خلیج فارس: تصویری از قله توچال در شمال استان تهران که همه ساله در این روزها پوشیده از برف بود، باعث نگرانی مردم در فضای مجازی شده است.
منبع:برترین ها
خلیج فارس: اولین برف زمستانی ۶۰ سال پیش پایتخت ایران را زمین گیر کرد.
شب ۴ دی ۱۳۴۲ تهرانیها شاهد بارش بی امان برف تا صبح بودند.
ارتفاع برف در برخی از نقاط تهران به بیش از ۵۰ سانتی متر میرسید.
روزنامه اطلاعات در عصر آن روز به انعکاس اخبار و حواشی این رویداد پرداخت.
منبع: اطلاعات آنلاین
خلیج فارس: طبق تصویری که روزنامه اطلاعات در تاریخ دوم دی ۱۳۵۳ از نقشه خطوط مترو منتشر کرد، برنامه ساخت مترو در پایتخت به بیش از ۵۰ سال پیش بازمیگردد.
به گزارش خلیج فارس؛ تصویری جالب از نقشه اولیه متروی تهران که مربوط به سال ۱۳۵۳، حدود ۵۰ سال پیش است را مشاهده کنید.
متروی تهران در چند سال اخیر نقش مهم و اثرگذاری را در حمل و نقل شهری ایفا میکند، نقشی که این روزها با بهرهبرداری از خطوط و ایستگاههای جدید بسیار پررنگتر از گذشته شده است.
نکته حائز اهمیت درباره متروی تهران اما قدمتی است که دارد.
در خبر روزنامه اطلاعات با تیتر «تا دو سال و نیم دیگر تهران دارای مترو خواهد بود» در کنار تصویری از نقشه خطوط سه گانه مترو آمده است: «ایستگاه مبدا خطوط یک و دو تهرانپارس و خط سه میدان ۲۵ شهریور است.»
در این نقشه به ایستگاه بازار به عنوان بزرگترین ایستگاه خطوط مترو در آن سال اشاره شده است.
موضوعی که درباره این نقشه جلب توجه میکند شباهت بسیار زیاد آن با خطوط امروز متروی تهران است و به نظر می رسد مسیرهای در نظرگرفته شده در طراحی جدید متروی تهران، برگرفته از این نقشه قدیمی است.
منبع: اقتصاد نیوز
خلیج فارس: آتیلا حجازی، فرزند زنده یاد ناصر حجازی، بازیکن و مربی اسبق استقلال در گفتگو با مشرق، درباره دیدار پیش روی استقلال مقابل پرسپولیس و شرایط امروز اقتصادی مردم که طیف گستردهای از آنها را طرفداران تیمهای سرخابی پایتخت تشکیل میدهند اظهاراتی را مطرح کرد.
با رسیدن به روز دربی که همزمان با سالروز تولد زنده یاد ناصر حجازی است دوست داشتیم صحبتهای شما را در این باره بشنویم؟
بله! متاسفانه به دلیل وقفههای عدیده در برگزاری مسابقات لیگ برتر شرایط به گونهای رقم خورد که بازی دربی رفت به ۲۳ آذر موکول شود. البته این اصلاً خوب نیست و می تواند یک نمره منفی برای فوتبال ما باشد. چون همه میدانیم که رکن اصلی فوتبال هر کشوری را باشگاههای آن تشکیل میدهند و اگر باشگاهها به شکل منظم و مرتب در رقابتها حضور پیدا نکنند رفته رفته دچار فرسایش و در نهایت افت فاحش خواهند شد. متاسفانه این اتفاق درست در فصلی برای استقلال رقم خورد که ما در جام ملتهای آسیا هم باید حضوری قدرتمندانه داشته باشیم و انتظار داریم نتیجه بگیرد. این شرایط کار برای تیم ملی هم دشوار میشود.
فکر میکنید این دربی تا چه اندازه برای اهالی فوتبال جذاب باشد؟
طبیعتاً این مسابقه تحت هر شرایطی توجه بیشتر مردم را به خودش جلب میکند. طیف گستردهای از هواداران فوتبال در سراسر کشور این مسابقه را دوست دارند و میخواهند ببینند در نهایت چه نتیجهای در پایان برای دو تیم رقم میخورد اما متاسفانه امروزه اوضاع اقتصادی در کشور ما به گونهای است که حال و احوال مردم برای تماشای دربی مثل همیشه خوب نیست.
