منبع:برترین ها
بیمارستان
خلیج فارس:یک زن میانسال براثر عمل آنژیوگرافی در یکی از بیمارستانهای تهران فوت کرد.
تسنیم نوشت:صبح روز شنبه اول مهرماه، کارکنان انتظامات یکی از بیمارستانهای تهران، مرگ مشکوک زن میانسالی را در بخش آنژیوگرافی به قاضی وحید ناصری؛ بازپرس ویژه قتل شعبه چهارم دادسرای امور جنایی گزارش کردند.
با اعلام این خبر، تیم تحقیق با دستور قاضی جنایی راهی سردخانه مرکز درمانی موردنظر شدند و جسد زن میانسالی را مشاهده کردند که فوت کرده بود؛ بررسیهای اولیه نشان میداد زن میانسال براثر عمل آنژیوگرافی قلب فوت کرده است.
تحقیقات ابتدایی حکایت از آن داشت، متوفی که از بیماری قلبی رنج میبرده برای درمان به این بیمارستان مراجعه کرده اما در جریان عمل آنژیوگرافی فوت کرده است؛ همچنین خانواده وی در جریان تحقیقات بهخاطر این حادثه شکایت خود را تحت عنوان “قصور پزشکی” از کادر درمان مطرح کردند.
با دستور قاضی وحید ناصری از شعبه چهارم دادسرای امور جنایی، جسد متوفی برای معاینات دقیقتر به پزشکی قانونی منتقل شد و پرونده برای رسیدگی قضایی به دادسرای ناحیه ۲۶ (جرائم پزشکی) ارجاع داده شد.
خلیج فارس: یکی از روزهای اردیبهشت امسال بود که چند نفر در یکی از مناطق پایتخت با یکدیگر درگیر شدند.
به گزارش خلیج فارس؛ درگیری ظاهرا بر سر مسائل طایفهای و فامیلی رخ داده بود و در جریان این درگیری دسته جمعی، چند نفر با ضربات چاقو زخمی و روانه بیمارستان شدند. یکی از مجروحان این درگیری جوانی به نام یاسر بود که خودش نیز با چاقو چند نفر را زخمی کرده بود. وی در بیمارستانی در پایتخت بستری شد اما چون یک مجرم سابقه دار و تحت تعقیب بود نقشه فرار کشید. پرونده اتهامی یاسر سنگین بود و او میدانست درصورت ماندن در بیمارستان دستش رو خواهد شد. از سوی دیگر تصور میکرد یکی از مجروحانی که در درگیری با ضربات چاقو زخمی کرده بود جانش را از دست بدهد و پروندهاش سنگینتر خواهد شد. به همین دلیل دست بهکار شد تا هر طور شده از بیمارستان فرار کند.
تماس با برادر
یاسر از بیمارستان با برادرش تماس گرفت و مخفیانه از او درخواست کمک کرد. همین تماس کافی بود تا برادرش با همدستی چند نفر دیگر نقشه فرارهالیوودی یاسر از بیمارستان را عملی کنند. آنها ساکن تهران نبودند و در یکی ازشهرهای مرکزی کشور زندگی میکردند. ابتدا 3نفراز برادران یاسر راهی تهران و بیمارستانی شدند که برادرشان در آنجا بستری و تحت نظر بود. آنها ساختمان بیمارستان و راههای ورود و خروج را بررسی کردند و در نهایت برای اجرای نقشه نهایی آماده شدند.
روز حمله
برادران یاسر باید زودتر نقشه را اجرا میکردند چون ممکن بود هر لحظه یاسر از بیمارستان مرخص و به اداره پلیس منتقل شود. وقتی همهچیز برای حمله مسلحانه به بیمارستان فراهم شد، برادران یاسر به همراه چند نفر دیگر که مسلح به کلاشنیکف بودند به بیمارستان حمله کردند. آنها اقدام به تیراندازی هوایی کردند تا وحشت به دل کارکنان بیمارستان بیندازند. سپس بالای تخت یاسر (مجرم حرفهای) حاضر شدند و با تهدید سرباز محافظ و ضرب و شتم وی، دستبند متهم را شکستند و او را با خود از بیمارستان خارج کردند.
