محمد مهاجری با کنایه به قالیباف نوشت: لااقل۲واحد دیپلماسی پاس میکردی دکترجان تا در سفر مسکو بجای مذاکره با پوتین مجبور به دیدار مقام دستچندم نشوید!
محمد مهاجری
خلیج فارس: سه مناظره تلویزیونی در جریان برنامههای صداوسیما برای انتخابات چهاردهم برگزار شده است. رصد نظرسنجیها، واکنشها و اظهارنظرهای تحلیلگران و چهرههای سیاسی نشان میدهد که مناظرات ۱۴۰۳ نسبت به ادوار پیشین انتخابات، جذابیت کمتری برای مخاطبان داشته است. اما همه چیز در کاهش جذابیت این برنامه تلویزیونی برای مردم خلاصه نمیشود. در این دوره از مناظرهها و دیگر برنامههای تبلیغاتی، برخی وعدههای عجیب مطرح شده است که در جای خود، میتواند مورد نقد و بررسی قرار بگیرد. پنجشنبه و جمعه هفته گذشته (۳۱ خرداد و ۱ تیر) دو مناظره برگزار شد. فرارو برای تحلیل این دو مناظره با محمد مهاجری روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا گفتگو کرده است.
مهاجری درباره وعدههای برخی نامزدهای انتخاباتی مثل فرستادن مردم به مسافرت، اعطای اعتبار طلا و ارزان کردن بنزین به فرارو گفت: «در ایام انتخابات نامزدها سعی میکنند وعدههای آس خودشان را رو کنند. اما این وعده دادنها، نشاندهنده کوتاه بودن ایده آدمهایی است که وارد انتخابات ریاست جمهوری شدند. به جای این که به موضوعات اقتصادی به شکل کلان فکر کنند، اقدام به جا انداختن موضوعات خیلی خرد میکنند. مرحوم آقای رئیسی مقداری از این موضوع فاصله گرفته بود. درسته که وعده دادند سالانه یک میلیون مسکن میسازیم و نساختند، اما فضا مقداری روشنتر بود. اما این که بعضی نامزدها میگویند ما گوشت میدهیم یا اینکه یارانه با اعتبار طلا پرداخت میکنیم و مسافرت میفرستیم، نشان دهنده بزک کردن بعضی از وعدهها و شعارهاست. تصور میکنم که اینها مخاطبانشان را ساده فرض میکنند. چرا که اگر از کف جامعه خبر داشتند، میدانستند که این صحبتها توهین به شعور مردم است.»
وی افزود: «عدهای میآیند و در قالب یک پروژه برای نامزدها این طرحها و وعدهها را مینویسند. در حالی که از واقعیتهای جامعه بیخبر هستند. خروجی این بیخبری یک پکیج تبلیغاتی مانند این چیزی است که در حال حاضر مشاهده میکنیم. خود آنها هم میدانند که این وعدهها قابلیت اجرا ندارد. مگر مردم نمیتوانند خودشان گوشت بخرند؟ پول در جیبشان باشد، هر آنچه نیاز دارند و دلشان میخواهد را خریداری میکنند. به جای این که به راهکارهای توانمندی اقتصادی مردم بپردازند، این صحبتهای گوشت و طلا را مطرح میکنند.»
این تحلیلگر سیاسی با اشاره به پرداخت یارانه با اعتبار طلا، تاکید کرد: «برای مثال، همین موضوع طلا؛ وقتی که از اعتبار طلا حرف میزنید و میگویید سالانه N تن طلا در میان مردم جامعه توزیع میشود، بلافاصله آدمهایی ماشین حساب را به کار میاندازند، محاسبه میکنند و بعد نشدنی بودن این وعدههای شما را نشان میدهد. نکته بعدی این است که صاحبان این وعدهها، چرا ایدههای خود را در اختیار آقای رئیسی نگذاشتند؟ آنها که از لحاظ فکری و تشکیلاتی به یکدیگر بسیار نزدیک بودند. آنها واقعا شناختی نسبت به وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه ندارند. فکر میکنند با این گونه شعارها میشود قلب مردم را به دست آورد. آقای قاضی زاده هاشمی دور قبل قرار نبود سه روزه بورس را درست کند؟ چند نفر به او اعتماد کردند؟ کمتر از یک میلیون نفر. ببینیم سرنوشت وعده ارسال گوشت درب منزل و اعتبار طلا چند رای برای آقای زاکانی جمع میکند. از میان نامزدهای تندروی اصولگرا سعید جلیلی را صادقتر و منطقیتر از دیگران میدانم. جلیلی در مناظره جمعه کمی الفاظ را پیچاند، اما با صداقت و صراحت از گشت ارشاد و صیانت دفاع کرد؛ بنابراین آن رای که به نام جلیلی به صندوق ریخته میشود، حلال و منطبق بر شعارهای واقعی اوست. البته یک سری وعدههایی هم داد که به اندازه دیگران اتوپیایی نبود و حالت کمدی پیدا نکرد.»
