خلیج فارس:محمد ذاکرحسین به پیامک کشف حجاب واکنش نشان داد و آن را را نوعی آزار و اذیت عمدی خواند.
منبع:برترینها
خلیج فارس:جزئیاتی جدید از ماجرای قتل یک دختر ۲۳ ساله کرمانشاهی توسط پدرش، اعلام شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل ازاعتمادآنلاین؛اوایل اسفند ماه جاری، رسانهها اعلام کردند یک زن ۲۳ ساله که یک ماه قبل طلاق گرفته و به خانه پدرش برگشته، توسط پدرش با ضربات چاقو به قتل رسیده است. پس از انتشار این خبر، «اعتماد» سعی کرده با یکی از خواهران مقتول مصاحبه کند.
«رضوان حسینی»، خواهر مقتول میگوید: «جان یکی دیگر از خواهرانش هم که قصد طلاق دارد در خطر است و وضعیت روحی و روانی خواهر کوچکشان که شاهد آثار جرم در اتاقش بوده نیز مناسب نیست و در حال حاضر در بیمارستان کودکان محمد کرمانشاهی بستری است.» این در حالی است که مشخص نیست سرنوشت خواهر کوچکشان پس از اتمام دوره درمان و نگهداری در خانههای امن بهزیستی آن هم برای مدتی کوتاه چه خواهد بود.
با این حال «بهزاد شهبازی»، مدیرکل بهزیستی کرمانشاه در مورد این حادثه اعلام کرده: «خواهر ۱۷ ساله با وجود مقاومتهای خانواده توسط مددکاران از خانه بیرون آورده شده، اما به خاطر تنشهای روحی و روانی در بیمارستان بستری است و بعد از این شرایط مدتی در مرکز میماند تا تعیین تکلیف نهایی شود.»
پس از این حادثه، رییس پلیس آگاهی استان کرمانشاه نیز اظهار کرده؛ پدر خانواده دستگیر شده است. لازم است گفته شود؛ «اعتماد» این گزارش را صرفا جهت پرداخت به موضوع قتل «دنیا حسینی» تنظیم نکرده، بلکه قصد دارد با انتشار این گزارش زنگ خطری را برای مقامات قضایی به صدا درآورد تا از اتفاقات ناگوار بعدی که امکان دارد برای دختران این خانواده رخ دهد، جلوگیری کند. همچنین نگارنده در بخشهایی از گزارش از نوشتن بعضی جزییات دلخراش واقعه و برخی اظهارات خواهر مقتول بنا به دلایلی خودداری کرده است. با این حال مطالعه این گزارش ممکن است برای همه مناسب نباشد.
اپیزود اول
اول شب بود که جزییات خبر قتل را شنیدم؛ تلفنم زنگ زد. صدای کسی میآمد که کلماتی نامفهوم بر زبان میآورد. کلماتی که قاعدتا باید میفهمیدم. صدا میپرسید: «میشنوید؟» صدا سوالش را تکرار میکرد و این طرف فقط سکوت بود؛ اول جواب ندادم. چیزی نگفتم، اما بعد میشنیدم که صدا از گلوی من بیرون میآید و از زن جوان سوالاتی میپرسد… .
اپیزود دوم
«رضوان حسینی» ۲۹ سال دارد و فرزند اول خانواده است. او را ۱۳ سالگی شوهر دادند، اما نتوانست با شوهرش زندگی کند و جدا شد. پدر و مادرش قصد داشتند رضوان را هم بکشند، اما نتوانستند یا شاید هم نخواستند. آنطور که رضوان برایم تعریف میکند، خواهرانش «تحت آزار و اذیت روحی و جسمی» قرار گرفتند. رضوان برایم میگوید: «چهار خواهر بودیم، اما با کشته شدن دنیا، شدیم سه تا. من چند سال پیش تصمیم گرفتم از همسرم جدا شوم به همین خاطر هشت، نه ماه با خانوادهام زندگی کردم، در این مدت شرایطم آنقدر بد شد که یک شب آنقدر پدرم را تحریک کرد تا بالاخره پدرم مرا از خانه بیرون انداخت. آن زمان هنوز طلاق نگرفته بودم. مجبور شدم از آن شب به بعد مستقل شوم و زندگیام را از خانوادهام جدا کنم تا اینکه بعد از چند ماه فهمیدم، دنیا؛ خواهر سومم هم قصد دارد از شوهرش طلاق بگیرد.»
