاج دارد، مشارکت هم به ایجاد فضای اجتماعی متفاوت نیاز دارد که هیچکدام از این موارد عملیاتی نیست.
شاید فضای انتخابات به سمت دیدگاه رهبری تغییر کند
بنده معتقدم انتخابات این دوره را در قالب اصلاحطلب و غیر اصلاحطلب نباید ارزیابی کرد مهمترین اتفاق این است که فضای عمومی جامعه به سمت آمادگی بدنه جامعه برای مشارکت حرکت کند، در مشارکتی که در حال حاضر مطرح است، رقابتی وجود ندارد که اصلاحطلب و غیراصلاحطلب به دنبال معرفی نیروهای خود باشند.
بعد از بیانات اخیر رهبری هم امیدی وجود ندارد؟
بنده نمیتوانم پیشبینی کنم، اما امکان اینکه بخواهند فضا را به سمت دیدگاههای رهبری تغییر بدهند، وجود دارد، به عبارت دیگر میتوانند نفس جدیدی به جامعه وارد کنند، در حقیقت دیدگاههای جدیدی در کاندیداها، شیوه رقابت و سختگیری نکردن بر مردم همگی بر مشارکت مردم در انتخابات موثر است.
به بیان دیگر وقتی که دائما انگشت حاکمیت در چشم مردم است و مردم دچار بحران و مشکل هستند، طبیعی است که نمیتوان از آنها خواست وارد میدان شده و در انتخابات شرکت کنند.
فکر میکنید شورای نگهبان و هیئتهای نظارتی فضا را به سمت باز شدن ببرند؟
پیشبینی نمیکنم شورای نگهبان این کار را انجام دهد.
یعنی اظهارات رهبر انقلاب درباره انتخابات بر روی عملکرد شورای نگهبان موثر نخواهد بود؟
من پیشبینی نمیکنم، البته اگر در مسائل و مشکلات معیشتی و حجاب تحولاتی صورت بگیرد هر کدام میتوانند به حضور بیشتر در انتخابات کمک کنند.
خاتمی یکی از راهحلهای افزایش مشارکت در انتخابات است
آقای ابطحی! در انتخابات سالهای ۹۸ و ۱۴۰۰ اختلافات میان اصلاحطلبان را مشاهده کردیم، در این دوره هم این اختلافات حس میشود و در این فضا سکوت آقای خاتمی از جایگاه لیدری جریان اصلاحات را هم شاهد هستیم. فکر میکنید بعد از بیانات رهبری احتمال فعال شدن اصلاح طلبان و شکسته شدن سکوت آقای خاتمی وجود دارد؟
خاتمی می تواند یکی از راهحلهای افزایش مشارکت در انتخابات باشد. اما در حال حاضر شرایط وجود ندارد که سکوت خاتمی شکسته شود، برای چه کاری؟ برای جامعهای که ابتدا باید زمینه مشارکت آن فراهم شود، آن وقت سکوت و غیرسکوت مطرح میشود، وقتی زمینه مشارکت فراهم نیست، کسی هم در راستای افزایش مشارکت تلاش نمیکند، دیگر سکوت و عدم سکوت مفهوم خاصی ندارد.
یعنی فراهم نبودن زمینه مشارکت باعث شده که آقای خاتمی وارد عرصه انتخابات نشود؟
من نگفتم خاتمی به انتخابات ورود نمیکند.
میآید؟
اطلاعی ندارم، اما ابتدا باید فضای انتخابات فراهم باشد. در مجموع جامعه به مشارکت و رقابت نیاز دارد که هر وقت این موارد اتفاق بیافتد، نه تنها آقای خاتمی بلکه رهبران فعال میتوانند در جامعه تلاش کنند و بخشی از مشکلات را حل کنند.
پس شما معتقدید در شرایط فعلی زمینه مشارکت در انتخابات فراهم نشده است؟
خیر، زمینه مشارکت در انتخابات فراهم نشده و در شرایط فعلی امیدی به فراهم شدن شرایط برای افزایش مشارکت وجود ندارد. نکته قابل توجه این است امکاناتی وجود ندارد که به فاصله ۲ ماه بتوان قهر جامعه را تبدیل به آشتی کرد.
منظور شما از امکانات برای تبدیل کردن قهر مردم به آشتی برای حضور در انتخابات چیست؟
تصمیمات کلان در سطح ملی که جامعه حس کند تفاوتهایی ایجاد شده، از جمله امکانات برای تبدیل کردن قهر مردم به آشتی آنها است، اما در حال حاضر این تصمیمات کلی هم گرفته نشده است.
مانند چه تصمیماتی؟
امیدبخشی به جامعه با حضور افراد مختلف، تغییراتی در سیاست خارجی که منجر به رفع تحریم شود و یا در فضای فرهنگی حذف فیلترینگ در جامعه و در مجموع اقداماتی که حس تحول از آنها در جامعه ایجاد شود، بسیار موثر است چراکه در هر صورت باید حس خوب به جامعه منتقل شود.
خلیج فارس:محمود میرلوحی، چهره اصلاح طلب ضمن انتقاد از اظهارات اخیر باهنر درباره لیستبندی اصلاحطلبان گفت: اصلاح طلبان بدون کاندیدا چگونه میتوانند وارد انتخابات شوند؟ تاجایی که بنده از مواضع جبهه اصلاحات خبر دارم خبری از ثبتنام افراد و تایید صلاحیت آنان نیست. حتی اگر هم برخی از افراد توسط هیأت اجرایی تایید شده باشند، میتوان پیشبینی کرد که شورای نگهبان آنان را ردصلاحیت کند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از خبرآنلاین، در حالی که جریانهای سیاسی اصولگرا و حتی نزدیک به دولت خود را برای مهمترین ماراتن سیاسی سال، یعنی انتخابات مجلس دوازدهم آماده میکند، اصلاحطلبان همچنان بلاتکلیف بوده و منتظر نتایج تایید صلاحیتها توسط شورای نگهبان هستند.
