خلیج فارس: چهار مرد با ربودن پسر ۱۶ ساله به او تجاوز کردند.
به گزارش خلیج فارس؛ چهار مرد افغان با ربودن پسر 16 ساله از مقابل زمین فوتبال در حوالی بزرگراه آزادگان او را به باغی برده و به او تعرض کردند.
متهمان طعمه خود را تهدید کردند اگر شکایت کنند، شبانه به خانه شان آمده و سر اعضای خانواده را میبرند.
دونفر از متهمان دستگیر شدند.
منبع: جام جم
خلیج فارس: پسران جوان که دو دختر را مورد تجاوز قرار داده بودند از سوی دادگاه مجرم شناخته و به اعدام محکوم شدند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتماد آنلاین؛از میان چهار متهم بازداشت‌شده دو نفر به اعدام و یک نفر به حبس محکوم شد. دو دختر با نشان دادن فیلمی به دادگاه ثابت کردند مورد تجاوز قرار گرفتند.
شکایت از متهمان از سوی دختری جوان به نام آیناز به مأموران داده شد. او گفت: مدتی قبل در راه مدرسه با پسر جوانی به نام راستین آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و یک روز خواست برای تفریح بیرون برویم. من هم پذیرفتم و همراه دوست صمیمی‌ام درسا به ملاقات راستین رفتیم. آن روز راستین همراه برادرش بزرگش به نام متین که ۲۰سال دارد و پسرعمویش پدرام و یکی از دوستانش به نام آریا دنبالم آمده بود. ما با هم سوار ماشین شدیم و به سمت ورامین رفتیم. آنها به بهانه تفریح من و دوستم را به بیابان‌های حاشیه ورامین بردند و آزارمان دادند. من وقتی شب به خانه برگشتم سر و وضعی آشفته داشتم. به همین خاطر مادرم به ماجرا پی برد و تصمیم گرفتیم از آنها شکایت کنیم؛ اما دوستم درسا از ترس خانواده‌اش سکوت کرده و به کسی حرفی نزده است. با توجه به شکایت مطرح‌شده مأموران متهمان را شناسایی و بازداشت کردند.
پرونده برای تحقیقات به شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و بررسی‌ها ادامه پیدا کرد. دختر شاکی گفت: متهمان در بیابان‌های ورامین من را به شدت کتک زده و مورد تجاوز قرار دادند. آنها به خواهش‌های من هم توجهی نکردند.
در ادامه درسا، دیگر دختر آزاردیده، به قضات گفت: این پسران به ما تجاوز و وضعیتی را درست کردند که من اصلاً نتوانستم به زندگی عادی برگردم و حتی به خودکشی فکر کردم. من آن شب نمی‌خواستم به خانه بروم و زندگی‌ام سیاه شده بود.
متهمان اتهام تجاوز به عنف را گردن نگرفتند و مدعی شدند با میل دختران نوجوان با آنها رابطه برقرار کردند. آریا ۱۷ ساله که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود نیز اتهامش را نپذیرفت و مدعی شد دختران نوجوان را آزار نداده است.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک‌های موجود در پرونده و اظهار نظر کارشناسان پزشکی قانونی دو برادر و پسرعمویشان را به اعدام محکوم کردند. همچنین آریا که زیر ۱۸ سال سن دارد به ۵ سال زندان محکوم شد.
خلیج فارس:حکم اعدام مرد ثروتمندی که متهم است با خوراندن آبمیوه مسموم به دختر جوانی او را مورد آزار و اذیت قرار داده برای دومین بار از سوی قضات دیوان‌عالی کشور شکسته شد تا متهم برای سومین بار محاکمه شود.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایران، ۲۰ شهریور سال ۱۴۰۱ دختر ۲۲ ساله‌ای به نام سحر با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد که مرد میانسالی پس از خوراندن آبمیوه مسموم او را مورد تعرض قرار داده است.
وی در تشریح ماجرا گفت: می‌خواستم به مطب یک پزشک در خیابان اندرزگو بروم. جلوی مطب مردی که خودروی BMW داشت جلوی پایم توقف کرد و به من پیشنهاد دوستی داد، اما من قبول نکردم. حدود یک ساعت بعد که از مطب بیرون آمدم دوباره او را دیدم که همانجا ایستاده و با دیدن من گفت که منتظرم بوده تا برگردم.
بعد هم از من خواست سوار خودرواش شوم تا مرا به خانه برساند، اما، چون شارژ گوشی‌ام تمام شده بود به بهانه برداشتن شارژر مرا به خانه‌اش برد. من هم که فکر می‌کردم او قصد بدی ندارد به خانه‌اش رفتم و برایم آبمیوه‌ای آورد، اما بعد از خوردن آبمیوه بی‌حال شدم و او به من تعرض کرد، حتی وقتی مقاومتم را دید سرم را به دیوار کوبید و بعد هم تهدیدم کرد به کسی حرفی نزنم.
در ادامه مأموران به ردیابی متهم پرداختند و مرد ۵۰ ساله را ۱۷ روز بعد از این شکایت بازداشت کردند.
خلیج فارس: ۱۴ آبان سال گذشته درگیری مرگباری در ساختمانی نیمه کاره در محدوده خانی‌آباد تهران به بازپرس محمد جواد شفیعی اعلام شد.
