خلیج فارس:فائزه هاشمی در برنامه چهارراه گفت: «آیتالله خامنهای و مسعود پزشکیان برای حل برخی مسائل کشور به توافق رسیدهاند!».
منبع:خبرفوری
خلیج فارس:در روزهای اخیر گفتوگویی از فائزه هاشمی رفسنجانی در فضای رسانهای و مجازی منتشر شده است که در نوع خود کم نظیر بوده است.
روزنامه کیهان نوشت:فائزه در یک مصاحبه درباره رابطه با آمریکا میگوید؛ «بابا در این رابطه به آقای خمینی (امام خمینی) گفته بود شما قبل از مرگ دو مسئله را حل کنید که یکی از آنها رابطه با آمریکا بوده است.» موضوع عجیبتر مصاحبه فائزه بحث رابطه با اسرائیل است. او در این گفت وگو میگوید: «حتی من در جایی اخیرا در صحبتهای بابا دیدم که بابا یک جا گفته حتی اگر لازم باشه و منافع ما ایجاب کند ما باید با اسرائیل هم رابطه داشته باشیم.»
در ادامه فائزه میگوید: «ما نباید به خودمان ضربه بزنیم به خاطر یک سری مسائل اینجوری! آن هم در دنیای امروزی. یا ما باید جهانی شدگی را اصلا نپذیریم و درهای این کشور را ببندیم مثل کره شمالی بشیم و خودمان را منزوی کنیم. یا ما در دنیای جهانی شده قرار داریم باید شرایط آن را هم بپذیریم.» خبرنگار از وی سؤال میکند حتی آقای هاشمی درباره اسرائیل هم این نگاه را دارد که فائزه در پاسخ میگه حتی یک متن هم از ایشان وجود دارد.
این سخنان فائزه مثل اظهار نظرهای شاذ او در زمینههای دیگر نیست که گفته شود این نظر شخصی دختر مرحوم هاشمی بوده و هیچ ارتباطی به مرحوم هاشمی نداشته است. فائزه چیزی را به مرحوم هاشمی نسبت میدهد که در صورت درست بودن آن بنیان فکری و عمل مرحوم هاشمی در طول بیش از نیم قرن مبارزه او زیر سؤال میرود.
مرحوم هاشمی رفسنجانی درسالهای قبل از پیروزی انقلاب،مترجم کتابی از اکرم زعیتر با عنوان «فلسطین،کارنامه سیاه استعمار» و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۸۷ شخصیت ثابت سخنران روز جهانی قدس بودند و تقریبا سند سخنرانی این روز را در پایتخت امالقرای جهان اسلام به نام مرحوم هاشمی زده بودند و همه نگاهها در این روز به سمت هاشمی بود تا آخرین تحلیلهای خود در قضیه فلسطین و جنایتهای رژیم صهیونیستی را از خطبههای نماز جمعه روز قدس او دریافت کنند. امروز اگر مردم بدانند که خدای نکرده براساس سخنان فائزه، مرحوم هاشمی نگاهشان ایجاد رابطه با رژیم کودککش صهیونیستی بوده و آنچه در طول سه دهه ایشان در خطبه نماز جمعه روز قدس مطرح کرده، متفاوت از آن چیزی بوده که مردم و جبهه مقاومت از او میشنیدند و مرحوم هاشمی را متصف به آن میدانستند، چه اتفاقی در انگاره ذهنی مردم نسبت به مرحوم هاشمی پیدا میشود!
با وجود این حساسیتهاست که انتظار داریم خانواده مرحوم هاشمی به ویژه آقای محسن هاشمی به سخنان عضو دیگر خانواده، خانم فائزه هاشمی واکنش نشان دهند و برای مردم شفاف بگویند کدام سندی را در اختیار دارند که مرحوم هاشمی رفسنجانی به دنبال رابطه با رژیم صهیونیستی بودهاند!