در این میان، محمدرضا باهنر، دبیرکل جبهه پیروان، در تحلیل عملکرد اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو گفته است که؛ «مطابق اخبار واصله اصلاح طلبان تا حدودی تهران به یک لیست واحد رسیدهاند و این میتواند اصولگرایان را نسبت به لزوم وحدت هوشیار سازد.»
در همین راستا، علی صوفی، وزیر دولت اصلاحات گفت: «آقای باهنر خبر دارد که اصلاحطلبان به دلیل وجود نظارت استصوابی، قادر به برنامهریزی برای انتخابات نیستند.»
محمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاحطلب، نیز ضمن انتقادات تند از محمدرضا باهنر گفت: «شاید در جیب آقای باهنر لیستی وجود دارد که اصلاحطلبان از آن بیخبر هستند.»
او همچنین تاکید کرد که؛ «تا آنجایی که من اطلاع دارم در بین اصلاحطلبان به غیر از تعداد محدودی، در انتخابات ثبتنام نکردند و حتی جوانان غیرشناخته شده نیز توسط هیاتهای اجرایی رد شدند.»
در ادامه گفتگوی محمود میرلوحی، فعال سیاسی اصلاحطلب را در ادامه میخوانید:
آقای میرلوحی، آقای باهنر اخیرا گفته اند که اصلاحطلبان در تهران به یک لیست واحد رسیدند، آیا اظهارات ایشان صحت دارد و برنامه اصلاحطلبان برای انتخابات چیست؟
از آقای باهنر بپرسید که چه مسئولیت، ماموریت و وکالتی از سوی اصلاحطلبان داشتند که همچین ادعایی را کردند. اصلاحطلبان اگر لیستی برای انتخابات داشتند که خودشان میگفتند اما وقتی ما کاندیدایی برای انتخابات نداریم، آقای باهنر از کجا علم و غیب پیدا کردند؟ شاید در جیب آقای باهنر لیستی وجود دارد که اصلاحطلبان از آن بیخبر هستند.
پیشتر هم برخی دیگر از رقبای شما مشابه این اظهارات را داشته اند که به نظر می رسد نوعی سیگنال برای وارد کردن اصلاح طلبان به رقابت یا نشان دادن فضای رقابتی در انتخابات است و …
اصلاح طلبان بدون کاندیدا چگونه میتوانند وارد انتخابات شوند؟
جوانان غیرشناخته شده نیز توسط هیاتهای اجرایی رد شدند
انتخابات مگر غیر از آن است که جناحها و دیدگاههای مختلف در صحنه کاندیدا داشته باشند تا بتوانند بازی کنند؟ مگر در فوتبال بدون بازیکن میتوان بازی کرد یا حتی نوجوانان هم به هنگام بازی به مانیتور یا یک دستگاه نیاز دارند. تا آنجایی که من اطلاع دارم در اصلاحطلبان به غیر از تعداد محدودی، در انتخابات ثبتنام نکردند و حتی جوانان غیرشناخته شده نیز توسط هیاتهای اجرایی رد شدند.
زمانی که آقایان مطهری یا پزشکیان توسط هیأتهای اجرایی رد صلاحیت میشوند آیا محلی برای حضور اصلاحطلبان در بازی باقی میماند؟ شاید یک نفر آقای باهنر را را دست انداخته یا به ایشان لیستی داده و او هم باور کرده است. البته اگر ایشان خوابنما شدهاند که حرف دیگری است و الا از کجا میدانند که اصلاحطلبان برای انتخابات لیست دارند.
مهمترین رکن اصلاحطلبی، جبهه اصلاحات است و تاجایی که بنده خبر دارم هیچ نشانی از کاندیداتوری و لیست دهی در این جبهه وجود ندارد. ۲۹۰ حوزه انتخابیه وجود دارد که جبهه اصلاحات حداقل باید ۵۰۰ کاندیدا داشته باشد که بتواند برای این ۲۹۰ حوزه انتخابیه لیست بدهد. در زمان انتخابات مجلس یازدهم ۳۰۰ نفر ثبتنام کردند که ما توانستیم در تهران ۳۰ نفر را انتخاب کرده و لیست بدهیم. در انتخابات مجلس دوازدهم افراد سرشناس در صحنه حضور ندارند و برخی از نمایندگان ادوار هم رد صلاحیت شدند.
بعید میدانم اعتدالیون هم از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند
آقای کواکبیان اخیر در گفتگویی گفتند که اگر تعداد کاندیداهای تایید صلاحیت شده بالا باشد میتوان لیست ائتلافی برای انتخابات ارائه کرد اما اگر تعداد کاندیداها پایین باشد به صورت فردی حمایت میکنیم. نظر شما در این باره چیست؟
این نظر ایشان است. تاجایی که بنده از مواضع جبهه اصلاحات خبر دارم خبری از ثبتنام افراد و تایید صلاحیت آنان نیست. حتی اگر هم برخی از افراد توسط هیأت اجرایی تایید شده باشند، میتوان پیشبینی کرد که شورای نگهبان آنان را ردصلاحیت کند. مسیری که من مشاهده میکنم، مسیر خالص سازی و یکدستی است. از قدیم گفتهاند تا سه نشود بازی نشود؛ از همین رو انتخابات امسال تکمیل کننده انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ است. همچنین بعید میدانم اعتدالیون هم از فیلتر شورای نگهبان عبور کنند با این حال منتظر اعلام نتایج میمانیم تا ببینیم چه میشود.
بهزاد نبوی فعال و در صحنه حضور دارد
آقای میرلوحی، اخیرا رسانههای اصولگرا مدعی شده بودند که اصلاحطلبان به دنبال رایزنی با آقای بهزاد نبوی برای بازگشت به جبهه اصلاحات و روند تصمیم گیری در جریان اصلاحات هستند. حضور ایشان چقدر به جبهه اصلاحات کمک میکند؟
میدانید که این حرف را چه کسی زد دیگر؛ یک رسانه وابسته به مراکز نظامی این ادعا را بیان کرده و شایعه است. متاسفانه، برخی از نشریهها توهمات و خیالات خود را پرورش میدهند. آقای نبوی فعال و در صحنه حضور دارند و این خبرها شایعه است.