منظورتان را واضحتر بیان میکنید؟
من الان به واسطه شرایط کاریام مدتی است که در کشور ترکیه زندگی میکنم و در روزهایی که برای رسیدگی به کارهای خودم در ایران به تهران برمیگردم با مقایسه اوضاع اقتصادی هموطنانم نسبت به درآمدی که در ایران دارند واقعاً برایشان ناراحت میشوم و غصه میخورم.
چطور! ممکن است بیشتر در این باره توضیح بدهید؟
تنها چیزی که در ترکیه شما میتوانید گرانتر از تهران آن را بخرید بنزین و یک سری از حاملهای انرژی است وگرنه سایر اقلام از جمله میوه، گوشت، لبنیات، سبزیجات، نان و بقیه چیزها به نسبت حقوقی که مردم ترکیه دریافت میکنند تقریباً نیازهای اقتصادیشان را پوشش میدهد اما در ایران اصلاً اینگونه نیست. من چند روز پیش چند قلم میوه در یک میوه فروشی خریدم که وقتی قیمت تمام شده میوهها را باهمان میوهها در ترکیه مقایسه کردم تقریباً همان قدر شد. اصلاً هم کاری به کیفیت میوه ندارم! ولی با این وضعیت درآمد اصلاً این قیمتها عادلانه نیست. در ترکیه کمترین مقدار حقوق یک کارگر یا به عبارتی کف حقوق به پول ما ۲۷ میلیون تومان است اما در ایران یک کارگر معمولی کمتر از یک سوم این مبلغ را میگیرد ولی در نقطه مقابل غیر از بنزین همه چیز را به قیمت جهانی اش خریداری می کند. خلاصه میخواهم بگویم امیدوارم لااقل برای دو، سه ساعت مردم شرایط بد اقتصادیشان را فراموش کنند و سرشان با دربی گرم شود. البته یک موضوع دیگر هم هست که نمیتوانم به آن اشاره نکنم.
چه موضوعی؟
بحث آلودگی هوای تهران که واقعاً نگران کننده و آزاردهنده است. این هوا برای همه اقشار جامعه خطرناک و حتی سرطان زاست چه برسد به بیماران قلبی، ریوی و افراد مسن و به ویژه بچهها. من در این باره فقط میتوانم نظرم را بگویم و اینکه چه تصمیماتی در این ارتباط گرفته میشود به کارشناسان مربوطه ربط پیدا میکند. امیدوارم لااقل به خاطر خانواده خودشان هم که شده به فکر این وضعیت باشند. چون خانواده خودشان هم در همین شهر و در همین هوا تنفس میکنند.
با توجه به نتایج رقم خورده در دیدارهای قبل و جایگاه جدولی استقلال و پرسپولیس درباره دربی چه صحبتی دارید؟ فکر میکنید این بازی چطور باشد؟
مسابقه دربی هیچ زمان به شرایط تیمها تا قبل از این بازی ربطی پیدا نمیکند. اینکه یک تیم در بازی قبل برنده شده یا بازنده شده ضمانتی برای برد و باختش نیست. اگر این حرف را میزنم، دیده ام که میگویم. چون من به عنوان بازیکن و مربی بارها در دربی حضور داشتهام و روی تجربه این حرف را بیان میکنم. اگر استقلال میخواهد در این بازی برنده شود شرطش این است که هوشیار و فرصت طلب باشد. کوچکترین فرصت میتواند بزرگترین نتیجه را برای استقلال رقم بزند و کوچکترین غفلت ممکن است بدترین اتفاق را به وجود بیاورد.
درباره عملکرد دروازهبانان دو تیم به ویژه حسینی چه صحبتی دارید؟
به طور کلی خط دفاعی استقلال تا اینجا عملکرد خوبی داشته که البته ظاهراً دو گل آن هم گل به خودی بوده. این نشان میدهد در خط دفاع شرایط خوب است. هرچند که متاسفانه برای این دربی یکی دو بازیکن ما مصدوم هستند اما استقلال به اندازه کافی نفر دارد که جای آنها را بگیرند و نگذارند خطری دروازه استقلال را تهدید کند.
