خلیج فارس: تصویری از علیرضا پناهیان در ستاد محمدباقر قالیباف در فضای مجازی پربازتاب شده است.
مصطفی داننده
داستان قالیباف در انتخابات ۱۴۰۳ به شدت شبیه هاشمی رفسنجانی در سال ۸۴ است. در بسیاری از نظرسنجیهای آن سال، هاشمی رأی اول مردم بود و باقی با فاصله کم یا زیاد، بعد از او قرار گرفته بودند. هاشمی در آن زمان مانند دهه ۹۰ محبوب نبود و این موضوع را رقبای او میدانستند. همه آنها بر این باور بودند که اگر بتوانند رأی خود را تا حدی برسانند که همراه با هاشمی به مرحله دوم انتخابات بروند، میتوانند سیاستمدار کارکشته ایران را شکست دهند.
تحلیلها درست بود. احمدینژاد به همراه هاشمی به دور دوم آمد و توانست ۷ میلیون رأی بیشتر از هاشمی بیاورد و رئیس جمهور ایران شود. اصلاحطلبان با علم به این موضوع حتی به هاشمی پیشنهاد دادند تا «شیخ اصلاحات»، یعنی مهدی کروبی، به جای او به رقابت با احمدینژاد برود، چون میدانستند هاشمی فاتح این میدان نخواهد بود.
حالا چرا میگویم حال و هوای قالیباف در این انتخابات شبیه به هاشمی است؟ چون به نظر میرسد انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری هم مثل دوره نهم به دور دوم خواهد رفت. آنگونه که از شواهد پیداست، هیچکدام از نامزدها حائز اکثریت آرا نیستند و نمیتوانند نظر مثبت ۵۰ درصد به علاوه یک را به خود جلب کنند و راهی پاستور شوند.
قالیباف با توجه به سابقه سیاسی و همچنین ریاست مجلس، شانس بیشتری نسبت به رقبای دیگر برای رفتن به دور دوم دارد. در میان تمام نامزدها، مردم او را بیشتر میشناسند. او چهره آشناتری برای مردم نسبت به سعید جلیلی یا قاضیزاده هاشمی است.
از آن سو، سعید جلیلی هم رأی سنتی خود را دارد. او میتواند با همان رأی سنتی که چیزی حدود ۵ میلیون نفر است، راهی دور دوم شود. البته این احتمال وجود دارد که یکی از این دو به نفع دیگری با فشارهای سیاسی کنار برود. البته احتمال این مسئله با وجود اختلاف فکری شدید جریان قالیباف با جریان جلیلی بعید به نظر میرسد. هر دوی اینها فکر میکنند اگر این دوره را از دست بدهند، دیگر رنگ ریاست جمهوری را نخواهند دید.
از سوی دیگر مسعود پزشکیان قرار دارد. نامزد جریان اصلاحات که به نظر میرسد اوضاع به شدت بهتری نسبت به همتی، نامزد دوره گذشته انتخابات دارد. وزیر بهداشت دولت سید محمد خاتمی، توانسته تا حدودی سبد رأی مشخصی را برای خود دست و پا کند. پزشکیان و جریان اصلاحات این امید را دارند که با شکستن رأی اصولگرایان میان قالیباف و جلیلی، او با یکی از اینها به دور دوم برود.
رفتن انتخابات به دور دوم، میتواند به معنای پیروزی پزشکیان باشد و شکست رقبا. بیایید احتمالات را با هم بررسی کنیم و در نهایت به نتیجه نهایی و دلیل شباهت قالیباف و هاشمی مدل ۸۴ برسیم.
اگر پزشکیان و قالیباف به مرحله دوم برسند، جریان اصولگرا در وهله اول دچار یک شوک اساسی میشود. آنها بعد از انتخابات ۱۴۰۰ انتظار چنین اتفاقی را نداشتند. آنها تصور میکردند که تا سالها میتوانند قوه مجریه را در اختیار داشته باشند. همین سرخوردگی باعث میشود بخشی از سبد رأی آنها وارد انتخابات نشود، چون تصور میکنند پیروزی رقیب قطعی است.
از طرف دیگر رأیدهندگان به سعید جلیلی به شدت مخالف قالیباف هستند. آنها حتی حاضرند به پزشکیان رأی بدهند اما در برگه رأی نام قالیباف را ننویسند. آنها میگویند حداقل پزشکیان یک زندگی سالم و بدون حاشیه اقتصادی دارد.
قالیباف بعد از شکست احتمالی، روزگار سختی در مجلس هم خواهد داشت. شاید ریاست او در سال دوم تمدید نشود و نامزد ناکام مجبور باشد کنار دیگر نمایندگان در صحن بنشیند و صندلی ریاست را به فرد دیگری واگذار کند.