گفته میشود آقای عارف هم جلسات انتخاباتی تشکیل دادند، شما از ایشان خبری دارید؟
خیر، اطلاعی ندارم.
خلیج فارس:سخنان محمدرضا باهنر در مورد اینکه اصلاح طلبان به تفاهم و لیست واحد خواهند رسید با واکنشهای قابل توجهی همراه شده است. وی که البته نامزد انتخابات این دوره مجلس نیز هست با این اظهار نظر خود خبرساز شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از نامه نیوز، سخنان باهنر البته دو وجه دارد. وجه اول و مهمش هشدار به چهرهها و جریانهای اصولگرایی که از نقشه جناح مقابل حکایت میکند و به آنها نهیب میزند که اگر همچنان به تک روی ادامه د هند ممکن است با وحدت اصلاح طلبان به یکباره مجلس را از دست بدهند.
سوی دیگر سخنان محمد رضا باهنر پیش بینی رفتار سیاسی اصلاح طلبان است. او از نشانههای توافق بین گروههای مختلف اصلاح طلبی روایت کرده است.
این پیش بینی البته چندان هم دور از دسترس به نظر نمیرسد. او نشانههایی از همگرایی بین این گروهها و البته بیش فعالی آنها را مشاهده کرده و با تجربه طولانی اش در پارلمان و انتخابات مختلف حدس زده است که ممکن است چنین رخدادی به وقوع بپیوندد. به هر حال این اظهار درست در شرایطی مطرح شده است که جبهه پایداری، شریان و برخی گروههای دیگر اصولگرا از ناب سازی و انتخاب اصلح سخن میگویند و بر جداسازی و تفکیک بین نیروها اصرار دارند و در بخشهای دیگر هم تک رویهای فراوان دیده میشود و گروههای اصیل اصولگرایی با هجمه مواجه شده اند.
حالا، اما محمد رضا باهنر تاکتیک اصلاح طلبان را به روشنی بیان کرده و از نقشه انتخاباتی آنها سخن به میان آورده است.
این پیش بینی البته به مذاق اصلاح طلبان خوش نیامده. چه آنکه آنها طبعا تمایل داشته و دارند که تا نزدیک شدن به زمان برگزاری انتخابات دستشان رو نشود.
مهدی رحمانیان، مدیر مسئول روزنامه شرق در این باره، گفته است: ما دعا میکنیم صحبت آقای باهنر درست باشد، چون چرخ کشور با یک دیدگاه و یک جریان نمیچرخد.
او در عین حال گفته است: من با برخی دوستان در حزب ندا و حزب کارگزاران ارتباط دارم و از صحبتهای آنها بر میآید که هر دو حزب هنوز به لیست نرسیده اند. این دو حزب برخلاف بقیه احزاب اصلاح طلب علاقمند به مشارکت در انتخابات و معرفی کاندیدا و ارائه لیست هستند، با این وجود میگویند «شاید تعدادی نامزد را معرفی کنیم، اما بعید است بتوانیم لیست بدهیم».
رحمانیان ادامه داده است: بعید میدانم اصلاح طلبان به لحاظ تشکیلاتی لیست بدهند. شاید برخی احزاب اصلاح طلب نفراتی را معرفی کنند، اما اسمش ارائه فهرست انتخاباتی نیست.
در گفت و گویی دیگر، جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات هم، گفته است: شاید برخی دوستان ما به صورت فردی ثبتنام کرده باشند یا برخی احزاب بنا به معرفی، لیست داشته باشند، ولی تا این لحظه هیچ تصمیمی در جبهه اصلاحات گرفته نشده است.
وی افزوده است: درباره جبهه اصلاحات به دنبال ایجاد شرایط برای برگزاری انتخابات رقابتی باشند و از طرف اصلاح طلبان اظهارنظر نکنند. هر تصمیمی در جبهه اصلاحات درباره انتخابات گرفته شود، در دسترس مردم و رسانهها قرار میگیرد.
خلیج فارس:دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین گفت: اصلاحطلبان تا حدودی در تهران به یک لیست واحد انتخاباتی رسیدهاند و این امر میتواند اصولگرایان را نسبت به لزوم وحدت هوشیار سازد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایسنا؛ محمدرضا باهنر در نشست مشترک با جامعه اسلامی مدیران با یادآوری اینکه رهبری متفاوت از هر سال، امسال بسیار زودتر مسئله انتخابات را مطرح کردند، اظهار کرد: در زمینه اجابت مطالبه رهبری انقلاب هرگروه فعال میتواند در این عرصه نقش ایفا کند و پاسخ روشنی برای مشارکت عمومی داشته باشد.
عضو تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در حال حاضر اصولگرایان به دنبال ایجاد وفاق هستند، پنج گروه در جبهه اصولگرایی آمادگی خود برای حضور و ارائه لیست در انتخابات را اعلام کردهاند و در این بین سهمخواهی به ائتلاف و وحدت اصولگرایان آسیب میزند. امیدواریم با کمک همه احزاب و تشکلهای اصولگرا بتوانیم از این اتفاق جلوگیری کنیم.
وی با اشاره به عملکرد اصلاحطلبان برای انتخابات پیشرو گفت: اصلاحطلبان به دو گروه تقسیم میشوند؛ عدهای اعتقاد به تحریم انتخابات دارند، اما عدهای دیگر حیات خود را وابسته به حضور در انتخابات و مشارکت میدانند. مطابق اخبار واصله آنان تا حدودی در تهران به یک لیست واحد رسیدهاند و این میتواند اصولگرایان را نسبت به لزوم وحدت هوشیار سازد.
رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری با اشاره به تغییرات سازوکار تأیید صلاحیت کاندیداها در انتخابات مجلس سیزدهم، گفت:: در این دوره افراد بیشتری ثبتنام کردند و با تغییر در برخی سازوکارها امکان حضور در انتخابات برای افراد بیشتری به عنوان کاندید فراهم شده است و همین میتواند منجر به افزایش مشارکت شود.