اپیزود سوم
رضوان در مورد دنیا میگوید: «دنیا را ۱۴ سالگی به عقد پسر یکی از اقوام درآوردند و ۱۷ سالگی او را راهی خانه شوهر کردند. دنیا به قدری در خانه پدریمان آزار دید که حاضر شد تن به این ازدواج بدهد، اما چند ماه پیش به خاطر آزار و اذیتهای شوهرش تصمیم گرفت از او طلاق بگیرد. دنیا در حال تحصیل در دانشگاه تربیت معلم بود که این اتفاقات افتاد. قبل از اینکه طلاق بگیرد او روزی به من زنگ زد و گفت شوهرم دستش را روی گلویم گذاشته و خواسته مرا خفه کند. اواخر تابستان امسال هم شوهرش با من تماس گرفت و گفت دنیا میخواهد طلاق بگیرد؛ تو با خواهرت حرف بزن اگر طلاق میخواهد من طلاقش میدهم؛ دنیا هم گوشی را گرفت و گفت نمیتوانم با شوهرم زندگی کنم. هنوز یک ساعت از تلفن آنها نگذشته بود که دنیا دوباره با من تماس گرفت؛ جیغهای وحشتناک میزد و کمک میخواست. میگفت در جاده ساوه هستم، با ماموران تماس گرفتم و ماجرا را تعریف کردم. همان لحظه شوهرش راضی شد که دنیا به خانه من بیاید. دنیا آمد، اما مادرم و شوهر دنیا، آدرس خانه مرا از آگاهی گرفتند و به خانهام آمدند؛ به صاحب خانهام گفتند زنگ آپارتمان مرا بزند تا من در را باز کنم و آنها داخل خانه شوند. همین هم شد و من در را باز کردم و آنها داخل خانه شدند؛ هم مرا زدند و هم دنیا را. موهای دنیا را کشیدند و به زور بردند. من در این فاصله به پلیس اطلاع دادم. آنها هنوز دنیا را نبرده بودند که ماموران پلیس از راه رسیدند؛ همه ما را به آگاهی بردند، اما آنجا خواهرم را تحت فشار گذاشتند که باید با شوهرت بروی. متاسفانه ماموران امنیت دختران خانواده برایشان مهم نبود. به همین خاطر من از وکیل شماره یک قاضی را گرفتم. وقتی با او تماس گرفتم، گفتم آقای قاضی ماموران کلانتری قصد دارند با خانوادهام که ما را بارها تهدید به قتل کردند، همکاری کنند. قاضی هم گفت باید به دادسرا بیایید. از کلانتری به دادسرا رفتیم. آنجا هم نتوانستند برای ما کاری کنند. فقط راضی شدند دنیا یک شب در بهزیستی بماند و فردا به خانه برود، اما فردای همان روز خانوادهام به محل کارم آمدند و سراغ مرا گرفتند. وقتی متوجه آمدن آنها شدم سریع با دنیا تماس گرفتم و گفتم خودت را به یک خوابگاه دخترانه برسان. همین که تلفن را قطع کردم خانوادهام مرا در ملاعام کشیدند و داخل ماشین انداختند و گفتند باید به دنیا بگویی به خانه برگردد. من هم مجبور شدم آنها را به خوابگاهی که دنیا رفته بود، ببرم. به من گفتند به دنیا بگو حمایتش میکنیم که طلاق بگیرد، اما نباید خانه تو بماند. دنیا قبول کرد و آنها هم دنیا را با خود بردند. بعد تلفن دنیا از دسترس خارج شد. دو شب قبل از این اتفاق، دنیا با من تماس گرفت و گفت اوضاع خانه خیلی بد است. من هم به دنیا گفتم فردا صبح حتما با اورژانس اجتماعی تماس میگیرم و ماجرا را اطلاع میدهم. دنیا گفت اینها تا فردا صبح گوشی را از من میگیرند، چون چند روز پیش هم گوشی را از من گرفته بودند. اصلا فکر نمیکردم تهدید خانوادهام به واقعیت تبدیل شود، اما وقتی صبح سر کار رفتم، شقایق خواهر دومم با من تماس گرفت؛ جیغ میکشید و میگفت دنیا را کشتند و تو نتوانستی برای ما کاری انجام بدهی.»
