محمد جعفری
چندی پیش در یادداشتی با عنوان «نگاه جزئی نگر و صرفا منطقه ای، ارمغان توسعه نامتوازن استان بوشهر» سعی در شناسایی و بررسی برخی آسیب های ناشی از توسعه نامتوازن استان بوشهر داشتم.
پس از انتشار این مطلب در تارنمای وزین خلیج فارس، جناب آقای حسن محدث زاده با شناسه «روزنامه نگار و اهل دیر» و در نقدی با عنوان «بازهم بومی تر، آری» تبر تخریب و تشویش خود را با لعابی از عدم تردید و تشکیک در دغدغه مندی اینجانب آراسته و پس از آن همان گونه که از بطن مطلبشان هویداست سعی در به کرسی نشاندن تفکر ناصواب و ناراستشان در باب صنعت و اجتماع عسلویه داشتند.
جالب این موضوع اینجاست که نقدکننده کسی است که در نزدیکی مرکز استان رحل اقامت و اشتغال گزیده است و شاید حضورشان در عسلویه فقط به بهانه ی همایشی یا جلسه ای چند ساعتی بوده باشد و نقدشونده نیمی از عمر کاری خود را در پای فلرهایی به گفته ایشان همیشه روشن و خشمگین گذرانده است که من باب اطلاع ایشان بر ریه نقاشی سیاه می کشند نه روده، که البته این عدم اطلاع تا زمانی که مصدر تفکری مسموم نباشد قابل اغماض است ولی وای به حال روزی که این تفکر نسخه پیچ منطقه یا جایی گردد.
و توضیحات من:
۱- خطاب اینجانب «برخی» فعالان رسانه جنوب استان بود که ایشان در دخل و تصرفی عجیب، عطاب این توصیه دوستانه را به «همه» بسط داده و وکیل گونه از سوی همه سخن رانده بود.
۲-در باب ایفای مسئولیت های اجتماعی سایر مناطق استان بوشهر مانند نیروگاه اتمی بوشهر فرموده بودند که ساخت مدرسه و بسیاری اماکن دیگر در راستای اجرای مسئولیتشان بوده ولی:
اولا، مدرسه ساخته شده توسط نیروگاه یک موسسه کاملا مستقل با شهریه سنگین و غیردولتی بوده که امکان تحصیل برای همه به دلیل مخارج بالا میسر نبوده و تعریف مسئولیت اجتماعی برای آن کاملا نامربوط است.
ثانیا، مقایسه یک نیروگاه هزار مگاواتی پیر وفرتوت با مجموعه های جوان و برنایی که به ادعای برخی مسئولین تامین کننده نیمی از بودجه کشور است، نشان دهنده عمق تفکر قیاس کننده است و بس.
۳- نگارنده همواره به توزیع عادلانه اعتبارات حاصل از پارس جنوبی براساس میزان تاثیرپذیری صنعت بر محیط معتقد بوده ام ولی طبق منطق آن جناب، چه فرقی میان دشتی و تنگستان در این سو و دیر در آن سو است؟ چگونه دیر شریک داشته های اعتباری جنوب است ولی دشتی وتنگستان که در محدوده ۴۶ هزار هکتاری منطقه ی ویژه ی اقتصادی انرژی پارس قرار دارند باید محروم باشند؟
۴- چرا جناب محدث زاده در هنگام:
– انتصاب مدیران عامل و هیات مدیره پتروشیمی ها و سایر صنایع
-هزینه کرد بودجه مسئولیت های اجتماعی، هزاران کیلومتر دورتر از عسلویه
-استخدام بی ضابطه در این صنایع
– استفاده از خدمات ساده و عمومی شرکت های ثبت سایر استان ها و بسیاری از موارد دیگر، روزه سکوت می گیرند و افطاری خود را فقط با ذکر تکراری « بومی تر آری» و با هجمه به یک هم استانی دغدغه مند و دلسوز و با اظهار شگفتی از سکوت سایر فعالین به دلیل شرایط انتخاباتی! می گشایند؟
۵-باز هم می گویم، این طرز تفکر، جنوب و خصوصا عسلویه را به سمت شعار «بومی ترین» سوق خواهد داد، که درآن صورت، نمدی برای کلاه آقای محدث زاده نیز باقی نخواهد ماند.
در آخر ای کاش دوستان درک درستی از شرایط فعلی داشتند و بدون اطلاع از معادلات صنعت و شرایط محیطی اظهارنظر نمی نمودند و شمشیر آخته خود را بر دل گداخته یک هم دیار فرو نمی بردند.
در این زمینه
نگاه جزیینگر و صرفا منطقهای، ارمغان توسعه نامتوازن بوشهر
باز هم؛ بومیتر آری
8 نظر
ما که نمیدونیم این عمو چی نوشته ،ولی همه شواهد نشون میده که یکسری از بومی های منطقه جنوب استان در حال غش کردن یه سمت غیربومی های عسلویه هستند وگرنه چرا باید اجازه بدهند عسلویه با این همه شرکت پتروشیمی یک مدیرعامل بومی ندارد؟!
از یک آذری زبان که حداکثر فاصله را از عسلویه دارد تا یک آدم پیر و مریض و… همه مدیرعامل شدند ولی مدیران توانمند بومی هیچچچ
دلیلش اینه که در استان بوشهر با نگاه سیاسی افراد را از دم تیغ می گذرانند طبیعی است که آنگاه شاهد حضور افرادی به توانمندی نیروهای استان در جای جای آن بویژه عسلویه و … هستیم.