گزارش به پلیس
دقایقی از فرار هالیوودی متهم از بیمارستان میگذشت که گزارش این حادثه هولناک به پلیس پایتخت اعلام شد و تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران تحقیقات خود را در این پرونده حساس آغاز کردند. فیلم دوربینها نشان میداد که مردان مسلح صورتهایشان را پوشانده و سپس وارد بیمارستان شده بودند. با وجود اینکه چهره متهمان قابل شناسایی نبود اما کارآگاهان با انجام اقدامات اطلاعاتی و پلیسی موفق شدند اکثر مهاجمان را شناسایی کنند، آنها از بستگان درجه یک تبهکار فراری بودند. اما یاسر تبهکاری که از بیمارستان فراریاش داده بودند که بود؟ وی با وجود سن کمی که داشت یک مجرم حرفهای بود که تخصصاش دستبرد به خانههای پایتخت بود. وی اهل یکی از شهرستانها بود که اغلب برای انجام سرقتهای سریالی منازل به پایتخت سفر میکرد و پس از ورود به خانههای شمال تهران، اموال قیمتی آنجا به سرقت میبرد.
دستگیری
کارآگاهانی که ماموریتشان شناسایی یاسر متهم فراری و مردان مسلح بود، تلاششان بعد از گذشت 4ماه نتیجه داد و به شناسایی مخفیگاه آنها در شهرهای مختلف کشور منجر شد. کارآگاهان در چند روز گذشته و در عملیاتهای جداگانه موفق شدند همه متهمان این پرونده را دستگیر کنند.
یاسر تبهکاری که در بیمارستان بستری و نقشه فرار خودش را کشیده بود دربازجوییها گفت: من در جریان درگیری با چاقو چند نفر را زخمی کردم اما خودم هم زخمی شدم. چون خون زیادی از دست داده بودم از هوش رفتم. وقتی چشمانم را باز کردم در بیمارستان بودم و با دستبند دستانم را به تخت بیمارستان بسته بودند. تازه یادم افتاد که در جریان درگیری زخمی شدهام چون اگر هوشیار بودم قطعا همان موقع فرار میکردم به 2دلیل؛ دلیل اول اینکه پلیس دنبالم بود به جرم سرقتهای سریالی منازل و دوم اینکه در جریان درگیری هم چند نفر را زخمی کرده بودم و میترسیدم یکی از آنها جانش را از دست بدهد. هر طور بود باید فرار میکردم از بیمارستان؛ چون طاقت سالها زندانی شدن را نداشتم. در این شرایط بود که از برادرانم کمک خواستم. با 3برادرم به خانهها دستبرد میزدیم و از آنها خواستم تا مرا از بیمارستان فراری بدهند.
وی ادامه داد: پس از فرار، به شهرهای مختلف رفتیم و با هویت جعلی زندگی میکردیم. در فکر این بودیم که قاچاقی از کشور خارج شویم اما پلیس ردمان را زد و دستگیر شدیم. برادران این مجرم نیز اعتراف کردند که برای آزادی برادر بزرگترشان به دل خطر رفتهاند و فکرش را نمیکردهاند شناسایی و دستگیر شوند. متهمان این پرونده برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند.
منبع: همشهری
خلیج فارس: یک متخصص نورولوژی، از سکته مغزی به عنوان دومین علت مرگ و میر در دنیا نام برد.
مهر نوشت: دوره آموزشی آشنایی با تازههای مدیریت درمان سکتههای حاد مغزی و قلبی (کد ۲۴۷ و کد ۷۲۴) در بیمارستان شهید مدرس برگزار شد.
این کارگاه یک روزه با هدف توانمندسازی پرستاران بیمارستانهای تابعه دانشگاه در امر مراقبت از بیماران مبتلا به سکته حاد مغزی و قلبی اجرا شد.
در این دوره آموزشی که ۷۰ نفر از سوپروایزران، سرپرستاران اورژانس، پرستاران و رابطان برنامههای مربوطه بیمارستانهای دانشگاهی و غیردانشگاهی تحت پوشش دانشگاه حضور داشتند، تازههای پیشگیری، درمان و فرایند پذیرش این بیماران آموزش داده شد.
