منبع: خبرآنلاین
به گزارش خلیج فارس؛ احتمالا این روزها کودکی علی شادمان را در کنار جوانیهای امیر آقایی را در تلویزیون دیدهاید. به ده سال قبل بازگردیم، روزی که چند قسمت از یک سریال ۶۶ قسمتی، در سوم آبان سال ۹۲ روی آنتن تلویزیون رفت. مجموعهای که در ابتدا بسیار قابل قبول بود و گمان میرفت که قرار است اثر تاریخی خوبی را برجای بگذرد، اما با پخش ۴ قسمت از این مجموعه، اعتراضاتی علیه این سریال در خوزستان آغاز شد.
این اعتراضات با اظهار نظر نمایندگان اسلامی خوزستان در مجلس شورای اسلامی همراه بود. در این اعتراضات ۷۰ نفر از نمایندگان تمام اقوام ایرانی (ترک و لر و کرد و بلوچ و عرب و..) مجلس شورای اسلامی، با بیانیهای خواستار توقف توهینهای مکرر صداوسیما به مردم بختیاری شدند. گرچه سازندگان سریال و همچنین عباس سلیمی نمین، مشاور تاریخی، از این مجموعه دفاع و اعلام کردند که از دیدگاه آنها توهینی به ایل بختیاری نشده است، اما این تلاشها راه به جایی نبرد. ضرغامی رئیس وقت سازمان صداوسیما به خوزستان سفر کرد و ضمن دلجویی و عذرخواهی از مردم این استان و ایل بختیاری، حذف قسمتهایی را داد که باعث اعتراض آن شد.
پس از این اعتراضات، این مجموعه با استدلالهایی مانند بازنگری در پوشش بازیگران زن و همچنین آنچه که نارضایتی از صدا و سیما از کمرنگ بودن نقش جریانات اسلامی در پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ را میخواند، با تأخیر در پخش روبرو شد تا برخی از صحنههای آن دوباره فیلمبرداری شود. پس از فیلم برداری، تیزر این سریال از شبکه سه سیما پخش شد و قرار بود از مهر ۱۳۹۶ مجدد پخش شود، اما باز هم پخش نشد تا ۵ مهر که خبر رسید پخش آنلاین رایگان مجموعه «سرزمین مادری» به کارگردانی کمال تبریزی، نویسندگی علیرضا طالبزاده و تهیهکنندگی محمد مسعود، به صورت دو قسمت در هفته از سایت و اپلیکیشن تلوبیون آغاز خواهد شد.
کمال تبریزی، کارگردان این سریال هم درباره اصلاحات انجام شده و میزان قسمتهای این سریال نیز توضیحاتی را عنوان کرد و گفت: «سرزمین مادری» سه فاز دارد که هر فصل آن حدود ۲۰ قسمت و کم و بیش است و در مجموع شامل ۶۰ قسمت است. ما برای اینکه دیگر هیچ سوءتفاهمی پیش نیاید اصلاحات کامل را انجام دادیم و تمام اصلاحیهها در جلسات متعددی که با افراد مختلف داشتیم انجام شد. اغلب این اصلاحات به تغییر اسامی برمیگشت؛ اینکه طوری نباشد که اشاره به افراد خاصی داشته باشیم. البته کاری دشوار بود، اما انجام شد و زمانی که همه، سریال را ببینند، متوجه میشوند که سوءتفاهمها دیگر برطرف شده است و حالا دیگر قصه، داستان و موضوعی که مطرح است، اهمیت دارد و موارد حاشیهای آن کنار میرود.»
در واقع با این توضیحات به نوعی بخشهای اصلی سریال سانسور شد و در واقع اصل سریالی که ما میبینیم آن چیزی نیست که در در ابتدا ساخته شده، چون بخشهایی از آن دوباره فیلمبرداری شده یا حتی صداگذاری هم روی آن انجام شده است.
