يزدان شهيدزاده
در فضای سیاسی استان هر روز اسم جدیدی به لیست دنبالهدار گزینههای استانداری اضافه میشود و گروههای سیاسی بیآنکه به وزن، تراز و شخصیت و سنجهسازی برای انتخاب استاندار بپردازند و گزینهها را زیر ذره بین بگذارند، سعی میکنند سمبههای خود را پر زورتر کنند تا بشود آنکه و آنچه دلشان میخواهد کهامیدوارم در این مسیر، شایستگان نصیب استان شوند.
در روزهایی که یادداشتهای ویرال شده در فضای مجازی بوی سیاست و دعواهای سیاسی میدهد میخواهم بگویم: چرا در انتخاب استانداری که استانش طولانیترین خط ساحلی را با خلیج فارس دارد یادمان رفته که بگوییم استانداری دریاشناس که فهم درستی از بندر و اقتصاد دریامحور و فرهنگ دریانشینی داشته باشد میتواند فرشته نجات بوشهر باشد.
بوشهری که بندر باستانی سیرافش به پهنای تاریخ تجارت کرده را فراموش کردهایم و انگار از دار دنیا فقط نفت و گازش به ما رسیده و تنها همین اقتصاد نفتی که ماحصل یک اقتصاد دولتی است را سفت چسبیدهایم و مابقی را فراموش!
امروز استانداری که میخواهد سکان هدایت این استان را در دست بگیرد باید دریاشناس باشد و تا بتواند با اجرایی کردن بندر آزاد و توجه به حوزه گردشگری و… از دریای بیکرانه ثروت، جیبهای این استان را پر کند. یک استاندار بومی که شاید درک بهتری از فرهنگ ساحل نشینی داشته باشد میتواند مسیر هموارتری را برای ریل توسعه استان ترسیم کند.
نفت و گاز مسیر خودش را پیدا کرده، نه اینکه او را رها کنیم بلکه باید به توازن به او نیز بپردازیم اما در چند سال گذشته در دعوای بودجهای یک استان روستا به روستا، شهر به شهر و شهرستان به شهرستان فقط بر سر عوارض آلایندگی به جدال و جنجال پرداختهاند و هر یک خواهان سهم بیشتری از دود و دم صنایع هستند.
در این بین فرماندار از خواسته مردم شهرش عدول نمیکند، نماینده مجلس با استاندار سر عوارض آلایندگی بر سر یک میز نمینشینند و در بیپولی یک استان، استانداری که دستش خالیست حاضر نیست کوتاه بیاید ولی استانی که از دریای پاک خود نتواند برای مردمش کاسبی کند از پول دود و دم هم بهره نابی نخواهد برد!
بدون شک نگاه کلان توسعه در برنامه هفتم مکرراً به این موضوع اشاره کرده و رهبری به کرات در بیان دیدگاههای خویش نه تنها به این موضوع پرداخته و خواستهاتد که عملی شود، بلکه از عدم توجه دولتها به مقوله توسعه بنادر و اقتصاد دریا گله و شکایت هم کردهاند.
در دولتهای موفقی چون سازندگی و اصلاحات نیز رؤسای جمهور کویر زادههای چون هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی در نقشه ذهنی خود شاید این توسعه را باور نداشتند و یا باور داشتند اما عدم توسعه سیاسی مطلوب و دلخواهشان با دنیا نگذاشت که این مهم عملیاتی شود.
در دنیا آبادترین شهرهای هر کشوری، بنادر آن هستند اما امروز تحریم و عدم توسعه زیرساخت بنادر و عدم توجه به مقوله اقتصاد دریا، بیش از آنکه فرصتی برای حکمرانی مطلوب فراهم کند امروز مرزنشینان ایرانی خلیج فارس را عاصی و عصبی کرده تا عکس آن سوی همین خلیج فارس حسرت یک رونق حسابی به دلشان بماند.
حالا که در دولت چهاردهم رئیس جمهور هم به توسعه پیرامون دریا باور دارد و در همین مدت کوتاه چند بار از آن حرفزده است.
یادمان باشد که استان بیش از آنکه بتواند به یک منبع پایانپذیر مثل نفت و گاز متکی باشد میتواند از با استفاده از ظرفیت ابدی بنام دریا خود را بینیاز کند.
در این زمینه
- لزوم جابجایی مرکزیت سیاسی و اقتصادی به جنوب کشور/ باید ابتدا خودمان برویم
- زنبیل به دستان استانداری، مهمترین چالش دولت چهاردهم!
- سرمایه انسانی، توسعه استان، عسلویه و توسعه دریا محور
3 نظر
تحلیلی بشدت بچگانه !
اگر معنا و مفهوم توسعه و ابزارهای لازم توسعه را می شناختی چنین توهماتی بروز نمی دادی .
دهها مانع توسعه وجود دارد و بزرگتر از استاندار از حل آن عاجز است .
نکته خوبی جناب شهیدزاده بیان کرده اند. یعنی در استانی که مدعی است طولانی ترین مرز با خلیج فارس دارد، نباید کسی با تفکر دریایی و بندری استاندار شود؟ بنظرم مهندس راستاد مدیر سابق بنادر کشور بهترین گزینه است اگر نخواهند از ایشان در سازمان بنادر استفاده کنند
قابل توجه نمایندگان محترم استان.
خوب کار کردن و امید دادن به مردم و انتخاب مدیر توانمند و فعال و کار بلد و پاک دست از مهمترین خواسته های مردم از یک نماینده است.