در ابتدای این کارگاه، وحید اسلامی متخصص قلب و عروق به بیان کلیاتی در خصوص بیماری سکته پرداخت و فرایند پذیرش این بیماران در بیمارستانهای مجری این برنامه را تشریح کرد.
وی گفت: در یک دهه گذشته بیماریهای قلبی عروقی به عنوان مهمترین علت مرگ و میر در دنیا مطرح و به عنوان اپیدمی جهانی شناخته شده است.
اسلامی افزود: در سالهای اخیر، به دنبال اقدامات پیشگیرانه از عوامل خطر بیماریهای قلبی عروقی و انجام مراقبتهای درمانی وابسته، میزان بروز این بیماریها به صورت قابل توجهی کاهش یافته است.
به گفته وی، بیمارستانهای شهید مدرس، بقیه الله الاعظم (عج)، قلب جماران و شهید لواسانی جزو مراکز مجری برنامه ۲۴۷ در سطح دانشگاه علوم پزشکی شهیدبهشتی هستند که به صورت ۲۴ ساعته در ۷ روز هفته به این بیماران خدمت رسانی میکنند.
در ادامه، احسان شریفی پور متخصص نورولوژی و رئیس بخش استروک بیمارستان شهدای تجریش، در خصوص پاتوفیزیولوژی بیماری سکته حاد مغزی و نحوه پذیرش این بیماران آموزشهایی ارائه داد.
وی افزود: سکته مغزی امروزه به عنوان دومین علت مرگ و میر و یکی از مرگبارترین بیماریهای نورولوژی شناخته میشود.
به گفته شریفی پور، بیمارستانهای شهدای تجریش، امام حسین (ع) و لقمان حکیم در این دانشگاه جزو مراکز مجری برنامه ۷۲۴ هستند و در حال خدمت رسانی ۲۴ ساعته در ۷ روز هفته به این بیماران هستند.
خلیج فارس: هفتاد سال قبل، دختری ۱۶ ساله به نام فریده نجفی با عمل تغییر جنسیت پسر شد.
به گزارش خلیج فارس؛ ۲۳ شهریور ۱۳۳۲ دختری به همراه مادرش به بیمارستان پهلوی تهران مراجعه کرده و از تغییر چند ماهه رفتار و اندام خبر میدهد.
پزشکان پس از انجام معاینات و آزمایشات، او را برای انجام عمل جراحی آماده میکنند. او با نام فرهاد به آرایشگاه رفته و موهای خود را کوتاه میکند.
روزنامه اطلاعات ۲۴ شهریور ۱۳۳۲ گزارشی از این تغییر جنسیت منتشر کرده. فرهاد نجفی از علاقه خود به رفتن خدمت سربازی گفته است. عکس فرهاد را همراه پرستارش تماشا کنید.
خلیج فارس: پسر جوانی که به دلیل کشیدن سیگار و سرزنشهای برادرش، وی را به قتل رسانده و پدر و پسرعمویش را مجروح کرده بود در حالی محاکمه میشود که پدر و مادرش از قصاص وی گذشت کردهاند.
به گزارش خلیج فارس؛ پس از آن مأموران بلافاصله به محل اعزام شدند و با بررسیهای اولیه مشخص شد دو برادر به نامهای شهرام و شاهرخ با هم درگیر شدهاند و برادر کوچکتر، با ضربههای متعدد چاقو شاهرخ را مجروح کرده و وقتی پدر و پسرعمویش قصد دخالت داشته اند آنها را نیز با چاقو زده و فرار کرده است.
پس از انتقال مجروحان به بیمارستان، شاهرخ جان باخت اما پدر و پسرعمویش زنده ماندند.
پدر خانواده در توضیح ماجرا به مأموران گفت: پسرم 21ساله است مدتی قبل متوجه شدم مخفیانه سیگار میکشد.
چندباری به او تذکر دادیم اما توجهی نکرد تا اینکه روز حادثه سرهمین موضوع با برادرش درگیر شد.