به نظر شما با حضور بیرانوند درون دروازه پرسپولیس گلزنی به این تیم برای مهاجمان استقلال تا چه اندازه سخت است؟
هر دو دروازهبان استقلال و پرسپولیس ملیپوش هستند و هر دو شرایط خوبی دارند. قطعاً بیرانوند هم دروازهبانی نیست که گل نخورد. اگر بچههای خط حمله و بازیکنان استقلال توپ را درست به زاویهای بزنند که توپ بهترین حالت را برای ورود به دروازه داشته باشد قطعاً بهترین دروازهبانان دنیا هم نمیتوانند آن را بگیرند چه برسد به بیرانوند. مهم ضربه نهایی است.
برای مسابقه و روحیه دادن به بچههای استقلال دوست ندارید کری بخوانید؟
به طور کلی اهل کری خواندن نبوده و نیستم. از طرف دیگر هموطنانم چه آبی و چه قرمز هر دو عزیز هستند و دوست ندارم با صحبتهایم باعث رنجش خاطر کسی بشوم. گفتم که، موضوعات زیادی برای آزرده خاطر بودن در جامعه وجود دارد. دیگر نیازی نیست که ما بابت فوتبال هم هموطنانمان را برنجانیم.
درباره سالروز تولد ناصر خان و همزمانیاش با دربی صحبتی دارید؟
ممنون که به یاد این روز بودید. امیدوارم یک دربی زیبا در سالروز تولد پدرم برگزار شود.
برای امروز و تولد ناصرخان برنامه ای دارید؟
برنامه خاصی نداریم و مثل هر سال در محل آرامگاه پدرم حاضر میشویم. البته اگر مسابقه دربی نبود امروز به بهشت زهرا میرفتیم اما به خاطر همزمانی این دو روز، جمعه راس ساعت ۱۰ در قطعه نام آوران به مزار پدرم میرویم.
معمولاً برای تولد پدر چه هدیهای برایشان تهیه میکردید؟
بیشتر چیزهایی که او خیلی دوست داشت را برایش میخریدم مثل عینک آفتابی، ادکلن، کمربند، کراوات… ولی به یاد دارم از یک هدیهای که برایش خریدم خیلی بیشتر خوشش آمد.
بهترین هدیه ای که به او دادید چه بود؟
در زمانی که گوشیهای خوب در بازار چیزی در حدود ۵۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان قیمت داشت من یک گوشی موتورولا به قیمت یک میلیون و صد هزار تومان برای پدرم هدیه گرفتم که از دیدنش خیلی خوشحال شد.
دلتنگ شان نیستید؟
واقعا جایش خالی است و لحظهای نیست که از او در جمع خانواده یاد نشود. هر بار که مسابقه دربی از راه میرسد بیشتر از قبل جای خالی پدرم را احساس میکنم.
حرف باقی ماندهای دارید؟
امیدوارم دربی زیبایی را شاهد باشیم و همه مردم از تماشای یک فوتبال تماشایی لذت ببرند. البته امیدوارم تیمی که در نهایت پیروز میدان میشود استقلال باشد.
خلیج فارس: ساعت یک و نیم بامداد 9 آذر، مأموران کلانتری 169 مشیریه در تماس با بازپرس محمدمهدی براعه، از نزاعی مرگبار خبر دادند.
ایران نوشت: ساعت یک و نیم بامداد ۹ آذر، مأموران کلانتری ۱۶۹ مشیریه در تماس با بازپرس محمدمهدی براعه، از نزاعی مرگبار خبر دادند. به دنبال اعلام این خبر تحقیقات آغاز و در بررسیهای اولیه مشخص شد پسر ۲۰ سالهای که با ضربه چاقو به ناحیه کمر زخمی شده بود پس از انتقال به بیمارستان، جانش را از دست داده است.
در ادامه تحقیقات کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت راهی محل شده و در بررسیهای اولیه مشخص شد مقتول به همراه چهار نفر از دوستانش به مغازه جگرکی رفته بود. اما به خاطر شوخیهای نامتعارف و به دنبال آن مشاجره لفظی در مقابل مشتریان یکی از کارگران جگرکی به آنها تذکر داده بود که رعایت دیگران را کرده و دست از رفتار نامناسب بردارند اما همین مسأله باعث درگیری و در نهایت قتل پسر 20 ساله توسط کارگر جگرکی شده بود.
