خلیج فارس:آیین اختتامیه نخستین رویداد تولید آثار هنری «وعده صادق» شامگاه ۲۰ آبان در سالن اندیشه حوزه هنری با تقدیر از برگزیدگان در حوزه هنری برگزار شد.
خلیج فارس:زندگی همه ما این روزها روی دور تند قرار گرفته، از اینستاگرام که خود به تنهایی عامل تجربه سرعت و روی دور تند دیدن هر چیزی است تا زندگی اجتماعی در فضاهای شهری. این دور تند، اما مانند تیغی است که تیزی لبه آن به بدن نحیف سینما نیز برخورد کرده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایرنا، «زودپز» جدیدترین فیلم رامبد جوان، کسی که حتی گفتار و رفتارش را نیز با همین حرکات تند به یاد میآوریم، حالا تازهترین اثری است که همچون خود او نمونه بارزی از همین رویِ دورِ سرعت پیش رفتن در شرایط امروز جامعه است. گویی جوان همه چیز را زودتر از حد معمول پخته و نپخته با هم ترکیب کرده تا مخاطبی که انتظار همین سرعت در لحن و بیان قصه دارد را به خود جذب کند. «زودپز» برخلاف دیگر کمدیهای نوستالژیک دهه ۶۰، با خاطره جمعی خوانندههای ممنوعالکار یا جانبازان شوخی نمیکند، بلکه دست روی دردی عمیقتر میگذارد
همه چیز در این فیلم، زود از روی اجاق برداشته شده و هنوز ناپخته است؛ از تعامل زوج اصلی فیلم که بار شیمی بین آن دو روی دوش محسن تنابنده است گرفته تا تکتک سکانسهایی که سعی داشته در پس خود، مفهومی تراژدیک نیز قرار بدهد؛ بلکه منتقدان را در کنار فروش نجومی و اقبال مردم، از خود راضی نگه دارد.
«زودپز» یک خط اصلی دارد که این قصه مرکزی نیز برای خودش نیست؛ از «لیلی با من است» و «اخراجیها» وام گرفته شده، اما در راستای همین کپیبرداری نیز سعی بر عملکردی متفاوت نداشته؛ بلکه با اضافهکردن موشک و بازتاب فضای موشک باران تهران همان جنس شوخی با شهادت و جنگ را از خط مقدم جبهه به داخل شهر آورده است.
حتما بخش بزرگی از حافظه جمعی مردم ایران با روزهای موشکباران تهران گره خورده؛ با خاطرات دردناکی که آنها را به یاد از دستدادن عزیزترین دوستان یا خانوادهشان میانداخته، «زودپز» در این راستا اگر بامزه هم عمل کرده باشد سعی در همدردی نداشته؛ بلکه مقابل این حس همدردی ایستاده است.
این اتفاق چگونه رخ داده؟ در کل مدت زمان فیلم، مخاطبان با دو شخصیت اصلی قصه یعنی محسن تنابنده و نوید محمدزاده همراه هستند، دو با جناق دستوپاچلفتی که سعی دارند پدرزن خود را که از دنیا رفته، شهید جا بزنند. موقعیتهایی که یکی پس از دیگری و به سرعت پیش پای آنهاست، همگی با یک عنصر گره خورده؛ موشک!
این گرهخوردگی به این معناست که هر جا با موشک هدف گرفته شد، ما به همراه دو شخصیت اصلی میخندیم و خوشحالیم که بالاخره این دو از دست جنازه متعفن پدرزن خود خلاص شدند و میتوانیم ادامه فیلم را به تماشا بنشینیم، درحالیکه این خیال باطل تا پایان فیلم همراه ماست. قرار نیست این خط داستانی تغییر کند، بلکه از هر موقعیتی اعم از بمباران حمام زنانه تا نانوایی و شوخی با فسفر سفید همچنان ادامه دارد و نقطه پایان آن همان نقطه پایانی فیلم است. بخشی از حافظه جمعی مردم ایران، با موشکباران گره خورده؛ با خاطرات دردناکی که آنها را به یاد از دستدادن عزیزترینهایشان میاندازد، «زودپز» در این راستا اگر بامزه هم عمل کرده باشد سعی در همدردی نداشته؛ بلکه مقابل این حس همدردی ایستاده است.
این خندیدن و همراهی با موشکباران، چیزی است که دست روی یک زخم عمیق میگذارد، زخمی که از موشکباران به جا مانده و حالا هسته مرکزی قصهای است که قرار است بچههای این نسل را بخنداند و ارزشها را در ذهن آنها به سخره بگیرد؛ بیآنکه تلخی آن روزها را درک کرده باشند.
این نکته هم مورد توجه است که گونه کمدی، فارغ از روایت منطقی و رئال خود یا سبکپردازانه بودنش، میتواند روی هر سوژهای دست بگذارد و از مخاطب خنده بگیرد. چنانچه «فسیل» مشکلات خوانندگان پیش از انقلاب را هدف گرفت، «مطرب» روی همین مسیر پیش رفت یا حتی «نهنگ عنبر» با بهرهوری از همان عناصر معمول دهه ۶۰، روی یک اتفاق خاص مانور نداد و گذرا از المانهایی که هم درد دارند و هم شیریناند، قصه تعریف کرد.