وقتی فهمیدم خودم را به خانه رساندم با دیدن پسرم که غرق در خون بود حالم بد شد خواستم مانع شهرام شوم که من را هم با چاقو زد در همان لحظه برادرزادهام مهران رسید و خواست تا چاقو را از شهرام بگیرد که او هم چاقو خورد و به زمین افتاد.
به دنبال اظهارات پدر شهرام، مأموران در کمتر از 48ساعت موفق شدند متهم را در یکی از بوستانهای نزدیک خانهشان شناسایی و بازداشت کنند.
وی پس از دستگیری به درگیری با برادر، پدر و پسرعمویش اعتراف کرد و گفت: حدوداً یکسالی میشد که مخفیانه سیگار میکشیدم.
روز حادثه برای کشیدن سیگار به گوشه حیاط رفته بودم که شاهرخ من را دید و با لحن تندی اعتراض کرد.
خواستم از خانه خارج شوم که یقهام را گرفت و یک سیلی به صورتم زد من هم به یکباره از کوره در رفتم و چاقویی که در جیبم بود را بیرون آوردم و چند ضربه به او زدم در همین حین پدرم سر رسید و از ترسم یک ضربه هم به او زدم و بعد هم مهران آمد و ناچار شدم او را هم بزنم تا بتوانم از خانه فرار کنم.
باور کنید من نمیخواستم برادرم را بکشم و در یک لحظه کنترلم را از دست دادم الان هم خیلی پشیمانم و دوست ندارم زنده باشم. نمیدانم چطور با پدر و مادرم روبهرو شوم.
با اعتراف متهم و تکمیل تحقیقات پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد اما پدر و مادر مقتول رضایت بدون قید و شرط خودشان را اعلام کرده و به این ترتیب شهرام بزودی از جنبه عمومی جرم محاکمه میشود.
منبع: رکنا
خلیج فارس: معمولا پدربزرگها داستانهای جالبی از زندگیشان برای تعریف کردن دارند، اما داستان «رادنی فاکس» که در دریا مجبور به مبارزه با کوسه شده بود، چیز دیگری است.
به گزارش خلیج فارس؛ «رادنی فاکس»، یکی از آن افرادی است که توانست سال ۱۹۶۳ از حمله هولناک کوسهای در سواحل استرالیا جان سالم بهدر برد. درواقع این حمله، در تاریخ حملات کوسه در استرالیا، بدترین نوع آن بود.
رادنی فاکس وقتی ۲۳ساله و در ساحل آلدینگا، ۵۰ کیلومتری جنوب آدلاید مشغول ماهیگیری بود، کوسه سفید بزرگی به او حمله کرد و او را به درون آب کشاند.
فاکس که اکنون در دهه ۸۰ سالگیاش است، آن روز را بهخوبی به یاد دارد. او میگوید، «در آن زمان که کوسه حمله کرد، من در مسابقه شکار ماهی با نیزه شرکت کرده بودم که ناگهان کوسه سفیدی به من حمله کرد و چنان ضربه محکمی به قفسه سینهام زد که احساس کردم یک قطار بهم زده است. سپس کوسه مرا به زیر آب کشاند و در آن لحظه برای رهایی خود، با دست ضربه محکمی به سر و چشمش زدم. یک آن، کوسه رهایم کرد اما بعد با شدت بیشتری با دهان باز به من حمله کرد. این صحنه ترسناکترین چیزی بود که در عمرم دیده بودم. من هیچ وسیله دفاعی همراه خود نداشتم. از سینهام خون بسیاری میآمد و اطرافم پر خون شده بود و با خود فکر کردم همه چیز تمام شد! با اینحال دست از تلاش برنداشتم و این بار ضربه محکمتری به سرش زدم اما کوسه آنقدر قوی بود که نمیتوانستم امید رهایی داشته باشم. در همان لحظات ناامیدی، قایق نجاتی به ما نزدیک شد و من را از دست کوسه خشمگین نجات داد.»