متهم پس از این حادثه از محل فرار کرده بود اما روز گذشته با پای خود به اداره پلیس رفت و ضمن اعتراف به قتل تسلیم شد.
به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
خلیج فارس: سحرگاه دیروز، ۳ قاتل در زندان قزل حصار پای چوبه دار رفتند اما یکی از آنها قصاص شد و دو نفر دیگر فرصت زندگی یافتند.
به گزارش خلیج فارس؛ تنها مردی که دیروز به دار مجازات آویخته شد، بیست و هشتم خرداد سال ۹۷ صاحب یک ساندویچی را به قتل رساند.
به گزارش خلیج فارس؛ آن روز گزارش قتل مردی ۶۵ ساله به پلیس پایتخت اعلام شد. جسد او مقابل یک مغازه ساندویچی افتاده و با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. بررسی ها حاکی از آن بود که مقتول صاحب مغازه ساندویچی بوده و درست مقابل محل کارش به قتل رسیده بود.
با انجام تحقیقات مشخص شد که عامل جنایت از مدتی قبل با مقتول دچار اختلاف شده بود به طوریکه چند روز قبل از قتل به سراف مقتول رفته و وی را به شدت مورد ضرب و جرح قرار داده بود. وی حتی قصد داشته با مواد اشتعال زا مغازه مقتول را به آتش بکشد اما با حضور همسایه ها و کسبه محل موفق به این کار نشده و گریخته بود. اما دوربین ها نشان می داد که وی روز حادثه قدم در مغازه مقتول گذاشته و با وی درگیر شده و سپس جانش را گرفته بود. با این سرنخ، متهم به قتل دستگیر شد و در باز جویی ها به جنایتاعتراف کرد.
وی پس از محاکمه در دادگاه به قصاص محکوم شد که حکم به تایید قضات دیوان عالی کشور رسید. به این ترتیب شمارش معکوس برای قصاص قاتل شروع شد تا اینکه وی روز چهارشنبه پیش از طلوع خورشید پای چوبه دار رفت و قصاص شد.
توبه نامه نجات بخش
دومین اعدامی، چهاردهم آذر سال ۹۸مقابل قهوه خانهای در مسعودیه مرتکب جنایت مسلحانه شد. وی روز حادثه با دوستانش به مقابل قهوه خانه رفت و آنجا را به رگبار بست. در این حادثه راننده تاکسی اینترنتی و مردی جوان به قتل رسیدند و پسری۱۳ساله با شلیک گلوله مجروح شد. تحقیقات نشان داد، متهمان با تهیه سلاح کلاشنیکف و قمه، از ورامین به مقابل قهوه خانه رفتند و قصد داشتند از فردی که با وی در فضای مجازی کری خوانی داشتند و به آنها توهین کرده بود انتقام بگیرند.
این در حالی بود که شخص مورد نظر در قهوه خانه حضور نداشت و آنها جان ۲ مرد بیگناه را گرفتند. آنها در نهایتدستگیر شدند و متهم ردیف اول در دادگاه کیفری به جرم ۲ فقره قتل به قصاص و به اتهام محاربه از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد.
او مدتیقبل، پای چوبه دار رفت اما اولیای دم قربانیان این جنایت به او مهلت دادند و مرد جوان به زندان برگشت. در این پرونده چنانچه اولیای دم مقتولان، قاتل را می بخشیدند، او درنهایت به جرم محاربه اعدام می شد. به این ترتیبسحرگاه چهارشنبه وی پای چوبه دار رفت تا به جرم محاربه اعدام شود. اما از روز قبل توبه نامه ای نوشته بود تا او را ببخشند. همین موجب شد تا حکم او متوقف شود و به زندان برگردد.
فرصت زندگی
آخرین مردی که دیروز پای چوبه دار رفت و قصاص نشد، غلام نام داشت. وی ۱۴ سال قبل در درگیری با همدستی چهار نفر از دوستانش پسر جوانی را به نام حمید در شهرستان شهریار به قتل رساندند. آنها با مقتول از قبل اختلاف و کریخوانی داشتند تا اینکه روز یازدهم فروردین سال ۸۸ درگیری میان آنها رخ داد و به جنایت ختم شد.