به گزارش خلیج فارس؛ با گزارش این خبر بازپرس جنایی و تیم بررسی صحنه جرم راهی محل شده و با جسد مردی ۳۵ ساله مواجه شدند که کارگر ساختمانی بود.
در تحقیقات میدانی یکی از شاهدان گفت: بصیر از افغانستان آمده و در اینجا کارگر بود، روز حادثه مرد جوانی که به نظر می‌رسید از اقوامش است و ما تا به حال او را ندیده بودیم به سراغش آمد.
اما چند دقیقه بعد صدای دعوا و درگیری‌شان به گوش رسید و ناگهان مرد ناشناس چند ضربه چاقو به سمت او پرتاب کرد و بصیر زخمی شد. می‌خواستیم آنها را جدا کنیم اما مرد ناشناس با چاقو ما را تهدید و فرار کرد.
در ادامه تحقیقات با کمک شاهدان، چهره‌نگاری متهم انجام شد و زمانی که خانواده بصیر، تصویر چهره‌نگاری متهم فراری را دیدند او را شناسایی کردند.
در بررسی‌های پلیسی مشخص شد عامل جنایت به نام نظیر از کشور خارج شده و به ترکیه فرار کرده است.
بیش از یک سال از جنایت گذشته بود که یکی از اقوام مقتول با پلیس تماس گرفت و سرنخی را در اختیار تیم تحقیق قرار داد: چند روز قبل در حال عبور از خیابان بودم که نظیر را دیدم، او را پنهانی تعقیب کردم و آدرس محل زندگی‌اش را که ساختمانی نیمه‌ساز در جنوب شهر بود پیدا کردم.
با اطلاعاتی که مرد جوان در اختیار تیم تحقیق قرار داد، نظیر بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد.
به دستور بازپرس شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران، متهم در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داده شد و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
سفر برای انتقام
متهم که ۱۵ ماه بعد از جنایت بازداشت شده، انگیزه خود را از این جنایت انتقام عنوان کرد.
اختلافت با مقتول بر سر چه بود؟
من و برادرم برای کار به ایران آمده بودیم و هر کدام در یک جا مشغول کار بودیم تا اینکه یک روز برادرم نزد من آمد حالش خیلی بد بود. علتش را پرسیدم گفت بصیر شبانه به خانه‌شان در افغانستان رفته و با تهدید چاقو به همسرش تجاوز کرده است. با این اتفاق ما به کشورمان برگشتیم و شکایت کردیم پرونده‌ای نیز در افغانستان تشکیل شده و پزشکی قانونی نیز این موضوع را تأیید کرده است. در حالی که در جست و جوی او بودیم فهمیدیم به ایران فرار کرده است. به همین خاطر بدون معطلی به ایران آمدم. یک ماه تمام شبانه‌روز همه جا را گشتم و از هرکسی می‌توانستم سراغش را گرفتم، صبح تا شب ساختمان‌های نیمه کاره را می‌گشتم تا بصیر را پیدا کنم تا اینکه در نهایت او را پیدا کردم و انتقام گرفتم.
بعد از جنایت چه کردی؟
فردای آن روز به یک شهر مرزی رفتم و ۱۷ هزار دلار به یک قاچاق‌بر دادم و به ترکیه رفتم. در آنجا کار می‌کردم و گاهی اوقات خلاف‌های کوچکی هم مرتکب می‌شدم تا بتوانم زندگی‌ام را اداره کنم.
چه شد از ترکیه به ایران آمدی؟
بعد از مدتی متوجه شدم که پلیس هم‌ولایتی‌هایم را به خاطر اینکه غیر قانونی به ترکیه آمده‌اند از کشور اخراج می‌کند. از آنجا که مرتکب قتل شده بودم و می‌دانستم پلیس در تعقیب من است، تصمیم گرفتم قبل از اینکه پلیس ترکیه مرا بازداشت کند و تحویل پلیس افغانستان یا ایران بدهد خودم از ترکیه خارج شوم. شبانه به قاچاق‌بر پول دادم و به افغانستان رفتم بعد هم به ایران آمدم که از بخت بدم یکی از فامیل‌های مقتول مرا دید و به دام افتادم.
منبع:روزنامه ایران
خلیج فارس:مردی افغان که هم‌وطن خود را به خاطر مسائل ناموسی به قتل رسانده بود پس از یک سال فرار از ایران در نهایت دستگیر شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتماد آنلاین؛این متهم به قتل 14 آبان پارسال یکی از هم‌وطنان خود را که خویشاوندی دوری هم با او داشته کشت و فرار کرد. روز حادثه ماموران پلیس پایتخت درگیری مرگباری را در یک ساختمان نیمه‌کاره در محله نازی‌آباد تهران به بازپرس کشیک قتل پایتخت اطلاع دادند. پس از آن بازپرس محمدجواد شفیعی که در زمان وقوع ماجرا مسئولیت کشیک قتل را داشت در صحنه جرم حضور یافت. این بازپرس جنایی همچنین دستور حضور تیم‌های تحقیق جنایی در ساختمان نیمه‌کاره را صادر کرد. به این ترتیب ماموران در یکی از واحدهای ساختمان نیمه‌کاره با جسد مردی 35ساله روبه‌رو شدند که آثار اصابت ضربات چاقو بر پیکر او نمایان بود.