مهاجری ادامه داد: «به نظرم پورمحمدی در بین کاندیداها متینتر و موقرتر حرف میزند و نشان میدهد که حرفهایش بر اساس مطالعه است. مشخص است که یک تیم، عملیاتی بودن صحبتهای پورمحمدی را بررسی کردند. گاهی اوقات هم که در موضع منتقد مینشیند، میتوانیم بگوییم مشکلات و نقدهای مطرح شده احصاء و مطالعه شده است.»
سردبیر پیشین روزنامه کیهان با اشاره به عملکرد پزشکیان در مناظرهها گفت: «آقای پزشکیان در مناظره سوم، بهتر ظاهر شد. شاید بتوانیم بگوییم مناظرهایتر ظاهر شد. پزشکیان به زبان عامه مردم صحبت میکند بر نهجالبلاغه مسلط است و فکر میکنم طی این مناظره آخر درخشان ظاهر شد.»
وی ادامه داد: «جای دیگر هم نوشتم که قالیباف سیاست آسه برو آسه بیا را پیاده میکند. این نامزد انتخابات از دو جهت تحت فشار و هجمه است؛ یک طرف اصولگرایان تندرو هستند که الان پشت جلیلی، زاکانی و قاضی زاده هاشمی جمع شدند. طرف دیگر هم اصلاحطلبان هستند. اگر دقت کنید قالیباف در مناظرهها سعی میکند با کسی کاری نداشته باشد و جواب انتقادها را نیز نمیدهد. چون میداند یک کف رای دارد که نباید از دست برود. چون راهی برای بالا بردن میزان رای خود بلد نیست، مثل تیم فوتبالی که نتیجه مساوی بدون گل برایش نتیجه خوبی محسوب میشود، نه به نزدیکی دروازه حریف میرود و نه حمله میکند. صرفاً حواسش هست که گل نخورد. معتقدم قالیباف به یک انتخابات دو مرحلهای فکر میکند و احتمالاً برداشتش این است که به مرحله دوم خواهد رفت؛ چه با پزشکیان و چه با جلیلی. در چنین سناریویی، قالیباف شانس خود را در این مرحله میبیند و به چشم رقابت اصلی به آن نگاه میکند.»
مهاجری درباره حضور نامزدهای پوششی و هزینهسازی آنان گفت: معتقدم نبود احزاب چنین وضعیتی را رقم میزند. تصور کنید ۵ حزب حرفهای و منسجم وجود داشته باشد و ۵ نامزد با سابقه، نگاه و مانیفست مشخص با یکدیگر رقابت کنند. در چنین حالتی، مسیر انتخابات مشخص است. اما در این انتخابات که درگیر آن هستیم، چهار نامزد وجود دارند که دارای همپوشانی با یکدیگر هستند، اما به شدت با یکدیگر اختلاف دارند. اختلافات آنها در جریان انتخابات مجلس که اخیراً برگزار شد، خودش را به خوبی نشان داد. از سال ۱۴۰۰ جریان خالصساز فضایی را به وجود آورد که دیگر رقیبی وجود نداشت. وقتی رقیبی وجود ندارد، جناح حاکم درگیر رقابتهای درونگروهی و درونگفتمانی میشود. البته این به اصولگراها محدود نیست. اصلاحطلبان هم چنین وضعیتی داشتهاند. در دولت دوم آقای خاتمی و در جریان انتخابات نهم اصلاحطلبان با یکدیگر درگیر شدند. کاندیداهای اصلاحطلب سایه هم را با تیر میزدند و هیچ کس حاضر نبود به خاطر دیگری کنارهگیری کند.
