خلیج فارس: روزبه جدیدالاسلام، عکاس ویژه احمدی نژاد در دولت نهم و دهم، تصاویری زیر خاکی از لحظه چسباندن نشان درجه سوم لیاقت و شجاعت بر سینه علی دایی توسط سید محمد خاتمی، در شبکه اجتماعی ایکس منتشر کرده است.
منبع: خبرآنلاین
خلیج فارس:حجت الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمى در جمع مشاوران خود اعلام کرد که پاسخ ایران به جنایت اسرائیل مدبّرانه، شجاعانه، منطقی و قانونی بود.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از جماران، وی ضمن تایید این اقدام و تمجید از آن افزود، این اقدام پاسخی بود به حمله تجاوزکارانه رژیم اشغالگر به کنسولگرى ایران که منجر به شهادت سرداران رشید سپاه و تنی چند از هموطنان ما شده بود.
سید محمد خاتمى که در جمع مشاوران خود سخن مى گفت، افزود که عملیات پهپادی و موشکی ایران علیه اسرائیل با لحاظ همه جوانب امر در چارچوب مقررات روشن و مناسبات قانونی بین المللی صورت گرفت.
عملیات ایران حاوی این پیام روشن بود که اسرائیل تصور نکند که هر جنایت و شرارت و عمل خلاف مقررات مسلم بین المللی انجام دهد و نهادهای بین المللی هم در مقابل آن به وظیفه قانونی خود عمل نکنند بی پاسخ میماند.
وى با بیان اینکه حفظ امنیت و ثبات منطقه و تنش زدائی از اولویتهای جمهوری اسلامی است افزود، در عملیات ایران هدف قرار نگرفتن مناطق مسکونى و اقتصادى کاملاً مراعات شد و پهپادها و بخصوص موشکهای ایران از گنبد آهنین اسرائیل و پوشش چندلایه بازدارنده فوق العاده پرهزینه آمریکا و بعضى کشورهاى اروپایى و منطقهای براى دفاع از اسرائیل عبور کردند، نشان داده شد که جمهورى اسلامى توان و تدبیر لازم در تأمین منافع خود و برخورد با تجاوز و جنایت را دارد.
خاتمى در پایان اظهار امیدواری کرد که با قطع جنایتهای رژیم اشغالگر و برقراری آتشبس، مردم مظلوم غزّه از این وضعیت پررنج و عذاب رهایی یابند و منطقه که سخت نیازمند امنیت و پیشرفت است روی آرامش را ببیند.
خلیج فارس:سید محمد خاتمی با انتشار پیامی با محکومیت شدید حمله تروریستی در کرمان گفت: تروریسم پلید که بزرگترین دشمن انسان و زندگی صلح آمیز اوست، باز هم فاجعه آفرید.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛متن پیام سید محمد خاتمی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
▪️تروریسم پلید که بزرگترین دشمن انسان و زندگی صلح آمیز اوست، باز هم فاجعه آفرید و شمار بزرگی از مردم شریف و بیگناه ایران را در کرمان عزیز به شهادت رساند و جمع بزرگتری را مجروح کرد.
▪️این اقدام جنایت کارانه را شدیدا محکوم میکنم و لزوم پیگیری سریع و همه جانبه آن، و شناخت اهداف و علل، و شناسایی و معرفی عوامل وقوع این فاجعه انسانی را از سوی مسئولان و نهادهای ذیربط یادآور میشوم.
▪️این مصیبت سنگین را به همه آنان که برای انسان حرمت قائلند و زندگی صلح آمیز را برای او میطلبند، به خصوص به ملت عزیز ایران و مردم شریف و مقاوم کرمان تسلیت میگویم.
▪️از خداوند منان برای مجروحان شفای عاجل، برای شهیدان آمرزش و علوّ درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت میکنم.