خلیج فارس:فائزه هاشمی، عضو شورای مرکزی و رئیس سازمان زنان حزب کارگزاران سازندگی ایران ضمن تشریح شرایط جامعه ایران و با استناد به دلایل شرعی و قانونی، خواستار لغو قانون عفاف و حجاب شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از انصافنیوز، او در ادامه گفت: آقای قالیباف؛ قانونی که پشت درهای بسته نوشته شده، چگونه میتواند اجرایی شود؟ آیا این خود ما نیستیم که مردم را ناراضی کرده و در مقابل حکومت قرار میدهیم؟
بهتر نیست به جای نگرانی بابت حجاب که اتفاقاً حکم شرعی قوی هم ندارد و بیشتر شبیه توصیه است، نگران این حجم از خشونت علیه زنان، تجاوز، قتلهای ناموسی و … باشیم؟
خلیج فارس: تصاویری از فائزه و محسن هاشمی رفسنجانی در دیدار با پزشکیان مشاهده میکنید.
بر اساس آنچه پایگاه اطلاع رسانی دولت منتشر کرده است، اعضای حزب کارگزاران امروز با مسعود پزشکیان رئیس دولت چهاردهم دیدار و گفت و گو کردند. در همین راستا تصویری از فائزه هاشمی و محسن هاشمی از فرزندان آیت الله هاشمی رفسنجانی در این دیدار مشاهده میکنید.
منبع:برترین ها
خلیج فارس:دبیرکل حزب کارگزاران گفت: آقای پزشکیان تلاششان این است که همه نیروها را برای حل مشکلات کشور دور یکدیگر جمع کنند و امیدواریم در ادامه مسیر موفق باشند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایلنا، حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران درباره برگزاری نشست روز گذشته شورای مرکزی این تشکل سیاسی عنوان کرد: جلسات شورای مرکزی حزب مرتب برگزار و گزارشهای کمیتههای سیاسی و سایر کمیتهها مورد بحث و گفتوگو قرار میگیرد. در این جلسات اخبار و وقایع کشور هم به صورت منطقی رصد میشود.
وی گفت: خانم فائزه هاشمی هم بعد از آزادیشان از زندان در جلسه شورای مرکزی شرکت کردند که موجب شادمانی و خوشحالی همه اعضای حزب شد.
مرعشی درباره بحث و گفتگو در خصوص نامه اخیر فائزه هاشمی در جلسه روز گذشته گفت: در جلسه گذشته حزب درباره این موضوع بحثهایی صورت گرفت و دیروز هم خانم هاشمی علاقهای نداشتند که گفتوگوی بیشتری صورت بگیرد و موضوع را خاتمه یافته دانستند.
این فعال سیاسی در خصوص ارزیابی خود از عملکرد پزشکیان برای تحقق شعار وفاق ملی تا این جای کار گفت: آقای پزشکیان انسان خوش نفس و صلحاندیشی هستند. بعد از آنکه با رای اکثریت مردم در جایگاه ریاست جمهوری قرار گرفتند، در برنامههایی که قبل و بعد از استقرار دولت داشتند تلاششان این است که نیروهای کشور را برای حل مشکلات کشور دور یکدیگر جمع کنند و امیدواریم در ادامه مسیر موفق باشند.
خلیج فارس:زیباکلام گفت: سلطنتطلبهایی که هرچه میگویند اول و آخرش فحش است چطور قرار است وقتی به قدرت برسند دموکراسی بفهمند؟ این احتمال که مسئولین داخل زندان یا بیرون از زندان فائزه هاشمی را تحت فشار گذاشته باشند وجود ندارد. ایشان تحت فشار همان کسانی است که داعیه مبارزه و دموکراسی خواهی دارند. این افراد آب نمیبینند وگرنه دستکمی از کسانی که ظلم و ستم میکنند ندارند.