اما اگر جلیلی راهی دور دوم شود، آن زمان است که طرفداران قالیباف که به دنبال “مدیر اجرایی” هستند تا “مدیری که در شعارهای خود زندگی میکند”، رأی خود را به صندوق پزشکیان میاندازند. چون فکر میکنند از نظر فکری شبیهتر به نماینده تبریز در مجلس هستند تا دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی.
در صورت سوم، اگر جلیلی و قالیباف به صحنه بیایند، شاهد یک “اصولگرا کُشی اساسی” خواهیم بود. اشاره به ماجراهای قالیباف در دوران مدیریت شهرداری و ریاست مجلس میتواند یک زلزله سیاسی را رقم بزند و این رفتار از جبهه پایداری که حامی جلیلی است بر میآید که تمام زندگی قالیباف را روی دایره بریزند و آینده او را به حراج بگذارند. مردم هم نشان دادهاند که در این زمانهها معمولاً سمت آدمی که پشت او حرف زیاد است، نمیایستند.
اینها را گفتم تا بنویسم نامزدی که همراه قالیباف به دور دوم میآید، میتواند مانند احمدینژاد در سال ۸۴، به پیروزی خود مطمئن باشد. هرکسی در برابر قالیباف قرار بگیرد، برنده دور دوم انتخابات است، مثل دوره نهم که هر کسی در برابر هاشمی قرار میگرفت، پیروز بود.
البته دوست داشتیم در سال ۸۴، مهدی کروبی آن نامزدی بود که در برابر هاشمی قرار میگرفت تا حداقل تاریخ ایران مسیر متفاوتی را تجربه میکرد و الان هم امیدواریم که پزشکیان فاتح نهایی این رقابت باشد تا دوباره شاهد تصمیمات احساسی و به دور از منطق نباشیم.
منبع:عصرایران
خلیج فارس: «باید جبهه انقلاب قبل از ۸ تیر به یک نفر برسد و این عقلانیت و گذشت و محبت در جبهه انقلاب است.» این جمله ای بود که محمد باقر قالیباف کاندیدای اصولگرا آن را مطرح کرد و دوباره موضوع وحدت نامزدهای اصولگرا را بر سرزبان ها انداخت.
به گزارش خلیج فارس؛ طی ساعات اخیر اخباری مبنی اجماع نامزدهای جریان اصولگرا برای کنارهگیری به نفع محمدباقر قالیباف برای رویارویی با مسعود پزشکیان قوت گرفته است.در آمار و ارقام بسیاری از نظرسنجیها سبد رای قالیباف بزرگتر از سبد رای سایر نامزدهای اصولگرا از جمله سعید جلیلی است که شایعه انصراف دسته جمعی دیگر نامزدهای این طیف در انتخابات هشتم تیر را جدیتر کرده است. در صورتی که جلیلی به نفع قالیباف انصراف دهد، سبد رای بزرگ قالیباف بزرگتر میشود و حتی امکان پیروزی او در دوره اول دور از ذهن نیست هر چند کار آسانی هم نیست. چون دو قطبی سازی با قالیباف سختتر از دوقطبیسازی با جلیلی است. مهمترین پیامد ائتلاف انتخاباتی جلیلی و قالیباف کاهش روحیه کمپین پزشکیان است.
بر اساس اخباری که امروز از اردوگاه اصولگرا درز کرده قرار است تا عید غدیر جلیلی، قاضیزاده هاشمی و زاکانی به نفع قالیباف از ادامه رقابت با تنها کاندیدای جناح اصلاحات انصراف دهند تا دوقطبی قالیباف – پزشکیان شانسی باشد برای پیروزی جناح راست در انتخابات هشتم تیر.
* محسن رضایی، که در این دوره از انتخابات با عدم حضور خود طیف گستردهای از محافل سیاسی را غافلگیر کرده و از او به عنوان پدرخوانده جدید طیفی از جریان اصولگرا نام برده میشود در یک پالس توئیتری خطاب به چهار نامزد انتخابات اعلام کرد: اجماع جریان انقلابی یک ضرورت ملی برای کارآمدی و شتاب در پیشرفت کشور پس از انتخابات است.
* ترقی، عضو حزب موتلفه هم تویئت زد: جلیلی انصراف دهد، رأی او به سبد قالیباف میرود و برای رسیدن به نتیجه مطلوب اجماع بر سر یک نامزد ضروری است.
* محمد مهاجری روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا: نگرانیهایی در اردوگاه اصولگرایان وجود دارد. برخی معتقدند که اختلاف و عدم اجماع در جبهه اصولگرا شاید باعث به وجود آمدن یک موج انتخاباتی و پیروزی اصلاحطلبان شود. قالیباف و جلیلی دو نامزد جدی اصولگرایان هستند که آرایشان میتواند در این انتخابات تعیینکننده باشد و با توجه به نظرسنجیها و احتمال افزایش سبد رای قالیباف، انصراف جلیلی جدی است.
