خلیج فارس: سعدالله زارعی در آنتن زنده صداوسیما گفت: یک حمله موشکی صورت گرفته و این حمله با سوار شدن روی نقطه ضعفهای امنیتی اسماعیل هنیه اتفاق افتاده است. اسماعیل هنیه یک سری مراقبتهای خاص حفاظتی را رعایت نکرده است. اسرائیل او را ردیابی کرد. در ماجرای سقوط هلی کوپتر شهید رئیسی بر اساس گزارش رسمی، هیچ عامل خارجی، اسرائیلی یا عامل نفوذی و خرابکاری داخلی وجود ندارد.
ابراهیم رییسی
خلیج فارس: دختر مرحوم رییسی در اختتامیه نشستهایی با عنوان «ملت ابراهیم» نوع مدیریت مرحوم پدرشان را مدیریت فقیهانه توصیف کرده و گفتهاست: “جریان انقلاب به «ملا» وابسته است و نهاد دین باید فقه حکومت اسلامی را منظم کند”.
مشارالیها همچنین گفته: “نهاد دین باید برای رهبری تعداد زیادی نیرو تربیت میکرد چرا که برخی عنوان میکنند رهبری بعد از شهید رییسی تنها شدهاند.”
سرکار خانم در پایان این حدیث منسوب به امام حسین علیهالسلام را در شکایت از مردم خواندهاند: «مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبان شان میچرخد و تا وقتی زندگیهاشان بر محور دین بگردد، در پی آناند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک میشوند.» – (البته متن عربی را و نه مثل ما برگردان به فارسی را).
ضمن همدردی با ایشان به سبب رنجی که در فقدان پدر متحمل میشوند چند نکته را باید با ایشان در میان گذاشت:
1. درست است که برای آقای سعید جلیلی بسیار فعالیت کردند (در حالی که والد فقید آقای جلیلی را به منصبی نگماشته و او در سایه نشسته بود) و در نهایت نامزد مورد نظر رأی نیاوردند ولی زیبنده نیست مردم را شماتت کنند. این مردم با مردم زمان امام حسین مطلقا قابل قیاس نیستند. وقتی مقام رهبری به خاطر افزایش مشارکت در مرحله دوم انتخابات پیشانی بر خاک میسایند ایشان چگونه غیر مستقیم مردم را متهم میکنند؟
با هر متر و معیار دکتر پزشکیان نه تنها از سعید جلیلی کم ندارد که در تدین و انقلابیگری و صداقت سرتر است. چرا می گویید مردم بنده دنیا هستند؟ بله! مردم زمان امام حسین بنده دنیا بودند ولی مردم ایران نه. اگر بودند وعدههای دنیایی آن سه نفر را باور میکردند و بعد که هر سه از کاندیدای مورد حمایت شما (سعید جلیلی) حمایت کردند او را برمیگزیدند.
2. چه کسی گفته رهبری تنهاست و بعد از مرحوم رییسی احساس تنهایی میکند؟ به لحاظ عاطفی طبعا اندوهگیناند ولی از حیث سیاسی اتفاقا خیلی هم شاداب به نظر میرسند و اصرار دارند روند امور در اصلاح شتاب گیرد.
3. اگر قرار بر تعیین تکلیف برای نهاد دین باشد این کار را باید مراجع و علما انجام دهند.در تاریخ تشیع سابقه نداشته خانمهایی جلودار فعالیت دینی شوند. از یک طرف خانمها را به نام دین از امور سیاسی و اجتماعی عملا منع میکنند و نمیگذارند وزیر و مدیر زن انتخاب شود و به انجام وظایف همسرداری و مادری فرامیخوانند و از طرف دیگر برای نهاد دین تعیین تکلیف میکنند. این پدیده قطعا در تاریخ تشیع سابقه نداشته است. ( از منظر فقهی عرض میکنیم. وگرنه ما که به برابری جنسیتی معتقدیم. ایشان بر برابر نبودن اصرار دارد).
4. ایشان گفته از دختر پزشکیان خواسته برای پدرش دعا کند تا او عاقبت به خیر شود چون این مسیر فقه و تفکر دینی میخواهد. اولا چرا تنها به او گفتید؟ مگر دکتر پزشکیان رییس جمهور شما هم نیست؟ خودتان چرا دعا نمیکنید؟ ثانیا پدرش که حالا رییس جمهور است چه کار کند؟ در 70 سالگی و بعد از تخصص قلب برود فقیه شود؟ پدر خود ایشان که روحانی بود وقت داشت دروس حوزوی را هم زمان با ریاست جمهوری پی گیری کند؟ ثالثا مرحوم رییسی بیشتر امور را به نظامیان و کمتر به روحانیون سپرده بود. تعداد استانداران نظامی را بشمارید. این مدیریت فقیهانه بود؟ رابعا هنر پزشکیان این بود که به جای توقف در فقه سنتی نهجالبلاغه را مطرح کرد. هر چند توقف در آن و تکرار در موارد بی ربط هم قابل نقد است. پنجم این که چرا این قدر با انتخاب دکتر پزشکیان سرد برخورد میکنید تا جایی که در خبر دیدار با او یک جمله تبریک از زبان مادرتان یا دیگر اعضای خانواده رییس جمهور فقید نشنیدیم. راستی این قدر از پیروزی او ناخرسندید؟ تبریک نگفتن را به حساب تألمات روحی گذاشتیم اما اگر تألمات چیره بود چرا اینجا و آنجا مدام سخنرانی می کنید؟
5. دست آخر میتوان یادآور شد رفتار دختر سردار شهید سلیمانی را الگو قرار دهید که در شورای شهر تهران جانب مردم را گرفته و بر آن است که شهردار نامتناسب با فضای فکری و سیاسی اکثریت مردم تهران را در روندی قانونی وادار به کنارهگیری کنند.
