خلیج فارس:جواد عزتی و رعنا آزادیور در پشت صحنه سریال «زخم کاری ۳» به کارگردانی محمدحسینمهدویان و تهیهکنندگی محمدرضا تختکشیان که قرار است اواسط بهار از شبکه نمایش خانگی پخش شود، عکس یادگاری گرفتند.
منبع: خبرآنلاین
خلیج فارس: تصویر جدیدی از جواد عزتی و همسرش در پشت صحنه سریال دردسرهای عظیم را در ادامه می بینیم. این دو در این سریال با هم همبازی بودند.
محمدجواد عزتی (زادهٔ ۲۰ دی ۱۳۶۰) بازیگر ایرانی است. او یکی از پولسازترین بازیگران ایرانی است. او همسر مه لقا باقری است.
منبع: برترینها
خلیج فارس:مصطفی قاسمیان؛ صبح امروز ۱۹ دیماه در نشست خبری مجتبی امینی دبیر چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، فهرست آثار حاضر در این رویداد اعلام شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو؛بر این اساس، ۲۲ فیلم در بخش اصلی حاضرند، ۱۲ فیلم در بخش نگاه نو رونمایی میشوند، ۴ فیلم در بخش پویانمایی قرار گرفتهاند و ۲ فیلم نیز در فهرست رزرو حضور دارند که با احتساب نمایش بعضی فیلمهای اول در بخش سودای سیمرغ، جمعا ۳۶ فیلم این دوره از جشنواره را تشکیل میدهند.
این گزارش به بررسی اجمالی فیلمهای جشنواره فجر میپردازد که از ۱۲ تا ۲۲ بهمن ماه در تهران و مراکز استان برگزار خواهد شد.
بازگشت کهنهکارها و گزیدهکارها
فهرست فیلمهای فجر امسال نشان از بازگشت ۳+۱ فیلمسازی دارد که برای سالها فیلم نساخته بودند یا در این رویداد، فیلمی نمایش ندادند.
«صبح اعدام» ساخته جدید بهروز افخمی با گذشت ۹ سال از نمایش آخرین اثرش در جشنواره فیلم فجر، به این جشنواره آمده و محمود کلاری ۲۳ سال بعد از آخرین تجربه کارگردانی، فیلم تازه «تابستان همان سال» را ساخته است.
«بهشت تبهکاران» نهمین فیلم بلند سینمایی مسعود جعفری جوزانی نیز در حالی به جشنواره فیلم فجر رسیده که او آخرین بار ۷ سال پیش در این جشنواره فیلم داشت.
نام سروش صحت نیز با فیلم کنجکاویبرانگیز «صبحانه با زرافهها»، در فهرست کارگردانان این جشنواره دیده میشود، در حالی که این فیلمساز و سریالساز محبوب، با وجود حضور طولانی به عنوان بازیگر، تا به حال فیلمی در جشنواره فیلم فجر نمایش نداده بود. او تنها یک بار «جهان با من برقص» نخست ساخته سینماییاش را به جشنواره جهانی فیلم فجر فرستاد و در رویداد بهمن ماه جشنواره فجر، هیچگاه اثری نداشت.
سهم تاریخی انیمیشنها
شمار فیلمهای بلند پویانمایی در این دوره، به نسبت حجم تولیدات سینمای ایران در قالب، آنقدر زیاد است که رکوردهایی را شکسته. امسال برای نخستین بار در تاریخ ۴۲ ساله جشنواره فیلم فجر، فیلمهای بلند پویانمایی یک بخش جداگانه دارند. تا پیش از این هیچگاه ۴ فیلم پویانمایی در برنامه رونمایی یک دوره جشنواره فیلم فجر حضور نداشت.
با حساب حضور این ۴ اثر، سیمرغ بلورین بهترین فیلم پویانمایی نیز بعد از چندین سال که مطابق فراخوان ادوار مختلف، اهدا شدنش منوط به حضور حداقل چند فیلم در هر دوره این رویداد بود، در چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر اهدا خواهد شد.