رادنی فاکس با دیافراگم و تیغه شانه سوراخشده، ریه پارهشده و جراحتهای دیگری در قفسه سینه، طحال، معده و شکم به بیمارستان منتقل شد اما او بهطور معجزهآسایی از مرگ حتمی نجات پیدا کرد.
اکنون رادنی فاکس هنوز روی آب کار کرده و به کمک افرادی میرود که سوانح دگرگونکنندهای را مرتبط با آب از سر گذراندهاند.
منبع: خبرآنلاین
خلیج فارس: روز ۴ اسفند سال گذشته، ساکنان ساختمانی در منطقه نواب مرد جوان همسایه را دیدند که خود را از پنجره طبقه دوم به پایین پرتاب کرد.
مأموران در یکی از اتاقها پسر جوانی را پیدا کردند که از ترس به خود میلرزید. او پس از اینکه مطمئن شد جانش در امان است از اتاق خارج شد و گفت: برادر بزرگم با چرخ خیاطی مادرم را کشت و از پنجره پایین پرید.
پس از بهبودی متهم او در مقابل بازپرس جنایی به قتل مادرش به خاطر توهم مواد مخدر اعتراف کرد. با گذشت حدود ۶ ماه از این ماجرا چهار برادر این مرد با حضور در شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران از قصاص برادرشان گذشت کردند و پرونده او بزودی برای محاکمه از جنبه عمومی جرم به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع خواهد شد.
گفتوگو با متهم
چرا مادرت را کشتی؟
مواد که مصرف میکردم توهم به من دست میداد. روز حادثه مادرم میخواست مرا صدا کند اما اسم برادر کوچکترم را صدا زد. به او گفتم چرا اسم خودم را صدا نمیزنی. سر همین موضوع باهم دعوایمان شد و چرخ خیاطی را برداشتم و روی سر مادرم کوبیدم.
چرا از پنجره به پایین پریدی؟
با دیدن جسد او عذاب وجدان گرفتم، میخواستم خودکشی کنم به همین دلیل خودم را از پنجره به پایین پرتاب کردم.
متأهلی؟
نه ۲۰ سال قبل عاشق دختر همسایه بودم اما خانوادهها مخالفت کردند. من هم دیگر ازدواج نکردم؛ تا جایی که میدانم او هم ازدواج نکرده اما زندگی من نابود شد. بعد از آن وارد باند سرقت مسلحانه شدم. چهار نفر بودیم که سال ۸۰ نقشه سرقتهای مسلحانه از خانهها را اجرا میکردیم. اسم باندمان را زنبورهای سرخ گذاشته بودیم اما خیلی زود دستگیر شدیم. هر چهار نفر محکوم به ۱۵ سال حبس شدیم و تا آخرین روز محکومیتمان را گذراندیم. اما وقتی از زندان آزاد شدیم دیگر آدمهای قبلی نبودیم. جامعه عوض شده بود، ما هم عوض شده بودیم.
برادرهایت از قصاص تو گذشت کردهاند؟
بله. من سه برادر ناتنی و یک برادر تنی دارم که از قصاص گذشت کردهاند. یکی از آنها در خارج از کشور است که قرار است رضایت نامه را از طریق سفارت بفرستد. فکر نمیکردم آنها مرا ببخشند. پشیمانم از اینکه دست به چنین کاری زدم، مادرم را خیلی دوست داشتم. موقعی که در بازداشتگاه بودم پسری را آوردند که مادرش را کشته بود من همیشه از او متنفر بودم اما اصلاً فکرش را نمیکردم خودم هم به سرنوشت او دچار شوم.
منبع: روزنامه ایران
خلیج فارس: مدیر اورژانس پیش بیمارستانی و حوادث و فوریتهای پزشکی علوم پزشکی استان سمنان از مرگ سه نفر در سانحه واژگونی یک دستگاه پژو در بعدازظهر امروز در حوالی دامغان خبر داد.
وی با بیان اینکه متاسفانه در جریان واژگونی مرگبار یک دستگاه خودرو پژو هر سه سرنشین خودرو جان باختند و یک نفر نیز مصدوم شد ادامه داد: با اعلام وقوع این حادثه دو دستگاه آمبولانس و بالگرد اورژانس هوایی حوالی ساعت ۱۵ به محل حادثه اعزام شدند.