در ادامه تحقیقات، شاهدان که از اتباع کشور افغانستان بودند گفتند مقتول از مدتی قبل در آن ساختمان کار می‌کرد. یکی از شاهدان توضیح داد: امروز فردی که می‌گفت از فامیل‌های مقتول است، سراغش آمد و دو نفری به یکی از واحدهای نیمه‌کاره رفتند که در حال ساخت بود. ناگهان صدای دعوا و درگیری شنیدیم و فوری به آن واحد رفتیم. دیدیم مقتول بیل به دست دارد و ضرباتی به سمت قاتل پرتاب می‌کند، در همین حین قاتل چاقو از جیب کتش درآورد و جلوی چشم ما چند ضربه به مقتول زد. بعد هم تهدید کرد که اگر به سمتش برویم ما را هم می‌زند، آن موقع بود که ما را مجبور کرد عقب برویم و فرار کرد.
با به دست آمدن این نتایج، تحقیقات پلیس برای شناسایی و دستگیری متهم به قتل آغاز شد. در نهایت از دوربین‌های مداربسته تصویر متهم فراری به دست آمد. در ادامه تحقیقات تصویر متهم به خانواده مقتول نشان داده شد. برادر مقتول که برای پیگیری جنایت به ایران آمده بود، گفت: برادرم برای کار به ایران آمد و این فرد را هم می‌شناسم. او یکی از فامیل‌های دورمان است.
به این ترتیب هویت متهم شناسایی و معلوم شد او به ترکیه فرار کرده است. با این وجود متهم همچنان در لیست افراد تحت تعقیب قرار داشت تا اینکه مدتی پیش معلوم شد او به ایران آمده است.
یکی از اقوام مقتول چند روز پیش به پلیس مراجعه کرد و اطلاعات محل اقامت متهم فراری را در اختیار ماموران قرار داد و به این ترتیب متهم دستگیر شد. این متهم در اعترافات اولیه انجام قتل را پذیرفت و گفت: متاهل هستم و دو بچه دارم. مدتی قبل با برادرم برای کار به ایران آمدم. هر کدام در یک جا کار می‌کردیم. یک روز برادر با حال خراب پیشم آمد. پرسیدم چی شده؟ گفت مقتول که همشهری و فامیل‌مان است وقتی فهمیده او به ایران آمده به خانه او در افغانستان رفته و با تهدید چاقو به زن برادرم تجاوز کرده و حتی شکایت هم کرده‌اند و تجاوز ثبت شده و پزشکی قانونی هم موضوع را تایید کرده است. من که دیدم حال برادرم بد است گفتم نگران نباش خودم کسی که این کار را کرده پیدا می‌کنم و انتقام می‌گیرم. چون می‌دانستم شکایت فایده ندارد. به من گفتند متجاوز به ایران آمده است. از صبح تا شب در ساختمان‌های نیمه‌کاره می‌گشتم تا اینکه در نهایت او را در یک ساختمان نیمه‌کاره در جنوب تهران پیدا کردم و کشتم. روز بعد 17 هزار دلار دادم و شبانه از مرز به ترکیه رفتم. آنجا کارگر ساختمانی بودم. چون می‌ترسیدم دستگیر شوم باز هم شبانه به افغانستان رفتم و بعد هم به ایران آمدم.
با این اعترافات متهم، قرار بازداشت او صادر شد و او در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
خلیج فارس:دختر ۲۰ ساله وقتی به دام خواستگار باج گیر خود افتاد، تصورش را نمی کرد که چه حادثه شوم و تکان دهنده ای در انتظارش است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از همشهری؛ دختر ۲۰ ساله وقتی به دام خواستگار باج گیر خود افتاد، تصورش را نمی کرد که چه حادثه شوم و تکان دهنده ای در انتظارش است. خواستگار باج گیر، دختر جوان را ربود و با همدستی ۷ نفر از دوستانش به این دختر تجاوز کردند.
وایل آذر ماه امسال، زنی به اداره پلیس رفت و گفت دختر ۲۰ ساله اش، به دام ۸ متجاوز گرفتار شده و هم اکنون در بیمارستان بستری شده است. پرونده ای تشکیل شد و ماموران زیر نظر قاضی محمد حسین صادق زاده بازپرس شعبه هفتم دادسرای جنایی تهران تحقیقات خود را آغاز کردند. چند روزی گذشت و دختر جوان پس از بهبودی به دادسرا رفت تا جزییات اتفاق هولناکی که برایش رقم خورده بود را بازگو کند.
وی گفت: مدتی قبل با پسری به نام سجاد در فضای مجازی آشنا شدم. سجاد از من خواستگاری کرد اما چون رفتارهای عجیبی داشت به او جواب منفی دادم و دیگر از او خبری نداشتم تا اینکه چند روز قبل به صورت اتفاقی سجاد را در یک عطاری دیدم.
وی ادامه داد: گوشی موبایلم را روی پیشخوان مغازه قرار دادم و بعد متوجه شدم سجاد، گوشی موبایلم را به سرقت برده است. با سجاد تماس گرفتم و دلیل این کارش را پرسیدم. می گفت چون ارتباطم را با او قطع کرده ام، وی قصد اخاذی از مرا دارد. او درخواست کرد تا یک میلیون و سیصد هزارتومان به حسابش واریز کنم تا گوشی ام را بگرداند. من هم ۶۰۰ هزارتومان به حسابش واریز کردم و قرار شد مابقی را به صورت نقدی به او پرداخت کنم.