اما «زودپز» برخلاف دیگر کمدیهای نوستالژیک دهه ۶۰، با خاطره جمعی خوانندههای ممنوعالکارشده، به عنوان قشری خاص یا جانبازان شوخی نمیکند، بلکه دست روی دردی عمیقتر میگذارد که برای همه مردم و خصوصا نوجوانان دهه شصتی که حالا پدر و مادر شدهاند، مهم است و همراه خود اتفاقات هولناکی را به یاد میآورد.
عنصر بعدی و مهم در «زودپز»، موشک است؛ موشکی که قطعبهیقین بسیاری از دهه شصتیها با کاغذ باطله یا برگههای دفتر مشق خود آن را ساختهاند و بازی با آن برای اکثر آنها خاطرات زیادی را زنده میکند.
دهه شصتیها یادشان هست که سریعتر به هدف رسیدن موشکها، نشانه برندهشدن بود؛ هر موشکی که جلوتر از موشک دیگر متوقف میشد، برنده میدان بود. حالا در این فیلم دو باجناق جلوتر از هر موشکی میدوند و میخندند و خودشان دستی شدهاند که موشکی از آسمان برسد و روی سر مردم شهر بریزد تا برنده میدان مبارزهای باشند که جوان زیر موشک باران تهران با همه دردها و تلخی هایش از آن قصه ساخته و به اقبال میلیاردی از آن نیز مفتخر است.
حالا همان موشک عنصری شده که جوان برای پیشبرد درام خود روی آن دست گذاشته؛ همان سرعت در خلق ناپخته تکتک موقعیتهایی به کار گرفته شده که کارگردان با چینش آنها کنار هم، بیتوجه به خاطره جمعی مخاطبانش و تلخی آن روزها، تنها سعی در بازگرداندن اقبال عمومی و مقبولیت میان مردم و شکستن تند و سریع رکوردهای فروش گیشه داشته است.
خلیج فارس:سروش صحت امروز، کارگردان صاحبسبکی در سینما و تلویزیون کشورمان محسوب میشود. کارگردانی که تلاش کرده تا فرم روایی کارهای خود را به دنیای فانتزی و انتزاعی نزدیک کرده و با شکستن کلیشههای گروتسکهای کمتعداد رایج، به سبک جدیدی در سازمان روایت برسد که تا اینجا، با استقبال خوبی از جانب مخاطبان مواجه شده است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایرنا، صحت در نخستین تجربههای کارگردانی خود در تلویزیون یعنی چارخونه، ساختمان پزشکان و پژمان، به رگههای از این انتزاع اکتسابی میرسد. این شاخصهها در شمعدونی تقویت میشود و در سهگانه لیسانسهها، به ثبات مفهومی و بصری رسیده و آن خط تا امروز، در ۲ کار سینمایی این کارگردان، ساری و جاری ملموس است.
صبحانه با زرافهها پس از جهان با من برقص، دومین تجربه سینمایی صحت در چنین فضایی است. یک گروتسک آرام و پربازیگر که تلاش شده تا برخلاف کارهای اخیر کارگردان، فضاهای بصری متفاوتتری را به خود ببیند و لوکیشنهای داخلی و خارجی بیشتری را تجربه کند. خلاقیت ماهیتی که در این فیلم دیده میشود، به نسبت دو ساخته قبلی صحت یعنی جهان با من برقص و مگه تموم عمر چند تا بهاره، از ضریب ابتکار کمی برخوردار است و درواقع در همان پارادایم تعریف میشود و تنها تفاوت را میتوان به فضاهای بهنسبت پرتعداد فیلم نسبت داد.
صبحانه با زرافهها در چنین فضایی، میتواند حسنختام شکوهمندانهای برای این شکل روایت در دنیای سینمایی صحت باشد. تولیدات بعدی این کارگردان در چنین اتمسفری، جذابیت چندانی برای مخاطب نخواهد داشت و چسب آن نمیگیرد. آنِ موردنظر کارگردان در چنین پروسه بصری و روایی، در چندین کار اخیر، به خوبی قوام یافت و آن ابتکار ذاتی خود را به مخاطب خوراند و اگر ادامه این پروسه، با همین فرمول به جلو پیش رود، آورده چندانی را برای کارگردانش به ارمغان نخواهد آورد؛ مگر اینکه ذهن فانتزیدوست صحت و ایمان صفایی، دست به خلاقیتها و پیشرویهای جذاب دیگری در چنین مختصاتی بزند که این، همان توسعه مطلوبی است که عموما در جهان خاص یک فیلمساز مطرح است و به نقطهای برای بقا و فنای یک تفکر انحصاری تبدیل میشود.
خاص بمان!