این تحلیلگر سیاسی در پایان تاکید کرد: «در ۱۴۰۳ این جناح با پدیدهای تحت عنوان پزشکیان روبرو شد. احتمالا فکر نمیکردند پزشکیان تائید صلاحیت شود. چرا که در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ رد صلاحیت شد و در انتخابات مجلس دوازدهم هم اگر نظر رهبری نبود، حذف میشد. حضور پزشکیان این نگرانی را برایشان به وجود آورد که ممکن است تحرکی در جامعه به وجود بیاید، مشارکت بالا برود، اصلاحطلبان پیروز انتخابات شوند و ۹۲ یا ۷۶ دوبارهای رقم بخورد. سونامی انتخابات همیشه برای اصولگرایان نگرانکننده است. این که چرا شاهد حضور نامزدهای پوششی هستیم، از یک طرف بر میگردد به ساختار سیاست در کشور و از طرف دیگر به نداشتن متر و معیار مشخص در جریان بررسی صلاحیتها در شورای نگهبان. بخشی از این تائید صلاحیتها به سلایق شخصی اعضای شورای نگهبان بر میگرد.»
محمد مهاجری: وسط این همه تبلیغات و دعوای انتخابات دنبال برنده میگردید؟
یک فعال سیاسی: ابروباد و مه و خورشید و فلک در کارند تا آقای قالیباف به پاستور برود
خلیج فارس:محمد مهاجری فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت؛ ابروباد و مه و خورشید و فلک در کارند تا آقای قالیباف به پاستور برود. اگر همین خودش دلیل بر این نباشد که او رئیس جمهور خوبی نیست، دلایل محکمتری هم وجود دارد.
به حلقه اطراف آقای قالیباف نگاه کنید. ۵ نفر که بتوانند مثلا وزیرخارجه یا اقتصاد یا صنعت یا آموزش وپرورش یا ارتباطات بشوند و طبقه متخصص جامعه قبولشان داشته باشد، میبینید؟
آقای قالیباف خیلی روی شفافیت مانور میدهد و تلاش میکند تلاشهایی را که در این زمینه انجام گرفته به نام خود سند بزند، اما آیا کتمانگری در زمینه خودروهای شاسی بلند، املاک نجومی شهردای، داستان قائم مقامش در شهرداری و… کافی نیست برای اینکه او را رئیس جمهور خوبی ندانیم؟ (قطعا ورود به مسائل زندگی خصوصیاش را غیراخلاقی میدانم هرچند توضیح ندادن در باره آنها هم ضعف اوست)
همه حرفهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی قالیباف را از سال ۱۳۸۴ تا امروز جمع کنید. بیش از نصف ورق دفتر مشق دانش آموزان میشود؟ آیا حرفهای تکراری، روبنایی، بیمطالعه و شعاری کافی نیست که رای دهندگان اسمش را روی برگ رای ننویسند؟
او در زمینه سیاست خارجی چه میداند؟ آیا جز جوگیرشدن در زمستان ۱۳۹۹ برای به تصویب رساندن مصوبهای که امید اکثر مردم را با هوا کردن برجام به یاس تبدیل کرد، هنر دیگری هم دارد؟ شاید سفر او به مسکو و تلاش ناکامش برای دیدار با پوتین به عنوان دستاورد تلقی گردد اما آخرش معلوم شد این دستاورد را یک عضو ساده کمیسیون امنیت ملی مجلس هم میتوانست کسب کند!
قالیباف بعد از دوران دفاع مقدس، هیچ سابقه شگرف و افتخارآفرینی ندارد، هرچند که در دوران فرماندهی نیروی انتظامی موفقتر از اخلاف و اسلاف خود عمل کرده. با این حال او در شهرداری تهران آثاری از خود به جا نگذاشته که در افکار عمومی پایتخت نشینان، برجسته باشد. حتی اگر کار قابل قبولی هم صورت گرفته حتما در فساد عیسی شریفی، غرق و مضمحل شده است.