خلیج فارس:اعتماد در یادداشتی با عنوان «نامهای از زندان از عمق مشکلات رفتاری همه ما» نوشت: نامه خانم فائزه هاشمی از زندان اوین پیرامون روابط زندانیان سیاسی با یکدیگر حقیقتی فراتر از مشکلات درونی یک جمع مدعی آزادی و مبارزه و دموکراسی را آشکار میکند. اگر خاطرات زندانیان سیاسی پیش از انقلاب توسط بسیاری از زندانیان که بعدها یا به قدرت رسیدند یا دوباره گروه و تشکیلات سیاسی به راه انداختند و به راه مبارزه بازگشتند به درستی مورد تامل قرار میگرفت شاید آن همه حوادث تلخ و بعضا خونبار در کشور تجربه نمیشد.
این نامه که از سوی برخی تجربهداران حاوی شجاعتی بیمانند توصیف شده است نیاز به نگاه مسوولانه و دقیق و شجاعانه از سوی ضمیر خودآگاه جامعه دارد و انگها و تهمتها و نفیها نمیتواند حقایق گویا و راهگشایش را مکتوم کند. این نامه آشکار میکند که مشکل جامعه ما بیش از آنکه متوجه افراد باشد متوجه روابط اجتماعی است. حتی نقصها و ایرادها در نوع آرمانها و هدفها نیست.
با این نامه میتوان چنین نتیجه گرفت که حتی اگر در انتخاب افراد و مقصدها کاملا درست و اجماعی عمل کنیم ولی راههای رسیدن به آنها را ندانیم همه مناسبات زیانبار باز تولید میشوند. وقتی اشکال اساسی در روابط افراد وجود دارد و رواداری به غایت نحیف و ناموثر است حتی در یک جمع دو نفره آن که قویتر است، دیکتاتور میشود.
چنین مشکلی فقط در میان زندانیان نیست ما در انواع جمعها از گروههای اقتصادی و اداری و اجتماعی گرفته تا خانوادهها هم بر اساس قدرتسالاری و بیتحملی عمل میکنیم! چرا مردم از شراکت در یک کار کوچک اقتصادی و حتی خریدن یک خانه به صورت اشتراکی گریزانند؟ آنها به کرات دیده و شنیدهاند که دو برادر یا چند عضو فامیل باغی خریدهاند ولی به سرعت با هم اختلاف کرده گاهی به نزاع و دادگاه و بدتر از آن کشیده شدهاند!
اگرچه طلاقها از عوامل دیگر هم تغذیه میکنند ولی یکی از علل ازدیاد جداییها فقدان روحیه تحمل و احترام متقابل و تقید به حداقل قواعد زیست جمعی است. اما از نظر سیاسی نامه خانم فائزه هاشمی که بیم جان در آن مستتر است برای همه نخبگان و خصوصا مردم عبرتآموز است.
دیکتاتوری در همه اشکال خود و از هر سو ما را تهدید میکند و هیچ فاعل و مفعولی از آن در امان نیست مگر اینکه در یک کار جمعی و تاریخی مشکل اصلی را پیدا و منافع ملی را بر اساس آن تعقیب کنیم. بسیار گفتهاند که اگر ژاک شیراک را به عراق میبردند، دیکتاتوری بزرگ میشد و اگر صدام را به حکومت فرانسه میگماشتند یا به دموکراسی پایبندی نشان میداد یا به سرعت سقوط میکرد. شفافیت، احترام به قانون، نظارت عمومی و اخلاق تحمل و گذشت گمشده ماست و تا با گوشت و استخوان خود نیاز به این امور را در اعماق وجود خود لمس نکنیم و در ذهن و ضمیر خویش نهادمندشان نسازیم با صد انقلاب دیگر به جایی نخواهیم رسید.
اتفاقا یکی از مشکلات استمرار فرهنگ دیکتاتوری، افراطگرایی و انقلابخواهی است. بیهوده نیست که آقای بهزاد نبوی پس از ۶۰ سال مبارزه و دادن هزینههای سنگین میگوید من ضد همه انقلابها شدهام. مخالفان اصلاحات که متاسفانه بعضا برخی چهرههای شاخص پس از عمری تجربه تازه در نوشتههایشان بوی انقلابخواهی به مشام میرسد باید نامه خانم فائزه هاشمی را با چشم جان بارها بخوانند و بدانند که در واقع پس از ۴۵ سال به مفهوم «نقطه سرسطر» رسیدهاند و سوراخ دعا را گم کردهاند.