شگفتی مجدد این که امام حسین از عهدشکنی ناراضی بود و از رنجی که بر او و خانواده رفت. خانم رییسی اما باید از مردم شرکت کننده در مراسم تشییع پدرشان تشکر کند و اگر به اشتباه تصور کرده بود به خاطر حمایت ایشان و بقیه اعضای خانواده آقای سعید جلیلی پیروز میشود خطا از خودشان بود زیرا انتخاب آقای رییسی هم محصول انتخاباتی سرد و غیر رقابتی بود و ظاهرا امر بر مشارالیها مشتبه شده است.
ایشان به جای الگو قرار دادن سخنان رادیکال برخی زنان اصولگرا صدای مردم باشند نه این که تصور کنند به صرف تدریس پارهای معارف دینی می توانند برای مردان اصولگرا وعظ و خطابه بخوانند. چون آنان خود را به وعظ و اندرز نسوان محتاج نمی دانند و معتقدند باید به امور منزل برسند و کار دین را به مردان دین بسپارند.
منبع:عصرایران
ویدئو/ رییسی در حوادث آبان ۹۸، برخی احکام اعدام را بدون سر و صدا لغو کرد
خلیج فارس: اتفاق غیرمنتظرهای که برای سید ابراهیم رئیسی در جنگلهای ارسباران رخ داد، چهره سیاست ایران را در شوک عمیقی فرو برد. هم اکنون با خالی شدن جایگاه ریاست جمهوری، اهل سیاست منتظر انتخاب رئیسجمهور آینده هستند که 8 تیرماه انتخاب خواهد شد و از هم اکنون گمانهزنیها درباره نامزدهای مختلف داغ شده است.
به گزارش خلیج فارس؛ در جبهه مقابل لاریجانی، روحانی، ظریف و آذری جهرمی به عنوان چهرههای مدنظر اصلاح طلبان- اعتدالیون مطرح هستند که البته در تایید صلاحیت آنان شک و تردید است، اما در طرف مقابل نامهای مختلفی به میان آمده که احتمالا دغدغه تایید صلاحیت هم نخواهند داشت. در ادامه به چهره های مطرحی می پردازیم که امروز از شانس بیشتری برای رسیدن به ریاست جمهوری برخوردارند؛ هرچند تا روز انتخابات اتفاقات زیادی مطرح است:
محمد مخبر
او حالا پرچمدار دولت در نبود ابراهیم رئیسیست. فردی که به لحاظ اقتصادی در دولت سیزدهم چهره تاثیرگذاری به حساب میآید اما پررنگترین شایعه پیرامون او، حضور احتمالیاش در انتخابات پیش روست. اما نکتهای که درباره مخبر وجود دارد، مقبولیت عمومیاش است که انگار در هالهای از ابهام قرار دارد اما با این وجود در نهادهای اقتصادی و تصمیمگیرنده مثل ستاد اجرایی فرمان امام، تاثیرگذاری بالایی دارد.
نام “محمد مخبر” درست در بحبوحه کرونا بود که بر سر زبانها افتاد و نامش با واکسن “برکت” گره خورد اما شاید به قدر کافی برای مردم ایران شناخته شده نیست و در این 50 روز شاید نام خود را بتواند بیش از پیش مطرح کند.
علیرضا زاکانیزاکانی این روزها در شهرداری تهران حسابی بحثبرانگیز شده. در واقع او مدلی از مدیریت را ارائه میدهد که همفکرانش نزدیک به دو دهه به دنبال اجرای آن بودند؛ نوعی بازگشت به سنت، شورش علیه مدرنیته و مشتقات آن.
شاید اتفاق ویژهی کارنامه زاکانی، در نظر نگرفتن طبقه متوسط باشد. زاکانی پیشتر نشان داده که به وفادارانش بها میدهد و ممکن است با برخی اتفاقات مشابه انتخابات ریاست جمهوری 1400 در جایگاهی مثل شهرداری بنشیند و عطای ریاست دولت را به لقایش ببخشد.
مهرداد بذرپاش
با مشاهدات این روزها شاید نقش وزیر راه این روزهای دولت در سپهر سیاسی کشور تغییر کند. نفوذ بذرپاش و داشتن تیم رسانهای قوی دو عاملیست که ممکن است از نقاط قوت او در انتخابات پیش رو باشد اما احتمالا جایگاه رئیسجمهور در کابینه دولت کمی برایش زود باشد.