قالیباف نشان داده مجلس را پادگان میبیند و نمایندگان نیز سرباز و امربر هستند. اما در طرف مقابل، نمایندگان چنین وقعی به او نگذاردند و رئیس مجلس را از چهرهای که میتوانست پارلمانتاریست باشد، فقط به یک اداره کننده جلسه تنزل دادند.
قالیباف هرگز چهره پرنفوذ سیاسی نبوده و اوج آن در انتخابات اخیر مشاهده شد. او با اینکه با جبهه پایداری زدوبند کرد و دوستان نزدیکش را هم قربانی ائتلاف با این تشکیلات کرد، در تهران فقط ۴۰۰ هزار رای آورد که نسبت به دوره قبل مجلس، حدود یک میلیون کاهش داشت. سوای این، قالیباف هرگز در فضای سیاسی کشور به عنوان یک متفکر سیاسی جدی گرفته نشده است؛ نزد اهل فرهنگ و هنر جایگاهی ندارد؛ فاقد ایده اقتصادی است و نزد اقتصاددانان کشور در حد رئیس مجلس، با نفوذ نیست و با اینکه در دانشگاه درس میدهد، دانشگاهیان خیلی تحویلش نمیگیرند؛ در گروههای مرجع مانند روحانیون نیز برد چندانی ندارد و…
اینها و دلایل دیگر باعث میشود او حتی اگر رای بیاورد، رئیس جمهور خوبی نباشد. هرچند او را به مراتب از مرحوم شهید رئیسی عملیاتیتر و قدرتمندتر میدانم و در اکثر اختلافات اساسی که در ماههای آخر عمر آن مرحوم با او داشت، قالیباف را محق میدانم.
پ. ن: در روز تایید صلاحیتها، دونفر از روزنامه نگاران منتقد آقای قالیباف روانه زندان شدند که پیش از این به افشاگری در باره قالیباف دست زده بودند. با آن دو همکار رسانهای قطعا سلیقهام همراه نیست و کارشان را نمیپسندم اما آقای قالیباف میتوانست فقط یک ژست بگیرد و اعلام کند شکایت خودش را از آنها پس میگیرد. او این کار را هم نکرد و یک دلیل دیگر بر خوب نبودنش برای پست ریاست جمهوری اضافه کرد.
محمد مهاجری: دولت سیزدهمیها با چنگ و دندان دنبال حفظ قدرتشان هستند!
خلیج فارس: محمد مهاجری، تحلیلگر سیاسی و روزنامهنگار اصولگرا در روزنامه هم میهن نوشت:
انتخابات ریاستجمهوری یک پروسه ۶ ماهه تا یکساله است که به یک پروسه یکماهه تبدیل شده است. بنابراین طبیعی است تمام افراد و گروههایی که تصمیم دارند وارد این انتخابات شوند، دچار یک دستپاچگی، عجله و شتاب میشوند.
در این میان افرادی که دارای تجربه و سابقه کار حزبی، سیاسی و انتخاباتی هستند، به لحاظ متشکل کردن تشکیلات انتخاباتی و تدوین برنامههایشان موفقتر عمل میکنند؛ البته با توجه به فضای ایجادشده و در مدت کوتاه پیشرو این امکان متصور نیست که کاندیداهای ریاستجمهوری یک مانیفست قوی و برنامه کلان و آیندهنگر تهیه کنند.
در انتخاباتی که با سرعت و عجله برگزار میشود، اتفاقات هم سریع پیش میرود و سرعت این اتفاقات گاهی مسبب رقم خوردن سرنوشتی میشود که شاید مورد توقع و انتظار نیست. بنابراین گمان میکنم نتیجه این انتخابات قابل پیشبینی نیست. البته منظور این نیست که در دورههای قبل همه چیز قابل پیشبینی بوده اما این بار نتیجه انتخابات مبهم است و با جناحهای مختلف که گفتوگو کردم، هیچ کسی نمیتواند تحلیل دقیق و جامعی ارائه دهد. بهعنوان یک اصولگرا میگویم؛ دلیل حضور بیش از حد کاندیداها این است که جریان اصولگرایی فروپاشیده است.