سید محمد خاتمی
۱۳دی ماه ۱۴۰۲
خلیج فارس:کیهان نوشت: اخیرا نشستی با حضور برخی اصلاحطلبان در حسینیه جماران برگزار شد که طی آن، سیدحسن خمینی گفت: جنگ کنونی در فلسطین، جنگ ارادهها و جنگ رسانههاست. امروز ما اگر در جنگ رسانه شکست بخوریم، جوابی برای وجدان خود نداریم، چراکه ابزارهای ما برای جنگیدن با امپراتوری دروغ صهیونیستها وجود دارد. واقعیت این است که در دنیای امروز هر فرد یک رسانه است. آقای ظریف خود یکتنه به اندازه رسانه فعالی مانند الجزیره اثرگذار است.
او در دورهای در جمهوری اسلامی مسئول بوده و اینکه امروز از توان و ظرفیت او استفاده نشود هیچ توجیهی ندارد. یا آقای خاتمی خود یک رسانه است. هرکدام از این شخصیتها اثرگذاری ویژهای در دنیا دارند و باید از ظرفیت آنها بهره جست.
وی با بیان اینکه «وجود شبکههای اجتماعی برای ما مسئولیت میآورد تا حرف بزنیم و ساکت ننشینیم» اضافه کرد: ما باید حرف خود را بگوییم و نگذاریم واقعیت پنهان بماند. جنگ رسانهها امروز جنگ تریبونهای رسمی نیست. تریبونهای رسمی متهم به منافع هستند و به همین دلیل افرادی که دارای شخصیت رسمی نیستند باید حرف بزنند. من واقعا نمیدانم فردا چگونه در روی پیغمبر اسلام (ص) نگاه خواهیم کرد و خواهیم گفت این همه مصیبت پدید آمد و ما چیزی نگفتیم.
درباره این اظهارات باید چند نکته را یادآور شد. اولاً حضرت امام (ره) پایهگذار مکتب مبارزه همهجانبه با اسرائیل بود و به صراحت فرمود «اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود». ایشان همچنین روز قدس را برای خیزش جهانی علیه اشغالگران صهیونیست پایهگذاری کرد.
اما با تأسف تمام، خاتمی سردمدار بلکه بازیچه فتنهای صهیونیستی- انگلیسی و آمریکایی در سال ۱۳۸۸ شد که هرچند در ابتدا ادعا داشت بر سر انتخابات حرف دارد، اما به مرور زمان ماهیت خود را به نمایش گذاشت و ضمن هشتماه آشوبافکنی و هتکحرمت مقدسات، طبق دیکته وزارت خارجه اسرائیل، «شعار نه غزه نه لبنان» سر داد. این جریان وقیح که خاتمی در ارتباط تنگاتنگ با آن است، طی دهه بعدی، همسو با نقشه آمریکا و اسرائیل در حمایت از داعش، علیه سردار سلیمانی و مدافعان حرم به لجنپراکنی پرداخت و حتی یکبار هم پیدا نمیکنید که خاتمی علیه آنها موضع صریح گرفته باشد.
ثانیاً اگر یهودیت صهیونیستی سرمنشأ تحریفهای بزرگ سیاسی و رسانهای در دنیاست، عناصر غربگرای مدعی اصلاحطلبی با محوریت خاتمی، در این جریان تحریف و فریب و دشوار کردن امر تشخیص برای افکار عمومی، از هیچ خیانتی کم نگذاشتهاند. تحریف مکتب امام و واقعیتهای جمهوری اسلامی، متهم کردن نظام و مظلوم نمایاندن دشمنان جنایتکار آن، بخشی از این کارنامه سیاه است.
ثالثاً خاتمی و همطیفان او همین حالا هم فرصت دارند که به جبران بخش کوچکی از خیانت خود، ابراز توبه کنند، واقعیت دروغهایی را که به مردم گفته و اسباب فتنه و آشوب شدند، بازگو و روشنگری نمایند و از مردم و نظام عذر بخواهند تا مورد بخشش قرار بگیرند، اما برخی از اینها مانند خاتمی، چون هیچ اراده و اختیاری از خود ندارند، قادر به جبران لااقل بخشی از این سابقه سیاه نیستند. نمونهاش را میتوان در اذعان چندباره وی به دروغ بودن ادعای تقلب در محافل خصوصی و نداشتن جرئت بازگویی همین اعتراف به مردم مشاهده کرد.