او نیز در کاروان رئیسی در سفر به آذربایجان شرقی حضور داشت و البته از مه غلیظ جنگلهای اسباران جان سالم به در برد. همین حالا نیز ممکن است آینده سیاسیاش به شکل دیگری ترسیم شود و شاید نقش مهمتری هم در دولت بعدی ایفا کند.
محمدباقر قالیباف
رئیس این روزهای مجلس از همپیمانان رئیسی در انتخابات 96 و 1400 بود که حالا نزدیک به دو دههست که برای سکانداری دولت خیز برداشته. قالیباف همواره فردی معتمد در بدنه نظام بوده و حالا در نبود یار و همشهریاش (ابراهیم رئیسی) شاید خود را نزدیکتر از همیشه به صندلی ریاست دولت ببیند.
او که تقریبا در تمامی پستهای مهم کشوری و لشکری مثل نیروی انتظامی و شهرداری تهران پست داشته حالا خود را آماده شرکت در مناظرههای احتمالی میکند. مناظرههایی که شاید تا کنون پاشنه آشیل او بودهاند و خوششانس باشد که این دوره کسی مثل حسن روحانی در این انتخابات ظهور نکند.
محمدجواد آذری جهرمی
جوانترین نیروی حال حاضر اعتدالیون- اصلاحطلبان پس از تجربه وزارت در دولت روحانی همواره با کنشهای سیاسیاش در فضای مجازی نشان داده که اتفاقات را بهتر از هر کسی رصد میکند. برگ برنده جهرمی مقبولیتیست که در عرصه سیاسی کشور به واسطه حضور مستمر در پستهای مدیریتی داشته و از تمام نفرات حاضر در این لیست، تقریبا بهروزتر هم هست. اما همه اینها در حد و حدس و گمان است و باید ببینیم که چه اتفاقی خواهد افتاد.
جایگزین موقت رئیسی چه کسی خواهد بود؟
خلیج فارس: با شهادت رئیس جمهوری اسلامی ایران، این پرسش پیش می آید که آیا انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری برگزار می شود یا قانون اساسی پیش بینی دیگری اندیشیده است؟
به گزارش خلیج فارس، قانون اساسی پیش بینی کرده که در مواردی مانند فوت، استعفا و برکناری رئیس جمهور، وظایف وی به طور موقت و با موافقت رهبری به معاون اول رئیس جمهور محول می شود.
بر اساس اصل 131 قانون اساسی، شورایی سه نفره شامل رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه و معاون اول رئیس جمهور، موظف است ترتیبی اتخاذ کند تا رئیس جمهور جدید حداکثر ظرف 50 روز، انتخاب شود.
با این اوصاف، از امروز که رئیس جمهور ایران به شهادت رسیده، محمدباقر قالیباف، غلامحسین اژه ای و محمد مخبر تا 18 تیر امسال فرصت دارند تا شرایط لازم برای انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری را فراهم کنند.
این درحالی است که یک سال دیگر تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم باقی مانده و در شرایط عادی، باید خرداد 1404 برگزار می شد.
در این زمینه
خلیج فارس: سید ابراهیم رئیسی ، رئیس جمهوری اسلامی ایران در ماموریت کاری در آذربایجان شرقی به شهادت رسید.
به گزارش خلیج فارس، رئیسی که برای افتتاح سد قیز قلعه سی به آذربایجان شرقی رفته بود، در بازگشت از این سفر بر اثر سقوط هلی کوپتر حامل خود و همراهانش شهید شد.علاوه بر رئیس جمهوری، امیر علی عبداللهیان وزیر امور خارجه، آیت الله آل هاشم امام جمعه تبریز و مالک رحمتی استاندار آذربایجان شرقی نیز در این پرواز حضور داشتند که به همراه چند نفر دیگر از جمله محافظان و کادر پرواز، جان خود را از دست دادند.
سانحه حدود ساعت 13:30 روز گذشته در ارتفاعات ورزقان واقع در آذربایجان شرقی رخ داد ولی به دلیل صعب العبور بودن منطقه، مه آلود بود هوا، سرما و بارندگی، عملیات جست و جو تا بامداد امروز به طول کشید و سرانجام امدادگران در حالی لاشه هلی کوپتر را پیدا کردند که متاسفانه هیچ کدام از سرنشینان آن زنده نمانده بودند.
لحظه پیدا شدن لاشه بالگرد توسط تیم پهبادی هلالاحمر
قانون اساسی درباره فقدان رئیس جمهور چه می گوید؟
اصل ۱۳۱ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران می گوید: در صورت فوت، عزل، استعفاء، غیبت یا بیماری بیش از دو ماه رئیسجمهور، معاون اول رئیسجمهور با موافقت رهبری اختیارات و مسئولیتهای وی را بر عهده میگیرد. همچنین شورایی متشکل از رئیس مجلس و رئیس قوه قضاییه و معاون اول رئیسجمهور موظف است ترتیبی دهد که حداکثر ظرف مدت ۵۰ روز رئیسجمهور جدید انتخاب شود.