دبیرکل جامعه مهندسین ادامه داد: در حوزههای انتخابی کوچکتر شخصیتهای حقوقی کمتر مورد توجهاند و به دلیل بافت اقلیمی، شخصیتهای حقیقی امکان رأیآوری دارند و حضور این افراد به صورت طبیعی بر میزان مشارکت عمومی در انتخابات میافزاید.
باهنر با تأکید بر رعایت سعه صدر در زمینه بررسی صلاحیتها، تصریح کرد: افرادی که به اصول انقلاب اسلامی پایبند هستند ورودشان در انتخابات بلامانع، اما ورود ضدانقلاب و کسانی که به نوعی اغتشاشگر، فتنهگر و ضدانقلاب تلقی میشوند ممنوع است، این تنها منحصر به جمهوری اسلامی ایران نیست بلکه در هر نظام سیاسی افرادی از این جنس را در ساختارهای اساسی کشور نمیپذیرند.
خلیج فارس:دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در گفتگو با خبرنگاران در توصیهای به اصلاح طلبان گفت: اصلاح طلبان نباید توقع داشته باشند در انتخاباتی که پیروز میشوند حضور داشته باشند در انتخاباتی که ممکن است شکست بخورند حضور نیابند، این سیاست درستی نیست.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از مهر، بخشهایی از مصاحبه تفصیلی با حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی را در ادامه بخوانید.
آمار پیش ثبت نامها رکورد زد، شاید برای همین فرصت کم همه آمدند گفتند فعلاً مرحله ثبت نام را بگذرانند بعد شرایط را میسنجند.
کسانی آمدند که ۵۰ درصد آن ۴۸ هزار نفر در مرحله اول ریخت. تعدادی افراد بیکار که دنبال شغل بودند گفتند برویم نماینده مجلس شویم.
از دوستان اصلاح طلب پرسیدم گفتند شما از طرف آقای خاتمی برای این انتخابات مأموریت داشتید، درست است؟ که شما برخی از افراد اصلاح طلب را ترغیب کنید.
خیر، آقای خاتمی چنین تشویقی نکردند.
شخصیتهای تراز اول که با آنها صحبت کردید نام نویسی کردند؟
خیر، در مرحله رایزنی و بستن یک لیستی دو برابر ظرفیت حوزههای انتخابیه ۵۸۰ نفر بودیم که این قانون ابلاغ و اجرا شد و گفتند این هفته فقط مهلت ثبتنام است. رایزنی و مطالعات ما تمام نشده بود. همان لحظه هم مصاحبه کردم و گفتم این قانون مخل انتخابات مشارکتی و رقابتی است. چرا این کار را کردند؟ اگر حرف شما را سند بگیریم و بپذیریم که این استراتژی نظام نبوده و برداشت ما اشتباه است، پس چرا مجلس انقلابی و دولت کاملاً مورد اعتماد، به رهبری خیانت کردند؟
هدف این قانون این بود که بساط ثبت نام تفننی را جمع کنند.
تفننیتر از اینکه ۴۸ هزار نفر ثبت نام کردند؟ ۲۴ هزار نفر در همان فاز اول ریختند؟
مجلس ششم و اصلاحطلبان در اوایل دهه ۷۰ آیا به سمت خالصسازی نرفتند؟ از این حیث این سوال را از شما میپرسم که شما را فارغ از شخصیت اصلاح طلبتان تحلیلگر مسائل سیاسی میدانیم، آیا بسیاری از اتفاقاتی که امروز رخ میدهد مانند لیست یکدست و خالص سازی بنایش اشتباهات دهه ۷۰ نبود؟ چه برخوردهایی با آقای هاشمی صورت گرفت؟
خالصسازی زمانی گفته میشود که همه قوای کشور در اختیار یک جناح و نحله فکری قرار گیرد. هیچ وقت در زمان مجلس پنجم و ششم خالص سازی نمیتوانست چنین اتفاقی بیفتد.
باید یک مسألهای را هم اصول گرایان، هم نظام، هم اصلاح طلبان بپذیریم و این است که قرار نیست در انتخابات همیشه یک جناح پیروز شود. شکست هم بخشی از انتخابات است. اصلاح طلبان نباید توقع داشته باشند در انتخاباتی که پیروز میشوند حضور داشته باشند و در انتخاباتی که ممکن است شکست بخورند حضور نیابند، این سیاست درستی نیست.
انتخابات برد و باخت دارد. آن چیزی که مهم است باید ببینیم انتخابات مشکلی از مشکلات کشور را حل میکند یا خیر.
تا الان تجربه این بود که ما در دو مساله همیشه از انتخابات بهرههای فراوان بردهایم؛ یکی در عرصه بین المللی و منطقهای که انتخابات پرشور و با مشارکت بالای مردم، خیلی از خطرات را از ایران دور کرده و نقش بازدارنده داشته است.
این را آقای ظریف در کنگره حزب کارگزاران در صحبتهایشان گفتند. وقتی بعد از ماجرای افغانستان آمریکاییها آماده میشدند صدام را بزنند، نخست وزیر اسرائیل رفت آمریکا و این جمله مشهور را گفت که «بغداد آدرس اشتباه است و تهران آدرس درست است.» خیلیها جمع شدند و این را به آمریکاییها گفتند که شما به جای اینکه به بغداد بروید باید به تهران بروید. اما آمریکاییها گفتند ما به یک پیروزی قطعی نیاز داریم. در ایرانی که مردم ۷۲ درصد در انتخابات شرکت کردند با ما همراه نمیشوند. باید به سراغ عراقی که مردمش از صدام عصبانی و متنفر هستند، برویم.
انتخابات نقش بازدارندگی بازی میکند. در سالهای پایانی دولت آقای هاشمی، کشورهای اروپایی دسته جمعی سفرایشان را از ایران فراخواندند، این موضوع ضبط و ثبت است. اما خرداد ۷۶ اتفاق افتاد و آقای خاتمی انتخاب شد ظرف ۶ ماه سفرای کشورهای اروپایی به ایران بازگشتند و روابط ایران و اروپا بازسازی شد. این نقش حضور مردم در انتخابات بود نه نقش اینکه آقای خاتمی برنده شده بود.