* خبرگزاری ایسنا امروز به نقل از غلامرضا منتظری، عضو ستاد اجماع نیروهای انقلاب از احتمال بالای اجماع چهار نامزد اصولگرای ریاست جمهوری خبر داده است و نوشت: بار دیگر با نامزدهای انتخابات گفتگوی مجدد خواهیم داشت و در نهایت پیشبینی ما این است که تا قبل از عید سعید غدیر یک نامزد انتخاب و نتیجه اجماع اعلام شود.
یکی دو نمونه از واکنش کاربران به زلزله احتمالی در جریان اصولگرا برای رویارویی با پزشکیان را بخوانید:
* بهمن هدایتی، فعال سیاسی: منتظر انصراف سعید جلیلی و دوستان پوششی به نفع قالیباف باشید!
* کوروش از فعالان مجازی هم پیش بینی متفاوتی کرد: دود سـفید از اردوگاه اصولگرایان بلند شـد. همه جز زاکانی به نفع قالیباف کنار میروند حتی پورمحمدی!
خلیج فارس: در جریان سومین مناظره نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم نام بوشهر هم به میان آمد.به گزارش خلیج فارس؛ در این مناظره که موضوع آن فرهنگ بود، محمدباقر قالیباف در بخشی از سخنانش پیرامون عدالت فرهنگی گفت: باید تولیدات سایر شهرستان ها هم دید. مثلا در بوشهر جوانان فعال در حوزه موسیقی و هنری دارد که همین جوانان میتواند در تهران فعال باشد لذا باید بررسی کرد که چگونه میتوان ظرفیتهای بالقوه عرصه هنر و را به بالفعل تبدیل کرد.
اظهارات قالیباف در شرایطی می باشد که گروه مطرح موسیقی لیان بوشهر اگرچه در تهران و سایر شهرها با استقبال مواجه می شود، ولی در زادگاه خود مجوز کنسرت ندارند.
همچنین سعید جلیلی در بخش جمع بندی مناظره با بیان اینکه باید در تولیدات فرهنگی به ظرفیت های خودمان توجه کنیم، گفت: من سوال میکنم چند نفر از ما اسم فیلم «جت نیا دین» شنیدهایم که درباره خانمی است که به عنوان قهرمان ملی اندونزی در برابر استعمار نگلیس اسلحه به دست گرفته است، مشابه همین اتفاق در زنان لَرده ما هم داشته ایم ولی از معرفی هنری آن غفلت کرده ایم.
لَرده منطقه ای در ارتفاعات دشتستان است که 110 سال پیش (1297 شمسی) زنان این منطقه به کمک غضنفرالسطلنه و یارانش در مقابل سربازان انگلیسی آماده و مانع از پیشروی آنها شدند.
جلیلی سال 1392 و در انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری هم در بخشی از مناظره، نام احسان عبدی پور فیلمساز بوشهری با آخرین ساخته اش با عنوان «تنهای تنهای تنها» به عنوان یکی از آثار موفق هنرمندان شهرستانی مطرح کرد.
البته عبدی پور از مطرح شدن نامش توسط جلیلی استقبال نکرد و بعدها در مصاحبه ای گفت: «سعید جلیلی به برادرم زنگ زد و صادقانه گفت فیلم ما را دیده و از آن خوشش آمده است. او از ما تشکر کرد و گفت خیلی دلش می خواهد ما را ببیند و گفت یک روز ناهار به دفترش برویم. او از ما دوستانه دعوت کرد که به دفترش برویم اما من چون آدم سیاسی نیستم این کار را نکردم.»
خلیج فارس:روابط عمومی دفتر رئیسجمهور ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم به ادعای اخیر محمدباقر قالیباف درباره تصویب «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» به درخواست شعام (شورای عالی امنیت ملی) پاسخ داد: آقای محمدباقر قالیباف، رئیس محترم مجلس دورههای یازدهم و دوازدهم و یکی از نامزدهای انتخابات چهاردهمین دوره ریاستجمهوری در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «میگویند دولت باید مجری سیاستهای رهبر معظم انقلاب در سیاست خارجی باشد؛ اما قانونی را که مورد تأکید ایشان است و به درخواست شعام همان دولت تصویب شده، قبول ندارند.»
در ادعای ایشان سه اشتباه وجود دارد:
۱- «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از منافع ملت ایران» (مصوب ۱۳۹۹/۰۹/۱۱) نه به پیشنهاد دولت دوازدهم بلکه توسط مجلس یازدهم به شورای عالی امنیت ملی ارائه شد. دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در بیانیه مورخ ۱۳۹۹/۰۹/۱۵ صراحتاً این نکته را تأیید کرده بود: «حدود دو ماه قبل، ریاست محترم مجلس شورای اسلامی کلیات طرحی که جمعی از نمایندگان محترم مجلس ارائه و مراحلی از آن نیز طی شده و طراحان نیز بر فوریت تصویب آن اصرار داشتند را در یکی از نشستهای شورای عالی امنیت ملی برای آگاهی اعضا ارائه نمودند.