معرفی بالگردی که رییس جمهوری با آن سقوط کرد
به گفته برخی از کارشناسان، بالگرد “بل ۲۱۲” دو موتوره و ساخت کشور آمریکا است که ظرفیت دو خلبان و 13 سرنشین دارد.
این بالگرد که ردپای آن در حادثه اخیر دیده میشود، مربوط به شرکت نفت بوده که طی دهه ۷۰ شمسی، پس از اورهال و نصب تجهیزات مخصوص مانند گجتهای دید در شب و… به آشیانه بالگردهای ریاست جمهوری اضافه شده است.
تصاویری از آخرین ساعات زندگی رئیسی
سید ابراهیم رئیسی که صبح یکشنبه برای افتتاح سد قیزقلعهسی بر روی رودخانه مرزی ارس به آذربایجان شرقی رفته بود، هنگام ظهر بر اثر سقوط بالگرد به شهادت رسید. در این تصاویر، آخرین ساعات زندگی رئیسی را می بینید:
سابقۀ سانحه هلیکوپتر برای رؤسای جمهور ایران
خلیج فارس: هر چند تا لحظۀ تحریر این نوشته اخبار تکمیلی دربارۀ سانحۀ هوایی برای بالگرد حامل حجت الاسلام سید ابراهیم رییسی رییس جمهوری در بازگشت از نقطۀ صفر مرزی با آذربایجان شرقی در ورزقان (106 کیلومتری تبریز) دریافت نشده، اما این سانحه یادآور دو سانحه برای دو رییس جمهوری قبلی است و آقای رییسی از این حیث سومی به حساب میآید.
به گزارش خلیج فارس؛ مورد اول سانحه برای ابوالحسن بنیصدر اولین رییس جمهوری ایران در تابستان 1359 بود.
مورد بعدی سانحه برای محمود احمدینژاد ششمین رییس جمهوری ایران بود که بعد از سید محمد خاتمی و قبل از حسن روحانی عهدهدار ریاست جمهوری بود.
جالب این که در آخرین پیام تلویزیونی در سال 92 و هنگامی که اولینهای دوران خود را برمیشمرد یکی از اولینهای ادعایی همین بود که من اولین رییس جمهوری ایران هستم که بالگرد او دچار سانحۀ هوایی شده! در حالی که اولا به گواه مطلب بالا اولین نبود و ثانیا اولین در این فقره که در آن فاعلیتی نداشته قابل فخر فروشی نبود.
ماجرا از این قرار بود که روز یکشنبه ۱۲ خرداد هلیکوپتری که حامل محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری وقت ایران در واپسین ماه های مسؤولیت او در ارتفاعات البرز دچار سانحه شد والبته آسیبی به سرنشینان این هلیکوپتر نرسید.
او برای افتتاح یک پروژه تونل جادهای به این منطقه رفته بود اما بالگرد حامل او و همراهان پیش از رسیدن به محل و در نزدیکی محل پروژه دچار سانحه شد.
نهایتا امیدواریم این سانحه هم ختم به خیر شود و در صورت وقوع، تلفاتی دربرنداشته باشد.
خلیج فارس: پرمخاطبترین وزارتخانه دولت ایران یعنی آموزش و پرورش بیشک خبرسازترین وزارتخانه در چند ماه گذشته بوده و همچنان این قصه به پایان نرسیده است؛ از کمبود شدید معلم در هفتههای نخستین تا نرسیدن کتابهای درسی برخی پایهها تا یک ماهه اول و همچنین مساله خبرساز تعطیلی مدارس در روزهای آلودگی هوا بخشی از مسائل مهمترین وزارتخانه ایران است که البته بحث رتبهبندی معلمان، روش استخدام معلمان تازه و بحث درباره شیوه جذب سه هزار طلبه به روایت شخص وزیر کنونی و همچنین بحث افت شدید سطح سواد دانشآموزان ایرانی نمونههای دیگری از خبرسازی این وزارتخانه است.
به گزارش خلیج فارس؛ وزیر کنونی هم گویا چندان از این خبرساز شدن بدش نمیآید یا اینکه ناخواسته اظهاراتش این همه خبرساز میشود و در هر صورت تغییری در اصل ماجرا یعنی روزهای پرچالش وزارتخانه آموزشی و تربیتی ایران ایجاد نمیشود و شاید هم مصایب رییس پیشین جمهوری ایران را به جلسه با وزرای پیشین آموزش و پرورش ترغیب کرده است.
۱۸ دی امسال «حسن روحانی» که حالا درگیر انتخابات پیشرو است، جلسه متفاوت از فضای سیاسی و انتخاباتی برگزار کرد و وزرا و مدیران ارشد وزارتخانه آموزش و پرورش در دولتهای یازدهم و دوازهم را دور هم جمع کرد تا نشستی درباره مسائل خبرساز این وزارتخانه داشته باشند؛ علیاصغر فانی، محسن حاجی میرزایی، سید محمد بطحایی، سید جواد حسینی و برخی دیگر از معاونان وزارتخانه در ۸ سال گذشته و مدیران استانی مهمانان این نشست بودند که از زاویه نگاه خود به تحلیل شرایط کنونی آموزش و پرورش ایران پرداختند.