مهم این بود انتخاباتی که با درجه آزادی مناسب، پرشور و با مشارکت ۷۰ درصدی مردم اتفاق افتاده بود که میتوانست یکسری مشکلات بینالمللی ما را حل کند، امروز هم همین طور است.
نقش دوم انتخابات در داخل است. مگر مشکل اصلی مملکت اقتصاد نیست؟ بعد از چند برنامه مجدداً رشد ۸ درصدی را تکرار کردند و دوباره گفتند رشد اقتصادی ۸ درصدی. کشوری که متوسط رشد بیست ساله اش ۱.۵ درصد است، گفتهاند باید به رشد ۸ درصد برسد. در اقتصاد، شما اگر میخواهید به رشد برسید حتماً ۳.۵، ۴ درصد آن از راه افزایش بهره وری است و ۴ درصد آن از راه سرمایه گذاری است. بهره وری زمانی اتفاق میافتد که جامعه احساس امید داشته باشد، چرا که قرار است عوامل تولید بهره وری شأن را بالا ببرند، اتفاق دیگری قرار نیست رخ دهد. هر کسی یک خدمات انجام میدهد یا کالایی تولید دارد، قرار است بهتر و ارزانتر، بیشتر تولید کند. بهره وری زمانی که یاس و ناامید بر جامعه حاکم باشد، اتفاق نمیافتد.
در دولت آقای خاتمی اگر ثبات اقتصادی و رشد اقتصادی متوسط ۵ درصد بوده آیا برای ابتکارات آقای خاتمی و وزرایش بوده است؟ خیر مردم در صحنه بودهاند، نشاط عمومی بالا بود، بنابراین بهرهوری افزایش پیدا کرد و رشد اتفاق افتاده است.
البته این را هم اضافه کنم هیچ نتیجه انتخاباتی نمیتواند تهدیدی برای نظام به وجود بیاورد. اگر برندگان یک انتخابات در موضع همکاری با کلیت نظام نباشند و در جهت تحکیم مبانی نظام حرکت نکنند، بله دعوا میشود، اما این دعوا هم الزاماً به نفع سیاسیون اتفاق نمیافتد، این را توجه دارم. اما نکتهای که شما به آن اشاره کردید، من هم قبول دارم، اگر ایرادی وجود داشته، این است که در همه دورهها برندگان انتخابات متوجه یکسری از ضرورتها نبودند که این موضوع هم در انتخابات ریاست جمهوری و هم انتخابات مجلس، اتفاق افتاد. مقداری برندگان انتخابات این غرور ناشی از پیروزی گیجشان کرد و متوجه نشدند چه کار باید کنند.
با توجه به اینکه اشاره کردید برنده و بازنده وجود ندارد، مهم نتیجه انتخابات است و به صحبتهای آقای حداد اشاره کردید، هم آقای حداد و باهنر و چند شخصیت اصولگرای دیگر بارها تاکید کردهاند که هدفشان در انتخابات پیروزی نیست، بلکه افزایش مشارکت است.
چنین حرفی را از آقای حداد نشنیدهام. خدا خیرشان بدهد. اگر این جمله را آقای حداد گفته باشند، میگویم اسم آقای حداد را جزو لیست جبهه اصلاحات بگذارند.
در نهایت این شده که آقای پزشکیان بعد از ۴ سال وزیر بهداشت و درمان این مملکت بوده و اصلاح طلب کاملاً بنیادگرا هم است و ارزشی هم تلقی میشود، دو دوره هم نماینده مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی بوده، رد صلاحیت شده است. علی مطهری اصول گرا فرزند شهید مطهری که در مسائل فرهنگی و حجاب مثل شما جدی و مصمم است و با اصلاح طلبان زاویه دارد، او هم رد صلاحیت شده است. در مقام حرف خیلی میتوان صحبت کرد.
کج سلیقگی ممکن است به وجود بیاید. اما معمولاً بررسیهای هیأت اجرایی براساس مواضع سیاسی نیست. بلکه صلاحیتها از نظر شکلی و استعلامهای مراجع چهارگانه انجام میشود و سخنگوی شورای نگهبان نیز تاکید کرده است که مجدداً صلاحیت این افراد در هیأت نظارت بررسی خواهد شد. از سوی دیگر این ردصلاحیتها فقط معطوف به طیف اصلاحات نبوده و حتی از نمایندگان فعلی مجلس نیز رد صلاحیت شدند.
کج سلیقگی نیست، سیاست خیلی راسخی است که دولت و مجلس در حال اعمال آن هستند. با قلعوقمع کسی موافق نیستیم.
اینکه فرمودید برای انتخابات برنامه داشتید آیا در نهایت توصیهای برای ثبت نام به افراد مختلف و مد نظر داشتند که وارد انتخابات شوند؟
خیر، اشکال ما این است که بیش از پیش متوجه میشویم و فهمیدیم نباید بیاییم.
شما ابتدای مصاحبه فرمودید اهل مشارکت هستید.
ما باز هم در انتخابات مشارکت میکنیم. اما فهمیدیم نباید پایمان را از گلیم خودمان درازتر کنیم.
ممکن است شما از چهرههایی که تأیید صلاحیت شوند انتخاب کنید و لیست بدهید. چراکه کارگزارانیها که بیشتر تکنوکرات هستند و تخصص برایشان مهم است، نه اینکه چهره سیاسی باشند، خصوصاً در شهرستانها این فرصت وجود دارد از کسانی که شایسته هستند حمایت کنید.
۵۰ روز دیگر شورای نگهبان صلاحیتها را مشخص میکند. فعلاً صحنه را رصد میکنیم و ناظر بر صحنهایم. بعد از ۵۰ روز که تعیین تکلیف شدند خدمتتان توضیح میدهم.
نظرتان درباره جنگ غزه چیست؟
پیش بینی من این است که نتانیاهو ضربه بزرگی خورده است و سقوط میکند. اما آیت الله خامنهای این موضوع را خیلی خوب مدیریت کردند و ما از ایشان تشکر میکنیم، ایران را نجات دادند.