اگر آن دسته از زندانیان سیاسی که انقلاب را چاره مشکلات کشور میدانند در زندان آنگونه عمل میکنند و حتی جان مخالفان خود را در خطر قرار میدهند، قدرت پیدا کنند در بهترین فرضها پس از پیروزی، با مخالفان خود چه خواهند کرد؟ ماهیت انقلابها تکثرگرا نیستند و اغلب انقلابیون در حرف و عمل معتقد به «این است و جز این نیست» هستند. وقتی هزینه دادهها در زندان چنان جو خفقانی ایجاد میکنند، تصور کنید داعیهداران براندازی خارجنشین در این زمینه چه اعجوبههایی هستند؟ کسانی که در محیطی کاملا آزاد حتی چند هفته نتوانستند یکدیگر را تحمل کنند، ببینید هنگام قدرت با مردم چه رفتاری خواهند کرد؟
مشکل اصلی ما تمامیتخواهی در ابعاد مختلف آن است و کسی که همه چیز را برای خود میخواهد در صدر باشد یا ذیل نمیتواند آزادیخواه باشد. این یک مشکل بزرگ و همهگیر است و من خویش را میگویم که خداوند منت گذاشت و از هر قدرتی بینصیبم ساخت والا در وادی خودبینی و آزارگری و حقخوری و رانتجویی و ثروتاندوزی مستهلک میشدم و میپنداشتم که کسی هستم.
امادر حاشیه این نامه درخواست آزادی زندانیان سیاسی خصوصا خانم فائزه هاشمی که پدرش برای انقلاب و کشور از جان مایه گذاشت درخواستی در جهت آغاز انقلاب تحمل و صبر و گذشت و اخلاق و بزرگواری است. ما به انقلاب وقار و متانت و آرامش و مهربانی با یکدیگر نیازمندیم.
جعفر گلابی
خلیج فارس: صادق زیباکلام، استاد بازنشسته دانشگاه تهران که سابقه زندان سیاسی پیش و پس از انقلاب را دارد، معتقد است نامه فائزه هاشمی رنجنامهای بوده که حقیقتهایی را بیان کرده که پیش از انقلاب هم وجود داشته است.
در ادامه قسمتهایی از گفتگو او را می خوانید:
*من این رنجنامه را با توجه به تجربهای که پیش از انقلاب داشتم، کاملاً میتوانم درک کنم و بفهمم که چه میشود که یک زندانی سیاسی مثل فائزه هاشمی به نقطهای میرسد که چنین نامهای را بنویسد. یعنی میتوانم آن وضعیت روحی که ایشان در آن قرار گرفته و زندان در زندان شده را کاملاً درک کنم، زیرا خودم دقیقاً در چنین شرایطی در زندان قبل از انقلاب در سالهای ۵۴ و ۵۵ قرار گرفته بودم که واقعاً برایم زندان در زندان شده بود.
*یکسری چیزهایی شاید خیلی پیشپاافتاده بود و من بهعنوان یک فرد میخواستم اینها را انجام دهم ولی کسانی که زعامت و رهبری سیاسی زندان در دستشان بود، یعنی رهبران مجاهدین و چریکهای فدایی خلق، بنابر دلایلی که برای خودشان داشتند، با رفتار من موافق نبودند. برای مثال هیچکس حق نداشت که تقاضای عفو کند و بگوید که من نمیخواهم دیگر در زندان بمانم.