اینکه تصور کنیم این افراد جلسهای برگزار کرده و تصمیم گرفتهاند که به صورت فلهای ثبتنام کنند، اشتباه است. ثبتنام بیش از حد انتظار نشاندهنده آشفتگی است که به آن اشاره کردم. ثبتنام نماینده مجلس که چند ماه پیش در انتخابات ۱۰هزار رای نیاورده اما کاندیدای ریاستجمهوری شده است، مبتذل و خندهدار نیست بلکه تراژدی است و حاکی از آن است که اصولگرایان نمیدانند با آینده خود چهکار کرده و در تاریخ چه وجههای از خود ثبت میکنند.
چندی پیش خبری منتشر شد که آقای محسن رضایی به دنبال ائتلاف است، بخشی از آن خبر تکذیب شد. اما موضوع این است که آقای محسن رضایی میتواند چنین نقشی را ایفا کند؟
من به شدت تردید دارم. متاسفانه امروز جریان اصولگرایی رهاست و کسی در این جریان به حرف کسی گوش نمیدهد. بنابراین انتظار ائتلاف دور از ذهن است. در این میان جریانهایی هستند که انتخابات را مهندسی میکنند البته نهفقط این انتخابات را بلکه انتخابات مجالس ۱۳۹۸ و ۱۴۰۲ و انتخابات ۱۴۰۰ را مهندسی کردند و حتی دنبال این بودند که انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ را هم مهندسی کنند اما زورشان نرسید. با این وجود، در این روزها مهندسان انتخابات سخت مشغول کارند.
از سوی دیگر چند نفر از دولت آقای رئیسی که دست بر قضا ضعیفترین و ناتوانترین هستند و در جریان اصولگرایی جایگاهی ندارند و کسی آنها را تحویل هم نمیگیرد، برای ثبتنام اقدام کردند و نمیدانند که با این اقدام آنها دولت وارد انتخابات میشود. در حقیقت فعالان سیاسی باید این موضوعات را مطالبه کنند، چراکه با این حجم ورود وزرا و معاونان آقای رئیسی به انتخابات، شائبهعدم سلامت انتخابات مطرح میشود.
چه تضمینی وجود دارد و چرا باید وزیر فرهنگ و ارشاد یا وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی که هزاران میلیارد بودجه در اختیار دارد و نظارت زیادی هم روی آن نیست، این رفتار شائبهبرانگیز را از خود نشان دهند؟ معنای این ثبتنامها این است که دولت موقت فعلی با چنگ و دندان به دنبال حفظ قدرت است. ورود اصولگرایان، وزرا و دولتیها به انتخابات ریاستجمهوری نیز حاکی از آشفتگی است.
خلیج فارس: محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در صفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: حتما در انتخابات ریاست جمهوری به آقای سعید جلیلی رای میدهم بهشرط آنکه رزومهای ارائه دهد که موسسهای در حد یک نانوایی یا بقالی را حتی به مدت دوهفته ولو با ۱۰۰درصد ضرر اداره کرده باشد.
خلیج فارس: محمد مهاجری نوشت: آقای علم الهدی! معمولا در بلایای طبیعی، خلق الله مقصر میشوند چون گناه میکنند؛ اما آیا فقط این مردم عادیاند که عامل بلایایطبیعی میشوند یا ممکن است گاهی زبانم لال پارهای از مسئولان هم باعث نزول بلا بشوند؟
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا در کانال تلگرامی خود نوشت:
حضور امام جمعه محترم مشهد، سلام علیکم
خاطرتان هست در سیلی که در دولتقبل در استانگلستان اتفاق افتاد با بیانی پر از طعنه گفتید «هر حادثهای ولو رحمت باشد در مدیریت غیرجهادی به نکبت تبدیل میشود؟» و اما همین یکی دوروزه در حرفهایی کاملا متضاد با قبل و وسط سیل مشهد که۷-۸ قربانی گرفت، گفتید در بحران سیل شاهد اتفاقات دلگرم کننده هستیم؟!