نوشته پیشرو روایت یکی از حاضران این نشست یعنی سید جواد حسینی است که روایتی کامل از این نشست به ما میدهد و در یازده محور نه تنها شرایط این جلسه بلکه وضعیت کنونی وزارتخانه آموزش و پرورش را به بحث و بررسی میکشاند.
آموزش و پرورش در دولت یازدهم و دوازدهم
در دیداری که هجدهم دیماه در تهران با جمعی از وزرا و مدیران سابق آموزش و پرورش با دکتر حسن روحانی، رییسجمهوری پیشین داشتیم، دکتر فانی، دکتر حاجیمیرزایی، دکتر بطحایی، اینجانب و برخی دیگر از دوستان به بیان دیدگاههای خود در موضوع آموزش و پرورش پرداختند. اینجانب به جهتگیریها و عملکردهای مثبت آموزش و پرورش در دولت دکتر روحانی پرداختم و یازده نکته را تشریح کردم که به اختصار بدان خواهم پرداخت.
نکته اول به کمپنداری و کمانگاری همه دولتها در قلمرو بودجه آموزش و پرورش اشاره کرده و بیان داشتم گرچه استاندارد سهم بودجه آموزش و پرورش از بودجه عمومی باید حداقل بیست درصد باشد، اما این رقم فقط در دوران دفاع مقدس محقق شد و پس از آن این سهم در دورههایی حتی تا هفت درصد کاهش یافت و البته در دولت یازدهم و دوازدهم تا مرز سیزده و نیم افزایش یافت و در دولت کنونی به یازده درصد کاهش یافته است.
نکته دوم انتخاب و انتصاب مدیران به نسبت شایسته و مقبول در سطوح استانها و مناطق و نواحی از ویژگیهای قابل توجه آموزش و پرورش در آن دوران بود به عنوان مثال مجموعه مدیران منصوب در استان خراسان رضوی ٢٢درصد سوابق ایثارگری، ٢٠درصد تجارب و ۶٠ درصد مدارک تحصیلیشان نسبت به قبل از افزایش برخوردار بود.
نکته سوم معلمان کارگزاران اصلی تحولند درخصوص معلمان همیشه دولتها به نسبت شایستگی که این قشر دارند عقبتر حرکت کردهاند، اما چند اقدام شایسته در آن دوران به انجام رسید که به برخی از آنها اشاره خواهم کرد.
ارتقای مراکز تربیت معلم به دانشگاه فرهنگیان، طراحی و تصویب ماده ٢٨ و ١ برای استفاده از نیروهای حرفهای و توانمند سایر دانشگاهها و مراکز آموزش عالی پس از گذراندن دوره کوتاهمدت دانشگاه فرهنگیان در آموزش و پرورش، تصویب ممنوعیت بهکارگیری هرگونه نیروی انسانی در آموزش و پرورش جز مسیر دانشگاه فرهنگیان و شهید رجایی، تدوین و تصویب لایحه نظام رتبهبندی معلم و ارسال آن به مجلس شورای اسلامی، ساماندهی نیروی انسانی موضوع مهم دیگری است که اگر به درستی سیاستگذاری نشود چند آسیب جدی را به همراه خواهد داشت.
پرت نیروی انسانی و کاهش بهرهوری، کمبود معلم در برخی مناطق -مقاطع و نیز از حیث جنسیت، این سیاست در زمان دکتر فانی به شکل جدی در حالی در دستور کار قرار گرفت که با اجرای شتابزده نظام ۶-٣-٣ تراز نیروی انسانی بههم ریخت و یک پایه به دوره ابتدایی اضافه شد و ضرورت اجرای سیاست ساماندهی انسانی را دوچندان ساخت، کاری که از سال ١٣٩٢ در دستور کار قرار گرفت و نه تنها مانع پرت نیروی انسانی شد و بهرهوری در عرصه نیروی انسانی را افزود در عین حال هیچ کلاسی بدون معلم نماند. همچنین گرچه از حیث رفاه و معیشت معلمان هیچگاه آنچنانکه باید و حق ایشان است مورد توجه نبوده و نیستند در عین حال چند اقدام درخور را میتوان فهرست کرد، رشد بیش از پنج برابری حقوق معلمان از ابتدای سال ٩٢ تا ١۴٠٠، افزایش ١٢٢درصدی مراکز رفاهی و آموزشی معلمان، کاهش معلمان بدون مسکن از ٣٢٠ هزار فاقد مسکن به ١٧٠ هزار، اجرای طرح ملی مسکن معلمان، توجه به بهره مالکانه در صندوق ذخیره فرهنگیان.