اپیزود چهارم
شقایق، دختر دوم خانواده است و ۲۵ سال دارد. ۱۲ سالگی او را به زور به مردی دادند که ۱۲ سال از او بزرگتر بود. رضوان در مورد شقایق میگوید: «شقایق هم به خاطر رفتارهای بد همسرش قصد دارد طلاق بگیرد، اما بعد از اتفاقی که برای دنیا افتاده، ترسیده و خانه پدرمان را ترک کرده و حالا هم در تهران خانه یکی از اقواممان است. شوهر شقایق هم یا او را تهدید یا اذیت میکرد؛ چند وقت پیش، شقایق را کتک زد و دست او را شکست و شقایق بیمارستان بستری شد. وقتی فهمیدم شوهر شقایق او را کتک زده با ماموران پلیس تماس گرفتم. ماموران به بیمارستان رفتند، اما شقایق از ترس همسرش به ماموران گفت زمین خورده و دستش شکسته است. شوهر شقایق همیشه مادرمان را تحریک میکرد و میگفت دخترهایت نباید فلان کار را انجام دهند یا فلان جور لباس بپوشند. مادرمان هم به حرف او گوش میکرد و همان حرفها را برای پدرمان تکرار میکرد. مادرمان رابطه خوبی با هیچ کدام از ما نداشته و ندارد. همیشه او بود که پدرمان را تحریک میکرد تا ما را تهدید و شکنجه کند. روزی هم که دنیا را کشتند مادرم به همسایهها گفته بود چیزی نیست دنیا خودکشی کرده، اما پدرمان بعد از این اتفاق به خانه یکی از اقواممان رفته و آنجا به آنها گفته دنیا را کشته است. آنها هم ماجرا را به پلیس اطلاع دادند. پدرم در اتاق خواهر کوچکمان دنیا را کشت و آثار جرم داخل اتاق خواهر کوچکمان باقی ماند؛ زهرا وقتی از مدرسه به خانه برگشته، دیده یک دستکش و دستمال خونی داخل اتاقش افتاده و لکههایی از خون هم روی دیوار اتاقش پاشیده شده است. زهرا وقتی به من زنگ زد و گفت داخل اتاقش با چنین صحنهای مواجه شده، احساس خطر کردم و سریع با اورژانس اجتماعی تماس گرفتم.»
اپیزود پنجم
زهرا فرزند چهارم و آخر این خانواده است و ۱۷ سال دارد. روزی که از مدرسه آمده و متوجه شده خواهرش توسط پدرشان به قتل رسیده، دچار شوک بزرگی شده است. رضوان در مورد زهرا میگوید: «وقتی مددکاران و روانشناسان بهزیستی، زهرا را تحویل گرفتند، متوجه شدند زهرا یک دستمال خونی در دستش گرفته است. مددکاران هر چه تلاش کردند دستمال را بگیرند، زهرا مقاومت کرده و گفته دستمال را نمیدهم تا همیشه یادم بماند پدرمان، خواهرم را کشته است. آنها هم وقتی دیدند حال روحی زهرا مساعد نیست او را در بیمارستان کودکان در کرمانشاه بستری کردند. روزی که برای ملاقات زهرا به بیمارستان رفتم او به من گفت میخواهم رازی را برایت فاش کنم… .»
اپیزود آخر
رضوان با درخواست کمک از سوی مسوولان در جملات پایانی خود نیز میگوید: «ما از شما میخواهیم که صدای ما باشید تا تمام مسوولانی که میتوانند به خواهران من کمک کنند از این اقدام دریغ نکنند.»
خلیج فارس:پرونده قاتل سریالی که ۵۶ سال پیش موفق شده بود از زندان فرار کند، با مرگ او برای همیشه بسته شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین؛ چند روز پیش دفتر کلانتر شهرستان جکسون در کانزاسسیتی آمریکا تماس عجیبی دریافت که راز ۵۶ ساله یک قاتل سریالی را فاش کرد. فردی ناشناس در تماس با پلیس گفت زنی که ۵۶ سال پیش از زندان زنان فرار کرده بود، در آلبرتای کانادا به دلیل کهولت سن جان باخته است. تماس گیرنده ناشناس از زنی به نام شارون الیزابت کین صحبت میکرد. یک قاتل سریالی که در سال ۱۹۶۴ به اتهام قتل ۳ مرد دستگیر شده بود.
این زن در آن سالها مدعی شده بود که هر سه مردی که وی به قتل رسانده، افرادی هستند که او را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند و به همین دلیل از آنها انتقام گرفته است. او در همان زمان به اتهام قتل ۳ نفر به حبس ابد محکوم شد و به زندان زنان کانزاسسیتی افتاد اما کمی بعد توانست در هنگام هواخوری زندانیان، از آنجا فرار کند.
او پس از فرار از زندان تحت تعقیب قرار گرفت اما به دلیل اینکه در این سالها هویتش را تغییر داده بود، هرگز شناسایی نشد. حالا اما تماس گیرنده ناشناس مدعی بود که این قاتل سریالی پس از فرار از زندان به کانادا گریخته و در آنجا زندگی میکرده تا اینکه به دلیل کهولت سن جان باخته است. به دنبال این تماس، ماموران پلیس وارد عمل شدند و در تماس با پلیس کانادا معلوم شد زنی با مشخصات قاتل فراری در شهر آلبرتا فوت شد است.
ماموران با بررسی اثر انگشت این مرد، مطمئن شدند که او همان قاتل فراری بوده و به این ترتیب با مرگ وی در سن ۸۱ سالگی پروندهاش نیز بسته شد.
خلیج فارس:همسر آزاری چیست؟ همسرآزاری نوعی خشونت خانگی است و به طور کلی به هر نوع سوء استفادهای که زوجین به قصد اذیت و آزار همسر خود انجام میدهند، اشاره میکند. این نوع رفتار با شریک زندگی شخص آزارگر میتواند به شکل آزار روحی یا جسمی باشد و بسیاری از موارد خشونت خانگی هر دو را دارند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو، همسرآزاری معضلی رایج در دنیاست که حتی در پیشرفتهترین کشورهای جهان هم به چشم میخورد و و قربانی آن تنها زنان نیستند، بلکه مردان هم مورد آزار همسران خود قرار میگیرند.