شورا نیز ضمن استقبال از اصل موضوع و احترام به حق نمایندگان محترم مجلس در ارائه و تصویب طرحهای مورد نظر، ملاحظاتی را نسبت به جوانبی از موضوع جمعبندی و مورد تصویب قرار داد که پس از طی مراحل نهایی به عنوان مصوبه شورا ابلاغ گردید.»
۲- ریاست شورای عالی امنیت ملی با رئیسجمهور است که بارها مخالفت خود را با این مصوبه اعلام کرد. حجتالاسلاموالمسلمین دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور دوره دوازدهم در نامه به دبیر شورای نگهبان و رئیس مجلس این مصوبه را خلاف قانون اساسی عنوان کرد و در نامه به مقام معظم رهبری خواستار توقف تصویب این طرح شد.
دکتر روحانی یک روز پس از تصویب این طرح در مجلس در جلسه هیأت دولت گفت: «دولت با آن مصوبه موافق نیست و آن را برای روند فعالیتهای دیپلماتیک مضر میداند.» (۱۳۹۹/۰۹/۱۲) و پس از آن نیز موضع دولت را تکرار کرد: «دولت این قانون را مفید نمیداند و قبل از اینکه به تصویب نهایی برسد نظرم را صریحاً اعلام کردم. این نظر شخص من نیست و در دولت اتفاق آراء وجود دارد. دولت به اتفاق آراء این قانون را برای کشور مفید نمیداند.» (دکتر روحانی در نشست خبری با خبرنگاران داخلی و بینالمللی، ۱۳۹۹/۰۹/۲۴)
در مصوبه شورای عالی امنیت ملی به صراحت آمده که هرگونه مصوبهای در مجلس در رابطه با موضوع هستهای باید با هماهنگی وزارت امور خارجه باشد، ولی متأسفانه مجلس بدون هماهنگی عمل کرد. ضمناً رئیس شورای عالی امنیت ملی در نامه ۱۳۹۹/۰۹/۱۵ خود به دبیرخانه تصریح کرد که بدون نظر رئیس شورا، دبیرخانه حق اظهارنظر و اقدام ندارد.
دکتر محمود واعظی، رئیسدفتر رئیسجمهور دوره دوازدهم درباره موضع دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی در حمایت از این مصوبه اعلام کرده بود: «رئیس شورای عالی امنیت ملی رئیسجمهور است، مجلس هیچ هماهنگی با شورای عالی امنیت ملی نکرده است. میگویند که با دبیرخانه هماهنگی کردهاند، دبیرخانه که به تنهایی جایگاهی ندارد، دبیرخانه باید مقدمات کار را آماده کند برای اینکه طرح در جلسه شورای عالی، مطرح شود. از رئیسجمهور اجازه نگرفتند و از خود شورا هم، اجازه نگرفتهاند.»
۳- نقد و مخالفت دولت روحانی با مصوبه هستهای مجلس یازدهم به طور صریح و علنی بیان شده و تصویب آن را مانعی در احیای برجام میداند، اما با تصویب آن به صورت قانون، دولت موظف به اجرای آن شد و در چارچوب آئیننامهای که مصوب کرد، از ۵ اسفند ۱۳۹۹ به اجرا گذاشت.
روابط عمومی دفتر رئیسجمهور ایران در دولتهای یازدهم و دوازدهم
خلیج فارس: اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در دولت روحانی گفت: مرغ تازه کیلویی 25 هزار تومان بود، شده کیلویی 90 تا 100 هزار تومان!
یادتان هست رئیس مجلس گفت مرغ باید کیلویی 9 هزار تومان باشد، نه 25 هزار تومان. همان موقع یک مرغدار به او نامه نوشت و گفت این مرغداری و سرمایه گذاری که من کردم در اختیار شما 9 هزار تومان پیشکش 18 هزار تومان تحویل بده! الان مرغ شده 100 هزار تومان یک کلمه می گویند؟
مردم چطور این زندگی را تحمل کنند؛ می گویند می خواهیم این راه را ادامه دهیم! این راه باید متوقف بشود. زندگی مردم دارد نابود می شود. توسعه کشور متوقف شده است.
در دومین مناظرۀ انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری که در واپسین ساعات بهار ۱۴۰۳ خورشیدی برگزار شد علیرضا زاکانی شهردار کنونی تهران آنی از وعدههای شگفتآور و حمله به دولت حسن روحانی فروگذار نکرد تا جایی که حتی در پایان از یاد برد اکنون در سال ۱۴۰۳ هستیم و نه ۱۴۰۰ وگرنه نمیگفت دولت روحانی کنونی مسؤول وضعیت اسفناک است.