خلیج فارس: همشهری، روزنامه شهرداری تهران نوشت: شاید تصور بر آن باشد که جبهه اصولگرا برای حضور در انتخابات انسجام و وضعیت بهتری نسبت به اصلاح طلبان داشته باشد.
شورای وحدت اصولگرایان و شورای ائتلاف نیروهای انقلاب ۲ تشکل اصلی در جریان اصولگرا که در دورههای پیشین انتخابات شکل گرفتهاند، بر لزوم حضور حداکثری در انتخابات تأکید دارند و در حال ارزیابی از عملکرد نمایندگان فعلی مجلس و شناسایی نیروهای جدید هستند.
بهنظر میرسد چالش اصلی این جریان در انتخابات امسال، دستیابی به لیست واحد و جلوگیری از تشتت لیستها باشد.
منوچهر متکی، سخنگوی شورای وحدت گفته است که «با تمام ظرفیت به میدان انتخابات آمدهایم تا نیروهای کارآمد و ظرفیتهای کارشناسی را برای انتخاب مردم آماده کنیم.» غلامعلی حدادعادل، رئیس شورای ائتلاف اصولگرایان نیز با تأکید بر لزوم تدوین شاخصهای دقیقی برای انتخاب کاندیداها، گفته است: «ما در مجلس دوازدهم باید بهدنبال شناسایی و استفاده از همه ظرفیتهای جبهه انقلاب باشیم. تأکید ما تمرکز بر ۳اصل کلیدی کارآمدی، عقلانیت و انقلابی بودن در معرفی نامزدهاست.»
در این راستا جا دارد اشارهای به اختلافات درون طیفی اصولگرایان با جبهه پایداری شود. (مرحوم) احمد کریمی اصفهانی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه درباره جبهه پایداری گفت: «هر زمان که به انتخابات نزدیک میشویم پایداری شروع میکند از انتخاب اصلح حرف میزند تا آنکه بالاخره با کسی کنار بیاید. پایداری زمینه رأی در جامعه ندارد؛ بنابراین با هدف سهمخواهی،موضوعاتی همچون انتخاب اصلح را مرتب مطرح میکند. اگر این جبهه به حرفی که میزند باور واقعی دارد، یکبار بهتنهایی وارد میدان انتخابات شود.»
خلیج فارس: نحوه کنشگری طیفهای اصلاحطلب در انتخابات پیش رو یکی از مهمترین ابهاماتی است که در فضای سیاسی کشورمان شکل گرفته است. گروههای تصمیمساز جبهه اصلاحات معمولا ذیل دو رویکرد کلی قرار میگیرند؛ بخشی از این طیف معتقد است با استفاده از رویکرد «جامعهمحور» باید دنبالهروی مطالبات و خواستههای مردم و اقشار مختلف جامعه بود و در بزنگاهها همگام با آنها حرکت کرد. اگر بخشهایی از طیفهای رادیکال جامعه خواستار عدم حضور در انتخابات است، احزاب سیاسی هم باید به این خواسته احترام گذاشته و صحنه انتخابات را ترک کنند! طیف دوم اصلاحطلب، اما معتقدند وظیفه طیفهای سیاسی آوانگارد نه دنبالهروی از مردم بلکه ارتقای سطح مطالبات جامعه و حرکت دادن جامعه به سمت مطالبات برتر است.
اعتماد نوشت: بر این اساس است دسته اول، اساسا توصیهای برای حضور یا عدم حضور در انتخابات نمیکنند، اما دسته دوم معتقدند علیرغم همه مشکلات باید با قدرت هر چه تمامتر در انتخابات شرکت کرد و هزینه برگزاری یک انتخابات غیراستاندارد را برای برگزارکنندگان به منتهای درجه خود رساند.
علی باقری فعال سیاسی اصلاحطلب دضمن تحلیل این دو رویکرد فکری در جریان اصلاحات خطر افزایش دیدگاههای سلبی در هیاتهای نظارت را بررسی میکند.
موضوع برگزاری انتخاباتی سالم، آزاد، رقابتی و مشارکتی از سوی عالیترین مقام کشورمان مورد تاکید قرار گرفته، اما نشانههای برگزاری چنین انتخاباتی از دل بررسی صلاحیتها نمایان نیست. شما درباره تحولات اخیر سیاسی و بحث ردصلاحیتها چطور میاندیشید؟
انتخابات حق مردم است، انتخابات محل جاری شدن اراده مردم برای نحوه حکمرانی و تعیین سرنوشت خود است، لذا همانطور که قانون اساسی هم تاکید کرده، اجرای امور در جمهوری اسلامی باید براساس انتخابات انجام شود. با این تعاریف انتخابات باید تجلی و روح حاکمیت ملت و خواست ملت باشد. انتخابات باید برمبنای قانونی که متعهد و وفادار به روح آزادیخواهی و دموکراسی در کشور است، برگزار شود. انتخابات تحت تسلط هیچ طیف و گروهی نباید باشد، اما باید پذیرفت انتخابات مجلس در ایران طی دورههای اخیر با چالش مواجه بوده است. در ۴ الی ۵ دوره اخیر، انتخابات مجلس (از مجلس ششم به بعد) انتخاباتی با حضور همه افراد و جریاناتی که معتقدند سیاستورزی را باید در چارچوب نظام و سیاست کشور انجام داد، نبوده است. در نقطه عکس انتخاباتی حداقلی با حضور حداقلی از بازیگران انجام شده است. در این میان به همان میزان که انتخابات از روح اصلی خود خارج شده، مشارکت هم پایین آمده است. برای نخستینبار در انتخابات مجلس یازدهم مشارکت مردم به زیر ۵۰ درصد (۴۲ درصد) رسید. قبل از آغاز اتمسفر انتخاباتی ۱۴۰۲، نشانههایی شکل گرفت که برمبنای آن گمانهزنیهایی درباره آینده انتخابات صورت گرفت، ازجمله این نشانهها، تغییراتی بود که در قانون انتخابات رخ داد و دامنه نظارت افزایش یافت و دامنه قانونی فعالیت نامزدها، بیش از گذشته محدود شد. این گمانهزنیها باتوجه به شرایط ۴ سال گذشته، انتظارات مثبتی را نسبت به انتخابات پیشرو مشخص نکرد، از همین رو بود که برخی فعالان سیاسی در ایران، نسبت به ورود در عرصه انتخابات تردید داشتند و اصلاحطلبان با حداقلی از نامزدهای بالقوه خود در انتخابات ثبتنام کردند.