گفته میشود همسرآزاری اکنون به دلیل افزایش آگاهی، دانش، شعور و تحصیلات مردم رو به کاهش است و همچنین در گذشته بیشتر فیزیکی بوده، اما در حال حاضر بُعد روانی و عاطفی آن نمود بیشتری دارد که از مصادیق آن میتوان به قهر کردن طولانی و تحمیل محرومیتهای عاطفی و جنسی زوجین به یکدیگر اشاره کرد.
با این حال، آمارها نشان میدهد همسرآزاری در ایران همچنان قابل توجه است و وجه فیزیکی آن از روانی پررنگتر است.
آمار پزشکی قانونی حاکی از آن است که وجود همسرآزاری در کشور را نمیتوان نادیده گرفت و باید به فکر علاج آن بود؛ هرچند بر اساس آمار، همسر آزاری در ماه های سرد سال کمتر از فصول گرم است.
اخیرا آماری از معاینات مربوط به مدعیان همسر آزاری از سال ۱۳۹۶ تا زمستان ۱۴۰۲ از سوی پزشکی قانونی منتشر شده که حاکی از شرایط همسر آزاری طی این سال ها در کشور است؛ بر این اساس در سال ۱۳۹۶ تعداد ۸۱ هزار و ۷۲۹ مورد همسر آزاری از نظر جسمی وجود داشته است که ۴ هزار و ۶۷۰ مرد و ۷۷ هزار و ۵۹ زن مورد آزار قرار گرفتند در همین سال همسر آزاری از نظر روانی ۴۵ مورد بوده است که ۵ مورد مرد و ۴۰ مورد زن بوده است.
در ادامه این گزارش مشاهده می شود که در سال ۱۳۹۷ همسر آزاری از نظر جسمی ۸۳ هزار و ۶۴۶ مورد بوده است که ۴۶۲ مورد مرد و ۷۹ هزار و ۴۸۴ نفر زن بودهاند؛ همچنین از نظر روانی نیز ۴۴ مورد همسرآزاری ثبت شده است که ۱۹ مورد مرد و ۲۵ مورد زن بوده است.
در سال ۹۸ بر اساس آمار ۸۵ هزار و ۳۵۷ مورد همسر آزاری از نظر جسمی انجام شده است که شامل سه هزار و ۷۳۳ مورد مرد و ۸۱ هزار و ۶۴۲ مورد زن بودهاند؛ در همین سال از نظر روانی ۱۵۲ مورد همسر آزاری انجام شده است که ۴۹ مورد آن مرد و ۱۰۳ مورد زن بودهاند.
همچنین در سال ۹۹، تعداد ۸۰ هزار و ۱۸۷ مورد همسر آزاری از نظر جسمی رخ داده که شامل ۲ هزار و ۹۹۱ مرد و ۷۷ هزار و ۱۹۶ زن بوده است.
همسرآزاری از کجا نشات میگیرد
بنا به روایت ایرنا، فریده دکانهای فرد؛ روانشناس در این خصوص اظهار داشت: همسرآزاری هنوز هم وجود دارد و نمی توان گفت پرونده آن به زودی بسته می شود اما آمار این جرم به دلیل افزایش آگاهی، سطح دانش، شعور و تحصیلات مردم، رو به کاهش است.
وی با بیان اینکه به واسطه برنامه هایی که از سوی صدا و سیما، وزارت ارشاد، مراکز مشاوره، وزارت ورزش و جوانان و سازمان نظام روانشناسی تهیه شده ، آمار همسر آزاری کمتر شده است، گفت: در گذشته دور، همسرآزاری بیشتر فیزیکی بوده اما اکنون بُعد روانی و عاطفی همسر آزاری بیشتر شده است؛ در بُعد فیزیکی و جسمانی همسر آزاری خیلی کمتر شده اما در تنبیه روانی شامل قهر کردن طولانی زوجین با یکدیگر، محرومیت های عاطفی و جنسی که به یکدیگر می دهند، بیشتر از گذشته شده است.
دکانه ای فرد اضافه کرد: با توجه به ریشه همسر آزاری میتوان گفت که سبک فرزندپروری والدین، الگوهای تربیتی، چشم و همچشمیهای موجود در جامعه در موضوع رفتارهای فرهنگی، گرهها و عقدههای درونی دوران کودکی، قربانیان جنسی در دوران کودکی، نیازهای پاسخ داده نشده، توقعات بیش از حد توان زوجین از یکدیگر، اعتیاد و بیکاری و تورم، همه موجب می شود همسرآزاری در انواع جسمی و روانی در جامعه رخ دهد.