وی ادامه داد: روز حادثه با سجاد در یکی از پارک های جنوب پایتخت قرار گذاشتم. او رسید و گفت گوشی دست دوستش است و تا چند دقیقه دیگر برایم می آورد. او آبمیوه در دست داشت که یکی از پاکت های آبمیوه را به من داد. از همه جا بی خبر آبمیوه را نوشیدم و بعد از هوش رفتم. چشمانم را که باز کردم داخل ماشین بودم. به جز سجاد، دو نفر از دوستانش هم بودند که با تهدید مرا به خانه ای در جنوب تهران بردند. در آنجا سجاد و دوستانش به من تجاوز کردند. چند دقیقه بعد هم ۵ نفر دیگر از دوستانش رسیدند و آنها هم به من تجاوز کردند و اموالم را به سرقت بردند. بعد از این اتفاق به قدری حالم بد شد که چند وقت در بیمارستان بستری شدم.
از لحاظ روحی هم حالم به شدت بد است و شب ها نمی توانم بخوابم.
انتقام جویی هولناک
پلیس جست و جوی خود را برای بازداشت ۸ شیطان صفت آغاز کرد و در نخستین گام، سجاد خواستگار باج گیر دختر جوان بازداشت شد. او در بازجویی ها گفت: قرار بود با دختر جوان ازدواج کنم اما او به جواب رد داد. بعد متوجه شدم با فرد دیگری رابطه دارد و یک دفعه غیبش زد. تا مدت ها از اوبی خبر بودم تا اینکه به صورت اتفاقی وی را در عطاری دیدم. تصمیم گرفتم از او اخاذی کنم تا انتقامم را بگیرم اما دوستانم پیشنهاد آدم ربایی دادند. من از نقشه شوم آنها بی خبر بودم چون دوستانم به دختر جوان تجاوز کردند.
وی ادامه داد: من اتهام سرقت و آدم ربایی را قبول دارم اما تجاوز را نه.
بنا بر این گزارش، تحقیقات برای دستگیری متهمان دیگر این پرونده ادامه دارد.
خلیج فارس: چهار مرد تبریزی که با توسل به زور دو پسر ۱۸ ساله را شبانه در یکی از ارتفاعات تبریز مورد تجاوز وحشیانه قرار داده بودند در شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان پای میز محاکمه رفتند.
به گزارش خلیج فارس؛ اواسط مهرماه سال جاری، شب از نصفه گذشته بود و در آن سیاهی شب، تنها نور ماه و نیز اندکی نور چراغ ماشین ها بود که فضا را روشن کرده بود. همه جا تیره و تاریک به نظر می رسید و در آن سیاهی شب، ۲ پسر ۱۸ ساله که کارگر پیتزا فروشی در منطقه ولیعصر تبریز بودند محل کار خود را ترک می کنند تا به سمت منزلشان رهسپار شوند؛ اما تنها اندکی از مغازه پیتزافروشی دور شده بودند که ناگهان پراید سفیدرنگی مقابل پایشان ترمز می کند، سریع ۴ مرد قوی هیکل از آن پیاده شده و در یک چشم برهم زدنی این دو پسر جوان را سوار بر خودرو می کنند و از محل متواری می شوند. خودرو را به سمت یکی از ارتفاعات تبریز می رانند و به طرز وحشتناکی هر دو پسر را مورد تجاوز وحشیانه قرار داده و سپس در همان محل رها می کنند.
دو پسر بخت برگشته با این بلایی که به سرشان آمده بود، در آن لحظه نمی دانند چیکار کنند و به کجا بروند. گیج و منگ می شوند؛ اما اندکی بعد به خودشان می آیند و تصمیم به شکایت می گیرند.
بنابراین صبح روز بعد با مراجعه به اداره پلیس آگاهی تبریز شکایت خود را مطرح می کنند، با شکایت این ۲ پسر، پرونده آنان برای اخذ دستورات قضایی به شعبه سوم دادگاه کیفری یک استان ارسال و قضات دادگاه دستورات لازم را برای بررسی و نیز دستگیری سریع متهمان مورد ادعای دو پسر جوان به کارآگاهان پلیس آگاهی صادر می نماید.
با دستور قضایی کارآگاهان تحقیقات خود را آغاز می کنند و در ابتدا به محل حادثه می روند تا شاید سرنخ هایی به دست آورند اما از آنجایی که متهمان هیچ ردی از خود در این جنایت هولناک برجای نگذاشته بودند، کارآگاهان از شیوه های فنی و پلیسی برای پیدا کردن و دستگیری متهمان استفاده می نمایند که در نهایت نیز با توسل به همین شگردهای خاص پلیسی موفق به شناسایی و دستگیری هر چهار متهم می شوند که در حال حاضر متهمین با صدور قرار قانونی در بازداشت بوده و تحقیقات درخصوص این پرونده ادامه دارد.