*در دوران قبل از انقلاب در میان زندانیان سیاسی، اینطور بود که اگر کسی تقاضای عفو میکرد، با او مانند جذامیها رفتار میکردند، مثل اینکه این آدم خائن است و بزگترین خیانت را کرده است. در بند ما در زندان قصر، حدود ۳۰۰ نفر حضور داشتند و یکی از این ۳۰۰ نفر تقاضای عفو میکند. دیگران هم میفهمند و او را بایکوت میکنند. یعنی اصلاً هیچ مراودهای با او نداشتند، مثل اینکه این آدم اصلاً وجود ندارد اما من این رفتار را قبول نداشتم. من با آن زندانی همچنان عادی برخورد میکردم اما آنها فوقالعاده از این کار ناراحت شده بودند و من را تحت فشار قرار میدادند که چرا شما با این آدم مراوده داری، باید مثل بقیه زندانیها با ایشان به طور کامل قطع رابطه کنی.
*من استدلالم این بود که هر انسانی این حق را دارد که خواسته باشد با رژیم شاه مبارزه کند و این آقایی که تقاضای عفو کرده، یک زمانی مبارزه کرده و به زندان افتاده و از این حق برخوردار است که دیگر نخواهد مبارزه کند و بخواهد مثل بقیه مردم در بیرون از زندان زندگی عادی داشته باشد. اما آنها میگفتند مبارزه به دلخواه نیست و زندان بودنمان بخشی از مبارزهمان است و روحیه کسانی که دارند مبارزه میکنند را پایین میآورند.
*کم و بیش مشابه همین وضعیتی بود که خانم فائزه هاشمی ترسیم کرده است که فضایی وجود دارد که عدهای که رهبری و نفوذ دارند، وضعیتی را ایجاد میکنند که هیچکس حق ندارد با آنها مخالفت کند و این دقیقاً همان وضعیتی است که سال ۵۴ و ۵۵ در زندان قصر وجود داشت و کسی حق نداشت مغایر چیزی که رهبران مجاهدین و چریکهای فدایی خلق میگفتند، رفتار کند.
*من این را کاملاً میفهمم که خانم هاشمی دروغ نمیگوید، وضعیتی پیش آمده که همه باید مثل آن فردی که در زندان بزرگتر است رفتار کنند. الان هم اگر دقت کنید، خیلی سازمانهای سیاسی همینطور هستند، مثلاً وقتی در القاعده هستید، شما اگر چیزی که بنلادن گفته را نخواهید اجرا کنید، به شدت مجازات میشوید؛ شما اگر با داعش باشید باید حرفشنوی مطلق داشته باشید.
*من فکر میکنم بخشی از کینهای که به فائزه هاشمی نشان داده میشود، توسط اپوزیسیون است، زیرا ایشان دختر اکبر هاشمیرفسنجانی است، زیرا محجبه است، زیرا ایشان وقتی که عکس گرفته، پرچم شیر و خورشید را پشت سرش نگذاشته است. اگر فائزه هاشمی حجاب نمیداشت و پرچم شیر و خورشید را پشت سرش میگذاشت و بعدش چنین نامهای مینوشت؛ آن وقت ایراناینترنشنال برایش چه میکرد و چقدر از ایشان طرفداری میکردند.
*من در قسمتی (از نامه) که گفته احتمال دارد کشته شود با ایشان موافق نیستم و فکر میکنم مقدار زیادی فشارهایی است که از سوی همبندیها به ایشان وارد میشود. این نامه باید برای فعالین سیاسی، جامعهشناسان، مورخین ما و افرادی که به مسائل سیاسی و اجتماعی علاقه دارند، پرسشهای عمیقی را ایجاد کند که بهرغم این همه مبارزه برای آزادی، دموکراسی، حاکمیت قانون و نبود زندانی سیاسی، چه میشود که از مشروطه به این سمت، با این همه مبارزه، آثارش زیاد نبوده است. نامه خانم هاشمیرفسنجانی چیزهایی را به ما نشان میدهد که قابل تأمل است.