در این پرونده، غلام و دو نفر از دوستانش که ضربات آنها کشنده بود به قصاص محکوم شدند و پرونده آنها برای سیرمراحل اجرایحکم به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی فرستاده شد. همزمان با سیرمراحل تشریفات اجرای حکم قصاص اولیای دم که مادر مقتول است دو نفر از متهمان را بخشید اما حاضر به بخشش غلام نشد و اصرار داشت که ویباید به دار مجازات آویخته و مجازات شود.
سحرگاه دیروز در حالی که طناب دار به گردن غلامقرار گرفته و قاتل در یک قدمی مجازات قرار داشت به گریه و التماس افتاد تا مادر مقتول، زندگی وی را نجات بدهد.
ما از سوی دیگر آخرینتلاش های تیم صلح و سازش دادسرای جنایی تهران برای نجات قاتل ادامه داشت تا اینکه مادر مقتول در واپسین لحظات دلش به رحم آمد و به احترام ایامفاطیمه به قاتل مهلت داد.
به این ترتیب وی با خوشحالی به زندان برگشت و این درحالیست که تلاش برای جلب رضایت اولیای دم ادامه دارد.
منبع: روزنامه همشهری
خلیج فارس: تماس شبانه یک مرد با پلیس آغاز پروندهای بود که در آن مردی جوان اقدام به قتل دیگری کرده بود.
همشهریآنلاین نوشت: شامگاه چهارشنبه یکم آذر مرد جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و مدعی شد که شاهد یک جنایت بوده است. او گفت: به همراه همسر و فرزندم سوار بر خودروام در حال عبور از اتوبان خرازی تهران بودم که مرد جوانی را در حال عبور از کنار اتوبان دیدم اما ناگهان یک خودروی پژو ۲۰۷ با سرعت تمام به صورت تعمدی با او برخورد و از صحنه فرار کرد.
به دنبال این تماس، مأموران اورژانس و پلیس راهی محل شده و پسر جوان به بیمارستان منتقل شد اما صبح پنجشنبه و کمتر از ۲۴ ساعت پس از تصادف عمدی، در بیمارستان جانش را از دست داد. گزارش این ماجرا به بازپرس امیرحسین علیمردان اعلام شد و تیم جنایی وارد عمل شدند.
در تحقیقات اولیه، خانواده و چند تن از دوستان نزدیک پسر جوان به نام کوروش شناسایی شده و یکی از دوستان مقتول در تحقیقات هویت قاتل را برملا کرد. او گفت: کوروش مدتی است که با یکی از دوستانش به نام وحید اختلاف دارد.
درگیری آنها سر کریخوانی بود و چند روز قبل از قتل، وحید و دوستانش با کوروش دعوایشان شد و یکی از دوستان وحید با چاقو زخمی شد. این کریخوانیها ادامه داشت تا اینکه شب حادثه وحید با خودرویش کوروش را به قتل رساند.
از سویی راننده عبوری که شاهد این جنایت بود، شماره پلاک خودروی پژو را یادداشت کرده بود که با استعلام شماره پلاک مشخص شد مالک خودروی فراری کسی نیست جز وحید. با شناسایی هویت قاتل، ساعاتی بعد وحید توسط کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت بازداشت شد و در تحقیقات اولیه به قتل بهخاطر اختلافات و کریخوانی اعتراف کرد.
به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان جنایی قرار داده شد و بررسیها در این خصوص ادامه دارد.
خلیج فارس: مرد موتور سوار که به بهانه انتقال دخترجوان به خانهاش، او را ربوده و در میان شمشادهای کنار خیابان به او تجاوز کرده بود، تحت تعقیب پلیس پایتخت قرار گرفت. روزهای پایانی هفته گذشته دختری جوان با حضور درشعبه نهم بازپرسی دادسرای جنایی تهران از مردی به اتهام تجاوز به عنف و ناکامی در سوءقصد به جانش شکایت کرد.