حضور قدرتمند فیلمهای استراتژیک
در حالی که هنوز از خلاصه قصه یا حتی سوژه برخی فیلمهای حاضر در این رویداد اخباری منتشر نشده است، اما نگاهی سریع به فهرست آثار، نشان از نمایش تعداد قابل توجهی از محصولات سینمایی با موضوعات استراتژیک دارد. «آسمان غرب» درباره شهید علیاکبر شیرودی خلبان شاخص دفاع مقدس، «احمد» با سوژهای مرتبط با شهید احمد کاظمی از فرماندهان سپاه، «دست ناپیدا» با سوژهای دفاع مقدسی، «صبح اعدام» با قصهای در ارتباط با مبارزات پیش از انقلاب اسلامی، «قلب رقه» در حوزه مقاومت اسلامی و «مجنون» درباره شهید مهدی زینالدین ۶ فیلم بخش مسابقه اصلیاند که به شکل مستقیم به سوژههای دفاع مقدس، انقلاب اسلامی و مقاومت اسلامی میپردازند.
در بخش نگاه نو نیز اثر دفاع مقدسی «باغ کیانوش» حضور دارد و حتی فیلم «شوماه» در ژانر دفاع مقدس نیز در فهرست رزرو قرار گرفته است. «شور عاشقی» با موضوعی عاشورایی هم از جمله فیلمهای بخش سودای سیمرغ دیده میشود.
غایبان شاخص فجر چهلودوم
در حالی که انتظار میرفت فیلم «زودپز» به کارگردانی رامبد جوان و با بازی نوید محمدزاده و محسن تنابنده، یکی از شرکتکنندگان در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر باشد، اما نام این اثر در فهرست نهایی آثار دیده نمیشود. گفته میشود فیلمبرداری این اثر هنوز به پایان نرسیده است.
غایب دیگر این فهرست، فیلم «ساعت ۶ صبح» دومین ساخته سینمایی مهران مدیری است که به نظر میرسید یکی از آثار فهرست فجر امسال باشد.
«کوکتل مولوتف» ساخته حسین امیری دوماری دیگر فیلمی است که فرم حضور در جشنواره فیلم فجر را نیز پر کرده بود، اما در نهایت توسط هیئت انتخاب پذیرش نشد. نام «نفسخور» ساخته جدید محمد کارت نیز که گفته میشد برای حضور در این رویداد آماده خواهد شد، در این فهرست دیده نمیشود.
ارگانیهای پرتعداد
سینمای موسوم به ارگانی که شامل فیلمهایی از نهادهای مختلف دولتی و حاکمیتی است و در سالهای اخیر، بخش قابل توجهی از محصولات قابل اعتنای جریان اصلی سینمای ایران را تشکیل میدهد، در چهل و دومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، شمار چشمگیری از آثار را به خود اختصاص داده است.
«آبی روشن» محصول مشترک اوج و فارابی، «آسمان غرب» محصول حوزه هنری، «احمد» محصول مشترک حوزه هنری و شهرداری تهران، «بهشت تبهکاران» محصول بنیاد فارابی، «پرویز خان» محصول سازمان اوج، «دست ناپیدا» محصول بنیاد شهید، «دو روز دیرتر» محصول مشترک بنیاد روایت فتح و بنیاد فارابی، «شهسوار» با مشارکت فارابی، «شور عاشقی» محصول بنیاد فارابی و بنیاد شهید، «صبح اعدام» محصول مشترک بنیاد فارابی و حوزه هنری، «قلب رقه» محصول مشترک بنیاد رسانهای بیان و بنیاد سینمایی فارابی، «مجنون» محصول سازمان هنری-رسانهای اوج و «میرو» محصول مشترک بنیاد فارابی و بنیاد شهید، ۱۳ فیلمیاند که اغلب به طور کامل و بعضی به شکل مشترک، توسط بخشهای دولتی و حاکمیتی سرمایهگذاری شدهاند و بیش از نیمی از آثار را تشکیل میدهند.
یکی دو اثر دیگر مثل «معجزه پروین» ساخته محمدرضا ورزی و «نپتون» اثر محمدابراهیم غفاریان نیز که در سکوت خبری تولید شدهاند، از جمله محصولاتیاند که خبری از سرمایهگذار آنها منتشر نشده است و این احتمال وجود دارد که به این فهرست اضافه شوند.