خلیج فارس: فائزه، همواره و همیشه یکی از جنجالیترین فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی است. هم نامش به عنوان فردی که در عرصه ورزش زنان منشاء خدماتی بوده برده میشود، هم آقازادهای که فارغ از درست یا نادرست بودن نظرات و اندیشهاش، همیشه آنها را بیان کرده است. فائزه هاشمی چند روز قبل نامهای از درون زندان اوین با تیتر «زندان در زندان» نوشت که واکنشبرانگیز شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو، نامه فائزه هاشمی بیشتر به خاطر محتوای آن و نکاتی که بیان کرده بود، بازتاب گستردهای پیدا کرد. او در این نوشته هم به دروغها یا بزرگنماییهایی که در زندان صورت میگیرد اشاره کرد، هم به رفتارهای شخصی و عمومی افراد و هم این که انگار هر کدام از انسانها یک دیکتاتور کوچک درون خود دارند. او در نهایت از اصلاحات ساختاری دفاع کرد و به طرز غریبی میگوید که احتمالاً در زندان توسط همبندیهایش کشته خواهد شد. محمدحسین آقاسی وکیل فائزه هاشمی در این باره به خبرگزاری ایلنا گفت: « قبلا اقداماتی صورت گرفته بود تا احتمالا به ایشان آزادی مشروط تعلق بگیرد که این کار انجام نشد. پروندههای ایشان تجمیع شده و میزان مجازاتی که باید تحمل کنند ۳ سال و ۷ ماه است که حدود ۲ سال از آن حکم را تحمل کرده اما دادستان با آزادی مشروط ایشان مخالفت کرده، بنابراین در مهر ماه سال آینده محکومیت ایشان به پایان خواهد رسید.»
فائزه هاشمی در چند خط
او یکی از دو دختر مرحوم هاشمی رفسنجانی و از لحاظ سیاسی جنجالیترین فرزند از میان ۵ فرزند رئیسجمهورِ اسبق و مرد شماره ۲ ایران است. در کارنامه او، عناوین مختلفی وجود دارد که تقریباً هیچ کدام از آنها خالی از حواشی نبود. او نماینده دور پنجم مجلس، رئیس فدراسیون تعطیل شده اسلامی ورزش زنان، مدیرمسئول روزنامه توقیفی زن و نامزد شکستخورده انتخابات مجلس ششم است. برخی او را احیاگر ورزش زنان پس از پایان جنگ مینامند. هوشنگ شهابی، استاد روابط بینالملل و تاریخ دانشگاه بوستون آمریکا، در مقالهای با عنوان «هیولای جهانی شدن: ورزش و تجدد در ایران» در شماره ژوئن- سپتامبر ۲۰۰۲ نشریه «The International Journal of the History of Sport» نوشت:
« اواسط دهه ۱۳۶۰ امکانات ورزشی زنان آنقدر محدود بود که هفتهنامه مختص مسائل زنان، «زن روز»، مجموعه مقالاتی در انتقاد از این وضعیت منتشر کرد. بعد از سال ۱۳۶۸ که علیاکبر هاشمی رفسنجانی به ریاستجمهوری رسید، اوضاع بهتر شد. دختر او، فائزه هاشمی، علاقهای شخصی به ورزش زنان داشت و شد رئیس سازمان ورزش زنان و نایبرئیس کمیته ملی المپیک و عزم احیای ورزش زنان را کرد. جنگ با عراق تمام شده بود و حکومت حالا میتوانست پول بیشتری خرج ورزش زنان بکند؛ تالارهای ورزشی و استخرهایی را به زنان اختصاص دادند. در این مجموعههای ورزشی، زنها مطابق قوانین و معیارهای بینالمللی مسابقه میدادند اما مردها اجازه حضور نداشتند. زنان ایرانی الان در ۲۲۵ رشته ورزشی مختلف فعالاند، از جمله ورزشهای انفرادی چون تنیس، کاراته و سوارکاری، و ورزشهای تیمی چون هندبال، بسکتبال و هاکی. برای زنان ورزشکار معلول هم امکاناتی مهیا است. ممنوعیت حضور مردان در تالارهای ورزشی مختص زنان به افزایش چشمگیر تعداد مربیان و داوران زن انجامیده. به علاوه، انبوهی زنان سنتیتر که از حضور در محیطهای مختلط ابا داشتند، حالا با خیال راحت میتوانند علائق ورزشیشان را پی بگیرند.