به گزارش خلیج فارس؛ پرونده با دستور قضایی به پلیس آگاهی تهران ارسال و شاکی در تحقیقات گفت: عصر روز حادثه از محل کارم در یک شرکت خصوصی بیرون آمدم و برای بازدید از یک نمایشگاه به محلهای در شمال غرب تهران رفتم. بازدیدم از این مرکز کمی طولانی شد. اتوبوس و تاکسی پیدا نکردم. مرد جوان موتورسواری همان حوالی بود، او مدعی شد پیک مسافربر است، نشانیام را به او دادم و خواستم مرا به خانهام برساند که به تغییر مسیرش اعتراض کردم. وقتی به محلی خلوت رسید، چاقویی زیر گلویم گذاشت و من را از موتورسیکلت پیاده کرد. به سمت شمشادهای کنار خیابان برد و ابتدا به شدت کتکم زد که آسیب دیدم. به سختی میتوانستم حرکت کنم. او بعد از آن مرا مورد تجاوز قرار داد دوباره کتکم زد. حتی میخواست با دستانش مرا خفه کند که همان موقع صدای حرکت خودرویی آمد و مرد متجاوز مرا در میان شمشادها رها کرد .اما توانستم تعدادی از شمارههای پلاک موتورسیکلت متهم را به خاطر بسپارم. ماموران از طریق همان شمارههایی که شاکی در اختیارشان قرار داده بود، مالک موتورسیکلت را به پلیس آگاهی احضار کردند. او متهم مورد نظر نیست و چندی پیش موتورسیکلتش را به برادر همسرش فروخته است. در ادامه برادرزن وی نیز به پلیس آگاهی احضار شد. با تحقیق از این مرد معلوم شد که او نیز چند ماه است به طور قولنامهای موتور را به مرد جوانی فروخته است.همچنین تصویر خریدار دوم از سوی شاکی به عنوان مرد آزارگر شناسایی شد. وقتی ماموران برای دستگیری او به یکی از محلههای جنوبی تهران رفتند، پی بردند که وی و خانواده اش چند روز پیش از این خانه نقل مکان کردهاند و کسی از آنها خبری ندارد. عظیم سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران با تایید این خبر به جامجم گفت: متهم آزارگر همچنان فراری و تحت تعقیب است. همچنین بخشی از پرونده که مربوط به اتهام تجاوزبهعنف این متهم فراری بود به دادگاهکیفرییک استانتهران ارسالشده است.
منبع: جام جم
خلیج فارس: در تازه ترین طرح پلیس آگاهی پایتخت، ٣٠ سارق، زورگیر و مالخر که موبایلقاپی میکردند دستگیر شدند. از جمله یک بلاگری که عکس سرقتهایش را به اشتراک میگذاشت و از این طریق دنبالکنندهای صفحهاش را بیشتر و بیشتر میکرد.
به گزارش خلیج فارس؛ سر وصورتش پر است از خالکوبی. سارقی که برای خودش بلاگری شده است. گفت و گو با وی را می خوانید:
من و دوستم سوار بر موتورسیکلت می شدیم و در خیابان ها پرسه می زدیم. گاهی سوژه هایم را پشت چراغ قرمز انتخاب می کردم و گاهی در خیابان ها. معمولا افرادی که شیشه ماشین هایشان پایین بود. از یک لحظه غفلت آنها استفاده کرده و گوشی هایشان را می قاپیدم.
از ١۶ سالگی سرقت می کنم. البته سابقه درگیری هم دارم. گوشی قاپی را هم در زندان از زندانیان دیگر یاد گرفتم و به اندازه انگشتان دستم به زندان افتادم چون حالا دیگر یک گوشی قاپ حرفه ای هستم.
با پولی که از راه سرقت به دست آوردم دندان هایم را روکش طلا گذاشتم. اینکار را هم برای جلب توجه انجام دادم. من خیلی دلم می خواهد در چشم بقیه باشم و به من توجه کنند. شاید چون در دوران کودکی کمتر به من توجه شده است.
منبع: همشهری
خلیج فارس: ظهر روز جمعه بیست و ششم آبان، مأموران پلیس کوهستان در ارتفاعات شمال تهران نزدیکی پارک جمشیدیه متوجه مرد جوانی شدند که از روی تپهای به تپه دیگری میدوید و آرام و قرار نداشت. رفتارهای مرد جوان مشکوک به نظر میرسید و به همین دلیل مأموران او را تحت نظر گرفتند و دقایقی بعد وی را بازداشت کردند. مرد جوان که نگرانی و وحشت در چهرهاش دیده میشد، به مأموران پلیس گفت در جستوجوی همسر گمشدهاش است و بعد هم عکس جسدی را از داخل تلفن همراهش به مأموران نشان داد و مدعی شد عکس همسرش است که دقایقی قبل برای او ارسال شده است.