چرا که خود بارها از تجربه ۳۳ ماهه در شهرداری تهران به عنوان الگو یاد کرد و می دانیم در دولت مرحوم ابراهیم رییسی به عنوان دستیار ویژه عضو کابینه هم شد و همواره صحبت از رسیدن به قلهها بوده و تعبیر «اسفناک» را البته خبرگزاری رسمی دولت از پیامکهای ارسالی حذف کرد.
او به سبک احمدینژاد تصاویری از حسن روحانی سوار بر اتومبیل یا کلید در دست یا در حال تجلیل از مذاکرهکنندگان برجام به مثابه اسناد خیانت و جنایت به بینندگان نشان میداد و انگار نه انگار که در آستانه 60 سالگی قرار دارد و رفتارهایی گاه کودکانه یا تکراری از او سر زد که موجی هم برنینگیخت و تنها برخی وعدهها و اشتباهات کلامی همچون «خانمهای باردار و پدربزرگها و مادربزرگها را رایگان میکنیم» اسباب طعنه و طنز را فراهم ساخت.
از 3 حال خارج نیست: یا باید رییس جمهوری شود در حالی که که هیچ یک از نظرسنجیها بختی برای او قایل نیست و رقابت اصلی را بین سه نفر (پزشکیان و جلیلی و قالیباف) میدانند ولی اگر به هر حال این اتفاق بیفتد مهمترین وعده معادل 22 میلیون تومان اعتبار طلا برای هر ایرانی است و خانواده 5 نفری مثلا 110 میلیون تومان (طلا) باید بگیرد یا کنار میکشد که تمام این ادعاها و اولدورم بولدورمها دود هوا خواهد شد. یا باید به شهرداری تهران بازگردد و بعید است شورای شهر حاضر به ادامه با زاکانی پسا انتخابات باشد و اگر هم بماند تحت فشار خواهد بود.
او بارها کوشید نقش محمود احمدینژاد را ایفا یا تکرار یا تقلید یا بازآفرینی کند که در سال 88 به جای دو رقیب واقعی خود (موسوی و کروبی) هاشمی رفسنجانی را در مقابل خود تصویر میکرد و به او میتاخت.
اینجا هم زاکانی کوشید این گونه القا کند که چون برخی از وزیران روحانی به ستاد پزشکیان پیوستهاند از روحانی خط میگیرد. پاسخ پزشکیان اما تنها این بود که وزیر دولت خاتمی بوده و مردم تعیین میکنند که دوست دارند به آن دوران بازگردند یا نه. نه زاکانی و نه هیچ نامزد دیگر در این باره سخنی نگفتند چرا که دوره دوم خاتمی در سال های 80 تا 84 به عنوان بهترین سالهای اقتصادی بعد از انقلاب ثبت شده و خیلیها اگر خودرو و شغل و خانه دارند یا به سفر خارجی رفتهاند یا کالاهای متنوع فرهنگی و هنری مصرف کرده و از فشار تبلیغات ایدیولوژیک رها یا دور شده یا حس خوبی داشتهاند مربوط به همان زمان است به خصوص در طبقه متوسط در حالی که از یارانه نقدی و سهام عدالت و مسکن مهر دوره احمدینژاد هنوز خبری نبود.
در حالی که زاکانی وعده طلا داد و به برجام و روحانی و مشاوران پزشکیان تاخت و مشخص نکرد اگر در دولت فعلی به قله نزدیک شدهایم چرا گفت وضع اسفناک است و آیا این سه سال هم تقصیر روحانی است و اصلا چرا یک بار به ترامپ بد و بی راه نمیگویند؟
قاضیزاده هاشمی هم که پیراهن عزای مرحوم رییس جمهور فقید را از تن به در نکرده بیش از دیگر نامزدها از آقای رییسی نام برد و مشخص بود در صدد جلب و جذب آرای شرکت کنندگان در تشییع پیکرهاست و آن قدر گفت شهید رییسی، شهید رییسی که مسعود پزشکیان هم یک بار دچار لغزش زبانی شد و درباره حسن روحانی گفت شهید روحانی!
چهره برتر مناظره اما بیگمان مصطفی پورمحمدی بود به خاطر دو جمله: یکی این که فاش کرد 8 سال قبل و در دوران ریاست جمهوری روحانی که به عنوان وزیر دادگستری در جلسه مربوط به پول شویی در نشست شورای عالی امنیت ملی شرکت کرده و خواستار تعیین تکلیف پیوستن به گروه ویژه اقدام مالی یا همان FATF شده سعید جلیلی به او گفته من مخالف نیستم ولی نمیخواهیم به اینها ( دولت روحانی) امتیاز بدهیم!