در نهایت با استقبالی که مخاطبان از این سریال انجام دادند، صداوسیما اعلام کرد: «با توجه به استقبال مخاطبان از سریال «سرزمین مادری» و درخواست بینندگان مبنی بر بازپخش قسمتهای پخش شده این سریال، قسمتهای اول تا هشتم این سریال از روز جمعه (۱۲ آبان ماه) هر شب بعد از خبر ساعت ۲۲ از شبکه سه سیما پخش خواهد شد. همچنین پخش قسمتهای جدید این سریال نیز طبق روال گذشته روزهای پنجشنبه و جمعه هر هفته حوالی ساعت ۲۰ و ۳۰ دقیقه به روی آنتن شبکه سه سیما خواهد رفت.»
اینکه چنین سریالی با تقریبا ده سال تعویق به نمایش درآمد ماحصل یک نظام ممیزی بود که به نوبه خودش یک آسیب جدی به این سریال زد، هرچند ممیزی که روی این سریال اعمال شد به نوعی نجات دهنده صداوسیما تلقی میشود چرا که وضعیت مخاطبان تلویزیون در سالهای گذشته هر روز روبه کاهش و افول بود و با شروع پخش این سریال این رسانه دوباره جانی تازه گرفت، اما بد نیست به چند سریال الف ویژه که با ممیزی دست و پنجه نرم کردند هم نگاهی بیندازیم.
حدود ۱۳ سال پیش و در اوج شهرت و محبوبیت سریالی به نام «در چشم باد» با بازی پارسا پیروزفر و کارگردانی مسعود جعفری جوزانی، کارگردان سریال خبر از اعمال سانسور روی بخشهای بسیاری از سریال خبر داد و گفت: «در ابتدا محمد جعفری جلوه و سپس علی برازش مسئول این کار بودند و هیچگونه سانسوری در هنگام نگارش فیلمنامه از سوی آنها بر من تحمیل نشد، ضمن اینکه با آگاهی که از تاریخ داشتند کتابهای زیادی را در اختیار من و پژوهشگران گذاشتند، بعضی از آنها جالب بود و بعضی هم مغرضانه نوشته شده بود. سکانسهایی از فیلم حذف شد البته صدا و سیما در آینده از این کار پشیمان خواهد شد. یکی از عارضههای فرهنگی ما این است که قدر چیزهایی را که داریم نمیدانیم و بعد از اینکه آن را از دست دادیم شروع به قدرشناسی میکنیم.»
سیدضیاالدین دری کارگردان «کلاه پهلوی» هم همان سالها و در زمان پخش این برنامه به معضل ممیزی و سفارشیسازی اشاره کرد و گفت فیلم تاریخی نمیتواند سفارشی باشد و باید خودش بجوشد و اصلا فیلم سفارشی در این حوزه مخاطب خود را پیدا نمیکند.
او با بیان اینکه «سریال کیف انگلیسی تنها سه ثانیه ممیزی شد و هر چه که روی کاغذ توافق کرده بودیم ساخته شد.» او با اشاره به کلیپی که در هفت پخش شد و موفقیت «کیف انگلیسی» را بسیار بالاتر از «کلاه پهلوی» عنوان کرد این را یک ادعای رسانهای دانست و گفت به خاطر شرایط و حضور ماهوارهها تکرار موفقیت این سریال را شدنی نمیداند. دری ادامه داد: «از طرف دیگر «کلاه پهلوی» ۳۰۰ دقیقه سانسور شد!»
او در واقع به درست یا غلط عامل اصلی عقب ماندن این سریال را ۳۰۰ دقیقه معادل ۵ ساعت سانسور دانست.