به گزارش خلیج فارس؛ اظهارات مرد جوان و عکس جسد داخل گوشی او، مأموران را بیشتر به او مشکوک کرد و او را برای بررسی موضوع به اداره پلیس منتقل کردند. بررسیهای مأموران پلیس حکایت از آن داشت مرد مظنون سرایدار ساختمانی در منطقه جمشیدیه است و همراه همسر و پسر خردسالش در اتاقک سرایداری زندگی میکند، اما مدعی است که همسرش ساعتی قبل زمانی که او خواب بوده، گمشده و وقتی از خواب بیدار شده عکس جسدش برایش ارسال شده است. مأموران پلیس با دیدن عکس جسد زن جوان در گوشی شوهرش احتمال دادند وی به دلایلی همسرش را به قتل رسانده و برای فریب مأموران، اقدام به صحنهسازی کرده است.
بدین ترتیب متهم صبح دیروز برای بازجویی فنی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد.
وی در ادعایی گفت: «چند سال قبل همراه همسرم که دخترخالهام است، برای کار به ایران آمدیم. ابتدا در کارهای ساختمانی مشغول به کار شدم و بعد هم سرایدار ساختمان مسکونی در منطقه جمشیدیه شدم و سه سال قبل هم پسرم به دنیا آمد. زندگی ما در افغانستان سخت بود و من کاری نداشتم و حتی سواد خواندن و نوشتن هم ندارم و نمیدانم چند سال سن دارم، اما در ایران درآمدم خوب بود و چند شیفت کار میکردم.»
مرد جوان ادامه داد: «معمولاً به خاطر اینکه کارم خیلی سخت بود، وقتی میخوابیدم، خوابم سنگین بود و به زور از خواب بیدار میشدم. شامگاه پنجشنبه دیر خوابیدم و ساعت ۴ بامداد هم از خواب بیدار شدم و مقداری از کارهای ساختمان را انجام دادم. آن ساعت همسرم و فرزندم کنارم بودند و من دوباره خوابیدم تا اینکه نزدیک ظهر جمعه با گریه پسرم از خواب بیدار شدم و دیدم همسرم کنارم نیست. هر چقدر او را صدا زدم، جوابی نشنیدم و با خودم فکر کردم برای خرید به بازار رفته و به زودی برمیگردد.»
مرد جوان در حالی که گریه میکرد، گفت: «دقایقی بعد پیامکی در فضای مجازی به گوشیام ارسال شد. به سرعت گوشیام را باز کردم و دیدم از گوشی همسرم عکسی برای من ارسال شده است. عکس خیلی آشنا بود و وقتی خوب دقت کردم دیدم عکس جسد خونین زنم است که برای من فرستاده شده. شوکه شده بودم و بلافاصله با گوشی همسرم تماس گرفتم، اما گوشی او خاموش بود. عکس را دوباره نگاه کردم و دیدم همسرم روی تخته سنگی در منطقه کوهستانی دراز کشیده و صورتش خونین است و چشمانش با پارچهای بسته شده و سوراخهای دماغش هم پنبهای گذاشته شدهاست. عکس جسد طوری بود که به نظر میرسید، پس از فوت فرد دیگری تمام مراحل بعد از مرگ را انجام دادهاست. از سوی دیگر محلی که از جسد عکس گرفته شدهبود، آشنا بود و متوجه شدم کوههای اطراف پارک جمشیدیه است که همسرم قبلاً برای تفریح به آنجا میرفت. به همین دلیل به سرعت خودم را به آن منطقه رساندم تا ردی از همسرم پیدا کنم که مأموران مرا بازداشت کردند. الان من ماندهام و یک عکس از جسد همسرم و بیتابیها و گریههای پسر خردسالم و نمیدانم چطور پسرم را بیمادر بزرگ کنم.»
از آنجایی که بررسیها حکایت از آن داشت مأموران پلیس در آن منطقه جسدی را پیدا و گزارش کشف جسدی دریافت نکردهاند، احتمال این فرضیه برای مأموران قوت گرفت که زن جوان فوت نکرده و عکس ارسالی احتمالاً ساختگی و به دلایلی برای شوهر وی فرستاده شده است.
گفتنی است، تحقیقات برای بر ملا شدن زوایای پنهان این حادثه از سوی کارآگاهان پلیس آگاهی ادامه دارد.
منبع: روزنامه جوان