خلیج فارس: عبدالحسن میرزایی ۴۱ ساله، معلم و سرگروه آموزشی پایه اول ابتدایی شهرستان جم، در دبستان شیخ فضل الله نوری انارستان مشغول به تدریس است. چند بار رتبه های برتر در تولید محتوا و معلمی در سطح استان را کسب کرده و در کنار شغل تعلیم و تربیت، دستی در دنیای رایانه و ساخت انیمیشن دارد.وی در مورد سالهای خدمت خود میگوید: ۲۴ سال سابقه خدمت دارم که بیشترین دوران کاریام را در پایه اول مشغول بودهام. با توجه به آشنایی با کامپیوتر و انیمیشن در راستای شغلم، اقدام به تولید محتواهای انیمیشنی برای آموزش کودکان (مخصوصاً پایه اول دبستان) نمودم و آن را به صورت رایگان در کانالهای مجازی منتشر کردم. که به لطف حق مورد استقبال خوبی قرار گرفت.او میگوید: معلمی و آموزش نسلها خود افتخاری بزرگ است که به لطف حق نصیب بنده شده است. این معلم به افتخارات خود اینطور اشاره میکند: برگزیده کشوری جشنواره تولید محتوا 1400، معلم نمونه کشوری 1401، برگزیده یازدهمین جشنواره ملی تولید محتوای الکترونیکی رشد 1402، معلم نمونه استانی درسال ۱۴۰۳ بودهام.
بهترین هدیه برای معلمان دیدن موفقیت دانشآموزان در آینده است
او از محبت و مهر بچههای ۶ تا ۷ سالهای که به تازگی الفبا را آموختهاند در روز معلم میگوید: چون در کلاس اول کار ما آموزش الفبا و باسواد کردن بچهها است، نقاشیهایی با متنهای محبت آمیز در قالب نامه، که شاگردانم صمیمانه و از ته قلب مینویسند و به من هدیه میدهند برایم بسیار ارزشمند و دلنشین است و دیگر اینکه دیدن افتخارات و موفقیتهای آنها سالها بعد در دانشگاه یا داشتن شغلی موفق و دیدن رفتاری احترام آمیز از بهترین هدایا است.
ساخت انیمیشنهای آموزشی با اعضای خانواده
میرزایی از خاطرات خود در این سالها میگوید: بهترین و بدترين خاطرات مربوط به دوران کرونا است، که به نوعی مسیر مرا در آموزش متحول ساخت، در آن سالها ندیدن دانشآموزان و تغییر نحوه آموزش بسیار سخت بود. او ادامه میدهد: با توجه به توانایی تولید محتوا با اعضای خانواده اقدام به ساخت انیمیشنهای آموزشی پایه اوّل کردیم، برای تولید محتواها تمام وقت درگیر بودیم و فرزندانم که در آن زمان کم سن و سال بودن (۲ و ۵ ساله) دوبلورهای ما بودند که گاها به سختی برای ضبط مینشستند و اگر فیلمها را ببینید، بیان کودکانه از صدای آنها مشخص است. برای راضی کردن به ضبط مجدد گریه و خنده داشتیم و گاهی هم مجبور بودیم با خوراکی باج بدهیم.شیرینی خاطرات آنجاست که استقبال خیلی خوب کارها در کشور است، که تا کنون ادامه دارد و خدا را شکر اکنون میزان بازدید ویدئوهای یکی از کانال های اینترنتی بسیار عالی و امیددبخش است (بیش از هشت و نیم میلیون بازدید.) همچنین در کانال دیگری هم استقبال خیلی خوبی از کارها شده است.این معلم میگوید: سال ۱۴۰۱ هم نمونه کشوری شدم که با خانواده سفر زیارتی کربلا هدیه گرفتیم، حالا تمام سختیها و مشکلات آن سالها خاطراتی شیرین شدهاند.
گله مندی از حقوق مالی معلمان
وقتی از او درمورد اینکه اگر به گذشته برگردید بازهم معلم میشوید میپرسیم اینطور پاسخ میدهد: واقعیت را بگویم در آن زمان من هنوز دبیرستان را تمام نکرده بودم و آزمون دانشسرای جدید تربیت معلم برگزار شد، به تشویق يکی از معلمان در مهلت تمدیدی ثبت نام کردم و با رتبه بالا قبول شدم. بعدها با ورود به این شغل مجذوب آن شدم و این عشق و علاقه هنوز هست و انگیزهام هر روز بیشتر میشود.او درمورد حقوق مالی معلمان نگران و گله مند است و وقتی پرسیدیم ناراضی هستید میگوید: سوالی واضح است که همه پاسخ آن را میدانند.اوایل به ما میگفتند معلمی شغل نیست، عشق است.