نکته جالبتر ماجرا این است که این سانسورها سابقه بسیار بلندی دارد و همین ماجرا سبب وارد شدن آسیب جدی به آثار شده است شاید برایتان جالب باشد که بدانید این بلا دامن «هزار دستان» علی حاتمی را نیز گرفته است، احمد بخشی، دستیار کارگردان این سریال مدتها پیش به بایگانی نصف سریال «هزار دستان» اشاره کرد و گفت: «برآورد ما حدود سه و نیم میلیون تومان بود، اما تلویزیون این پول را به ما نداد. هزار دستان به طریقه ۳۵ میلیمتری فیلمبرداری شد. ما در حدود ۲۸ قسمت فیلمبرداری کرده و تحویل تلویزیون دادیم، اما فقط ۱۵ قسمت آن به روی آنتن رفت. دلیل اصلی این حذفها حجاب بازیگران زن بود. کل مخارج مجموعه با توجه به ۱۳ قسمتی که هرگز از تلویزیون پخش نشد چیزی در حدود ۹۰ میلیون تومان شد.»
منبع: خبرآنلاین
خلیج فارس: بابک نوری بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون برای اولین بار از ناگفتهها و پشت پرده زندگی هنرمندان صحبت کرد. حالا او از بغضی برایمان صحبت میکند که سالها آن را فروخورده است؛ اما با مرگ استاد داریوش مهرجویی از پشت پرده تلخ خانواده بزرگ سینما میگوید.
به گزارش خلیج فارس؛ بابک نوری حرف دلش را اینگونه شرح داد و گفت: یاد گرفتهایم در هر مراسم یادبود یا خاکسپاری بگوییم هوای هنرمندان و پیشکسوتان را نداریم و نداشتهایم و حالا برای بسیاری از موارد خیلی دیر شده است؛ اما هیچکس نمیگوید که باید هوای خانواده سینما را داشته باشیم. تعدادی از افرادی که دستشان به جایی وصل است نه درس میگیرند و نه میتوانند هوای دیگر اهالی هنر را داشته باشند؛ از طرفی هم همین افراد هیچ کاری انجام نمیدهند و فقط حرف میزنند و گلایه میکنند.
نوری ادامه داد: این روزها شاهد وداع بزرگان سینما و هنرمندانمان همچون آرش میر احمدی، آتیلا پسیانی، داریوش مهرجویی و دیگر هنرمندان هستیم، بزرگانی که تکرار نشدنی هستند و متاسفانه دیگر جایگزینی برای آنها نیست. پس از وداع این بزرگان از دنیا زنده نگهداشتن یادآنها و تیه به خانواده هایشان درحد همان مراسم یادبود و تشییع و اگر هم خیلی دوام بیاوریم تا مراسم چهلم است؛ اما بعد از این اتفاق ها، خانوادههای این عزیزان رها و فراموش میشوند و دیگر کسی سراغشان را نمیگیرد. خانوادههایی که اگر همراهی آنها نبود شاید آدمهای بزرگ و به نام سینما و تلویزیون کشورمان پلههای موفقیت را طی نمیکردند. خانوادههایی که سالها با دارایی و نداری این عزیزان زندگی کردند، با کار عجیب و غریب سینما که زمان نمیشناسند کنارآمدند.
وی افزود: بغض فروخورده من برای امسال نیست، برای سالهای زیادی است که شاهد بی مهریهای بسیاری نسبت به هنرمندان بزرگ کشور بودم. من بارها شاهد بودم و هستم که خانوادههای این عزیزان با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم کردهاند و حتی این روزها هم درگیر هستند. بارها گفتهایم که باید فکر اساسی برای امنیت شغلی هنرمندان داشته باشیم، هرچند تا به امروز هم هیچ اتفاقی رخ نداده است و فکر هم نمیکنم کاری انجام شود. بحث ما خانوادههای عزیزان و بزرگان سینما هستند که باید به آنها پرداخته شوند؛ حالا پس از سالها دوست دارم از خانوادههایی بگویم که پس از درگذشت هنرمند فراموش شدهاند، خانوادههایی مثل استادان مشایخی، اسدزاده و….
مشایخی: اگر کار نکنم از کجا باید زندگی من بگذرد!