منبع: رکنا
خلیج فارس:مرد شیطان صفت که پیشتر به اتهام آزار و اذیت دخترش به اعدام محکوم شده و با ترفند از مجازات در امان مانده بود ،این بار به اتهام آزار سیاه دخترخوانده‌اش به اعدام محکوم شد.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از رکنا؛رسیدگی به این پرونده با شکایت دختر ۱۴ ساله‌ای به نام دنیا آغاز شد. وی که به پلیس آگاهی رفته بود از پدرخوانده ۴۵ ساله اش به نام شاهین شکایت کرد.
وی گفت: چند سال قبل وقتی کودک بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند و من همراه مادرم زندگی می‌کردم. تا اینکه یکسال پیش مادرم با شاهین ازدواج کرد .او همیشه رفتارهای عجیبی داشت و من از او وحشت داشتم تا اینکه آخرین بار در حضور مادرم مرا آزار داد.
با این شکایت دختر نوجوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان آزار و اذیت وی را تایید کردند اما مادرش که به پلیس آگاهی احضار شده بود مدعی شد از آزار و اذیت دخترش از سوی همسرش هیچ اطلاعی ندارد.
شاهین ۴۵ ساله بازداشت شد و ادعا کرد بی گناه است.
افشای سابقه سیاه متهم در جلسه تحقیق
در نخستین جلسه تحقیق که در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد مادر دنیا لب به اعتراف گشود و در حالی که اشک می ریخت گفت: دخترم راست می‌گوید از سوی شاهین مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. من در جریان بودم اما از ترسم سکوت کردم. من شرمنده دخترم هستم ولی نمی توانستم حرفی بزنم. تا اینکه دخترم که حال روحی اش به هم ریخته بود به تنهایی به پلیس آگاهی رفت و شکایتش را مطرح کرد .
در حالی که شاهین منکر آزار و اذیت دخترخوانده نوجوانش بود استعلام پرونده وی نشان داد وی چند سال قبل به اتهام آزار و اذیت شیطانی دخترش در شعبه ۱۰ دادگاه کیفری یک استان تهران به اعدام محکوم شده بود اما با پس گرفتن شکایت از سوی دخترش و توبه توانسته بود از حکم اعدام بگریزد و به زندگی برگردد.
با افشای این ماجرا قضات پیگیر ماجرا شدند و به بررسی پرونده این مرد در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پرداختند .
با بررسی سابق این متهم روشن شد شاهین چند سال قبل دخترش را به دام شیطانی انداخته و آزار داده و به اعدام محکوم شده بود. این حکم در دیوان عالی کشور تایید شده و زمان زیادی به اجرای حکم باقی نمانده بود که دختر وی یکباره شکایتش را پس گرفت و مدعی شد دروغ گفته است.
با افشای این ماجرا قضات دادگاه دختر وی را احضار کردند.
اظهارات تکان دهنده نخستین قربانی
دختر جوان گفت: چند قبل پدرم مرا آزار داد و من علیه او شکایت کردم. او به اعدام محکوم شد و زمان زیادی به اجرای حکم نمانده بود که پدرم همه اموالش را به نامم سند زد و گفت اشتباه بزرگی مرتکب شده و حالا توبه کرده است .حرف های او و وعده و وعیدهایش باعث شد به دادگاه بروم و شکایتم را پس بگیرم. پدرم بعد از توبه از زندان آزاد شد و با مادر دنیا ازدواج کرد اما حالا متوجه شده‌ام پدرم دختر خوانده‌اش را هم آزار داده است.
محاکمه مرد شیطان صفت پشت درهای بسته
به دنبال اظهارات دختر جوان شاهین در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران پشت درهای بسته و غیر علنی به اتهام آزار و اذیت دخترخوانده‌اش از خود دفاع کرد.
در جلسه دادگاه دنیا برای پدرخوانده‌اش اشد مجازات خواست.
اما شاهین مدعی شد دختر خوانده‌اش را آزار نداده و دختر نوجوان به دروغ چنین اظهاراتی را علیه وی مطرح کرده است.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرک های موجود در پرونده مرد شیطان صفت را به اعدام محکوم کردند.
خلیج فارس: ۱۷ سال داشت که به اولین طعمه خود تعرض کرد. بعد به طعمه‌هایش اضافه شد. بعد هم به بهانه ازدواج از برخی قربانیان کلاهبرداری کرد. این اواخر هم به بهانه «فروش قرص‌های سقط جنین» برخی زنان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داد. «م. س» به اتهام تجاوز به عنف هفته گذشته در حالی که در «بلوار ارم شهر همدان مشغول ورزش بوده»، دستگیر و خبر دستگیری او ۲۷ دی ماه سال جاری منتشر شد.
به گزارش خلیج فارس؛ به دنبال انتشار این خبر برخی زنان که مورد آزار و اذیت یا کلاهبرداری از سوی «م. س» واقع شده بودند، مقابل دادسرا تجمع کردند. «حسن خانجانی»، دادستان همدان نیز در واکنش به تجمع زنان با اعلام مشخصات متهم گفت: «برای اینکه پرونده «م. س» سریع‌تر به نتیجه برسد، ضروری است تا خود شاکیان هم مدارک‌شان را به مراجع قضایی تحویل دهند. دستگاه قضایی به جد پیگیر اتهامات وارده است تا حقی از کسی تضییع نشود.»