خلیج فارس:«کتچرمی» ساخته حسین میرزامحمدی و با بازی جواد عزتی، سارا حاتمی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانتهآ پناهیها، ستاره پسیانی، عباس جمشیدیفر و مائده طهماسبی دومین درام اجتماعی پرفروش امسال بعد از «سهکام حبس» است. در این مطلب، این فیلم را از منظر ژانری و جهانبینیاش بررسی کردهایم.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری آنلاین، اول ببینیم داستان فیلم از چه قرار است: عیسی فرهمند (جواد عزتی)، بازرس سازمان بهزیستی که مرگ دختر نوجوانش در اثر مصرف مواد مخدر از او آدمی واخورده و خمشگین و کنارهگیر ساخته، در جریان تحقیق از یک مرکز خصوصی نگهداری دختران بدسرپرست و بیسرپرست از طریق دختر معتادی به نام ثریا (سارا حاتمی) درمییابد که از دختران این مرکز برای قاچاق مواد مخدر استفاده میشود و با انگیزه شخصیای که دارد تصمیم به افشای ارتباط میان حامی مالی بانفوذ مرکز و قاچاق دختران میگیرد.
با اینکه «کتچرمی» فیلمی ژانری محسوب میشود، یا به عبارت دقیقتر سعی کرده از برخی الگوها و ویژگیهای ژانری تبعیت کند، اما با این حال یک فیلم ژانری ناب و خالص نیست؛ به این معنا که نمیتوان آن را یکسره تریلر جنایی یا نوآر یا درام اجتماعی قلمداد کرد. «کتچرمی» فیلمی هیبریدی (پیوندی) است که از تلفیق چند عنصر از ژانرهای مختلف و بهرهگیری از مؤلفههای اصلی چرخه فیلمهای خشونت و فقر که در چند سال اخیر در سینمای ایران باب شده پدید آمده است. اما همین پیوند و تلفیقش هم تازه نیست. از نظر خط داستانی، روایت و شخصیتپردازی باید «مرد بازنده» ساخته محمدحسین مهدویان را که سال پیش اکران شد، سَلَف «کتچرمی» و الگوی اصلی آن دانست؛ خصوصا که هر دو فیلم تهیهکننده و بازیگر اصلی یکسان دارند و مهدویان نیز در «کتچرمی» مشاور کارگردان است.
همانطور که «مرد بازنده» سودای خلق یک نوآر ایرانی را داشت، «کتچرمی» هم همین وسوسه را داشته، ولی شکست فیلم مهدویان، چه در گیشه و چه در ارزیابی انتقادی، گروه سازنده «کتچرمی» را بر آن داشته برای اطمینان از موفقیت فیلم مؤلفهها و سازمایههایی از فیلمهایی همچون «ابد و یک روز» (سعید روستایی، ۱۳۹۴)، «مغزهای کوچک زنگزده» (هومن سیدی، ۱۳۹۷)، «متری شیشونیم» (سعید روستایی، ۱۳۹۷) و «شنای پروانه» (محمد کارت، ۱۳۹۹) را به داستان خود اضافه کنند.
نماهای مستندگونه و با دغدغه بازنمایی کژیها و رنجهای اجتماعی همچون صحنههای مرکز نگهداری از زنان معتاد، سکونت حاشیهنشینها در واگنهای اسقاطی لب خط و شرطبندی روی مبارزه سگها به دنبال الصاق نوعی رئالیسم اجتماعی به فیلم و جلب رضایت آن دسته از تماشاگرانی است که هر نمایی را اشارهای به واقعیت بیرونی و نوعی موضعگیری در قبال شرایط سیاسی و اجتماعی میدانند. شاید بتوان گفت سازندگان «کتچرمی» بر این گمان بودهاند که پاشنه آشیل اثر قبلیشان یعنی «مرد بازنده» کممایه بودن وجه رئالیستیاش بوده و به خیال خود با افزودن مقادیری واقعیت اجتماعی به الگوی روایتی محبوبشان که تلفیقی از تریلر جنایی و نوآر است، کوشیدهاند این بار به موفقیت برسند؛ هرچند باز ناکام ماندهاند.
«کتچرمی» فیلمی دو پاره است؛ تقریبا تا اواسط فیلم شاهد تلاش عیسی فرهمند در یافتن شواهدی برای متهم کردن دکتر رفیعی، حامی مالی بانفوذ مرکز نگهداری از دختران، هستیم و از جایی به بعد داستان رفیعی کمرنگ میشود و فیلم تغییر جهت میدهد و سویه اجتماعی پررنگتری پیدا میکند که به جلب رضایت خانواده مصیب مربوط است. فیلم به عنوان تریلر جنایی ــــ نوآر به دلیل ناتوانی از گرهافکنی جذاب و به مثابه درام اجتماعی به سبب نگاه توریستی به مسائل و مشکلات اجتماع از تعریف داستانی اقناعکننده ناتوان است.