بابک نوری در ادامه گفت: از خانواده هرکدام از بزرگان حرفهای زیادی برای گفتن دارم، برای مثال خانواده استاد مشایخی که پس از درگذشت ایشان هیچ منبع درآمدی نداشتند، در زمان کرونا وقتی برای بستری شدن به بیمارستان رفتند آنها پذیرش نشدند و به آنها گفته شده بود درصورتی این کار را میکنیم که پول به حساب بیمارستان واریز شود و ساعتها با حال بد در حیاط بیمارستان بودند که برای این موضوع شاهد هم دارم. دلم میسوزد که من تا آخرین لحظه کنار استاد مشایخی بودم، همان عیدی که استاد از این دنیا رفتند من در کنارشان بودم. همان سال آقای مشایخی دنبال کار بودند و از فیلمنامههایی میگفتند که خودشان نوشته بودند و گویی نقشی که قصد بازی در آن را داشتند، ولی کار به ایشان سپرده نمیشد.
وی ادامه داد: یک بار به آقای مشایخی گفتم استاد دیگر وقت استراحت کردن شماست، اما حرفی به من زد که تا به امروز هر وقت به خاطر میآورم قلبم از غصه به درد میآید. استاد گفتند اگر کار نکنم از کجا باید زندگی من بگذرد؟
بابک نوری: برخی از سلبریتیها دستمزدشان را به ارز دیجیتال میگیرند!
این بازیگر ادامه داد: البته همیشه حمایت مالی بزرگان هنر مدنظر نیست، بگذارید مثال دیگری بزنیم، استاد محسن قاضی مرادی و همسر هنرمندشان سرکارخانم مهوش وقاری. خانم وقاری تا آخرین لحظه درکنار استاد قاضی مرادی بودند و سرهیچ کاری نرفتند. آنها زندگی را با همان پساندازی که داشتند سپری کردند، اما پس از فوت استاد کدام یک از کارگردانان و تهیه کنندگان از خانم وقاری دعوت به کار کردند؟ آیا نباید بیشتر از قبل هوای این عزیزان را داشته باشیم؟ چرا مجلات و برخی رسانهها به دنبال سلبریتیها هستند؟ آیا این هنرمندان واقعی و دلسوز و کهنه کار حقشان این است که نگران کار و در نهایت نگران دستمزدشان باشند؟ تا یاد دارم همیشه حق خوری بوده و به نحوی بخشی از دستمزدشان پرداخت نشده است؛ در حالیکه این روزها برخی از سلبریتیها در ابتدا مبلغ قراردادشان را اول کار میگیرند، آن هم به ارز دیجیتال که مالیاتی برایشان ثبت نشود جالب است نه؟
وی افزود: همین اواخر استاد فردوس کاویانی نازنین را به یاد بیاورید. من تا آخرین دقایق با خانواده او در تماس بودم. آیا کسی به این فکر بود که هزینه درمان استاد از کجا تامین میشود؟ پسر و دختر استاد کاویانی درکنار مادرشان تمام قد درخدمت استاد بودند و به بهترین نحو از ایشان مراقبت کردند. این بازیگران قدیمی متعلق به دورانی هستند که دستمزدها آنچنانی نبودند و همه با عشق و علاقه کار میکردند، خبری از قراردادهای میلیاردی هم نبود. پس بنابراین پس اندازی در کار نبود. این خانوادهها سربلند زندگی کردند درحالیکه کسی صدا و گله و شکایتی از آنها نشنید.
آیا نباید هوای خانواده هنرمندان را داشته باشیم؟
نوری اظهار کرد: تنها جمله تکراری این است که هوای هنرمندان را داشته باشید، آیا نباید هوای خانواده هنرمندان را داشته باشیم؟ این بزرگان پولهای سلبریتیهای امروزی میگیرند را نگرفتهاند و با عشق کار، با نجابت و بزرگی زندگی کردند.