وی درباره اینکه در فصل زمستان همسرآزاری کمتر است نیز توضیح داد: در فصول سرد سال، روزها کوتاه تر است و افراد زمان کمتری در کنار خانواده هستند، و به دلیل تغییرات فصلی افراد دارای خلق و خوی آرامی هستند اما در فصل تابستان افراد به دلیل گرمای هوا و تغییرات فصلی وضعیت متفاوتی دارند و ممکن است تغییرات خلقی در آنها در کنار مشکلات مختلف اقتصادی، اجتماعی به همسرآزاری منجر شود.
تماس با خط ۱۲۳ در زمینه همسرآزاری و اختلافات زناشویی نسبت به بقیه موارد آسیبها، رتبه بالایی را دارد.
آمار همسرآزاری جسمی و روانی را در ایران از سال ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۱ به تفکیک زن و مرد و همچنین دلایل بروز آن را در اینفوگرافیک ببینید.
خلیج فارس: پسری که متهم است نامزد سابقش را مورد آزار و اذیت قرار داده، ادعا کرد چون عاشق این دختر است که قصد ازدواج دارد چنین کاری کرده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتماد آنلاین؛متهم که مردی جوان است با شکایت دختری به نام گلاره بازداشت شد. گلاره به ماموران گفت از طرف نامزد سابقش مورد تجاوز قرار گرفته است.
این دختر که در روز شکایت به شدت آشفته بود، گفت: مدتی قبل با پسر جوانی به نام بهرام آشنا شدم. ما به هم علاقهمند شدیم و تصمیم گرفتیم ازدواج کنیم. خانواده بهرام به خواستگاریام آمدند اما بین خانواده بهرام و خانواده من اختلاف شدیدی درگرفت و ما هم مجبور شدیم نامزدی را به هم بزنیم. من به بهرام گفتم این ارتباط دیگر فایدهای ندارد و بهتر است خودمان را بیشتر از این اذیت نکنیم. روز حادثه به من گفت برای اینکه به رابطه پایان دهیم و مشکلات را حل کنیم بهتر است با هم صحبت کنیم. او مرا به خانهشان دعوت کرد. من که در زمان نامزدی به او اعتماد کرده بودم به خانهشان رفتم. بهرام من را مورد تجاوز قرار داد. بعد هم گفت حالا مجبوری با من ازدواج کنی. من از این مرد شکایت دارم و خواستار مجازات او هستم.
سپس ماموران بهرام را شناسایی و دستگیر کردند. او اتهام را رد کرد و گفت: من گلاره را آزار ندادم، تنها گناه من این است که او را دوست دارم.
وقتی بهرام و گلاره برای رسیدگی به پروندهشان در مقابل قضات قرار گرفتند، تحقیقات آغاز شد. قضات شعبه پنج دادگاه کیفری استان تهران از دختر جوان خواستند تا آنچه را اتفاق افتاده بود توضیح دهد. او گفت: چند ماه نامزد بهرام بودم، اما خانوادههای ما به ازدواج رضایت ندادند و بر سر تعیین مهریه با هم درگیر شدند. به همین خاطر نتوانستم به این وضعیت ادامه بدهم و به بهرام گفتم وقتی خانوادههای ما راضی به این ازدواج نیستند ما خوشبخت نمیشویم و بهتر است جدا شویم. از نظر من همه چیز تمام شده و بهرام هم قبول کرده بود. او روز حادثه به من گفت بیا تا برای آخرین بار با هم صحبت کنیم. من هم به خانه بهرام رفتم. فکر میکردم کسی در خانه است اما هیچکس نبود. بهرام من را مورد تجاوز قرار داد و گفت حالا دیگر مجبور هستی فقطبا من ازدواج کنی. من از این مرد شکایت دارم.
وقتی نوبت به بهرام رسید، او اتهام را رد کرد و گفت: من در تمام این مدت عاشق گلاره بودم و او را دوست داشتم و هنوز هم عاشق او هستم. وقتی گلاره را دعوت کردم برای این بود که فقط با او صحبت کنم، نه اینکه بخواهم او را اذیت کنم. من این اتهام را قبول ندارم.
بعد از گفتههای متهم و شاکی و دفاعیات وکلای آنها قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و بهرام از اتهام تجاوز تبرئه و به خاطر آزار و اذیت به ۱۰۰ ضربه شلاق محکوم کردند.
خلیج فارس: فروردین سال 98 دختر جوانی به نام نرگس در تماس با مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مدعی شد که پس از درگیری با مادرش، او به طور ناخواسته فوت کرده است.
پس از آن مأموران به محل حادثه که خانهای در جنوب تهران بود، رفتند و با جسد زن 65 سالهای به نام مریم که آثار خونریزی روی سرش پیدا بود، مواجه شدند.