نکته چهارم مربوط به توسعه مشارکتها در نظام تعلیم و تربیت ایران است. آموزش و پرورش ایران دارای ساختاری به شدت متصلب و متمرکز است و همین موضوع ضمن کاهش انگیزه و خلاقیت، بحران کیفیت را نیز دامن زده و نوعی آمرانگی در آموزش را پدیدار ساخته است. بدین جهت از سال ١٣٩٢ در دوره دکتر فانی سیاست توسعه مشارکتها مطرح شد و آثار مثبتی برجای گذاشت، از جمله توسعه کمی و کیفی مدارس غیردولتی، مدارس هیات امنایی، طرح خرید خدمات آموزشی، توسعه مشارکت با سایر سازمانها و وزارتخانهها، افزایش مشارکت خیرین مدرسهساز به ویژه گسترش فعالیتهای خیرخواهانه مدرسهسازی به مدرسهیاری، مشارکت معلمان از طریق انتخابات برای عضویت در شورای عالی آموزش و پرورش و هیات امنای صندوق ذخیره فرهنگیان، افزایش انجمنهای علمی معلمان از٣۵٠ به بیش از پانصد انجمن و سایر تشکلهای معلمان به عنوان مثال در استان خراسان چهل و نه پارلمان معلمان، چهل و نه پارلمان اولیا و همین تعداد پارلمان مدیران مدارس و دانشآموزان برای بسترسازی مشارکتی در تصمیمگیری در نظام آموزش و پرورش شکل گرفت.
همچنین جلوه دیگری از توسعه مشارکتها در حوزه تعاملات آموزش و پرورش با سایر دستگاهها را در یکی از موضوعات بسیار مهم یعنی آسیبهای اجتماعی میتوان جستوجو کرد. طرح نماد نظام مراقبت از دانشآموزان در برابر آسیبهای اجتماعی با همکاری و مشارکت سیزده دستگاه از سالهای نیمه اول دهه نود کلید خورد و همچنان استمرار دارد.
پنجمین موضوع مهمی که در قلمرو تعلیم و تربیت ایران همواره در مراحل گفتمانی بسیار مورد توجه بوده و شوربختانه در عمل از کمترین سطح توجه برخوردار بوده، موضوع مدرسهمحوری و قدرت بخشیدن ساختاری و اعتباری به ویژه در انتخاب و اختیار مدرسه است. راه نرفته ما در این مسیر بسیار است، اما در عین حال از سالهای ٩٢ با سیاست راهبردی ارتقای مدیریت آموزشگاهی و سپس اجرای دو طرح راهبردی تدبیر و تعالی آموزشگاهی در مقطع متوسطه و ابتدایی و نیز در استمرار آن تصویب نظام انتخاب و انتصاب مدیران آموزشگاهی و هشت مرحله اجرایی طرح از انتخاب و انتصاب تا توانمندی و نظارت گامهای کوچک، اما رو به جلو در این دوره ارزیابی میشود.
ششمین موضوع قابل توجه در امر آموزش و پرورش توجه به دورههای پیشدبستان و نقش آن در شکوفایی ظرفیتهای تربیتی دانشآموزان در دورههای بعدی است. ما از این جهت با دو آسیب جدی روبهرو هستیم؛ اول سطح پوشش پیشدبستان که بر اساس سند تحول جزو نظام رسمی تعلیم و تربیت عمومی محسوب میشود که به دلیل اختیاری بودن بسیار پایین بوده به گونهای که در سال ١٣٩٢از پوشش ۳۸/۲ درصدی برخوردار بود.
در سال ١٣٩۵ برای اولین بار ردیف اعتباری برای پیشدبستان اختصاص یافت و با تمرکز بر این موضوع مهم سطح پوشش پیشدبستان در دولت دوازدهم به ٧۱/۱ درصد رشد یافت، اما سویه دوم ماجرا این بود که بیش از ١۶ دستگاه جز آموزش و پرورش امر تربیت دوره پیشدبستان را دراختیار داشتند و نوعی آلودگی مدیریت این دوره حساس موضوع مدیریت تربیت پیشدبستان را با چالش جدی مواجه ساخته بود، حال آنکه مدیریت امر تعلیم و تربیت عمومی وفق قانون باید به نهاد تخصصی آن یعنی وزارت آموزش و پرورش وانهاده شود. اقدام راهبردی که در دولت دوازدهم با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوره وزارت حاجیمیرزایی اتفاق افتاد، تصویب و راهاندازی سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک بود که بر آن اساس به آشفتگی موضوع مدیریت تربیت در حوزه مهم پیشدبستان نه تنها پایان داد، بلکه زمینه رشد کمی و کیفی امر مهم تربیت در این دوره را بیش از پیش فراهم ساخت.