در پی انتشار خبر دستگیری «م. س» برخی اهالی همدان فاش کردند که سال ۸۰ دختری به نام «مریم» دانشجوی بوعلی همدان که در رشته مهندسی ماشین‌های کشاورزی درس می‌خوانده، توسط «م. س» به بهانه ازدواج اغفال شده است. شنیده شده اهالی همدان در مورد سرنوشت تلخ این دختر جوان می‌گویند: «مریم پس از اینکه «م. س» زندگی‌اش را تباه کرد، افسرده شد و مدتی بعد خود را حلق‌آویز کرد.» البته برخی منابع مطلع به «اعتماد» می‌گویند: «غیر از مریم دو زن دیگر که مورد آزار و اذیت «م. س» واقع شده بودند نیز خودکشی کردند.»
اظهارات یکی از قربانیان
این زن که حالا ۲۸ سال دارد از روز حادثه به «اعتماد» می‌گوید: «حدود ۴ سال پیش تازه از همسرم جدا شده بودم که با این آقای نامحترم آشنا شدم. چند بار دنبال ماشینم آمده بود و اصرار می‌کرد که می‌خواهد شماره مرا داشته باشد. اولین‌بار مرا به‌رستوران ایتالیایی برد و یک دسته گل رز به من هدیه داد. خیلی مودبانه رفتار می‌کرد و می‌گفت که از رابطه دوستی خوشش نمی‌آید و قصدش ازدواج است. حتی به او گفتم شما ازدواج نکردی، اما من یک‌بار ازدواج ناموفق داشتم، گفت اصلا یکی از معیار‌های من برای ازدواج همین است، چون حوصله رفتارهای بچگانه دختر‌ها را ندارم. دو، سه روزی از آشنایی ما گذشته بود و او هر روز با من تماس می‌گرفت تا اینکه یک روز تهران وقت دکتر داشتم. وقتی گفتم تهران وقت دکتر دارم گفت اتفاقا من هم دفتر تهران کار دارم. بعد هم گفت اجازه نمی‌دهم همسر آینده‌ام با ماشین خودش تنها به تهران برود. با یک ماشین ایکس فور سفید دنبالم آمد و مرا سوار کرد.
اول جاده همه چیز خوب بود، اما نزدیک تهران یک دفعه قفل در ماشین را زد و به سمت جاده خاکی پیچید و آنجا داخل ماشین مرا مورد آزار و اذیت جنسی قرار داد.» او در ادامه می‌گوید: «من فقط گریه می‌کردم. او گفت مگر دختربچه‌ای که این کار‌ها را می‌کنی! من به تو علاقه دارم و دست خودم نبود. مرا به تهران رساند و من آنجا، چون خیابان‌ها را بلد نبودم با یکی از اقوام‌مان که تهران زندگی می‌کرد، تماس گرفتم که برایم ماشین بگیرد. به بهانه اینکه می‌خواهم خانه اقوام‌مان بروم از دست او فرار کردم. از آن روز به بعد جرات نکردم در مورد این حادثه با کسی حرفی بزنم. قصد دارم نزد آقای ترکاشوند در دادسرا بروم و ماجرا را تعریف کنم.»
قربانیان متهم دو دسته هستند؛ افرادی که از آنها کلاهبرداری شده و افرادی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتند
«م. س» حدودا ۴۰ سال دارد و مجرد است. پیگیری‌های «اعتماد» از برخی منابع مطلع در همدان نشان می‌دهد که «او قربانیان زیادی داشته تا جایی که دادستان همدان پس از دستگیری، نام و نام‌خانوادگی او را بدون سانسور منتشر کرده تا زنان و دخترانی که مورد آزار و اذیت او واقع شدند به دادسرا مراجعه کنند.» یک منبع آگاه در مورد «م. س» می‌گوید: «م. س در ۱۷ سالگی اولین تعرض خود را شروع می‌کند. «م. س» به بهانه ازدواج از برخی زنان و دختران کلاهبرداری نیز کرده است. این پرونده اگر به درستی بررسی شود شاید بتوان گفت بزرگ‌ترین پرونده تجاوز به عنف در کشور است. بیشترین قربانیان «م. س» زنان متاهل، زنانی که از همسران‌شان جدا شده و دخترانی که اصلا روابط متعدد نداشتند و به عبارتی دختر خانگی به حساب می‌آیند، بودند. اغلب این‌گونه زنان و دختران از نظر عاطفی کمبود‌هایی دارند. «م. س» هم، چون از هوش سیاه بالایی برخوردار است، این زنان و دختران را طعمه خود کرده بود.
البته «م. س» از آنجایی که هوش سیاهی داشت بعد از آزار و اذیت جنسی این زنان و دختران را رها نمی‌کرد و تا جایی پیش می‌رفت که خود قربانیان رابطه را رها می‌کردند و می‌رفتند. در برخی موارد هم از زنان متاهل آتو می‌گرفت. یعنی وارد حریم خصوصی آنها می‌شد و عکس می‌گرفت که اگر یک زمانی برایش دردسر شد با ارسال عکس قربانی را تهدید کند. البته در کنار این رفتار‌ها به شدت هم به قربانیان محبت می‌کرد و هدیه برای آنها می‌خرید. او اعتماد زنان پولدار را جلب می‌کرد تا بتواند در آخر از آنها مبلغ زیادی به بهانه سرمایه‌گذاری بگیرد و بعد هم پول‌شان را پس نمی‌داد. قربانیان هم به خاطر آتو‌هایی که «م. س» از آنها گرفته بود و ترس از آبرو هیچ اقدامی نمی‌کردند.