رابعاً خاتمی سال گذشته در دهه فجر و در اقدامی غیرقابل توجیه به حرم امام رفت، اما آنجا مدعی شد «امروز نمیدانیم آیا باید بهخاطر پیروزی انقلاب جشن بگیریم و خوشحال باشیم، یا آنکه بهخاطر انحرافی که در مسیر آن ایجاد شده عزادار باشیم؟!».
کدام انحراف؟ اگر میراث بزرگ حضرت امام (ره)، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و ولایت فقیه و احترام به جمهوریت و اسلامیت، و مرزبندی قاطع با استکبار و التقاط و منافقین و اشرافیت و غربگرایی و مبارزه با آمریکا و رژیم صهیونیستی بود، خاتمی در تکتک این موارد، از سر بیاختیاری و آتو داشتن دست دشمنان، مسیری جز نفاق و معارضه و تحریف پیمود؟!
حالا هم شاید دیر نشده باشد. سیدحسن خمینی میتواند او را نصیحت کند که از این مسیر سقوط و تباهی توبه کند و به دامان انقلاب و نظام برگردد و عذر تقصیر بخواهد.
خلیج فارس:سیدضیاء مرتضوی در یادداشتی در جماران نوشت: هتک نیز گرچه از زبان افرادی ناچیز صورت گرفته و میگیرد که ارزش واکنش ندارد، اما با تأسف از طریق برخی رسانههای متصل به حاکمیت و به ویژه از منبر رسانه رسمی کشور صورت میگیرد که مهمترین اصل آن حفظ چارچوبهای شرعی و فلسفه وجودی آن، گسترش فضایل اخلاقی است، اما به خود اجازه میدهند، از زبان برخی نااهلان و فرصتطلبان، به شخصیتهای دینی و ایمانی که با همه وجود متعهد به اسلام و ارزشهای ایمانی و احکام الهی هستند، نسبت ارتداد و بیدینی داده شود.
۱-رویدادهای تلخ، پردامنه و نفسگیری که در ماههای اخیر در موضوع پوشش زنان پیش آمد، با برخی ندانمکاریها و نیز تلاش بیگانگان و عطف به مشکلات گسترده و مزمن موجود، به یکی از چالشهای مهم نظام اسلامی درآمد و هنوز از مهمترین مسائل مورد توجه در بخشهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تقنینی است.
پیرو این رویدادها گروهی از کارشناسان و صاحبنظران مختلف در حوزههای دینی و اجتماعی، به خواست و با نظارت کلی رئیس جمهور محترم پیشین، جناب مستطاب حجت الاسلام و المسلمین سیدمحمد خاتمی، بیانهای مبسوط را ناظر به وضع موجود و با ارائه راهکاری برونرفت از این معضل فراهم آوردند که چند روز پیش، با عنوان «مسأله حجاب، واقعیتها و راهکارها»، همراه با مقدمه کوتاهی از جناب آقای خاتمی منتشر شد.
۲- این بیانیه تحلیلی و مستند و به نسبت جامعنگر، با تأکید بر اصل وجوب شرعی حجاب برای زنان و نیز اصل مسئولیت دولت اسلامی در حوزههای مختلف فرهنگی، توجه مسئولان و دستگاههای مختلف، از جمله نهاد قانونگذاری و قضایی را به واقعیتهای موجود در موضوع حجاب به عنوان یک مسأله اجتماعی با خاستگاه دینی و شرعی جلب کرده و از نگاه دینی و فقهی و از خاستگاه جامعهشناسانه، ضمن نقد برخی روشها در برخورد با این معضل و به صورت خاص، نقد موضوع جرمانگاری و برخورد خشن، تلاش کرده راه برونرفت از آن را در چارچوب ملاکهای کلی دینی و شرعی نشان دهد و با کمال خیرخواهی و از موضع مسئولیت دینی و اخلاقی، مسئولان امر را به آن فراخوانده است.
