آراد نوشته: اوضاع مدارس پسرونه اصلا جالب نیست ولی هیچکس از ترس آبرو صداش درنمیاد. دبیرستان که بودم یه معلم هندسه داشتیم همیشه تیکههای جنسی میپروند و فکر میکرد لابد خیلی باحاله. اما یه بار پاشو از مزهپرونی و شوخی فراتر گذاشت. داشت نمرهها رو میخوند، به من که رسید گفت فلانی نمرهمو خوند. ۱۵ شده بودم. سرشو بالا کرد منو که دید گفت «عه! فلانی تو بودی؟ اگه میدونستم که فوری ۲۰ بهت میدادم عزیییزم پسر به این خوشگلی حیف شد ۱۵ دادم که» کل کلاس رفت رو هوا منم با یه اخم فقط نگاش کردم. بعد بچهها رو دونه دونه فرستاد پای تخته خودش اومد کنارم نشست چسبید بهم من ته کلاس نشسته بودم. بچهها هی زیرزیری برمیگشتن نگاه میکردن و میخندیدن. منم هرچی خودمو میکشیدم کنار، معلمه بیشتر میچسبید بهم. یهو دستشو گذاشت رو پام. بعدم در گوشم گفت اگه بخوای بهت بیست میدما خوشگلم. فقط بهم بگو.
منم قاطی کردم وسایلمو جمع کردم رفتم رو صندلی تکی جلوی کلاس نشستم. بیشتر از رفتار اون معلم، پچپچ بچهها بود که داشت حالمو بهم میزد. فوریام خبرش تو کل کلاسها پخش شد و تا آخر روز هرکی بهم میرسید با کنایه میگفت «بیست رو بهت داد دیگه؟» تازه به همینم اکتفا نکرد. بعد مدرسه با ماشین اومد جلو در وایساد، جلو کل بچهها برام بوق زد با یه حالت گفت بیا سوار شو بریم یه دوری بزنیم. نمیدونستم چی باید بگم. به رو خودم نیاوردم و راهمو کشیدم رفتم، معلمه هم هی میومد جلوم نیش ترمز میزد و چرت و پرت میگفت متنفرم از اینکه بگم مجبور شدم سوار بشم و فکر میکردم اگه یه کلام بهش بگم این رفتارش داره اذیتم میکنه دیگه دست برداره ولی اون دوباره شروع کرد و یه سری پیشنهادها در قالب شوخی و خنده. کل سال قضیهش تو مدرسه پخش بود.
آپدیت1:
-من یکی از بهترین دبیرستانهای غیرانتفاعی تهران درس خوندم.
-درسته که دبیرستانی بودم ولی از اون بچههای سفید بدون ریش و سیبیل آروم و خجالتی بودم.
آپدیت۲:
من متاسفانه خیلی به حق و حقوق خودم واقف نبودم و این ایراد به من وارده. حتی تا قبل این توییت هرکی ازم میپرسید تاحالا مورد تعرض قرار گرفتی میگفتم نه. درصورتی که کل این دبیرستان مورد تعرض روانی و تا حدی جنسی قرار میگرفتم و فکر میکردم همینه که هست و مشکل از منه لابد.
منبع:برترین ها