بدبینی و ناامیدی و سوءظن قهرمان داستان، فساد در ارکان مختلف اجتماع شهری، ابهام در ارزشهای اخلاقی و دشواری پی بردن به حقیقت به فیلمی که مایههای نوآر دارد نوعی عدم قطعیت میبخشد. اما در «کتچرمی» خبری از ابهام و شک و تردید ملموس و واقعی نیست. حل و فصل ماجرا به دست مأمور امنیتی ــــ و نه به دست عیسی در مقام کارآگاه خصوصی ــــ راه را بر هر عدم قطعیت و شک اگزیستانسیالیستی میبندد. برخلاف نمونههای مشهور نوآر که کارآگاه خصوصی یا قهرمان داستان که پلیس و مأمور قانون نیست، پروندهای را مختومه و فسادی را افشا میکند، در اینجا مأمور امنیتی که حد اعلای نمایندگی اقتدار مطلق است، موفق به اجرای قانون و رفع هرگونه شک و شبهه در مساحمه در برقراری عدالت میشود.
عیسی که یکبار به خاطر باورها و طرز برخوردش با دخترش طعم تلخ از دست دادن فرزند را چشیده، با اینکه این بار هم در مراقبت از دختر معنویاش، ثریا، شکست خورده، دچار شک و تردیدی بنیادین نمیشود. کل ماجرایی که عیسی از سر گذرانده، به این میانجامد که دست از شماتت خود بردارد و مرگ دخترش را بپذیرد. در واقع، بحران مردانگی عیسی، در مقام پدری مأیوس و مغموم، با پذیرش مرگ دخترش التیام مییابد و تماشاگر نیز به پذیرش اقتدار مطلقی که همهچیز را زیرنظر دارد و راه را بر فساد فردی میبندد، ترغیب میشود.
وجه دیگر این اقتدار مطلق کارکردی است که به عنوان حافظ ارزشها دارد. سرهنگ احمد خسروی در «مرد بازنده» و عیسی فرهمند در «کتچرمی»، هر دو زندگی خانوادگی ازهمگسیخته و پریشانی دارند. خسروی هم مثل عیسی تنها زندگی میکند و باز هم مثل عیسی که رابطه مسالمتآمیزی با دخترش نداشته، پسرش را درک نمیکند. غیاب خانواده در هر دو فیلم با حضور مأمور امنیتی که پدرانه/ برادرانه مراقب همهچیز هست و جلوی فساد فردی افراد بلندمرتبه و تندروی افرادی مثل عیسی و احمد را میگیرد، تعدیل میشود.
یکپارچگی و انسجام ناشی از حضور مأمور امنیتی اجازه بروز بدبینی و ناامیدی مطلق را نمیدهد و این پیام ضمنی را در خود دارد که خطاهای فردی، هر قدر هم گسترده و عمیق، در نهایت در داخل سیستم با مجازات روبهرو میشود. در همین نقطه است که تناقض رویکرد اجتماعی فیلم با ایدئولوژی مسلط آن جلب نظر میکند. آن نمایش به ظاهر رئالیستی مصائب اجتماعی با برخورد کلیشهای و غیررئالیستی با نماینده اقتدار تناقضی را به وجد میآورد که نابسندگی رویکرد فیلم را در پرداختن به مسئلهاش آشکار میسازد.
استو نیل، مورخ و پژوهشگر فقید سینما که برای تحقیقاتش درباره ژانرهای سینمایی شناخته میشود، معتقد است یکی از مقولههایی که در مطالعات ژانری باید مورد توجه قرار بگیرد خط مشیء استودیوی سازنده است. در سیستم هالیوودی، استودیوهای فیلمسازی ژانرها را برای کسب درآمد به کار میگیرند و همچنین به طور ضمنی پیامی را که مد نظر دارند منتقل میکنند. بنیاد سینمایی فارابی هم به عنوان یک استودیوی فیلمسازی از ژانر بهره میگیرد، اما انتقال پیام بر کسب درآمد برایاش اولویت دارد. اگر از منظر استودیوی سازنده به تحلیل «کتچرمی» بپردازیم، علت مشکلات روایی و نقصانهای ماهیتی آن را بهتر درک میکنیم.
«کتچرمی» را نباید صرفا به چشم تریلری جنایی ـــ نوآر نگریست؛ بلکه باید آن را بازنمایی ناخودآگاه نوعی از فیلمسازی دانست که برای ورود مخاطب بیشتر به حلقه تماشاگرانش گوشهچشمی به استانداردها و الگوها دارد، اما در نهایت نمیتواند از پیامهای فکری متداولش دل بِکند.