هفتمین محور مورد توجه در عملکرد دولت خصوصا دولت دوازدهم مدیریت تعلیم و تربیت در زیست بوم کروناست؛ جامعه جهانی و ایران ناخواسته به زیست بوم کرونا پرتاب شد. آموزش و پرورش همانند سایر بخشهای جامعه و حتی کمی بیشتر و زودتر از همه بخشهای جامعه با تعطیلی و دیرتر از همه با بازگشایی مدارس مواجه شد و ورود به جامعهای یافت که من از آن به جامعه توفانی یاد میکنم. وضعیتی که بیشتر از کل جامعه نظام آموزش و پرورش را متاثر ساخت. آموزش و پرورش با دگرگونیهای سریع، پردامنه، بنیادین، مستمر، ناگهانی و غافلگیرکننده روبهرو شد. وضعیتی که نه تنها هیچ کس پیشبینی نمیکرد، بلکه تجربهای هم در هیچ نقطهای از جهان در مواجهه با چنین وضعیتی پیش رو نبود. آموزش و پرورش ایران در این زمان دوساله با این سیاست که گرچه مدرسه تعطیل شده است ولی تعلیم و تربیت باید تداوم یابد و با تکیه بر راهبرد انعطافپذیری و پوشش و ارتباط حداکثری جریان یاددهی و یادگیری را خصوصا با راهاندازی شبکه شاد و نیز پای کار آمدن سیمای ملی و ارسال محتواهای خودآموز به شکل ترکیبی مدیریت کرد.
٧٧درصد معلمان، ۶٧درصد دانشآموزان و ٩٩ درصد مدیران از طریق شبکه شاد و سایرین نیز از سایر طرق تعلیم و تربیت در این دوره سخت را به شکل نسبتا موفقی در مقایسه با کشورهای منطقه پشت سر گذراندند. توجه به هوشمندسازی مدارس که مثلا در ابتدای دولت یازدهم تجهیز به رایانه ۱۰/۲۸درصد مدارس را شامل میشد به ۶۸/۴درصد در پایان دولت دوازدهم یعنی ۵۶۵درصد رشد موضوعی است که امکان مدیریت در این دوره را تسهیل کرد و یکپارچهسازی سامانههای الکترونیکی آموزش و پرورش در همین زمان امکان تحقق یافت.
هشتمین موضوع به رشد درصد باسوادی در دولت یازدهم و دوازدهم مربوط میشود. در این بازه زمانی درصد باسوادی از ۹۲/۴درصد به ۹۷/۳درصد افزایش یافت بهطوری که در مجموع درصد باسوادی در دهه ٩٠ سه برابر میانگین جهانی رشد یافت. توجه به دانشآموزان با نیازهای ویژه با رشد ١١درصدی پوشش تحصیلی و نیز ١۴۶درصدی بازگشت بازماندگان از تحصیل به سپهر تعلیم و تربیت مواجه شد.
به عنوان نهمین محور موفقیت، دستکم در حوزه جهتگیریهای درست در امر تعلیم و تربیت دانشآموزان حرکت به سمت کمرنگ شدن آموزش کارخانهای و یکنواخت و فرمال و تکساحتی، آموزشزده و نمرهگرا میتوان اشاره کرد. توصیفی شدن ارزیابیها در دوره ابتدایی و خصوصا طراحی و اجراییسازی طرح شهاب (شناسایی و هدایت استعدادهای برتر) که از سال ١٣٩٣ با پوشش ۵ درصدی شروع و تا پایان دولت به رشد صددرصدی جمعیت هدف دانشآموزی رسید، گام بسیار مهم، اما ناکافی برای تحقق تعلیم و تربیت فردی شده مبتنی بر استعدادها و تفاوتهای فردی است که فقدان این نگاه یا عدم رشد کیفی آن در نظام تعلیم و تربیت به عنوان جدیترین چالش امروزین تعلیم و تربیت ایران محسوب میشود.
توسعه کمی و کیفی آموزشهای فنی و حرفهای و کار و دانش و نیز سیاستگذاری در حوزه توسعه متوازن رشتهها در دوره دوم متوسطه را میتوان دهمین محور موفقیت در دولتهای یازدهم و دوازدهم برشمرد، به گونهای که کل هنرجویان از چهارصد هزار سال ٩٢ در مجموع به بیش از یک میلیون افزایش یافتند و رشتههای فنی و کار و دانش به بیش از دویست رشته افزون شد و طرحهایی مثل برونسپاری رشتههای کار و دانش، ایران مهارت، هنرستانهای جوار، آموزش همراه با تولید و نیز مرکاب (ایجاد مراکز رشد و کارآفرینی در برخی هنرستانها) نه تنها بر کیفیت آموزشهای فنی و حرفهای افزود، بلکه مشارکت سایر دستگاهها و بخش خصوصی در توسعه آموزشهای فنی و حرفهای را نیز تا حدودی تمهید ساخت.
یازدهمین محور عملکردی دولت در دهه نود در قلمرو آموزش و پرورش را میتوان در نگاه به اجراییسازی تدریجی سند تحول بنیادین جستوجو کرد و تمامی موارد دهگانه فوق نیز برگرفته از آموزههای سند تحول بنیادین جهتگیری و به سوی اجرا قدم برداشته است. وزیر کنونی آموزش و پرورش فرمودهاند، در ۱۰ سال گذشته سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به کنار نهاده شده و سند ٢٠٣٠ ملاک عمل قرار گرفته است. این درحالی است که جز زیر نظام درس ملی که قبل از این دولت به تصویب رسیده بود پنج زیر نظام دیگر در دولت یازدهم و دوازدهم به تصویب رسید و در سالهای ١٣٩٢ به بعد که دکتر فانی وزارت آموزش و پرورش را برعهده گرفتند، مشاور سند تحول بنیادین را منصوب کردند و تمامی وزرای پس از دکتر فانی در دولت پیشین جناب دکتر مددی، مشاور وزرا در اجرای سند تحول بودند. دکتر فانی در آن سالها علاوه بر آن نود و دو برنامه سرآمد سند تحول بنیادین را برای اجرا به همه استانها اعلام کردند و همه مکلف به اجرای آنها در ستاد، استانها، مناطق و مدارس بودند.