اگر نسبت به کوتاه نیابیم بیش از این شاهد حذف نیروهای استان در سطح ملی و منطقهای خواهیم بود .
در این خصوص و قبلا در مورد یادداشت بومی تر در این پایگاه خبری توضیح دادیم که پرداختن به این مسائل دردی از استان دوا نمی کنه و در مبحث مطالبه به حق برخورداری استان از مزایای پتروشیمی های استان آنچه که در برهه کنونی از اهمیت بیشتری برخوردار است نه نکته بومی تر بلکه، وضعیت مدیریتی این شرکت ها و عدم استفاده از مدیران توانمند بومی است که این موضوع به خودی خود باعث گردیده که استان از ظرفیت بی شمار پتروشیمی های استان آن طور که شایسته است بهره مند نگردد و این نقیصه جز با هم دلی و درخواست همه جانبه از مسئولان استان محقق نمی گردد و لذا ما نباید اصل را فدای فرع کنیم.
بنابراین بد نیست دوباره بگوییم تردیدی در اینکه اولویت باید با همون منطقه ای باشه که شرکت نفتی یا پتروشیمی در اون واقع شده نیست. چون طبیعتا مردم اون منطقه از عوارض و خسارت های زیست محیطی پیرامونی اون شرکت بیشتر متضرر میشند و لذا طبیعتا در مقابل باید بهره بیشتری هم از منافع این شرکت ها از جمله اشتغال و غیره داشته باشند. اما اگر توقع داشته باشیم تمام بودجه و هزینه کرد مسئولیت های اجتماعی شرکت های پتروشیمی جنوب استان باید فقط در جنوب استان صرف بشه حتما اشتباه است بلکه باید به تناسب و با لحاظ اولویت تمام جامعه پیرامونی و در سطح استان بهره مند بشند و از طرفی اینکه بیاییم جزیره خارک رو که یه پتروشیمی داره و یا بهره گان که فقط از وجود نفت فلات قاره بهره می بره و یا دشتستان که یه کارخونه سیمان داره با عسلویه که ده ها شرکت پتروشیمی داره مقایسه کنیم به بیراهه رفته ایم.
دوستان عزیز خواهش میکنیم سطحی به موضوعات نگاه نکنند و به این موضوع فکر کنیم که استان چقدر راحت داره فرصت و ظرفیت بینظیر وجود شرکت های پتروشیمی در استان رو از دست میده و حتی خیلی از شرکت ها، مواد غذایی و مصرفی خودشون رو هم دارند از شیراز تامین می کنند و از طرفی بیشتر پرسنل بومی در بخش های خدماتی این پتروشیمی ها مشغول به کارند.
به این فکر کنیم که هر روز یه مدیر غیر بومی هدایت پتروشیمی های استان رو بر عهده می گیره و هر کسی میخواد مدیریت یاد بگیره پتروشیمی های استان محلی شده برای آزمون و خطا.
و درست موقعی که ما دعوای بومی و بومی تر سر داده ایم تو همین چند روز اخیر از جمله پارس، کیمیای خاورمیانه، دماوند انرژی و مروارید تغییر مدیریت داشته اند و همه غیر بومی هستند.
به این توجه کنیم که در سایه غفلت ما، صندوق های بازنشستگی که زمام امور پتروشیمی های استان رو بر عهده دارند و متعلق به وزارت خونه های نفت، رفاه و آموزش و پروش هستند چطور مدیر غیر بومی به کار میگیرند و از اون طرف هم شاید ما اصلا مطلع نمیشیم که کی اومد و کی رفت تا برسد به اینکه استاندار ما بخواهد نظر بده یا اعتراض کنه.
به این توجه کنیم که ما خودمون چقدر مدیر بومی متخصص و متعهد داریم که همه امتحان پس داده اند ولی در عین حال تماما از جاهای دیگه و بعضا بازنشسته داره استفاده میشه.
به این توجه کنیم که چپ و راست تو این پتروشیمی های استان مدیر داره منصوب میشه و حتی با استاندار ما هم یه مشورت خشک و خالی نمیشه. در صورتی که همین دولت دستور مکتوب داده که هر مدیر استانی باید با هماهنگی استاندار منصوب بشه و حتی پیش بینی شده که استاندار میتونه موافقت نکنه و حتی کمیته رفع اختلاف پیش بینی شده است.
تفرقه بینداز و….
…………
با پوزش پیام شما امکان انتشار ندارد .
فعالان رسانه استان به جای تلاش برای اینکه چه کنیم از درآمد خود کشوری شبیه قطر باشیم الان تمام هم و غم خود را گذاشته اند به اینکه درآمد قطره چکانی و با کلی منت که مثل گدا از مرکز به استان بوشهر می دهند آن هم از سهم آلودگی نه درآمد اصلی ،کدام بومی تر هستیم و باید بیشتر بگیریم، بابا تلاش کن که حق استان بوشهر واقعی ستانده شود و باید مثل قطر و کویت بشود نه اینکه مرکزنشینان با این دعوای سر لحاف ملا به شما بخندند و از استان بوشهر در سالهای نه چندان دور سرزمین سوخته باقی بماند.
یک گزارش هم از تعطیلی مرکز رشد فناوری گناوه که به شمال استان خدمت می داد تهیه کنید