ردصلاحیتهای قابل توجه هیاتهای اجرایی هم مناقشات بسیاری را شکل داد.
آنچه در مرحله رسیدگی به صلاحیت رخ داد و براساس آمار رسمی وزارت کشور عنوان شد ۲۸ درصد از نامزدها ردصلاحیت شدهاند، اتفاق بیسابقهای است. بیشترین میزان ردصلاحیت هیات اجرایی در تاریخ ایران مربوط به مجلس یازدهم و سال ۹۸ است که در آن انتخابات تنها ۹ درصد نامزدها توسط هیاتهای اجرایی ردصلاحیت شدند. این روند ردصلاحیتها، اما در انتخابات ۱۴۰۲ با رشدی حدودا ۲۰۰ درصدی مواجه شد. ردصلاحیت ۲۸ درصدی توسط هیاتهای اجرایی و در شرایطی که پیشثبتنامها قبلا باعث شده بود، نامزدها یک مرحله پالایش شوند، نشاندهنده آن است که انتخابات از معیار یک انتخابات مشارکتی، تهی شده است. اینکه شورای نگهبان و نهادهای نظارتی در آینده چه رویکردی را
در پیش میگیرند، شخصا ارزیابی یا پیشداوری خاصی ندارم، اگر مجموعه نظام و حاکمیت در پی برگزاری یک انتخابات آبرومند با مشارکت قابل قبولی از آحاد جامعه است، حداقل کاری که وظیفه دارد انجام دهد، بررسی صلاحیتها در مدار قانون و حق و حقوق شهروندی است. این ردصلاحیتهای بیسابقه و خلاف قانون در هیاتهای اجرایی اگر اصلاح شود، یک گام مثبت در جهت احیای انتخابات مجلس دوازدهم است، در غیر این صورت با ادامه مسیر فعلی میتوان پیشبینی کرد انتخابات چندان پرشوری نداشته باشیم.
در این میان دیدار رهبر انقلاب با اعضای شورای نگهبان و تاکید ایشان بر افزایش مشارکت در انتخابات، تحلیلهای متفاوتی را شکل داده است. شما این متغیر را چطور ارزیابی میکنید؟
گمانهزنی خاصی نمیتوان داشت، چون جزییاتی از این دیدار و سخنان رهبری منتشر نشده است. ایشان از ابتدای سال جاری، ۴ ویژگی را برای برگزاری انتخاباتی مطلوب مطرح کردند که ۲ گزاره از این ۴ گزاره، رقابتی بودن و مشارکتی بودن در انتخابات است. قاعدتا اگر بنا باشد انتخابات بر همین مدار پیش برود، باید تایید صلاحیتهای بیشتری شکل میگرفت تا به امروز این ضرورتها توجه نشده است، در جریان اصلاح قانون انتخابات و عملکرد هیات اجرایی در احراز صلاحیتها به این دغدغهها توجهی نشده است. اگر قرار باشد مسوولان برگزاری انتخابات به این معیارها متعهد باشند، باید منتظر یک تحول اساسی در رسیدگی به وضعیت صلاحیت بود. البته برای آگاهی از این ابهام باید منتظر چشمانداز آینده و تحولات بعدی باشیم.
کنشگری اصلاحطلبان در انتخابات فعلی هم بحثهای بسیاری را ایجاد کرده است. بسیاری از چهرههای برجسته و ژنرالهای اصلاحطلب در انتخابات ثبتنام نکردند. این عدم حضور از سوی لیدرهای اصلاحطلب چه معنا و مفهومی میتواند داشته باشد؟ آیا به نفع جریان اصلاحات است یا رد صورت افزایش تایید صلاحیتها یک فرصت از دست رفته محسوب میشود؟
این موضوعی است که در ایام ثبتنامهای انتخاباتی هم بین اصلاحطلبان مطرح و درباره آن بحث شد. در اردوگاه اصلاحطلبی دو نگاه کلی وجود داشت؛ یک نگاه این بود که رفتار حاکمیت در برگزاری انتخابات در گذشته سنجیده شده، بنابراین دیگر امیدی به انتخابات نیست و باید اساسا از ورود به عرصه انتخابات استنکاف ورزید. در مقابل این نگاه، دیدگاه دومی هم وجود داشت که هر چند در مقدمات اشتراکاتی با جریان نخست داراست، اما معتقد بود باید هزینه برگزاری انتخابات غیراستاندارد را در کشور بالا برد. اگر قرار است انتخابات غیراستاندارد برگزار شود، همه کسانی که خودشان را واجد ویژگی ورود به مجلس میدانند و تصور میکنند صاحب فکر و اندیشه هستند، باید در انتخابات داوطلب شده، ثبتنام کنند؛ اگر مجال رقابت پیدا کردند، راه را ادامه دهند، اگر هم مجالی حاصل نشد، چیزی برای اصلاحطلبان از دست نمیرود. مضاف بر اینکه اراده و نگاه مجریان و برگزارکنندگان انتخابات هم به چالش کشیده شده و در معرض داوری مردم قرار میگیرد.