آقای جلیلی این ادعا را تکذیب نکرد و در ذهن مخاطب این پرسش شکل گرفت که تنها به خاطر آن که به روحانی امتیاز ندهند مخالفت میکنند و داعیه دار منافع ملی و مصالح نظام هم هستند؟
در ادامه باقر قالیباف در دفاع از مصوبه راهبردی که به تلاش مجلس قبل برای جلوگیری از احیای برجام بعد از بازگشت ترامپ تفسیر شده به افزایش فروش نفت اشاره کرد و آن را میوۀ آن مصوبه دانست اما پورمحمدی این ارتباط را رد کرد و گفت: افزایش فروش نفت از 300 هزار بشکه در روز به یک میلیون و نیم به خاطر قانون شما نبود. ناشی از داستان اوکراین و رقابت چین و آمریکا و رقابت چین و نفوذ و خط ابریشم مدرن و تغییر مناسبات است و بایدن هم به خاطر مشکلات انتخابات بعدی ملاحظاتی داشت.
این در واقع حتی از آنچه محمد جواد ظریف در میزگرد اقتصادی گفته بود هم متنوعتر و کاملتر بود ولی آن قدر بر اصولگرایان گران افتاده که نشست روز پنجشنبه وزیر سابق خارجه در مشهد لغو شد و تلویزیون هم بسیج شده تا این انگاره را رد کند کما این که ساعتی بعد از مناظره انیمیشنی از شبکه اول سیما پخش شد که در آن توضیح میداد طرح افزایش فروش نفت در دولت آقای رییسی چگونه بوده و میشد حدس زد وحید جلیلی برادر سعید جلیلی پشت برنامه باشد و مشمول ذمهاید اگر خیال کنید اسم این کار استفاده از امکانات عمومی در فضای انتخابات است چون روزنامه همشهری هم در دفاع از زاکانی هرگز چنین نیتی ندارد و ایضا روزنامه دولت که برای آن که ثابت کند حق با کارشناس برنامه فرهنگی (شهاب شهسواری) بوده و نه محمد فاضلی گزارش منتشر میکند!
در این انیمیشن فرمول فروش نفت یا همان طرح سعید جلیلی در برنامه انتخاباتی را لو میدهند. با این تمثیل که دانشآموزی چند ساندویچ درست میکند اما وقتی بوفهدار مدرسه از او نمیخرد، تصمیم میگیرد خود به قیمت کمتر به خود بچهها بفروشد. اصلا چه کاری است که به بوفه بفروشد و بوفه به محصلین؟ خودش به بچهها میفروشد و توضیح میدهد در قضیه نفت نیز همین کار را کردند و بی سبب نبود که سعید جلیلی در بخش آموزش و پرورش آن همه بر نقش مدرسه تأکید داشت.
البته در انیمیشن توضیح ندادند این روش منجر به فساد می شود یا نه چون اگر قصد پاسخ به پزشکیان را داشته باشند او به بخور بخورها اشاره کرده و برای آن که دو مدافع دولت مستقر را قدری آرام کند به پرونده وزیر جهاد کشاورزی و ماجرای چای دبش اشاره کرد که بزرگترین فساد اقتصادی تاریخ ایران است و در دولتی رخ داد که به ضد فساد بودن اصرار دارند. قاضی زاده هاشمی منتها در مقام وکیل مدافع رییس جمهور فقید گفت خودشان گزارش دادند. این در حالی است که سخن گوی دولت تکذیب کرده و گفته بود ساداتی نژاد خود استعفا کرده و رییس قوه قضاییه فاش کرد برای او تقاضای اعمال ماده 477 شده بود (مادهای که به رییس قوه قضاییه اختیار ویژه میدهد چنانچه رأیی را خلاف شرع بین تشخیص داد به محکمهای دیگر ارجاع دهد).
مشخص بود که پزشکیان نمیخواهد وارد دعوا شود خاصه وقتی پورمحمدی آن دو جمله را گفت و خود پورمحمدی هم برای آن که متهم نشود نامزد پوششی پزشکیان است به او نقدهایی غیر منتظره و خلاف ریتم مناظره وارد کرد.
نیمه دوم مناظره مگر دقایقی از آن کسالتبار بود هر چند نمیتوان از این واقعیت نگفت که در موضوع نظام سلامت اطلاعات و آمارهای سعید جلیلی از بقیه دقیقتر و کاربردیتر بود.
به ویژه آنجا که گفت هر روز 1200 نفر از هم وطنان ما از دنیا میروند و اگرچه مرگ حق است و همه میمیرند اما 44 درصد از مرگها قابل پیشگیری است چون یا ناشی از سوانح رانندگی است یا آلودگی هوا یا سکته در سن پایین و وقتی گفت آلودگی هوا انگار توجه نداشت که همفکر او به عنوان شهردار تهران کنار او نشسته است.