برای همین هم در این سال‌ها او دستگیر نشد. «م. س»، چون روابط متعددی داشته نمی‌توان گفت که همه این زنان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده، امکان دارد تعدادی از این زنان و دختران به خواست خودشان ارتباط برقرار کرده باشند، اما آن‌هایی که مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفتند، بحث‌شان فرق دارد.»
او در ادامه در پاسخ به اینکه ماجرای فروش قرص‌های سقط جنین چیست، می‌گوید: «پدر «م. س» ملکی داشته که با دو دکتر داروساز شریک می‌شود. یعنی ملک از او و مجوز داروخانه از این دو دکتر بوده است. تا اینجا همه چیز قانونی است، اما مشکل جایی است که «م. س» با سوءاستفاده از زنانی که متاهل بودند و بدون اجازه همسر و پزشک قصد سقط جنین داشتند یا دخترانی که به واسطه رابطه نامشروع باردار شده بودند و می‌خواستند سقط جنین کنند با آنها قرار می‌گذاشته و آنجا به بهانه‌های مختلف قربانی را به مکانی دیگر می‌کشانده و مورد آزار و اذیت جنسی قرار می‌داده. البته دو پزشک داخل داروخانه از ماجرای فروش قرص‌های سقط جنین بی‌خبر بودند و «م. س» این قرص‌ها را خارج از داروخانه می‌فروخته است.
چند وقت پیش ویسی در فضای مجازی مبنی بر اینکه خانمی تعریف می‌کند از «م. س» قرص سقط‌جنین خریداری کرده و «م. س» به او گفته که قرص سقط‌جنین را در داروخانه نگهداری نمی‌کند و باید به آدرسی که او می‌گوید، برود تا آنجا قرص را تحویل دهد، منتشر می‌شود. خانم به همراه «م. س» به سمت باغی می‌رود و آنجا «م. س» این خانم را مورد آزار و اذیت جنسی قرار می‌دهد. وقتی خبر به‌طور رسمی از سوی دادستان همدان اعلام شد برخی قربانیان و شاکیان این آدم جرات کردند تا به دادسرا برای ثبت شکایت مراجعه کنند. به‌طور کلی قربانیان «م. س» را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد؛ یکی افرادی که از آنها فقط کلاهبرداری شده و دیگری افرادی که مورد آزار و اذیت جنسی او قرار گرفتند.»
می‌گویند متهم در کودکی مورد آزار و اذیت جنسی قرار گرفته است.
حکم تجاوز به عنف
تجاوز جنسی که در نظام حقوقی کشور مترادف با زنای به عنف است. یعنی نزدیکی جنسی با فردی که رضایت ندارد. آزار جنسی از طریق چهار مرتبه اقرار، شهادت چهار مرد و علم قاضی قابل اثبات بوده و مجازات قانونی آن، اعدام است. مواد ۲۲۴ و ۲۳۴ قانون مجازات اسلامی، مجازات متجاوز در آزار جنسی را مشخص کرده است. ماده ۲۲۴: «حد زنا در موارد زیر اعدام است: زنای به عنف یا اکراه از سوی زانی که موجب اعدام زانی است.» بنابراین چنانچه فردی، زن یا مرد دیگری را مورد آزار و اذیت جنسی قراردهد و این اتهام از طریق اقرار یا شهادت یا علم قاضی به اثبات برسد، متجاوز جنسی به اعدام محکوم خواهد شد و از آنجا که این مجازات از نوع مجازات حدی بوده، قاضی حق تخفیف، تبدیل یا تعلیق آن را نخواهد داشت.
منبع: اعتماد
خلیج فارس: افشین امیرشاهی در هم‌میهن نوشت: روزی نیست که از اطرافیان خودمان خبری درباره یک اتفاق تلخ نشنویم. اما این بار داستان متفاوت است. در خانه خودتان نشسته‌اید که ناگهان مردانی ناخلف و هرز، خبیث و بدطینت، تبهکار و فاسد به زور وارد می‌شوند، بیم و هراس ایجاد می‌کنند، به زورِ اسلحه، دست و پای اهالی خانه را می‌بندند، شروع می‌کنند به ضرب و شتم ساکنان تا جای طلا و سکه و ارز و وسایل ارزشمند را پیدا کنند، اما متاسفانه ماجرا به همین دزدی ختم نمی‌شود. دست و پای زن را باز می‌کنند و مقابل دیدگان شوهر به شنیع‌ترین شکل به او تجاوز می‌کنند. حتماً ماجرای کشیدن خلخال از پای زن یهودی را شنیده‌اید و جمله تکان‌دهنده امام علی (ع) که فرمودند اگر به خاطر این حادثه مسلمانى از شدت تأسف و اندوه بمیرد، ملامتى بر او نیست.