۳- این بیانیه، از جمله اقدامات خیرخواهانه و پسندیده و کارشناسانه در این مسأله مهم اجتماعی است که سالها و به ویژه در یک سال اخیر جامعه، نظام و خیرخواهان را درگیر خود کرده است و گرچه اینجانب به رسم طلبگی خود، ملاحظاتی بر آن دارد، از جمله در تاکید و تصریح بیشتری که باید بر مسئولیت دولت اسلامی صورت گیرد، اما باید این اقدام را در راستای این نیاز کلی و اساسی شمرد که نمیتوان با معضلات ریشهدار اجتماعی و فرهنگی از این دست، جز با هماندیشی و تضارب آرای کارشناسان مختلف به دور از فضاهای احساسی و شعاری روبهرو شد و از همین چشمانداز است که باید به کارهایی از این دست خوشامد گفت و آن را، حتی صرف نظر از اینکه چه اندازه میتواند راهگشا و یا با دیدگاههای این و آن سازگار باشد، ارج نهاد و زمینه را برای طرح بیشتر و بهرهمندی فزونتر از آنها فراهم ساخت.
این یک وظیفه اخلاقی و دینی برای جامعه به ویژه نخبگان به صورت عام و برای دستگاهها و افراد مسئول به صورت خاص است و از همین منظر است که برخی دلسوزان و اصحاب رسانه در فضای عمومی از بیانیه استقبال کردند و انتظار میرود محل اهتمام فزونتری قرار گیرد و نیز دور از انتظار نبود و نیست که برخی نیز به ارزیابی نقادانه آن بپردازند یا حتی انتشار آن را خلاف جریان کلی و مصلحت بشمارند.
۴- اما در این میان، و در ادامه رفتارهای ناپسندی که سالهاست برخی افراد و رسانهها به نام «خودسری» و به عذر «آتشبهاختیاری» مرتکب شده و میشوند، آن هم درباره افراد صالح و نیکاندیش و بسیاری شخصیتهای خدمتگزار جامعه در اصناف مختلف، که بیشک نماینده فکری بخش عمدهای از جامعه هستند، با تأسف و تأثر، به جای استقبال از این اقدام دینمدارانه و خیرخواهانه که میتواند کمکی به برونرفت از معضل کنونی به شمار رود، یا حتی به جای نقد منصفانه آن، شاهدیم که از سوی برخی رسانهها، رفتاری هتاکانه و فرسنگها دور از اخلاق و شرع و انسانیت پیش گرفته میشود؛ آن هم هتک حرمت درباره شخصیت دینی و ایمانی یکی از شخصیتهای شاخص فرهنگی و سیاسی که افزون بر مسئولیتهای مختلف، هشت سال به گونهای قابل ستایش، سکاندار قوه مجریه کشور بوده است؛ شخصیت محترم و از خاندانی دینی و نامدار که امامخمینی، رضوان الله علیه، او را با تعبیر «فرزند فاضل، با تقوا و متعهدمان» ستوده و فرزند ایمانی و فکری خود شمرده است.
۵- جناب آقای خاتمی در «ظاهر» به این جرم هتک میشود و حتی از جرگه ایمانی و اسلامی بیرون شمرده میشود که این بیانیه از خاستگاه جریان فکری نزدیک به این شخصیت و با نظارت و مقدمه وی فراهم آمده و منتشر شده است و در آن بخشی از عملکرد موجود درباره مسأله حجاب البته با متانت کامل نقد شده است و البته به آسانی میتوان حدس زد که «واقع» امر چیزی دیگر است و آن اینکه اولا برخی رفتارهای موجود به گونهای متین و مستند نقد شده است و از سوی دیگر، جریان یادشده از نگاه دینی و متکی بر واقعیتهای اجتماعی اگر مجال یابد، سخن منطقی و قابل عرضه برای جامعه و جهان کم ندارد و همچنان میتواند نقطه روشن و دستکم کورسوی امید برای بخش عمدهای از جامعه باشد و این حقیقت برای کاسبان دین و انقلاب امری سنگین و غیر قابل پذیرش است.