مهمترین ایده آموزشی قاضی زاده هاشمی زیر و رو کردن ساختار فعلی بود و این که به جای سن 6 تا 18 سال و در دبستان و دبیرستان به سه دوره تازه تبدیل شود: 4 تا 8 سال به عنوان دوره شناخت، 8 تا 11 سال به عنوان دوره سواد و 11 تا 16 سال هم مهارت.
از هنرستان ها مثال زد که محصلین آنها بهتر جذب بازار کار میشوند و چون نام دولت خود را خانواده گذاشته لابد دختران هم بعد از 16 سال قاعدتا باید ازدواج کنند و فرزند بیاورند اگرچه این را دیگر نگفت.
محمد باقر قالیباف هم از طرح 5 فوریتی خود رونمایی کرد که اولی افزایش حقوق کارمندان است و دومی اعطای زمین رایگان و خانه های 75 متری موقت به زوج های جوان و سومی خودرو برای جوانان و تصریح کرد از واردات خودرو نو و کارکرده دفاع میکند و در این فقره نگفت ما میتوانیم. ایده چهارم اما خیلی ناب است. ساخت دیوار در تمام مرز شرقی با پاکستان و افغانستان و اخراج مهاجران غیر قانونی و پنجم هم توسعه سواحل دریای عمان (مکران) و به زبان دیگر ساخت یک دوبی در این منطقه.
این که پزشکیان و قالیباف مطلقا با هم مواجهه و محاجه نکردند و رییس مجلس از رییس جمهوری پیشین با تعبیر “آقای دکتر روحانی” یاد میکرد قابل توجه بود.
این که زاکانی و قاضی زاده هم نکته خاصی علیه پزشکیان نداشتند و تنها به مشاوران میتاختند نشان میداد ظریف تا چه اندازه بازی را بر هم زده و این که در بخشهای خبری رفتار فاضلی هم سانسور شد گویا به خاطر آن است که به زیانشان تمام شده است.
سعید جلیلی هم گاه در توهمات و تخیلات و جمله سازی با دو کلمه فرصت و ظرفیت و تکرار شعار طولانی یک ایران جهش و یک جهان فرصت بود که بعید است خود بتواند 5 بار به سرعت تکرار کند اما الحق و الانصاف در بخش سلامت اطلاعات جالبی داد و معلوم بود در این بخش کار کرده در حالی که سه نامزد از 6 نامزد پزشک اند اگرچه دو تن به طبابت شهره نیستند و تنها در دکتر پزشکیان این وجه پررنگ است اما در سخنان او که 4 سال وزیر بهداشت بوده هم نکات سلامت جلیلی نبود.
پزشکیان در دام زاکانی و قاضی زاده نیفتاد و احتمالا آنها را انصرافی می داند. حتی قابل برداشت بود که رقیب اصلی خود را نه قالیباف که جلیلی می داند و حریف او هم جواد ظریف است.
در مجموع با این که تصور میشد پورمحمدی در نقش هافبک یارکوب ظاهر شود یا مثل ولایتی در سال 92 که به روحانی پاس گل داد به پزشکیان پاس گل بدهد این کار را نکرد و خود به دروازه هر دو – قالیباف و جلیلی – گل زد. یکی را با رد ادعای تأثیر مصوبه مجلس بر افزایش فروش نفت آن هم در دور بایدن و دیگری با خاطره افایتیاف.
برنده مناظره پورمحمدی بود اما این به معنی آن نیست که انتخاب رای دهندگان هم باشد.
اگر بخواهیم به حاشیهها بپردازیم همان گونه که سیاهپوشی قاضیزاده برای اثبات شدت وفاداری و سوگ برای برای رییس فقید دولت متبوع قابل توجه بود حضور دکتر پزشکیان با صورت تراشیده هم چهره شبیهتری از او با مردم در کوی و خیابان ترسیم کرده بود.
تعبیر مذاکره به مثابه روش مبارزه هم که آقای قالیباف به کار برد اسباب تعجب شد چون بنای مذاکره بر بده بستان است. دو طرف که اختلافات و در عین حال اشتراکاتی دارند با هم مذاکره می کنند تا به جای دو سطح اختلافات در رأس و اشتراکات در قاعده امتیاز بدهند و بگیرند و این که چگونه میتوان مذاکره را روش مبارزه دانست از فهم این قلم خارج است.
پزشکیان میتوانست در بخش آموزش و پرورش به استخدامهای ایدیولوژیک در این وزارتخانه اشاره کند و نکرد. میتوانست از قطعیت تغییر وزیر فعلی بگوید که شاید ضعیفترین وزیر آموزش و پرورش ایران در 60 سال اخیر باشد و نگفت و تنها گفت وزیری قوی برای آن برمیگزیند منتها این را قاضی زاده هاشمی هم گفته بود که مشخص نکرد چگونه هم میخواهد راه رییسی را ادامه دهد و هم به جای وزیر فعلی وزیر قوی بیاورد؟
پزشکیان به جای توجه به نوع رفتار با معلمان معترض و محبوس بودن برخی از فعالان صنفی معلمان یا ایدیولوژیک و ملال آور بودن مختوای برخی کتاب های درسی از مدارس خاص استعدادهای درخشان یا تیزهوشان انتقاد کرد تا احتمالا بر وجه عدالت طلبی خود تأکید ورزد.