وی ادامه اداد: متاسفانه مثالهای زیادی میتوانیم از وضعیت خانواده بزرگان سینما بزنیم، مثلا پس از ماجرای دردناکی که برای استاد کیومرث پور احمد رخ داد، آیا تا به امروز کسی به سراغ خانواده ایشان رفته و یا به برادرشان مهرداد پوراحمد کاری برای کارگردانی پیشنهاد شده است؟ او سالهاست که قصد داشت مجموعه سرنخ را با مشاوره کیومرث خان بسازد که نساخت و شاید هیچ وقت دیگر هم ساخته نشود و نوشتههای زیبای مرحوم پوراحمد در گذر زمان مفقود شوند.
وی در پایان گفت: این روزها هم در سوگ استاد مهرجویی نازنین و همسر محترمشان نشسته ایم؛ آیا پس از گذشت چهلم این عزیزان آیا حواسمان به دختر جوان آنها هست؟ او هم فراموش میشود، همانند خیلیها، همانند استاد ناصر ملک مطیعی که حتی اجازه پخش مصاحبه آخر او را هم ندادند و او با گریه گفت دیگر ما فراموش شدهایم و به پایان خط رسیده ایم. امیدوارم همه دست به دست هم بدهیم تا پایان خط برای هنرمندان عزیز کشورمان و خانواده آنها زیبا و پر از آرامش باشد.
شایان ذکر است بابک نوری بازیگر و کارگردان سینما و تئاتر متولد ۱۶ اسفند ۱۳۵۲ است که فعالیت هنری خود را با بازی در فیلم سینمایی «باد سرخ» به کارگردانی ایرج ملکپور در سال ۱۳۶۶ آغاز کرد و در آثاری همچون، مجید دلبندم، کلانتر، دختران، آسمان آبی، خداحافظ رفیق، گل یخ و … به ایفای نقش پرداخته است.
منبع: خبرنگارانجوان
خلیج فارس: تصویری از گیتی خامنه و الهه رضایی در گذر زمان که به تازگی در فضای مجازی منتشر شده است.
گیتی خامنه، (زادهٔ ۱۳۴٣ در تهران)، مجری برنامههای کودک و نوجوانِ شبکهٔ یک تلویزیون از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۷۰ بود.
الهه رضایی با نام اصلی معصومه رضایی (زادهٔ ۱۲ بهمن ۱۳۴۲) نیز مجری و گوینده تلویزیون است.
خلیج فارس:کیهان نوشت: فصل اخیر مجموعه پایتخت، یعنی فصل ششم، به شدت تنزل پیدا کرد و به یک اثر مبتذل و پیش پا افتاده بدل شد! این افت شدید کیفی نیز به طور آشکار، حاصل کمفروشی و بیتعهدی برخی از عوامل ارشد این سریال است.
این روزنامه به ساخت فصل جدید سریال پایتخت اعتراض کرد. مرکز سیما فیلم، روز گذشته اعلام کرد: «ساخت فصل هفتم سریال «پایتخت» در صورت به نتیجه رسیدن رایزنی مدیران سیما فیلم با تهیهکننده و کارگردان این مجموعه نمایشی همانند سایر آثار سازمان صداوسیما وارد فاز تولید خواهد شد». این در حالی است که فصل اخیر مجموعه پایتخت، یعنی فصل ششم، به شدت تنزل پیدا کرد و به یک اثر مبتذل و پیش پا افتاده بدل شد! این افت شدید کیفی نیز به طور آشکار، حاصل کمفروشی و بیتعهدی برخی از عوامل ارشد این سریال است.
این روزنامه افزوده است: یکی از این عوامل که به عنوان بازیگر و نویسنده با سریال پایتخت همکاری میکرده، به رغم دریافت دستمزدهای کلان از نهادهای رسمی همچون سازمان صداوسیما و سازمان اوج، اما داعیه مخالفخوانی و تقابل با حاکمیت را دارد و در هر بزنگاهی نیز هیاهو به پا میکند که دیگر حاضر نیست با رسانه ملی همکاری کند، اما باز هم کار میکند! در «پایتخت ۶» نیز فقط پول گرفتند و محصولی را که در شأن مردم و رسانه ملی نیست ارائه دادند! بنابراین توجیهی در تولید «پایتخت ۷» نیست، مگر تغییر و تحولی در جهت بهبود این پروژه با ورود عوامل جدید اتفاق بیفتد.