معمولا در بلایای طبیعی، خلق الله مقصر میشوند چون گناه میکنند؛ اما آیا فقط این مردم عادیاند که عامل بلایایطبیعی میشوند یا ممکن است گاهی زبانم لال پارهای از مسئولان هم باعث نزول بلا بشوند؟
مثلا باز هم زبانم لال، ممکن است به احتمال یک در میلیارد، خود شما بدلیل بعضی حرفهایتان مثل آنچه در بالا نوشته شد (و دوگانگی و تذبذب در آن موج میزند) عامل بلا باشید؟ یا هزاربار زبانم لال، #دولت_میرداماد حضرتعالی بدلیل وعدههای عمل نشده یا ادعاهایپوچ و بیتوجهی به مشکلات مردم و ناکارآمدی شدید، عامل نزول یکی از بلاها مانند سیل اخیر مشهد شده باشید؟
اگر شما یا دولت میرداماد مقصر باشید، آیا حاضرید بجای اینکه در پوستین خلق بیفتید، یواشکی چندتا استغفرالله بگویید؟ یکبار این کار را بکنید؛ شاید اتفاقات خوبی افتاد،
اگر حالی پیدا کردید و زبانتان به استغفار باز شد، التماس دعا
منبع: فرارو
خلیج فارس:محمد مهاجری، نوشت: تصویب تعطیلی شنبه موافقان و مخالفان جدی دارد. اما دولتیها در این زمینه سکوت کردهاند.
در واکنش به مصوبه مجلس درباره تعطیل شدن روز شنبه، در شبکه اجتماعی ایکس نوشت:
تصویب تعطیلیشنبه موافقان و مخالفان جدی دارد. اما دولتیها در این زمینه سکوت کردهاند.
لابد به خودشان میگویند: ما هفت روز هفته را کلا تعطیلیم و اگر شنبه هم اضافه شود، هشت روز را در هفته تعطیل میشویم!
منبع:فرارو
خلیج فارس:محمد مهاجری گفت: مجلس دوازدهم رئیس نخواهد داشت و مبصر خواهد داشت. دلیلش این است که مجلس دوازدهم از چهرههای ملی تقریبا تهی است و میشود گفت شخصیتهای رده دوم و سوم سیاسی در این مجلس دارند برای پست ریاست دعوا میکنند؛ چه آقای قالیباف باشد که به نظر من هرگز یک چهره درجه اول نبوده و چه آقایان ذوالنور، آقاتهرانی و متکی.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از جماران، بخشهای مهم این گفتگو را در ادامه میخوانید:
– مجلس یازدهم در سال ۱۴۰۰ یک کار بسیار زشتی کرد که تعداد زیادی از نمایندگانش به آقای رئیسی نامه نوشتند و از ایشان دعوت کردند که کاندیدای رئیس جمهوری شود. معنای این یک چک سفید امضاء به آقای رئیسی. الآن مجلس دوازدهم مواجه است با انتخاباتی که سال آینده برگزار خواهد شد و لازم است که نه تنها آن چک سفید را ندهد، بلکه از همین ابتدای کار یک هشدار جدی به دولت آقای رئیسی بدهد که ممکن است با مشکلاتی مواجه شود، اگر روند فعلی را اصلاح نکند.
– معمولا این طوری است که ما اصولگراها هر وقت رقیب جدی نداریم به جان خودمان میافتیم. این اتفاق قبلا هم افتاده و الآن هم متأسفانه تکرار شده است. بنابراین، تصوری را در جامعه به وجود آورد که این مجلس زاییده یک نوع پولهای ناسالمی است که برای آن خرج شده است؛ در تبلیغات انتخاباتی یا توسط جناحهایی که کاندیداساز بودند و به هر حال دستی در معرفی کاندیداها داشتند.
– شروع چندان مناسبی را برای مجلس دوازدهم شاهد نیستیم و لازمهاش این است که مجلس دوازدهم این اتهام نحس را از دامن خودش پاک کند.
– من معتقدم مجلس دوازدهم رئیس نخواهد داشت و مبصر خواهد داشت. دلیلش این است که مجلس دوازدهم از چهرههای ملی تقریبا تهی است و میشود گفت شخصیتهای رده دوم و سوم سیاسی در این مجلس دارند برای پست ریاست دعوا میکنند؛ چه آقای قالیباف باشد که به نظر من هرگز یک چهره درجه اول نبوده و چه آقایان ذوالنور، آقاتهرانی و متکی. به نظرم اینها هیچ وقت چهرههای درجه یک سیاسی نبودهاند که الآن دارند خودشان را برای ریاست مجلس مطرح میکنند.
