خلیج فارس: بررسیهای میدانی نشان میدهد کارگرانی از بلوکB معدن معدنجوی طبس که از دوم مهرماه سر کار نرفتند، جریمه شدهاند.
۴۰ روز از مرگ معدنجویان طبس میگذرد. نزدیک ورودی معدن c که از همه ویرانتر شده چند کارگر در رفتوآمدند. با اینکه براساس گزارش مجلس کارفرما هم در این حادثه سهمی داشته، معدن فعال است. کسی هم این را انکار نمیکند. این کارگران بازماندگان شب هول طبسند. مدیران با تندی اجازه ورود نمیدهند و گازش را میگیرند و میروند. همین که راه ورود خبرنگاران را بستهاند نشان میدهد که هنوز چیزی تغییر نکرده و «معدنجو» احتمالاً با همان ایمنی پایین شروع به کار کرده است. ترس توی چشم کارگرانی که دورتر از معدن ایستادهاند دودو میزند.
هم میخواهند حرف بزنند و هم میترسند همین آب باریکه ماهی ۱۳ میلیون تومان حقوقشان هم بریده شود و دیگر قرارداد شش ماههشان را تمدید نکنند. آنهایی که ماندهاند میگویند ما شهید زندهایم. آنهایی که رفتهاند میگویند، طاقت کار کردن نداشتیم. آنهایی که ماندهاند میگویند، هر روز معدن ما را میخورد. آنهایی که رفتهاند میگویند، یادآوری اول مهرماه گوشت تنمان را میریزد.
مرد میانسالی از قدیمیهای «معدنجو» بیرون از کارگاه میگوید: «وقتی بچههایمان را بیرون از معدن میدیدی فکر میکردی از بالاشهر تهران آمدهاند. نه اینجوری مثل من. خوشتیپ و خوشهیکل.» جملهاش را با صدای ضعیفی اینطور تمام میکند: «اما از بدن ۸۰ کیلویی بعضی از آنها ۱۰ کیلو باقی مانده بود.»
روز حادثه معدنجوی طبس، به کارگرانی که در شیفت ۱۵ روزه استراحتشان بودند اطلاع داده میشود که هر کسی توان و دل و جرأتش را دارد برگردد و اجساد را از دل معدن بیرون بیاورد. حدود ۱۰ نفر از کارگران این دعوتنامه را قبول میکنند تا حلق زمین را بشکافند. مگر امدادگران معدن این کار را نکرده بودند؟ «نه خانم. ما آنها را بیرون میکشیدیم. سوار واگنها میکردیم و امدادگران جنازه که میآمد بالاتر، آنها را تحویل میگرفتند. بقیه حاضران هم آنجا بودند، نهارشان را میخوردند و میرفتند. دست آخر هم از همه تقدیر کردند اما یک نفر اسم ما را نیاورد.»
حالا هم همه آن کارگران ناجی از معدنجو استعفا دادهاند. میگویند از آخرین بار که با بدن بیجان رفقایشان بیرون آمدهاند، نتوانستهاند پایشان را معدن بگذارند. زندگی برای آنها از حالا بهبعد معنی دیگری دارد. یک لحظه که از زمان غافل شوند، ردیف بدنهای پارهپاره و اجساد یخزده است که جلوی چشمشان ردیف میشود.
از کارگران بیرجندی ۱۰ تا ۲۰ نفر، از مشهدیها ۳۰ تا ۴۰ نفر و از کارگران قوچان حدود ۲۰۰ نفر استعفا دادهاند. بقیه بازماندهها با اماواگر و شاید ماندند و احتمال دارد همین روزها آنها هم بیایند بیرون. شورای شهر قوچان برای بعضی از آنها در یک شرکت لبنیاتی، یک کارگاه معدن و کارگاه دیگری در شهرک صنعتی کار پیدا کرده. مرد ۳۰ ساله اهل اطراف این شهر که هنوز بعد از استعفا کار پیدا نکرده، میگوید: «بعضی از همکارانمان که استعفا دادند در این مشاغل شروع بهکار کردهاند که حقوق یکی از آنها ماهی هشت میلیون تومان است. میشنوید؟ ماهی هشت میلیون تومان. سیستماش هم این است که یک ماه پشت سر هم کار میکنی و دو روز مرخصی میگیری.»
بقیه استعفادهندگان فعلاً بیکارند و احتمالاً تا چند ماه آینده فقط بیمه بیکاری بگیرند. بعضی از آنها میگویند که اگر حقوقمان را بیشتر کنند شاید برگردیم معدن. این وعده را مدیرعامل معدنجو به آنها داده است. چند کارگر میگویند که آنها آقای رئیس را هیچوقت ندیده بودند. «نه که نیامده باشد، میآمد اما کارگر که اجازه نزدیک شدن به او را نداشت.» با این حال به گفته آنها، محمد مجتهدزاده بعد از آوار طبس باشگاه معدن آمده و قول داده که بهجز امکانات ایمنی، حقوقها را از همین ماه سه میلیون تومان افزایش بدهد. یعنی حدوداً از 13 میلیون تومان برسد به 16 میلیون. حقوقی که تا دیروز هنوز واریز نشده است.
در همین جلسه به گوش کارگران رسیده مسئولان معدن وسایل خارجی برای افزایش ایمنی خریدهاند و فعلاً این تجهیزات در گمرک مانده است. آنها میگویند، مدیریت از حقوق و بیمه هر کسی که یک هفته مرخصی گرفته بود کم کردهاند. کارگران بلوک C که تا اول آبانماه تعطیل بودند اما کارگران بلوک B مجبور شدند از همان دوم مهرماه با بیل و کلنگ و چراغ قوه دوباره کار را شروع کنند. هر کسی هم نبوده، جریمه شده است.
منبع: هم میهن
https://www.pgnews.ir/?p=201070