نرگس در توضیح ماجرا به مأموران گفت: مادرم به لحاظ روانی مشکلات زیادی داشت و مجبور بود هر روز تعداد زیادی قرص مصرف کند به همین خاطر تعادل روانی نداشت و مدام با هم دعوا میکردیم. چند ساعت قبل دوباره با هم بحثمان شد و کارمان به درگیری کشید و مادرم با سرعت به آشپزخانه رفت و چاقویی برداشت و به سمتم حمله کرد و من هم برای دفاع از خودم او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و از حال رفت. بعد برای اینکه خودم را آرام کنم، قلیان درست کردم و به تراس رفتم تا بکشم اما مادرم دوباره به تراس آمد و لگدی به قلیان زد و با چاقو چند ضربه سطحی به پا و شکمم زد. با اینکه مجروح شده بودم اما وقتی دیدم از سرش خون میآید دستهایش را گرفتم تا آرام بگیرد اما او عصبانیتر شد و گفت باید از خانه بروم. من هم با ناراحتی از خانه بیرون رفتم. میخواستم قرصهایش را بخرم اما بعد از دو ساعت که برگشتم در را باز نکرد. نگران شدم و با آتشنشانی تماس گرفتم. وقتی در را باز کردند با جسد مادرم رو به رو شدیم. پس از آن جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
در تحقیقات بعدی مشخص شد که مادر و دختر هر دو به مواد مخدر شیشه اعتیاد داشتهاند.
در این میان پزشکی قانونی در گزارشی اعلام کرد: «علت فوت ضربه مغزی و خونریزی بوده است.»با اعلام این گزارش، پدر و مادر مریم و پسرش (دایی متهم) علیه نرگس شکایتی را ثبت کردند و خواستار قصاص او شدند.
با تکمیل تحقیقات، پرونده برای رسیدگی به شعبه 12 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای جلسه، اولیای دم درخواست قصاص کردند. سپس متهم به جایگاه رفت و ضمن رد اتهام قتل عمد گفت: 7 سال قبل پدرم، من و مادرم را تنها گذاشت و رفت و من و مادرم با هم زندگی میکردیم تا اینکه چندی قبل با پسر همسایهمان دوست شدم و او با فریب، من را مورد آزار و اذیت قرار داد که شکایت کردم و او را به تبعید و شلاق محکوم کردند. یکی از روزهایی که با مادرم برای پیگیری پرونده رفته بودیم، مادرم زمین خورد و سرش با جدول کنار خیابان برخورد کرد و بعد از مدتی فراموشی گرفت و مشکل روانی پیدا کرد تا جایی که دست به خودکشی زد و یک بار هم نزدیک بود خانه را به آتش بکشد. او سر هر موضوعی با من درگیر میشد. آنقدر به من فشار روانی وارد شد که به خانه داییام در شهرستان رفتم. نمیخواستم به خانه برگردم اما مادرم بارها با من تماس گرفت و التماسم کرد تا برگردم و من هم دلم سوخت و دوباره به خانه برگشتم، با این حال دوباره درگیریهای ما شروع شد.من در این سالها خیلی سختی کشیدم اما من قاتل مادرم نیستم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، متهم را به قصاص محکوم کردند. وقتی حکم در شعبه ۴۱ دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد، دختر جوان در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
رضایت اولیای دم و محاکمه از جنبه عمومی جرم
در حالی که زمان زیادی تا اجرای حکم نمانده بود او توانست پیش از اجرای حکم رضایت اولیای دم مقتول را جلب کند.
بدین ترتیب وی از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی که در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد، متهم به با تکرار اظهاراتش گفت: در مدت ۵ سالی که در زندان بودم یک شب آرام نخوابیدم و عذاب وجدان نابودم کرد. حالا از قضات درخواست میکنم در حد امکان در مجازاتم تخفیف قائل شوند تا بتوانم دوباره آزاد شوم.
در پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و طبق ماده 612 قانون مجازات اسلامی، وی را به 10 سال حبس با احتساب روزهای بازداشتی محکوم کردند.
منبع: روزنامه ایران
خلیج فارس: وقتی صحبت از همسر آزاری و تبعات ناشی از آن می شود همه ذهن ها ناخودآگاه به سمت آزار و اذیت زنان از سوی همسرانشان می رود و کمتر کسی باور می کند که مردان هم می توانند از سوی همسرانشان مورد آزار و اذیت قرار گرفته و چه بسا از همسرانشان کتک هم بخورند.
به گزارش خلیج فارس؛ هر چند در یک دهه گذشته آمار کتک خوردن مردان از زنان فقط یکی دو بار از سوی پزشکی قانونی به صورت رسمی اعلام شد و بعد از آن هم اعلام رسمی این آمار دیگر تکرار نشد اما این مسئله در کنار آزارهای روحی و روانی مردان توسط همسرانشان یک واقعیت است. البته همان سالها هم که این آمار اعلام شد کارشناسان معتقد بودند که این آمار، تنها ده درصد از مردانی هستند که به خاطر کتک خوردن از همسرانشان حاضر به شکایت و ارائه دادخواست قضایی شده اند. حالا با گذشت حدود یک دهه از آخرین باری که پزشکی قانونی به صورت رسمی آمار کتک خوردن مردها را از زنان اعلام کرد باز هم کارشناسان آسیب شناسی و جامعه شناس ها معتقدند همسر آزاری یا خشونت علیه مردان نه تنها کمتر نشده بلکه بیشتر هم شده است علتش هم تغییر سبک زندگی مردان است.