هتک نیز گرچه از زبان افرادی ناچیز صورت گرفته و میگیرد که ارزش واکنش ندارد، اما با تأسف از طریق برخی رسانههای متصل به حاکمیت و به ویژه از منبر رسانه رسمی کشور صورت میگیرد که مهمترین اصل آن حفظ چارچوبهای شرعی و فلسفه وجودی آن، گسترش فضایل اخلاقی است، اما به خود اجازه میدهند، از زبان برخی نااهلان و فرصتطلبان، به شخصیتهای دینی و ایمانی که با همه وجود متعهد به اسلام و ارزشهای ایمانی و احکام الهی هستند، نسبت ارتداد و بیدینی داده شود.
در منطق این افراد، این رفتارها که بیشک خلاف شرع مسلم است، از باب وظیفهشناسی است، اما تذکر به اینکه با جریمه کردن این فرد و محکوم ساختن آن دیگری به «مردهشویی» نمیتوان حجاب را ترویج کرد، خلاف شرع است و حتی مایه ارتداد و خروج از دین! بیشک خاستگاه بخش عمدهای از وضع نابسامان موجود کشور و جامعه برخاسته از همین منطق و روش است و «آقایان» نیز متاسفانه به خود نمیآیند و از این روش و رفتار فاصله نمیگیرند.
۶- یک نقطه کلیدی در چنین رفتارهای غیر اخلاقی، نیازی است که برخی جریانهای تندرو و برخی واماندگان در مدیریت قوی و تدبیر عقلایی امور به چنین رفتارهایی دارند و اگر برخی، اعلان حضور سیاسی و اجتماعی خود را در «شعار» میبینند، برخی جریانها و افراد نیز حیات سیاسی و روبهراه شدن امور خود را در «ناسزا» گفتن میدانند و این واقعیتی است که اینجانب سالها پیش، از آن با عنوان «منطق مروانی» نام بردم و شاهدی تاریخی نیز بر آن به دست دادم.
توضیح اینکه: مروان بن حَکَم از امویانی بود که از سرآمدان ناسزاگویی به شخصیت علی (ع) بود و گاه در حضور امامحسن (ع) نیز بدگویی کرد که به نقل جناب مجلسی، در یک مورد مایه پرسش امامحسین (ع) از برادرش شد و امامحسن (ع) عذر آورد که «به شخص مسلّطی که هرچه میخواهد میگوید و هرچه میخواهد میکند، چه میتوانم بگویم!». این در حالی بود که مروان گاه به فضایل علی (ع) اذعان میکرد.
شاهد یادشده این است که ابنابیالحدید معتزلی با سند خود از زبان امام سجاد (ع) آورده است: مروان (در اشاره به تلاش بینظیری که علی(ع) در دفاع از خلیفه سوم، عثمان، به ویژه در جریان محاصره وی کرد) به من گفت: در میان مردم، نسبت به بزرگ ما (یعنی عثمان)، هیچ کسی مدافعتر از بزرگ شما (یعنی علی(ع) ) نبود! گفتم: پس شما را چه شده که بر فراز منابر به او ناسزا میگویید؟! مروان گفت: موضوع این است که «کار برای ما بسامان نمیشود جز به این وسیله: «إنه لا یستقیم لنا الأمر إلا بذلک».
نکته اصلی در سخن مروان روبهراه شدن کار «حکومت» برای «ما» است که با تعبیر «لا یستقیم لنا الامر» بیان کرده است و در نگاه برخی شاگردان مکتب مروان همه واقعیت نیز همین است و بس! با این فرق که مروان این اندازه شجاعت داشت، که انگیزه جریان بنیامیه را در ناسزاگویی بازگو کند وای کاش شاگردان «منطق مروانی» نیز دستکم به اندازه مروان شجاعت داشتند و فاش میگفتند که با چه انگیزههایی مرتکب چنین رفتارهای غیر اخلاقی میشوند و دیگر به پای دین و شرع نمیگذاشتند؛ شاگردانی که به گمان خود، مسلط هستند و تو گویی «دستشان باز است که هر چه میخواهند بگویند و هر کار میخواهند بکنند»؛ فاعتبروا یا اولی الابصار و السلام.