در مهرماه ۱۳۷۰ و به قصد بحث درباره شعائر و اخلاقیات حضور زنان مسلمان در عرصههای ورزشی، هاشمی نخستین همایش همبستگی ورزش بانوان کشورهای اسلامی را برگزار کرد. سخنرانی افتتاحیه را علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور، ایراد کرد و گفت ورزش ضرورتی گریزناپذیر برای زنان است، زنانی که باید سالم، شاداب و سرزنده باشند و بتوانند اوقات فراغتشان را پر کنند. همایش به تأسیس سازمانی انجامید که سالهای ۱۳۷۲ و ۱۳۷۶ «بازیهای همبستگی ورزش بانوان کشورهای اسلامی» را برگزار کرد و بدل به یکی از سازمانهای مهم ورزش زنان در جهان اسلام شد. در این بازیها، در غیاب کامل مردان، زنانی از عمده کشورهای مسلمان با هم رقابت کردند. تفکیک زنان از مردان در میدانهای ورزشی تا همین امروز کماکان پابرجا است، اما به قصد دادن این پیام به دنیا که به رغم این قضیه زنان ایرانی در عرصههای ورزشی حاضر و فعالاند، در بازیهای المپیک آتلانتا پرچم ایران به دست تنها زن هیات ایران بود که در رشته تیراندازی زنان کشورش را نمایندگی میکرد.» (دیپلماسی ایرانی، ۱۳۹۳) فائزه هاشمی سال ۱۴۰۰ در مصاحبهای که با ایسنا داشت، کارهایی که در ورزش انجام داد را ماندگارتر از فعالیتهای سیاسیاش دانست.
جنجالهای سیاسی
اگر بخواهیم جنجالهای سیاسی فائزه هاشمی را به تفصیل بررسی کنیم، از ظرفیت این گزارش خارج است. هر کدام از آنها در مکانی و به فراخور زمانی رخ داده است. فائزه هاشمی، در جریان وقایع پس از انتخابات ۱۳۸۸، دو بار بازداشت و آزاد شد. سال ۱۳۸۹ در شهرری مورد فحاشی فردی به نام سعید تاجیک قرار گرفت. مرگ پدرش را مشکوک ميداند و مدعی شده است که در بدن مرحوم رفسنجانی، رادیواکتیو وجود داشته است. پدر همسر او حسن لاهوتی از چهرههای شناخته شده ابتدای انقلاب و یکی از مسافران پرواز امام خمینی از نوفل لوشاتو به تهران و نماینده مجلس اول بود. لاهوتی در جریان وقایع سال ۶۰ و پس از پسرش که عضو سازمان بود، بازداشت شد و در زندان درگذشت. فائزه هاشمی از کشته شدن او و پسرش در زندان صحبت کرد. به گفته هاشمی، وحید لاهوتی بر اثر برخورد ضربه به سرش در زندان کشته شد.
فائزه هاشمی به گفته خودش تا کنون ۵ بار محکوم شده و جمعاً ۱۲ سال حکم گرفته است. او یکبار در سال ۱۳۹۱ به زندان رفت و بار دیگر در سال ۱۴۰۱. آخرین حکم او ۵ سال زندان و ممنوعالخروجی بود که به گفته وکیلش، ظرف سه روز در دادگاه تجدیدنظر تائید شد. فائزه هاشمی هر دو بار با حکم قاضی ابوالقاسم صلواتی به زندان افتاده است.