خلیج فارس: پخش فصل دوم از سریال «زخم کاری» در حالی این هفته به قسمت هشتم خود میرسد که کیفیت و کمیت حضور جواد عزتی در این سریال با انتقادات بسیاری از سوی مخاطبان مواجه شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرارو، در میان سریالهای تولید شده در شبکه نمایش خانگی، دنبالهسازی تجربه تازهای نیست چه اینکه این سنت را همان اولین سریال عرضه شده در این قالب یعنی «قلب یخی» پایهگذاری کرد و بعدها سریالهای دیگری هم بهپشتوانه استقبال مخاطبان از فصل نخست، داستان خود را به فصلهای بعدی رساندند.
«زخم کاری» اولین سریال در کارنامه کارگردانی محمدحسین مهدویان است که فصل اول آن با اقتباس از رمان «بیست زخم کاری» و با نگاهی به تراژدی «مکبث» به تولید رسید و بهواسطه درخشش تیم بازیگران، بهشدت مورد استقبال مخاطبان هم قرار گرفت.
مهدویان که پیشتر در سینما و برای فیلم «ماجرای نیمروز» به وسوسه دنبالهسازی تن داده بود، اینبار هم نتوانست بیخیال ادامه داستان «مالک» شود و اینگونه «زخمکاری2» با عنوان فرعی «بازگشت» کلید خورد.
این سریال در حالی در آستانه پخش قسمت هشتم قرار گرفته که واکنشها نسبت به آن تا به اینجا، تناسبی با حجم بالای رضایتمندیها از فصل نخست ندارد!
فارغ از موضوعات مختلفی که مورد انتقاد مخاطبان این سریال قرار گرفته است، یکی از شاخصترینها حضور کمرنگ و کمرمق جواد عزتی بهعنوان ستاره فصل اول، در فصل دوم است.
آنچه در این گزارش میخوانید، روایت «فرارو» از متن و حاشیه همکاری جواد عزتی و محمدحسین مهدویان است؛ آیا این دو میتوانند مخاطبان خود را باردیگر راضی کنند؟
روایت اول؛ قصه از کجا آغاز شد؟
بعد از فیلم سینمایی «ایستاده در غبار» به عنوان اولین ساخته بلند سینمایی محمدحسین مهدویان بود که این فیلمساز جوان در معرض توجه منتقدان و سینمادوستان قرار گرفت و خیلیها کنجکاو بودند که فیلم بعدی او چه سروشکلی خواهد داشت.
«ماجرای نیمروز» فارغ از برخی حواشی مرتبط با داستان و محتوا، از نظر استانداردهای سینمایی، همان فیلمی بود که منتقدان از مهدویان انتظار داشتند؛ برگ برنده اصلی این فیلم هم درخشش تیم بازیگران بهویژه هادی حجازیفر و جواد عزتی بود. این فیلم نقطه آغاز همکاری مهدویان و عزتی بود.
جواد عزتی که سالها در آثار کمدی درخشیده بود، با «ماجرای نیمروز» وجه دیگری از توانمندیهای خود را عیان کرد و در ادامه همین همکاری موفق هم در فیلمهای «لاتاری» و «ماجرای نیمروز2؛ رد خون» مقابل دوربین مهدویان ایفای نقش کرد.
این بازیگر بااستعداد که همزمان هم موردتحسین منتقدان قرار داشت و هم میتوانست استقبال مخاطبان فیلم در فرآیند اکران را تا حدود قابل توجهی تضمین کند، تبدیل به مهره برندهای برای مهدویان شد و طبیعی بود که وقتی این کارگردان برای ورود به شبکه نمایش خانگی و میدان سریالسازی عزم خود را جزم کرد، حساب ویژهای هم روی جواد عزتی باز کرد.
روایت دوم؛ همکاری اوج میگیرد
ساخت سریال «زخم کاری» اتفاق ویژهای در کارنامه محمدحسین مهدویان بود و فرصت ویژهای را هم فراهم آورد تا توانمندی این کارگردان جوان برای بهرهگیری از ظرفیت بازیگران حرفهای به رخ کشیده شود. حضور تحسینبرانگیز بازیگران پیشکسوتی همچون سیاوش طهمورث و یا کاظم هژیرآزاد در این مجموعه، مهر تأییدی برای این ویژگی بود.