مردم زیباکلام را مجرم میدانند یا نه؟
خلیج فارس: محمد مهاجری طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت: زندانی شدن صادق زیباکلام به گمانم حتی برای قوه قضاییه خبر خوشایندی نیست به عبارت دیگر همانطور که خود او اعتقاد دارد، زندانی شدن برایش افتخار به همراه ندارد، مسوولان قضایی نیز دلیلی ندارند که به آن مباهات کنند. زیباکلام سالهای درازی است که ساز مخالف میزند؛ گاهی حرفهایش با انتقادات تند همراه است و گاهی نیز ساختارشکنی میکند. مثلا وقتی از رضاخان پهلوی دفاع میکند یا به نحوی از اسراییل جرمزدایی میکند یا حتی نظام سیاسی امریکا را ستایش میکند، از مسیر منطق دور میشود.
با این حال تلویزیون در سالهای دور دیدگاههایی از او را روی آنتن میبرد که با نگاه رسمی کشور فاصله داشت. زیباکلام، حرفهایش از ۱۳۸۸ به بعد رادیکالتر شد و در یکی، دوسال گذشته نیز روی منحنی صعودی قرار داشت، اما به نظر نمیرسد او – و دیگر صاحبنظران سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی – با نظراتشان، امنیت ملی را مخدوش کرده باشند هر چند که شاید با مصلحت بخشهایی از حاکمیت انطباق نداشته باشد.
صاحب این قلم، زیباکلام را واقعا «صادق» میداند و با آشنایی نسبتا طولانی و بیشتر دورادور که با او دارد، بر این باور است که اهل ریا و تظاهر و خودشیرین کردن نیست. خاطرم هست چندین سال قبل عکسی از او منتشر شد که پشت سر آقای اللهکرم نماز میخواند. شخصا از او پرسیدم آیا اللهکرم را برای امامت جماعت عادل میداند؟ پاسخش جالب بود.
گفت اللهکرم دو ویژگی دارد که هر دو برایم ارشمند است. نخست اینکه به هر آنچه میگوید ایمان دارد و اعتقاداتش را به دیگران نمیفروشد و دوم اینکه از سلامت و ساده زیستی در زندگی برخوردار است. این نوشته در پی زیر سوال بردن حکم قضایی علیه زیباکلام نیست و چه بسا با معیارهایی که قضات رای دادهاند، قابل دفاع باشد، اما از منظر سیاسی، زندانی کردن او، خلاف تدبیر است. زیباکلام در هفتادوچند سالگی، بارها به مناظره جوانانی رفته که حتی یکسوم سن او را دارند. این یعنی اهل تبختر و تکبر نیست. او از نفوذ و تاثیر کلام برخوردار است، اما نقدهای تند در مجامع دانشگاهی علیه او کم نیست. به همین دلیل هم فضایی که او له یا علیه خود میسازد، به شفافیت موضوعات سیاسی کمک میکند. به خصوص که او اصلا اشتهار به صفت براندازی ندارد.
او دیدگاههای لیبرالیستی تند دارد و اگر با ارفاق به آن نگریسته شود، حاوی مضامین مجرمانه نیست. هر چند که از انصاف به دور است و گاهی با حمایت ایرانی بودن هم سازگار نیست. برداشت من آن است که جرم آقای زیباکلام، جرم سیاسی است، هر چند که ممکن است قاضی به آن اعتقاد نداشته باشد.
در دادگاه جرایم سیاسی، هیات منصفه است که به مجرم بودن یا نبودن متهم حکم میکند. اگر هماکنون در فضای سیاسی کشور، از اقشار مختلف مردم سوال شود که «آیا زیباکلام را مجرم میدانند یا نه؟» واقعا چه نتیجهای خواهد داشت؟ و کلام آخر آنکه زندانی شدن زیباکلام به عنوان یک چهره مشهور منتقد و حتی اپوزیسیون – در خارج از کشور و رسانههای بیگانه، چهرهای از آزادی در ایران نشان میدهد که در شأن جمهوری اسلامی نیست.