در همان زمان اینجانب مدیر کل آموزش و پرورش خراسان رضوی بودم و نظام جامع برنامهریزی را تدوین و تصویب کردیم و کتاب آن را منتشر ساختیم و با ۴٠٠ شاخص تمام برنامهها و شاخصهها را مستند به بندهای سند تحول بنیادین طراحی و به اجرا گذاشتیم. ازجمله این برنامهها در حوزه دینی و اعتقادی طرح شهیدپژوهی، ایجاد مراکز شاهدپژوهی و برنامه قنات (قرآن، نماز، امامشناسی و توسعه فرهنگ ایثار و شهادت) بود.
در زمان وزارت دکتر سیدمحمد بطحایی این برنامهها استمرار یافت و نهایتا مبتنی بر سند تحول بنیادین ۶٠٠ برنامه استخراج و برای اجرا به استانها ابلاغ شد و میزهای اجراییسازی سند تحول بنیادین با حضور و مشارکت معلمان، اولیا و کارشناسان و مدیران و صاحبنظران در نواحی ٧۶٠گانه طراحی شده بود.
در دوره سرپرستی اینجانب بر وزارت آموزش و پرورش که پس از دوره وزارت دکتر بطحایی اتفاق افتاد، میزهای طراحی شده اجراییسازی سند تحول تدقیق و تکمیل و میز اجراییسازی سند تحول بنیادین در سطح مدرسه هم به آن افزوده و به همه ادارات کل ابلاغ و تاکید شد که اساس همه فعالیتها اجرای این برنامهها که مستند و مستخرج از سند تحول بنیادین است، مبنای عمل قرار گیرد.
در دوره وزارت دکتر محسن حاجیمیرزایی که اینجانب در آن دوره معاونت وزارت و ریاست سازمان آموزش و پرورش استثنایی را برعهده داشتم در تمامی دو سال هر روز صبح شنبه با حضور وزیر و معاونین و برخی نویسندگان سند تحول بنیادین و صاحبنظران دانشگاهی جلسات دو تا سه ساعت چگونگی اجراییسازی سند تحول بنیادین برگزار میشد و در راستای تحقق آموزههای سند ٢۵ بسته تحولی تدوین، تصویب و به اجرا گذاشته شد.
در عین حال هیچ کس ادعا ندارد که نظام تعلیم و تربیت توانسته است به شکل مطلوب سند تحول را اجرا کند و کاستیها و ناکامیها در این مسیر بسیار است، اما آنچه مبنای عمل و بودجهریزی تعلیم و تربیت قرار گرفته، آموزههای سند تحول بنیادین بوده است.
در پایان یادآوری میکند در این گفتار فقط موفقیتها گزارش شده و ذکر دو نکته ضروری است؛ اول اینکه این موفقیتها در بسیاری از زمینهها نوعی جهتگیری مثبت محسوب میشود که نیاز به استمرار، کیفیتبخشی و تصحیح و تکمیل دارد و دوم اینکه مشکلات و آسیبها و ناکامیها هم بسیارند که در یادداشتهای گوناگون به آن پرداخته و خواهم پرداخت.
منبع: اعتماد
خلیج فارس:زهرا نژادبهرام در اعتماد نوشت: حداقل اقدامی عملی شاید بتواند هدیه مطلوبی برای زنان باشد این مهم نه تنها برای دولت مستقر که در دولتهای قبل نیز قابل مشاهده بوده است که مساله زنان اولویت نیست، بلکه سیاستهای تنبیهی برای برخی اقدامات اولویت بیشتری دارد. اما امروزه ابعاد آن وسیعتر و قربانیان جنسیتی آن نمایانتر شده است. در نهایت به نظر میرسد تغییرات اقلیمی که کشور را با چالش جدی در امر آب و هوا و زمین روبهرو کرده، در کنار بحرانهای اقتصادی در شرایط کنونی زنان به حاشیه رانده میشوند در حالی که زنان نیمی از جمعیت کشور هستند و قرار است در صحت و سلامت و امید و نشاط آیندگان را به وجود آورند و آینده را بسازند.
به گزارش«خلیج فارس»؛او افزوده است: بیایید از گفتاردرمانی خارج شویم و راهکارهای عملی برای حمایت از آنها تدارک ببینیم. از جرمانگاری برای زنان دوری کنیم و به سوی فرصتهای تازه برای مشارکت بیشتر آنها در ابعاد اقتصادی و اجتماعی و رفع مشکلات آنها گام برداریم این وظیفه تاریخی حاکمیت است که به آن وفادار بماند.