مدیر اورژانس پیش بیمارستانی و حوادث و فوریتهای پزشکی علوم پزشکی استان سمنان با بیان اینکه این حادثه در ۲۵ کیلومتری معلمان رخ داد اضافه کرد: متاسفانه در صحنه حادثه سه عضو یک خانواده شامل پدر، مادر و فرزند حدود ۱۲ ساله آنها در دم جان باخته بودند.
وی به مصدوم شدن دیگر عضو این خانواده چهار نفره اشاره و تصریح کرد: کودک حدود ۵ساله این خانواده نیز با بالگرد به بیمارستان کوثر سمنان منتقل شد.
قراییان از تمام مسافران درخواست کرد: با رعایت قوانین رانندگی و انجام استراحت در حین سفر، از بروز خطرات پیشگیری کنند و در صورت بروز هرگونه حادثه با اورژانس ۱۱۵ تماس بگیرند.
منبع: برترین ها
خلیج فارس: ساره مدتهاست از شوهرش جدا شده و تنها زندگی میکند. او با شکایت زن همسایه مواجه شده است. این زن مدعی شده ساره با همسرش رابطه دارد.
*اتهامی که به تو وارد شده درست است؟
نه. من این اتهام را قبول ندارم. رابطهای بین ما نبود. مرد همسایه چند باری در کارهای خانه که خودم نمیتوانستم انجام دهم به من کمک کرد.
*چرا تنها زندگی میکنی؟
پنج سال است از شوهرم جدا شدهام. بعد از آن دیگر به خانه پدرم برنگشتم و تنها زندگی میکنم.
*چرا جدا شدی؟
شوهرم را خیلی دوست داشتم، عاشقش بودم که ازدواج کردم؛ اما او باعث بیماری و مرگ فرزندم شد و بعد از آن دیگر از هم جدا شدیم.
*چرا پسرت فوت کرد؟
وقتی باردار بودم شوهرم به اندازه کافی مراقب من نبود. وقتی بچه میخواست به دنیا بیاید شوهرم خانه نبود، او با دوستانش بیرون بود و وقتی رسید که خیلی دیر شده بود. من خودم با اورژانس تماس گرفتم و مرا به بیمارستان رساندند. وقتی رسیدم چون کیسه آب پاره شده و اتفاقات دیگری افتاده بود که اکسیژن به بچه نرسیده بود بچه که به دنیا آمد مجبور شدند او را در دستگاه بگذارند. هرچند زنده ماند اما دچار ضایعه مغزی شد.
*یعنی پسرت معلول بود؟
بله. دچار مشکلاتی شد و وقتی یکساله بود فوت کرد. از روزی که پسرم به دنیا آمد دیگر رابطه من و شوهرم درست نشد. بعد از فوت او من طلاق گرفتم.
*شما میتوانستید باز هم بچهدار شوید؟
آن مرد دیگر در زندگی من جایی نداشت.
*شوهرت به جدایی راضی بود؟
او میدانست من دیگر زن زندگی او نیستم. پشیمان بود اما پشیمانی برای من 9 ماه سختی و بدبختی را جبران نمیکرد و پسرم را به من برنمیگرداند.
*هزینه زندگیات را چطور تامین میکنی؟
من کارمند هستم. خودم کار میکنم و خرجم را میدهم.
*با مرد همسایه چه رابطهای داری؟
چند باری هواکش خانه خراب شده بود از او کمک خواستم. همسرش متوجه شد و علیه ما شکایت کرد ولی من هیچ کاری نکردهام و اتهام را قبول ندارم.
*او میگوید شما پیامکی ارتباط داشتهاید.
من به مرد همسایه پیامک دادم که چه ساعتی خانه هستم و میتواند هواکش را درست کند. این زن همین پیام را بهانه کرده است. او به خاطر اختلافی که با شوهرش دارد چنین میکند.
*نمیخواهی ازدواج کنی؟
من دیگر با هیچ مردی خوشحال نخواهم بود.
منبع: اعتماد آنلاین