دیگر اعضای تیم بازیگران سریال همچون رعنا آزادیور هم بهواسطه نقش «سمیرا» در این مجموعه خوش درخشیدند اما سرآمد بازیگران این سریال جواد عزتی بود که نقش پیچیده «مالک مالکی» را به بهترین شکل ایفا و به کاراکتری محبوب در میان علاقهمندان به سریالهای خانگی تبدیل کرد.
داستان «زخم کاری» در واقع داستان «مالک» بود. او شخصیت اصلی سریال بود که بهعنوان یک زیر دست و پادو در خاندان ریزآبادیها، به تحریک همسرش تصمیم به طغیان میگیرد تا انتقام سالها نگاه تحقیرآمیز دیگران به خود را با اتکا بر توانمندیهای ویژه و تیزهوشیهایش، بگیرد.
مالک مالکی در ابتدا بهعنوان معتمدترین فرد نزد نعمت ریزآبادی یا همان خانعمو با بازی سیاوش طهمورث در داستان معرفی شد و در ادامه تا جایی پیش رفت که برای بهدست آوردن منفعت بیشتر ریزآبادی بزرگ را به قتل رساند.
مالک در پیشبرد اهداف خود از هیچ نقشهای فروگذار نکرد. او حتی از عشق سابق خود یعنی منصوره سوءاستفاده کرد تا پس از مرگ پدر او یعنی نعمت ریزآبادی، بتواند تمام دارایی شرکت را به نام خود کند و با وکالتی که از منصوره گرفت، خود را تا مقام مدیرعامل هلدینگ ریزآبادی بالا کشاند. در این جایگاه بود که او قصدش برای انتقام را علنی کرد. تقابل مالک با ناصر رنگ خون به خود گرفت. مالک در پایان فصل اول قربانی انتقام منصوره شد و با ضربات چاقو در ویلای ساحلی از پا درآمد، اما او زنده ماند، تا «زخم کاری» به فصل دوم برسد.
روایت سوم؛ آقای عزتی، قرارمون این نبود!
اولین قسمت از فصل دوم «زخم کاری» درست از همان ساحل دریایی آغاز شد که مالک روی آن افتاده بود. جنازه مالک توسط عدهای ناشناس در تابوتی چوبی قرار گرفت و در نقطهای نامعلوم دفن شد اما او درون تابوت زنده بود و در همان قسمت اول مشخص شد که با دخالت کاراکتر دستمالچی با بازی جواد هاشمی، او نجات پیدا کرده است.
پنهان ماند مالک از چشم اطرافیانی که فکر میکنند او به قتل رسیده است، تا یکی دو قسمت ابتدایی فصل جدید، یک عنصر جذاب برای ایجاد تعلیق در پیگیری روابط کاراکترها و سلسله اتفاقات مرتبط با خانواده مالک بود اما کش آمدن این تعلیق تا قسمت هفتم و تأخیر عجیب در بازگشت این کاراکتر اصلی به متن قصه، صدای اعتراض مخاطبان را بلند کرده است.
مهدویان که در فرآیند تجربههای سینمایی خود در فیلم «مرد بازنده» هم نقش اصلی فیلمش را به جواد عزتی سپرده بود، نشان داد همچنان علاقه ویژهای به همکاری با این بازیگر دارد اما مشخص نیست چرا باید حضوری تا این اندازه حاشیهای برای محبوبترین کاراکتر فصل اول سریالش، در داستان فصل دوم در نظر بگیرد!
اوج این انتقادات به فصل دوم «زخم کاری» هم ناظر به این نکته است که همچنان نام جواد عزتی در ابتدای تیتراژ سریال درج میشود و این یعنی بازیگر اصلی مجموعه است، اما بعد از گذشت 7 قسمت، به اندازه تایم نیمی از یک قسمت هم در مقابل دوربین حضور نداشته است!
حالا هم محمدحسن مهدویان و هم جواد عزتی با چالشی جدی در برآورده کردن انتظارات مخاطبانشان مواجه هستند؛ آیا از همین هفته و با پخش قسمت هشتم، وزنه حضور مالک در داستان سنگینتر میشود؟ آیا مهدویان با نقشهای حسابشده تا به اینجا مخاطبش را تشنه بازگشت قهرمان داستان، نگه داشته است؟ اگر این اتفاقات رخ ندهد، زوج مهدویان و عزتی، برای کارهای بعدی خود، به سختی میتوانند اعتماد از دست رفته علاقهمندانشان را احیا کنند؛ از زخمی است که اگر درمان نشود، کاری میشود!