حتی نگفت که بخشی از استخدام ها مربوط به طلاب است تا شاید تنش ایجاد نکند. او می خواهد تصویری آشتی جو و اهل مدارا از خود نشان دهد که تنها در قبال مدیران ضعیف سخت خواهد گرفت.
مناظره پنج شنبه شب کار را برای محسن رضایی سخت کرد که می خواهد از 4 نفر سه تن را به کناره گیری به سود دیگری وادارد و مشخص نشد کی باید به نفع کی برود کنار. قالیباف به سود جلیلی و چرا جلیلی به سود او نه؟ زاکانی و قاضی زاده به نفع کی بروند کنار؟ قالیباف یا جلیلی و آن وقت تکلیف وعده های متنوع زاکانی چه می شود؟
خود قالیباف هم اگر قصد کنار رفتن به سود جلیلی را داشته باشد حمایت میانه رو ها در مجلس را از دست می دهد. در حالت طبیعی می مانند و به گفته رییس مرکز افکار سنجی صدا و سیما تا کنون می توان گفت به مرحله دوم می کشد هر چند نباید فراموش کرد صدا وسیما گاهی به ستاد جلیلی هم بدل می شود!
اگر هم بنا به مصلحت یا فرمانی کنار بروند باز دوقطب یا سه ضلع چگونه خواهد بود؟
وقتی در مناظره اقتصادی شاهد اشارات سیاسی بودیم می توان انتظار داشت در مناظره های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی صریح تر شوند. زاکانی علاقه ویژه ای دارد با روحانی دهان به دهان شود و شاید سیاست رییس جمهور سابق این باشد که صبر کند ببیند او ماندنی است یا نه.
این که جلیلی گاه در حد معلم دینی یک دبیرستان جلوه می کرد و در بخش سلامت آمارها و اطلاعات جالبی داد مجال ترسیم یک تصویر ثابت از او را می ستاند هر چند در همان آغاز وقتی پیروزی تیم والیبال ایران با مربی ایرانی بر آمریکا را تبریک گفت بر دو موضوع تاکید داشت: اول ایرانی بودن و دوم این طعنه که اگر نگویند خود آمریکایی ها می خواستند ببازند که طعنهای به سخنان ظریف درباره دلیل افزایش فروش نفت بود و هنوز پورمحمدی صریح تر و کامل تر را نگفته بود. این که مربی ایرانی والیبال را ستایش کنی و وزیر خارجه سابق ایران را نکوهش از تخصص های آقای جلیلی است.
هر قدر اصلاح طلبان تصمیم خود را (در رأی به دکتر پزشکیان) گرفتهاند اصولگرایان نمیدانند کدام یک را برگزینند چون هر یک به طریقی خود را شایسته تر میداند. قالیباف با ژستی که برای ریاست جمهوری برازنده است و فاصله از پرخاش های 92 و 96. جلیلی با آرمانخواهی و جذب این طیف. زاکانی با وعدههای عجیب و غریب و قاضی زاده هاشمی که به هزار زبان میگوید من همان ابراهیم رییسیام.
درصد قابل توجهی البته هنوز تردید دارد. از یک سو گمان میبرند سناریوی 1400 در میان است منتها با مشارکت بالا و از سوی دیگر نمیخواهند شریک روی کار آمدن جلیلی باشند و به دعوت خاتمی و ظریف و به صداقت پزشکیان بی توجهی کنند.
این که اکثر ما در انتخاب همسر و فرزندآوری و گزینش رشته دانشگاهی و جا و زمان اوقات فراغت و گذران تعطیلات هیچ وسواسی به خرج نمیدهیم و هر روز ساعتها و در طول عمر هزاران ساعت را در ترافیک هدر میدهیم و به انتخابات و نوشتن دو کلمه نام یکی روی کاغذ و به صندوق انداختن که رسیدهایم این قدر دقیق شدهایم از بررسی و نقل و تحلیل سخنان کاندیداها البته قابل تأملتر است!
منبع:عصرایران
خلیج فارس: محمدباقر قالیباف، نامزد چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری عصر امروز چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳ به کرمان سفر کرد.
وی در بدو ورود با حضور در گلزار شهدا، با شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی و شهدای کرمان در این مکان تجدید میثاق کرد. سپس با حضور در سالن ورزشی تلاش کرمان با اقشار مختلف مردم دیدار کرد.
منبع: فرارو