با نام ها و تصاویر “نفوذی ها” در کشور آشنا هستید؟

خلیج فارس: این روزها، سخن از نفود و نفوذی ها در سیستم حکومتی فراوان است و شگفت این که نفوذ سابقه ای دیرینه در این کشور دارد ولی آن طور که باید و شاید جدی گرفته نمی شود.
اگر گستره نفوذ در ترور هنیه برای نسل جدید مایه تعجب است، برای نسل پیشین تکرار خاطره است.
کسی که در این تصویر کنار عکس شهیدان رجایی و رجایی با چهره ای حزب اللهی می بینید، مسعود کشمیری است که با  انقلابی نمایی و ظاهری حتی متدین  تر از رجایی، به مقام جانشین دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران رسید و در بزنگاه، رئیس جمهور رجایی و نخست وزیر باهنر را به شهادت رساند. جالب این که بعد از انفجار دفتر نخست وزیری، فکر می کردند کشمیری هم بین شهداست. در آن زمان مردم  شعار می دادند “کشمیری، کشمیری! شهادتت مبارک!” و همکاران نفوذی او حتی قبرش را هم تدارک دیده بودند و حال آن که قاتل، بعد از بمبگذاری متواری شده بود.

دشمنی که در سال ۱۳۶۰ توانسته بود عواملش را تا این حد بالا ببرد و کنار رئیس جمهور بنشاند و بعد از ترور، از کشور خارجش کند، لابد در این ۴۳ سال، که بر حجم دشمنی ها و تجربیاتش افزون تر شده، بیکار ننشسته است. فقط یک احمق می تواند تصور کند که کشمیری آخرین نفوذی در جمهوری اسلامی بود.

رد نفوذ را امروز می توان در تصمیم سازی های مستمر مضر به حال کشور، در تخریب و ترور شخصیت چهره های ایران دوست، در توسعه ستیزی و در گسترش افکار و اعمال تندروانه به نام ارزش ها و دین و انقلاب و در توهم زایی های هدفمند به وضوح کامل مشاهده کرد.

اگر دیروز، کشمیری بمبی را در ساختمان نخست وزیری گذاشت، امروز کشمیری ها با همان شکل و شمایل و ظاهرسازی ها و ریاکاری های او، بمب هایشان را نه فقط زیر ستون های ساختمان نظام جمهوری اسلامی که در سراسر گستره تمدنی ایران جاسازی کرده اند تا ماموریت “فروپاشی ایران” را به انجام برسانند؛ ایرانی که می دانند اگر برخیزد، باید در برابرش کرنش کنند و این را نمی خواهند.

مسعود کشمیری و محمدرضا کلاهی؛ دو نفوذی که بهشتی، رجایی و باهنر را ترور کردند و به شهادت رساندند