صبحانه با زرافهها همچنان که در دوران جشنواره فجر با اقبال خوبی از جانب مخاطبان مواجه شد، قطعا در اکران عمومی نیز بازخوردهای خوبی خواهد گرفت. این بازخورد خوب و فروش طلایی، حکم سرابی را دارد که در این بزنگاه مهم کارنامه سروش صحت، بسیار سرنوشتساز است و میزان بقای عمر کاری این کارگردان را مشخص میکند. حیف است که چنین رویکرد منحصربهفردی در سینمای ایران، به کلیشه بیفتد و کارهایش به مانند آثار برخی کارگردانان سریساز، هیچ اتفاق و جریانسازی را در سینما رقم نزند.
صبحانه با زرافهها میتواند آخرین ساخته سروش صحت در روند موفقی باشد که وی طی چندین سال اخیر به کار گرفته است. تکرار این روند که در چند فیلم و سریال به کار گرفته شده، موفقیتی را برای آقای کارگردان رقم نخواهد زد؛ بنابراین حساسیتهای بسیاری حول اثر بعدی این کارگردان رقم خواهد خورد که وی چه دستاورد جدیدی را به جهان جدیدی که خلق کرده، اضافه خواهد کرد.
ما حق داریم که از امروز، برای این کارگردان نواندیش که تا این اندازه کار جدید با قالبهای مبتکرانه ساخته، مضطرب باشیم و با نگرانی، گامهای بعدی او را رصد کنیم. سینما، سکوهای نمایش خانگی و تلویزیون، تا همیشه سروش صحت را یک کارگردان خاص میخواهد.
خلیج فارس:سحر قریشی متولد دی ماه سال 1366 و بازیگر اهل ایران است. او حرفه بازیگری را از سال 1388 با بازی در فیلم لج و لجبازی آغاز کرد و سپس در همان سال برای ایفای نقش در مجموعهٔ تلویزیونی دلنوازان به شهرت رسید.در سال 1398 در فضای مجازی تصاویری منتشر شد که نشان از رابطه نزدیک سحر قریشی با مهدی طارمی میداد. در سال 1400 سحر قریشی به ترکیه مهاجرت کرده و با امیر تتلو ازدواج کرد. چندی پس از آن نیز از هم طلاق گرفتند.
منبع:فرادید
خلیج فارس:شهاب حسینی داور بخش داستانی جشنواره فیلم کوتاه در این مراسم گفت: «میخواهم دو نکته بگویم؛ اول آنکه امشب برخی فیلمهایی تقدیر شدند و جایزه گرفتند که برخلاف روال داوری بود؛ این فیلمها به سمع و نظر داوران رسیده بود و اگر فیلمهای خوبی بودند، ما در هیات داوران به آنها توجه میکردیم، اما فیلمهای خوبی نبودند. به نظرم با چنین جایزههایی نمیتوان فیلمساز خوب معرفی کرد.»
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از تسنیم، وی اضافه کرد: «به عنوان نکته دوم، توصیهای به فیلمسازان دارم؛ به طور عجیبی حضور بازیگران حرفهای در فیلمهای کوتاه امسال نه تنها باعث رشد آنها نشده بود، بلکه اغلب به فیلمها ضربه زده بود؛ بنابراین اگر میخواهید کار کنید و فیلم بسازید، بهتر است با بچههای تازه کار و پرانرژی کار کنید.»
برندگان چهلویکمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران مشخص شدند:
بهترین فیلم پویانمایی
برگ زرین:حسین ملایمی و شیرین سوهانی/ «در سایه سرو»
لوح افتخار:علی معصومی/ «باگ»
بهترین تحقیق و پژوهش
برگ زرین: نوید صادقی/ «این خانه و جذام مادرم»
بهترین مستند
برگ زرین: ماریا ماوتی و احسان فرخیفرد/ فیلم «پورزال»
لوح افتخار: رایحه مظفریان و زهرا دشت بشی/ «حلقه»
بهترین کارگردان فیلم تجربی
برگ زرین: رضا دانشپژوه/ «ایلیها»
لوح افتخار: محمدرضا مقیمنژاد/ فیلم «کانتور»
بهترین دستاورد هنری
برگ زرین: سیدمرتضی قدیری/ «بدرود پاریس»
بهترین تدوین
برگ زرین: پگاه احمدی/ «تنها کنار هم»
بهترین فیلمبرداری
برگ زرین: علی حسینزاده/ «تونل»
بهترین فیلمنامه اقتباسی
برگ زرین: احسان امینی/ «تونل»
بهترین فیلمنامه
برگ زرین: مانا پاکسرشت/ «چولیبولی»
بهترین فیلم از نگاه ملی
برگ زرین: محمد اسفندیاری/ «سیزده سالگی»
لوح افتخار: عرفانه کریمی/ «حنابندون»
بهترین کارگردان فیلم داستانی
برگ زرین: نادره ساداتسرکی/ فیلم «دادرسی»
بهترین فیلم
برگ زرین: حسین الهیاری/ «زیر سایه بلوط»
بهترین فیلم از نگاه تماشاگران
برگ زرین: مهاجر توحیدپرست و فواد جاودان/ «جشن هنر»