طاهره عبدالهی | فعال سیاسی و بخشدار سابق جم
دولت چهاردهم با شعار وفاق ملی به میدان آمد، با امید به اینکه بتواند فضای سیاسی کشور را از جدالهای بیثمر دور کرده و نیروهای مختلف را در مسیر آبادانی همسو کند. اما رویدادهای اخیر، از استیضاح وزیر اقتصاد تا استعفای دکتر ظریف به پیشنهاد رئیس قوه قضائیه، نشاندهنده تَرَکهای جدی در این اتحاد هستند.
دکتر ظریف در نامه خود به مردم اشاره کردند که بهمنظور جلوگیری از آسیب به دولت مجبور به استعفا شدهاند. آیا این نشانهها آغاز فروپاشی وفاق است یا هشداری برای بازسازی آن؟
آیا این کشتی وحدت قادر است طوفانهای سیاسی را تاب بیاورد یا در گرداب رقابتهای داخلی گرفتار خواهد شد؟
تجربه دولتهای وفاق ملی در سطح جهانی نشان میدهد که این مدل حکمرانی، هم میتواند بهعنوان پیشران ثبات و پیشرفت عمل کند و هم ممکن است به ورطه شکست و تشتت بیفتد.
در آفریقای جنوبی، پس از پایان آپارتاید، وفاق سیاسی راه را برای گذار آرام به دموکراسی هموار کرد، اما اختلافات درونی، آن را از مسیر اصلی منحرف ساخت.
در زیمبابوه، دولت ائتلافی که برای التیام زخمهای بحران اقتصادی تشکیل شد، در نهایت تسلیم فساد و رقابتهای داخلی گردید.
در کنیا نیز، دولت وفاقی که پس از خشونتهای انتخاباتی تشکیل شد، نتوانست در برابر امواج سهمگین اختلافات مقاومت کند.
با این حال، نمونههای موفقی نیز وجود دارند.
آلمان، پس از جنگ جهانی دوم، در شرایطی به دولتهای ائتلافی روی آورد که کشور از ویرانی برخاسته بود. احزاب بزرگ با درک ضرورت همکاری، ساختاری را بنا نهادند که هنوز هم در بزنگاههای حساس، ثبات آلمان را تضمین میکند.
نروژ، با وجود رقابتهای سیاسی، موفق شد نظامی ایجاد کند که در آن وفاق نه یک شعار، بلکه یک راهبرد پایدار در حکمرانی باشد.
بلژیک نیز علیرغم بحرانهای سیاسی طولانی، توانسته است سازوکارهایی ایجاد کند که به حفظ ائتلافها در شرایط دشوار کمک کرده و کشور را از سقوط در بحران نجات دهد.
در ایران، اما چالشهای پیشروی وفاق ملی، عمیقتر از آن است که تنها به اختلاف میان دولت و مجلس محدود شود. از یکسو، مجلس انقلابی بهجای تعامل، گاه در مسیر تقابل با دولت گام برمیدارد و از سوی دیگر، استعفای دکتر ظریف به پیشنهاد رئیس قوه قضائیه، هشدارهایی جدی در مورد انسجام درونی دولت بههمراه دارد.
در چنین فضایی، مردم نیز بهعنوان ارزیابان اصلی، در حال قضاوت بر میزان صداقت و کارآمدی این رویکرد هستند. اگر عملکرد دولت با شعارهایش همخوانی نداشته باشد، سرمایه اجتماعی که بستر اصلی وفاق است، به سرعت از بین خواهد رفت.
نتایج نظرسنجیهای اخیر نشان میدهد که اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی، بهطور مستقیم وابسته به عملکرد اقتصادی و انسجام در تصمیمگیریهای کلان است. کاهش سطح سرمایه اجتماعی، تهدیدی جدی برای هرگونه وفاق ملی بهشمار میرود. بدون این پشتوانه، نه دولت قادر خواهد بود سیاستهای خود را بهدرستی پیادهسازی کند و نه مجلس میتواند در مسیر قانونگذاری مؤثر گام بردارد.
حال که نشانههای بحران در وفاق ملی نمایان شده است، آینده این مسیر به سه سناریو قابل تصور است.
نخست، در سناریوی اصلاح مسیر و تثبیت وفاق، دولت، مجلس و سایر نهادها به ضرورت تعامل پی میبرند و اصلاحات عمیق در شیوه حکمرانی صورت میگیرد، بهگونهای که سرمایه اجتماعی احیا شود. این مسیر نیازمند تغییر رویکرد از تقابل به همکاری است.
دوم، در سناریوی تشدید واگرایی و فروپاشی وفاق، اگر تقابلهای سیاسی ادامه یابد، وفاق نهتنها به شکست خواهد انجامید، بلکه کشور با بحرانهای عمیقتری مواجه خواهد شد که هزینههای سنگینی برای اقتصاد و جامعه بههمراه دارد.
سوم، در سناریوی وفاق صوری و بیاثر، اگرچه ظاهراً وفاق حفظ میشود، اما در عمل، اختلافات ریشهای حل نمیشود و شکاف میان نهادهای تصمیمگیر و مردم همچنان باقی خواهد ماند.
آیا راهی برای احیای این وفاق باقی مانده است؟ بیگمان، بله. این مهم نیازمند سه گام اساسی است.
نخست، بازسازی پلهای ارتباطی میان دولت، مجلس و سایر نهادها تا وفاق از یک آرمان انتزاعی به یک واقعیت اجرایی تبدیل شود.
دوم، اصلاحات عمیق در ساختارهای سیاسی و اقتصادی بهگونهای که وفاق نه ابزاری موقتی، بلکه راهبردی پایدار برای حکمرانی باشد.
سوم، احیای اعتماد عمومی از طریق اقداماتی که نشان دهد هدف دولت چیزی فراتر از بازیهای سیاسی است و در پی حل واقعی مشکلات مردم است.
وفاق ملی، اگرچه در ذات خود یک اندیشه امیدبخش است، اما بدون پشتوانههای عملی، به رویایی محو تبدیل خواهد شد. اکنون، دولت چهاردهم در یک دو راهی تاریخی ایستاده است: یا با اصلاح مسیر، این ایده را از پرتگاه سقوط نجات میدهد، یا در کشاکش اختلافات، آن را به سرنوشت دیگر دولتهای وفاق ناکام دچار خواهد کرد.
آینده این دولت، آینده این ایده است؛ آیا تصمیمسازان این فرصت را غنیمت خواهند شمرد یا آن را به باد خواهند داد؟
در این زمینه
- «آرامش در سیاست با حضور زنان»؛ استراتژی یا شعار؟
- آقای رئیس جمهور! اینجا خانه ماست…
- فریاد خاموش مادران عسلویه؛ وقتی شهد عشق، سمی میشود!
1 نظر
وفاق خودتون با خودتونه !
پای مردم تو این بازی نیار !