اگر به عنوان شغل انتخابش کردهای رهایش کن! متاسفانه با همین شعار یا طنز تلخ جواب را سالها قبل دادهاند. یکی از عواملی که انگیزه و عشق را از هر شغلی میگیرد، دغدغه مالی است.میرزایی میگوید: شاید افرادی مانند من با انگیزههای درونی چنین نباشند (که مورد مذمت بقیه هم هستیم) ولی همه معلمان مسؤولیت شغل خود را میپذیرند و در دوران کرونا ثابت کردند. ان شاالله مسؤولان هم به این مهم توجه خاصی داشته باشند و یکبار برای همیشه این جریان از بحث کوچه بازاری جمع شود و عمل جای حرف را بگیرد.او انتقاد میکند: تا آنجا که اطلاع دارم، برای تألیف کتابهای دبستان از مدل و شیوه کتابهای کشورهای پیشرفته استفاده شده است، خیلی هم عالی؛ اما کاش در زمینه حقوق و بودجه آموزشی هم از متد آنها استفاده میشد. همه مردم باید دراین زمینه دغدغه داشته باشند، چرا سرانه آموزشی اینقدر کم است؟ چرا فضای فیزیکی مدارس ما با مدارس دهه ۶۰ تفاوت چندانی ندارد؟ چرا برای هر حرکتی باید از کمک اولیا استفاده کرد؟
معلمی یعنی برای فرزند خودت کار میکنی
میرزایی در مورد ملاک یک معلم خوب میگوید: پشتکار، علاقه و کار عاشقانه به نحوی که انگار برای فرزند خودت کار میکنی، بدون توقع و چشمداشت. پس بهترین کار را انجام خواهی داد.میرزایی زندگی یک معلم را اینطور توضیف میکند: در جریان روز مره مثل زندگی افراد دیگر است، اما تفاوت بزرگی که با بیشتر شغلها دارد این است که هر کس بعد از اتمام ساعت کاری به خانه برمیگردد و ارتباطش با شغل و مخاطبین شغلی قطع میشود؛ اما یک معلم بعد از ساعت کاری پاسخگوی اولیا یا پیگیر امور و مشکلات دانش آموزان است، همچنین برای درس فردا باید مقدمات و طراحی یا تولید ابزار و محتوا داشته باشد و این موارد باعث میشود خانواده و فرزندانمان نادیده گرفته شوند و ساعت کار فراتر از ساعت رسمی مدرسه است.
از مقایسه شغلی خودداری کنیم
او به جوانانی که پا در این عرصه میگذارند توصیه میکند: هر شغلی انتخاب کردیم باید شرایط آن را بپذیریم، سعی کنیم خود را از هر لحاظ ارتقا بدهیم و جزو بهترینهای آن شغل باشیم، مطمئناً خود هم لذت خواهیم برد.از مقایسه شرایط شغلی که خیلی رایج هست دوری کنیم، چون فقط باعث ناامیدی و افت انگیزه میشود.این معلم درمورد سختیهای شغل معلمی میگوید: ارتباط با دانش آموزان و اولیا بسیار حساس و تأثیر گذار است، هر کلامی از طرف ما تأثیر زیادی بر روح و روان اولیا و دانش آموزان دارد و دنیای آنها را تغییر خواهد داد. پس رفتاری بسیار حساب شده میخواهد که به حرف ساده و در عمل سخت است.آمار دانشآموزی بالا، تا ۳۹ نفر در کلاس درس، (به علت کمبود معلم) کار را بسیار سخت میکند.
نداشتن تجهیزات و امکانات و بودجه آموزشی دست و بال معلم را میبندد و توقعات که هر روز بدون توجه به این موانع رشد میکنند. امیدواریم استخدام معلمها فقط از طریق دانشگاه فرهنگیان باشد.سخن پایانیاش را اینگونه مطرح میکند: ما معلمین تمام تلاش خود را برای پیشرفت فرزندان میهنمان انجام میدهیم، هر کس به اندازه توانایی خود ثابت شده است. ان شاالله مسؤولان هم مسائل و مشکلات این شغل و عرصه آموزش و مدارس را که میبینند و میدانند رفع کنند که تأثیر مستقیم آن بر پیشرفت و بالیدن کشور عزیزمان است. و ورودی دانشگاه فرهنگیان هم با اعمال همین تغییرات بیشتر شود و استخدام معلم صرفاً از این طریق انجام شود تا معلمینی توانا و آموزش دیده وارد این عرصه شوند.با آرزوی ایرانی سرفراز با دانش آموزانی آگاه و دانا که بر قلههای علم و دانش و توانایی بدرخشند.
منبع:فارس