مصطفی اقلیما (مددکاری اجتماعی) با تائید این موضوع می گوید از وقتی پسران در انتخاب همسران خود به ملاک های اقتصادی بهای بیشتری دادند و همراه با خانواده هایشان امر ازدواج را حسابگرانه پیش برده و حاضر شدند برای داشتن یک زندگی آماده و مرفه سراغ دختران و زنانی بروند که به لحاظ اقتصادی به قول خودشان فول امکانات باشند خشونت علیه مردان هم در جامعه بیشتر شد: «زمانی در جامعه ما مرد حرف اول و آخر را در موضوعات مختلف اقتصادی، اجتماعی و… در خانواده می زد این پدر خانواده بود که تصمیم گیرنده نهایی بود اما از وقتی که زنان به واسطه قدرت اقتصادی و اجتماعی بخش قابل توجهی از مسئولیت های زندگی را عهده دار شدند نقش مردان وابسته به درآمد زن در خانه کمتر و کمتر شد. با کمرنگ شدن این نقش، ابهت و اقتدار مردان هم کمتر و کمتر شد و علیرغم رضایت قلبی مرد از تامین بخش قابل توجهی از هزینه های زندگی توسط همسرش، ضمیر ناخودآگاه مردان دنبال هویت گم شده خود می گردد. به خاطر همین این دسته از مردان عصبی تر و پرخاشگرتر شده و دائما با کوچکترین بهانه ای دعوا و درگیری بزرگی را در فضای خانواده رقم می زنند دعواهایی که گاه منجر به کتک خوردن مردان هم می شود!»
اقلیما معتقد است البته به خاطر ضعف جسمی زنان در برابر مردان برخوردهای فیزیکی هم اگر بین طرفین صورت نگیرد، اثرات روحی و روانی شوهرآزاری که حتی گاه در قالب برخوردهای کلامی زوجین اتفاق می افتد آثاری ماندگار حتی تا زمان مرگ فرد در ذهن او دارد : «در فرهنگ ما ایرانی ها مرد سالاری و جایگاه مرد در خانواده یک جایگاه تعریف شده و سنتی است، حتی اگر با همه تغییرات فرهنگی و اجتماعی عده ای مدعی شوند که مرد سالاری دیگر جایگاهی در فرهنگ ندارد اما مردان ما همیشه طرفدار این موضوع بوده و هستند به طوریکه در جلسات مشاوره مشاهده شده مردی که به خاطر داشتن امکانات رفاهی بیشتر با زنی بزرگتر از خود ازدواج کرده، علیرغم برخورداری از حمایت های همه جانبه همسرش صرفا به خاطر این که استقلال و ابهت خود را در خانه ندارد تصمیم به طلاق می گیرد چون این مرد دنبال جایگاه واقعی خود در زندگی و رهایی از آسیب های روحی و روانی است. » خشو نت علیه مردان یکی از اسیب های اجتماعی است که امروز افراد زیادی را درگیر خود کرده است موضوعی که به گفته رئیس مددکاری ایران خود مردان علت اصلی آن هستند.
منبع: همشهری آنلاین
خلیج فارس:مربی فوتبال که به آزار و اذیت چند پسربچه متهم شده است، از سوی دادگاه به اعدام محکوم شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتمادآنلاین، متهم که مردی جوان است با شکایت پدر یکی از شاگردانش تحت تعقیب قرار گرفت و پس از این شکایت بود که شکات دیگری نیز به دادگاه مراجعه و اعلام کردند از سوی مربی جوان فوتبال آزار و اذیت شدهاند.
پدر پسربچهای که اولین شکایت را به پلیس گزارش داده بود گفت: پسرم فوتبال دوست داشت و من هم بعد از کلی تحقیق، او را در یک باشگاه ثبتنام کردم. تحقیقات زیادی هم کرده بودم تا مطمئن شوم مربیای که آنجاست از مراکز ذیصلاح مدرک داشته و تایید شده باشد. بعد از مدتی متوجه شدم پسرم گوشهگیر و پرخاشگر شده است. او نمیتوانست درس بخواند و وضعیت روحی بدی داشت. مادرش کلی با او کلنجار رفت تا متوجه شد پسرم مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. پسرم به مادرش گفته بود مربی فوتبال او را اذیت کرده و فیلم گرفته است.
وقتی ماموران برای بازداشت مربی فوتبال اقدام کردند متوجه شدند متهم فرار کرده است. با این حال با گذشت چند ماه از ماجرا او را بازداشت کردند. در این مدت هفت نفر دیگر از اوشکایت کردند و گفتند مورد آزار و اذیت قرار گرفتهاند.