این اتفاق در جامعه‌ای با ادعای اسلامی بودن، چندین و چند بار تکرار شده است، حتی چند سال پیش در خمینی‌شهر اصفهان نیز رخ داده است. اما چرا شرایط جامعه باید به جایی برسد که شاهد چنین اتفاقاتی باشیم؟ ممکن است پاسخ دهید چنین اتفاق‌هایی در همه جوامع رخ می‌دهد و افرادی هستند که تعادل ندارند، ستمکار هستند و دست به چنین جنایت‌هایی می‌زنند. این مسئله اگرچه منطقی و پذیرفتنی است، اما یک موضوع دیگر نیز مطرح می‌شود که شاید جزو مطالبات و پرسش‌های مهم جامعه باشد. درحالی‌که نا امنی‌هایی از این دست در جامعه به چشم می‌خورد چرا مسئله حجاب باید در مرکز سیاست کشور و همچنین توجه و سیاستگذاری مسئولان قرار بگیرد. چرا همه نیرو‌ها باید تمام‌قد درگیر مسئله حجاب شوند و برای آن خط و نشان بکشند به‌طوری‌که از رسیدگی به مواردی، چون ناامنی و فساد جا بمانند.
شاید بگویید این پیش‌فرض اشتباه است و چنین جنایت‌هایی دلایل کارشناسی و فنی فراوانی دارد و این‌طور نیست که توان بیشتر نیرو‌ها صرف مقابله با بی‌حجابی شده باشد. اگرچه پذیرفتن این مسئله شاید دشوار باشد، اما باز هم قبول، می‌پذیریم، اما باز هم نمی‌توانیم منکر افزایش ناامنی اجتماعی و احساس ناامنی گسترده در میان مردم شویم. از یک طرف میزان جرم، جنایت، تجاوز و دزدی در جامعه فراوان مشاهده می‌شود؛ به‌طوری‌که هر کدام از ما شاهد یک یا چند مورد دزدی و خشونت در میان اطرافیان‌مان بوده‌ایم. بیست سال پیش مگر چنین شرایطی در جامعه به چشم می‌خورد؟ از طرف دیگر جامعه احساس نبود امنیت می‌کند که این حس تنها به جرائم بستگی ندارد بلکه به میزان اعتماد اجتماعی نیز بر می‌گردد.
در موضوع تجاوز‌های اخیر که به شکل سلسله‌وار صورت گرفته است، این انتظار وجود دارد که مسئله با حساسیت‌های مضاعف و استفاده از همه امکانات و تمام‌وقت مورد رسیدگی قرار می‌گرفت. البته اطلاعات و مستندات ما درباره این حادثه کافی نیست و پلیس و دستگاه قضایی لازم است اطلاع‌رسانی کنند، اما در پرونده حساسی، چون سرقت‌های مسلحانه خشن به همراه تجاوز قاعدتاً می‌بایست با صرف وقت بیست وچهارساعته و استفاده از همه امکانات به‌شکل ویژه به این پرونده ورود می‌شد. اما این سلسله‌سرقت‌های مسلحانه به طول انجامید.
به هر حال در شرایطی که جامعه ما گرفتار این مسائل است، منطقی نیست پلیس درگیر مسائل متفرقه باشد. چون جامعه مسئولیت رسیدگی به جرم و جنایت را از پلیس می‌خواهد، اما نظام سیاسی نقش‌های دیگری برای نیروی انتظامی تعریف می‌کند که جزو وظایف او نیست. نتیجه چنین سیاستگذاری‌هایی این است که حس اعتماد جامعه به نیروی انتظامی کاهش پیدا می‌کند. چون از نگاه جامعه، حضور نیروی انتظامی درجایی که باید فعال باشد، کم‌رنگ است و درجایی که جامعه انتظارش را ندارد و حتی منتقد حضور پلیس است، پررنگ‌تر ظاهر می‌شود.
حتی با حضور مضاعف نیرو‌هایی از سایر نهاد‌ها مواجه می‌شود که نتیجه آن جریمه و برخورد‌هایی است که می‌دانیم. این موارد حس اعتماد را در جامعه از بین می‌برد. پس هنگامی که اتفاقی به هولناکی این سرقت‌ها و تجاوز‌های سریالی رخ می‌دهد، جامعه ناامید، بی‌اعتماد، سرخورده و عصبانی می‌شود که هر کدام تبعات خاص خودش را دارد. از سوی دیگر به نظر می‌رسد که پلیس حس همدردی خودش با جامعه را از دست داده است. همچنان که جامعه نیز متقابلاً حس اعتماد خودش را تا حد زیادی از دست داده است. وقتی اعتماد نباشد همدردی هم نخواهد بود.
اعتماد اجتماعی مانند یک شیرازه تمام بخش‌های جامعه را به یکدیگر پیوند می‌دهد و از پراکندگی آنها جلوگیری می‌کند. بی‌اعتمادی افراد به یکدیگر و به ساختار سیاسی، باعث بروز انواع بزهکاری‌ها و جرم و جنایت از یک طرف و همچنین فساد و رانت و دروغ و اختلاس از سوی دیگر می‌شود. پس دور از ذهن نیست که ارزش‌های اخلاقی هر روز در جامعه رنگ می‌بازد و جرم و جنایت پررنگ‌تر می‌شود. در چنین شرایطی ما مردم می‌مانیم و اندوه رسوایی‌هایی که هر بار نظاره می‌کنیم.