واکنشها به نامه او
فائزه هاشمی در نامه خود از هیچ زن زندانی نام نبرد اما انتقادات زیادی به رفتارهای برخی از آنان به خصوص زندانیان چپ وارد کرد. احمد زیدآبادی روزنامهنگاری که سابقه زندان طولانی دارد، در یادداشتی تلگرامی نوشت: « فائزۀ هاشمی با انتشار نامهای از داخل زندان به موضوعاتی اشاره کرده است، که برای هر زندانکشیدۀ باتجربه و مستقلی، طنینی آشنا دارد. خانم هاشمی با نوشتن این نامه، شجاعت بیمانندی از خود نشان داده است. چنین حرکتی شجاعتی فراتر از به چالش کشیدن مخوفترین دولتها را طلب میکند و فقط کسانی ارزش و اهمیت آن را فهم میکنند که تجربهای مشابه داشته باشند.
در زندانهای دوران پهلوی هم داستان همین بوده است، اما قربانیان این شیوهها، عمدتاً از سر محافظهکاری اما با پوشش مصلحتگرایی و پیشگیری از “سوءاستفادۀ رژیم” روی مشکلات خاک میریختند و تمام بدسگالیها را به “فشار زندان” نسبت میدادند. به همین دلیل، پس از آنکه درهای زندان گشوده شد، مردم عادی، تک تک زندانیان سیاسی را بر دوشهای خود گرفتند و با شور و شوق آنان را در شهر چرخاندند، غافل از آنکه چند ماه بعد، برخی از همین “قهرمانان” از شدت جاهطلبی شخصی و گروهی، به روی هم اسلحه خواهند کشید و به جای آزادی و دمکراسی و عدالت، جامعه را غرق خشونت و خونریزی خواهند کرد.
خانم هاشمی باید منتظر تندترین حملههای لفظی از هر سو علیه خود باشد، اما شجاعت اخلاقی و سیاسی او که “صدای بیصدایان واقعی” شده است، نزد خداوند بیاجر نخواهد ماند.»
عباس عبدی، دیگر روزنامهنگاری که او نیز سابقه زندان دارد هم در واکنش به این نامه نوشت: «گرچه ۳۸ ماه زندان بودم ولی از همان موقع همیشه خوشحال بودم که علیرغم سختیهای زندان انفرادی، فقط یک ماه را در بند عمومی به سر بردم. این حس ناشی از تجربیات زندانیان بند سیاسی(پیش و پس از انقلاب) بود که یا شنیده یا مطالعه کرده بودم و هیچگاه دوست نداشتم در چنین فضایی آکنده از بدبینی و اتهام زنی و بستهای زندگی کنم.
جالب است که در همان یک ماهی که در بند عادی بودم زندانیان سیاسی این بند در اقلیت بودند و تازه از بند سیاسی به آنجا آمده بودند و چقدر از فضای بند زندان سیاسی بد میگفتند و خوشحال بودند که به بند زندانیان عادی و مالی آمدهاند. در این سالها هم توصیفهای زیادی از زندان عمومی بندهای سیاسی شنیده بودم که موجب تأسف بود. بخشی از بدبختیهای دوران پس از انقلاب محصول همین تنشهای درون زندان بود که پس از انقلاب روی مردم و جامعه آوار شد.»
پروانه سلحشوری، نماینده اصلاحطلب مجلس دهم نوشت: «نوشتن دردنامه، نشانگر عمق عدم رواداری در جامعهای است که حتی زندانیان تحمل عقاید یکدیگر را ندارند. بستر اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و عدالت قضایی در ایران نیازمند جدی تحول، رواداری و مدارا است.»
این نامه واکنشهای منفی نیز کم نداشت. با توجه به این که هاشمی بیشتر زندانیان چپ را مورد نقد قرار داد، برخی افراد منتسب به این جریان فکری واکنشهای تندی به او نشان دادند. عوض کردن جای زندانی و زندانبان، وقتنشناسی در انتشار این نامه، آقازاده بودن نویسنده و مقصر بودن پدر او در بسیاری از این مسائل از جمله واکنشهای منفی و تندی بود که به نامه «زندان در زندان» فائزه هاشمی نشان داده شد.