پرونده به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات تحقیق درباره متهم را آغاز کردند. در بررسی خانه متهم تعدادی عکس و فیلم پیدا شد که مشخص بود متهم از بچهها تهیه کرده است.
مربی فوتبال که ابتدا منکر همه چیز بود با دیدن مدارک بهدستآمده مدعی شد قصد آزار بچهها را نداشته و فقط با آنها شوخی کرده است.
با تکمیل تحقیقات، مربی فوتبال پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی شکات یک به یک در جایگاه حاضر شدند و جزئیات را توضیح دادند.
یکی از بچهها گفت: مربی ما را آزار میداد و وادارمان میکرد به بدن همدیگر دست بزنیم. او از بچهها میخواست از این کار فیلم بگیرند.
دانشآموزان دیگر نیز جزئیات دیگری را تشریح کردند.
وقتی نوبت به مربی رسید، او اتهام تجاوز به بچهها را رد کرد و گفت: من هیچ تعرضی به این بچهها نکردم. بعد از تمرین این بچهها را روی پایم مینشاندم و بابت این مساله متاسفم، اما تعرضی نکردم.
سپس وکیل مدافع او دفاعیات خود را مطرح کرد و خواستار برائت موکلش شد.
با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به مدارک موجود در پرونده به اعدام محکوم کردند. رأی صادره به شکات اعلام شده است.
خلیج فارس: امیر جعفری را در نمایی از فیلم هاوایی میبینیم که به تازگی در فضای مجازی منتشر شده است.
فیلم سینمایی «هاوایی» به کارگردانی بهمن گودرزی و تهیهکنندگی مرتضی شایسته به سرگروهی پردیس کورش و با پخش هدایت فیلم از چهارشنبه ۱۳ دی ماه اکران عمومی خود را آغاز میکند.
منبع: برترینها
خلیج فارس: تابستان سال ۱۴۰۰ مرد ۵۸ سالهای با مراجعه به پلیس آگاهی تهران علیه برادر ۴۶ سالهاش شکایت کرد .
به گزارش خلیج فارس؛ او در تشریح ماجرا گفت: برادرم از اشرار سابقهدار منطقه کهریزک است و بارها به زندان رفته و سالهاست در زمینه فروش مواد مخدر فعالیت میکند. او تاکنون ۴ بار ازدواج کرده است و ۴ فرزند دارد. چند روز قبل دختر ۱۴ سالهاش با حالی پریشان به خانهام آمد و مدعی شد پدرش او را مورد آزار و اذیت قرار داده است. در ابتدا حرفهایش را باور نکردم اما وقتی گفت از ۱۰ سالگی این فاجعه برایش به طور مداوم تکرار شده است و بعد هم یک فیلم چند ثانیهای از این جنایت سیاه را نشانم داد در حالی که بشدت ناراحت بودم به اداره پلیس آمدم.
پس از ثبت این شکایت، دختر نوجوان برای توضیحات تکمیلی به پلیس آگاهی احضار شد.
وی به مأموران گفت: از چهار سال پیش که مادرم طلاق گرفت به ناچار با پدرم زندگی میکردم. پدرم در این مدت بارها من را مورد آزار و اذیت قرار داد تا اینکه برای چهارمینبار ازدواج کرد و من موضوع را به نامادریام گفتم اما او حرفهایم را باور نکرد. چند باری به فکر خودکشی افتادم اما نتوانستم تا اینکه تصمیم گرفتم موضوع را به عمویم بگویم.
وقتی دختر نوجوان فیلم چند ثانیهای را که از پدرش گرفته بود به پلیس تحویل داد، با دستور قضایی برای معاینه به پزشکی قانونی فرستاده شد و کارشناسان این موضوع را تأیید کردند.
با تکمیل تحقیقات، متهم بازداشت شد و وقتی خود را با مستندات روبهرو دید لب به اعتراف گشود. بنابراین پرونده برای رسیدگی به شعبه 6 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
محاکمه در جلسه غیرعلنی
در جلسه محاکمه متهم که پشت درهای بسته برگزار شد، دختر نوجوان برای پدرش درخواست اشد مجازات کرد، سپس متهم گفت: تحتتأثیر مصرف مواد روانگردان و در حالت غیرعادی مرتکب این کار شدم و پشیمانم.
در این میان دو دختر دوقلوی ۱۲ ساله متهم که در بهزیستی نگهداری میشوند نیز به درخواست خودشان در دادگاه حاضر شده و عنوان کردند خواهرشان درست گفته چون پدرشان چند باری قصد داشته آنها را نیز قربانی جنایت سیاه خود کند.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده، متهم را به اعدام محکوم کردند. این حکم در دیوانعالی کشور مهر تأیید خورد و متهم در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
منبع: ایران