شما ذیل کدام یک از این گروهها و جریانات اصلاحطلب قرار داشتید؟
بنده ذیل کسانی قرار دارم که نگاه دوم را میپسندند. امروز هم تصور میکنم اگر تعداد بیشتری از اصلاحطلبان خصوصا از چهرههای شناخته شده اصلاحطلب در انتخابات شرکت میکردند به صواب نزدیکتر بود، چراکه این مشارکت هم مبتنی بر روح اصلاحطلبانه بود و هم فواید بیشتری برای جامعه داشت. چه منجر به حضور در انتخابات میشد و با تایید این افراد مبارزهای جدی شکل میگرفت و چه ردصلاحیت میشدند و عملا امکان حضور در انتخابات را نمییافتند، اما متاسفانه اقلیتی از گروهها و چهرههای اصلاحطلب متقاعد به منطق دوم شدند و در انتخابات ثبتنام کردند و باقی…
طیف اصلاحطلبی که بر عدم کنشگری تاکید دارند، ضرورت جامعهمحوری اصلاحات را مطرح کرده و میگویند، باید در پی آنچه که جامعه میخواهد حرکت کرد. به نظر شما فعالان سیاسی باید دنبالهروی جامعه باشند یا جامعه را به دنبال خود بکشند و ارتقا دهند؟ حتی اگر قرار باشد به دنبال جامعه حرکت کرد، این پیروی باید از کدام طیف جامعه باشد؟
من فکر میکنم جامعهمحوری یعنی به دنبال مطالبات اقشار مختلف جامعه رفتن و در آن جهت گام برداشت. اولا من منافاتی بین این موضوع (جامعهمحوری) با مشارکت در انتخابات نمیبینم، اینگونه نیست که یا باید در انتخابات شرکت کنید یا بنا را در فعالیت سیاسی مبتنی بر این امر قرار دهید که از مطالبات اقشار گوناگون دفاع کنید. اساسا مشارکت در انتخابات یکی از مهمترین راههای پیگیری مطالبات اجتماعی است. من این گزارهها را مقابل هم نمیبینم. از سوی دیگر اظهاراتی مطرح میشود که با جامعهمحوری فرق دارد. مردم شاید اقبالی به مشارکت در انتخابات نداشته باشند، به این جهت برخی از اکثریت جامعه تبعیت کرده و در انتخابات حضور پیدا نمیکنند. از نظر من این دیدگاه هم محل اشکال دارد. انتظاری که از یک نیروی سیاسی پیش رو و متعهد به مصالح کشور وجود دارد، آن است که مصالح ملی، مردم و کشور را تحلیل کرده و برمبنای آنچه تامینکننده این مصالح است، مشی سیاسی خود را دنبال کند. این مشی سیاسی حتی اگر مورد قبول اقشاری از مردم نباشد، وظیفه او است که اقشار جامعه را به حضور در عرصه انتخابات و این مسیر قانع کند. از نظر من طریق صحیح سیاستورزی همین است. حتی اگر فرض کنیم جامعه به دلیل تجربیات قبلی، رغبتی به حضور در انتخابات ندارد، یک نیروی اکتیو و حرفهای سیاسی ابتدا باید تحلیل درستی از شرایط و چگونگی تحقق منافع ملی از طریق مشارکت داشته باشد و بعد برمبنای این تحلیل جامعه را نیز قانع کند که مشارکت افزونتر، منافع پایدار کشور و جامعه را محقق میکند. به نظرم یک حرکت متعهد اجتماعی و سیاسی، این ویژگی را دارد، وگرنه تبعیت از آنچه که مردم فکر میکنند، رسالت نیروی سیاسی نیست و نیروی سیاسی را به قطرهای از دریای مردمی بدل میکند و آوانگارد بودن این قشر سیاسی را منتفی میکند.
فرض کنید روند فعلی ردصلاحیتها در هیاتهای نظارتی و شورای نگهبان هم ادامه داشته باشد. به نظر میرسد برخی طیفهای سیاسی چپ به جز انتخابات دستور کار ویژهای ندارند. اصلاحات به جز انتخابات در کدامین وادیها باید گام بردارد؟ پلن بعدی برای اصلاحات پس از ردصلاحیتها چه میتواند باشد؟
این پرسش را باید از افرادی بپرسید که از ابتدا پلن انتخابات و مشارکت انتخاباتی را از روی میز برداشتهاند. آنها باید بگویند چه پلنی جایگزین این عدم حضور دارند. برداشت من این است که فعالیت سیاسی هیچ طیفی نباید معطوف انتخابات به تنهایی باشد. پیگیری مطالبات اجتماعی، توسعه فعالیتهای مدنی، رشد فعالیتهای رسانهای، نقد قدرت، تحلیل عملکرد حاکمیت و… وجود دیگری از فعالیتهای سیاسی هستند که در کنار پلن مشارکت در انتخابات همواره باید مطرح باشند. البته به جهت اهمیتی که انتخابات دارد و نقش راهبردی انتخابات در بهبود و اصلاح نظام تصمیمسازیهای کشور، حتی اگر انتخابات با برخورد انقباضی حاکمیت روبهرو شود، اصلاحطلبان موظفند تا برگ انتخابات را از دستور کار خود حذف نکرده و همچنان بر ضرورت برگزاری انتخابات آزاد و استاندارد پافشاری کنند. همه مساعی و توان خود را باید برای اعمال فشار برای تحقق این مطالبه به کار بندند. ما چارهای جز این نداریم که پای بفشاریم بر ضرورت برگزاری یک انتخابات استاندارد که میتواند رافع بسیاری از مشکلات امروز کشور باشد. عدم موفقیت در به کرسی نشاندن این مطالبه، دلیل بر خارج کردن این موضوع از دستور کار یا خارج شدن از تلاش از این عرصه نیست. در کنار سایر کارهایی که میتوان و باید انجام داد، توجه به موضوع انتخابات و تلاش برای برگزاری انتخابات آزاد و استاندارد هم باید در دستور کار اصلاحطلبان قرار گیرد.
کیهان نوشت: علت فضاسازی نشریات زنجیرهای و وابستگان به اشرافیت غربگرا برای جا انداختن اختلاف میان نیروهای انقلاب، این است که اتحاد و همدلی طیفهای مختلف انقلابی در دو انتخابات قبلی مجلس و ریاست جمهوری، موجب تغییرریل مجلس و دولت شده، و ضمن کنار زدن غربگرایان، موجب موفقیتهای بزرگ سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک شده است.