در دنیایی که همه موجودات، اعم از انسان و حیوان، در آغوش رحمت خداوند قرار دارند، انسانها بهعنوان مهمترین ساکنان کره خاکی دیده میشوند. دلیل این امر این است که انسانها دارای توانایی منحصربهفرد برای به ارمغان آوردن میراث و انتقال آنها در طول نسلها هستند. آنها خالقان تاریخاند، کسانی که تأثیر معناداری برای جوامع آینده به جا میگذارند و ذینفعان نهایی رشد فکری هستند.
میراث بهجامانده از هر نسل بهعنوان درسی برای نسلهای آینده عمل میکند و بینشهایی را در مورد تاریخ، پیشرفتها و شیوههای زندگی ملت خود ارائه میدهد. از طریق همین میراث و ارزشهای فرهنگی است که میتوان ملل مختلف را ارزیابی و مقایسه کرد و دورهها، قومیتها و فرهنگهای مختلف آنها را شناخت. قدمت و فرهنگ ایرانزمین نیز مدیون ملتی است که هستی خویش را بر این خاک نهادند و خود به جرگه تاریخ پیوستند.
بندر بوشهر همچون دیگر نقاط این سرزمین کهن، سرشار از آثاری است که راوی عقبة این شهر است. پاسداری از این آثار بهجامانده چه ملموس و ناملموس کمک شایانی به ارتقا بندری است که بنا به گفتة گریشمن مهمترین بندر عصر ایلامی است و نقش پر رنگ آن در دورههای مختلف قابل رویت است.
آثار بهجایمانده از دورههای مختلف ایلامیان در ریشهر، هخامنشیان در دشتستان، اشکانیان در هلیله و شغاب، ساسانیان در دشتی و خارک، افشاریان در بافت تاریخی بوشهر، زندیه و قاجاریه در بسیاری از بناهای گوشه به گوشة استان خود گواهی است بر این ادعا. داشتن چنین پیشینة تاریخی نشان از وجود فرهنگی غنی در این دیار است. عناصر فرهنگ شامل هنر، ادبیات، مذهب و آیین هر منطقه است. فرهنگ بومی این منطقه مملو از مراسم آیینی و رسم و رسومات جالب نظیر تعزیه است که در واقع نوعی نقل داستان کربلا است و بهجایمانده از سالیان دراز. نذری دادن برخی از غذاهای خاص این شهر که از دیرباز رسم بوده، همچنان پا برجاست. شاعرانی چون محمّدخانِ دشتی، زایر محمدعلی دشتی متخلص به فایز، سید بهمنیار حسینی متخلّص به مفتون و بسیاری ادیبان دیگر در این شهر زیستهاند و آثارشان همچنان نقل مجالس است. از دیگر هنرهایی که از دیرباز بهجایمانده موسیقی سنتی و بومی است.
موسیقی سنتی و بومی مثل نیانبان، نی جفتی، دمام و… یکی از زیباترین آواها را می¬سازد که در شادی و اندوه از آن استفاده میشده است. نیمهخوانی، آیین طلب باران، سرتراشون، حنابندان، خیام خوانی، آیین ختنهسوران و عید تلخک و بسیاری از رسوم دیگر از نسلهای گذشته بهیادگارمانده و همچنان در حال اجراست.
بر همگان اما پر واضح است راه روشن برای عبور از این بحبوحه اقتصادی جامعه، جذب گردشگر است و همانا لازم است در کنار ترغیب همگان به بازدید از جاذبههای تاریخی و آشنایی با آداب و سنن هر منطقه، آموزش و ارتقای سطح آگاهی عمومی بر لزوم حفظ این میراث نیز صورت گیرد. چرا که آگاهیبخشی، شرط ابتدایی در امر نگهداری بهینه مواریث فرهنگی است و بختِ بقا و ضمانتِ سلامت این میراثها را فزونی خواهد داد.
همان گونه که تخریب آثار تاریخی گاه به همت لودر، گاه با بستن سد و غرقاب کردن اثر، گاه با وندالیسم، گاه به لطف بیل مکانیکی گنج یابان و… ، آثار معنوی از جمله سنتها و نمایشهای شفاهی، هنرهای اجرایی مانند موسیقی، تئاتر، آدابورسوم ویژه، آیینها و جشنها، دانش و تجربیات مرتبط با طبیعت نیز، گاه دستخوش تحریف و تغییراتی گردیده که از اصل خود دور شده است. شوربختانه دلایلی چون عدم گرایش نسل جدید به یادگیری آنها، مشکلات اقتصادی، کاهش تعداد متخصصان، گاه به دلیل عدم حمایت دولت و بودجة آموزش سبب انحطاط و نابودی این نوع میراث است.
همان گونه که قابل نتیجهگیری است میراثفرهنگی منابع بدون جایگزین هستند و علاوه بر وحدت میان گذشته و آینده میتوانند به مکانها، فضاها و انسانها حس تعلق و هویت ببخشند. میتوان با برقرارکردن ارتباط با این آثار، خود را متعهد و متعلق به این سرزمین مادری دانست و ازاینرو مستلزم است در حفظ هویت انسانی خویش تلاش کنیم.