منبع:فرارو
خلیج فارس: تصویری قشنگ از سحر ولدبیگی بازیگر تلویزیون در کنار نیما فلاح (بازیگر سینما و تلویزیون) که در اینستاگرامش منتشر کرده است.
وی دختر مسعود ولدبیگی و همسر نیما فلاح بازیگر سینما و تلویزیون است. او در سریالهای «پاورپین» و «نقطه چین» ایفای نقش کرده است.
خلیج فارس: وب سایت خبری مشرق نیوز، در گزارشی جزئیات شب هولناک شهرک زیبادشت و قتل داریوش مهرجویی و همسرش را به نقل از ۴ متهم اصلی روایت کرده است.
در بخشی از این گزارش میخوانید:
* شب طولانی پاییزی ۲۲ مهرماه برای داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر، از همیشه کوتاه تر بود. آقای کارگردان روی مبل مشغول تماشای تلویزیون بود و همسرش هم در آشپزخانه آخرین پُکها را به آخرین سیگار زندگیاش میزد. آش پخته بودند و قرار بود دخترشان هم به ویلای زیبادشت بیاید و دور هم باشند. اما خبر نداشتند که چند متر آن طرفتر، درست پشت دیوار شهرک چه نقشه شوم و هولناکی تدارک دیده شده است.
* طراح جنایت؛ در دوراهی اقرار و انکار؛ حدودا ۲۵ سال دارد. او همان فردی است که در خبرها به «باغبان» مهرجویی معروف شده است. قد نسبتا کوتاه و موهای بلندی دارد؛ که البته همین موی بلند در صحنه جرم کار دستش داده است و از قضا یکی از اولین سرنخهای بدست آمده از عامل قتل است.
* سه نفر دیگر را همین باغبان برای این جنایت دور هم جمع کرده است. همدستانش، کریم صدایش میکنند. از هرکدامشان هر سوالی میپرسی در نهایت همه جوابها به کریم ختم میشود. گویی سه نفر دیگر هیچ اراده و اختیاری از خود نداشتند و کریم مغز متفکر آنهاست!
روزنامه هفت صبح نوشت: «در به روی همه باز است»؛ «با کسی مشکل نداریم» و… اینها فحوای کلام پیمان جبلی رئیس سازمان صداوسیماست که مدام در برابر پرسش خبرنگاران به زبان میآورد. پیرو همین تفکر قرار بود رضا رشیدپور سری جدید «سیم آخر» را آماده کند که فریاد اعتراض یک مجری! او را از تصمیمش منصرف کرد. رشیدپور اما دیر یا زود به تلویزیون برخواهد گشت. کما اینکه مسیر برای حضور دوباره محمدرضا گلزار هموار شده. احسان علیخانی چطور؟ این گزارش را بخوانید.
چند ماه قبل نوشتیم که شبکه سه با احسان علیخانی برای ساخت یک برنامه وارد مذاکر شده است. آن مذاکرات پیش از محرم انجام شده بود و حالا طبق اطلاع موثق، کاشف به عمل آمده که موضوع جلسات، «عصر جدید» است. بر اساس آخرین پیگیری و شنیدهها، توافق نهایی در شرف انجام است و به احتمال فراوان نوروز ۱۴۰۳ احسان علیخانی با فصل چهارم مسابقه استعدادیابی «عصر جدید» در شبکه سه دیده خواهد شد.
خلیج فارس: رابطه خوب علی ضیا با استوری گذاشتن در اینستاگرام تمامی ندارد و امروز هم با یک تصویری تازه از خودش، اینستاگرامش را به روز کرد.